eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
978 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین قمی ها در آسمان ها مشهورند آنانی که دنیا جای ماندنشان نیست نامیرا ترین افرادنداما پروای نام ندارند و در کهف گمنامی خویش آرام گرفته اند. 🌺 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • #اقتدا به #مولاحسین‌علیه‌السلام به شوخی بهش گفته بودند: #حاجی! تو چشم های خیلی زیب
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • _ تعقیب .. قبل از انقلاب هم اهل مبارزه و فعالیتهای سیاسی بود👌. دایم با قم در ارتباط بود؛ به آن‌جا می‌رفت و نوارها📼 و اعلامیه‌های📑 جدید حضرت امام(رحمه الله علیه) را می‌گرفت و با خود به «شهرضا» می‌آورد. در خانه قدیمی ما سردابه‌ای بود كه از آن استفاده نمی‌كردیم. اعلامیه ها و شب‌نامه‌ها را به آن‌جا می‌برد و مخفی👀 می‌كرد تا در فرصت مناسب آنها را توزیع كند. یك ‌بار كه به قم رفته بود، با یك گونی اعلامیه و نوار به شهر برگشت😱. در راه، گونی را داخل جعبه بغل اتوبوس گذاشته بود. وقتی در فلكه صاحب‌الزمان(عج) از اتوبوس پیاده🚌🚶 می‌شود، پاسبانهایی👮 كه آن‌جا ایستاده بودند، متوجه او و گونی می‌شوند و تعقیبش می‌كنند. 👀 در آن موقع، در خانه بودم. آخر شب بود كه دیدم در باز شد و با عجله آمد تو و تا مرا دید، گفت:«مادر خواب است یا بیدار؟»😐 گفتم: «خواب است؛ چه اتفاقی افتاده؟» گفت: «هیچی. فقط بروید پشت بام و مراقب كوچه باشید ببینید چه خبر است.»😑 رفتم روی پشت بام و دیدم پاسبانها داخل كوچه مشغول پرس و جو هستند😶. آمدم پایین. دیدم در همین فاصله، گونی را با طناب از دیوار پشت منزل آویزان كرده است.پرسیدم: «چه كار كردی؟ اینها برای چی این‌جا آمده‌اند😕؟» گفت: «هیچی؛ وقتی می‌آمدم، پاسبانها متوجه گونی شدند و تا این‌جا تعقیبم كردند.»😟 گفتم: «حالا می‌خواهی چكار كنی؟» گفت: «كاری ندارد، فقط كمك كن تا از دیوار پشتی بروم.»🙁 او را از دیوار رد كردم. گونی را كه آویزان كرده بود، برداشت و فرار كرد.🏃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • _ تعقیب .. #ابراهیم قبل از انقلاب هم اهل مبارزه و فعالیتهای سیاسی بود👌. دایم با قم
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • _ تعقیب .. قبل از انقلاب هم اهل مبارزه و فعالیتهای سیاسی بود👌. دایم با قم در ارتباط بود؛ به آن‌جا می‌رفت و نوارها📼 و اعلامیه‌های📑 جدید حضرت امام(رحمه الله علیه) را می‌گرفت و با خود به «شهرضا» می‌آورد. در خانه قدیمی ما سردابه‌ای بود كه از آن استفاده نمی‌كردیم. اعلامیه ها و شب‌نامه‌ها را به آن‌جا می‌برد و مخفی👀 می‌كرد تا در فرصت مناسب آنها را توزیع كند. یك ‌بار كه به قم رفته بود، با یك گونی اعلامیه و نوار به شهر برگشت😱. در راه، گونی را داخل جعبه بغل اتوبوس گذاشته بود. وقتی در فلكه صاحب‌الزمان(عج) از اتوبوس پیاده🚌🚶 می‌شود، پاسبانهایی👮 كه آن‌جا ایستاده بودند، متوجه او و گونی می‌شوند و تعقیبش می‌كنند. 👀 در آن موقع، در خانه بودم. آخر شب بود كه دیدم در باز شد و با عجله آمد تو و تا مرا دید، گفت:«مادر خواب است یا بیدار؟»😐 گفتم: «خواب است؛ چه اتفاقی افتاده؟» گفت: «هیچی. فقط بروید پشت بام و مراقب كوچه باشید ببینید چه خبر است.»😑 رفتم روی پشت بام و دیدم پاسبانها داخل كوچه مشغول پرس و جو هستند😶. آمدم پایین. دیدم در همین فاصله، گونی را با طناب از دیوار پشت منزل آویزان كرده است.پرسیدم: «چه كار كردی؟ اینها برای چی این‌جا آمده‌اند😕؟» گفت: «هیچی؛ وقتی می‌آمدم، پاسبانها متوجه گونی شدند و تا این‌جا تعقیبم كردند.»😟 گفتم: «حالا می‌خواهی چكار كنی؟» گفت: «كاری ندارد، فقط كمك كن تا از دیوار پشتی بروم.»🙁 او را از دیوار رد كردم. گونی را كه آویزان كرده بود، برداشت و فرار كرد.🏃 در همین موقع، پاسبانها در خانه را زدند. رفتم در را باز كردم. چند نفر ریختند توی خانه. پرسیدم: «چی شده؟ چه اتفاقی افتاده؟» سراغ را گرفتند.گفتم: «می‌بینید كه خانه نیست.» گفتند: «تا این‌جا تعقیبش كرده‌ایم. بگو كجا پنهان شده؟» با خونسردی گفتم: «از كجا بدانم كجا مخفی شده. می‌بینید كه این‌جا نیست.😒 اصلاً این خانه من و این هم شما، هر جا را می‌خواهید بگردید.»😮 پاسبانها شروع به جستجو كردند. تمام خانه را زیر و رو كردند ولی اثری از پیدا نكردند. خودش را به باغهای🌳 اطراف شهر رسانده، اعلامیه‌ها را مخفی كرده و متواری شده بود🏃. سه روز از او خبری نداشتیم تا این ‌كه به خانه آمد، در حالی كه تمام اعلامیه‌ها🗞 را بین مردم پخش كرده بود. راوی : پدر شهید ❤️ 🌱🌈🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • _ تعقیب .. #ابراهیم قبل از انقلاب هم اهل مبارزه و فعالیتهای سیاسی بود👌. دایم با قم
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • در میدان بزرگ «شهر‌رضا» مجسمه بزرگی از شاه قرار داشت. ابراهیم و چند نفر از دوستانش نقشه کشیده بودند که در یک فرصت مناسب، مجسمه را پایین بکشند😊. ظهر روز تاسوعا، ابراهیم ناهارش را که خورد، به طرف میدان به راه افتاد. دوستانش را جمع کرد و گفت: «باید همین الآن مجسمه شاه را پایین بکشیم!».☝️ یکی از بچه‌ها رفت و با یک دستگاه ماشین سنگین برگشت. ابراهیم با سرعت از پایه مجسمه بالا رفت و طناب بلند و محکمی را دور گردن مجسمه پیچید. سر دیگر طناب به ماشین وصل شد و بعد ماشین حرکت کرد و ناگهان مجسمه تکان خورد، از جا کنده و با صدای مهیبی روی زمین افتاد و تکه تکه شد🙂. آن روز بعد ‌ا‌ز ظهر تکه‌های مجسمه شاه در دست مردمانی بود که برای عزاداری به میدان مرکزی شهر آمده بودند.✌️ راوی:همرزم‌شهید ❤️ 🌱🌈🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • در میدان بزرگ «شهر‌رضا» مجسمه بزرگی از شاه قرار داشت. ابراهیم و چند نفر از دوستانش
• ﷽ غافلگیری_فرمانده اوایل بهمن ماه ۱۳۶۲ بود.حاج‌همت وارد پادگان شد و تعدادی از نیروهای اطلاعات عملیات لشگر را در کنار خود جمع کرد و با آنها حرف زد🗣.روز بعد با همان نیروها به سفری که هیچ کس نمی‌دانست رفت و پس از دو روز بازگشتند. هرکدام از نیروهای لشگر از آن گروه می‌پرسیدند کجا رفتند😕هیچ‌کدام حرفی نمی‌زدند بار دوم حاج همت تعداد دیگری را با خود برد آنها مسئولان لشگر بودند. همگی سوار یک ماشین نظامی شدند🚔 و از بیرون زدند. هنوز فاصله زیادی از پادگان نگرفته بودند که همراهان حاج‌همت از وی محل مأموریت‌شان را پرسیدند همت گفت:‌خواهید فهمید.» ‌ماشین از اندیشمک گذشت و راه اهواز را در پیش گرفت😶هر کدام از نیروها جبهه و شهری را حدس می‌زد. اما وقتی ماشین به اهواز رسید و راه خود را به طرف جاده اهواز-خرمشهر ادامه داد،کسانی که حدس می‌زدند به سمت سوسنگرد، آبادان و یا محورهایی که پیش از اهواز به آن‌جا راه داشت می‌روند،‌حرفشان را پس گرفتند. تمام راه حاج‌همت حرفی نزد😃.سرنشینان خودرو سعی کردند تا با هر بهانه‌ای مقصد را از او بپرسند، ولی حتی در لابه‌لای شوخی‌هایی که می‌کردند نتوانستند حرفی از بشنوند😂.او تنها می‌گفتم: «بعداً خواهید فهمید.»آنها نزدیک به ۵۰ کیلومتر از اهواز فاصله گرفته بودند. راننده🚔 فرمان را به طرف جاده‌ای که به جفیر می‌رفت چرخاند. دیگر مقصد قابل پیش‌بینی بود.همت به آرامی سرش را برگرداند و با لبخندی دلنشین😃خطاب به سرنشینانی که روی صندلی عقب نشسته بودند گفت:میریم، طلائیه!😊 یکی از آنها با لحن خاصی گفت:نمی‌گفتی هم می‌دانستیم http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
4_721038705925554193.mp3
2.75M
.✨☁️ 4 ☁️✨ 📣فایل صوتی 🔳موضوع: مذمت دنیا ➿حجم: 2.6 mb ⏰زمان: 2:51 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 🌙🍂🌙🍂 🌙
🍁🌙🍁🌙🍁🌙 🌼 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 💧گر گدا کاهل بود 💧تقصیر صاحبخانه چیست؟ ❌👈ما تنبل هستیم و حاجت از خدا نمی خواهیم. 🌹باید دست مان را بلند کنیم و گدایی کنیم و دائم به خدا بگوییم که حاجت ما را بده. ⛅ اگر صلاح باشد، خدا حاجت ما را می دهد. 🌺گاهی هم صلاح ما نیست و خدا حاجت ما را نگه می دارد و در قیامت به ما می دهد. ☁ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام دوستان روزتون شهدایی😊 به شرط لیاقت و دورازریا امروز یازدهم آذرروز نوزدهم چله ی زیارت آل یاسین است که زیارت آل یاسین اپروزامروز از به نیابت براورده شدن حاجات افرادزیر می باشد 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🌹گروه اول:سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 1⃣.عبدالزهرا 🔈🔈بزرگواران توجه داشته باشن هرکدوم ازافراد توهرگروهی هستند باید زیارت آل یاسین امروز رو به نیت حاجات هم گروهی خود بخونن هرکسی خوند به پی وی زیر همراه باکد و نام گروه ارسال کنند @deltange_hemmat68 مانند زیر کد ۱۹گروه شهید همت✅ نشون دهنده این هست زیارت آل یاسین در گروه خودم به نیابت خانم یاآقای فلانی در روز نوزدهم تلاوت شد👌👌 همه افراد حتما قرائت کنند و اعلام کنند👌 حاجت رواشید🙏 یازهرا(س)✋ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :3⃣2⃣1⃣ #فصل_سیزد
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣2⃣1⃣ گفتم: «اِ... همین طوری می گویی ها! شاید جنگ دو سه سالی طول بکشد.» گفت: «نه، خدا نکند. به هر جهت، آنجا خیلی بیشتر به من نیاز دارند. اگر به خاطر تو و بچه ها نبود، این چند روز هم نمی آمدم.» گوشت ها را گذاشتم توی ظرفشویی. شیر آب را باز کردم رویش. دوباره گفتم: «به خدا خیلی گوشت خریدی. بچه ها که غذاخور نیستند. می ماند من یک نفر. خیلی زیاد است.» رفت توی هال. بچه ها را روی پایش نشاند و شروع کرد با آن ها بازی کردن. گفتم: «صمد!» از توی هال گفت: «جان صمد!» خنده ام گرفت. گفتم: «می شود امروز عصر برویم یک جایی. خیلی دلتنگم. دلم پوسید توی این خانه.» زود گفت: «می خواهی همین الان جمع کن برویم قایش.» شیر آب را بستم و گوشت های لخم و صورتی را توی صافی ریختم. گفتم: «نه... قایش نه... تا پایمان برسد آنجا، تو غیبت می زند. می خواهم برویم یک جایی که فقط من و تو و بچه ها باشیم.» آمد توی آشپزخانه بچه ها را بغل گرفته بود. گفت: «هر چه تو بگویی. کجا برویم؟!» گفتم: «برویم پارک.» ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :4⃣2⃣1⃣ #فصل_چهار
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :5⃣2⃣1⃣ پرده آشپزخانه را کنار زد و به بیرون نگاه کرد و گفت: «هوا سرد است. مثل اینکه نیمه آبان است ها، خانم! بچه ها سرما می خورند.» گفتم: «درست است نیمه آبان است؛ اما هوا خوب است. امسال خیلی سرد نشده.» گفت: «قبول. همین بعدازظهر می رویم. فقط اگر اجازه می دهی، یک تُک پا بروم سپاه و برگردم. کار واجب دارم.» خندیدم و گفتم: «از کی تا به حال برای سپاه رفتن از من اجازه می گیری؟!» خندید و گفت: «آخر این چند روز را به خاطر تو مرخصی گرفتم. حق توست. اگر اجازه ندهی، نمی روم.» گفتم: «برو، فقط زود برگردی ها؛ و گرنه حلال نیست.» زود خدیجه و معصومه را زمین گذاشت و لباس فرمش را پوشید. بچه ها پشت سرش می رفتند و گریه می کردند. بچه ها را گرفتم. سر پله خم شده بود و داشت بند پوتین هایش را می بست. پرسیدم: «ناهار چی درست کنم؟!» بند پوتین هایش را بسته بود و داشت از پله ها پایین می رفت. گفت: «آبگوشت.» آمدم اول به بچه ها رسیدم. تر و خشکشان کردم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
• ﷽ غافلگیری_فرمانده اوایل بهمن ماه ۱۳۶۲ بود.حاج‌همت وارد پادگان شد و تعدادی از نیروهای اطلاعات عم
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • . جای خالی😔 . که همیشه به بچه ها میگفت: « یه شهید انتخاب کنید برید دنبالش بشناسیدش باهاش ارتباط برقرار کنید شبیهش بشید حاجت بگیرید شهید میشید...»💔 . . 🌱🌈🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • . . سَر جدا تحویلت دادم❗️ #شهید_ابراهیم_همت #حسین_یکتا🎤 . . 🌱🌈🌸 http://eitaa.co
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • ❤️🍃❤️ ✍ یکے از اصلی‌ترین رموزِ موفقیتِ ☺️👇 سرتاپاش خاکے ، و از سوزِ سرما چشماش سرخ شده بود😞. از چهره‌اش معلوم بود که خیلی حالش ناجوره😢؛ اما رفت وضوگرفت☺️ تا نماز بخونه.گفتم👌: شما حالت خوب نیست😒، لااقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور🍚، بعد نماز بخون😒. سرِ سجاده ایستاد، نگاهی بهم کرد و گفت☺️☝️: من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا نماز اول وقت بخونم... کنارش ایستادم😣. حس می‌کردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین🙁. برا همین تا آخر نماز کنارش ایستادم تا اگه خواست بیفته، بگیرمش☹️. حتی در اون شرایط سخت هم حاضر نشد نمازِ اول وقت رو از دست بده...👌☺️❤️ 📌خاطره ای از زندگی سردار 📚منبع: یادگاران«کتاب همت» صفحه56 به روایت همسرشهید 🌹 🌱🌈🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام دوستان روزتون شهدایی😊 به شرط لیاقت و دورازریا امروز دوازدهم آذرروز بیستم چله ی زیارت آل یاسین است که زیارت آل یاسین امروز به نیابت براورده شدن حاجات افرادزیر می باشد 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🌹گروه اول:سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 1⃣.آقای خادم البقیع 🔈🔈بزرگواران توجه داشته باشن هرکدوم ازافراد توهرگروهی هستند باید زیارت آل یاسین امروز رو به نیت حاجات هم گروهی خود بخونن هرکسی خوند به پی وی زیر همراه باکد و نام گروه ارسال کنند @deltange_hemmat68 مانند زیر کد ۲۰گروه شهید همت✅ نشون دهنده این هست زیارت آل یاسین در گروه خودم به نیابت خانم یاآقای فلانی در روز بیستم تلاوت شد👌👌 همه افراد حتما قرائت کنند و اعلام کنند👌 حاجت رواشید🙏 یازهرا(س)✋ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌿 طبیب خودتان باشید☝️🏻... بهترین ڪسی ڪه میتواند بیماریهاۍ روحے را تشخیص دهد خودمان هستیم . . . روۍ کاغذ بنویسید حسد ، بخل ، بدخواهی، تنبلی ، بدبینی و ... یڪے یڪے اینهارا رفع ڪنید :) . ♥️ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • ❤️🍃❤️ ✍ یکے از اصلی‌ترین رموزِ موفقیتِ #شهیدهمت☺️👇 #متن_خاطره سرتاپاش خاکے ، و
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • سیره عملے ☺️👇 پيش از آن كه يك فرمانده نظامى باشد✌️، يك عنصر ايمانى و فرهنگى بود.👌 معتقد بود كه جنگ ما بر اساس اعتقاد بوده🍃 و اگر بنا است بين آموزش نظامی و عقيدتى به يكى بيشتر ارزش بدهيم آن آموزش عقيدتى است.👌 قبل از عمليات والفجر 4، وقتى لشكر در اردوگاه شهيد بروجردى بود🍃، به من مىگفت: »حاج آقا! بچه‌ها را جمع كنيد☺️ و برايشان كلاس عقيدتى بگذاريد😊.« يكبار ديگر به من گفت:«من در اين عمليات روى آموزش عقيدتى بيشتر از آموزش نظامى حساب مىكنم.»😉✌️ واقعيت اين بود كه در عمليات والفجر 4، تنها چيزى كه مىتوانست بچه‌ها را به بالاى ارتفاعات «كانى مانگا» برساند،☝️ اعتقاد و ايمان آنان بود👌☺️. دشمن در بالاى كوه، استحكامات قوى و وسايل زرهى داشت و ما بايد با دست خالى بر آنان غلبه مىكرديم☹️. در آن عمليات، كارهاى سختتر بر عهده گردانهايى گذاشته شده بود🙂 كه از نظر روحى وضعيت بهترى داشتند (مثلاً بيشتر نيروهايشان اهل نماز شب بودند)☺️ اين سياست ايشان موفقيتآميز بود و توانستيم ارتفاعات كانىمانگا را بادست خالى بگيريم.✌️😍 خلاصه آن كه او اوّل يك نيروى عقيدتى و فرهنگى بود تا يك فرمانده نظامى.☺️❤️ ❤️ 🌱🌈🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • سیره عملے #شهیدهمت☺️👇 #حاج‌همّت پيش از آن كه يك فرمانده نظامى باشد✌️، يك عنصر ايما
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • . 📜 ✨ شايد قرنها طول کشد انساني از سلاله پاکان زائيده شود و بتواند رهبری يک جامعه سردرگم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گيرد🌿. تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است🕊 🌹 🌱🌈🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#نکته_های_مهدوی ۲۶ – به خدا قسم هشام است(که می آید) از شام آمده بود، رجز می خواند و مبارز می طلبی
۲۷ •||همانند مادرے دلسوز 🕯❤️|•• تازه سرزمین خراسان به قدومش عطرآگین و نورانی شده بود .باید رسالت خویش را در توجه دادن مردم به نهر عظیمی که جاری از عرش الهی به عالَم خاکی است کاری کرد و مردمِ سرگرم چاله آب را به سوی آن رهنمون شد. آری آقا ابوالحسن علی بن موسیالرضا ؏ در بخشی از بیان بی نظرشان در باب امامت، فرمودند: » ..الْإِمَامُ...الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیق ُ«امام همانند پدری مهربان و برادری همزاد است . اما آیا این واژه ها میتواند رحمت بیکران امام را نشان دهد؟ نه ! باید از ظرف وسیعتری استفاده کنم » الْإِمَامُ...الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیر« 1 امام همانند مادری دلسوز و مهربان نسبت به فرزند خردسالش هست! همه، بچه کوچک را دوست دارند اما مادر! بله مادر، حاضر است اگر الزم باشد از جانش نیز مایه بگذارد تا فرزندش به جایی برسد. در یک جمله می توان گفت: امام مهدے‌عج کسی است که برای سعادت و نجات انسان، اگر لازم باشد حاضر است جانش را نیز بدهد! جانش را! بله درست شنیدید . مگر نمی گوییم: خدایا! امام حسین جانش را در راه تو داد تا بندگانت را از گمراهی و وادی سرگردانی نجات دهد »وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیكَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة« بله! امامِ ما، امام مهربانی هاست؛ اما ما با امام مهربانیها چگونه ایم؟؟؟ 💔•• 📚. کافی، ج 1 ،ص 222 ،کتاب الحج، باب نادر جامع فی فضل االمام و صفاته. تهذیب االحکام، ج 6 ،ص 111 ، فرازی از زیارت اربعین امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🥀🌺🌸🌸🌼🌻🌹🥀🌺🌸🌼 این قسمت دشت های سوخته فصل هشتم قسمت
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🥀🌺🌹🌸🌼🌻🌷💐🌹🌺🌸 این قسمت دشت های سوخته فصل هشتم قسمت 6⃣3⃣1⃣ گروهی معتقدند که رزمندگان اسلام بایستی از سمت رود ((کرخه نور)) و از سمت شمال به سمت جنوب حمله کنند و خرمشهر را از دست اشغالگران آزاد کنند .👌 گروه دیگر می گویند که باید از وسط رودخانه کارون عبور کنند و جبهه عراق را از آنجا قطع کنند و پیشروی به سوی خرمشهر را ادامه دهند .🌸 هرکدام از این دو شیوه معایب و محاسنی دارد. مثلاً در راهکار اول برای رسیدن به خرمشهر نیروها می بایستی حدود ۱۵۰ کیلومتر راه را طی کنند و این در حالی بود که نیروهای دشمن، امکانات و ادوات فراوانی برای دفاع از خود در این مسیر تدارک دیده بودند .بنابراین، چنین عملیاتی برای ایران بسیار دشوار و از نظر کارشناسان نظامی غیر ممکن به نظر می رسید .😢 با این همه برای غافلگیری دشمن، این عملیات می بایستی هرچه زودتر شروع شود.