eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
331 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در عده‌ای عبد جان و جاه و جمال عده‌ای بندگان اموال‌اند دورۀ آخرالزمان یعنی اهل دین در مسیر غربال‌اند سفرۀ آخرالزمان پهن است نان این سفره شبهه‌ناک شده هرکسی از ولیّ، جدا بشود بی‌تعارف! بدان هلاک شده طمع کفر، دین ماست رفیق! ضربه‌ها خورده است از اسلام جنگ ما جنگ اعتقادات است حفظ دین مشکل است این ایام متن نهج البلاغۀ مولاست «عُقِدَتْ رَایَتُ الْفِتَنِ»، آری گرگ‌ها هم‌پیاله گردیدند چشم بد دور از وطن، آری سر قتل حسین هم‌دست‌اند شمر و خولی، سنان و ابن‌زیاد مثل امروز که همه جمع‌اند از منافق گرفته تا موساد... وضع امروز ما نه چون «شِعب» است وضع ما مثل «خیبر» است امروز این تقلای آخر کفر است تیغ ما زیر حنجر است امروز سایۀ اهل‌بیت بر سر ماست سایۀ تو علی الدوام، حسین! آی دشمن! بترس از شررِ غیرتِ ملتِ امام حسین... این نفس‌های آخر غیبت وعدۀ سبزه روز دیدار است گرد و خاکی که در جهان برپاست آب و جاروی مقدم یار است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بالابلندی، شانه‌های مهربان داری بر طاق چشمانت دو ابروی کمان داری بر لب طنین دلنشین نور و الرحمن روی عبایت آیه‌هایی از دخان داری بارانی و با ابرهای جمعه می‌باری بارانی و در مُشت خود هفت آسمان داری در دست، گرچه ذولفقار انتقام اما بر روی دوشت بقچه‌های آب و نان داری ما عاشقان مدعی هرگز نفهمیدیم حسی که تو، به هر کدام از شیعیان داری! گفتیم دوری، بی نشانی، غافل از اینکه هر جا که دلتنگ توأیم، از خود نشان داری ** هر جا که نامت را بخوانم می‌رسی از راه هرجای دنیا باشم آنجا جمکران داری ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از حسینیه مقتل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ چقدر شبیه غلامعلی هستیم؟! 👈🏻 «شاعر و مداح اهل بیت (ع) شهید غلامعلی رجبی» @hosenih_maghtal
بهشت، منتظر آن شکوهِ سرمد بود بهارِ دلشدگان، حضرتِ محمد بود یگانه اُسوه‌ی اخلاق، اُسوه‌ی خوبی تمامِ عمر، به آزادگی مقید بود صدای آمدنِ کیست بر بسیطِ زمین؟ خداست یا که نبی؟! یک جهان مردد بود بسی خجسته و نیکوست، روزِ آمدنش و پایکوبیِ عشاق، خارج از حد بود چقدر شأن و مقامش فراتر از دنیاست ز نسلِ نور، نِکو رو، به نامِ احمد بود همیشه و همه‌جا، صاحبِ کمال و جلال میانِ سلسله‌ی عابدان، سرآمد بود نه این‌که هم‌رده‌ی اولیای پیش از خود که پیشوای همه انبیا، محمد بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مأذنه، اللهُ اکبرش به تو رفته‌است میکده، مینا و ساغرش به تو رفته‌است ماهِ شبِ چارده ز روی تو پیداست سُنبل و زلفِ معطرش به تو رفته‌است حضرت یوسف که در کمالِ جمال است بانمکی‌هاش اکثرش به تو رفته‌است جنّتِ فردوس با تمام صفاتش خوب که دیدم، سراسرش به تو رفته‌است آینه هم باید "إن یَکاد" بخواند صلح و صفا صد برابرش به تو رفته‌است کیست علی، إنّما ولیّکم الله... حضرت معشوق، دلبرش به تو رفته‌است از همه‌ی سوره‌های دلکش قرآن بیشتر از قدر، کوثرش به تو رفته‌است کیست حَسَن، حُسن لایزال الهی نیم علی، نیم دیگرش به تو رفته‌است ای لب و پیشانی شکسته، حُسینت سرخی گل‌های پرپرش به تو رفته‌است اکبرِ خود را هنوز گرم تماشاست دست خودش نیست! اکبرش به تو رفته‌است آنکه قیامت‌کنان سواره می‌آید آن قد و بالای محشرش به تو رفته‌است "ماه فرو مانَد از جمال محمّد" هرچه جمال‌است آخرش به تو رفته‌است "سرو نباشد به اعتدالِ محمّد" هرچه کمال‌است بهترش به تو رفته‌است هرکه رفیق محمّداست شهید است مثل گلِ سرخ، باورش به تو رفته‌است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خشکاند آبِ ساوه‌ی از مکه دور را درهم شکست هیبت بت‌های کور را خاموش کرد آتش ده قرن زنده را لرزاند کاخ پادشه پُرقصور را بیش از هزار سال به دنبال او، بشر می‌خواند خط‌به‌خط صفحاتِ زبور را با چلچراغ سبز نبوت قیام کرد روشن نمود یک تنه راه عبور را آمد رسوم جهلِ جهان را کنار زد بر هم زد او سیاهه‌ی "زنده‌به‌گور" را با حُسنِ خُلق بود مسلمان‌شان نمود بدکیش و گبر و مست و عنود و شرور را او رحمتی برای جهان بود و بی‌دریغ لبریز عشق کرد تمام صدور را روحی دگر دمید به معنای واژه‌ها در هم تنید شعر و شعار و شعور را هم سر زدن به اهل نَفَس را رواج داد هم رفتنِ زیارتِ اهلِ قبور را سیراب کرد با دم عیسایی‌اش ز دور صدها اویسِ عاشقِ حسِ حضور را "او" وعده داده بود به دنیا، که تاکنون چشم انتظار مانده زمانه، ظهور را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خبرت هست که آن طاق معلا اُفتاد؟! ناگهان کُنگره‌یِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد؟! خبرت هست ستون‌های یهودا اُفتاد؟! خبرت هست هُبَل خورد شد عُزّیٰ اُفتاد؟! خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آل محمد یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظره‌ی باغ جنان بردارد تا که از گُرده‌ی ما یوغِ گران بردارد از کران تا به کران بانگ اذان بردارد آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد چارده تن همه با نام محمد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دل بی تاب آمد جبروت و ملکوتی‌است که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد "گلعُذاری زِ گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه‌ی آن سرو روان ما را بس" حق بده دیدن این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم! خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله‌ی روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفست پاک‌تر از پاکی‌ها غرقِ تسبیح بزرگیِ تو افلاکی‌ها اَشهدُ اَنَّ که حیران تو بی‌باکی‌ها نوری و نور پراکنده بر این خاکی‌ها ای نفس‌های علی، ای همه هستِ زهرا عالمی دست تو بوسید و تو دستِ زهرا تو درخشیدی و انوار حیات آوردی سیزده رشته قنات از عرفات آوردی سیزده چشمه‌ی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگ آوردی آخرین باده‌ات از این همه خُم می‌آید با دعایت عَلَم چاردهم می‌آید * * ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مرد این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه‌ی جعفری خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش، سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت، شهر منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهرایی تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی می‌آیی سر هر صبح به دیدارِ علی می‌آیی باز پیچیده در این شهر، پیامت آقا پشت یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام‌ست فقط تکه‌کلامت آقا از تو داریم سلامی پُرِ عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرکجا حرف شما آمد سعادت دیده‌ایم ما چه رحمت‌هایی از آقای رحمت دیده‌ایم بیشتر نام تو روی بچه‌های ماست چون بیشتر از هرکسی از تو محبت دیده‌ایم چشم تو اسلام شد، ما نیز تسلیمش شدیم در نگاه تو کرامت بی‌نهایت دیده‌ایم از یهودی‌ها عیادت کردی از ماهم بکن با چه شوقی شب به شب خواب عیادت دیده‌ایم تو "امینی" پس دل ماهم امانت پیش تو سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیده‌ایم سیرمان کن باهمان یک تکه‌نانِ سفره‌ات از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیده‌ایم سیزده خورشیدِ دیگر جلوه‌ی خورشید توست مصطفی را ما همه در چند نوبت دیده‌ایم اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی: "یاعلی" از شما، جز گفتن از "حیدر" به ندرت دیده‌ایم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لب نگار که باشد، رطب حرام بود زمان واجبمان مستحب حرام بود فقیه نیستم اما به تجربه دیدم بدون عشق مناجاتِ شب حرام بود اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری به من معالجه‌ی در مطب حرام بود برآنکه دشمن اولاد توست، نیست عجب که نطفه‌اش نسب اندر نسب، حرام بود تو را کمال نوشتند یا رسول الله بزرگ آل نوشتند یا رسول الله تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند تورا به سمت زمین با نسیم آوردند توآمدی و ملائک خوش آمدت گفتند نشان دهنده‌ی معصومیِ قبیله توست اگر که قّبه‌ی خضرا به گنبدت گفتند تمام آل عبا «کُلنا محمّد» بود توعین نوری و در رفت و آمدت گفتند اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری تورا محمّد و آل محمّدت گفتند شب ولادتت ای یار! می‌کنم خیرات نثار مقدم خیر تو چارده صلوات برای خُلق تو باید کنند تحسینت نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی نوشته‌اند از این سو تو را نخستینت هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت شدیم ریزه‌خور سفره‌های سیّدی‌ات گدای سفره‌ی هر سال چهارده سینت توآمدی که علی را فقط ببینی و بس نداده‌اند به جز دیده‌ی خدا بینت یتیم مکه‌ای اما بزرگ دنیایی اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی مرا اویس شدن در هوای تو کافی‌است اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافی‌است همینکه بوی تو را در مدینه حس کردم لبم رسید به خاک سرای تو کافی‌است چه حاجتی به پسر داری ای بزرگِ قریش همینکه فاطمه داری برای تو کافی‌است همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی برای روشنی لحظه‌های تو کافی‌است تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت اگر علی تو باشد به جای تو کافی‌است قسم به اشهد ان لااله الا الله تو آمدی که بگویی علی ولی الله تو آمدی و ترحّم شدند دخترها چقدر صاحب دختر شدند مادرها تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت بدین طریق چه آقا شدند نوکرها خدای خوب به جای خدای چوب نشست و با اذان تو بالا گرفت باورها بگو مدینه‌ی علمی، علی درِ آن است بگو که واجب عینی‌است حرمت درها بریز شیره‌ی پیغمبری به کام حسین که از حسین بیاید علیِ اکبرها زمان گذشت، زمانِ ظهور دیگر شد حسینُ منی أنا من حسینِ اکبر شد هزار حضرت مریم کنیز مادر توست تورا بس است همینکه بتول، دختر توست به دختران فلان و فلان نیازی نیست اگر خدیجه‌ی والامقام همسر توست علی و فاطمه دو رحمت خداوندی برای عالم دنیا و صبح محشر توست به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض خدا برابر تو یا علی برابر توست؟! تو با علی جریان‌ساز شیعه‌اید، اما شناسنامه‌ی شیعه به نام جعفر توست همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
"امین" و "امن" و "مؤمن" آن‌قَدَر دنیا خطابت کرد خدا طاقت نیاورد و سرانجام انتخابت کرد برای هر سری از روشنایت سایه‌بان می‌خواست که شب را پیش پایت سَر بُرید و آفتابت کرد حجازِ وحشیِ «زیبا ندیده» دل به حُسن‌ات باخت که بت‌ها را شکست و قبله‌ی دل‌ها حسابت کرد تو را از آسمان بارید مثل عشق بر دنیا زمین را تشنه دید و در دل هر قطره آبت کرد دوای درد دین و درد دنیا، درد بی‌دردی حضورت دردهای مرگ را حتی طبابت کرد هنوز از قله‌های مأذنه نام تو می‌روید فقط باید دعا خواند و یقین در استجابت کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آفتاب از افق میمنه دل کند، آمد بر لب آینه‌ی غمزده لبخند آمد کوچه از هَمهَمه‌ی بال مَلَک بند آمد آخرین برگه‌ی پیغامِ خداوند آمد می‌رسد از پَر قنداقه‌ی سبزت، برکات مَقدَم گل‌پسر آمنه‌خاتون روح تو خون به رگِ لوح و قلم می‌انداخت چشم تو نور به اعماق عدم می‌انداخت دست تو سفره به ایوان کرم می‌انداخت نام تو لرزه به اندام ستم می‌انداخت جذبه‌ات را همه در وحشت خائن دیدیم در ترک خوردن ایوان مدائن دیدیم با تو هرگوشه‌ی این خطّه حرم خواهد شد مسجد بندگیِ خلق، علم خواهد شد غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد کمر بتکده‌ها پیش تو خم خواهد شد جهل را یکسره از بُن بِکَنی..، کیف کنیم لات و عزیٰ و هُبَل را بزنی..، کیف کنیم اصل توحیدِ وجودی و زوالیم همه تو خودت پاسخ محضی و سؤالیم همه با تو در جاده‌ی پُر پیچ کمالیم همه برده‌ی کوی تو هستیم..، بِلالیم همه در دلِ کوله‌ی دل، حُبِّ تو را بار زدیم از سر ماذنه‌ها عشق تو را جار زدیم حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد در عروج‌ات پَر جبریل امین کم آورد شب معراج در آن اوج چه حظّی بُردی سیب از دست علی جان خودت می‌خوردی هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود با کلام علوی دین تو ممتاز شود در دل جنگ اگر فتنه‌ای آغاز شود گره کار به دستان علی باز شود حیدرت آمد و فریاد زد و در را کَند درِ خیبر!...، نه... بگو قلعه‌ی خیبر را کند عاشقی حس عجیبی‌ست که حاشا نشود گرچه هر عاطفه در قاعده‌ای جا نشود باز هم رابطه‌ی دختر و بابا نشود مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود من مسلمان شده‌ام پایِ همین زمزمه‌ات ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه‌ات لحن شیرین تو شد معجزه‌ی قرآنم هل اتای تو شده کُلّیَت ایمانم عشق را من فقط این پنج نفر می‌دانم عجمی زاده‌ام و هموطن سلمانم دست ما را برسان بر نخ تسبیحِ دعات آه ای شاه عرب! جان عجم‌ها به فدات گرچه مانند اُویس تو به‌دور از قرنم در کنار تو که باشم به‌خدا در وطنم ای بزرگ بنی هاشم! بِشِنو این سخنم من حسینی شده‌ی دست امام حسنم شب میلاد تو از اشک غنی‌اند همه گریه‌کن‌های‌ حسین‌ات حسنی‌اند همه کاخ مخروبه‌ی محکوم به ویران شدنم درد دارم به‌خدا در پی درمان شدنم ابرِ لبریز منم، تشنه‌ی باران شدنم سال‌ها منتظر جابر حیان شدنم پرچم شیعه بلند است به لطف علمت صادق آل محمد! به فدای قلمت شادی بعدِ هزاران غم و اندوه تویی بین این طایفه‌ی سبزقبا ،نوح تویی آن کتابی که به منبر شده مفتوح، تویی مکتب شیعه اگر جسم شود، روح تویی خنجری کُند دلیل غم بسیار تو بود گریه بر بی کفنِ کرببلا، کار تو بود 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هوای شهر نسیم پیمبری دارد چقدر عطر گلاب معطری دارد چه عاشقانه ملائک به هم خبر دادند که این پسر قدم عشق‌پروری دارد امیدوار به فردای بهتری شده‌ایم زمانه در سر خود فکر بهتری دارد نشسته‌اند به راهش همه پیمبرها نوشته‌اند که او قصد دلبری دارد خدا هم عاشق او شد شبیه حسی که پدر همیشه به فرزند آخری دارد خدا سند زده قلب مرا به نام رسول به نام عشق، به نام خدا، به نام رسول بزرگواری و عالیجناب یعنی تو و اوج خلقت انسانِ ناب یعنی تو نگین خلقت عالم که حضرت زهراست بر این عقیقِ بهشتی رکاب یعنی تو خدا نخواست خودش را نشانمان بدهد وگرنه نور خدا بین قاب یعنی تو خدا رسانده تورا تا به داد ما برسی دمِ خدا، نفس مستجاب یعنی تو همینکه دور و برت سایه نیست پس قطعاً تو نور باطنی و آفتاب یعنی تو تو نور باطنی و سایه هم نمی‌خواهی پیمبری، قسم و آیه هم نمی‌خواهی اویس‌وار نشستم به شوق آمدنت میان سینه قَرَن‌ را نموده‌ام وطنت برای دست گرفتن ز امتت کافی‌ست نخی ز تار عبایت، نخی ز پیرهنت بیا برای همه دلبرانه حرف بزن که شهد عشق چکیده‌ست از دل سخنت تو آیه آیه عسل را به کام ما دادی به غیر عشق نمی‌ریزد از لب و دهنت شبیه شیشه‌ی عطری که زیر باران است گلاب ناب چکیده‌ست از بهار تنت خدا نوشت که پیغمبر است و خواهد شد زمان دلبریِ حضرت محمد شد نگاه مهر تو انسان نمود انسان را چه عاشقانه مسلمان نمود سلمان را اسیر ظلمت شب بوده‌ایم تا اینکه میان چشم تو دیدیم نور قرآن را چقدر رحمت محض است ربناهایت میان دست تو دیدیم راه باران را نگیر از همه‌ی عاشقانِ خود دل را بخواه از همه‌ی عاشقان خود جان را میان اشک و تحیّر چگونه شکر کنیم طلوع نور تو این نعمت فراوان را جهانِ قبل رسول خدا امیر نداشت نگاه سبز کسی این‌همه اسیر نداشت به عرش می‌روی از جبرئیل بالاتر به آسمان بروی تا شوی شکوفاتر کلاه از سر هر چه ملائکه افتاد و چشم‌ها همه در لحظه‌ی تماشا، تر هر آنکه رنگ محبت گرفت دریا شد هر آنکه رنگ محمد گرفت، دریاتر زمان آن شده دست از ترنج بردارند برای آنکه ندیدند از تو زیباتر بیا برای همه جان تازه‌ای بفرست نشان بده که تویی از همه مسیحاتر تو آمدی برسانی به تشنه آبِ حیات نثار مقدم خیرت چهارده 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e