eitaa logo
مسابقه کتابخوانی کنگره ملی شهدای کاشان
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
987 ویدیو
22 فایل
﷽ مسابقه بزرگ کتابخوانی 🌷کنگره ملی شهدای شهرستان کاشان 🌷 مشاوره مسابقه : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
49.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️جان جانان منی 💚عشق پنهان منی _________________________________ مسیح‌الزمان 🚩 اثر محسن نوروزی و ایمان مهتران 💠 رویداد ملی هنری _______________________________________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
مداحی آنلاین - پا تا سر پیغمبر - محمود کریمی.mp3
5.26M
🌺 (ع) 💐پا تا سر پیغمبر 💐 قد و بالا خود حیدر 🎙 👏 👌فوق زیبا ________________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| جوانی و دانشگاه و سربازی و کار و ازدواج، این‌ها همه چشم‌اندازهای روبروی آیندۀ مهدی است. جوانی را قسمت می‌کند؛ هم دانشگاه می‌رود، هم کار می‌کند و هم به موقع سربازی می‌رود و هم سربازخانه را دست خودش می‌گیرد و مخالف رژیم پهلوی پیش می‌برد! و هم برای ازدواج برنامه می‌ریزد. در مغازۀ موتورسازی به جایی رسیده بود که اوستا مزد هرکارش را مستقل به خودش می‌داد. شده بود اوستا کار محبوب اوستایش. درسش را هم خوب گذراند. قبلا هم درسش خوب بود. اصلا هم درسش خوب بود و هم حجم مطالعه و پژوهشش. همین هم شد که توانست دست چندتا از جوان‌های سرگردان را بگیرد؛ آنها جوان بودند و کمی ساده. بهائیت هم که قسم خورده هرچه‌قدر می‌تواند فعالیت کند. اگر توانست جوانان شیعه را با شبهه منحرف کند، اگر نشد، آنها را طالب لذت شهوت کند. جوان هم که شهوت‌ران بشود، راحت خراب می‌شود. بهایی‌ها قسم خورده‌اند ادامه بدهند تا روزی که بتوانند سر همۀ ما را مثل گوسفند ببرند. مثل گرگ افتاده‌اند بین جوان‌های شیعه و هم پول خرج می‌کنند و هم تحویل می‌گیرند و هم بساط عیش و نوش را فراهم می‌کنند. لعنت بر پدر و مادر فرقۀ انگلیسی اسراییل‌شان! اما مهدی از این چند دوست جوانش حرف‌های تازه می‌شنید. شبهه‌ها و اما و اگرها به اسلام. رفت مقابلشان و یکی‌یکی جواب سوال‌هایشان را داد. قانع شدند و رفتند تا چند روز بعد. دوباره که آمدند پر از سوال و شبهه بودند. اولی می‌پرسید مهدی جواب می‌داد. دومی می‌پرسید باز هم مهدی. سومی، چهارمی... چند روز بعد باز هم... چند روز بعد باز هم... مهدی مطمئن بود یک مردابی هست که دارد ذهن بچه‌ها را متعفن می‌کند. حالا دلش می‌خواست برود سراغ مرداب. حداقل چوبی بزند، همی بزند، بوی تعفن مرداب بلند که بشود، زیبایی ظاهریش هم زشت می‌شود و همه از دورش پراکنده می‌شوند. نه اینکه بی‌هوا پا بگذارند وسط مرداب و کم کم فرو بکشدشان و خفه بکند. باید به همه می‌گفت که بهاییت مرداب است. بهایی‌ها هم متوجه شده بودند که جوانی به نام مهدی دارد آب می‌ریزد در لانه‌شان و حسابی شاکی بودند. دنبال یک تله می‌گشتند تا مهدی را در آن بیندازند! اما مهدی بیدی نبود که با این بادها بلرزد، یک روز همت کرد و راه افتاد سمت مرکز فساد بهایی‌ها. می‌دانست که در کوچه پس کوچه‌ها، خانه‌های بزرگ را می‌خرند و می‌کنند مرکز فساد. مهدی وارد خانه که شد، حیاط بزرگ در چشمش نشست و چندتا تخت. کله گنده و مراد بهائی‌ها با غرور نشسته بود وسط و قلیان می‌کشید. مهدی رفت مقابلش. بهایی‌ها فهمیدند این همان جوانی است که چوب زده وسط کثافتشان؛ منتظرش بودند، شاید هم منتظر یک فرصت تا دهانش را ببندند. حالا خودش آمده بود و تنها هم آمده بود و عجیب‌تر اینکه سن و سالی هم نداشت و این‌همه دل و جرأت داشت. مگر نمی‌دانست که تمام ارکان سلطنت محمدرضاشاه، شاه مملکت دست بهایی‌هاست و راحت هر کاری بخواهند می‌توانند انجام بدهند؟! ⏳ادامه دارد پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| با دیدن مهدی لبخند تمسخر نشست گوشۀ لب همان گندۀ بهایی‌های شهر. مهدی را تعارف کرد تا بنشیند و نشست مقابلش. گفت برایش میوه بیاورند و آوردند. مهدی اما تعارفشان را قبول نکرد. اصرار کردند. مهدی نگاه گرداند دور حیاط، دید نگاه‌های پرتمسخر را، مهم نبود. سیبی برداشت، برد و کنار حوض زیر شیر آب شست. نشان داد که اندیشۀ ناپاک یک فرقۀ ساختگی که پیامبرش صهیونیست است و قبله‌اش اسرائیل و برنامه‌اش سر بریدن شیعیان، نه تنها درست نیست که نجس هم هست. بعد هم نشست مقابل آنها. همان کله گنده اولین سوال را پرسید؛ مهدی اولین جواب و رد شبهۀ آنها! دومی را محکم‌تر گفتند و محکم‌تر شنیدند مناظرۀ غیر رسمی پیش رفت، مراد بهائی‌ها احساس می‌کرد مقابل نگاه مریدانش کوچک شده و دارد نابود می‌شود. بلند شد و گفت: - دیگه وقت ندارم با تو صحبت کنم... قرار دارم با کسی. بزرگ بهایی‌ها آن‌روز فرار کرد، اما مهدی دوباره و سه باره آمد و کارش را دو سه جلسۀ دیگر ادامه داد. بد شده بود برایشان؛ یک جوان بیست‌ویکی دو ساله، یک فرقۀ چند ساله را داشت ویران می‌کرد. کسی را فرستادند سراغش با وعدۀ پول و بستن دهان؛ مهدی اهل هوس نبود. قوی بود و با اراده... بار دوم کسی را فرستادند کنارش با لذتِ شهوت و... مهدی به خودش یاد داده بود که گاهی پایی روی خواهش‌ها و چرب و لذیذها بگذارد و بگذرد. برایش کوچک‌های دنیای پست، دیگر اینقدر جلوه نداشت که بخواهد مقابل خدای یکتا و مهربان و عظیم بایستد. مهدی خلقتش را، زندگیش را از خدا می‌دانست و بازگشتش را به سوی خدا! بهایی‌ها مأیوس که شدند، تهدیدش کردند به مرگ... مهدی به این تهدید خندیده بود؛ - ما را ز سر بریده می‌ترسانی؟ حالا جوان‌ها به اضافۀ جوان‌های دیگر و بقیه‌ای که می‌خواستند جذب بهائیت شوند، جذب مهدی شده بودند. مهدی جوانی که یک موتور ساده داشت، یک خط خوب، یک چهرۀ گشاده، یک ذهن خلّاق، یک دل مهربان، یک دست پربخشش... یک‌ها را که با هم جمع می‌کردی، دلت می‌خواست پشت همان موتور بنشینی و همراهش بروی تا هرجا؛ اما پشت احمق‌ها و دشمن‌ها را بشکنی! شاهرخ یک چای می‌گذارد وسط برگه‌هایی که داشتم می‌نوشتم و می‌گوید: - آدم ترجیح میده بالای کوه خدا، از دست شاهرخ خدا، یک چای آتیشی بخوره اما دنبال دوستانی که پشت میزهای فرعونی رشوه می‌گیرن و حروم می‌خورن، نباشه... ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چشم‌هايت را بگشا؛ به رسم ادب، دست‌هايت را روی سينه‌ات بگذار؛ در همين نزديكی‌ها پدری منتظر است تا دوباره سلامش دهی... سلام مولای غائب از نظر سلام تنهاترين باباي دنيا سلام عطر دلنشین بامدادان، مهدی جان شکوفه‌ها در نهایت چشم به راهی، آرام و صبور دیده فرو بستند و از آغوش شاخساران به زیر افتادند اما تا آخرین دم راز سبز آمدن تو را در گوش جوانه‌ها زمزمه کردند 🌸ســـلام 🍂صبح زیبـای 🌸یکشنبه تون بخیر الهی آفتاب زندگی تون 🍂الهی همیشه شـادی 🌸تولحظه هاتون 🌱پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
‏بازار وکیل شیراز ، دنیای رنگی 🇮🇷 😍 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
خدایاشکرت که فراموشی رو آفریدی تا در خاطرات ناخوش گذشته م غرق نشم😢♥️ خدایا ممنونم ازت پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ Determination today leads to success tomorrow. اراده امروزت به موفقیت فردایت ختم میشود.👊🏻 ‌ Join > @heyatjame_dokhtranhajgasem🩷❤🩷
🎼🎧🎼🎧🎼🎧 🎧🎼🎧🎼🎧 🎼🎧🎼🎧 🎧🎼🎧 🎼🎧 🎧 💥خوش درخشیدید ! 🎼 حضور گروههای سرود هیات جامع دختران حاج قاسم کاشان در ششمین جشنواره سرود ترنم بیداری 🏆باعث افتخار سردارید .... _______________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem