13.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک عدد طوطی باهوش گوگولیی😍😍
#گوگولی
🖤https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem🖤
↜کمبود ویتامین D داری اگه💊💫
✨┊•افزایش وزن داری
😔┊•بی حوصله و افسرده ای
💔┊•همیشه خسته ای
😓┊•ضعف عضلانی داری
🖤┊•زود مریض میشی
🦴┊•دردهای استخوانی داری
#ایده
#اموزشی
🖤https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem🖤
به پدر و مادرت نگو ...🌸
🍓🐼»چقدر دخالت میکنید ✖️
🦋🌼» بگو: قطعاتجربه ی شما خیلی زیاده اما من میخوام موضوع رو از دید خودم بررسی کنم
🍓🐼» انقدربه من گیرنده ✖️
🦋🌼»بگو: لطفابه من اعتماد کنید و اختیار
عمل بیشتری بهم بدید
🍓🐼»میشه دست از سرم بردارید ✖️
🦋🌼»بگو: یکم حالم گرفته اس نیاز دارم تنها باشم
🍓🐼»شماهیچ وقت به من باورنداشتید ✖️
🦋🌼»بگو: من میخوام شما به من افتخارکنید
🍓🐼»انقدر توکارهای من دخالت نکنید ✖️
🦋🌼»بگو: اجازه بدید خودم تنهایی انجامش بدم من از پسش برمیام
#توصیه
🖤https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem🖤
عجیب ترین کارهایی که هممون کردیم🤣💚
▹ ⋅— ⋅— ⋅—⋅ 𖧷 ⋅—⋅ —⋅ —⋅ ◃
۱_پرسیدن چی با اینکه شنیدیم طرف دقیقن چی گفته
۲_گوش دادن به ویس های خودمون بعد از اینکه برای بقیه میفرستیم
۳_دوباره خوندن چیزی که همون لحظه خوندی چون بهش توجه نکرده بودی
۴_پرسیدن سوالی که جوابشو میدونی
#طنز
#حقیقت
🖤https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem🖤
بالاخره علم داره خودشو به من میرسونه.😂😂
#طنز
🖤https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem🖤
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.- خواب میدیدم که کنار ضریح تو ... 🥺🖤
#امام_حسین
🖤https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem🖤
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_صد_و_شصت_و_هفتم
_مثل تو نیست که دم از عشق بزنه ولي هیچي از عاشقي حالیش
نباشه . یه ادم عاشق راضي نمي شه خار به پای معشوقش بره چه برسه به اینكه همه ی آروزهاش رو به مسلخ بكشه
پویا –اوهو .. چه لفظ قلم ؟ ..
ادعای عاشقي نداشتم . مي خواستم روی تو و شوهرت رو کم کنم که کردم.
نفس عمیقي کشید:
پویا –حالا تویي که ادعای عاشقیت مي شه .. بفهم ، عشقت برای رسیدن به خدا که عشقشه داره پرپر مي زنه.
به جای دعا برای به هوش اومدنش و هر روز رفتن و التماس بهش ؛ ولش کن بره.
و با تمسخر اضافه کرد:
پویا –تو که نمي خوای آروزهاش رو به مسلخ بكشي ؟
حس کردم هر چي اطرافم وجود داره مثل گردبادی شروع کرده به حرکت.
مي چرخه و مي چرخه .. تند و تند .. بدون اینكه لحظه ای بایسته چرخید و چرخید ... تند ... تند ... و یك دفعه خورد تو سرم
. مثل یه پتك سنگین.
روحم سیری ناپذیر حرف پویا رو بلعید.
پویا راست مي گفت . عشق امیرمهدی خدا بود . در اصل عشق واقعي امیرمهدی ، خدا بود.
اون داشت بین موندن تو این دنیا و رفتن پیش عشق حقیقیش دست و پا مي زد.
من دعا مي کردم به موندنش ، به چشم باز کردنش . و شاید امیرمهدی بي تابي مي کرد برای آروم گرفتن در
اغوش خدا!
برای لحظه ای نفس کشیدن یادم رفت.
پویا انگار مي دونست تو چه برزخي رهام کرده که پر صدا
خندید و گفت:
-بهش فكر کن . به رفتنش فكر کن عزیزم . حیفه آرزوهاش رو ندیده بگیری.
و ارتباط رو قطع کرد.
یعني خدا هم به همون اندازه مشتاق برگشت روح امیرمهدی به خودش بود ؟
اگر خدا هم مشتاق بود ؟ ... اگر .. اگر...
نه .. بي اختیار لب زدم "نه ... "
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem