eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
331 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹برای گل‌های خونین افغانستان🌹 زنگ اول کلاس جغرافی صحبت از لاله های صحرا شد زهره با خانمِ معلم گفت: خاک با خون لاله زیبا شد زنگ دوم معلم تاریخ صحبت از صبر و استقامت داشت فاطمه گفت مدتی پدرش در دفاع از حریم شرکت داشت زنگ سوم کلاس دینی بود بحث ایمان و قلب های سلیم با معلم، رقیه گفت ای کاش در مسیر علی شهید شویم زنگ آخر کلاس غربت بود دختران، بی پناه کشته شدند روی تخته سیاه بنویسید: به کدامین گناه کشته شدند؟ شاعر: حجت الاسلام @hosenih
🌹برای گل‌های خونین افغانستان🌹 گر مثل کویری؛ آسمان را دریاب در فصل بهاران تو خزان را دریاب ما که دلمان از این مصیبت خون شد... یارب دل "صاحب الزمان" را دریاب شاعر: @hosenih
🌹برای گل‌های خونین افغانستان🌹 زنگ اول نوشت بابا آب، زنگ دوم نوشت بابا نان زیر لب گفت: دوستت دارم، با تمام وجود؛ باباجان روزگارش شبیه تخته سیاه، سرنوشتش رُمان غمگینی ست سینه اش کوهی از صبوری بود، مثل آتشفشانِ بی فوران غصه هایش یکی دوتا که نبود، گریه میکرد و باز با این حال طرح لبخندهای زیبایش طعنه میزد به پسته ی خندان دختری از قبیله ی خورشید، زخمیِ روزهای طوفانی واژه ی سبز دفتر تاریخ، آیه ی سرخ سوره‌ ی انسان زنگ آخر رسید و پاره شده، نخ تسبیح آرزوهایش دانه دانه به خاک و خون افتاد، شاه مقصود فاخر افغان شاعر: @hosenih
برگرفته از بر این شب بی ستاره تابیدی باز این نافله های خسته را دیدی باز مانند همیشه کوهی از حاجاتم درخواست نکردم و تو بخشیدی باز شاعر: @hosenih
🌹برای گل‌های خونین افغانستان🌹 دوباره کابل و آتش دوباره کابل و خون دوباره تیتر خبرهای داغ تِلْویزیون هنوز در تب "جان پدر کجاستی" است که در عزای دوباره نشسته است اکنون نمی‌رسد به کسی بین این هیاهوها صدای زخمی کابل چرا از این تریبون؟ چقدر ناله‌ی جانسوز و داغ پی‌درپی چقدر شانه‌ی لرزان و پیکر گلگون چقدر خاطره‌ی عاشقانه‌ی پرپر چقدر لیلی بی‌تاب از غم مجنون چقدر حنجره‌ی سرخ و زخمی از فریاد چقدر اشک غریبی که می‌شود جیحون کجاست منجی این بغض‌های طوفانی؟ طلایه‌دار «مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُون» شاعر: @hosenih
🌹برای گل‌های خونین افغانستان🌹 چمن گریست به احوال این جهان، گل هم نشست سوز عزا در صدای بلبل هم ز بس که داغ عظیم است واژه حیران شد گریست واژه به واژه دل تغزل هم از این مصیبت و غم بر دل جهان داغ است گرفت جلوه ی لاله، دل گلایل هم چقدر صبر و تحمل به ظلم و جور و جفا که خون بود جگر عالم از تحمل هم گناه این همه کودک چه بود ، کز غمشان گرفت رنگ عزا مثل غزه ، کابل هم برای آن همه گل که گلاب شد باید_ گلاب بَرد برای مزارشان گل هم دعا کنید بیاید همانکه منتقم است جهان جواب بگیرد از این توسل هم شاعر: @hosenih
🌹برای گل‌های خونین افغانستان🌹 با نام و یاد شهید آه ، همسایه باز گریانی زخمیِ کینه های شیطانی آشکارا به خون کشید تو را غرب با نقشه های پنهانی چه غریبانه خاکمال شده جان این کودکان افغانی @hosenih آرزو ها به خاک افتادند دلِ خون ماند وچشم بارانی آتشم زد دعای افطاری* دستِ یک دختر دبستانی مرگ بر فتنه ی حقوق بشر مرگ بر سازمان ویرانی آه همسایه باتو همدردیم من وغمدیده های ایرانی فتنه تاکی ستمکشی تاکی؟ تابه کی غصه و پریشانی ؟ دست خود رابگیر بر زانو باخدا بی مدد نمی مانی @hosenih وقت آن است تا که برخیزی بهر حق خواهی و رجز خوانی جای بیگانه نیست خانه ی تو بده از عزتت نگهبانی وچه خالیست در جهان امروز جای یک شاعر: *یکی ازدختران به خون کشیده شده ،دعای افطار رابه صورت دست نویس باخودش داشته @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ حقیرآمدم سربه زیر آمدم خریدی مرا گرچه دیر آمدم دوسه شب دگر فرصتم مانده است که این چند روز اخیر آمدم عذابم کن اما جوابم نکن گریزان شدم ناگزیر آمدم @hosenih ببین که از آتش فراری شدم اجیرم کنار مجیر آمده ام بجز گریه کاری بلد نیستم شده اشک من چشمگیر آمدم به زهرا پس از آبرو ریزی ام به دنبال خیر کثیر آمدم پناهم بده، بی پناهم علی! به عشق تو نعم الامیر آمدم شب نیمهء ماه گفتم حسن ببخش و کرم کن فقیر آمدم حسین ای دوا و شفای همه سراغ مرا هم بگیر آمدم به سجاد و باقر، به صادق قسم چو سائل علیل و عبیر آمدم به موسی بن جعفر گرفتارم و در این قفل و زنجیر اسیر آمدم رضاجان بیا و به دادم برس شنیدم تویی دستگیر آمدم جواد ای کس و کار بیچاره ها شدم از همه جز تو سیر آمدم @hosenih درآن تشنگی ها صدا زد حسین شدم پای داغ تو پیر آمدم نشد خاک نرم زمین پیکرم ز هر پله گر در مسیر آمدم سه روز و سه شب بد گذشته به ما ولی کی به روی حصیر آمدم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بخشید و چه خوب غرقِ تغییر شدم مانند حصیرِ کهنه تعمیر شدم دل کندنم از ماه خدا دشوار است بسکه سرِ این سفره نمک گیر شدم! شاعر: @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آخر ماه شد و ماه نیامد آخر سی سحر ناله زدیم آه نیامد آخر با کلافی سر بازار نشستیم ولی حیف شد یوسفم از چاه نیامد آخر @hosenih جان ما از غم دوریش به لب آمده است صاحب غیبت جانکاه نیامد آخر شام هجران رخش از سر ما رخت نبست فجر امید سحرگاه نیامد آخر ترسم این است دوباره به تباهی بروم مشعل و روشنی راه نیامد آخر *** @hosenih روضه قتلگه جد غریبش سخت است ای خدا حضرت خونخواه نیامد آخر! مرکبش خونی و بی صاحب و گریان برگشت ذوالجناحا، ز چه رو شاه نیامد آخر؟ ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن بر این بهار رو به خزانی نگاه کن امشب غریبه نیست میان من و شما قدری به نوکرت خودمانی نگاه کن @hosenih مثل خدا که در رمضان خوب می خرد آقا تو هم به ما رمضانی نگاه کن این دل برای آمدنت زیر و رو شده این دل شده است خانه تکانی نگاه کن بد کرده ام اگر که جوانی نموده ام جرم مرا به دید جوانی نگاه کن عجل علی ظهورک یابن الحسن، بیا حیف است پشت ابر بمانی نگاه کن @hosenih نیمی زعمر، در هوس کربلا گذشت نیمی دگر به مرثیه خوانی نگاه کن عباس چون علیست جبینش شکافته زینب چو فاطمه است کمانی نگاه کن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ؛ شاعر: ▶️ می سوزه قلبم این شبا از درد بارونه چشمـام می بـاره نم نم نزدیک شـدیم به روزای آخـر این سُفره داره جمع میشه کم کم توو سرنوشتِ من شبای قدر تقدیرِ سالِ دیگه چی بوده..؟ یعنی نوشتن اهلِ تقوا شم..؟ از دستِ نَفْسم میشم آسوده..؟ @hosenih کاشکی شهادت قسمتم میشد داشتم یه جو مردونگی، غیرت توو مُصحفِ اعمال من حک بود سـربازِ خـوبِ دوره ی غیبـت یه لحظه ام چِشْم برندار از من می خوام پیشِ لطفت نَرَم از یاد مشهـد، زیـارت، قسمـتِ من کن مهمون کنـم یه روضـه گوهرشاد شبهـای آخـر رو بـه پایانه دارم توو سینه یه غمِ جانکاه میخوام واسه توبه شفیعم شه دستِ منـو دامـانِ ثـاراللّه از من نگیر درکِ مُحرّم رو دور از تو میشم خیلی سر در گُم اذنم بده با روضـه ی اکبـر تا که بمیـرم مـن شـبِ هشتـم @hosenih یاربّ به عصـرِ روز عاشـورا یاربّ بـه اون اذکـار ِ در گـودال از روی تَل أمَّن یُجیب می خوند یاربّ به زینب که میرفت از حال یه مادری با ناله ای جانسوز میـگه بُنَیّـه کُـشتنـت. مظلـوم لبْ تشنه سر از پیکرت بُردن از جرعه ی آبی شدی محروم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e