eitaa logo
حسینیه هنر زنجان
252 دنبال‌کننده
386 عکس
135 ویدیو
4 فایل
ارتباط با ادمین: @H_honar_znj
مشاهده در ایتا
دانلود
سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ... زانوهایم را توی بغلم جمع کرده بودم. از قاب تلویزیون مدیحه سرایی را تماشا می‌کردم. مداح با سوز، دردِ این روزهای همه‌مان را نجوا می کرد. خانمِ جلویی شانه‌هایش لرزید و سرش را انداخت پایین. دلم گرفت. مظلومیت شهید را میشد از نحوه عزاداری مهمان‌ها فهمید. سرم را که چرخاندم، یک مادرِ میانسال نظرم را جلب کرد. اشک‌هایش بند نمی‌آمد. با بغض چیزهایی را زیر لب زمزمه می‌کرد. انگار داشت برای لاله‌های پَرپَر شده، به زبان ترکی لالایی می‌خواند. «لای لای بــــالا، لای لای» کلافه از جوّ غصه‌دار بلند شدم تا کمی در اطراف قدم بزنم. صحن حسینیه پر بود از جمعیت. چرخ روزگار دلشکسته‌ها را کنار هم جمع کرده بود. از هر قشری آمده بودند. حتی کسانی که به ظاهر اعتقادی به راه شهدا ندارند. خانم کم حجابی را دیدم که اشک‌ امانش را بریده بود. دیدن او و امثالش در این جمع، دیوار ذهنم را فرو ریخت. ستایش رستمی دوشنبه ۱۴۰۳/۰۲/۳۱ | روایتی از مراسم 🚩 به کانال بپیوندید ➕@hoseinieh_honar_zanjan
مردم برای نماز ظهر آمدند امامزاده. با اینکه همه شبستان‌ها را باز کرده بودند اما جا کم بود و مردم در حیاط صف بسته بودند. حضور شهید چنان معنویتی به دل مردم بخشیده بود که نمی‌خواستند نماز را جایی غیر از آنجا اقامه کنند. خیلی‌ها با خانواده‌هایشان آمده بودند و بعضی‌ها با دوستانشان. چیزی که بین همه مشترک بود، نیت قلبی آنها برای نشان دادن ارادتشان به شهید خدمت بود. ستایش رستمی پنج‌شنبه ۰۳/۰۳/۰۳ | 🚩 به بپیوندید ➕@hoseinieh_honar_zanjan
پوسترهای توی دست هرکس نشونه ارادت قلبیش به شهدا بود. پوسترهایی که با جان و دل نگه داشته بودند. مثل پسر بچه ای که با هر چند قدم که می رفت یه بار به عکس شهید رئیسی نگاه می کرد. مائده محمدی پنج‌شنبه ۰۳/۰۳/۰۳ | 🚩 به بپیوندید ➕@hoseinieh_honar_zanjan
سلام رئیس جمهور من شما را دوست دارم توی خانه داشتیم تلویزیون نگاه می‌کردیم. خیلی ناراحت بودیم و از شهادت رئیس جمهور حرف می‌زدیم. دخترم محیا آخرین روز مدرسه‌اش دو تا بادکنک گرفته بود. بیرون از خانه داشت با آنها بازی می‌کرد. یکدفعه با بغض آمد و گفت: «من بادکنکم را فرستادم آسمان» گفتیم: چرا این کار را کردی؟ بازی می‌کردی باهاش! گفت: «به خاطر رئیس جمهور...» سریع رفت توی اتاق و روی برچسب یک چیزی نوشت و آورد چسباند روی آن یکی بادکنک. آن را برد بیرون و پروازش داد به آسمان. با صدای بلند داد زد: «دوسِت دارم» مادرِ محیا از زنجان پنج‌شنبه ۰۳/۰۳/۰۳ | ارادت جمهور به رئیس جمهور 🚩 به بپیوندید ➕@hoseinieh_honar_zanjan
با اینکه هنوز مراسم اصلی شروع نشده بود اما جمعیت استقبال خوبی کرده بودند. همچنان افراد از پله های سبزه میدان سرازیر بودند. فضاسازی مطلوب و جالبی در فضا حاکم بود. عکس شهدای این ایام در گوشه گوشه سبزه میدان به چشم می آمد و یاد و خاطره آن عزیزان را برایمان زنده می کرد. ستایش رستمی 🚩 به کانال بپیوندید ➕@hoseinieh_honar_zanjan