@salmanerey🇮🇷
🎈 دیدید وقتی برای یه بچه
یه چیزی می خرید، چه ذوقی میکنه؟
وقتی میبره به بقیه بچهها #نشونش_میده و میگه:
🎀 اینو مامانم یا بابام برام خریده؟
👵وقتی شما بزرگ میشید و
#مامان_باباها_پیر_میشن،
🎁 وقتی براشون یه چیزی میخرید، دقیقا با همونقدر #ذوق به همه نشونش میدن و میگن:
#این_رو_دخترم_یا_پسرم_برام_خریده.🎉
💌 این دلخوشیارو ازشون دریغ نکنید. به بزرگترها رسیدگی کنیم تا خیر و برکت در زندگی ما جاری بشه.
#سبک_زندگی
━💠🍃🌺🍃💠━
🔰وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً
إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً «اسرا_۲۳»
#ترجمه:
«و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید!
و #به_پدر_و_مادر_نیکی_کنید!
هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو
🔸به سن #پیری رسند،
🔹کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و
🔸بر آنها فریاد مزن! و
🔹گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!»
44.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه میکنم حتما این کلیپ را مشاهده کنید
تصویری از شهید ۱۳ ساله "مرحمت بالازاده" که با روضه حضرت قاسم مجوز اعزام به جبهه را از رهبر معظم انقلاب گرفت...
آخرین دعای شهید آزادی قدس بود...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_مرحمت_بالازاده
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/khaterat_razmandegan
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله
https://ble.ir/khaterat_razmandegan
🟢خوش گمانی به خداوند🔻
🌸امام رضا عليه السلام:اَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّه ِ فَاِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَقولُ: اَنا عِنْدَ ظَنِّ عَبدىَ الْمُؤمِنِبى، اِنْ خَيْرا فَخَيْرا وَ اِنْ شَرّا فَشَرّا؛
🔸به خداوند خوش گمان باش، زيرا خداى عزوجل میفرمايد: من نزد گمان بنده مؤمن خويش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار میكنم و اگر به من بدگمان باشد، به بدى با او رفتار میكنم.
📚 كافى، ج 2، ص 72، ح 3
@khoob1
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ السَّمآءَ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که با آمدنت حجّت را بر اهل زمین و آسمان تمام می کنی.
سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین و آسمان غرق نور می شوند.
📚 بحار الأنوار، ج99، ص 117.
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
🪴🪴🪴🪴🪴
🌷 پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند :
✍ هر کس از سر اشتیاقش به من ، هر روز سه صلوات و هر شب سه صلوات بفرستد ، بر خداست که گناهان آن شبانهروزش را ببخشد.
🖌 مَن صَلّى عَلَيَّ كُلَّ يَومٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ، و كُلَّ لَيلَةٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، حُبّا بي و شَوقا إلَيَّ ، كانَ حَقّا عَلَى اللّهِ أن يَغفِرَ لَهُ ذُنوبَهُ تِلكَ اللَّيلَةَ و ذلِكَ اليَوم.
📚 الدعوات ، ص ۸۹
🪴🪴🪴🪴🪴
:
⭕️ این وصیتنامه را بیستبار بخوانید!
▶️ رهبر معظم انقلاب:
یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ ازجانگذشتهی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّتنامه دارد. او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است. جا دارد که انسان آن وصیّتنامهاش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خواندهام.
📝 گزیدهای از وصیتنامه شهید ۱۹ ساله، ناصرالدین باغانی
🔹اینجانب ناصرالدین باغانی بندهی حقیر در درگاه خداوندم. چند جملهای را به رسم وصیت مینگارم:
🔸سخنم را دربارهی عشق آغاز میکنم.
ما را به جرم عشق موأخذه میکنند. گویا نمیدانند که عشق گناه نیست! امّا کدام عشق؟
🔹خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمیکرد، پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه!
🔸به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم، امّا همهی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم.
🔹بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری.
🔸فهمیدم در این مدت که فکر میکردم عاشق تو هستم اشتباه میکردهام، این تو بودی که عاشق من بودهای و من را میکشاندهای!
🔹اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو میآمدم. ولیکن وقتی توجه میکنم میبینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتادهام ولی باز مستقیم آمدهام؛ حال میفهمم که این تو بودهای که به دنبال بندهات بودهای، و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کردهای و هر شب به انتظار او نشستهای تا بلکه یک شب او را ببینی.
🔸حالا میفهمم که تو عاشق صادق بندهات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود؛ عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر.
🔹آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار میکردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق مینشستی. اما من بدبخت ناز میکردم و شب خلوت را از دست میدادم و میخوابیدم! اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر میکردم که با پای خود آمدهام
🔸وه چه خیال باطلی! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنهی جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نرد عشق ببازی. من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب میکردم.
🔹آخر تو بزرگ بودی و من کوچک؛ تو کریم بودی و من لئیم؛ تو جمیل بودی و من قبیح؛ تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم...
🔻امّا شهادت چیست؟
🔸آن هنگام که رزمندهای مجاهد، بسوی دشمن حق میرود و ملائک به تماشای رزم او مینشینند و شیطان ناله بر میآورد و پای به فرار میگذارد و ناگهان غنچهای میشکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام میتوانیم داد؟
🔹شهادت خلوت عاشق و معشوق است .شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید. فقط شهید میتواند شهادت را درک کند.
🔸شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد. شهید در این دنیا قبل از این که به خون بتپد، شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمیتوانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصلشان نیز نمیتوانید درکشان کنید. شهید را شهید درک میکند. اگر شهید باشید شهید را میشناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمیکند که نمیکند.
🔹برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد. شهیدان به حال شما غصه میخورند، و از این در عجبند و حیرت میکنند که چرا به فکر خود نیستید!
🔸به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید و تا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شدهاید نه برای ماندن در قفس! این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید...
✍️وصیت نامه شهید ناصرالدین باغانی 🌹🌹🌹🌹🌹
🌷شادی روح همه شهدا مخصوصا این شهید عزیزصلواتی تقدیم کنیم .
با سلام و احترام
#استوری حدیث
#دهه_کرامت
💞💞💞
عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : «مَا زَارَنِي أَحَدٌ مِنْ أَوْلِيَائِي عَارِفاً بِحَقِّي إِلاَّ شُفِّعْتُ فِيهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ » .
امام رضا علیه السلام:
هرکدام از پیروان و دوستانم با حقشناسی و معرفت مرا زیارت کند، تک تکشان را در قیامت شفاعت خواهم کرد.
منتخب عیون اخبار الرضا(ع)، صفحه 343
🌍 شهید یوسف قربانی
شهیدی که دردنیا هیچکس را نداشت و برای آب نامه مینوشت
🔹محل تولد: زنجان
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹
نام عملیات: کربلای۵
منطقه عملیاتی: شلمچه
🔹در ۶ ماهگی پدر، در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادربزرگش و برادرش را در تصادف از دست داد؛
زمانی هم که شهید شد، غریبانه دفنش کردند
🔹چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسید: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟
او پاسخ داد: غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج)
🔹 نامه برای آب...
همرزم یوسف میگوید: هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد!
با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز.
🔹یک روز گفتم یوسف جان برای کی نامه مینویسی؟ نامهات را پست نمیکنی؟
🔹دست مرا گرفت، قدمزنان کنار ساحل اروند بُرد، نامه را از جیبش درآورد، و داخل آب انداخت! چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم، کسی را ندارم که
🔻به یادش، در گروهها ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهر این شهید عزیز هدیه شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه و ياد درگذشتگان
🍁هیچ هدیهای
شادی بخشتر از طلب
آمرزش برای اموات نیست...🍁
🍁خدایا🙏
✨همه اموات و
✨گذشتگانمان را
✨ببخش و بیامرز و
✨قرین رحمت خویش قرار بده...
🍁آمین 🙏
🙋@salam_sobhbekhyr
🔷 ۲۷ اردیبهشت سالروز وفات آیت الله بهجت (ره) و ماجرای عنایت باورنکردنی ایشان به شهید مدافع حرم استان اصفهان!
🔹در نوجوانی عضو تیم فوتبال سپاهان اصفهان بود و مدتی بعد طلبه می شود. یک شب خوابی زیبا و معنوی می بیند. به نزد عالم ربانی استان اصفهان حضرت آیت الله ناصری (ره) می رود و آن خواب را برای ایشان تعریف می کند. او به ایشان می گوید پیشنهاد می کنم به شهر قم بروید و خواب خود را برای حضرت آیت الله بهجت نیز تعریف کنید.
🔹چند روز بعد با هر سختی که بود به محضر آیت الله بهجت شرفیاب می شود و خوابش را برای ایشان نیز تعریف می کند. حضرت دستش را روی زانوی او گذاشت و از ایشان شغلش را پرسید. او می گوید طلبه هستم.
🔹آقا به او فرمود: «باید به سپاه پاسداران ملحق شوی و لباس سبز مقدسش را بپوشی.» آیت الله بهجت در ادامه اسم این جوان را می پرسد و او می گوید که نامم فرهاد است. آیت الله بهجت به او می گوید حتماً باید نامت را به «عبدالصالح» یا «عبدالمهدی» تغییر دهی و او هم مدتی بعد نامش را تغییر می دهد.
🔹حضرت در ادامه به او مژده ای می دهد و می گوید: شما در روز شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) و آغاز امامت حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه» به شهادت خواهید رسید اما یکی از سربازان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هستید و هنگام ظهور ایشان نیز با وی رجعت می کنید!
🔹همسر شهید می گوید: سال ۸۴ یک روز بعد از عقدمان رفته بودیم گلستان شهدا که آنجا به من گفت: حرف مهمی با شما دارم که در مراسم خواستگاری عنوان نکردم، چون میترسیدم اگر بگویم حتماً جوابتان منفی میشود. گفتم: چه حرفی؟ گفت: شما در جوانی مرا از دست میدهید و من شهید میشوم. نگاهی به او کردم و گفتم: با چه سندی این حرف را میزنید؟ مگر کسی از آینده خودش خبر دارد؟ او گفت: من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی میخواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیتالله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان از من خواستند که در محضر آیتالله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. وقتی به حضور آیتالله بهجت رسیدم، نوید شهادتم را از ایشان گرفتم.
🔹سال ۸۵ به سپاه اصفهان و تیپ نجف اشرف می پیوندند و نهایتاً در سال ۱۳۹۴ (۷ سال پس از رحلت آیت الله بهجت) ندای «هل من ناصر» مظلومان منطقه را شنید و به سوریه رفت. همسر شهید میگوید: «سه روز قبل از شهادتش خواب دیدم در حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) هستم. عکس همه شهدا به دیوارهای حرم بود و عکس همسرم نیز در بین آنها قرار داشت. از شوکی که به من وارد شد، داد زدم و گفتم: «وای، همسرم شهید شد.» از خواب پریدم. اتفاقی دو سه ساعت بعد تماس گرفت. به او گفتم: «خوابت را دیدم.» گفت: «چه خوابی؟» گفتم: «وقتی آمدی، تعریف میکنم.» و خوابی که هیچگاه تعریف نشد...
🔹سرانجام این شهید بزرگوار که وعده شهادت خود و اوصاف دقیق آن را از اسوه عرفان تَشَیُع حضرت آیت الله بهجت (ره) دریافت گرفته بود، در تاریخ ۲۹ دی ماه ۱۳۹۴ و دقیقاً در روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و لحظات اولیه آغاز امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در حلب سوریه پس از اصابت مستقیم موشک کورنت به زانوهایش به کاروان عاشورا پیوست.
🔹او کسی نبود جز شهید «عبدالمهدی» کاظمی از خمینی شهر استان اصفهان، همان فرهاد قصه ما که حضرت آیت الله بهجت از او خواسته بود تا نامش را به عبدالصالح یا «عبدالمهدی» تغییر دهد!
🔸منبع: «سایت همشهری، ۱۴۰۰/۱۱/۲۸، کدخبر: ۱۵۴۱۰۰»
♦️شادی روح حضرت آیت الله بهجت (ره)، حضرت آیت الله ناصری (ره)، شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی، حاج قاسم سلیمانی، سید مرتضی آوینی و همه شهدای تاریخ که با خون خود راه هدایت را به ما نشان دادند صلوات.
💠 تصویر بالا توییت یک زن آمریکایی در وصف حضرت آقاست.
او آقا را اینگونه توصیف میکند:
پارسا، فروتن، مهربان، عاقل، باهوش، قوی
💠در اینترنت عکس آقا کم نیست، عکسهایی هم که با صفات بالا مرتبط باشند کم نیستند؛ اما آن زن که از تصویرش پیداست مسلمان نیست، از دل آمریکا از میان غوغای تمدن مادی غرب، تصویری از آقا را انتخاب کرده که نشان از عبادت و معنویت و الهی بودن است.
💠این انتخاب از سوی زنی در چنان موقعیتی نشان میدهد نظم جدید جهانی را باید جدیتر گرفت،
نشان میدهد دنیا نیاز به معنویت دارد و تاریخ انقضای تمدن مادی فرا رسیده است. نشان میدهد اکنون فصل رویش تمدن نوین اسلامی است و ایران بازیگر اول در این رویش است. نشان میدهد به قلهها نزدیک شدیم. نباید خسته بشویم. امروز روز خسته شدن نیست، روز ناامید شدن نیست. امروز روز شوق است، روز امید است، روز حرکت است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویدئویی از معلم دبستان پسرانه شهید میراب طرقی در حاشیه شهر مشهد، در جریان سیل امروز که در فضای مجازی پربازدید شده است
✅به ایران امروز بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2410086410Ca8f498c543
💫 خاک پاى زوّار حرم بوسيدن دارد
💬 حکایتی از علامه طهرانی راجع به ارادت به امام رضا علیهالسلام
⚡️جذبه و عنایت خاصّهٔ امام رضا علیهالسلام به علامه طهرانی (رضواناللهعلیه)
عشق و شور حضرت آقا به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم الصّلوة و السّلام از تعداد سفرهاى فراوانى كه به مشاهد مشرّفه به طور مستمر و ساليانه داشتند آن هم با توقّفهاى طولانى، بدست مىآيد؛ سفرهائى كه نه مثل برخى، فقط براى عتبهبوسى و عرض ارادت ظاهرى و با اهداف جانبى سياحت و تفريح همراه باشد بلكه با توجّه به عظمت و جلالت آن ذوات مقدّسه و براى كسب فيوضات ظاهرى و باطنى از انفاس قدسيّه و الهيّهٔ آن عرشيان خاکنشين صورت مىگرفته است، آن هم در نهايت ادب و خاكسارى كه برخاسته از تعقّل و عشق است. اينک به يك نمونه اشاره مىكنيم:
«این حقیر معمولاً قبل از اقامت در شهر مشهد مقدّس که تا این تاریخ که پنجم شهر رجب 1403 هجریّهٔ قمریّه است، سه سال و چهل روز بطول انجامیده است (چون ورود در این ارض مقدّس در بیست و ششم جمادىالأولى 1400 بوده است)، معمولاً در تابستانها با تمام فرزندان و اهل بیت، قریب یکماه به مشهد مقدّس مشرّف مىشدیم. در تابستان سنهٔ 1393 که مشرّف بودیم و آیةالله میلانى و حضرت علّامه آیةالله طباطبائى هر دو حیات داشتند، و ما منزلى را در منتهَىٰإلیه بازارچهٔ حاج آقاجان در کوچهٔ حمّام برق اجاره کرده بودیم و معمولاً از صحن بزرگ، همیشه به حرم مطهّر مشرّف میشدیم، یکروز که در ساعت دو به ظهر مانده مشرّف به حرم شدم و حال بسیار خوبى داشتم و سپس براى نماز ظهر به مسجد گوهرشاد آمده و با چند نفر از رفقا بطور فرادى نماز ظهر را خواندم، همینکه خواستم از در مسجد به طرف بازار که متّصل به صحن بزرگ بود و یگانه راه ما بود خارج شوم، دَرِ مسجد را که متّصل به کفشدارى بود بوسیدم؛ و چون نماز ظهرِ جماعتها در مسجد گوهرشاد به پایان رسیده و مردم مشغول خارج شدن بودند، چنان ازدحام و جمعیّتى از مسجد بیرون میآمد که راه را تنگ کرده بود.
در آن وقت که در را بوسیدم ناگاه صدائى بگوش من خورد که شخصى به من مىگوید: آقا! چوب که بوسیدن ندارد! من نفهمیدم در اثر این صدا به من چه حالى دست داد، عیناً مانند جرقّهاى که بر دل بزند و انسان را بیهوش کند، از خود بیخود شدم، و گفتم: چرا بوسیدن ندارد؟ چرا بوسیدن ندارد؟ چوب حرم بوسیدن دارد، چوب کفشدارىِ حرم بوسیدن دارد، کفش زوّار حرم بوسیدن دارد، خاک پاى زوّار حرم بوسیدن دارد؛ و این گفتار را با فریاد بلند مىگفتم و ناگاه خودم را در میان جمعیّت به زمین انداختم، و گَرد و غبار کفشها و خاک روى زمین را بر صورت مىمالیدم؛ و مىگفتم: ببین! اینطور بوسیدن دارد! و پیوسته این کار را مىکردم، و سپس برخاستم و به سوى منزل روان شدم. آن مرد گوینده گفت: آقا! من حرفى که نزدهام! من جسارتى که نکردهام!
گفتم: چه مىخواستى بگوئى؟! و چه دیگر مىخواستى بکنى؟! این چوب نیست؛ این چوب کفشدارى حرم است، اینجا بارگاه حضرت علىّ بن موسى الرّضاست؛ اینجا مطاف فرشتگان است، اینجا محلّ سجدهٔ حوریان و مقرّبان و پیامبران است، اینجا عرش رحمـٰن است؛ اینجا چه، و اینجا چه، و اینجا چه است.
گفت: آقا! من مسلمانم! من شیعهام؛ من اهل خمس و زکاتم؛ امروز صبح وجوه شرعیّهٔ خود را به حضرت آیةالله میلانى دادهام!
گفتم: خمس سَرَت را بخورد! امام محتاج به این فضولات اموال شما نیست! آنچه دادید براى خودتان مبارک باشد. امام از شما ادب مىخواهد! چرا مؤدّب نیستید؟! سوگند به خدا دست بر نمىدارم تا با دست خودم در روز قیامت تو را به رو در آتش افکنم!
در این حال یکى از دامادان ما (شوهر خواهر) به نام آقا سیّد محمود نوربخش جلو آمدند و گفتند: من این مرد را میشناسم؛ از مؤمنان است، و از ارادتمندان مرحوم والد شما بوده است.
گفتم: هر که میخواهد باشد؛ شیطان بواسطهٔ ترک ادب به دوزخ افتاد!
در این حال من مشغول حرکت به سوى منزل بوده؛ و در بازار روانه بودم، و این مرد هم دنبال ما افتاده بود و مىگفت: آقا مرا ببخشید! شما را به خدا مرا ببخشید! تا رسیدیم به داخل صحن بزرگ. من گفتم: من که هستم که تو را ببخشم؟! من هیچ نیستم؛ شما جسارت به من نکردید؛ شما جسارت به امام رضا نمودید؛ و این قابل بخشش نیست!
بزرگان از علماء ما: علّامهها، شیخ طوسىها، خواجه نصیرها، شیخ مفیدها، ملّا صدراها، همگى آستانْبوسِ این درگاهند؛ و شرفشان در اینست که سر بر این آستان نهادهاند؛ و شما مىگوئید: چوب که بوسیدن ندارد!
گفت: غلط کردم؛ توبه کردم؛ دیگر چنین غلطى نمىکنم!
گفتم: من هم از تو در دل خودم بقدر ذرّهاى کدورت ندارم! اگر توبهٔ واقعى کردهاى، درهاى آسمان به روى تو باز است! و در این حال مردم دَرْ صحن بزرگ از هر سو به جانب ما روان شده بودند، و من به منزل آمدم.
⬇️ ادامه در «پست بعدی» ⬇️
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامهٔ «پست قبلی» ⬇️
...این حقیر، عصر آن روز که به محضر استاد گرامى مرحوم فقید آیةالله طباطبائى رضوانُ اللهِ علیه مشرّف شدم؛ به مناسبتِ بعضى از بارقهها که بر دل مىخورد، و انسان را بىخانمان مىکند، و از جمله این شعر حافظ:
برقى از منزل لیلى بدرخشید سَحَر
وَه که با خرمن مجنونِ دلافکار چه کرد
مذاکراتى بود؛ و ایشان بیاناتى بس نفیس ایراد کردند؛ حقیر بالمناسبه، بخاطرم جریان واقعهٔ امروز آمد و براى آن حضرت بیان کردم، و عرض کردم: آیا این هم از همان بارقهها است؟!
ایشان سکوت طویلى کردند؛ و سر به زیر انداخته و متفکّر بودند، و چیزى نگفتند.
رسم مرحوم آیةالله میلانى این بود که روزها یک ساعت به غروب به بیرونى آمده و مىنشستند و حضرت علّامه آیةالله طباطبائى هم در آن ساعت به منزل ایشان رفته و پس از ملاقات و دیدار، نزدیک غروب به حرم مطهّر مشرّف مىشدند، و یا به نماز جماعت ایشان حاضر مىشدند، و چون یک طلبهٔ معمولى در آخر صفوف مىنشستند.
تقریباً دو سه روز از موضوع نقل ما، داستان خود را براى حضرت استاد گذشته بود، که روزى در مشهد به یکى از دوستان سابق خود به نام آقاى شیخ حسن منفرد شاه عبدالعظیمى برخورد کردم و ایشان گفتند: دیروز در منزل آیةالله میلانى رفتم، و علّامه طباطبائى داستانى را از یکى از علماى طهران که در مسجد گوهرشاد هنگام خروج و بوسیدن در کفشدارى مسجد اتّفاق افتاده بود مفصّلاً بیان مىکردند، و از اوّل قضیّه تا آخر داستان همینطور اشک مىریختند. و سپس با بَشاشَت و خرسندى اظهار نمودند که: الحَمد لِلّه فعلاً در میان روحانیّون، افرادى هستند که اینطور علاقهمند به شعائر دینى و عرض ادب به ساحت قُدس ائمّهٔ اطهار باشند؛ و اسمى از آن روحانى نیاوردند ولیکن از قرائن، من اینطور استنباط کردم که شما بوده باشید؛ آیا اینطور نیست؟!
من گفتم: بلى، این قضیّه راجع به من است، و آنگاه دانستم که سکوت و تفکّر علّامه، علامت رضا و امضاى کردار من بوده است؛ که شرح جریان را توأماً با گریه بیان مىفرمودهاند؛ رحمةُ الله علیه رحمةً واسعةً.»
📚 مهرتابان، ص95، پاورقی
🆔 @allame_tehrani
💠 اثر زیارت قبور ائمّه علیهمالسلام
زيارت اهل قبور بسيار فائده دارد، بالأخصّ زيارت قبور علماء و شهداء و مقرّبان درگاه خدا.
