eitaa logo
[ هُرنو ]
896 دنبال‌کننده
788 عکس
49 ویدیو
117 فایل
|هُرنو، به معنای روزنِ نورگیرِ سقف| 📖خواندنی‌ها، شنیدنی‌ها، و خرده‌ریزهایم. مُصطفا جواهری همه‌کارهٔ هیچ‌کاره! کاری بکن که هیچ‌وقت شرمندهٔ دلت نباشی؛ تامام! @mim_javaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ چیست؟ انفرادی دونفره، در بندر آبیِ چشمانت.... @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
دوشنبه‌ها،روزِ پرکلاس و شلوغ من است. ششمین زنگ و بعد از ناهار، با دهم‌ها هم‌کلاس نگارش هستم. دهمی‌هایمان را خاص دوست دارم. اولین دوره‌ای هستند که معلم راهنمای‌شان بودم و همیشه اولین‌ها، در یاد می‌مانند. زنگ ششم دوشنبه‌ها برای من که دوست‌داشتنی است. برای دهمی‌ها هم به گمانم... به همه‌شان امید دارم. به بعضی‌هایشان برای نویسندگی به طور خاص. با چندتایشان کارگاه مرورنویسی را چند هفته‌ایست که شروع کرده‌ام و اولین یادداشت دوتایشان قرار است در روزنامه ایران چاپ بشود و به اندازهٔ اولین یادداشت خودم که چاپ شد برایشان ذوق دارم. اینجا در حال خواندن و شنیدن داستان «حاشیهٔ ملاعبدالله» از سیداحمد بطحایی که بسیار بسیار به گردنم حق دارد هستیم. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
شک نکن من که هیچ! آسمان هم زمین می‌خورد... آسمان زیبای آخرین سه‌شنبهٔ ۰۱ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هفتاد و یکمین کتاب ۱۴۰۱ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
و اتوبوس، راه افتاد. و ما مقصدی نداریم. چون لذائذِ مسیر، دیوانهٔ‌مان خواهد کرد. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
پنج جلد کتاب ابتیاع نمودم، با مظنهٔ ۹۵.۵ چوق. دلِ نحیف و منهوک‌مان به همین قلیل‌وقایع خوش است! خدای‌مان برای‌مان افزونش کند! پانوشت: دانشکده را خوانده بودم. قرضش داده‌ام سالهاست و هنوز برنگشته. بس‌که دیوانه‌اش هستم، دوباره خریدمش. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
امروز با بچه‌ها، کلاس‌تکونی داشتیم. آخدا! به پاکی دل این داداشای هفتمی‌م، دل منم بتکون... @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هفتاد و دومین کتاب ۱۴۰۱ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
امروز چترتون رو بردارید و در این هوای مطبوع و مطلوب، راهی دکهٔ روزنامه‌فروشی سر کوچه‌تون بشید. پرونده ویژهٔ نوروزِ ضمیمهٔ جمعه، براتون پیشنهادات جذابی داره. خلاصه از ما گفتن بود :) @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
امروز اولین یادداشت پرهام و محمدحسین چاپ شد. ان‌شاءالله بعد از عید یادداشت‌های دیگری هم از بچه‌های کارگاه مرورنویسی‌مان در مدرسه چاپ خواهد شد. اتفاقی که برای من در بیست‌وچندسالگی افتاد، برای بچه‌ها ده سال زودتر افتاده. از قدکشیدن‌شان عمیقا خوشحالم و دعاگویشان هستم. شما هم دعایشان کنید. یادداشت‌هایشان را هم بخوانید :) @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
ما که رندیم و ، دیرِ مغان، ما را بس... @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
این هفته، استثنائا دو یادداشت داشتم. دو یادداشت برای دو کتابی که دوست‌شان دارم. لازم نیست که بگم اون تیتر طوسی‌ها برای منه و اون مشکی‌ها، کار دبیر مجموعه؟ واقعا یه‌شبه نمی‌شه نویسنده شد :) @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
