eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
291 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
جان ما پیشکشِ جانِ اباعبدالله هستی ما همه قربان اباعبدالله جز سر سفره‌ی او جای دگر سر نزدیم           نان نخوردیم مگر نان اباعبدالله ما که هستیم در این معرکه؟ سرباز حسین لشکر گوش به فرمان اباعبدالله نشود دست نیازش طرف خلق دراز هرکه شد دست به دامان اباعبدالله همه‌ی روضه‌ی او جمع شده در این بیت          به فدای لب عطشان اباعبدالله ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بردار سر زخاک، منم خواهرت حسین از شهر شام آمده‌ام با سرت حسین از گوشه‌ی مزار تو ای شاه بی کفن آید هنوز زمزمه‌ی مادرت حسین یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا دست مرا گرفت علی اکبرت حسین آغوش باز کن که سکینه رسیده است او را بگیر بار دگر در برت حسین حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین می‌خواستم که آب بریزم به قبر تو یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین خاک مزار تو به سرم تا که ریختم یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین جسم کبود و زخمی من شاهد من است خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین بزم شراب و پرده نشینان فاطمه ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین ای کاش خورده بود به لب‌های خواهرت چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین جانِ سر بریده حلالش نمی‌کنم آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. من پَیام آورِ توأم برخیز مونس و یاورِ توأم برخیز میزبانی کن، ای تنِ بی سر زینبم، خواهرِ توأم برخیز یادگار از غروبِ عاشورا مانده از لشکرِ توأم برخیز همه جا بود نامِ تو به لَبم یا حُسین، مِنبرِ توأم برخیز روضه خوانِ تمامِ گُل‌های نیلی و پَرپرِ توأم برخیز گرچه از غُصّه‌ها خَمیدم من شُکر، تا کربلا رِسیدم من رفته‌ای تو اگرچه، خواهر ماند پای تو، تا به روزِ آخر ماند تو شدی کُشته، من اَسیر شدم تا به جا، مَکتَبِ پیَمبر ماند کوفه، در مجلسِ عُبِیدُالله خُطبه خواندم چُنان که، او درماند دادم عبّاس، معجرم را نه! به سَرِ تو قسم، که معجر ماند گرچه از خون و خاک رنگین شُد چادُرِ یادِگارِ مادر ماند گریه کردم ز بَس، زمین، تَر شد چَشم‌هایم، شَبیهِ مادَر شد بس که آزارِ کارِوان دادند در بیابان دو طِفل، جان دادند ما به هر منزلی که می‌رَفتیم بَدترین جایِمان مَکان دادند تا که ما بیشتر شِکنجه شَویم کارِوان را به رومیان دادند تا اَبد، این دلیلِ باران است؛ غِمِ من را به آسِمان دادند خاطِرم هَست، بینِ گودالَت لشکرِ کوفه کَرد، پامالَت گُلِ زَهرایم و گُلاب شدم بعدِ پَنجاه سال، آب شدم صبر را مَن زِ پا دَر آوَردم این چِهِل روز، بَس عَذاب شدم خیز و بنگر، خَمیده چون مادَر زیرِ این بارِ بی حِساب شدم هم نگهدارِ دُختران بودم هم اَنیسِ غَمِ رُباب شدم مَن که ناموسِ مُرتَضی بودَم واردِ مَجلسِ شَراب شدم خِیزَران که، روی لَبَت می‌خورد! کاش بر چَشمِ زِینَبَت می‌خورد! تا رِسیدم به شَهرِ شام، حُسین زندگی شُد به مَن حَرام، حُسین هرچه می‌شُد، به شَهرِشان دیدم جُز کَمی لُطف و اِحترام، حُسین آتَش و سَنگ و چوب بود، که ریخت به سَرِ مَن زِ روی بام، حُسین مَجلِسِ بَزم! یا خَرابه‌ی سَرد! بِدَهَم شَرحی از کُدام؟ حسین... شامیان، خارِجی به ما گُفتَند پیشِ چَشمِ تو، ناسِزا گُفتَند 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای خفته زیر خاک! چه خاکی به سر کنم باور نداشتم که به قبرت نظر کنم ای همسفر! به خواب و خیالم نمی‌رسید با تو نه، بلکه با سر تو، من سفر کنم با کعب نی جدا شده‌ام از تو یا اخا حتی نشد که حلق تو با اشک، تر کنم بهرم دعا نما که مبادا دوباره از دروازه‌هایِ شامِ بلا من گذر کنم مانده صدای چوب و لبت بین گوش من صد آه تا که یاد تو و طشت زر کنم رنجیده سرفرازم و پیش تو سر به زیر آخر چگونه شرح غم آن سحر کنم طفل سه ساله‌ی تو میان خرابه گفت: باید به مرگ، چاره‌ی داغ پدر کنم با دست خسته زیر لحد جای دادمش جا دارد از خجالت تو جان به در کنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بارِ دِگر به کَرب و بَلا پا گذاشتم داغی دِگر بَر این دِلِ دَریا گذاشتم چِل روز پیش بود که روی هَمین زَمین خود را کنارِ پِیکَرِ تو جا گذاشتم تنهایی‌اَم، برادرِ خوبم، شُروع شُد بوسه به روی حَنجَرِ تو، تا گذاشتم می شُستَمَت به اَشک و، به این بود خوش، دِلَم بوسه به جای بوسه‌ی زَهرا گذاشتم رفتم به زیرِ سایه‌ی رأسِ تو سوی شام جِسمِ تو را به دامَنِ صَحرا گذاشتم خاکِستَرَم کِنارِ رُقَیِّه به باد رَفت روی تَنَش که سَنگِ لَحَد را گذاشتم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی می سرایم غزلی از غمِ دل، با مثلاً من که جامانده‌ام از قافله امّا مثلاً... اربعین، پایِ پیاده ... منم و جاده‌ی نور وَ در این قافله‌ی عشق شدم جا، مثلاً سرنوشتِ من آواره گِره خورده به تو مثل یک قطره که پیوسته به دریا مثلاً در گذرنامه‌ی من، مثل تمام زوّار مُهر تایید زده حضرت زهرا مثلاً بغض در جان گلو می‌شکفد وقتی که می‌شوم خیره به ایوان مطلّا مثلاً چایِ شیرین عراق و نمک سفره‌ی اشک شور شیرین تو را می‌چشم آنجا مثلاً روی پرچم شده حک "حُبِ حُسینْ یَجْمَعَنا" منِ آواره هم از زمره‌ی آن‌ها مثلاً آسمان حرم ازدور چه نزدیک شده در هوای تو شده بال و پرم وا مثلاً در عمودی که ورودی بهشتِ ابدی‌ست مانده‌ام ماتِ دوتا گنبد زیبا مثلاً قول داده‌ست به چشمان ترم سینه‌ی من که شود رو به حرم غرقِ تماشا مثلاً ** رفت از دست ردیفم، ولی امشب بدهد صله‌یِ نوکری‌ام را خودِ مولا "قطعآ" ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باور نمی‌کنم که رسیدم کنارِ تو باور نمی‌کنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیرتر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیرِ بلایَم، اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم، دچار تو یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند لب‌های قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو مثلِ رُباب، مثلِ همه تارتر شده چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو یادم نمی‌رود به لبت آب آب بود یادم نمی‌رود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهل شب است که پای غم تو سوخته‌ایم به اشک خویش و نگاه تو چشم دوخته‌ایم چهل شب است نفس‌هایمان همه آه است پر از سکوت، پر از گریه‌های ناگاه است چهل شب است که مات غروب صحراییم چهل شب است که