eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
669 ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو سلطان العارفین بایزید بسطامی می فرمود: هیچ کس بر من چنان غلبه نکرد که جوانی از بلخ مرا گفت یا بایزید حد زهد شما چیست؟ من گفتم چون بیابیم بخوریم و چون نیابیم صبر کنیم. گفت: سگان بلخ همین صفت دارند. پس من گفتم حد زهد شما چیست ؟ گفت : ما چون نیابیم صبر کنیم و چون بیابیم ایثار. عوارف المعارف شهاب الدین عمر سهروردی⚘
هو کمال عارف ، سوختن او باشد در دوستی حق ...
هو چه حدیث است؟ ، کجا مرگ بُوَد عاشق را ؟ ، این ، محال است ، که در چشمهٔ حیوان ، میرم ، چه حدیث است؟ = این چه حرفی است؟
هو عالم حق فراخنایی است، بسطی بی پایان عظیم. هر که را خلق و خوی فراخ دیدی، و سخن گشاده و فراخ حوصله، که دعای خیر همه عالم کند، که از سخن او ترا گشاد دل حاصل می شود، و این عالم و تنگی او، بر تو فراموش می شود، آن فرشته است و بهشتی. آنکه اندر او و اندر سخن او قبض می بینی و تنگی و سردی، که از سخن او چنان سرد می شود که از سخن آن کس گرم شده بودی، اکنون به سبب سردی او آن گرمی نمی یابی، آن شیطان است و دوزخی. اکنون هر که برین سِر واقف شود و آن معامله ی او شود، به صد هزار شیخی التفات نکند. مقالات شمس
هو سهل بن عبدالله [تستری] گوید: دنیای تو نفس توست؛ چون فانی ساختی دیگر دنیایی نداری. عرایس البیان
هو ‍ ای درویش جمله ی آدمیان درین عالم در زندان اند، از انبیا و اولیا و سلاطین و ملوک و غیرهم، جمله در بند اند. بعضی را یک بند است، و بعضی را دو بند است، و بعضی را ده بند است، و بعضی را صد بند است، و بعضی را هزار بند است. هیچ کس در این عالَم بی بند نیست، اما آن که یک بند دارد، نسبت با آن که هزار بند دارد، آزاد و فارغ باشد، و رنج و عذاب وی کمتر بود. هرچند بند زیادت می شود، رنج و عذاب وی زیادت می گردد. ای درویش اگر نمی توانی، که آزاد و فارغ شوی، باری راضی و تسلیم باش. کتاب الانسان الکامل شیخ عزیز الدین نسفی
هو آن پیر را گفتند: «خواهی تا خداوند را ببینی؟» گفتا: «نه.» گفتند: «چرا؟» گفت: «چون موسی بخواست ندید و محمد نخواست بدید.» پس خواست ما حجاب اعظم ما بود از دیدار حق تعالی. کشف المحجوب
هو عزیزا درویش نه آن است که وی را در دنیا خرده ای نباشد و به ظاهر حال، عریان باشد؛ آن را گدای گرسنه برهنه گویند. بلکه درویش آن باشد که به باطن، از غیر حق عریان باشد، گرسنه سبحان باشد، تشنه رحمان باشد، عاشق یزدان باشد، به دوست نگران باشد. نه نه، درویشی از خود بیرون آمدن است و در نیستی قدم زدن. شیخ عبدالرحمن اسفراینی
هو ‍ در عشق قدم نهادن کسی را مسلم شود که ، با خود نباشد  و ترک خود بکند  و خود را ایثار عشق کند عشق آتش است هر جا که باشد ، جز او رخت دیگری ننهد هر جا که رسد سوزد و به رنگ خود گرداند عین القضات همدانی
هو ای عزیز! اگر فرض کنی که کسی به همگیِ خود عاشق علم بوَد و شب و روز جز طلبِ علم کاری دیگر ندارد، اگر قلم و کاغذ و حِبر و دوات دوست دارد، نتوان گفت که به همگیِ خود عاشقِ علم نیست، حاشا! محبوبِ لذاته یکی باید که بوَد لابُد، اما چیزهای دیگر اگر محبوب بوَند لِلمحبوب الاصلی هیچ زیان ندارد. اگر آدمی خدا را دوست دارد لابد بوَد که رسولِ او را دوست دارد و پیر را دوست دارد، عمرِ خود را دوست و صحتِ تن خود را دوست دارد، و نان و آب را دوست دارد که سبب بقای او بوَد... و این در نظرِ عقلا بوَد. یا نه عاشق، سرای معشوق دوست دارد و همه‌ی عالم سرای اوست و خط و صنعت و تصنیفِ معشوق دوست دارد، و همه‌ی عالم خطِ اوست و تصنیفِ اوست، لابل همه خود اوست اگر فراتر شوی. نامه‌ها عین‌القضات همدانی @yarekhaksar
هو حلاج را - قدس سره - پرسیدند که مرید کیست؟ گفت: مرید آن است که از نخست بار که حضرت حق را نشانه قصد خود سازد، تا به وی نرسد به هیچ نیارامد و به هیچ کس نپردازد. بهر تو به بر و بحر بشتافته ام هامون ببریده کوه بشکافته ام از هر چه رسیده پیش رو تافته ام تا ره به حریم وصل تو یافته ام نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) بخش ۶
هو و گفت: «باید که در روز هزار بار ،بمیری باز زنده شوی تا باشد که زندگانی ای یابی که هرگز نمیری.» تذكرةالاولياء @hohagh
ادب یا هو من رند خراباتم ایمن ز کراماتم در گوشهٔ میخانه دائم به مناجاتم سر حلقهٔ رندانم ساقی حریفانم نه زاهد و درویشم ، سلطان خراباتم من آینهٔ اویم ، در آینه او جویم از ذوق سخن گویم آسوده ز طاماتم خواهی که صفات او در ذات یکی بینی مجموع صفاتش بین در آینهٔ ذاتم من سید عشاقم بگزیدهٔ آفاقم در هر دو جهان طاقم اینست کراماتم نظری یا سیدنا حضرت نوالحق و الدین شاه نعمت‌الله ولی قدس الله تعالی @Qalandariyyah | قلندریه
هو در طاعت‌ها چندان آفت هست که نیازی به طلب معصیت‌ها نباشد. بایزید بسطامی @yarekhaksar
هو تحصیل علم جهت لقمه‌ی دنیا چه می‌کنی؟ این رسن از بهر آن است که از چَه برآیند، نه از بهر آنکه از این چه به چاه‌های دگر فرو‌روند. در بند آن باش که بدانی که «من کی‌ام و چه جوهرم و به چه آمده‌ام و کجا روم و اصل من از کجاست و این ساعت در چه‌ام و روی به چه دارم؟» شمس تبریزی
هو آدمی همیشه عاشق آن چیزیست که ندیده است، نشنیده است و فهم نکرده است و شب و روز آن را می طلبد. اما از آنچه فهم کرده و دیده، ملول و گریزان است. فیه ما فیه
هو ‌ ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده‌ام زان می که در پیمانه‌ها اندر نگنجد خورده‌ام ✍
هدایت شده از لینک
حــــــــــوزه علـــــمیه جــــــــــامع رشــت بـــــرای ســال تحصیلی ۱۴۰۴_۱۴۰۳ از پایه هشتم متوسطه تا دیپلــــم طلــبه می پذیـــــرد. متقـــاضیـــان می‌توانند جهت ثبت نام به آدرس : رشت، خیابــــان شــریعتی، بازار جامع زرگران، حوزه علمیه جـامع مراجعه کنند. بـــــــــــــــــــرای کـــــســب اطــــلاع بیشتـــــر با شماره‌ زیر تمــــاس حاصــــل فرمایید👇 📱 ۰۹۱۱۶۳۸۷۰۷۲ 📞 ۰۱۳-۳۳۲۲۴۰۴۲
هدایت شده از لینک
کانال اختصاصی قاسم کاکایی https://eitaa.com/ghkakaie
یا هو رهرو و مير ما خليل الله در همه راه با همه همراه جمع کن رهروان و خوش ميگو وحده لا اله الاّ هو مدد یا سیدی و یا مولای... @Qalandariyyah | قلندریه
هو الهی به برکت متحیران جلال تو، و به برکت مقهوران قهر تو، که ما را به صحرای هدایت آری، و از این وحشت آباد به روضه ی اقدس رسانی. مناجات خواجه عبدالله انصاری @hohagh