👌 تیم های شناسایی ایران که از قبل وارد عمل شده اند، خبر می آورند که دشمن در پشت رودخانه کرخه نور آرایش نظامی خود را کامل کرده اما مواضع وی از سمت دارخوین و پشت رودخانه کارون ،ضعیف و آسیب پذیر است.🌹 طبق همین اطلاعات، عراقی‌ها در طول ۸۰ کیلومتر رودخانه ،فقط یک لشکر نیرو مستقر کرده‌اند .👌 پس از بحث و گفت و گوهای فراوان عملیات بیت المقدس (کربلای ۳) در شب دهم اردیبهشت با رمز ((یا علی بن ابی‌طالب)) آغاز می شود و در سه مرحله و در طول ۲۶ روز جنگ ،سرانجام در تاریخ سوم خرداد ۶۱ با آزادی خرمشهر به پایان می رسد .😌 در این عملیات بیش از ۵ لشکر از نیروهای سپاه ،ارتش و بسیج زیر نظر قرارگاه ((فتح)) و قرارگاه ((نصر)) شرکت می کنند. در مرحله نخست این عملیات ،نیروهای اسلام از رودخانه کارون و کرخه عبور می کنند.👌 همزمان در همان شب دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱،در بیابان دارخوین، تعدادی کامیون و خودرو نظامی با چراغ خاموش در دل تاریکی آماده حرکت هستند .👌 نیروهای ارتشی، سپاهی، بسیجی، اسلحه به دست و کوله به پشت به سوی خودروها می دوند و سوار می شوند.👌 ماشین ها پشت سر هم دارخوین را ترک می‌کنند .مقصد آنها رسیدن به پل آزادی است که بر روی رودخانه کارون بسته شده .🌺 ساعتی بعد نیروها در چند متری رودخانه کارون از ماشین ها پیاده می شوند و پس از اندکی توقف، دستور عبور از پل صادر می شود و نیرو ها به سمت پل حرکت می کنند.👌 قرار است این نیروها در دو محور عملیاتی به فرماندهی محسن وزوایی و محمود شهبازی که هرکدام عهده دار شش گردان رزمی هستند به سوی جاده استراتژیک اهواز_ خرمشهر حرکت کنند و پس از رسیدن به جاده، نیروها، سنگرها و ادوات دشمن را منهدم کنند و پس از آن منتظر دستور، برای اجرای مرحله دوم عملیات بمانند.👌 ادامه دارد... ادامه ی این داستان ان شاالله فردا در کانال تخصصی شهید همت😊☺️ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام دوستان روزتون شهدایی😊 به شرط لیاقت و دورازریا امروز سیزدهم آذرروز بیست ویکم چله ی زیارت آل یاسین است که زیارت آل یاسین امروز به نیابت براورده شدن حاجات افرادزیر می باشد 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🌹گروه اول:سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 1⃣.خانم سیاهکویی 🔈🔈بزرگواران توجه داشته باشن هرکدوم ازافراد توهرگروهی هستند باید زیارت آل یاسین امروز رو به نیت حاجات هم گروهی خود بخونن هرکسی خوند به پی وی زیر همراه باکد و نام گروه ارسال کنند @deltange_hemmat68 مانند زیر کد ۲۱گروه شهید همت✅ نشون دهنده این هست زیارت آل یاسین در گروه خودم به نیابت خانم یاآقای فلانی در روز بیست ویکم تلاوت شد👌👌 همه افراد حتما قرائت کنند و اعلام کنند👌 حاجت رواشید🙏 یازهرا(س)✋ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🥀🌺🌹🌸🌼🌻🌷💐🌹🌺🌸 این قسمت دشت های سوخته فصل هشتم قسمت
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌺🌼💐🌸🌼🌺💐🌼🌸🌺💐🌼 این قسمت دشت هاي سوخته فصل هشتم قسمت 7⃣3⃣1⃣ اولین گردانی که از پل آزادی عبور می کند، گردان انصار الرسول صلی الله علیه و آله و سلم تحت فرماندهی اسماعیل قهرمانی است.👌 گردان دوم حمزه به فرماندهی رضا چراغی، گردان سوم سلمان به فرماندهی حسین قجه ای است .پس از عبور از این سه گردان از پل آزادی، سایر گردان‌های تیپ حضرت رسول(ص) از پل عبور می کنند و خود را به جاده خرمشهر_ اهواز می رسانند. در آنجا نماز می خوانند و شام می خورند و دوباره آماده حرکت می شوند.😌 در دو ستون حرکت می کنند .ماه ،نیمه است هفت هشت کیلومتر راه می روند. چهار گردان پشت سر هم حرکت کرده اند .در فاصله دورتر لشکر قدس ،سمت چپ تیپ ((ولی عصر عج)) دزفول. حدود نیم ساعت پس از شروع حرکت نیروهای تیپ محمد رسول الله، صدای گلوله ها و انفجار توپ و خمپاره ها نشان می دهد که سایر نیروها با عراق درگیر شده اند .😢 لشکر محمد رسول الله دو خاکریز دیگر را فتح کرده و از آنها عبور می کنند... کم کم صدای گلوله ها قطع می شود و درگیری پایان می‌یابد.😌 به حاج احمد می گویند که چون نیروهایی که موازی با شما حرکت می کرده اند، پس از درگیری با دشمن ،مجبور به عقب نشینی شده اند ،شما هم عقب نشینی کنید اما حاج احمد می گویدما در یک قدمی پیروزی هستیم و این مناطق را خوب می شناسیم چون یک ماه آنها را شناسایی کرده‌ایم ،عقب نشینی نمی‌کند و به نبرد خود ادامه می دهد.👌 تا ساعت چهار صبح روز بعد به اهداف خود می رسند.👌 در همین شب چشم حاج همت به تکه ابری در آسمان می خورد که هر وقت لازم است نیروهای ایران دیده نشوند روی ماه را می پوشاند و هر وقت به روشنایی احتیاج دارند جلوی ماه کنار می رود .😢👌 حاج همت از دیدن این امداد غیبی می گیرد و نماز شکر می خواند ...😭😢 چهار گردان از تیپ محمد رسول الله خود را به ۵۰ متری جاده خرمشهر اهواز می رسانند اما می بینند که دشمن روی جاده خاکریزی عریض و طویل برپا کرده است. ارتفاع این خاکریز حدود ۵ متر و عرض آن ۲ تا ۳ متر است و طول آن در امتداد جاده است .👌 یعنی درحقیقت دیواری کشیده که امکان ورود ماشین و حتی نیروهای پیاده هم به جاده گرفته شده است.👌😌 این خاکریز بر اثر باران های متوالی سفت شده و مثل یک دیوار نفوذ ناپذیر شده است همچنین عراقی ها به فاصله هر ۱۰ یا ۱۲ متر سنگرهای متعددی برپا کرده‌اند.👌🌸 ادامه دارد.... ادامه ی این داستان ان شاالله فردا در کانال تخصصی شهید همت😉 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • . 📜 #کلامی_از_‌بهــشت✨ شايد قرنها طول کشد انساني از سلاله پاکان زائيده شود و بتوان
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • . ✨ ‌ هروقت‌میخواست‌برای جوانان 📝یادگاری بنویسد ، می نوشت : 🌸"من‌کان‌للہ‌کان‌الله‌له"🌸 هرکه‌ با خدا باشد خدا با اوست.😍 رسم‌ عاشق‌ نیست‌ با یک‌ دل دو دلبر داشتن ...☝️ 🌱🌈🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
خدایا چقدر خوب است که تو از همه چیز خبر داری، که میشود همه چیز را به تو سپرد و نگران این نبود که در نهایت چه خواهد شد؛ اما من! گاهی یادم میرود عاشقت باشم... فراموش میکنم که همه چیز دست توست☺️💕 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f