محو طلوع سرهاییم چهل شب است ز دیدار آب می‌سوزیم به یاد هق‌هق طفل رباب می‌سوزیم چهل شب است خدایا و نیست باورمان سری به نیزه بلند است در برابرمان سرت ستاره دنباله‌دار صحراهاست همیشه در شب تاریخ شعله‌ات برپاست زمین مزار شهیدان توست سرتاسر زمانه شام غریبان توست تا محشر مرا دلی‌ست که چله‌نشین ماتم توست پیاده‌ای به ره اربعین ماتم توست امید هست مرانی ز خویش ما را هم رِعایتی کنی إبن‌السبیل‌ها را هم قبول کن تو دلم را که زائر آمده است ببین کنار قدم‌های جابر آمده است تو گویی از قفس سینه خارج است دلم میان گرد و غبار طویرج است دلم نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون دویده است به شوق فرج ستون به ستون ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما مسیر زندگی ما: نجف به کرب‌وبلا ز جای‌جای جهان گِرد دوست جمع شدیم به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پای جانان، نثارِ جان عشق است طعنه خوردن از این و آن عشق است   نیمه شب فرصت تقرّب ماست یادِ معشوق، در نهان عشق است   هر که ظرفش شکست بالا رفت چون که همراهِ امتحان عشق است   همه دنبال سود و منفعتند ضرر و نفعِ عاشقان عشق است   هرچه جز عشق بی گمان فانی است آنچه باقی‌ست بی گمان عشق است   اول صبح با تمام وجود ذکر یا صاحب الزمان عشق است   خیر من وصل یا که هجران است؟ هرچه او خواسته همان عشق است   بگذارید در به در بشوم... وسط صحن جمکران، عشق است   اربعین، رفتنِ به سوی حسین بی قرار و جَزع کنان عشق است   پابرهنه به شارع العباس برسم لحظه‌ی اذان عشق است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرشب برایت زیر نور ماه خواندم با چشم تر مرثیه‌ای جانکاه خواندم اذن دخول خویش را در راه خواندم "أأدخُلُ یابنَ رسول الله ؟"خواندم خواهر نگاه روشنی دارد عزیزم ! هر رفتنی برگشتنی دارد عزیزم ! از داغ تو حیران شد و سرگشته زینب دور سرت هرشب مکرر گشته زینب رویش شبیه روی مادر گشته زینب باید ببینی ! پیرتر برگشته زینب ای صاحب شش گوشه مهمان داری امروز یک قافله مهمانِ گریان داری امروز برگشته‌ام تا جزء زوار تو باشم من هرکجا باشم هوادار تو باشم در عمر خود تنها گرفتار تو باشم ای یوسف زهرا خریدار تو باشم از زینب خود مشتری بهتر نداری خواهر بمیرد ای برادر سر نداری باید برایت گفتنی‌ها را بگویم از اقتدار دختر زهرا بگویم از خطبه‌ی کوبنده و غرا بگویم از آنچه کردم با حرامی‌ها بگویم با "اُسکتوا" یَم شهر کوفه زیر و رو شد ابن زیاد از خطبه‌ام بی آبرو شد دل را که با یاد خدا آرام کردم من چادرم را پرچم اسلام کردم با تیغ نطق آتشین اقدام کردم جای تو خالی بود فتح شام کردم جز ذکر حق از خواهرت آیا شنیدی ؟ آن "ما رایت الا جمیلا" را شنیدی ؟ من پای اهداف تو از آغاز بودم جان بر کف دین، عاشقی جانباز بودم با دستِ بسته، صاحبِ اعجاز بودم در بند شمر اما حماسه ساز بودم هر منزلی محشر به پا کردم حسینم من کربلا را کربلا کردم حسینم جان داده‌ام تا روح مکتب جان بگیرد تا کار و بار صاحب قرآن بگیرد از بچه‌هایت دشمنت تاوان بگیرد ای کاش دیگر این سفر پایان بگیرد لبخندهای شمر جانی خسته‌ام کرد زخم زبان و بددهانی خسته‌ام کرد بعد از تو خیلی دشمنت رفتار بد کرد هر خواهشی از حرمله کردیم، رد کرد راه مرا خولیِ بی انصاف سد کرد دیدی چگونه شمر پایم را لگد کرد؟ رفتی و درد و غصه‌ام کامل شد ای وای نامحرمی در خیمه‌ام داخل شد ای وای ناموس حق آواره و بی خانمان بود هر ناقه‌ای لنگ و بدون سایه‌بان بود خلخال دخترها به دست این و آن بود اطراف ناموست پُر از نامحرمان بود  "اصلاً خبر داری مرا بازار بردند ؟ نامحرمان در مجلس اغیار بردند؟" وقتی نباشی زندگی هم زندگی نیست طاعت که منهای ولایت بندگی نیست نانی به ما دادند اگر، بخشندگی نیست سوغات ما از شام جز شرمندگی نیست ماییم و تصویر خیالیِ رقیه می سوختیم از جای خالیِ رقیه از پا در آورده مرا مرثیه‌هایت دیگر به گوش من نمی‌آید صدایت مشغول ذکر فاتحه هستم برایت ای کاش می‌شد جان دهم پایین پایت ای کاش قربان تنی صدچاک گردم بعد از سه روز آخر کنارت خاک گردم 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این چهل روز عدو سنگ به ما زد، بد زد هر که آمد غم من دید، مرا زد، بد زد شد چهل روز نه، انگار چهل سال گذشت غمت آتش به دل ارض و سما زد، بد زد نرود از نظرم صحنه‌ی گودال حسین هر که دور از بدنت بود، جدا زد، بد زد پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند پیرمردی به تنت آه عصا زد، بد زد من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم شمر بر پهلوی تو ضربه‌ی پا زد، بد زد تا درآورد عدو جسم علی را از خاک سر او را به سر نیزه که جا زد، بد زد یک شب از ناقه زمین خورد یتیم تو حسین زجر آمد چقدر طفل تو را زد، بد زد نشود قسمت کافر لگد زجر ای کاش که از آن ضربه عزیز تو صدا زد: بد زد سر بازار به ناموس تو می‌خندیدند خصم دانی که چرا طعنه به ما زد؟ بد زد دشمنی داشت عدو با علی از بدر و اُحد که نوامیس تو را در همه جا زد، بد زد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهل روز گذشت و میهمان آمده است بر پیکر من دوباره جان آمده است برخیز بهار من خزان آمده است خواهر به سرت نفس زنان آمده است پیش تو نشستم لک لبیک حسین حاجی تو هستم لک لبیک حسین این مرقد بی نشان عَلَم را کم داشت یک زائر مو سپید و خم را کم داشت سینه زنی اهل حرم را کم داشت حال همه روضه‌خوانی‌ام را کم داشت تو بی سرِ سربلند و من سرگشته ای کشته‌ی تشنه! خواهرت برگشته دستت که نبود، دست‌ها بالا رفت در همهمه چادرم به زیر پا رفت صندوقچه‌ی قدیمی‌ام یغما رفت هرکس به سراغ بچه‌ای تنها رفت دزدیدن گوشواره را دیدم من یک عالمه گوش پاره را دیدم من در راه به خواهرت عجب سخت گذشت زینب شده بود جان به لب، سخت گذشت همراه سپاه بی ادب، سخت گذشت با خولی بی اصل و نسب، سخت گذشت زنجیر به پای زخمی و دستم بود دور و بر من نگاه نامحرم بود در کوفه عقیله‌ات چه ها دید حسین هر کوچه که رفت، آشنا دید حسین همسایه‌ی سابقم مرا دید حسین با خون سرم وضو گرفتم فهمید از ام حبیبه رو گرفتم فهمید هرچند به اقتدار، گریان رفتم هر سمت که شد بی سرو سامان رفتم در شهر علی به کنج زندان رفتم با چرخشِ شلاقِ نگهبان رفتم خم بود سرم ولی دلیری کردم با رخت اسیری‌ام امیری کردم از شام نگو، نپرس اوقاتش را بهتر که تو نشنوی حکایاتش را دلشوره‌ی دروازه‌ی ساعاتش را باید برسی حساب الواتش را در پیش نگاه اشکبار تو زدند هر طورکه شد مرا کنار تو زدند... براین دل زار، کوهِ غم‌ها مانده در بین خرابه دخترت جا مانده هرچند غریب و تک و تنها مانده آنجا سند اسیری ما مانده مانده به دلم هزار زخم کاری شرمنده شدم ازین امانت داری 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به سبک: نسیمی جان‌فزا می‌آید دوباره دیده‌ها تر گشته زینب از شامِ غم برگشته یاحسین یاحسین یازینب * * * دوباره کربلا غوغا شد ماتم زینب کبرا شد خونجگر، از این غم، زهرا شد ذکر او شد به هر روز و شب یاحسین یاحسین یازینب * * * دلِ مجروح زینب خون است سینه‌ی پر غمش محزون است دگر صبر از توان بیرون است قافله رسیده جان بر لب یاحسین یاحسین یازینب * * * برادر مپرس از دردانه که جان داد گوشه‌ی ویرانه خرابه شد از او غمخانه بلبلت فتاد از تاب و تب یاحسین یاحسین یازینب * * * بدن‌های مجروحِ طفلان فتاده بر زمینِ سوزان می‌وزد از این دل‌ها طوفان یاد شش ماهه ذکرِ هر لب یاحسین یاحسین یازینب * * * فضای علقمه درهم شد سکینه نوحه‌اش این دم شد عموجان قدّ عمه خم شد امان از دشمنِ لامذهب یاحسین یاحسین یازینب * * * امان از غُصه‌ی دخترها امان از غارت معجرها امان از سنگِ تیز و سرها ولی حفظ شد پیام مکتب یاحسین یاحسین یازینب ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔹یادداشت شاعره گرامی خانم برای مرحوم مهدی (صدرا) قاسمی شاعر اصفهانی 👇 --------------------------------------------- شاعر اهل بیت باشی... پست بذاری توی پیاده روی که: در راه رسیدن به تو ای کاش بمیرم! و برسی به عمود ۶۱۰ ایست قلبی کنی و تمام! چقدر قشنگ به آرزوت رسیدی! آقای ... شادی روحشون صلواتی بفرستیم کاش روح ما هم اینجوری شاد بشه ما رو اینجوری بخرن👌 --------------------------------------------- 📎 حسینیه این مصیبت را به خانواده محترم آن مرحوم، شعرای آئینی اصفهان، خصوصاً اهالی "محفل شعر آئینی انگور" تسلیت عرض می‌کند. @hosenih
تا بگیرد زندگانی‌ام صفا، گفتم: حسین با همه بی بند و باری، بارها گفتم: حسین دست‌هایم را گرفتی هرکجا خوردم زمین تا نهادم دست خود را روی پا، گفتم: حسین اشک‌هایم را خریدی، خنده دادی جای آن در میان خنده‌ها و گریه‌‌ها، گفتم: حسین هرکه با هر نیّتی خوانده تورا، دادی جواب گاه با اخلاص و گاهی با ریا گفتم: حسین گاه در تنهایی‌ام نام تو را ناله زدم گاه در بزم عزایت بی‌صدا گفتم: حسین تا که دیدم نوکرانت یک به یک زائر شدند ناگهان بغضم شکست و بی‌هوا گفتم: حسین "از حرم تا قتلگه زینب صدا می‌زد حسین" اربعین من از وطن تا کربلا گفتم: حسین حال می‌خواهی جواب گریه‌هایم را نده_ ابتدا گفتم حسین و انتها گفتم: حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای کربلا! ای کعبه‌ی عشق و امیدم! بعد از جدایی‌ها به دیدارت رسیدم ای کربلا! آغوش بگشا زینب آمد من زینبم کز رنجِ دوری‌ها خمیدم هر روز دیدم کربلای تازه‌ای را ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم منزل به منزل داغ بر داغم فزون شد جان داده‌ام تا رَخت در اینجا کشیدم از بهر انجام رسالت زنده ماندم گر زنده‌ام، من زنده‌ی هر دم شهیدم ای کاروان سالار زینب! دیده بگشا تا گویمت با دیده‌ی گریان چه دیدم با آنکه با دستت به قلبم صبر دادی چندان که در هر جا شهامت آفریدم_ اما دو جا دستِ غمم از پا در آورد بی خود ز خود گشتم گریبانم دریدم_ یک جا که دشمن بر لبانت چوب می‌زد یک جا سرت چون بر فراز نیزه دیدم بشنیده بودم صوت قرآنت بسی، لیک نشنیده بودم من ز نی، کآن هم شنیدم داغ دل من کم‌تر از زخم تنت نیست این را گواهی می‌دهد موی سپیدم ✍مرحوم استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من زنده‌ام که زنده بماند صدای تو برگشته‌ام که روضه بگیرم برای تو این شانه‌ی شکسته و این قد سوخته این موسفید، خواهر خسته فدای تو ای تشنه‌ی کنار فرات! ای شکسته دل! تازه شروع م‌ شود اینجا عزای تو ای پاره پاره پیکر رفته به نیزه‌ها! در من دوباره زنده شده ماجرای تو اینجا هنوز بوی تو دارند سنگ‌ها مانده به روی خیلی از این‌ها حنای تو ای کاش که حسین چهل روز پیش‌از این من تشنه ذبح می‌شدم اینجا به جای تو اینجا عصای پیری‌ات از هم شکسته شد اما نه، قطعه‌قطعه شد اینجا عصای تو بی دست تا که پیکر سقا به خاک ریخت آورد نیزه‌ای تن او را برای تو با مَحرمان رسیدم و نامحرمان مرا بُردند دست بسته از این کربلای تو از کوفه تا به شام چهل بار لااقل نیزه به نیزه شد سرِ از تن جدای تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه بگویم چه به ما و چه بر این آل گذشت این چهل روز مرا، قدر چهل سال گذشت چه بگویم که پس از تو چه بلاها دیدم چه بگویم که پس از تو چه به اطفال گذشت هرکه ما را ز غم و داغ تو ناراحت دید نیشخندی زد و راهی شد و خوشحال گذشت خواهری که رُخ او را زن همسایه ندید بی نقاب از وسط آن همه جنجال گذشت آه از آن لحظه که زینب بدنت را نشناخت آه از آن لحظه که این قوم ز گودال گذشت بزم مِی‌ خوارگی و کوچه و دروازه‌ی شام هرچه که بود به هر شکل به هر حال گذشت ** دخترت همسفر قافله‌ام نیست حسین چه بگویم که پس از او چه به غسال گذشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اى جان ما فداى تو لبيك ياحسين هستى است رونماى تو لبيك ياحسين اى نَفْس مُطمَئنّه كه تنها فقط خداى گرديده خونْ بهاى تو لبيك ياحسين هَلْ مِنْ مُعين تو گفتى و گوئيم يك صدا در پاسخ نداى تو لبيك ياحسين توحيد را به قتلگهت كرده‌اى بيان حق راضى از رضاى تو لبيك ياحسين زينب كنار پيكر تو گفت: تا ابد برپا بُوَد لَواى تو لبيك ياحسين شكرخدا كه فاطمه ما را دعا نمود گشتيم مبتلاى تو لبيك ياحسين جا مانده‌ايم و دل به همين خوش كنيم كه اينجاست كربلاى تو لبيك ياحسين پيغمبرانه مُعتكفم در حَراى تو هر روضه شعبه‌ايست ز صحن و سراى تو با سينه‌اى پر از غم و با ديده‌ی ترى قامت خميده مى‌رسد از راه خواهرى باور نمى‌كند كه چه‌ها آمده سرش! يك اربعين گذشته ز هجر برادرى دارد مرور مى‌كند آن خاطرات را بر روى خاك بود چه گل‌هاى پرپرى تنها حسين ماند و زمان وداع شد بوسه زند به زير گلو جاى مادرى يك ساعتى گذشت كه از روى تَل بِديد بر جاى بوسه‌اش بزند بوسه خنجرى لرزيد كربلا و هوا تيره گشت و ديد رفته به روى نيزه‌ی بيدادگر سرى اما هنوز كينه‌ی دشمن نشد تمام ده اسب تاختند روى جسم اطهرى بعد از حسين بود كه غارت شروع شد بعد از حسين رنج اسارت شروع شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اربعین، عُشاق جان را نزد جانان می‌برند سر برای پیش کش دربار سلطان می‌برند هم سواره، هم پیاده دل به جاده می‌زنند آبرو از هرچه عذر و هرچه هجران می‌برند مثل موسای کلیم الله تا وادیِ طور پابرهنه می‌روند و سودِ چندان می‌برند مرحبا به شیعیان و مردم اهل عراق که همیشه در قمار عشق، آسان می‌برند اربعین به خانه‌هاشان در طریق کربلا با زبانِ التماس و زور، مهمان می‌برند در تمام سال با نان جویی سر می‌کنند خدمت زائر ولیکن مرغ بریان می‌برند تربت و آب و غذای حضرتی که جای خود خاک پای زائران را بهر درمان می‌برند آب تاول‌های پای زائران هم برکت است باغبان‌هاشان برای باغ‌هاشان می‌برند پیرزن‌هایی که بی سرمایه و بی موکبند بار زائر را به روی دوش با جان می‌برند وای بر حال کسانی که برای زائران کیسه می‌دوزند و از این ناحیه نان می‌برند صبح محشر سمت آتش پیش چشمان همه منکران این شعائر را پشیمان می‌برند شمع می‌گِرید ولی خاکستر پروانه را به غنیمت بادها شام غریبان می‌برند ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از درک بشر جداست، ماشاءَالله چون‌ مشتری‌اش خداست، ماشاءَالله خاک حرم کعبه حرام است به ما خاک حرمش شِفاست، ماشاءَالله بیچاره کسانی که ندارند اورا ارباب حسین ماست، ماشاءَالله فرمود که زیر قبه‌ی شاه شهید... حاجات همه رواست، ماشاءَالله کشتی حسین از ازل بر آب است او ناجی انبیاست، ماشاءَالله سنگ از در و دیوار ببارد هر روز بزم غم او به‌پاست، ماشاءَالله دست کرمش پُر است، شکراً لله دورش چقدر گداست، ماشاءَالله تکلیف دلم میان عباس و حسین یک بام و دوتا هواست، ماشاءَالله مارا دم مرگ در بغل می‌گیرد آنقدر که با وفاست، ماشاءَالله در لشکر اربعینی او هستیم فرمانده‌ی کربلاست، ماشاءَالله ** با این همه زخم، باز زیباست حسین زلفش روی نی رهاست، ماشاءَالله ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی در سینه قرار می‌گذارد مادر یک باغِ بهار می‌گذارد مادر سهم پسری را که نیامد حتماً یک گوشه کنار می‌گذارد مادر @dobeity_robaey
ی «گرچه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم» بُعد منزل چه بلایا به سرِ ما آورد! @dobeity_robaey
ی کربلا دریادلانِ صاف و صادق ساخته بارها نوحی که ما داریم، قایق ساخته تا از این دریای طوفانی سلامت بگذریم بادهای ناموافق را موافق ساخته فوج فوج این اربعین از ما صداقت آفرید هرچه شیطان یک یک از بعضی منافق ساخته مُرده بودم، قطره‌ی اشکی دلم را زنده کرد ای بنازم آنکه را از اشک، خالق ساخته جامانده‌ها هرسال مشهد می‌روند مشهد از ما‌، کربلایی‌های عاشق ساخته ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه بی رمق، نه کلافه، نه خسته‌ی راهم! چرا که پیش تو هستم، دگر چه می‌خواهم؟! ملال نیست اگر خاکی است پیرهنم... مرا گرفته در آغوش خود شهنشاهم! مسیر عاشقی ما بزرگتر دارد... در این مسیر کنار بقیة اللهم! تمام عمرِ من این چند روز مستی بود... چه خوب می‌گذرد با تو عمر کوتاهم صدام کردی و گفتی بیا زیارت من خودت رسیدی و بیرون کشیدی از چاهم میان این‌همه زائر، کجایِ کارم من؟! کجا من از جلوات مسیر آگاهم! روایت است برای تو باید "آه" کشید عزیز من نظری کن به گریه‌ام، آهم! شنیده‌ام که زن و بچه‌ات اسیر شدند... من و همه کس‌و‌کارم، فدای تو باهم! به گیسوان سپیدِ حبیبِ تو سوگند که از حرارتِ داغت زدل نمی‌کاهم ** عقیله گفت: حسین آمدم زیارت تو چقدر نیزه شکسته‌ست بر سرِ راهم برای دیدن عباس سخت دلتنگم بگو کجاست حسین قبر کوچک ماهم؟! ✍ و 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e