°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ👻👻 (قسمت ۲) ◾️عمویم دوباره صورتش را به من نزدیک کرد و شهادتین را به من تل
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۳)
✅صدای ملک الموت را شنیدم که میگفت: این جماعت را چه شده؟ به خدا قسم من به او ظلم نکردم؛ روزی او از این دنیا تمام شده است.
💠اگر شما هم جای من بودید به دستور خدا، جان مرا میگرفتید. اطاعت و عبادت من بر درگاه الهی این است که هر روز و شب دست گروه زیادی را از دنیا قطع کنم.نوبت به شما هم می رسد...
♨️جمعیت به کار خود مشغول و گوش شنیدن این هشدارها را نداشتند. آرزو میکردم ای کاش در دنیا یکبار برای همیشه این هشدارها را شنیده بودم تا درسی برای امروزم بود.
اما ...افسوس و صد افسوس!
◼️پارچهای بر بدنم کشیدند و پس از ساعتی بدنم را به غسالخانه بردند، مکان آشنایی بود، بارها برای شستن مرده هامان به اینجا آمده بودم.
🔷در این حال، متوجه غسال شدم که بدون ملاحظه، بدنم را به این سو و آن سو میچرخاند.
به خاطر علاقهای که به بدنم داشتم، بر سر غسال فریاد میزدم: آهستهتر! مدارا کن!
اما او بدون کوچکترین توجهی به درخواستهای مکرر من، به کار خویش مشغول بود.
🔵آن روزها فکر میکردم خرید کفن، یک عمل تشریفاتی است، اما .. چه زود بدنم را سفیدپوش کرد. واقعاً دنیا محل عبور است.
✨با شنیدن صدای دلنشین الصلوة... الصلوة...الصلوة...نوعی آرامش به من دست داد..
🍀چون نماز تمام شد،جنازهام را روی دستهایشان بلند کردند و ترنم روح نواز شهادتین، بار دیگر دلم را آرام کرد. من نیز بالای جنازهام قرار گرفتم و به واسطه علاقهام به جسد، همراه او حرکت کردم.
💥تشییع کنندگان را به خوبی میشناختم. باطن بسیاری از آنها برایم آشکار شده بود .
چند تن از آنها را به صورت میمون میدیدم در حالیکه قبلاً فکر میکردم آدمهای خوبی هستند.
🌼 از سوی دیگر، یکی از آشنایان را دیدم که عطر دل انگیز و روح نوازش، شامهام را نوازش میداد. این در حالی بود که من او را به واسطه ظاهر سادهاش محترم نمیشمردم، شاید هم غیبت دیگران، او را از چشمم انداخته بود و یا ....
💠تابوت بر روی شانه دوستان و آشنایان در حرکت بود و من همچنان، با نگرانی از آینده، آنهارا همراهی میکردم.
در حالیکه بسیاری از تشییع کنندگان، زبانشان به ترنم عاشقانه لااله الاالله و ... مشغول بود.
❌ دو نفر از دوستانم آهسته به گفتگو مشغول بودند. به کنارشان آمدم و به حرفهایشان گوش سپردم. عجبا! سخن از معامله و چک برگشت خورده و سود کلان و ... میکنید؟ چقدر خوب بود در این لحظات اندکی به فکر آخرت خویش میبودید، به آن روزی که دستتان از زمین و آسمان کوتاه خواهد شد و پرونده اعمالتان بسته و هرچقدر مانند من مهلت بطلبید، اجازه برگشتن نخواهید گرفت..
🔆آنگاه رو کردم به اهل و عیالم و گفتم: «ای عزیزان من! دنیا شما را بازی ندهد، چنانکه مرا به بازی گرفت»
🌀مرا مجبور کردید به جمع آوری اموالی که لذتش برای شما و مسئولیتش با من است...
✍ادامه دارد..
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#هر_روز_یک_آیه_قرآن
✅دوربین خدا روشنه!
✍دیدین گاهی میریم عروسی یا جشن تولد، دوربین داره فیلمبرداری میکنه و تا نوبت به ما میرسه؛ خودمون رو جمع و جور میکنیم چرا؟ چون دوربین روی ما زوم میکنه؛ نکنه زشت و بد قیافه بیفتیم! اگه فقط به این فکر کنیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی ما هم زوم شده، شاید یه جور دیگه زندگی می کردیم! شاید اخلاقمون یه جور دیگه بود! شاید لحن صحبتمون یه جور دیگه میشد!
مطمئن باشیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی تک تک ما زوم شده؛ چون خودش فرمود:
«ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» (علق/۱۴)
آیا نمی دانند خدا می بیند...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ڪرامات شهدا😢👌
✍مادر شـهید نـظری می گـوید:
سر مزارش نـشسته و توی حال
خـودم بـودم .
جوانـی با ظـاهری خیـلی شیڪ
و امروزی آمـد نشست کنار سـنگ مزار فرزنـدم و شروع ڪرد به فاتحه خواندن
پرسـید شمـا ڪه هستید؟
گفتم مادر شـهید هـستم؛ڪاری داشتید؟😊
گفت:
من مشڪلی داشتم که این شهید برایم حل ڪرد .😢
گفتـم:چطـور مـادر؟😢
گفت:هـفته پـیش به گلـزار آمدم
دیدم آقـایی با عڪس شهید اینجا
نشسته است .
من اصلاً علاقه و اعـتقادی به شهدا،
گلزار و این مسـائل نـداشتم .😏
با خودم گـفتم اگر این شهید مشکل مرا حل ڪند پس معلوم است شهیدان حساب و ڪتابی دارند .👌😏
همان شب شـهید شما با همان لباس رزم و پوتین به خوابم آمـد و رو به من ڪرد و گفت: چون به شهداء توسل ڪردی آمدم
تا مشڪل تو را حل ڪنم .👌😌
برو خیالت راحـت باشد که مشکل تو کاملاً حل شـده و دیگر هیچ غصـهای نخـور .
فردای آن روز مشڪلم حل شد .😢
از آن روز تا به حال هر بار که به گلزار بیایم بر سر مزار پسر شـما میآیم .👌
🌹سردار شهیدسلام علی اکبرنظری ثابت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
به عادت همیشه ، هر روز یك نفر شهردار ساختمان می شد تا نظافت و شست و شو را بر عهده بگیرد🍃 ؛ اما متاسفانه وقتی نوبت به بعضی ها می رسید تنبلی می كردند و ظرف های شام را نمی شستند از یك طرف گرمای✨ طاقت فرسا و از طرف دیگر وجود حشرات ، حسابی كلافه مان كرده بود ؛ البته هیچ وقت ظرف ها تا صبح نشسته نمی ماند بالاخره كسی بود تا آن ها را بشوید😊 ناراحتی و گله ی من از بعضی از دوستان به گوش #حاجهمت رسید با خودم گفتم این بار #حاجی از شناسایی منطقه بیاید ،تكلیفم را با این قضیه یك سره می كنم آن روز داغ ، شهردار و مسئول ساختمان هم دست به سیاه و سفید نزده بودند 😣همه جا را گند گرفته بود و پشه از سر و روی ساختمان بالا می رفت وقتی #حاجی آمد توجه نكردم كه چقدر خسته و كوفته است هر چی كه دلم خواست ، گفتم او هم دلخور شد و گفت به آن ها تذكر بده ؛ اگر قبول نكردند ، اشكالی ندارد بگذار صبح بشود لابد خسته هستند🙁 راحت بگیر و آن شب كه #حاجهمت به خواب رفت، پشه ها مدام به سر و گردنش می نشستند و او به خودش می پیچید من رفتم و چفیه سیاهم را خیس كردم و آرام روی صورتش انداختم😇 و او آرام گرفت بعد هم كنارش دراز كشیدم و خوابیدم نیمه های شب نیش یك پشه ی سمج مرا از خواب بیدار كرد به كنار دستم كه نگاه كردم ، #حاجهمت نبود به شتاب از اتاق بیرون زدم درست حدس زدم ظرف ها دم در نبودند آرام پیش رفتم در سوسوی نور كسی👀 ظرف ها را می شست چهره اش معلوم نبود ، چفیه ای را به سر و صورتش محكم بسته بود تا شناخته نشود آن ، چفیه ی خود من بود☺️🌹
#شهید_ابراهیم_همت
#لشکر_27_محمد_رسول_الله
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
الگوی حاج همت در فرماندهی امام علی (ع) بود😊☺️☺️
وقتی سخن می گفت
و بسیجیان را برای جنگیدن با دشمن تشجیع میکرد
((انسان به یاد خطبه ای از نهجالبلاغه می افتاد
که امام علی (ع) خطاب به محمد حنفیه می فرماید سرت را بالا بگیر
و به دوردست ها بنگر تا همه چیز را از دشمن ببینی و چون کوه استوار باش.🌹))
حاج همت در روحیه دادن
با رزمندگان خیلی خوب سخن می گفت🌸و خیلی خوب عمل می کرد.💐🍃
#امیرالمومنین_علی
#شهیدهمت
🇮🇷🌹🇮🇷🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🇮🇷🌹
🇮🇷🌹🇮🇷🌹
.
#شهـــدا🕊🌷
.
مانده ام از #کدامتان
. ★بنویسم..
. ★بخوانم..
★بشنوم..
. ↫هر کدامتان را #صفتی ست
که شُهره شده اید به آن ↫هر کدامتان را #اخلاقی ست
که جاودانه💖 شده اید به آن.. اما می دانم
همهی شما را اگر #خلاصه کنم
می شود #عبد
و تمام پیام تان💌 را اگر خلاصه کنم..
می شود #عبــــد
دعاکنیدماراتاعبدخداشویم🙏
#دعا_کنید... ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•-
کپی=صلوات براظهورحضرت حجت (عج) _________________
┄┅┅❁💠🔹❁┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
امروز یکشنبه هشتم دی☺️
روزسی و هشتم چلہ ے حدیــــث ڪـــساء👌
🌹🌺🥀🌹🌺🥀🌹🌺🥀🌹🌺🥀
🌺به نیت فرج آقا امام زمان(عج)
و سلامتے امام زمان(عج)🌺
و هدیه به روح سردار خیبر
🌹شهید حاج محمد ابراهیم همت🌹
و به نیابت از همه ے
🌺شــــهداے مدافـــع حـــرم🌺
🌺و شـهداے دفـــاع مقـــدس🌺
و به نیت
حاجات عزیزان زیر مے باشد👌
🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌹🥀🌺🌸🌼🌻
روز سی وهشتم ازهرگروه به نیابت حاجات افراد زیر
است👌
گروه اول:گروه سردار خیبر
حاج محمد ابراهیم همت
۱.خانم منتظرالمهدی
🌹🥀🌺🌸🌼🌹🥀🌺🌼🌺🥀🌸
گروه دوم:گروه سردار شهید
حاج حسین خرازے
۱.خانم موسوے
🌹🥀🌺🌸🌹🥀🌺🌸🌹🥀🌺🌸
گروه سوم:گروه شهید
ابراهیم هادی
۱.خانم زینب حیدري
🌺🥀🌹🌺🥀🌹🌺🥀🌹🌺🥀🌹
🔈بزرگواران توجه داشته باشن هرکدوم ازافراد توهرگروهی هستند باید حدیث کسای امروز رو به نیت حاجات هم گروهی خود بخونن
هرکسی خوند به پی وی زیر
همراه باکد و نام گروه ارسال کنند
@deltange_hemmat68
مانند زیر کد ۳۸گروه شهید همت✅
نشون دهنده این هست حدیث کسا در گروه خودم به نیابت خانم یاآقای فلانی در روز
سی و هشتم تلاوت شد👌👌
همه افراد حتما قرائت کنند و اعلام کنند👌
حاجت رواشید🙏
یازهرا(س)✋
ان شاالله همه ی افراد گروه حاجت رواشند👌
التماس دعا👌
یازهرا(س)
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪاش منم موقع زمین خوردن آقا مـےآمد سرم را بہ زانو مـے گرفت ...!
+بچه ها ؛ التماس کنید به خدا
که یه وقت نمیریم ! . .
.
#شهادت_آرزومه
💠 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
💠 #خــاطرات_شهــدا
🍃 نـــایببـــاش
قبل از رفتنش به سوریه، در فرودگاه ساعت ده و نیم صبح بود که تماس گرفت.
