eitaa logo
حسینیه مقتل
5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
324 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
✅آیا می دانید معنی تلظی چیست؟ 🔷زمانی که ماهی از آب دور می شود اندک زمانی که می گذرد دهانش را باز و بسته میکند دیگر نایی برای جان دادن ندارد نیرویش کم شده آن زمان هم اگر به ماهی بیچاره آب دهی باز هم می میرد... 🔶تلظی در لغت معانی دیگری هم دارد: 🔻زبانه زدن آتش 🔻برافروختن 😭علی اصغر علیه السلام دیگر نایی برای دست و پا زدن نداشت و فقط لبهایش را باز و بسته میکرد... ✳️اهل معنایی میفرمود: ▪️اینکه امام حسین علیه السلام میفرماید: آیا نمیبینید که کودکم چگونه تلظی میکند... 🔻لب و دهان کودک شش ماهه چقدر است؟ 🔻امام حسین علیه السلام ظاهرا به به لشکر دشمن رفته بوده... 🔻دشمن هم از نزدیک شاهد بود... 🔻حرمله هم کارش راحت تر شده بود... 🔻برای همین این قدر دقیق به هدف زد... 🔻نمیدانم لشکر دشمن در چه حالی بود... 🔻عده ای متاثر شده بودند و گریه می کردند... 🔻شاید عده ای امام را مسخره میکردند... 🔻بعضی دشنام میدادند...نمیدانم هر چه بود لشکر به هم ریخته بود... ✅ @hosenih_maghtal
: 🔶نقل کردند تنها جایی که از سمت پروردگار برای امام پیام تسلیت آمده هنگام شهادت طفل شیرخوار بوده: 🔷به قولی امام چنین فرمود: 🔻یا قوم لقد جَفَّ اللبن فی ثدی اُمّه؛ - فبینما هو یخاطبهم اذ أتاه سهم مسموم من ظالم غشوم و هو حرمله بن کاهل الاسدی، فذبح الطفل من الورید الی الورید أو من الاذن الی الاذن فجعل الحسین یتلقّی الدم حتی امتلأت کفّه ورمی به الی السماء؛۵ 🔻ای مردم! شیر در سینۀ مادرش خشک شده؛ - در همین حال که حضرت با آنان سخن می‎گفت تیری شوم از سوی ظالمی وحشی «حرملۀ بن کاهل اسدی« آمد و رگ تا رگ یا گوش تا گوش – گلوی – علی‌اصغر را برید؛ سپس امام -ع - کف دست خود را از خون گلوی او پر کرد و به آسمان فشاند -. ✳️در این موقع بود که ندایی از آسمان شنیده شد: 😭دَعهُ یا حُسین فإنّ لَه مُرضِعاً فی الجنۀ؛ 😭ای حسین، طفل را واگذار همانا برای او در بهشت شیردهنده‌ای است. پس از آن‌که طفل به شهادت رسید امام -ع - قنداق غرقه به خون او را به کنار خیمه‎ها آورد و با غلاف شمشیر قبر کوچک حفر کرد و او را با همان حالت به خاک سپرد.۶ ▪️۵-معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین علیه‌السلام، ص ۲۵۹ ▪️۶-تذکره الخواص، ص ۱۴۴، ر.ک، مقتل مقرم، ص ۲۷، ، ص ۵۵ و قصه کوفه، ص ۳۵۳ ✅پ.ن: ▪️امام در حال سخن گفتن با آنها بود که با این تیر کلام امام را قطع کردند. ▪️این مصیبت چقدر سنگین است که از سوی پروردگار ندای تسلیت میآید. ✅ @hosenih_maghtal
✳️حواسمان باشد امشب ، شب توسل به هست...
وقتی میگوییم ۶ ماهه، معنای بی گناه کشته شدن را بهتر میفهمیم بی گناه کشته شد... ولی خونش پایمال نمی شود منتقمِ کربلا خواهد آمد... ◾️شب هفتمِ #محرم
شب هفتم محرم الحرام ۱۴۳۹ اصغر من كِى به زبان امده...
🔹 #شب_هشتم... 👇روضه های شب هشتم محرم الحرام... 🔸علی اکبر علیه السلام ✅ @hosenih_maghtal
🔹 حضرت سیدالشهدا علیه السلام این سخنان را میفرمودند که... 🔸صدای و دختران و خواهرش زینب سلام الله علیها برخاست. 😭💠(۱) آنها به صورت های خود میزدند و با ... ✳️امام برادر خود عباس علیه السلام را به همراه علی اکبر علیه السلام فرزندش ، به سوی زنان روانه کرد و فرمود: 😭زنان را ساکت نمایید ، زیرا به جان خودم سوگند آنها مصایب و گریه های فراوانی در پیش روی خواهند داشت. ✅پ_ن: 1⃣عزاداری زنان کاروان بر خود و سیدالشهدا علیه السلام درحالی که هنوز امام زنده است و این موضوع بر داغ امام میافزاید 2⃣به صورت های خود سیلی میزدند هرچند میدانستند بعد از امام سیلی های فروانی خواهند خورد 3⃣با صدای بلند میگریستند و تمام اینها در برابر دشمن غم هایی بود بر قلب امام 4⃣مشکل گشای زنان و فرزندان حرم ۲نفر بودند عباس و علی اکبر علیهم السلام پس قطعا شهادت این دوتن به گونه ای خاص جگر بانوان و کودکان کاروان را آتش زده است -------------------------------------------------- 💠قسمت های : ▪️(١) وَ لَطَمنَ وَ ارتَفَعَت اَصواتُهُنَّ... -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal
؟ 🔹کاروان امام هنگام ظهر به منزل ثعلبیه رسید ، در اینجا بود که آن امام مظلوم را اندکی خواب فرا گرفت، هنگامی که برخاست فرمود: 🔸درخواب دیدم هاتفی ندا داد که شما به سرعت در حال حرکتید ، در حالی که مرگ شما را سریع تر به سوی بهشت می برد. ✳️حضرت علی اکبر فرمودند : پدر جان! آیا ما برحق نیستیم!؟ 🔹امام فرمود : اری پسرم! سوگند به آن خدایی که بازگشت همه به سوی اوست. 🔸علی اکبر فرمود : پدرجان! پس اگر ما برحق می باشیم ، پس هیچ ترسی از مرگ وجود ندارد. ✳️امام فرمود : پسرم خداوند به تو ، بهترین پاداشی که از ناحیه پدر به پسرش میرسد را عطا فرماید. -------------------------------------------------- 📘   علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal
(علیه السلام) بر اساس نقل 📚الإرشاد شيخ مفيد، ج ٢ ص ١٠٦، مثير الأحزان ابن نما حلي: ص ٦٨، إعلام الورى طبرسي: ج ١ ص ٤٦٤ 🔷ولَم يَزَل يَتَقَدَّمُ رَجُلٌ رَجُلٌ مِن أصحابِهِ فَيُقتَلُ، حَتّى لَم يَبقَ مَعَ الحُسَينِ عليه السلام إلّا أهلُ بَيتِهِ خاصَّةً. ▪️فَتَقَدَّمَ ابنُهُ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام ـ واُمُّهُ لَيلى بِنتُ أبي مُرَّةَ بنِ عُروَةَ بنِ مَسعودٍ الثَّقَفِيِّ ـ وكانَ مِن أصبَحِ النّاسِ وَجهاً، ولَهُ يَومَئِذٍ بِضعَ عَشرَةَ سَنَةً، فَشَدَّ عَلَى النّاسِ، وهُوَ يَقولُ:  أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ نَحنُ وبَيتِ اللّه ِ أولى بِالنَّبِيّ  تَاللّه ِ لا يَحكُمُ فينَا ابنُ الدَّعِيّ أضرِبُ بِالسَّيفِ اُحامي عَن أبي  ضَربَ غُلامٍ هاشِمِيٍّ قُرَشِيّ فَفَعَلَ ذلِكَ مِراراً وأهلُ الكوفَةِ يَتَّقونَ قَتلَهُ، فَبَصُرَ بِهِ مُرَّةُ بنُ مُنقِذٍ العَبدِيُّ، فَقالَ: عَلَيَّ آثامُ العَرَبِ ، إن مَرَّ بي يَفعَلُ مِثلَ ذلِكَ إن لَم اُثكِلهُ أباهُ، فَمَرَّ يَشتَدُّ عَلَى النّاسِ كَما مَرَّ فِي الأَوَّلِ، فَاعتَرَضَهُ مُرَّةُ بنُ مُنقِذٍ، فَطَعَنَهُ فَصُرِعَ، وَاحتَواهُ القَومُ فَقَطَّعوهُ بِأَسيافِهِم. ✳️فَجاءَ الحُسَينُ عليه السلام حَتّى وَقَفَ عَلَيهِ، فَقالَ: 😭قَتَلَ اللّه ُ قَوماً قَتَلوكَ يا بُنَيَّ ، ما أجرَأَهُم عَلَى الرَّحمنِ وعَلَى انتِهاكِ حُرمَةِ الرَّسولِ! وَانهَمَلَت عَيناهُ بِالدُّموعِ، 🔹ثُمَّ قالَ: ✳️عَلَى الدُّنيا بَعدَكَ العَفاءُ. 🔸وخَرَجَت زَينَبُ اُختُ الحُسَينِ مُسرِعَةً تُنادي: ✳️يا اُخَيّاه وَابنَ اُخَيّاه، وجاءَت حَتّى أكَبَّت عَلَيهِ، فَأَخَذَ الحُسَينُ عليه السلام بِرَأسِها فَرَدَّها إلَى الفُسطاطِ، وأمَرَ فِتيانَهُ ✳️فَقالَ: 😭اِحمِلوا أخاكُم، فَحَمَلوهُ حَتّى وَضَعوهُ بَينَ يَدَيِ الفُسطاطِ الَّذي كانوا يُقاتِلونَ أمامَهُ. 🔷ياران امام حسين عليه السلام يكى يكى پيش مى‌آمدند و مى جنگيدند و كُشته مى‌شدند تا آن كه جز خانواده اش كسى با حسين عليه السلام نماند. 🔻آن گاه پسرش على اكبر عليه السلام ـ كه مادرش ليلا، دختر ابى مُرّة بن عُروة بن مسعود ثقفى بود ـ قدم به ميدان نهاد. 🔻او از زيباروى ترينِ مردمان و آن هنگام هجده ـ نوزده ساله بود. او به دشمن حمله بُرد و چنين خواند: 🔘من على پسر حسين بن على ام 🔘به خانه خدا سوگند كه ما به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك تريم. 🔘و به خدا سوگند كه پسر بى نَسَب (ابن زياد) نمى‌تواند بر ما حكم براند. 🔘با شمشير مى‌زنم و از پدرم حمايت مى كنم؛ 🔘شمشير زدنِ جوان هاشمىِ قُرَشى. 🔻او اين كار را بارها به انجام رساند و كوفيان از كُشتن او پروا مى‌كردند كه مُرّة بن مُنقِذ عبدى او را ديد و گفت: 🔻گناهان عرب بر دوش من باشد اگر بر من بگذرد و چنين كند ✳️و من پدرش را به عزايش ننشانم! 🔹على اكبر عليه السلام مانند بار اوّل، بر دشمن حمله بُرد 😭كه مُرّة بن مُنقِذ راه را بر او گرفت و نيزه اى به او زد و بر زمينش انداخت. 😭سپاهيان، گِردش را گرفتند و او را با شمشيرهايشان تكّه تكّه كردند. 🔸امام حسين عليه السلام به بالاى سر او آمد و ايستاد و فرمود: 🔻«خداوند بكُشد كسانى را كه تو را كُشتند اى پسر عزيزم ! 🔻چه گستاخ بودند در برابر [ خداى ] رحمان و بر هتك حرمت پيامبر!» . 😭سپس اشك از چشمانش روان شد و فرمود : «دنياى پس از تو ويران باد !». 🔶زينب عليهاالسلام خواهر امام حسين عليه السلام به شتاب بيرون دويد و ندا داد: ◾️اى برادرم و فرزند برادرم! 🔻آن گاه آمد تا خود را بر روى [پيكر] على اكبر عليه السلام انداخت. 🔻امام حسين عليه السلام سر او را گرفت و [ او را بلند كرد و ] به خيمه اش باز گرداند و به جوانان [ خاندان ]خود فرمان داد و فرمود: ✳️«برادرتان را ببريد!» . آنان او را بُردند و در خيمه اى گذاشتند كه جلوى آن مى جنگيدند. ✅ : 1⃣علی اکبر علیه السلام تنها فردی است که در مقتلش از کلمه اربا اربا استفاده شده است ، چطور این بدن مطهر تکه تکه شده الله اعلم... 2⃣باتوجه به اینکه علی اکبر علیه السلام در قلب سپاه دشمن به زمین افتاد ، امام با اسب ، خودش را بالای سر جوانش رساند ، اما زینب سلام الله علیها امام را در چه وضعی مشاهده کرد که دوان دوان خود را به بدن پاره پاره علی اکبر علیه السلام در میدان جنگ رساند. بعضی از مقاتل مینویسند که امام وقتی به بدن مطهر نزدیک شد از اسب پیاده شد اما توان از زانوان امام رفته بود ، خودش را کشان کشان تا بدن فرزندش رساند و زینب کبری هم که جان امام را در خطر میدید ، سراسیمه خود را رساند تا امام را تسلی بدهد. -------------------------------------------------- علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal
(ع) پس از نبرد و بازگشت به سوی ابی عبدالله (ع) 📚مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمي: ج ٢ ص ٣٠ 🔷فَتَقَدَّمَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ ـ واُمُّهُ لَيلى بِنتُ أبي مُرَّةَ بنِ عُروَةَ بنِ مَسعودٍ الثَّقَفِيِّ ـ وهُوَ يَومَئِذٍ ابنُ ثمانَ عَشرَةَ سَنَةً، ✳️فَلَمّا رَآهُ الحُسَينُ عليه السلام رَفَعَ شَيبَتَهُ نَحوَ السَّماءِ ◾️وقالَ: اللّهُمَّ اشهَد عَلى هؤُلاءِ القَومِ، فَقَد بَرَزَ إلَيهِم غُلامٌ ✳️أشبَهُ النّاسِ خَلقاً وخُلُقاً ومَنطِقاً بِرَسولِكَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله، كُنّا إذَا اشتَقنا إلى وَجهِ رَسولِكَ نَظَرنا إلى وَجهِهِ.... فَلَم يَزَل يُقاتِلُ حَتّى ضَجَّ أهلُ الكوفَةِ لِكَثرَةِ مَن قَتَلَ مِنهُم، حَتّى أنَّهُ رُوِيَ أنَّهُ عَلى عَطَشِهِ قَتَلَ مِئَةً وعِشرينَ رَجُلاً، ثُمَّ رَجَعَ إلى أبيهِ وقَد أصابَتهُ جِراحاتٌ كَثيرَةٌ، ✳️فَقالَ: يا أبَه! العَطَشُ قَد قَتَلَني، وثِقلُ الحَديدِ قَد أجهَدَني، فَهَل إلى شَربَةٍ مِن ماءٍ سَبيلٌ، أتَقَوّى بِها عَلَى الأَعداءِ. 🔷على اكبر عليه السلام ـ كه مادرش ليلا، دختر ابى مُرّة بن عُروة بن مسعود ثقفى و آن هنگام هجده ساله بود ـ گام پيش نهاد. ✳️هنگامى كه امام حسين عليه السلام او را ديد محاسن سپيدش را رو به آسمان كرد و گفت: «خدايا ! تو بر اين قوم، گواه باش كه جوانى به سوى آنان رفت كه از نظر صورت، سيرت و سخن گفتن شبيه ترين مردم به پيامبرت محمّد صلى الله عليه و آله بود و ما هر گاه مشتاق روى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى شديم، به روى او مى نگريستيم ... 🔶علی اکبر علیه السلام پيوسته مى جنگيد تا ضجّه كوفيان از فراوانىِ كُشتگانشان بلند شد. حتّى روايت شده كه او با وجود تشنگى، صد و بيست مرد از آنان را كُشت. 🔷سپس به سوى پدرش بازگشت و در حالى كه زخم هاى فراوانى به او زده بودند، 🔶گفت: اى پدر! تشنگى مرا كُشت و سنگينىِ آهن، تاب مرا بُرد. آيا آبى براى نوشيدن هست تا با آن در برابر دشمن، نيرو بيابم؟ ✅ : 1⃣علی اکبر علیه السلام آینه تمام نمای پیامبر اکرم بودند (از لحاظ خَلق و خُلق و منطق) 2⃣وقتی علی اکبر علیه السلام اذن میدان گرفت امام بلافاصله اذن داد و ظاهرا وداع خاصی(مثل قاسم علیه السلام) نداشتند (اما ظاهرا امام هنوز از فرزند عزیزش دل نکنده است) ، مقاتل مینویسند که امام معصوم محاسنش را در دست رو به آسمان گرفت(حالت التجا) و مدام برای فرزندش دعا میکرد ، علی اکبر علیه السلام پس از جنگی طولانی و سخت به نزد پدر برگشت و فرمود : ای پدر تشنگی مرا کشت و آهن های سنگین تاب مرا برید ، آیا آبی برای نوشیدن هست؟ ✳️این سوال از جوان امام ، در حالی که میداند در خیام حتی برای نوزادان آب پیدا نمیشود کمی قابل تامل هست؟چرا؟ ✳️اهل ذوق میفرمایند دعای امام و التجا حضرت باعث شده بود که شمشیر و نیزه دشمن برای کشتن علی اکبر علیه السلام کارگر نباشند ، لذا وقتی علی اکبر(ع) متوجه دعای خاص امام زمانش شد ، آمد و مودبانه خواست امام با او وداع کند و اذن شهادت بدهد. 😭بوسه آخر امام هم وداع بود هم اذن شهادت... -------------------------------------------------- علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal
(علیه السلام) بر اساس نقل 📚لهوف، سید بن طاوس، ص113 🔷فَلَمَّا لَمْ يَبْقَ مَعَهُ سِوَى أَهْلِ بَيْتِهِ خَرَجَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَ كَانَ مِنْ أَصْبَحِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَحْسَنِهِمْ خُلُقاً فَاسْتَأْذَنَ أَبَاهُ فِي الْقِتَالِ فَأَذِنَ لَهُ ✳️ثُمَ نَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ آيِسٍ مِنْهُ وَ أَرْخَى عَيْنَهُ وَ بَكَى ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ وَ كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَيْهِ فَصَاحَ وَ ✳️قَالَ يَا ابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَكَ كَمَا قَطَعْتَ رَحِمِي فَتَقَدَّمَ نَحْوَ الْقَوْمِ فَقَاتَلَ قِتَالًا شَدِيداً وَ قَتَلَ جَمْعاً كَثِيراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى أَبِيهِ وَ ✳️قَالَ يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِيلٌ ✳️فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام وَ قَالَ وَا غَوْثَاهْ يَا بُنَيَّ قَاتِلْ قَلِيلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّكَ مُحَمَّداً ص فَيَسْقِيَكَ بِكَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَةً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداً فَرَجَعَ إِلَى مَوْقِفِ النُّزَّالِ وَ قَاتَلَ أَعْظَمَ الْقِتَالِ فَرَمَاهُ مُنْقِذُ بْنُ مُرَّةَ الْعَبْدِيُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَصَرَعَهُ ✳️فَنَادَى يَا أَبَتَاهْ عَلَيْكَ السَّلَامُ هَذَا جَدِّي يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ عَجِّلِ الْقَدُومَ عَلَيْنَا ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَةً فَمَاتَ ✳️فَجَاءَ الْحُسَيْنُ حَتَّى وَقَفَ عَلَيْهِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى انْتِهَاكِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاءُ. قَالَ الرَّاوِي: ✳️وَ خَرَجَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ تُنَادِي يَا حَبِيبَاهْ يَا ابْنَ أَخَاهْ وَ جَاءَتْ فَأَكَبَّتْ عَلَيْهِ فَجَاءَ الْحُسَيْنُ فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ. 🔷و چون با آن حضرت به جز خاندانش كسى نماند، علىّ بن الحسين عليه السّلام كه از زيبا صورتان و نيكو سيرتان روزگار بود برای جنگ بيرون آمد و از پدرش اجازه جنگ خواست. ✳️حضرت بلافاصله به او اجازه داد. ✳️سپس نگاهى مأيوسانه به او كرد و چشمان خودرا به زير افكند و اشک ريخت، 🔸سپس فرمود: بارالها! شاهد باش جوانى كه در صورت و سيرت و گفتار شبيهترين مردم به پيغمبرت بود به جنگ اين مردم رفت. ما هر گاه به ديدن پيغمبرت مشتاق مي شديم به اين جوان نگاه میكرديم. 📣سپس به فرياد بلند صدا زد: اى پسر سعد! خدا رَحِم تو را قطع كند همچنان كه رَحِم مرا قطع كردى. 🔹علی اکبر عليه السّلام به سمت لشكر دشمن رفت و جنگ سختى نمود و عدّهاى را كشت و به نزد پدرش بازگشت و عرض كرد: 🔸 پدر جان تشنگى جانم را به لب رساند و از سنگينى اسلحه آهنين سخت ناراحتم آيا جرعه آبى هست؟ 🔹امام حسين عليه السّلام گريه کرد و فرمود: پسر جانم كمى دیگر به جنگ ادامه بده ساعتى بيشتر نمانده است كه جدّت محمّد (ص) را ملاقات كنى و او با كاسه اى لبريز از آب تو را سيراب خواهد كرد؛ آبى كه پس از آشاميدن آن هرگز تشنه نخواهى شد. 🔸آن بزرگوار به ميدان بازگشت و كارزار عظيمى نمود تا آنكه منقذ بن مرّة عبدى لعين تيرى به سوى او پرتاب نمود و از او را از پاى در آورد. 🔹علی اکبر صدا زد: پدرم خداحافظ. اين جدّم است كه بر تو سلام مي رساند و مي فرمايد: هر چه زودتر نزد ما بيا. پس ناله ای زد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود. 😭امام حسين عليه السّلام آمد تا بر بالينش نشست و صورت خود را بر صورت على اکبر گذاشت و 🔸فرمود: خدا بكشد گروهى را كه تو را كشتند. چه جرأتى نسبت به خدا و هتك احترام پيغمبر داشتند، 🔹 بعد از تو خاك بر سر دنيا باد. 📝راوى گفت: زينب دختر على عليه السّلام از خيمه ها بيرون آمد و فرياد مي زد: اى دلبندم! اى فرزند برادرم! آمد تا آنكه خود را به روى كشته آن جوان انداخت. امام حسين علیه السلام آمد و بازوى خواهر را گرفت و به سوى زنان حرم برگردانيد. -------------------------------------------------- علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal
(ع)- 🔹به گفته ابو الفرج «1» و دیگران: على اكبر علیه السّلام نخستین فرد از بنى هاشم بود كه پس از شهادت یاران حسین علیه السّلام به شهادت رسید. او زمانى كه به تنهایى پدر نگریست، 🔸در حالى كه سوار بر ذو الجناح بود، نزد پدر شرفیاب شد و از او اجازه میدان خواست- على اكبر از همه مردم زیباتر و از اخلاقى برجسته برخوردار بود- اشك از چشمان پدر جارى شد و سكوت كرد و سپس فرمود: ▪️«اللهم اشهد أنّه قد برز الیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولك و كنّا اذا اشتقنا إلى نبیّك نظرنا إلیه». 🔹«خدایا! گواه باش! جوانى به نبرد با آنان میرود كه از حیث اخلاق و شمایل و گفتار، شبیهترین فرد به پیامبر تو است. ما هرگاه تشنه دیدار پیامبرت مىشدیم، به چهره على اكبر مینگریستیم». 🔹سپس امام علیه السّلام با صداى بلند فرمود: «یا بن سعد! قطع اللّه رحمك كما قطعت رحمی و لم تحفظنى فى رسول اللّه». 🔸«اى ابن سعد! خدا پیوند خویشاوندى ات را قطع كند كه پیوند خویشاوندى مرا بریدى و حرمت خویشاوندى ام با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را زیر پا نهادى». 🔸به مجرّد این كه على اكبر علیه السّلام از پدر اجازه میدان گرفت با خواندن این رجز بر سپاه دشمن تاخت: ▪️أنا علىّ بن الحسین بن علىّ ▪️نحن و بیت اللّه أولى بالنبى ▪️و اللّه لا یحكم فینا ابن الدعیّ 🔹یعنى: من على بن حسین بن علىام. ما و خانه كعبه به پیامبر خدا سزاوارتریم. به خدا سوگند! فرزند فرومایگان نباید بر ما حاكمیّت یابد. 🔸على اكبر علیه السّلام نبرد سختى انجام داد و سپس نزد پدر بازگشت و عرضه داشت: ▪️«یا أبت! العطش قد قتلنى و ثقل الحدید قد أجهدنى». 🔸«پدر! تشنگى، جانم را به لب رسانده و سنگینى اسلحه مرا به زحمت انداخته است». 🔸حسین علیه السّلام در این لحظه میگرید و میفرماید:  ▪️«وا غوثاه! أنّى لى الماء، قاتل یا بنیّ قلیلا و اصبر، فما أسرع الملتقى بجدّك محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فیسقیك بكأسه الأوفى شربة لا تظمأ بعدها أبدا». 🔹«از كدامین سو برایت آب آورم، پسرم! اندكى نبرد كن و صبر و شكیبایى نما، لحظاتى دیگر به دیدار جدّت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نایل خواهى شد و كام تو را آن گونه سیراب خواهد ساخت كه پس از آن هرگز تشنه نگردى». 🔸على اكبر علیه السّلام مانند پدر و جدّ خویش، بر سپاه دشمن یورش برد و مرّة بن منقذ عبدى، با پرتاب تیرى گلوى مبارك وى را هدف قرار داد «2». 🔸ابو الفرج میگوید: حمید بن مسلم ازدى گفت: من ایستاده بودم و مرّة بن منقذ كنارم قرار داشت و على بن حسین از چپ و راست بر سپاه حمله میكرد و آنها را پراكنده میساخت، مرّة گفت: گناه عرب به گردنم، اگر این جوان گذارش به من بیفتد، پدرش را به عزایش مینشانم! 🔹بدو گفتم: این كار را انجام نده، همان كسانى كه وى را در محاصره دارند براى این كار كافى است. 🔸وى گفت: قطعا این كار را خواهم كرد. على اكبر علیه السّلام در حالى كه گروهى از سپاه را عقب میراند، به سمت ما آمد، این فرد با نیزه ضربتى بر قامت استوار اكبر زد و على روى زین اسب خم شد و گردن اسب را بغل گرفت و اسب به اشتباه او را به سمت دشمن برد. آنان وى را به محاصره در آورده و بدن مباركش را با شمشیر قطعه قطعه كردند «3». 🔹قبل از جان دادن صدا زد: سلام بر تو پدر! اكنون جدّم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مرا سیراب ساخت و امشب در انتظار تو است، حسین علیه السّلام به سمت میدان شتافت و كارزار سختى آغاز كرد تا به بالین جوانش با پیكر پاره پاره رسید و فرمود: ▪️«قتل اللّه قوما قتلوك یا بنیّ! فما أجرأهم على اللّه و على انتهاك حرمة الرسول». 🔸«فرزندم! خدا بكشد مردم ستمگرى كه تو را كشتند، اینان چقدر بر خدا و هتك حرمت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم جرى شده اند؟». 🔸سپس اشك از چشمان مباركش جارى گشت و فرمود:  ▪️«على الدّنیا بعدك العفا؛ پس از تو اف بر این دنیا!» «4». 🔸ابو مخنف و ابو الفرج از حمید بن مسلم ازدى روایت كرده اند كه گفت: گویى زنى را میبینم با فریاد یا حبیباه! یا بن اخیّاه! اى عزیزم! اى پسر برادرم! از خیمه بیرون آمده است. ✳️پرسیدم: آن زن كیست؟ 🔹گفتند: زینب دختر على بن أبی طالب علیه السّلام است. این زن از راه رسید و خود را بر پیكر على اكبر افكند. حسین نزد خواهر آمد و دست او را گرفت و به خیمه برد و خود بازگشت و به جوانان بنى هاشم فرمود: ▪️«احملوا أخاكم؛ برادرتان را به خیمه ببرید». 🔸آنان بدن نازنین على اكبر را حمل كرده و مقابل خیمهاش قرار دادند «5». 🔸على اكبر در زمان شهادت، داراى فرزند نبود. ▪️بأبى أشبه الورى برسول ▪️اللّه نطقا و خلقة و خلیقة ▪️قطعته اعداؤه بسیوف ▪️هى أولى بهم و فیهم خلیقة ▪️لیت شعرى ما یحمل الرهط منه ▪️جسدا أم عظام خیر الخلیقة 🔹یعنى: پدرم به فدایش، در گفتار و اخ
لاق و شمایل، شبیه ترین مردم به رسول خدا بود. 🔸دشمنانش او را با شمشیر پاره پاره كردند، در صورتى كه خودشان به این كار سزاوارتر بودند. اى كاش! میدانستم جمعى كه جنازه على را حمل میكنند، پیكر پاكش را میبرند یا استخوانهاى بهترین آفریده خدا را حمل میكنند. ------------------------------------------------ 📚پی نوشت ها: 1. مقاتل الطالبین: 115. 2.لهوف: 166. 3.مقاتل الطالبین: 115. 4.همان: 115؛ لهوف 167. 5. طبرى، تاریخ: 3/ 331 (با اندكى تفاوت در برخى كلمات). -------------------------------------------------- علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal
🔹حدیث... 🔸نزد خداوند تعالی هیچ چشم و اشکی محبوبتر از ... @hosenih_maghtal
📚 #کتاب_و_کتاب_خوانی 65 #معرفی_کتاب 📕«نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا» ترجمۀ جواد سلیمانی از کتاب«وَقْعَة الطّف»تحقیق استاد یوسفی غروی از کهن‌ترین و معتبرترین منبع دربارۀ وقایع عاشورا
📚نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا کتاب «نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا »، کتابی است به زبان فارسی، از جواد سلیمانی، درباره حسین علیه‌السّلام که به انگیزه احیای گزارش‌های معتبر و مستند و دست اول درباره اهل بیت علیه‌السّلام نگاشته شده است. این کتاب، ترجمه کتاب «وقعة الطف لابی مخنف»، جمع آوری شده توسط محمد هادی یوسفی غروی، است. استاد یوسفی، به هدف در دسترس قرار دادن مطالب کتاب مفقود شده « مقتل الحسین »، نوشته ابو مخنف، لوط بن یحیی، دست به استخراج مطالب مزبور از تاریخ طبری و مقایسه و تطبیق آن با دیگر منابعی که از ابو مخنف نقل کرده‌اند، زده است. عناوین فصول کتاب عناوین فصول هشت گانه کتاب عبارت است از: ۱. امام حسین علیه‌السّلام در مدینه. ۲. امام حسین علیه‌السّلام در مکه. ۳. حوادث کوفه پس از ورود مسلم. ۴. خروج امام حسین علیه‌السّلام از مکه . ۵. منازل و حوادث بین راه مکه به کوفه. ۶. از سوم محرم تا شب عاشورا . ۷. وقایع شب عاشورا. ۸. حوادث روز عاشورا. ✅ @hosenih_maghtal
4_5918076896477708772.pdf
1.71M
📕«نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا» ترجمۀ جواد سلیمانی از کتاب «وَقْعة الطّف» تحقیق استاد یوسفی غروی از «مقتل أبی مِخنَف» کهن‌ترین و معتبرترین منبع دربارۀ وقایع عاشوراء. ✅ @hosenih_maghtal
پسر بوتُراب بین تُراب... نوه ی بوتُراب را گم کرد... #شب_هشتم_محرم #حضرت_علی_اکبر ✅ @hosenih_maghtal
🔹شب هشتم محرم الحرام... ✅ @hosenih_maghtal
🔹خون روی چشمان اسب را گرفت.. 🔸مسیر را گم کرد 🔹علی اکبر را مستقیم به قلب لشکر دشمن برد 🔸امام دید وسط لشکر دشمن شمشیر و نیزه ها بالا میرود و پایین میاید 😭فَقَطَّعوه اِرباً اِربا ✅ @hosenih_maghtal
🔹به گمانم که نبی تاب فراق تو نداشت... 🔸علی اکبر شد و آمد که کنارت باشد... #دعای_امام_زمان ✅ @hosenih_maghtal
لشکر کوفه و شام استاده به تماشای شه و شه‌زاده شه روی نعش پسر افتاده همه گفتند حسین جان داده... ✅ @hosenih_maghtal
🔹چشم من تار شده یا تو مکرر شده ای... #سیدحمیدرضابرقعی #روضه علی اکبر علیه السلام ✅ @hosenih_maghtal
بعد از علی اکبر، نوشته اند:«رَفِعَ الحُسینُ صُوتَهُ بِالبُکاء» صدای گریه امام بلند شد.«و لَم یَسمَعَ إلی ذلِکَ الزَّمان صُوتُهُ بِالبُکاء»به گونه ای که تا آن وقت کسی صدای ایشان را به آن شکل نشنیده بود
معالی السبطین جلد یک صفحه ی چهار صد و هشت می¬نویسد: علیه‌السلام‌ بعد از شهادت به سوی خیمه ی بانوان آمد، سلام الله علیها بیرون آمد: «یا أبا مالی أراک تَنعی نَفسُک وَ تَدیرُ طََرفُک أینَ أخی» پدر، چرا طوری تو را می بینم گویا خبر مرگت را می دهی و چشمانت دارد می گردد، برادرم کجاست؟ امام علیه السلام گریه کرد، فرمود: عزیز دلم، او را کشتند. سکینه سلام الله علیها فریاد زد: «وا أخا، وا عَلیّا» و می خواست از خیمه بیرون بیاید به طرف میدان برود، امام فرمود: عزیزم، تقوای الهی پیشه کن، صبر کن. عرض کرد: چگونه صبر کنم، کسی که برادرش را کشته اند و پدرش غریب مانده است. ✅ @hosenih_maghtal