زيارت قبور ائمّه عليهمالسّلام حكم دخول در آب كرّ دارد كه زائر را پاک و از هر آلودگی منزّه میسازد.
چون نتيجۀ زيارت ارتباط با روح متوفّی است و زيارت كننده از آن روح مَدد میگيرد؛ بنابراين هر چه روح متوفّی پاکتر و عالیتر باشد، زائر بهرۀ بيشتر و وافرتری خواهد برد.
روح متوفّی به قبر خود ارتباط بيشتری دارد و لذا زيارت ارواح در سر قبورشان اثر بيشتری دارد. و لذا مؤمن زائر بواسطۀ دريچۀ قبر، خود را به روح آن معصوم و مقرّب درگاه خدا مرتبط نموده و بدينوسيله با تمام فُسحت عالَم معنی و ارواح ارتباط پيدا میكند و بهره میگيرد.
مشهور است كه در سر قبر علماء حاجت بيشتر برآورده است، و اصولاً در جاهائی كه مردمان بزرگ و اولياء خدا دفن شدهاند نورانيّت و وحدت بيشتر است؛ و محسوس است كه آن بقاع و اماكن روشنی و سعۀ خاصّی دارد و گرفتگی و تاريكی ندارد، به خلاف قبور كفّار كه تاریک است و خسته كننده و موجب قبض و تنگی میگردد.
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 معادشناسی، ج۳، ص۲۲۷
🆔 @allame_tehrani
و سلام بر او که می گفت:
اگر تمام علمای جهان یک طرف باشند
و مقام معظم رهبری یک طرف،
مطمئناً من طرفِ
آیت اللّٰه خامنه ای میروم!
#حاج_قاسم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
🌹مولاناالإمامُ الرِّضا عليه السلام ـ في الدِّعاءِ للحُجّةِ ابنِ الحَسَنِ صلواتُ اللّه ِ علَيهِ ـ:
🌹و لا تَبتَلِنا في أمرِهِ بالسَّأَمةِ و الكَسَلِ و الفَترَةِ و الفَشَلِ
🌹و اجعَلْنا مِمَّن تَنتَصِرُ بهِ لِدِينِكَ .
🌹🌹مولانا حضرت امام رضا عليه السلام ـ در دعا براى حجة بن الحسن صلوات اللّه عليه ـ فرمود:
🌹در كار او ما را به دلتنگى و تنبلى و سستى و ضعف مبتلا مفرما
🌹و ما را از كسانى قرار ده كه به وسيله آنان دينت را يارى مى رسانى.
بحار الأنوار : 95/335/5.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹مولانا الإمامُ علی بن موسی الرِّضا عليهما السلام:
🌹مَن لم يَقدِرْ على ما يُكَفِّرُ بهِ ذُنوبَهُ فَلْيُكثِرْ مِنَ الصَّلاةِ على محمّدٍ و آلِهِ
🌹فإنّها تَهدِمُ الذُّنوبَ هَدماً .
🌹🌹مولانا حضرت امام رضا عليه السلام:
🌹هر كه نمى تواند كارى كند كه به سبب آن گناهانش زدوده شود
🌹بر محمّد و خاندان او بسيار درود فرستد ؛ زيرا صلوات گناهان را ريشه كن مى كند .
. الأمالي للصدوق: 131/123.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#غزل_رباعی
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
ای آن که کاروبار تو مشکلگشایی است
در آستان لطف تو کارم گدایی است
از بس که مهربان و رئوفی برای تو
فرقی نکرده است که زائر کجایی است
دیدیم در نگاه بلند کبوتران
در این حریم اوج اسارت، رهایی است
ما صافوساده در طلب دیدن توایم
آقا قبول کن، دل ما روستایی است
دلهای عاشقان بلادیدهی تو را
از هرچه غیر دوست امید جدایی است
ما از عدم به عشق تو رفتیم در وجود
پیش از الست قدمت این آشنایی است
تنها نه این که حج فقیرانی ای امام
هرکس که زائر تو شود کربلایی است
شایستهی ثنا تویی و در ثنای تو
اول کسی که شعر سروده سنایی است
«دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
از جملهٔ شرطهای توحید
از حاصل اصلهای ایمان
همواره رهش مسیر حاجت
پیوسته درش مشیر غفران
مهرش سبب نجات و توفیق
کینش مدد هلاک و خذلان
از حرمت زایران راهش
فردوس فدای هر بیابان
ای کین تو کفر و مهرت ایمان
پیدا به تو کافر از مسلمان
در دامن مهر تو زدم دست
تا کفر نگیردم گریبان»
وقتی که مادر و پدرت شمس و نجمهاند
پر واضح است حاصلشان روشنایی است
از تو رسیده است به هر بیبها، بها...
هر شیخ در جوار تو شیخ بهایی است
با دست خالی آمدم و دست پُر شدم
سهم من از زیارت تو این رباعی است؛
دل خسته و روسیاه، با بار گناه
افتاده دلم به راه، با بار گناه
«چون ذره پِیِ کسب فروغ از خورشید
رفتم به پناه شاه، با بار گناه...»
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
#امام_رضا_علیهالسلام
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به گزارش جهان نيوز، حتماً خیلی شنیدهاید که یک مداح جوان شعر «ای صفای قلب زارم...» را میخواند.
این شعر در ویدئوهایی که از برنامه تلویزیونی «محفل» یا «چایخانه حضرتی» در آمده، بیشتر هم دیده میشود.
سیداحمد، فرزند مرحوم حاج سیدجعفر ماهرخسار میگوید: «این شعر را اولین بار پدرم در سال ۱۳۶۲ در یکی از هیأتهای معروف مشهد خوانده است.»
او قطعهای را که میشنوید برای مجموعه رسانهای پیرغلامان فرستاده که سندی باشد بر گفتهاش.
▪️مامور بودن اصحاب #امام_رضا به دعا کردن برای #امام_زمان "صلوات الله علیهما"
🔻عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ مَوْلاَنَا أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ كَانَ يَأْمُرُ بِالدُّعَاءِ لِلْحُجَّةِ صَاحِبِ اَلزَّمَانِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ
یونس بن عبدالرحمن می گوید که ؛ امام رضا سلام الله علیه دائما ما را #امر می کرد به دعا کردن برای "حجت ابن الحسن " صاحب الزمان ( صلوات الله علیهم اجمعین ) .
📚بحار الأنوار ج ۹۲، ص ۳۳۳
هر کلاهی را سری بوده است...
هر پوتینی را ، پایی ...
و هر کولهای را، پشتی...
سری از ما، پایی از ما ...
و پشتی از ما...
به یادشان خواهیم بود و به راهشان وفادار
نه با کلمات فانتزی و ...
شرمنده ایم و ...
که با عمل مؤمنانه و جهادی خالصانه.
فرقی ندارد کجائیم و چه میکنیم
خانه ، مزرعه ، اداره ، شهر و روستا...
در استودیو، دانشگاه
با کت و شلوار و عبا و عمامه ...
یا لباس کارگری ...
مهم آنست که در هر قدم و هرلحظه و هرکار
راه شان و مرامشان چراغ راه ما باشد
فارغ از تمام بالا و پائین شدنهای سیاسی
و آمدنها و رفتنهای دولتهای مختلف
فارغ از همه بازیهای پیچیدهای که تلاش دارند ما را خسته کنند، اما بی خبر از آنکه
عشق به شهدا خستگی ناپذیر است...
#دفاعمقدس
#غیرت
#عرفان
#ایثار
#شهادت
🇮🇷🌷🌷🌷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بینش #سردار_دلها
چند بار نگاه کردم و بر شرف و کلان نگری و بینش راهبردی این مرد بزرگ درود فرستادم