eitaa logo
مسابقه کتابخوانی کنگره ملی شهدای کاشان
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
988 ویدیو
22 فایل
﷽ مسابقه بزرگ کتابخوانی 🌷کنگره ملی شهدای شهرستان کاشان 🌷 مشاوره مسابقه : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
خوراک فکری ات چیه؟!.m4a
5.97M
فقط اعیاد رو تبریک بگیم به هم یا ببینیم امامان با ما چکار دارن؟ یک سخن انگیزشی از امام سجاد علیه السلام که هممون نیاز داریم... صوت این هفته ماست واسه داشتن یه ذهن آرام با کمترین دغدغه ها...😌 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️سازه‌های آبی تاریخی شوشتر مجموعه‌ای به هم پیوسته از پل‌ها، بندها، آسیاب‌ها، آبشارها، کانالها و تونل‌های عظیم هدایت آب در دوران هخامنشیان تا ساسانیان برای بهره گیری بیشتر از آب ساخته شده‌ و به عنوان دهمین اثر ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است . 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خواهری 😍 چطوری؟😉 امروز اومدم یه پاتوق بهت معرفی کنم پر از دخترای دهه هشتادی☺️ با کلی برنامه های ناب و متنوع 😍 استوری های جذاب❤️ طنز 😂 جذاب تر از همه رمان 😍 (از عالی بودن رمان ها نگم برات 😌) معرفی کتابم هستا از همون نوعش که همه عاشقشیم😋 دورهمی های رفیقونه هم داریم😉😍 مسابقه و...❤️ - حالا این پاتوق کجاست؟🤨 +لینک پاتوقمونو میزارم😌😍👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem خانم خانما منتظرتیما 😍😍 دستتو بزن روی لینکو وارد پاتوقمون شو😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| وقتی فکر می‌کنم که می‌ایستاده وسط برنامه، هم‌خوانی می‌کرده و جمعیت با اشتیاق با او همراه می‌شدند، فکر می‌کنم من جلوی شما، چهار کلمۀ حق را با زبان باز و محکم نتوانستم بگویم. بعد مهدی در ایام بچگی می‌ایستاده در مسجد، اذان می‌گفته. می‌ایستاده وسط کوچه، بین هم‌بازی‌های فوتبالیش، می‌ایستاده بالای پشتبام... اذان می‌گفته. این ایستادن و صدا بلندکردن دوتا مؤلفه است که من ندارم. نه بلدم بایستم محکم، نه بلدم صدا بلند کنم برای بیان حرف حق. نه بلدم اذان بگویم. و تیر خلاصی که به جان و تن من نشاند از خاطرات کودکی‌اش؛ پول‌هایش را جمع می‌کرد و برای بچه‌ها هدیه می‌خرید. آقای قاضی من از کودکی گذشته‌ام. یعنی کودکی‌ام گذشت و الان جوانم... اما عقلم اندازۀ یک سال کودکی مهدی نیست. پول‌های توجیبم را نگه داشته‌ام برای خودم، این‌ها مهم نیست‌ها! مهم این است که مهدی یک خصلتی نداشته و یک خصلتی داشته. نداشته‌اش، خودخواهی‌اش بود. همه‌چیز را نخواسته برای خودش. اما من یک خود، گذاشته‌ام وسط و مدام دور زده‌ام، دور زده‌ام، دور زده‌ام دور خودم، خفه شده‌ام از بس که دور خودم چرخیدم. یک چیزی هم داشته؛ آن هم ذهن خالی از گیر و گرفت دنیا. من یک بسته آدامس می‌خرم، دانه دانه‌اش را حساب می‌کنم که به چه کسی می‌دهم و تمام که می‌شود بلند اعلام می‌کنم چند هزارتومان پرید! آقای قاضی شما عضو کدام دسته‌اید: مالتان را دو دستی چسبیده‌اید؟ یا دلتان دریای محبت است و دلتان را چسبیده‌اید که رد مال و منال و مقام نرود؟ • • • [روز سوم] پایم روی سنگی لغزید و دردناک پیچید. کوهگیر شده‌ام. دلم می‌خواست بروم بالاتر از مکان دیروز اما کمی صعب‌العبور بود و من با خیال دیروز، راحت گام برمی‌داشتم. دل خوش کردنم به دیروز، شد بی‌توجهی امروز و کار دستم داد. می‌خواستم در هر وعده نوشتن دوگام بالاتر بروم تا هم‌پای قهرمانم رفته باشم؛ اما انگار دنبالش رفتن کمی سخت است. فعلا که اینقدر درد دارم نمی‌توانم درست فکر کنم. فقط می‌ماند قسمت خوشِ حالم که موبایل آنتن داد و شاهرخ را خبر کرده‌ام. ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| فعلا که اینقدر درد دارم نمی‌توانم درست فکر کنم. فقط می‌ماند قسمت خوشِ حالم که موبایل آنتن داد و شاهرخ را خبر کرده‌ام. با این پا دیگر نمی‌شد نه بالا و نه پایین رفت. گیر افتاده‌ام. مجبورم خودم را مشغول کنم تا هم درد کمتر اذیتم کند، هم کلافه نشوم؛ پس از حال و روزم می‌نویسم: - کودکی راحت می‌گذرد و بی‌دغدغه، همه چیز را بازی می‌بینی و ساده و خوب. یک قهرمان و تکیه‌گاه داری به نام پدر و مادر و یک مشت اسباب‌بازی! اما در نوجوانی یک لحظه حواست پرت بشود، یک پیچ می‌افتد وسط راهت و می‌روی... البته درست این است که دیگر متوقف می‌شوی. نوجوانی فصل زنده شدن حس‌هایی‌ست که نه می‌توانی بگویی مزخرف است و نه می‌توانی سرت را بیندازی پایین و دنبالش بروی. فصل سردرگمی بین غرایز است و یک پدر و مادر باحال می‌خواهد تا حالت را بفهمند و همراه خودشان تو را بکشانند و دنبالت راه بیفتند تا یک وقت گم نشوی. شاید هم نوجوانی فصل شناخت است و انتخاب. چون خیلی دلت می‌خواهد یک کنجی داشته باشی و ساعت‌ها در این کنج تنهایی کز کنی و به هر چه هست و نیست و باید و نباید فکر کنی. غرق خیالاتی بشوی که قهرمان تمامش خودت هستی و شکست‌ناپذیری خودت یک اعتماد به نفس خوبی هم، راهی زندگیت می‌کند. همین هم باعث می‌شود که قدرت ریسک کردن را پیدا کنی؛ بالاخره تو قهرمان خیالات کج و کوله‌ات هستی و در عالم واقع می‌خواهی آن خیالات را به حقیقت پیوند بزنی. اما کسی نمی‌داند که نوجوانی خودش یک درد است. مرز بین بچگی‌ها و ریش و سبیل است. من این مرز را هدر دادم؛ نه بچه ماندم، نه به ریش و سبیلم رسیدم؛ همه‌اش شد دعوا و درگیری بین دو تیم پایتخت‌نشینی که پول پارو کردند و من را بین هیچ و پوچ تنها گذاشتند. من محصول برنامۀ نود و مجریی هستم که شور می‌انداخت در دل من بدون یک اندیشه و هدفی. خودش که حتماً با صدا و سیما قرارداد میلیونی داشت، من اما ساعت‌ها پا دراز کردم مقابل تلویزیون و عربده کشیدم بابت هر گل و خطا و پنالتی و... نفهمیدم که هیچ است و بدون مایه زندگیم فطیر شد. همین هم شد که نه خودم را شناختم، نه استعدادم و نه قدرت ریسکی درونم جوانه زد. کل شب تا صبحم و برعکسش، صفحات مجازی بود و کانال‌ها و کل کل‌های هیچش. کی جوان شدم که بخواهم توصیفش هم بکنم، نمی‌دانم. فقط یکهو دیدم که هستم، آن هم وسط دانشگاه و دیگر هیچ! واقعاً از هیچ رسیدم به هیچ. از هیچ برنامه‌ای برای آینده رسیدم به هیچ لذتی از این آینده. ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ وَ نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ ▫️سلام بر تو مولایی که مؤمنم به حضورت، و جان‌افشانم به گاهِ یاریت، و سرسپرده‌ام به فرمانت. ╭—━⊰🍃♥🍃🤍🍃⊱═— ╰—━⊰🍃🤍🍃♥🍃⊱—═╯ ســـــلام دوستان صبحتون پُر از عطر خدا🌸 روزتـون معطر به بوی مهربانی الهی دلتـون شـاد لبتون خندان قلبتون مملو از آرامش 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌱پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem