eitaa logo
حسینیه مقتل
5.8هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
460 ویدیو
100 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹سید ابن‏ طاووس گوید: کوفیان سر امام حسین (ع) را به همراه مردانی که به اسارت گرفته بودند حرکت دادند. 🔸چون نزدیک دمشق رسیدند، 😭 س به شمر - که در میان آنها بود - نزدیک شد و گفت: حاجتی دارم! گفت چه حاجتی؟ فرمود: چون ما را وارد شهر کردید، از دروازه‏ای ببرید که تماشاگران کم‏تری داشته باشد؛ و از اینان بخواه که سرها را از محمل ها بیرون بیاورند و از ما دور کنند. زیرا از بس با این حال به ما نگاه کردند خوار و ذلیل گشته‏ایم! 🔹شمر از روی کفر و سرکشی در پاسخ سؤال وی فرمان داد تا سرها را در وسط محمل ها بر نیزه کنند و آنان را از میان تماشاچیان با همین حالت حرکت داد تا به دروازه‏ی دمشق رسید!» [1[ 📚پی نوشت ها: ▪️[1] اللهوف، ص 156 - 155؛ و به نقل از آن نفس المهموم، 430 - 429؛ و ر. ک. مقتل الحسین (ع)، مقرم، ص 347. @hosenih_maghtal
🔹عبیدالله بن زیاد،پس از روانه کردن سر حسین علیه‌السلام فرمان داد که زنان و کودکان او را آماده کنند و فرمان داد تا علی‌بن‌الحسین علیه‌السلام را تا گردن در بند کنند. 🔸آنگاه،آنان را با مُجفِر‌بن‌ثعلبه‌عائذی و شمر‌بن‌ذی‌الجوشن، در پی سر ، روانه کرد. 🔹آنان رفتند تا به حاملان سر رسیدند و علی‌بن‌الحسین‌علیه‌السلام در راه، کلمه‌ای با آنان سخن نگفت تا به شام رسیدند. 📚شهادت نامه امام حسین‌علیه السلام ص۵۰۲ ▪️به نقل از الارشاد:ج۲ص۲۴۵.الاعلام الوری: ج۱ ص۴۳۷. @hosenih_maghtal
آغوش گرفتن امام حسین توسط 🔹هنگامى که سر حسین علیه السلام را آوردند و در منزلى به نام قِنَّسرین (شهرى در شام، به فاصله یک روز راه از حَلَب در مسیر حِمْص) فرود آمدند، راهبى مسیحی از دِیْرش به سوى سر، حرکت کرد و نورى را دید که از دهان آن، ساطع بود و به آسمان مى رفت. راهب مسیحی، ده هزار درهم به آنان (نگهبانان) داد و سر را گرفت و به درون دِیرش برد و بدون آن که شخصى را ببیند، صدایى شنید که مى‌گفت: 🔸«خوشا به حالت ! خوشا به حال آن که قَدر این سر را شناخت!» 🔹راهب، سرش را بلند کرد و گفت پروردگارا! به حقّ عیسى، به این سر بگو که با من سخن بگوید. سر به سخن آمد و ▪️گفت: «اى راهب ! چه مى خواهى؟». ▪️گفت: تو کیستى؟ ▪️گفت: «من فرزند محمّدِ مصطفى و پسر علىِ مرتضى هستم. پسر فاطمه زهرا و مقتول کربلایم. من مظلوم و تشنه کامم» و ساکت شد. 🔸راهب صورت به صورتش نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نمى دارم تا بگویى: ▪️«من ، شفیع تو در روز قیامت هستم» سر به سخن درآمد و گفت: «به دین جدّم محمّد درآى»  🔹راهب گفت: گواهى مى دهم که خدایى جز خداوند نیست و گواهى مى دهم که محمّد پیامبر خداست. آن گاه حسین علیه السلام پذیرفت که شفاعتش کند. صبحدم آن قوم سر و دِرهم ها را گرفتند و چون به وادى رسیدند دیدند که درهم ها سنگ شده است. -------------------------------------------------- ✅متن عربی: 🔸لَمّا جاؤوا بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام ونَزَلوا مَنزِلاً یُقالُ لَهُ قِنَّسرینَ، اطَّلَعَ راهِبٌ مِن صَومَعَتِهِ إلَى الرَّأسِ، فَرَأى نورا ساطِعا یَخرُجُ مِن فیهِ، ویَصعَدُ إلَى السَّماءِ، فَأَتاهُم بِعَشَرَةِ آلافِ دِرهَمٍ، وأخَذَ الرَّأسَ، وأدخَلَهُ صَومَعَتَهُ، فَسَمِعَ صَوتا ولَم یَرَ شَخصا، قال: طوبى لَکَ، وطوبى لِمَن عَرَفَ حُرمَتَهُ، فَرَفَعَ الرّاهِبُ رَأسَهُ، وقالَ: یا رَبِّ، بِحَقِّ عیسى تَأمُرُ هذَا الرَّأسَ بِالتَّکَلُّمِ مَعی. فَتَکَلَّمَ الرَّأسُ، وقالَ: یا راهِبُ، أیَّ شَیءٍ تُریدُ؟ قالَ: مَن أنتَ؟ قالَ: أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِیٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ، فَسَکَتَ. فَوَضَعَ الرّاهِبُ وَجهَهُ عَلى وَجهِهِ، فَقالَ: لا أرفَعُ وَجهی عَن وَجهِکَ حَتّى تَقولَ: أنَا شَفیعُکَ یَومَ القِیامَةِ. فَتَکَلَّمَ الرَّأسُ، فَقالَ: اِرجِع إلى دینِ جَدّی مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله. فَقالَ الرّاهِبُ: أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّه ُ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّه، فَقَبِلَ لَهُ الشَّفاعَةَ. فَلَمّا أصبَحوا أخَذوا مِنهُ الرَّأسَ وَالدَّراهِمَ، فَلَمّا بَلَغُوا الوادِیَ نَظَرُوا الدَّراهِمَ قَد صارَت حِجارَةً. -------------------------------------------------- 📘 آل ابی طالب، ابن شهرآشوب ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
✅امام سجاد علیه السلام از کیفیت این سفر میگوید: 🔻{الإقبال عن کتاب المصابیح بإسناده عن جعفر بن مُحَمَّد عن أبیه مُحَمَّد بن علیّ [الباقر] علیهما السلام: سَأَلتُ أبی عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام عَن حَملِ یَزیدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَنی عَلى بَعیرٍ یَطلُعُ بِغَیرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفی عَلى بِغالٍ اکُفٍ 3، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَینٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: یا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبایا أهلِ البَیتِ ....}. 📚الإقبال به نقل از کتاب المصابیح،به سندش از امام صادق(ع)،از پدرش امام باقر(ع): 🔺از پدرم على بن الحسین(ع)درباره ی بردن او به سوى یزید پرسیدم. 😭فرمود:مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز سوار کردند و سر حسین(ع)بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان،پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان سوار بودند. 😭کسانى که ما را می بردند،از پشت سر و گرداگردمان با نیزه ما را احاطه کرده بودند و آزار می دادند. 😭اگر اشکى از دیده یکى از ما فرو می ‏چکید با نیزه به سرش می ‏کوبیدند تا آن که وارد شام شدیم. 😭جارچى جار زد:اى شامیان!اینان،اسیران اهل بیتِ ملعون اند". 📚الاقبال،ج۳،ص۸۹ 📚 ،ج۴۵،ص۱۵۴،ح۳ ع ✅ @hosenih_maghtal
🔹امام سجاد(ع) بعد از کربلا بسیار میگریست 🔸غلامش گفت مگر نگفتید شهادت ارث ماست؟ چرا این قدر گریه میکنید؟ 🔹فرمود شهادت آری اما اولین بار است که آل محمد(ص) اسارت را به خود دیده... ع س ✅ @hosenih_maghtal
✅ کاروان اسرا در شام فقط خاندان ابوطالب بود... 🔹خانواده های آن دسته از از یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام که از خاندان ابوطالب نبودند در کوفه باقی ماندند ، زیرا وقتی آنها به کوفه رسیدند ، نزدیکان قبیله آنان ، نزد ابن زیاد وساطت کرده و آنها را از اسیران جدا کردند ، ولی اسرای خاندان ابوطالب به شام برده شدند. 📚کتاب شریف فی انصار الحسین علیه السلام ✳️ پ.ن: 1⃣اینکه امام سجاد علیه السلام فرمودند : الشام الشام الشام شاید یکی از دلایلش همین باشد. در شام از کاروان اسرای حسینی فقط اهل بیت پیامبر ص مانده بودند و این بر شدت مصیبت میافزاید. 2⃣ تا کوفه عده ای حداقل به خاطر بازماندگان یاران امام که افرادی سرشناس و محترم بودند احترام نگه میداشتند اما جدا شدن آنها از کاروان باعث شد دشمنان آل الله و امیرالمومنین ع بی پروا تر از قبل با اسرا برخورد کنند.و این در حالی است که همه ی عالم ریزه خوار سفره ی لطف و کرم این بزرگوارانند. 3⃣ وقتی جمعیت این کاروان کم میشود یعنی کسانی که ماندند بیشتر ضربه میخورند ، سنگهای بیشتری میخورند ، بیشتر دیده میشوند😭 بیشتر بهشان توهین میشود و... 4⃣ اینجا معلوم میشود که غربت اسرا در شام چند برابر شده است. 🔹علی لعتنه الله علی القوم الظالمین ع س ✅ @hosenih_maghtal
✅ وقتی به رسیدند... 🔹سلام کرد 🔸امام سجاد(ع) فرمود: تو کیستی؟ اینجا فقط دشنام شنیده ایم 🔹گفت:سهل ساعدی هستم 🔸فرمود پولی به نیزه دارها بده تا سرها را از جمع بانوان جلوتر ببرند که نگاه مردم متوجه سرها باشد😭 ع ✅ @hosenih_maghtal
🔹حرم پیامبر خدا صلوات ‌الله ‌علیه را آوردند تا از دروازه‌ای به نام "توما" وارد دمشق کردند وسپس آنها را آوردند تا بر راه‌پله‌ء درِ مسجد، آن‌جا که اسیران را نگاه می‌دارند، ایستادند. 📚شهادت نامه امام حسین‌علیه‌السلام ص۵۱۹ به نقل از کتب: ▪️الفتوح ج۵ ص۱۲۹ ▪️مقتل الحسین‌علیه‌السلام،خوارزمی ج۲ ص۶۱ @hosenih_maghtal
✅گفتگوی امام زین‌العابدین علیه‌السلام و مرد شامی 🔹به نقل از دربان عبیدالله ابن زیاد، در یاد کردِ آوردن اسیران _: 🔸آنان را بر راه پله‌ء مسجد ، آن‌جا که اسیران را نگاه می‌دارند، نگاه داشتند و علی‌بن‌الحسین علیه‌السلام هم که در آن روزگار، جوانی تازه سال بود، میان آنان بود. پیرمردی از شامیان، نزد آنان آمد و به آنان گفت: ستایش، خدایی را که شما را کشت وهلاکتان کرد و شاخ فتنه را بُرید. 🔹آن‌گاه، از دشنامگویی به آنان، چیزی فرو ننهاد. 🔸هنگامی که سخنش به پایان رسید، علی‌بن‌الحسین به او فرمود: ▪️آیا کتاب خدای‌ عزوجل را خوانده‌ای؟ ▪️گفت: آری. ▪️فرمود:《آیا این آیه را خوانده‌ای*بگو بر آن رسالت، اجری از شما نمی‌طلبم، جز دوستی با نزدیکانم*؟》. ▪️گفت: آری. ▪️فرمود:《آنان،ما هستیم》. ▪️سپس فرمود:《 آیا خوانده‌ای:*وحق نزدیکان را به آنها بده*؟》. ▪️گفت: آری. ▪️فرمود:《آنان،ما هستیم》. ▪️سپس فرمود:《آیا این آیه را خوانده‌ای:*خداوند، اراده‌ء آن دارد که آلودگی را تنها از شما اهل بیت بزُداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند*؟》. ▪️گفت: آری. ▪️فرمود:《آنان،ما هستیم》. 😭مرد شامی، دستش را به سوی آسمان، بالا برد و آنگاه سه بار گفت: خدا! من توبه می‌کنم. 🔹سپس گفت: خدایا! من از دشمنان خاندان محمد، به سوی تو بیزاری می‌جویم و نیز از قاتلان اهل بیت محمد. من قرآن را خوانده بودم؛ اما تا امروز، به این، پی نبرده بودم. 📚شهادت نامه امام حسین علیه‌السلام ص۵۲۴ به نقل از کتب: ▪️الامالی،صدوق ص۲۳۰ ح۲۴۲ ▪️روضه الواعظین ص۲۱۰ @hosenih_maghtal
در بیان اصحاب رسول خدا(ص) 🔹سهل بن سعد می‏گوید: به سوی بیت‏ المقدس رفتیم تا اینکه در شام به شهری رسیدیم با نهرهای فراوان و درختان انبوه، پرده ‏های دیبا آویخته و شادمان بودند و به یکدیگر تبریک می‏گفتند؛ و زنان با دف و طبل می‏زدند. 🔸با خودم گفتم: شاید مردم شام عیدی دارند که ما نمی‏دانیم. در همین حال گروهی را سرگرم گفت و گو دیدم. 🔹از آنان پرسیدم، آقایان! در شام عید است و ما نمی‏دانیم؟ 🔸گفتند: ای پیرمرد، غریب به نظر می‏آیی! گفتم: من سهل بن سعد هستم. 🔹رسول خدا (ص) را دیده و سینه‏ ای پر از حدیث وی دارم. گفتند: ای سعد! آیا در شگفت نیستی که چرا آسمان خون نمی‏بارد و زمین ساکنانش را فرو نمی‏بلعد؟ 🔸گفتم: چرا؟ گفتند: سر حسین، فرزند رسول خدا (ص) را از عراق به شام فرستاده‏ اند و هم اینک می‏رسد...». [1] . 🔹در نقل دیگری آمده است که یکی از تابعان با فضیلت، پس از مشاهده‏ی سر حسین (ع) مدت یک ماه از انظار پنهان شد. پس از آنکه وی را دیدند و دلیلش را از او پرسیدند گفت: 🔸آیا نمی‏بینید که چه بر ما نازل شده است؟ و آن‏گاه این شعر را خواند: ▪️ای پسر دختر محمد (ص)! سرت را در حالی آوردند که سخت به خونش آغشته بود؛ ▪️ای پسر دختر محمد (ص)! گویی که با کشتن تو، به عمد و آشکارا پیامبری را کشته‏اند؛ تو را تشنه کشتند و در کشتن تو ملاحظه هیچ تأویل و تنزیلی را نکردند؛ ▪️به خاطر کشتن تو تکبیر می‏گویند و حال آنکه به تحقیق با کشتن تو تکبیر و تهلیل را کشتند؛ ▪️آی آن که اگر عزاداری برای کسی نیکو باشد، گریستن بر او خوب و زیبا است؛ ▪️پس، جان ابرها بامدادان و جان بادها شبانگاهان گریست. [2] . 📚پی نوشت ها: ▪️[1] مقتل خوارزمی، ج 2، ص 60. ▪️[2] تسلیة المجالس، ج 2، ص 382؛ (این مطلب را سید محمد بن ابی‏طالب در ضمن رویدادهای شام آورده است). ع @hosenih_maghtal
✅ کاروان اسرا در شام فقط خاندان ابوطالب بود... 🔹خانواده های آن دسته از از یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام که از خاندان ابوطالب نبودند در کوفه باقی ماندند ، زیرا وقتی آنها به کوفه رسیدند ، نزدیکان قبیله آنان ، نزد ابن زیاد وساطت کرده و آنها را از اسیران جدا کردند ، ولی اسرای خاندان ابوطالب به شام برده شدند. 📚کتاب شریف فی انصار الحسین علیه السلام ✳️ پ.ن: 1⃣اینکه امام سجاد علیه السلام فرمودند : الشام الشام الشام شاید یکی از دلایلش همین باشد. در شام از کاروان اسرای حسینی فقط اهل بیت پیامبر ص مانده بودند و این بر شدت مصیبت میافزاید. 2⃣ تا کوفه عده ای حداقل به خاطر بازماندگان یاران امام که افرادی سرشناس و محترم بودند احترام نگه میداشتند اما جدا شدن آنها از کاروان باعث شد دشمنان آل الله و امیرالمومنین ع بی پروا تر از قبل با اسرا برخورد کنند.و این در حالی است که همه ی عالم ریزه خوار سفره ی لطف و کرم این بزرگوارانند. 3⃣ وقتی جمعیت این کاروان کم میشود یعنی کسانی که ماندند بیشتر ضربه میخورند ، سنگهای بیشتری میخورند ، بیشتر دیده میشوند😭 بیشتر بهشان توهین میشود و... 4⃣ اینجا معلوم میشود که غربت اسرا در شام چند برابر شده است. 🔹علی لعتنه الله علی القوم الظالمین ع س ✅ @hosenih_maghtal
✅ورود کاروان به شام در روز اول ماه صفر 61 (هـ.ق.) 🔻به نقل مشهور، کاروان اسیران اهل بیت(ع) و سرهای شهیدان، پس از 11 روز حرکت ✳️ سریع و بی‌وقفه و با رنج و آزار و سختی‌های فراوان، سرانجام در روز اول ماه صفر 61 هجری قمری وارد شام شدند. 🔹 بنابراین از نوزدهم محرم که از کوفه حرکت کردند تا اول ماه صفر، بین کوفه و شام در راه بودند. 🔸 تقی الدین ابراهیم بن علی کفعمی در پایان قرن نهم هجری در کتاب «المصباح» خویش و شیخ بهایی و حاج شیخ عباس قمی در منتهی الآمال نوشته‌اند: ▪️«روز اول ماه صفر اهل بیت(ع) و سر بریده امام حسین(ع) و سایر شهیدان کربلا را وارد دمشق کردند.» برخی از مورخان تاریخ امامت و تشیع و روزنگاران تاریخ کربلا و عاشورا از سفر اجباری کاروان اهل بیت(ع) به شام سخن گفته‌اند، اما در ارتباط با تاریخ رسیدن به شام یا اظهار نظری ندارند یا زمانهایی غیر از اول ماه صفر سال 61 هجری قمری را ذکر کرده‌اند. ✳️اما  قول مشهور همین اول ماه صفر سال 61 است. @hosenih_maghtal