با ناراحتی گفت امسال نه به مراسم بیت حضرت آقا می رسم و نه به چیذر. اصرار داشت که اگر بیت می روی و حضرت آقا را دیدی، عوض من هم نگاهش کن.
به جای من کیف کن
به جای من حسین حسین بگو عوض من گریه کن.
🌷 #شهید #محمدرضا_دهقان
🗣 راوی: خواهر شهید
🌹 🌹
💠 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش5 #قسمت_نود_و_هشتم خدا وعده ی بهشتی داده که به شما جفت نیکو می دهم و من هم ی
#شهیدهمت به روایت همسرش5
#قسمت_نود_و_نهم
او همه جا با من ست،او همه جا با ماست،یقین دارم.بخصوص وقتی میروم سراغ آخرین یادداشتی📝 که برای من نوشت،در آن روزها که ما خانه نبودیم.نوشته بود:🌸سلام بر همسر مؤمن و مهربان و خوبم گرچه بی تو ماندن در این خانه برایم بسیار سخت بود،😞ولیکن یک شب را تنهایی در اینجا به سرآوردم.مدام تو را اینجا می دیدم.خداوند نگهدار تو باشد و نگهدار مهدی،که بعد از خدا و امام همه چیز من هستید.😇انشاءالله که سالم می رسید.کمی میوه🍎گرفتم.نوش جان کنید.تو را به خدا به خودتان برسید. خصوصاً آن کوچولوی خوابیده در شکم که مدام گرسنه ست.از همه شما التماس دعا دارم. انشاءالله به زودی به خانه امیدم می آیم.✨🏠
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامه_دارد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۷۶ ✍ خانومها اگر زینبی باشند، ضرباتشان به دشمن ، اندازه ی شهدا کوبنده خواهد
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۷۷
🌸 روش جالب شهید بابایی برای مبارزه با اسراییل
#استکبارستیزی #اسرائیل #شهیدبابایی #دشمن_شناسی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۷۷ 🌸 روش جالب شهید بابایی برای مبارزه با اسراییل #استکبارستیزی #اسرائیل
#طرح_مستطیل
👆خاکریز خاطرات ۷۷
🌸 روش جالب شهید بابایی برای مبارزه با اسراییل
#استکبارستیزی #اسرائیل #شهیدبابایی #دشمن_شناسی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مستطیل 👆خاکریز خاطرات ۷۷ 🌸 روش جالب شهید بابایی برای مبارزه با اسراییل #استکبارستیزی #اسرائی
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۷۷
✍ روشِ جالبِ شهید بابایی برای مبارزه با اسراییل
#متن_خاطره
عباس وقتی آمریکا بود ، هیچوقت نوشابهی پپسی نمیخورد. چند بار بهش گفتم: برام نوشابهی پپسی بخر ، اما نمی خرید و به جاش نوشابه با مارک دیگه میگرفت. یکبار اعتراضکردم و گفتم: این نوشابهها که تفاوت قیمت ندارند، چرا نوشابه پپسی نمیخری؟
عباسگفت: چون کارخانۀ پپسی مالِ اسرائیلی هاست...
📌خاطرهای از زندگی خلبان شهید عباس بابایی
📚منبع: کتاب پرواز تا بینهایت ، صفحه 37
#استکبارستیزی #اسرائیل #شهیدبابایی #دشمن_شناسی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#یک_آیه_یک_درس #تلنگر 🔰 سوره مبارکه آل عمران، آیه ﴿۳۰﴾ 〖يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِن
❖✨﷽✨❖
#یک_آیه_یک_درس ۳
#تلنگر
🔔تضرّع، راهِ نجات
💠💠قرآن کریم میفرماید، راهِ نجات از مشکلات، «تضرّع» به درگاه خداست
💠و ترکِ تضرّع و زاری، نشانهی سنگدلی و قساوت قلب است.
💢یه آیه تو قرآن داریم که نشون میده، تضرّع و زاری به درگاهِ خدا، سبب نجات از هر شرّ و بلایی است، و دستگیریِ خدا از زاری کننده حتمی است
🔰 سوره مبارکه انعام، آیه ﴿٤۳﴾
〖فَلَوْلاٰ إِذْ جٰاءَهُمْ بَأْسُنٰا تَضَرَّعُوا، وَلٰکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ اَلشَّیْطٰانُ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ〗
🌷پس چرا وقتی که گرفتاریها و سختیها را دیدند، به درگاه الهی تضرّع و زاری نکردند؟؟! آری، حقیقت این است که دلهای آنان سنگ و سخت شده، و شیطان کارهایی را که میکردند، برایشان زیبا جلوه داده است
⚠️ در واقع خدا با یه جملهی سوالی، داره از ما انسانها گِلِه میکنه.
💠خدا داره میگه:
چرا وقتی گرفتار میشید، نمیاید پیش خودم، که مشکلاتتون رو حل کنم⁉️
✴️ یعنی اگر بندههای خدا، موقع گرفتاری، خدا رو یاد میکردند،
✴️ و خودشون رو به او نیازمند میدیدند،
✴️ و به درگاه او تضرّع و زاری میکردند،
🔚 حتماً خدا اونها رو نجات میداد،
📛 امّا شیطان اونها رو از یادِ خدا غافل کرده، و سرگرم شهوات شدند.
✧↫ از این به بعد، حواسمون بیشتر باشه..
🔔هر وقت گرفتار شدیم..
به جای اینکه اینهمه این در و اون در بزنیم..
با حالت خشوع و خضوع، و با تضرّع و زاری بریم در خونه خدا..
سر سجادّه بشینیم و باهاش حرف بزنیم.. و یقین بدونیم جز او هــیــــچ چاره سازی نیستــــ
✅ و مطمئن باشیم که گرههامون رو باز میکنه ➣●•
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بـــابــام_اگــہ_بیـــاد😭
تقـــدیم بہ دخــتران بــزرگوار شہـــدا❤️
طـــاقتشو دارے تمـــاشا کن😢
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیانتی نابخشودنی در حق ۸۴ میلیون ایرانی که متاسفانه کسی از آن آگاه نیست!😱😱😱
افشاگری های شوکه کننده این دکتر باوجدان درباره آردهای به شدت سرطانزا و کشنده که با وایتکس ترکیب می شوند تا سفیدتر شوند و به خورد ملت بیخبر داده شوند! 😱😳
صد در صد این کلیپ را ببینید و مراقب آردها و نان های که می خرید و می خورید باشید! تماشاچی نباشید و تا می توانید برای گروهها و مخاطبها ارسال کنید!👌👌
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌹شهیدی که پس از ۱۷ سال زنده شد!!
✍این ماجرا مربوط میشود به یکی از اعضای کمیته تفحص شهدا که در زندگی شخصی خود دچار مشکل مالی میشود و در جریان جستجوی پیکر شهدا به شهیدی برمیخورد که زنده میشود و قرض هایش را ادا میکند!!
🍁نقل از برادر شهید👇
▪️می گفت: اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران..
علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم..
یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم..
یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان، با عطر شهدا عطرآگین.. تا اینکه..
☎️ تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.. آشوبی در دلم پیدا شد.. حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم...
🍁با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم..
بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد...
🌹شهیدسیدمرتضیدادگر
🌸 فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من..!
🍁استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم...
قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند...
با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم...
"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم..." گفتم و گریه کردم... 😭
😍دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... »
🍁وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.. هر چه فکرکردم، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده...
لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم:
🙏بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
🍁وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد...😭
🍁جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق😭 هق 😭کنان پاسخ داد : خودش بود... بخدا خودش بود... کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود... به خدا خودش بود... گیج گیج بودم... مات مات...
😍کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم... می پرسیدم: آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز..؟
🙏نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم... مثل دیوانه هاشده بودم... به کارت شناسایی نگاه می کردم...
وسط بازار ازحال رفتم...
🍁فقط این رو میدونم که شهدا نظاره گرعمالمان هستند.
🌸 بیاید با شهدا رفیق شویم
🌸ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️ حادثه نه دی امتحان ولایت پذیری
👤 حاج حسین یکتا: در حادثه نه دی، شهدا هم در میدون بودند ...
#نهم_دیماه
#امام_خامنه_ای
#فتنه_۹۸
#ولایتمداریم
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🔴در محضر آیت الله بهجت ره:
🔷سوال: آیا امام عصر از اوضاع و احوال شیعیان خبر دارند؟🤔🤔
🔶جواب: امام زمان عج در زمان غیبت ،احاطه کامل دارند و بر همه ی امور اشراف دارند و نیز فعالیت دارند. برای میرزای شیرازی بزرگ دستورات متعددی میفرستادند.👌
🔷سوال:
امام زمان عج که ظهور بکنن از تمام اعمال ما پرس و جو میکنند و ما باید پاسخگو باشیم؟😱🤔
🔶جواب:
وقتی حضرت ظهور میکنند میپرسند: چرا این کار آشکار را انجام دادی،معلوم نیست از کارهای پنهان پرس و جو کنند!🙄😥
🔷سوال:
دعای فرج در بین شیعیان زیاد خوانده میشود، میشود در مورد قرائت آن توضیح دهید؟😥
🔸جواب:
خدا میداند این دعاها چقدر باید باشند تا مصلحت ظهور فراهم گردد. اما اگر کسانی در دعا جدی و راستگو باشند...قطعا مبصراتی خواهند داشت و چشم و گوش بسته نمیمانند.😰🤔
🍀باید دعا را با شرایطش به جا آورد تا دعا مستجاب شود و توبه کردن از جمله راههای استجابت دعاست.نه اینکه برای فرج دعا کنیم ولی کارهایمان برای تاخیر انداختن فرج حضرت باشد!😰
🔷سوال:
آیا به نظر حضرتعالی ظهور نزدیک است؟
🔶جواب:
ما تا الان به جوانترها بشارت میدادیم که ظهور حضرت بقیت الله را درک خواهند کرد، ولی اینک به پیرها هم بشارت میدهیم که دوران ظهور را خواهند دید...👌👌
🌺اللهم عجل لولیک الفرج
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🍃🌻🌼🍃🌻🌼🍃🌻🌼🍃🌻
📘پرسش های شما,پاسخ های آیت الله بهجت ره
🔻 #سخن_ناب👌
🎙 #حـاج_حسین_یکتـــا :
🌾شهدا وسط عملیات
#ولایت_پذیری رو تمرین کردند
🍂و ما الان #وسط معبریم
در یک پیچ مهـــم تاریخی🗓 !
🌾هر کس از #حضرت_زهــرا(س)
طلب کمک کنه؛ خانــــم دستش رو
خواهد گرفت👌 !
🍂وسط این همه #انحــراف و شبهه و
حرف و حدیث نباید کُپـی کنیم❌
درست #توســـل📿 کنید ؛ سیل و
طوفانے🌪 که اومده همه رو میبره !
🌾مگر اینکه #خــدا به کسی نظر کنه.
#شھــدا وسط معبر کم نیاوردند
و اقتدا به #ارباب کردند !
راست گفتند: به #امام_زمان دوستت
داریم❤️ و عمل کردند به حرفشون
🍂 نکنه ما کم بیاریم تو #عملیـات !
حرف ، سر و صدا نمیخرن❌ !
#عمـــــل میخـــــــــرن !
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
امروز دوشنبه نهم دی☺️
روزسی و نهم چلہ ے حدیــــث ڪـــساء👌
🌹🌺🥀🌹🌺🥀🌹🌺🥀🌹🌺🥀
🌺به نیت فرج آقا امام زمان(عج)
و سلامتے امام زمان(عج)🌺
و هدیه به روح سردار خیبر
🌹شهید حاج محمد ابراهیم همت🌹
و به نیابت از همه ے
🌺شــــهداے مدافـــع حـــرم🌺
🌺و شـهداے دفـــاع مقـــدس🌺
و به نیت
حاجات عزیزان زیر مے باشد👌
🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌹🥀🌺🌸🌼🌻
روز سی ونهم ازهرگروه به نیابت حاجات افراد زیر
است👌
گروه اول:گروه سردار خیبر
حاج محمد ابراهیم همت
۱.خانم آفاق
🌹🥀🌺🌸🌼🌹🥀🌺🌼🌺🥀🌸
گروه دوم:گروه سردار شهید
حاج حسین خرازے
۱.خانم شرفی
🌹🥀🌺🌸🌹🥀🌺🌸🌹🥀🌺🌸
گروه سوم:گروه شهید
ابراهیم هادی
۱.خانم محنا حسیني
🌺🥀🌹🌺🥀🌹🌺🥀🌹🌺🥀🌹
🔈بزرگواران توجه داشته باشن هرکدوم ازافراد توهرگروهی هستند باید حدیث کسای امروز رو به نیت حاجات هم گروهی خود بخونن
هرکسی خوند به پی وی زیر
همراه باکد و نام گروه ارسال کنند
@deltange_hemmat68
مانند زیر کد ۳۹گروه شهید همت✅
نشون دهنده این هست حدیث کسا در گروه خودم به نیابت خانم یاآقای فلانی در روز
سی و نهم تلاوت شد👌👌
همه افراد حتما قرائت کنند و اعلام کنند👌
حاجت رواشید🙏
یازهرا(س)✋
ان شاالله همه ی افراد گروه حاجت رواشند👌
التماس دعا👌
یازهرا(س)
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش5 #قسمت_نود_و_نهم او همه جا با من ست،او همه جا با ماست،یقین دارم.بخصوص وقتی
#شهیدهمت به روایت همسرش5
#قسمت_صدم
می خواست شهید شود💔
#حاجی، بیست و نهم بهمن ماه ۱۳۶۲ برای آخرین بار به خانه آمد و حدود بیست روز بعد به شهادت رسید🕊.آن روز که آمد، دیدم چهره اش عوض شده است؛پیر شده بود؛گوشه چشمهایش چروک افتاده بود.گریه ام گرفت. گفتم: #حاجی!چه بر سرت آمده است؟ #حاجی خندید و گفت:چیزی نگو!آن قدر کار دارم که امشب هم نباید می آمدم.هوا سرد بود.چراغ و بخاری نداشتیم.بچّهها سردشان❄️ بود.آن موقع مهدی پسر بزرگمان یک سال و سه ماه داشت و مصطفی پسر کوچکترمان یک ماه و نیمه بود.یقین پیدا کردم که #حاجی آمده است تا از ما خداحافظی کند😔.نماز صبح را که خواند،لباسهایش را پوشید و شروع کردن به تسبیح📿 گرداندن.بی اختیار اشک می ریخت.انگار از خدا میخواست که شهید شود.مهدی اسباب بازی خودش را پیش او برد؛ولی #حاجی نگاهش نکرد.گفتم:چرا نسبت به بچّه این قدر بیعاطفه شده ای؟دیدم همین طور اشک می ریزد😢.چیزی نگفت.راننده آمد تا او را ببرد.خیلی آرام راه افتاد،بچّهها را برای آخرین بار بغل کرد.خداحافظی کرد و رفت و دیگر برنگشت.😭😞
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
✅خشتی از طلا و خشتی از نقره
✍🏻رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:
وقتي مرا به معراج بردند، وارد بهشت شدم. در آنجا فرشتگاني ديدم كه با خشت طلا و خشت نقره ساختماني مي سازند ولي گاهي دست از كار مي كشند از فرشتگان پرسيدم: شما چرا گاهي كار مي كنيد و گاهي از كار دست مي كشيد؟ سبب چيست؟
✨پاسخ دادند: هر وقت مصالح ساختماني به ما برسد مشغول مي شويم و هرگاه نرسد از كار باز مي ايستيم.گفتم: مصالح ساختماني شما چيست؟
✨جواب دادند:
سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر
✍🏻وقتي مؤمن اين ذكر را مي گويد ما ساختمان را مي سازيم. وقتي كه ساكت مي شود ما نيز دست از كار مي كشيم.
📚بحار جلد ۷۳ صفحه صفحه ۲۴۶
📚بحار جلد ۱۸ صفحه ۲۹۲
📚بحار جلد ۹۳ صفحه ۸۳
#داستانهای_آموزنده
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f