تو این دنیا، یه آدم هست که دنیاشو تو می‌بینه کسی که پای هفت‌سینت، یه عمره می‌چینه... تو هم درگیر تشویشی، مثِ حالی که من دارم برای دیدنت امشب، تموم سال بیدارم. تا آخر عمرم، یکی دو روز آخر اسفند، من همان جوانکِ بیست‌ویک سالهٔ پشتِ دوربینِ جشن نوروزِ داخل آتلیهٔ راهروی بالای دانشکده هستم. تا آخر عمرم، روزهای انتهایی اسفند غبارآلود، مشوش، متحیر، دیوانه و شکننده‌ام. تا آخر عمرم روزهای انتهایی اسفند، در ذهنم، با پلیر موبایلم، با ضبط ماشین یا با هر پخش‌کنندهٔ دیگری که بتوانم، تِرَک را پخش می‌کنم و دوباره بیست‌ویک ساله می‌شوم. دلم می‌خواهد دوباره محسن، همانطور که زانوهایش را بالا کشیده، بزند روی شانهٔ محمد و بگوید: «آقا اسدی! بخون برامون دیگه» و محمد بخواند که: «تو نزدیکی که ماهیا، به سمت خونه برگشتن، به عشقت راه دریا رو بازم وارونه برگشتن...» دلم می‌خواهد بهنام دوباره تارش را از خوابگاه بیاورد و با سرِ ناخنش، زخمه بزند به دلم... روزهای آخر اسفند، بهترین روزهای خدا است. بی‌شک، بهترین. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ قسمت ۰ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
پروانه به گفت: تو خوش است قربانم کن که من یزیدِ تو خوش است هم وعدهٔ تو خوش و وعید تو خوش است تو شاهدِ ما و ما تو خوش است... شمعِ سفرهٔ مبروکِ ۰۲ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
رنج اگر هست نه از ، که از ماندن هاست! با من از دو دیفرانسیل حرف نزنید. مهم اینه ژنِ جیپ‌سواری تو خون‌تون باشه. باقیش بهونه‌ست. این مشتی، تو هیچ جاده‌ای به من نه نگفته‌. واسه خودش یه پا رضا‌پروانه‌ست :) @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.2M
؛ قسمت ۱ صفحات ۳۵ و ۳۶ و ۳۷ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
سن گلمز اولدون.m4a
2.97M
سن گلمز اولدون، یعنی تو نیامدنی شدی... بهنامِ عزیزم از ششصد و سی کیلومتر آن‌سوتر برایم ضبط کرد و فرستاد. شما هم بنوشیدش. الهی آن‌هایی که باید، نیامدنی نشوند که بدکوفتی است! @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
برای من، سال جدید تازه از دوم فروردین شروع می‌شود. اول فروردین را همیشه پُرفشار و پراضطراب می‌گذرانم. هجومِ بی‌رحم و ملتهب پیامک‌ها و پیام‌های از سر عادت و تکراری، روانهٔ موبایلم می‌شود و منِ فراری از صحبت با دیگران، برمی‌گردم به کودکی‌هایم، آن صبحی که می‌رفتم مدرسه و می‌دیدم که یک تکلیف ریاضی داشتیم و من ننوشته بودمش و چشم‌هایم موج‌موج می‌شد. اول فروردین، گوشی من پر از پیام‌های بازنکردهٔ تبریک است که نمی‌دانم باید چه کارشان کنم. مغزم درگیر یک لیست بلندبالا می‌شود که باید به اسامی داخل آن لیست زنگ بزنم و کاملا ربات‌وار، عید و سال نو و بهار را به عزیزانم تبریک بگویم. اول فروردین برای من، بیشتر شبیه بیست دی است. خاکستری، سرد و آزاردهنده. خوشحالم که تمام شد. دوم فروردین تازه شروع سال جدید برای من است. تازه می‌توانم بنشینم و حساب و کتاب کنم و سال جدیدم را شروع کنم. سالی که برای من مهم است. خیلی مهم. قرار است سی‌ساله بشوم. قرار است چند اتفاق مهم در این سال بیفتد. و چند قرار دیگر. اگر اول فروردین شما هم مثل من گذشته است، پس دوم فروردین‌تان مبارک. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.04M
؛ قسمت ۲ صفحات ۳۸ و ۳۹ و ۴۰ و [یعقوب] گفت: «ای پسران من! گر بنیامین را ضایع کنید، بازمبینیدا روی نبیِ امیِ عربیِ هاشمی را، که نامش محمد بود و امتش بیشترین همهٔ امتان بودو مقامتش برترین همهٔ مقام‌ها بود و شفاعتش بزرگترین همهٔ شفاعت‌ها و درجتش بلندترینِ همهٔ درجت‌ها بود.» @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
باز کن در که برگشته عبدِ عصیان‌زده و دربه‌درت برگشته بسیار بسیار التماس دعا... پانوشت: از بین کوفی‌آرت‌هایی که کار کرده‌ام، گدای سحر را خیلی دوست دارم... @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
baaz kon dar - background.jpg
1.44M
فایل مناسب بک‌گراند؛ اگر دوست داشتید... (تناسبات صفحهٔ ۱۶ به ۹) و البته بسیار بسیار التماس دعا دارم... @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف