واحد خواهران حسینیه هنر سبزوار
📷 گزارش تصویری| دیدار با مادران شهدا در #سبزوار به مناسبت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و عرض تبری
بهشت روی طاقچه
✍️ زهره فرهادی
دستهای لرزانش را قفل کرده بود روی دستهایم. همینطور که تعارف رد و بدل میشد، گفت: «چقدر برام آشنایید. انگار دلم براتون تنگ بوده.» لبخند عمیقتری تحویلش دادم و گفتم: «ما هم دلمون تنگ شده بود. راستش چند سال پیش اومدیم پیشتون. دیگه نشد بیایم. الانم اومدیم روزتونو تبریک بگیم. روزتون مبارک مادر مهربون.» گلهای نرگس توی دستم را گرفتم سمتش. گرفت و بویید. پردهی نازک اشک، روی مروارید چشمهایش را گرفت.
لبخندش، سد اشکش شد و گفت: «خیلی خوشحالم که دوباره میبینمتون.» دستش را محکم فشردم. گل توی دستش را گذاشت توی لیوان اب. چشم انداختم دور اتاق و گفتم: «گل و بذارم این بالا؟» کمی مکث کرد و گفت: «میخوام بذارم بغل گوشم.» لیوان را از دستم گرفت و گذاشت کنار طاقچه، بغل تختش. انگار این گل و هدیه و ما را از پسرش میدانست.
#در_جوار_شمع
#به_مناسبت_روز_مادر
#دیدار_با_مادران_شهدا
#مادر_شهید_حسن_صادقی
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh