eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
41.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
283 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 یا اباعبدالله... نگاه از زائرِ خود بر نداری ز گریه نوحه‌ای بهتر نداری زیارت‌نامه‌ی بالایِ سر را کجا باید بخوانم؟ سر نداری ✿‍ اَللّهُمَّ ارْزُقنـٰا زِیٰارَۃَ الْحُسَیْن ✿‍
جمعه‌ها روز انس با مهدی‌ست بهترین ذکر جمعه یا مهدی‌ست حاجت از حجت خدا خواهید به خدا حجت خدا مهدی‌ست هر که را در جهان امامی هست اهل عالم! امام ما مهدی‌ست با دو بال غدیر و عاشورا اوج پرواز شیعه تا مهدی‌ست چارده وجه چارده معصوم ز ابتدا تا به انتها مهدی‌ست حجرالاسود و حطیم و مقام زمزم و مروه و صفا مهدی‌ست زخمی زخم سینه‌ی زهرا وارث خون کربلا مهدی‌ست ما دعا بر ظهور او کردیم روح آمین این دعا مهدی‌ست چشم دل باز کن ببین "میثم" شیعه هرجا که هست با مهدی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
الا قرار دل و جانِ بی‌قرار ظهورت! کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟ کدام روز به شب می‌رسد که آمده باشی؟ کدام جمعه شود شنبه بر مدارِ ظهورت؟ خوش آن سپیده! که نور از خیام سبز تو گیرد خوش آن سحر! که برآید به افتخار ظهورت دعای عهد بخوانم در آرزوی قیامت سرشک شوق فشانم به ره‌‌گذار ظهورت بهار مبعث پیغمبری گرفت جهان را شکوه دیگر بعثت بُوَد بهار ظهورت گره‌گشای دو عالم، دعای من همه این است که دست حق بگشاید گره ز کار ظهورت ز قطره‌قطرۀ آن چشمه‌چشمه نور بجوشد ز کوثری که برآید ز آبشار ظهورت ز بس شکوفۀ رحمت بریزد از همه جانب شکوفه‌زار شود خاک ره‌گذار ظهورت خوش آن سحر! که نصارا گشوده چشم ببینند بُوَد مسیح مقدّس، طلایه‌دار ظهورت شرایطی‌ست در این انتظار و من که ندارم دلم خوش است که هستم در انتظار ظهورت ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ وطن آن‌جاست برایم که پر از خویشتن است یعنی آن‌جا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟ از دل‌آرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ ما همه غرق سکوتیم تو این‌بار بگو سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت می‌دهم آری به همان راز و نیاز آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟ آخرین مرتبه کی راهی میقات شده‌ست؟ آخرین بار کجا غرق مناجات شده‌ست؟ خسته از فاصله‌ام با منِ بی‌تاب بگو با من از گریۀ او در دل سرداب بگو سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟ حرمت ساحل آرام‌ترین امواج است این گدا سامره‌ای نیست، ولی محتاج است از زمستان پیاپی به بهارم برسان بر لبم عرض سلام است به یارم برسان ما به تکرار دچاریم بگو با یارم غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر تو فقط چارۀ هر دردی و برمی‌گردی وعدۀ بی برو برگردی و برمی‌گردی روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود جای دل، آن‌چه شکسته‌ست، قفس خواهد بود از سر مأذنۀ کعبه اذان می‌خوانیم قبلۀ کج شده را سوی تو می‌چرخانیم هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست تازه این اول قصه‌ست، حکایت باقی‌ست ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی‌ست می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از خودم می‌پرسم آیا می‌شود او را ببینم؟ آن غریب آشنا را می‌شود آیا ببینم؟ اشک می‌ریزم اگر حرفی از او در بین باشد اشک می‌ریزم‌ اگر نامی از او حتی ببینم رد پایش را اگر در خلوت «علامه حلی» دستخطش را اگر در بین کاغذها ببینم از نگاه «سیدبحرالعلوم» آن ماه را آه! در میان سینه‌زن‌ها ظهر عاشورا ببینم یا به چشم «سید» او را بین سرداب مقدس در دل تاریک شب در سجده و نجوا ببینم کاش می‌شد در طواف کعبه دستش را ببوسم یا میان زائران اربعین او را ببینم سحرهای ساحران را دیده‌ام یک عمر یارب می‌رسد روزی عصا را در کف موسی ببینم؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آه ای سحر طلوع کن از شام تار من بگذار پا به دیده‌ی شب‌‌زنده‌دار من شرمنده از گناهم و شرمنده‌تر که بود وقت گناه دیده‌ی تو اشکبار من از ما هزار حاجت غیر از ظهور هست ای آرزوی گمشده در روزگار من گفتم بیا...تو آمدی و... من نیامدم گفتم کجایی... آه... تو بودی کنار من تو ناظری به حالم و من تا ببینمت دستی بکش به آینه‌ی پُر غبار من ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه دور مانده‌ام از کاروان کرب‌وبلا چقدر فاصله دارم ز دوستان شما مرا ببخش فقط ادعاست عاشقی‌ام جداست راه من از راهتان، جداست، جدا چقدر فاصله دارم ز دعبل و عمّار کجاست لایق من، «مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا...» دلم گرفته، کجایند «اِبنِ تَیهان»ها «خُزَیمه»ها، سر و جان داده‌های دشت بلا؟ کجاست آن شهدایی که وصفشان فرمود امام متقیان: اینَ؟ اینَ؟ اینَ؟... کجا؟ برادران وفادار من کجا هستند، مجاهدان شهید و بصیر راه خدا؟ پیام اصلی این خطبه در همین جمله‌ست «خطاست خانه‌نشینی، امام خوانده تو را» زمان زمانِ نشستن، زمان ماندن نیست نهیب می‌زند از هر طرف زمانه به ما.. خوشا به بخت و به اقبالشان که با دل و جان تمام هستی خود را نموده‌اند فدا چقدر منتظر ما نشسته برگردیم چرا من و تو نباشیم با امام؟ چرا؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام فلسفۀ چشم‌های بارانی! سلام آبروی سجده‌های طولانی.. بیا که ما همه چشم از گناه می‌پوشیم چرا تو این همه از خلق رو بپوشانی؟ چقدر موقع قحطی صدا زدیم تو را و یادی از تو نکردیم در فراوانی قرار بود بسازیم خانۀ دل را چه شد که ساخته شد خانه‌های اعیانی؟ چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست چه ندبه‌ها که نشد موجب پشیمانی اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال و ما چقدر گرفتیم بی‌تو مهمانی.. چقدر در پی ما گشته‌ای چراغ به دست میان همهمۀ کوچۀ چراغانی نه روضه‌های محرم تو را تسلا داد نه شاد کرد تو را جشن‌های شعبانی خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است به لهجۀ عربی، با زبان قرآنی.. بگو چگونه به هنگام آب نوشیدن همیشه می‌رسی از تشنگی به حیرانی فدای سرخی چشم سیاه تو که هنوز درون گودی مقتل نماز می‌خوانی.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
✅انگشتر مردانه ❤ 🖋منقش به حکاکی " یا رقیه" سلام الله علیه ⚖وزن: ۱۰.۹۷ گرم 💍سایز: ۶۱ 😍همراه با جعبه کادویی😍 ❌ضمانت مرجوعی تا ۳ روز❌ 🚀 ارسال رایگان (پست پیشتاز) به سراسر کشور 💌 برای اطلاع از قیمت، به فروشگاه حرز و نقره‌جات حسینیه بپیوندید ↙️ https://eitaa.com/joinchat/127467707C01d6e87e2e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تصاویری از شبستان جدید حرم حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) که به دست هنرمندان ایرانی ساخته شده است. ای‌کاش که در خدمت زینب باشیم گریانِ غم و مِحنت زینب باشیم یک‌شب حرم رقیه جان باشیم و... یک‌شب حرم حضرت زینب باشیم@hosseinieh_net
دِلا بکوش مُطهر بمان و مَحرم باش دخیل چادرِ دُخت رسول اکرم باش به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را بدین طریق، به چشم خدا مُکرّم باش تو جمع عالَم دنیا و آخرت هستی مباش فکر دو عالم، خودت دو عالم باش مسافریم و از اینجا خلاصه باید رفت به فکر رفتن از این نشئه نیز کم کم باش ز راه می‌رسد آن دم که صور را بدمند از این به بعد دَمادَم به یاد آن دَم باش به سفره خانه‌ی حاتم مَبَر نیاز، اما اگر به خانه‌ی تو آمدند حاتم باش اگر درست نکردی، خودت درست بمان کسی به دست تو آدم نشد، تو آدم باش غَمی به غُصه‌ی همسایه‌هات اضافه نکن ولی به غُصه‌ی همسایه‌هات مرهم باش بگو به "زن" که زنی فاطمه نخواهد شد بگو که لااقل آسیه باش، مریم باش چراغ خانه به مسجد رواست، نی خانه به فکر مسجد و محراب و ابروی خم باش گر ایستاده بمیری شهید می‌میری درست مثل شهیدان چو کوه، محکم باش کلید قفل شهادت به‌دست گریه‌ی توست امیدوار به این اشک‌های نم نم باش آهای اُمت اسلام! بهر پیروزی دخیل چادر دخت رسول اکرم باش 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فرج یعنی دعای عهد خواندن، عهد را بستن دعا یعنی پلی از فرش تا عرش خدا بستن فرج یعنی دلِ سجاده را با اشک‌ها شستن دهان هرچه شیطان است را با ربنا بستن.. در امواج بلندِ آل یاسین غوطه‌ور بودن دلِ خود را در این طوفان به لطفِ ناخدا بستن فرج یعنی به سوز ناحیه، حق را قسم دادن دخیلِ اشک را بر تکیه‌های کربلا بستن توسل‌های ما در هر سه‌شنبه معنی‌اش این است درِ دل را به روی هرچه غیر از اِنَّما بستن خوشا مثل شهیدانِ مدافع زندگی کردن به سر سربند یا مهدی و یابن المصطفی بستن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بوی ظهور می‌رسد از کوچه‌های ما نزدیک‌تر شده به اجابت دعای ما دیگر دو بال آرزوی ما شکسته است از انتظار پر شده حال و هوای ما این هفته هم سه‌شنبه شب جمکران گذشت پاسخ نداشت این همه آقا بیای ما... دیگر به آخر خط دوری رسیده‌ایم ای انتهای غیبت تو ابتدای ما این پنج روزه نوبت ما، کاش با تو بود بر روی ردّ پای تو می‌بود پای ما یک جمعه گریه‌های تو را درک می‌کنیم عجّل، امام منتقم کربلای ما ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دست ببر بر آسمان، تا مگر از دعای تو یا نگرم به ماه رخ، یا شنوم صدای تو روی به هر طرف کنی، نور دو دیده‌ی منی پای به هر کجا نهی، قلب من است جای تو من که رُخَت ندیده‌ام، دل رَوَد از دو دیده‌ام وای بر آنکه بنگرد بر رخ دلربای تو یا به دو دیده‌ام بنه پای ز لطف و مرحمت یا بگذار لحظه‌ای دیده نَهَم به پای تو سلسه‌ی فراق را باز نمی‌کند کسی از دل زار من مگر دست گره‌گشای تو ناز غم تو می‌کشم، هر چه کنی بدان خوشم صاحب من توییّ و من خلق شدم برای تو اشک به دیده کو به کو، بلکه شوند روبرو گریه‌ی های‌های من، خنده‌ی بی‌ریای تو گردن من به بند تو، تا چه بُوَد پسند تو خرّمم از ولای تو، سرخوشم از بلای تو زخم بزن که مرحمت، کار مسیح می‌کند درد بده که گشته‌ام شیفته‌ی دوای تو أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِيا؟! یوسف فاطمه بیا! تا ببرد دل از همه، روی خدانمای تو ای به وجود قائمه، چشم و چراغ فاطمه بیا که سایه افکند بر سر ما لوای تو «میثم» کوی تو منم که پیشتر ز بودنم تو بودی آشنای من، من شدم آشنای تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
☘عبارتی از که شیخ ابوعَمر (نائب خاص اول امام زمان) به محمد بن همّام آموخت: 🤲 اللَّهُمَّ... لَيِّنْ قَلْبِي لِوَلِيِّ أَمْرِكَ یعنی: خدایا... قلبم را براى اطاعت از ولى امرت نرم ساز 📚 جَمالُ الأُسْبوع بِکَمالِ العَمَلِ الْمَشروع (تألیف سید ابن طاووس) ↳ @hosseinieh_net
تقدیم به به‌مناسبت لبی گشود و شراب طهور جاری شد سکوت کرد و غمی سوت و کور جاری شد کسی که فلسفه هم عاشق تکلم اوست کسی که در نَفسَش، نفخِ صور جاری شد! مبارز است و معلم...، مفسّر است و شهید... مطهری که در او رودِ نور جاری شد نه هر که زنده فقط، در فراقِ او جان داد که جان، دوباره از اهلِ قبور جاری شد! و قطره قطره‌ی دریا و رودها خشکید و اشک از دلِ سنگِ صبور جاری شد چه سخت می‌شود از نو، میان ما برسد کسی در آینه‌ی تو، میان ما برسد کسی که پاره‌ای از جانِ آسمان باشد چو رود، جاری و چون بحر، بی‌کران باشد برای راهِ تو، پشت و پناه باید بود قدم قدم قلمت را سپاه باید بود هنوز هم کسی آیینه‌وار چون تو نزیست! چقدر جای صدای بصیرتت خالی‌ست! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت تقدیم به راهنمایان نور و معرفت الهی... تعلیم به ما دادی، آداب عبادت را ای هادی راهِ دین، دلسوزتر از بابا هرگمشده‌ای داریم، نزد تو شود پیدا تعظیم به تو‌ باشد، تکلیف برای ما روشن شده این مطلب، در جمله‌ای از مولا «مَن‏ عَلّمني‏ حَرفاً، قد صَيَّرني عبداً» استاد به شاگردش، حق پدری دارد نازم به مُرادی که، بزم سحری دارد هنگام مناجاتش، چشمان تری دارد از راز تقرّب هم، بی شک خبری دارد این‌جاست که این جمله، قدری بشود معنا «مَن‏ عَلّمني‏ حَرفاً، قد صَيَّرني عبداً» چون کودک نو پائی، آهسته بَری راهم بی راهنمائی‌ها، یک طفلکِ گمراهم در نیمه شبِ جهلم، نورِ سخنت ماهَم با زحمتِ تو قدری، از عاشقی آگاهم بوسیدنِ دستِ تو، واجب شده، ای والا! «مَن‏ عَلّمني‏ حَرفاً، قد صَيَّرني عبداً» از مرحمت زهرا، با تو شده‌ام مأنوس چون قطرهٔ ناچیزم، در ساحلِ اقیانوس هربار حرم رفتم، با دیده‌ی تَر پابوس بهر تو دعا کردم، در محضر شاهِ طوس نامِ تو از این باب است، خواندم همه جا "آقا" «مَن‏ عَلّمني‏ حَرفاً، قد صَيَّرني عبداً» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به به‌مناسبت هنوز طرز نگاهش به آسمان تازه‌ست دو بال مشرقی‌اش با اُفق هم‌اندازه‌ست قناریان کلامش هنوز می‌خوانند نوای سُنتی‌اش را به‌روز می‌خوانند قناریان کلامش هنوز جان دارند «صدا صداست که...» پس عمر جاودان دارند کتاب و دفتر از اندیشه‌اش فروغ گرفت چراغ دانش او جلوۀ نبوغ گرفت کتاب، واسطه‌ای بین اوست با این نسل مطهّری، هنر گفتگوست با این نسل خرد، هنوز مرید جنون و مستیِ اوست مرکّب آینه‌دار قلم‌به‌دستی اوست بخوان زمانه! بخوان با رساترین فریاد از او بگو و بخوان باز! هر چه، بادا باد! بخوان به نام بزرگی که آسمانی شد فروتنانه درخشید تا جهانی شد صفای باطنی‌اش غبطه‌آور است هنوز که کوچه باغ نیایش معطّر است هنوز کتاب و سنّت و اجماع و عقل را فهمید رموز تازه‌ای از عقل و نقل را فهمید کتاب و منبر و سجّاده را به هم آمیخت سه رود منشعب از کوه را به دریا ریخت نهال کاشت ولی ریشه را عمیق نشاند به خاک پایۀ اندیشه را عمیق نشاند هزار پنجره را رو به آفتاب گشود -هزار پنجرۀ مستعدِّ کشف و شهود- گشود پنجره‌ها را، وَ با دو بال قنوت خودش پرنده شد و پر کشید تا ملکوت... نسیم، معتکف گوشۀ عبایش بود فرشته، دست به دامان ربّنایش بود تمام دلخوشیِ کوچه و خیابان از نفَس نفَس زدن عطر آشنایش بود در آن شبِ خفقان که سکوت شایع بود درست اوج سحرخیزی صدایش بود تلاش کرد و سرانجام هم نصیبش شد اجابتی که برازندۀ دعایش بود: پیامبر شبی آمد به خواب شیرینش(١) و بوسه زد به لبان مبلّغ دینش و بوسه زد که بگوید جهاد یعنی این سلوک یعنی این، اجتهاد یعنی این نویدبخش شهادت به خواب او آمد به خواب نیمه‌شبش صبح آرزو آمد چگونه می‌شد از آن شور و شوق دم نزند و زود پا نشود، اندکی قدم نزند چگونه می‌شد از تاب و تب نگوید هیچ و از حرارت بر روی لب نگوید هیچ چه خوب شد که -اگر رفت- پیش ماست هنوز هزار باغ پر از گُل از او به جاست هنوز... سپرد دست خدا رشتۀ کلامش را تمام کرد به خون، شعر ناتمامش را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
(١) 🔷لبهایی که پیامبر بوسید مرحوم فاکر: «ایشان () زمانی خودشان خوابی دیده بودند که خانواده ایشان برای من گفتند که چند شب قبل از شهادت، مرحوم آقای مطهری برای نماز شب از خواب بیدار شدند، همیشه برای نماز شب بیدار می‌شدند. خانواده ایشان وقتی که بیست سال پیش، تشریف آورده بودند، منزل ما، این را فرمودند. فرمودند که مرحوم آقای مطهری که آن شب بیدار شدند، دیدم ایشان برعکس همیشه که بیدار می‌شدند، یک جوری آرام حرکت می‌کردند که ما از خواب بیدار نشویم، ولی آن شب من دیدم ایشان از خواب که بیدار شدند، پاهایشان را محکم به زمین می‌زنند. من بیدار شدم و گفتم چی شده شما امشب این جوری راه می روید؟ برگشتند. تا دیدند من بیدار شدم فوراً آمدند. نشستند و دست من را گرفتند گذاشتند روی لب‌هایشان. گفتند: ببینید لب‌های من داغ است. من دست گذاشتم، دیدم لب‌های ایشان داغ است. گفتند: «خواب دیدم الآن پیغمبر لب‌های من را بوسید.» خب وقتی رسول اکرم (ص) لب‌های کسی را می‌بوسد، خیلی معنی دارد؛ یعنی یک دنیا معنی دارد. یعنی معلوم می‌شود تمام روح آقای مطهری در آن لب‌هاست و در دفاع از اسلام است و این مسئله با تمام خلوص نیت انجام می‌گرفت. رسول اکرم (ص) واقعاً این لب‌ها را به این جهت بوسیدند. این بوسه باعث شد که مرحوم مطهری تا دوران قیامت زنده بماند!» 📚 گفت‌وگو با حجت‌الاسلام محمدرضا فاکر، از چشمه تا دریا، ص۹۰ و ۹۱. پی‌نوشت: شهید مطهری پنج شب پس از این بوسه به شهادت رسید. ↳ @hosseinieh_net
به‌مناسبت دیر سالی‌ست هر چه می‌خواهم از تو یک واژه درخورت گویم من چنین واژه‌ای نمی‌یابم من چنان جمله‌ای نمی‌جویم باز هم تشنه‌ی کلام توأم در تو انگار آسمان جاری‌ست گر چراغ هدایتت خواندم این هم از حرف‌های تکراری‌ست... بویِ گل می‌گرفت صحنِ کلاس از سخن‌های عطرآگینت در رگم خونِ تازه‌ای می‌ریخت واژه واژه کلامِ شیرینت حاصلِ رنج بی‌نهایت توست هر که منصوب شد به هر رده‌ای تو خودت را برایِ خاطر ما به همه آب و آتشی زده‌ای... هر کجا شور علم می‌بینم ردّ پای حضور تو پیداست هر کجا نامی از معلّم هست روشنایی، اُمید هم آن‎‌جاست... جز خدایی که آفرید تو را آن که قدر تو را شناسد کیست؟ حرفِ آخر: به هیچ قاموسی واژه‌ای بهتر از معلّم نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷فرارسیدن گرامی باد.. پیغمبر اکرم آنکه فخر اُمم است فرمود معلم چو پدر محترم است ای آنکه به من درس محبت دادی لب‌های تو را طلا بگیرند، کم است ✍مرحوم @dobeity_robaey
🌸حق استاد در نگاه امام سجاد (علیه‌السلام) 💠 أَمَّا حَقُّ سَائِسِکَ بِالْعِلْمِ فَالتَّعْظِیمُ لَهُ وَ التَّوْقِیرُ لِمَجْلِسِهِ وَ حُسْنُ الِاسْتِمَاعِ إِلَیْهِ وَ الْإِقْبَالُ عَلَیْهِ وَ الْمَعُونَهُ لَهُ عَلَى نَفْسِکَ فِیمَا لَا غِنَى بِکَ عَنْهُ مِنَ الْعِلْمِ بِأَنْ تُفَرِّغَ لَهُ عَقْلَکَ وَ تُحَضِّرَهُ فَهْمَکَ. 🍃 اما حق معلم و آموزگار تو این است که او را بزرگ داری و مجلس او را محترم شماری، گفته‌های او را خوب گوش کنی و فراگیری و به او روی آوری، او را کمک کنی تا آنچه را که از دانش و علم به آن نیازمندی به تو بیاموزد، به تو یاد بدهد که عقل و اندیشه‌ات را فارغ سازی و فهم و زیرکی‌ات را به کار گیری. 📚رساله حقوق امام سجاد(علیه‌السلام) @hosseinieh_net
✔️قدرت معلم در بیان مرحوم آیت الله حائری شیرازی 🔸بعد از شهادت امام حسین (ع) ظاهراً به معاویةبن یزید پیشنهاد خلافت کردند و قبول نکرد. گفت: «تا علی بن‌الحسین هست، من سزاوار این کار نیستم؛ حق با آنها است». 🔹ناراحت شدند و تحقیق کردند که چرا اینطور گفت و آبروی ما را برد؟ چرا این فردی که ما گذاشتم سخنرانی کند چنین گفت؟ به اینجا رسیدند که معلم مکتب‌دار او، عمر المقصوص، یک شیعه بوده و او از همان طفولیت برای معاویه‌بن یزید همه‌چیز را گفته و جریانات را به اطلاعش رسانده است. 🔸عمر المقصوص را گرفتند. گودالی کندند و زنده زنده او را خاک کردند، که چرا فرزند یزید را اینطوری تغییر داده‌ای. زنده به‌گور کردن او چه نتیجه‌ای داد؟ قبل از آن‌که عمر المقصوص را زنده به‌گور کنند او بنی‌امیه را زنده به گور کرده بود. 🔹قدرت معلم این است که برخلاف جریان محیط می‌تواند شنا کند، فرزند را برخلاف خواست پدر و مادر می‌تواند جهت دهد. 🔸من به آن معلمی که شاگردان او فرزندان خانواده‌هایی هستند که اهل انقلاب نیستند می‌گویم که: شما مأیوس نباشید که از این فرزندان، جوانانی انقلابی و قاطع بسازید. شما می‌توانید مثل عمر المقصوص تعلیم بدهید و شاگردانتان را متعهد و انقلابی بار بیاورید. مبارک باد. 🍃مشروح داستان عمر المقصوص را در اینجا بخوانید. ↳ @hosseinieh_net
خورشید بود و ماه به نورش نظاره داشت در کهکشان علم، هزاران ستاره داشت عطر کلام وحی ز لعل لبش چکید فضل و مقام و منزلتی بی‌شماره داشت در مکتب فضیلت و جاوید دانشش او «بوبصیر» و «مؤمن طاق» و «زُراره» داشت کس پی نبرده است بر این نور لایزال دریای فضل او مگر آخر کناره داشت هرگز خزان ندید گلستان علم او زیرا که این بهشت بهاری هماره داشت سوگند بر ترنم قرآن که هل اتی بر جود و بر سجیّت او استعاره داشت آتش برای خادم او چون خلیل بود وقتی تنور شعله کشید و شراره داشت پوشانده است ابر غمی آفتاب را هرگه به سوی کرب‌وبلا او نظاره داشت لرزید بند بند تنش در عزای او وقتی به داغ و ماتم زهرا اشاره داشت حاجت به زهر دادن این مقتدا نبود زیرا دلی چنان جگرش پاره‌پاره داشت تنها نه در بقیع «وفایی» که این امام در سینه‌های ما همه دارالزیاره داشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e