eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بازارِ شام و بغض ِ ناب ای وای زینب(س) یک عدّه نامردِ خراب ای وای زینب(س) سرهای روی نیزه چوب و سنگ میخورد با هلهله محض ثواب ای وای زینب(س) @hosenih اشک و هراس ِ بچّه های دست-بسته ذکر لبِ بی بی رباب(س) ای وای زینب(س) یک عدّه غرق پایکوبی پایِ نیزه با عشوه و با آب و تاب ای وای زینب(س) کف میزدند و بود پرچم های رنگی در دستِ چندین بی حجاب ای وای زینب(س) بینِ شلوغی رد شدن سخت است خیلی سخت است! دارد اضطراب! ای وای زینب(س) @hosenih با داغِ دل شد ساکنِ ویرانۂ شام بی سایبان، در آفتاب ای وای زینب(س) چشم یزیدِ هرزه(لع) و کاخی چراغان... شد واردِ بزم شراب ای وای زینب(س)! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم (مناسبت های ماه صفر) و آغاز ماه صفر ▶️ ماه صفر رسیده و وقت سفر شده با کاروان گریه دلم خونجگر شده @hosenih یک کاروان ستاره که خورشید شام بود با دختری که مرثیه خوان پدر شده از بس به یاد روضه ی بابا دلش شکست بغضی که داشت از غم دل ، پر ثمر شده از اربعین نگو که سراپا خجالتم از اربعین نگو که دلم در به در شده پای پیاده ، صحن نجف تا به کربلا در این مسیر فصل عزا تازه تر شده هر کس برای داغ نبی گریه می کند از التفات فاطمه س صاحب اثر شده هر جا دلم گرفت حسن را صدا زدم عمرم فقط به حرمت این عشق سر شده مشهد ، مدینه ونجف و شهر کربلا گریه برای اهل سفر بال و پر شده @hosenih ماه محرّم آمد و با هرچه داشت رفت حسرت به روی سینه ی عالم گذاشت...رفت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پر از اشکم پر از شوقم پر از دردم پر از آهم من امشب هیچ کس را غیر بابایم نمی خواهم من آن گنجم که در ویرانه ای کردند مستورم منم یاقوت سرخی که نگینِ خاتمِ شاهم @hosenih به آتش می کشم این شهر را با آه سوزانم پدر جان سربلندت می کنم با عمر کوتاهم تنت در بین گودال و سرت کنج تنور افتاد بیا آغوش من ای یوسف افتاده در چاهم کجا بودی که همراهت عمویم را نیاوردی دلم می خواست برگردید بالای سرم با هم به دستم سلسله دارم به پایم آبله دارم بغل کن دخترت را خسته ام من،خسته از راهم @hosenih برای خود نمی نالم، به حال عمه می سوزم اگر چه زخم دارم،درد را  راندم زِ درگاهم شبی از ناقه افتادم بماند که چه شد اما دگر پاهای من بابا نمی آیند همراهم... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بابای خوبم آمدی پیکر نداری که یک جای سالم هم به روی سر نداری که @hosenih گفتم به خود ، می آیی و پرواز خواهم کرد ای قوّت بال و پر من ، پر نداری که با اشک چشمان ترم سیراب خواهم شد ای کشته ی لب تشنه آب آور نداری که می خواستم از تو بگیرم یادگاری ، حیف امّا رسیدی ، دیدم انگشتر نداری که با ناخن زخمی سرت را شانه کردم ، آه ای مو پریشان حرم مادر نداری که من دوست دارم تا در آغوشم بگیری خُب دست نوازش نذر این دختر نداری که @hosenih اصلاً چرا درمان این غربت نمی آید از تو چه پنهان که به من لکنت نمی آید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دو دستم بسته و سوی تو چشمی چون سبو دارم بریز آبی بر این آتش که از سرخی رو دارم @hosenih چراغ چشمم از سیلی به سو سو کردن افتاده نگاهی کن به سویم تا که بر این دیده سو دارم سخن هایم اگر محکم ولی در خویش می گریم که از غم ذولفقار آبداری بر گلو دارم سرت افتاد و افتادم روان گشتی روان گشتم که من با هم قدم بودن از اول با تو خو دارم هرآنچه بر سرت برنیزه آمد برسرم آمد چنین در آینه با خویش هر دم گفتگو دارم تمام کوچه ها سد شد اگر ،من سد شکن هستم به هر مژگان ز اشک خویش سیلابی به جو دارم @hosenih سرت را تا در آغوشم نگیرم که نمی میرم چهل منزل اگر جان کنده ام این آرزو دارم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کوفه که شهر علی بود چنان کرد به من وای از شام که بغض پدرم را دارند @hosenih سرهرکوچه معطل شده ام خسته شدم چشمشان کور! همه قصد تماشا دارند سر بازار که رفتیم سرم داد زدند ای ابالفضل بیا نیت دعوا دارند دست بر دامن من داشت رقیه!میگفت عمه جان!باز هوای زدنم را دارند جگرم سوخت زمانیکه رقیه میگفت عمه جان!اینهمه دختر همه بابا دارند @hosenih دخترانی که پس پرده عصمت بودند بعد تو در وسط مجلس می جا دارند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر نفس هر دم برایت سینه خواهم زد حسین در نشاط و غم برایت سینه خواهم زد حسین @hosenih از منِ عاشق اگر باشد، به رسم نوکری روز محشر هم برایت سینه خواهم زد حسین سال ها دست مرا محکم گرفتی...دستِ کم سال ها محکم برایت سینه خواهم زد حسین اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا پای هر پرچم برایت سینه خواهم زد حسین از تصور کردنش هم سخت می ترسم...مگو روزگاری کم برایت سینه خواهم زد حسین @hosenih در نجف در کربلا در کاظمین و سامرا در همه عالم برایت سینه خواهم زد حسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دل را که بی گدار به دریا نمی زنند هرکس پدر نداشت که او را نمی زنند @hosenih قلبی که زخم بی پدری را چشیده است بر آن نمک برای مداوا نمی زنند دختر اگر به فرض که تنبیه هم شود او را دگر شبیه پسرها نمی زنند بی جرم و بیگناه یتیمی سه ساله را پای برهنه در دل صحرا نمی زنند جرمش مگر چه بود؟ فقط گفتن حسین یک طفل را بخاطر بابا نمی زنند @hosenih در قلبتان چقدر مگر کینه علی ست؟! هرکس شود شبیه به زهرا، نمی زنند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ طفلم اما غم نهان دارم در دلم درد بیکران دارم خاطرات بدی ز بزم شراب شکوه از چوب خیزران دارم @hosenih طفلم اما شبیه پیرزنان موسپیدم قد کمان دارم سایه ات کم نشد دمی ز سرم از سرت باز سایبان دارم سرت از دست خصم میگیرم تا کمی در بدن توان دارم جای تو نیست بین تشت طلا بر سرت جای به از آن دارم جای خوش کن به دامنم بابا بقلم کن هنوز جان دارم ای فدای لب ترک ترکت بر لبت اشک بی امان دارم جای سالم نمانده در بدنم درد جانسوز استخوان دارم رفتی و خیمه ها به یغما رفت گله از دست ساربان دارم @hosenih اصلا از دخترت خبر داری که چرا بر رخم نشان دارم؟ دست وپا گیر خواهرت بودم خجلت از روی عمه جان دارم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در لطافت بی‌نظیر و در صفا دریایی‌اند راست گفته، هر که گفته: دختران بابایی‌اند @hosenih بی نوازش های بابا چشمشان را خواب نیست شامگه در انتظار بوسه و لالایی‌اند صاف و ساده، غرقِ زیبایی، پر از احساسِ خوب دختران دارای روح و طینتِ زیبایی‌اند صاحب دختر فقط باید شوی تا بنگری، این فرشته سیرتان، روی زمین، غوغایی‌اند @hosenih ** کنجِ ویران، دختری می‌سوخت در داغِ فراق راست گفته، هر که گفته: دختران بابایی‌اند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کوری چشم یزید و شامیان خیره سر ای پدر جانم پدر گوشه‌ی ویرانه را کردم حسینیه پدر ای پدر جانم پدر @hosenih جای من را اربعین خالی کنید ای زائران دست حق همراهتان جای من گویید ذکر یاحسین برسر زنان دست حق همراهتان ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ من که بعد از تو به کوه دردها برخورده ام از یتیمی خسته ام از زندگی سرخورده ام دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش بود زهر دوری تو را با دیده‌ی تر خورده ام @hosenih دست سنگین یک طرف، انگشترش هم یک طرف از تمام خواهرانم مشت بدتر خورده ام صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام! زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر بی هوا سیلی محکم مثل مادر خورده ام حرف های عمه خیلی سخت بر من می‌رسد گوش من سنگین شده از بس مکرر خورده ام هرطرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت گاه ازینور خورده ام، گاهی ازآنور خورده ام ساربان لج کرد با من، هی مرا می‌زد زمین گردنم آسیب دیده، بس که با سر خورده ام بیشتر که گریه کردم بیشتر سنگم زدند ایستادم هرکجا تا سنگ آخر خورده ام @hosenih آه بابا دخترت را هیچکس بازی نداد زخم ها از خنده ی این چند دختر خورده ام دخترت با درد پا طی مسافت می‌کند پای من زخم است پای زخم اذیت می‌کند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت بابا کجا بودی، نبودی معجرم سوخت از داغ هجرانت، چهل منزل، شب و روز آن قدر گریه کرده ام، پلک ترم سوخت @hosenih دیدی حمیده، دختر هم بازی من در زیر سم اسب ها، پشت حرم سوخت هر بار نامت را به لب با گریه گفتم با ضرب سیلی، عمه جانم در برم سوخت دیگر توان پر گشودن هم ندارم از بس مرا زجر حرامی زد، پرم سوخت جوری لگد زد، خاطرات هر سه سالم آتش گرفت و آیه های کوثرم سوخت ضرب لگد، سیلی و سنگ و خار و آتش بعد از عمو عباس، کلّ پیکرم سوخت دارم خبر، در خانه ی خولی سرت سوخت داری خبر از آتش خیمه سرم سوخت؟ وقتی سرت را بر درختی بسته دیدم آتش گرفتم آن چنان خاکسترم سوخت بر ما اشاره کرد مرد سرخ مویی خیلی اهانت کرد، قلب خواهرم سوخت بالشت من سنگ است وقتی دامنت نیست دنیا دلش بر وضع زار بسترم سوخت از سوز سرمای شب و گرمای روزش کنج خرابه، استخوان لاغرم سوخت @hosenih بس که گرسنه مانده ام، سرگیجه دارم از بس نخوردم آب، زخم حنجرم سوخت شعر وصال من... رگ خشک گلویت بوسیدم آن گونه که بیت آخرم سوخت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پس از تو دام بلا قسمت کبوتر شد کبوترِ سرِ دوشت پرید و‌ پرپر شد @hosenih بجای ناز کشیدن کشید مویم را کسی که بعد عمو شیر شد دلاور شد تمام راه به من نان خشک میدادند زبس که دختر تو روزه داشت لاغر شد صدا زدم ابتا! زجر زد بصورت من! حریف من نشد و سیلی اش مکرر شد شلوغی سر بازار دخترت را کشت چه چشم های بدی! عمه سوخت مضطر شد لبم فدای لب تو! سرم فدای سرت که هرچه شد به من زار باتو بدتر شد @hosenih خبر بده به نجف! شام‌را به هم‌زده ام نگو رقیه!رقیه علی دیگر شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلتنگ دلتنگم و ناخوشم دوایم بدهید در روضه براتِ نینوایم بدهید با ذکر حسین(ع) رو به باب القبله با تربت کربلا شفایم بدهید! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از زنـدگیِ بـدون تـو سیـر شـدم بـعـد از تـو پـدر اسیـر زنجیـر شـدم حق داری اگـر رقیـه را نشناسی در کودکی ام ز داغ تو پیـر شـدم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم در تایید فرمایشات مقام معظم رهبری ▶️ فرقی ندارد که حرم یا خانه باشم.. باید اسیرِ نرگسِ مستانه باشم.. دلتنگِ ششگوشه شدم پس جای دارد.. در این حریمِ عاشقی دیوانه باشم.. چشمانِ زارِ من چنان دریا سرشت است هرجا که می گویم حسین..آنجا بهشت است @hosenih سالارِ دلها!..یاور و یارت زیاد است.. در روضه ها...عشّاقِ غمبارت زیاد است.. حالا که باید اربعین در خانه باشم.. فطرس!..سلامم را ببر کارت زیاد است.. یک لحظه هم غافل شدن از شاه..هرگز یک لحظه هم غفلت ز روی ماه..هرگز کُفرانِ نعمت شد زیارت را گرفتند.. قدرش ندانستیم و نعمت را گرفتند.. جای زیارت!!..با حرم سلفی گرفتیم.. حالا ز ما رزقِ سعادت را گرفتند.. باید بیاموزیم درسِ عاشقی را کمتر کنیم ای عاشقان..نالایقی را @hosenih یا فاطمه!!..ما گریه کُن ها را تو دریاب جانِ ابالفضلت..دلِ ما را تو دریاب دوری ز شهرِ کربلا کاری ست مشگل.. این حسرتِ مانده به دلها را تو دریاب بی بی براتِ کربلا بر ما عطا کن در حقّ ِ این سینه زنانت یک دعا کن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سلام ای سر که با پیشانی خون بار می آیی به عشق دخترت تا اخرین دیدار می آیی @hosenih گواهی می دهد زخم عمیق روی ابرویت تو هم مانند ما از کوچه و بازار می آیی به خود گفتم ز نیزه گر چه راحت در نمی آیی به دیدارم ولی حتی شده یک بار می آیی من از تحقیر دختر بچه های شام می آیم تو هم از بار عام مجلس اغیار می آیی شباهت می دهد گیسوی من با گیسویت بابا نمی خواهی بفهمم از تنور انگار می آیی حجاب آستین پاره ام را خوب می فهمی تو که دل خون تر از من داری از انظار می آیی @hosenih تو ای مجروح زیبای من ای آشفته گیسویم چه رفته بر سرت که اینچین تب دار می آیی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ جامانده‌ایم... در پس غم‌های بیشمار دلتنگِ راه و جاده؛ قدم‌های بیشمار امسال باز قسمت من آه و حسرت است من مانده‌ام میان عدم‌های بیشمار @hosenih شاعر کمی درون خیالش که غرق شد؛ مشغول شد به درد و الم‌های بیشمار؛ ناگاه در میانه‌ی شعرش گریز زد! از داغ‌ها نوشت و ستم‌های بیشمار زینب چگونه این همه منزل پیاده بود؟! جان‌ها فدای زخم و ورم‌های بیشمار این راه بی نهایتِ بانوی ما چقدر سخت است و پر ز پیچش و خم‌های بیشمار؟! @hosenih حقا که هر مصیبت او نانوشتنی است با صد هزار سطر و قلم‌های بیشمار رفتند زائران به زیارت ولی ببین جامانده‌ایم در پس غم‌های بیشمار ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پیشِ چشمانِ دخترِ بابا غرقِ خون بود پیکرِ بابا @hosenih لحظه‌ی آخری، دلش می‌خواست بِنِشیند برابرِ بابا در همان قتلگاه جان می‌داد با نفس‌های آخرِ بابا این سه‌ساله که قدخمیده شده رفته خیلی به مادرِ بابا گریه می‌کرد و زیرِ لب می‌گفت: "ربنا آتنا سرِ بابا" قصه‌ی ما به سر رسید آخر رفته دختر به محضرِ بابا @hosenih عاقبت در دلِ خرابه‌ی شام بوسه‌ای زد به حنجرِ بابا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پدر هرجا که بودی یا نبودی مثل هم بودیم به صورت در سپیدی در کبودی مثل هم بودیم تو از بالای نی من از فراز ناقه افتادم صعودش جای خود در هر فرودی مثل هم بودیم تو بالا سنگ می خوردی و من پایین لگد یعنی؛ میان کوچۀ تنگ یهودی مثل هم بودیم @hosenih من و تو در حقیقت رد پای مشترک داریم تو از بالا من از پایین دعای مشترک داریم یکی موی پریشان و یکی فقدان دندان و... من و تو در نداری دردهای مشترک داریم منو تو هر دو از دلواپسی عمه می ترسیم چنین از کربلا در دل بلای مشترک داریم تو سر بر دامن مادر شدی من هم چنین گشتم من و تو پیش زهرا نیز جای مشترک داریم @hosenih پدر جان قسمت زجر آور این داستان مانده پدر جان بعد تو یک نیمه جان از عمه جان مانده خدا صبرش دهد این نیمه جان را٬ عمه جانم را که غیر از حرف دشمن٬طعنه های دوستان مانده پدر حق می دهم از آسمان، خون سر کند آخر؛ سرِ بر نیزه ی تو در گلوی آسمان مانده تو رفتی و عمو رفت و علیِ اصغرت هم رفت ولیکن زجرهای حرمله پیش سنان مانده سه شعبه رفت٬ سر هم رفت٬ دنبالش پسر هم رفت رباب اما هنوز ای وای با قد کمان مانده حسابش را بکن من با رباب و نجمه و لیلا نگو دیگر چرا از عمه مُشتی استخوان مانده تو خوردی چوب را در تشت زر اما چرا بابا به لبهای رقیه ردِّ چوب خیزران مانده؟؟؟ دلیل گریه ام این است بابا جان که آن نامرد؛ سرت را از خرابه برده اما بوی نان مانده رقیه رفت اما غصه ی غسّاله اش باقی ست به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان مانده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تو وقتی اومدی گفتم که تقصیر دل من بود تو که دیدی بابات خوابه چه وقت گریه کردن بود حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو وا کن بغل کن بغضمو بازم غریبی مو تماشا کن @hosenih حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم با تو بزار تعریف کنم ، بعدش ببین من پیر شدم یا تو ببخش حرفای تعریفی م دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی خرابه جای خوبی نیست خرابه بسترش خاکه خرابه بالشش خشته تو خیلی خاکی ای اما برای دخترت زشته برای دخترت زشته که خونش این طوری باشه بزار چیزی نگم شاید تو حرفام دلخوری باشه کدوم خانوم با این حالش پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید براش با جون مهیا شی خجالت می کشی وقتی نتونی از زمین پاشی نگی من بی ادب بودم نگی این دختر عاشق نیست نمی تونم پاشم از جام پاهام پاهای سابق نیست حالا چشمای کم سومو به هر چی جز تو می بندم به زورم باشه پامیشم به زورم باشه می خندم مگه تو صورتم امشب بغیر از خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی یه بار حتی نخندیدی یکی دستش تو تاریکی به گونم خورده ٬ چیزی نیست یکی از من یه گوشواره امانت برده ٬ چیزی نیست فقط دلتنگ تو بودم که اعصابم به هم ریخته یه قدری خسته راهم یه کم خوابم به هم ریخته @hosenih میخوام امشب سرت تا صبح به روی دامنم باشه میخوام امشب شب خوب ازینجا رفتنم باشه دیگه اخماتو واکردی منم با بغض میخندم بیا آغوشتو وا کن منم چشمامو میبندم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ زخمي شده حنجرت؟ بميرم بابا! بي سَر شده پيكرت؟ بميرم بابا! @hosenih گيسوي تو را كدام وحشي آشفت؟ چه آمده بر سرَت؟ بميرم بابا! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چگونه شُکر گویم این وصالِ ناگهانی را ؟ کمان ابروی من ! خوشحال کردی قد کمانی را چگونه یافتی ما را در این ویران سرا امشب !؟ گرفتی از صدایِ گریه ام شاید نشانی را @hosenih سرت را از طبق برداشتم با یاری عمه ! چهل منزل تحمل کرده ام این ناتوانی را حلالم کن ! که اشکم را به استقبال آوردم پدر از یاد بُردم شیوه ی شیرین زبانی را خبر دارم شبی کُنج تنوری میهمان بودی ! به جا آورده کوفه خوب حقِ میزبانی را به قولِ تازیانه، من یتیمی دردسر سازم ! معطل می کنم با زخم پایم کاروانی را @hosenih لبت را قاری قرآن هزاران بار می بوسم ! که طشت زر ببیند راه و رسم قدردانی را اگر چه دختران شام تحویلم نمی گیرند نیاوردم به روی خویش این نامهربانی را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یه باغچه گُل با ساقه ی شکسته خرابه و مخدرات خسته بعد تو ما یه روز خوش ندیدیم قسم به هر نافله ی نشسته نیستی شده کُنج خرابه خونه‌م دخترا میزنن زخم زبونم بذار بگن "بابات تو رو نمیخواد" دوسِت دارم، دوسم داری، میدونم @hosenih چقد صدا زدم "بابا کجایی؟" سخته توو صحرا گم شدن خدایی من که اصن شمرو حلال نکردم زجرو حلال نکن تو هم بابایی... قصّه ی غصّه هام نداره آخر حق بده تاره چشم دائماً تر اما بابا سوی چشامو کم کرد ضربه ی بی هوای سیلی بیشتر سیلی زدن به صورت منی که توو شهرمون بهم میگن ملیکه خیلی برای عمه جون دعا کن توو درد تک تکه ماها شریکه برمیدارم فاصلمونو تا تو باید ببینی حال خواهراتو آوردنت تا پیش عمه با من بردن من از این خرابه با تو @hosenih محاسنت رو کی به خون کشونده؟ خاک یتیمی رو سرم نشونده؟ عیبی نداره دستاتو نداری مویی واسه شونه شدن نمونده بریم یه جایی که گِله نباشه بین من و تو فاصله نباشه هرجایی پیشم باشی خوبه اما بریم یه جا که حرمله نباشه... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e