eitaa logo
|هیچا|
62 دنبال‌کننده
111 عکس
46 ویدیو
5 فایل
آدمِ اینجا!... ادمین: @Hich1214
مشاهده در ایتا
دانلود
به قول بچه‌های تکیه همت: آرامش آقا امید و قوت قلب ماست.
ای وای... ای وای...
پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی و اعلام عزای عمومی در پی درگذشت شهادت‌گونه رئیس‌جمهور و همراهان گرامی ایشان 📝 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی شهادت حجت‌الاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور اسلامی ایران، دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل‌هاشم نماینده ولی‌فقیه در آذربایجان شرقی، دکتر رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و همراهان گرامی ایشان در سانحه هوایی را تسلیت گفتند. 📝 متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم انا لله و انا الیه راجعون ▪️با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ شهادت گونه‌ی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادم‌الرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم. ▪️این حادثه‌ی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمت‌رسانی اتفاق افتاد؛ همه‌ی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بی‌وقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد. ▪️رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت. در این حادثه‌ی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد. ▪️در این حادثه‌ی سنگین شخصیتهای برجسته‌ئی مانند حجةالاسلام آل هاشم امام جمعه‌ی محبوب و معتبر تبریز، جناب آقای امیر عبداللهیان وزیر خارجه‌ی مجاهد و فعال، جناب آقای مالک رحمتی استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی و گروه پروازی و دیگر همراهان نیز به رحمت الهی پیوستند. ▪️اینجانب پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم و به ملت عزیز ایران تسلیت میگویم. جناب آقای مخبر طبق اصل ۱۳۱ قانون اساسی در مقام مدیریت قوه‌ی مجریه قرار میگیرد و موظف است به همراهی رؤسای قوای مقنّنه و قضائیه ترتیبی دهند که ظرف حداکثر پنجاه روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود. ▪️در پایان تسلیت صمیمی خود را به مادر گرامی جناب آقای رئیسی و همسر فاضل و بزرگوار ایشان و دیگر بازماندگان رئیس جمهور و خانواده‌های محترم همراهان بویژه والد ماجد جناب آقای آل هاشم معروض میدارم و صبر و تسلای آنان و رحمت الهی برای درگذشتگان را مسألت میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای ۴۰۳/۲/۳۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انا لله و انا الیه راجعون... شاعر، سال ۱۳۶۰ اینجوری می‌گفت: راه رجا بسته نیست، گرچه رجایی برفت! این حرفای امام، همین بو رو میده!... خدا به دلای همه آرامش بده، قوت بده، عزم بده، همت بده... آمین.
۵۰ ۲۶ دیروز عصر، آنقدر درسم نمی‌آمد که حرصم گرفت و کتاب را کج و نامنظم، روی میز ولو گذاشتم. رفتم و خودم را روی تخت رها کردم؛ گوشی به دست مشغول چرخ زدن شدم تا ببینم کی حالم برمی‌گردد و می‌توانم سمت اقتصاد بروم. گروه خودمان - دهم:) - را که باز کردم، هیجان پیام‌ها مثل همیشه نبود. محتوا هم مثل همیشه نبود! - فهمیدین بالگرد رییس‌جمهور سقوط کرده؟!... - فرود سخت بابا، سقوط چیه دور از جونش. - یَنی چی؟ کی گفته؟! - شبکه خبرو بزن. هنو پیداشون نکردن انگار. یا خدا... اول نفهمیدم چه خبر شده؛ فقط چشمانم چپ شد و به این واژه‌ی ناملموس خنده‌ام گرفت. فرود سخت؟! بالاخره فرود بوده یا نه؟ سخت‌ش کنایه است یا قرار است درصد سانحه را از این واژه محاسبه کنیم؟ ایتا را که باز کردم، سیل پیام‌های خبری از همه‌ی هزار کانالم سرریز شد؛ بالگرد رئیس‌جمهور جایی در کوهستان‌های آذربایجان افتاده، و نیست!! باز هم باور برایم گنگ بود. اضطرار جماعت را نمی‌فهمیدم؛ بلندپایه‌ترین مقام اجرایی مملکت به همین راحتی نیست شده و معلوم نیست سالم است یا نه؟! برو بابا! کانال اول... دوم... سوم... آدم‌ها... استتوس‌ها و وضعیت‌های بله... عکس و فیلم و خبر... نه. نمی‌شود. رفتم شبکه‌ی خبر را روشن کردم. چقدر از این دایره‌ی قرمز هشدار می‌ترسیدم! نه صدا داشت، نه چیزی؛ ولی هروقت می‌دیدمش دلم آشوب می‌شد. خبرها را جمله به جمله خواندم؛ یک عکس از ایتا، یک فیلم از تلویزیون، یک سفارش دعا... واقعا پیدایشان نبود. و من می‌دیدم حال عزیزانم را از طریق فضای مجازی که چقدر بهم ریخته بودند و یکی یکی به امامِ متولدِ امروز، متوسل می‌شدند. به هر که می‌رسیدم، به هر گروهی که سر می‌زدم، جمله‌ی آقا را پیست می‌کردم و می‌گفتم نگران نباشید و دعا کنید. دلتان قرص و محکم باشد که طوری نمی‌شود، فقط فرایند پیدا کردنشان کمی طول کشیده؛ همین! ساعت نه صبح فردایش، یعنی امروز، زنگ ساعتم با صداهای هال پذیرایی، تلاقی کرد و جستم از خواب. نت را روشن کردم و محض اطمینان، آمدم تیتر خبرها را ببینم که گمشدگان پیدا شدند و همه امن و امان‌اند تا بعدش هم بروم برای همه بگویم: دیدین راست می‌گفتم طوریشون نبود! بابا مگه الکیه به همین راحتی بگن افتاده!...». به‌روزرسانی اطلاعات ایتا که تمام شد، یکی یکی پروفایل‌های سیاه شده و تیتر تبلیغاتی بالای صفحه، چشمانم را باز کرد... دلم خالی شد. همه می‌گفتند؛ همه سیاه گذاشته بودند توی کانال‌هایشان؛ نوار سیاه کذایی سمت چپ بالای صفحه‌ی تلویزیون دوباره آمده بود و نوبه‌های پیشین را یادآوری می‌کرد... چندمین بارم بود که می‌دیدمش در این چند سال؟ شرم داشتم از ابراز تسلیت به همه‌ی آنهایی که برایشان نوشته بودم: مگه میشه؟!...». شدنش متغیر مستقلی بود که من به آن اعتنا نکرده بودم و حرف خودم را زده بودم؛ و حالا، با جواب جدید معادله نمی‌دانستم چه کنم! هرچند که هنوز معتقدم آدمی، به عزم آدم است و به امید، زنده..‌. این وداع و غم اول ما نیست و آخرینش هم نخواهد بود؛ ولی آنچه بارمان می‌شود حاصلی است که حس امروز ما را معنادار می‌کند. مگر اینکه خودمان بگذاریم معنایش از دستمان برود و راهمان خالی بماند! یک صلوات، اول و آخر فاتحه‌تان محبت کنید، برای آرامش دل‌های عزاداران امشب، خصوصا خانواده‌هایشان... هیچا~ داستان‌های مبارزه.
راه رجا.mp3
2.25M
این نوا، اولین مواجهه‌ی من با خبر امروز بود. موسیقی یا نوای مناسبتی دیگری نداشتم؛ همین ولی خودش حرف دل‌هاست به گمان من... بشنوید، و رَجادار چشم به مسیر بدوزید که می‌رویمش، حتی اگر زمین به آسمان دوخته شود. هیچا~ داستان‌های مبارزه.
|هیچا|
#ماهِ_ماه ۱۲ اللهم انا نشکو الیکَ... یا ولی‌عصر (عج)؛ آقا! ما رزقمان را از شما می‌گیریم، اندازه‌ی
۲۷ شب‌نوشت: چیزی ندارم بگویم؛ یعنی گفتنی‌های این مدت زبان و قلم‌های حسابی و پرقدرت می‌خواهد برای روایت شدن! واژگانی می‌طلبد که تک‌تک هجاهایش، عشق ایرانی بودن و قاطی این مردم بُر خوردن را برای مخاطب تصویر کند؛ من از این کلمات در چنته ندارم و نمی‌خواهم سرتان را درد بیاورم با یک مشت کلمات قصار بی‌معنی و مصنوعی. فقط آمدم یادِ خودِ فراموشکارم بیاندازم، آن اسمی که ۱۰۰۰ و خورده‌ای سال است ما را نگاه می‌کند و ما را می‌شنود و منتظر به غایت رسیدن ماست، در همین بلوا به صبر و حرکت و قدم‌های بعدی ما نگاه می‌کند. خواستم همین امشب، دوباره یادم بیفتد که هر چقدر هم روزگار خودش را به در و دیوار بکوباند، عصری که ما درش زندگی می‌کنیم، هر روزش منحصرا به همین دو جمله می‌رسد، که: دیگه راهی نمونده... هی خودم رو می‌کشونم... دستمو بگیر بتونم، که خودم رو برسونم! این الطالبُ بدم‌المقتول بکربلا؟... و کجاست منتقم خون مظلوم کربلا؟ او همینجاست، نزدیک ما. پ.ن: - یاد خودت انداختی؟! - بله بله، الان دیگه یادم افتاد اگه خدا بخواد. - خب پس، بشین عربیتو بخون؛ یازده شب شد هنوز داری مبتدا - خبر در میاری! - خب به نظر می‌رسه که هنوز به یادآوری نیاز باشه... :))))) ۲ هیچا~ داستان‌های مبارزه.
آخ...
جمهوری نصفه شب ۱۴۰۲ .aac
8.99M
۵۱ یک سری خانم بختیاری جلوی رویم نشسته بودند با لباس‌های رنگ و وارنگ و چندتا بچه که دور ستونی که کنارش قرار داشتند، می‌دویدند. کلا بچه‌ها زیاد می‌دویدند از آنجا که به یک جای وسیع و بزرگ رسیده بودند. من در مطلوب‌ترین موقعیتِ مشرف به آدم‌ها بودم و دلم نیامد صحنه را ضبط نکنم. با فیلم نه، با صدا! یک صدای طولانی دلم می‌خواست از روزمرگی‌های مردم کنار آقا... نمی‌دانم صدای خودم یا صدای آدم‌های اطرافم که خیلی نزدیک بودند، درش ضبط شده یا نه.‌ چون دورم نسبتا آدم نشسته بود با اینکه اواخر شب بود. ببخشید به خوبی خودتان هر آنچه اضافه است درش... بعد از یک سال و خورده‌ای، دیگر گوشش نداده‌ام‌. ما که تولد گرفتن به دهانمان ماسید و با اینکه آماده بودیم، عیدمان عزای ملت شد؛ ولی خب... یقینا برای همه‌مان کنار گذاشته... شکی درش نیست. هیچا~ داستان‌های مبارزه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در چنین روزی، چنین خبری و چنین تیتری! خدایا چقدر الحمدالله؟! State of Palestine زیاد تکرارش کنید. خیلی زیاد. این، اسمی است که پشتش خیلی چیز‌ها را تغییر داده و به معنی واقعی، متحول می‌کند! خیلی چیزها را... شکر. شکر. هیچا~ داستان‌های مبارزه.