eitaa logo
مسابقه کتابخوانی کنگره ملی شهدای کاشان
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
990 ویدیو
22 فایل
﷽ مسابقه بزرگ کتابخوانی 🌷کنگره ملی شهدای شهرستان کاشان 🌷 مشاوره مسابقه : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
فاطمه صالحی زارعی 🇮🇷 آمدم تا تو هم بیایی 📆 ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۱ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
امیرعباس رعیتی ۳ساله از کاشان سرباز کوچک حاج قاسم پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
🇮🇷 آمدم تا تو هم بیایی 📆 ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۱ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
🇮🇷 آمدم تا تو هم بیایی 📆 ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۱ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
هدایت شده از شمسا کاشان
17.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 راهپیمایی پر شور و باشکوه مردم ولایتمدار دارالمؤمنین در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی 📆 شنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ 🆔 @shamsa_kashan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| اما دم‌دم‌های غروب که گرسنگی و تشنگی کمی فشار می‌آورد راه می‌گیرم سمت پایین کوه. مسیر را کج می‌کنم سمت همان نقطۀ تجمع. با آنکه سال‌هاست با قبرستان قهر بوده ام اما دلم می‌خواهد ببینم چرا کنار یک قبر اینطور شلوغ است. عجله‌ای برای پایین آمدن ندارم و آهسته پا می‌کشم تا ابتدای قبرستان و می‌نشینم روی صندلی آهنی سرد. اولین کسی که در نگاهم می‌نشیند پسری است با دستانی پر از خالکوبی. نگاهم به طرح خالکوبیش است که از مقابلم می‌گذرد و صاف می‌رود سر همان قبر. چند لحظه بعد یک مرد می‌آید با کت‌وشلوار و کیف چرمی. زیادی به اساتید ما شبیه است. جوان خالکوب زانو می‌زند زمین و دوتا دستانش را روی زانوانش باز می‌کند. گرسنه‌ام هست و حوصلۀ بازخوانی درونی‌اش را ندارم. کاش می‌شد شکم گرسنه‌ام را سیر کنم. یک زن هم می‌آید. یعنی از صدای تق‌تق کفش‌ها می‌فهمم یک زن دارد می‌آید. می‌آید و دقیقاً می‌رود کنار همان قبر. خالکوب تکان نمی‌خورد، اما مرد کت و شلواری برمی‌خیزد و عقب‌تر می‌ایستد. زن به سختی روی کفش‌های پاشنه‌بلندش می‌نشیند و دستی بر قبر می‌گذارد. خالکوب نه سر بلند می‌کند و نه... زن چندباری دست روی قبر می‌کشد و بلند می‌شود. این قبر چه‌قدر از صبح تا حالا مشتری داشته است! نگاهم منتظر است که یک پسربچه با شیشۀ آب می‌آید برای شستن قبر. خالکوب دستش را دراز می‌کند، حتماً دارد می‌گوید الان نه که او نشسته است. خیس می‌شود. پسربچه بطری آب را کنار قبر می‌گذارد و به سبک خالکوب می‌نشیند کنار قبر. این صحنه‌ها ادامه دارد که دستی ظرفی مقابلم می‌گیرد. نگاهم اول شیرینی خانگی را می‌خورد، بعد چهرۀ زن را می‌بیند. - بخور، جَوونی دعا کن من شفا بگیرم. دیگر اصلا برنمی‌دارم. - بخور مادر برای من هم دعا کن که جوون دست گلم رو خدا بهم برگردونه! بی‌اختیار دست دراز می‌کنم و یکی برمی‌دارم. بویش را دوست دارم. زن می‌رود تا کنار همان قبر. تعارف که می‌کند چند دقیقه‌ای هم می‌نشیند. دو سه تا پسر جوان با سروصدا از پله‌ها پایین می‌آیند و تا کنار قبر هم با همان سروصدا می‌روند. زن بلند می‌شود بدون ظرف شیرینیش. صحنۀ جذاب هم یک کت‌وشلوارپوش کراواتی است که دست دختری در دستش می‌نشیند کنار قبر. دختر اگر عروسی دعوت نباشد، حتماً نوعروس است که اینطور...! ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| خالکوب باز هم تکان نمی‌خورد. وقتی از مقابلم رد می‌شوند بوی عطرشان و صدای خندۀ مرد به خودم می‌آوردم که سلما را دیده بودم جای زن. سر پایین می‌اندازم. دستانم را به صورتم می‌کشم. فعلا چیزی که نیاز ندارم خیال سلما است. بوی شیرینی تمام دماغم را پر می‌کند. نگاه می‌کنم به دستانم. شیرینی دستم نیست اما دهانم پر از مزه‌اش است. کی خورده بودم؟ آب دهانم را با لذت قورت می‌دهم و نگاهم مات بقیۀ شیرینی‌های روی قبر می‌ماند. گرسنه‌ام است اما بیشتر از آن دلم جایی می‌خواهد که چند ساعت، فارغ از همۀ دنیایی که دارد لهم می‌کند بخوابم. یک خواب بی‌دغدغه. فکرم آنقدر در هم است که اختیار کارهایم را از دست داده‌ام. زندگی بعضی زیر است، بعضی هم رو. من اما کل زندگیم زیر و رو شده است. نه اینکه از اول هم خیلی درست و با قاعده جلو برود، نه. اما خب این همه در هم پیچیده نشده بود. یعنی آدم تا بچه است و خیلی سرش به سرد و گرم زندگی نیست، همه چیز را خوب و خوش می‌بیند. به خاطر همین هم هست که اگر امروز دعوا کند، فردا راحت آشتی می‌کند. بعد هم که نوجوان می‌شود، باز هم خیلی حالی‌اش نیست دور و اطراف چه می‌گذرد، فقط یک چیز را می‌فهمد، آن هم خواسته‌های تازه سر زدۀ هوسش را. وقتی هم که به خواسته‌اش می‌رسد، تمام زندگی برایش رنگی و شهرفرنگی می‌شود. کلی هم خیالات می‌چیند و حالش را هم می‌برد. اما، امان از جوانی که تازه عقلت می‌فهمد دنیا یک خبرهایی دارد و تو هم باید شناگر ماهری باشی تا خبرهای خوب را از دریای دنیا برای خودت جمع کنی و اگر کمی وِل بچرخی و بی‌فکری کنی، مدام سرت می‌خورد به در و دیوار و درب و داغان می‌شوی. من الان زندگی‌ام دقیقاً رسیده است به همینجا! از تمام زیروبم‌های زندگی اگر کمی، فقط کمی حواسم جمعش بود، کار به دادگاه و حکم نمی‌رسید. آن هم برای من که تازه می‌خواهم عقد کنم... ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحت‌بخیرمولای‌من🤚 خیال روزگار آمدنت دلم را آب می‌کند. روزی که چشمه چشمه کوثر به کام تشنگان بریزی... و مشام عالم را پر کنی از عطر درهم آمیخته‌ی یاس و نرگس آن روز دنیا بهشتی می‌شود که دلگرم است به آفتاب روی تو ا‌‌‌‌‌‌‌༻‌🌸༺‌‌‌🌸༻‌🌸༺‌‌‌ ༻‌🌸༺‌‌‌ سلام رفقای گلم ☺️🤚 صبحتون بخیر🌞 روزتون پراز شادی و نشاط 🌺 امیدوارم حالتوووون خوووووب باشه 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌱پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
خدایا شکرت که بدی هام رو فقط خودت می دونی و اونها رو برای دوستانم برملا نمیکنی 😇🙂 خدایاممنونم❤️ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا