eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
327 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تک و تنها شد و شکل محنش ریخت بهم رفتنش ریخت به هم، آمدنش ریخت بهم آن قدَر اسب به روی بدن قاسم تاخت که قد و قامت سرو حسنش ریخت بهم @hosenih دید گلبرگ گلم تازه کمی باز شده حرمله زود روی دست منش ریخت بهم بدن مُثله که مخصوص علی‌اکبر نیست این حسین است که نظم بدنش ریخت بهم نیزه و تیر و سنان، سنگ و عصا و شمشیر جوشنش ریخت به هم، وضع تنش ریخت بهم کهنه‌پیراهن او حکم کفن داشت براش حیف غارت شد و وضع کفنش ریخت بهم خون انگشت به انگشتر او جاری شد نیمه‌شب رنگ عقیق یمنش ریخت بهم صوت قرآن تو را خواهر تو دیر شناخت علتش چیست صدای سخنش ریخت بهم @hosenih داخل طشت طلا بود که دندان‌هایش خیزران خورد و درون دهنش ریخت بهم دل، مدینه بدنش کرببلا، سر در شام یوسف فاطمه گویا وطنش ریخت بهم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ انگار کسی در نظرت غیر خدا نیست این مرحله را غیر امام‌الشّهدا نیست آئینه‌تر از روی تو خورشید ندیده این روی برافروخته جز رنگ خدا نیست @hosenih آرامِ دلم، خیمه به هم ریخته بی‌تو برگرد که بعد از تو مرا غیر بلا نیست با این همه لشگر چه کنی ای گل زهرا این دشت به جز نیزه و شمشیر بلا نیست ای یوسفم از غارت این گرگ‌صفت‌ها جز پیرهن کهنه تو را چاره‌گشا نیست دستی به دلم گر بنهی زنده بمانم ورنه پس از این، چاره به جز مرگ مرا نیست هرچند که دل داده‌ای ای ماه به رفتن والله که جز ماندن تو حاجت ما نیست تا بر سر معجر ننهم دست اسیری کار تو برایم به جز از دست دعا نیست @hosenih از غارت خیمه به دلم شور عجیبی است سجّاد اگر هست علمدار وفا نیست ای کاش که انگشتر تو زود درآید در سنّت غارت‌گر انگشت، حیا نیست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تا میان روضه‌ات ما را مکان دادی حسین دست ما گریه‌کنان برگ امان دادی حسین تو نوشتی خواهرت هم پای آن را مُهر کرد اشک دادی و به ما سود کلان دادی حسین @hosenih روضه‌خانه: طور سینا، ما: کلیم گریه‌کن در مناجات خودت ما را زبان دادی حسین این دهه با سیل اشک ما مشخّص می‌شود برکتی را که به شیر مادران دادی حسین من: حبیب بن مظاهر، تو: مسیح اهل بیت لطف کردی و به این دل‌مرده جان دادی حسین تا بریزد از سر و رویم غبار معصیت مثل یک پرچم وجودم را تکان دادی حسین رقّت قلبم زیاد و جسم و روحم شُسته شد تا ز چای روضه‌ات یک استکان دادی حسین من نمک‌گیر تو و اجداد و اولاد توام چون به دست خالی من آب و نان دادی حسین @hosenih دست بالا بردی و از پشت در خیرت رسید هر چه را که خواستم، تو بیش از آن دادی حسین دوست و دشمن ندارد، بخشش تو حیدری‌ست خاتمت را هم به دست ساربان دادی حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ راوی از جوششِ دل‌ها می‌گفت از عطشِ‌دیدن گل‌ها می‌گفت راویِ خسته‌دل و لب‌تشنه داشت می‌گفت ز تیغ و دشنه @hosenih نوجوان دختر نازی بودم با پدر همدم رازی بودم پدرم با دل سوزان فرمود دخترم غربت‌تان آید زود من دگر می‌روم از محضرتان چه بلاها که بیاید سرتان با همه‌قافله همکاری کن عمه را در همه‌جا یاری کن عمه را می‌سپرم من به خدا و به عمه بدهم دست ترا بنشین بر سر زانو، غم بار رفتم و شد به قیامت دیدار @hosenih بنشین آهِ غریبی بکشم بر سرت دست یتیمی بکشم بنشین مرهم جانت بشوم بوسه بر تشنه‌لبانت بزنم آری آزاد دگر آب شود سر بریدن پس از این باب شود در امان معجر زن‌هاست هنوز رأس‌ها روی بدن‌هاست هنوز بعد از این سر ز بدن‌ها بِبُرَند هجمه بر خیمه‌ی زن‌ها ببرند نیزه‌داران نرسیدند هنوز رأس سقا نبریدند هنوز بعد از این اوج بلا و غم‌هاست نوبت حمله به نامَحرم‌هاست @hosenih چون‌که دیدید به نیزه سر من به اسیری برود خواهر من زیور آلات ز خود برگیرید چند تا مقنعه بر سر گیرید روسری، چادر، معجر، جلباب شد به دوران اسیری کمیاب بعد از این خسته‌دل و زار شوید شاهد کوچه و بازار شوید چون‌که از مقتل بابا گذرید روضه‌ام را به مدینه ببرید غرقِ خون پیکرِ من می‌بینید بدن بی‌سرِ من می‌بینید گرچه با خاک تنم یکسان است نیزه‌ها بر بدن عریان است @hosenih عمه یک لحظه ز غم می‌میرد بوسه از حنجر من می‌گیرد زنده ماند که مرا زنده کند عشق را زنده و پاینده کند چون‌که خواهید ز مقتل بروید نکند سر به گریبان بشوید دشمنان هرچه که بهتان بزنند تازیانه به یتیمان بزنند یاد از غربت زهرا بکنید یاری نهضت زهرا بکنید سر بر آرید ز مقتل پیروز خطبه خوانید و لیکن جانسوز من که خود ناطق قرآن هستم به‌خدا عاشق قرآن هستم آیه‌هایی که ز من می‌شنوید کوفه و شام مفسّر بشوید هست رأس‌الشهدا همره‌تان همه‌جا دست خدا همره‌تان @hosenih با عمو بر سر نی راز کنید عقده‌های دل‌تان باز کنید برسانید چنین پیغامم که من احیاءگر اسلامم دوستان را برسانید سلام از سوی من برسانید پیام آب نوشید که من سوزانم آب با یاد لب عطشانم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ وای از این روضه که از آن شده دفتر خونین روضه خوان خون به دل و مسجد و منبر خونین مستمع جامه ی خود چاک زد از این ماتم مادری لطمه به صورت زد و منبر خونین @hosenih روضه اینست که مابین دو تا نهر حسین با لب تشنه زمین خورده و پیکر خونین یک نظر کرد به خیمه، نظری کرد به آب جگرش خون شده، پیکر شده یکسر خونین نیزه ها بر تنش از هر طرفی می آیند بسملی می شود این مرغ تن و پر خونین یادش آمد که چطور اصغر او پرپر شد صورتش هم شده با صورت اکبر خونین در همین حول و لا شمر به گودال رسید دشنه آورد برون، شد دل خواهر خونین @hosenih تیغ از سمت گلویش نبرید -اما شمر- دید از حنجر مولا نشده سر خونین؛ عصبانی شد و با پا بدنش را چرخاند بعد از آن بود که شد حنجر و خنجر خونین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دار و ندار زینب، روح بهار زینب به گلشن نبوّت بنفشه زار زینب ای که حسین ماند از تو یادگار زینب زِ سرّ حق تعالی پرده برآر زینب نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب @hosenih ای که برادرانت همه مطاف بودند به دور تو چو کعبه گرم طواف بودند کنار چادر تو به انعطاف بودند اُف به سراب دنیا، به روزگار زینب نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب @hosenih بیا به قتلگاهم ماهِ منیر بنگر بیا برادرت را یک دل سیر بنگر به زیر پای نیزه مرا حصیر بنگر حصیر را به شن ها وامگذار زینب نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب @hosenih کشته شده حسینت چو آفتاب تشنه به روی خاک اِبنِ ابوتراب تشنه مثل دو تا علیّ اش رفته بخواب تشنه بیا به زخم هایم گریه ببار زینب نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب @hosenih دور و برم هزاران رنگ پریده نیزه به جسم من چو باران نیزه چکیده، نیزه سه شعبه، نه دلم را نیزه دریده، نیزه چقدر دشمن از من نیزه کشیده، نیزه دمیده نیزه زار از این تن زار زینب نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شرم از شیون و از گریه ی ما کن بس کن پشت و رویش نکن اینقدر حیا کن بس کن با وضو مادر من شانه به مویش میزد موی سلطان مرا شمر رها کن بس کن @hosenih ذبح کردن به خدا حکم و شرایط دارد اینقدر ضربه نزن زود جدا کن بس کن شمر فریاد نکش دخترکش میترسد حرمله را کمی آرام صدا کن بس کن @hosenih خون در شیشه ی او را که ملائک بردند لااقل رحم به این رخت و عبا کن بس کن تو خودت نامه نوشتی که بیا کوفه حسین پس به عهد و قسم خویش وفا کن بس کن کشتن او به خدا حربه نمیخواهد که به زمین خورده دگر ضربه نمیخواهد که ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ساربان خواست که انگشتری ات را بِبَرد دید بایست که انگشت تو را هم بِبُرد سارقی خواست که غارت بکند پیرهنت دست انداخت ،گریبان تو را هم بدرد دیگری داشت به سر، نقشه ی عمامه تو گفت شال کمرت را ز چه با خود نَبَرد @hosenih آن یکی گفت که در کوفه کسی حتماً هست زره پاره و خونین تو را هم بخرد اَخنس انگار مهیّای سرت بود ولی شمر ميخواست خودش از بدنت سر بِبُرد گفت قاتل به سنان بن أنس با وحشت چه کنم خنجر اگر حنجر او را نَبُرد @hosenih آخرالامر به رَزّازیِ تو تن دادند گشت ده مرکب تازه نفس از روی تو رَد خوب از حال که رفتی، به روی سینه نشست گفت جز من چه کسی گندم ری را بخورد جرعه ای آب ندادند و بریدند سرت تشنه لب هیچ کسی سر ز غریبی نَبُرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند در زیر دست و پا ، زده ای دست و پا حسین مقتل نوشته پیکر تو نرم گشته بود با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین مقتل نوشته حد حرم را چهل زراع رفته تن بدون سرت تا کجا حسین @hosenih مقتل نوشته ضربه به پهلوی تو زدند حتما شبیه مادرتان بی هوا حسین مقتل نوشته راس تو را بد بریده اند چون از جلو بریده نشد از قفا حسین مقتل نوشته دست به گیسوی تو زدند یک عده گرگ های بی حیا حسین @hosenih مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد با خنجری شکسته و با ضربه ها حسین مقتل نوشته زیر گلو نحر گشته بود پهنای نیزه شد به گلوی تو جا حسین هر ضربه را برای رضای خدا زدند شمشیر ، نیزه ، سنگ و حتی عصا حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ رفته صبر از کَفَم این حال نمی‌فهمم چیست عمق این فاجعه صد سال نمی‌فهمم چیست در سرم هست از او طرح سری خون‌آلود من که نقاشی و تمثال نمی‌فهمم چیست @hosenih درکَم از اوست همین قدر که شد ذبح عظیم باقی روضه يِ‌ گودال نمی‌فهمم چیست کشتن تشنه‌یِ زخمی عمل سختی نیست بر سرش این همه جنجال نمی‌فهمم چیست! سر کجا رفته و انگشتر و انگشت کجاست؟ بسمل کَنده پر و بال نمی‌فهمم چیست @hosenih نحر این سر که خودش جایزه دارد، دیگر غارتِ خیمه و اموال نمی‌فهمم چیست زره و خوود و سپر باز هم ارزش دارد غارتِ چادر اطفال نمی‌فهمم چیست!!! بین گودال و شلوغیش تنش خُرد شده نعل آوردن و پامال نمی‌فهمم چیست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ كار را يكسره كرد و پا شد دور شد از همگان، تنها شد مقتل انگار پر از غوغا شد سر پيراهن او دعوا شد روح از حنجر او زد بيرون شمر از قتلگه آمد بيرون @hosenih تا جدا شد سر شاه از بدنش شمر ماند و دل غرق محنش يادش آمد بدن بى كفنش لرزه افتاد بر اعضاى تنش بيشتر شد غم و دردش، هردم با خودش گفت چه كارى كردم @hosenih سنگ با پيكر مولا ضد بود نيزه در كار خودش وارد بود سر او دست دو تا فاسد بود خواهرش هم روى تل شاهد بود كفن مادرى اش را بردند آه، انگشترى اش را بردند @hosenih شمر هرچند كه نادم شده بود تازه آغاز مراسم شده بود خيمه خالى ز محارم شده بود وقت تقسيم غنائم شده بود حرمله سهم خودش را برداشت خیمه هم بوی علی اصغر داشت @hosenih بين شان چهرۀ نامى بسيار عالم فقه و كلامى بسيار زن يكى بود و حرامى بسيار پيش رو مردم شامى بسيار كمر واژه از اين غم خم شد صحبت از زينب و نامحرم شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ افتاده بود روی زمین و کفن نداشت آن یوسف شهید به تن پیرهن نداشت پیکر بدون سر به روی خاک مانده بود سر روی نیزه بود و اثر از بدن نداشت غرق ستاره بود تن آسمان عشق خورشید هم فروغ چنین شب شکن نداشت @hosenih وقتی که عصر روز غریبی رسیده بود عالم به قدر زینب کبری محن نداشت گلبوسه داد چون به گلوی حسین خویش آن قدر گریه کرد که تاب سخن نداشت انگشتی از اشاره به خاتم فتاده بود ای کاش قتلگاه دگر اهرمن نداشت @hosenih بعد از سه روز آن گل بی غسل و بی کفن جز بوریا برای تن خود کفن نداشت می رفت تاکه محو کند کاخ ظلم را نیلوفری که فرصت پرپرشدن نداشت غمنامه ای نوشت «وفائی»و می گریست چون شمع چاره ای بجز از سوختن نداشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کشمکش بهر پیروهن نکنید سر غارت بزن بزن نکنید نیزه را داخل دهن نکنید جسم او را اگر کفن نکنید آه و نفرین میکنم همه را میکشانم علی و فاطمه را @hosenih نیزه را از روی پرش بردار چکمه ات را ز پیکرش بردار خنجرت را ز حنجرش بردار لعنتی دست از سرش بردار تشنه هست و رمق ندارد او سر او را عقب نکش از مو @hosenih شمر بس کن تو قتلگاه نرو بی وضو سمت و سوی شاه نرو دخترش میکند نگاه نرو روی این جسم پاره راه نرو این که افتاده نور عین من است خواهرش هستم و حسین من است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در معرض گرما به تماشا بدنش را حتی ز تنش برد کسی پیروهنش را @hosenih بر نِی سر او جالس و بر تیرهٔ صحرا کردند رها، از سرِ تحقیر تنش را بر باد رود کون و مکان آه اگر که.. از باد بگیرند سراغ کفنش را جا دارد اگر از نگهش سیل ببارد آن دیده که کردند پر از خون دهنش را گودال مجالِ سخن از شاه گرفت و... خنجر ز جفا ذبح نموده سخنش را @hosenih ای وای اگر مادر آن کشته ببیند در لُجهٔ خون حالت پرپر زدنش را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دل من اگه نخونه، برا تو غزل ترونه خودش اینو خوب میدونه، نباید دیگه بمونه از خدا همیشه می خوام، که تو رو ازم نگیره بکشه همیشه از دل، آتیش غمت زبونه من یقین دارم که هر کس، برا تو روضه میگیره دست مهر مادر تو، زده رو دلش نشونه @hosenih هرکسی میون روضه ت زمزمه داره دمش گرم دعا خونه مادر تو برا هر کی نوحه خونه هوا سرد سرده امّا، دل به یاد تو بهاره تو رگای سینه زن هات، خون حنجرت روونه هرکسی آتیش بگیره، میون روضه ی داغت اونو آتیش جهنّم، نمیتونه بسوزونه @hosenih دل اهل آسمونا، همه روزه بی قرارت شاهدم تنگ غروب و... رنگ سرخ آسمونه ملکوتیا میمیرن، برای لبای خشکت گل زخم و ذکر یا رب... زده از لبت جوونه گرگا دورتو گرفتن... مادر تو ناله می زد یوسف تشنه لب من! توی چاه پُرِ خونه @hosenih تنتو طواف کردن، نیزه دارای سواره بگم آخرش رو یا نه... باقی روضه بمونه زینب و با دست بسته، بعد تو اسیری بردن دختر شیرخدا رو تا کجا برده زمونه! با کبودی نگاهش، دخترت ازت میپرسید چی شده لبت کبوده، جای چوبه خیزرونه؟! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم گودال از زبان مادرش ▶️ از آه خود شرر به دل ماسوا مزن آتش به قلب مادر غم مبتلا مزن @hosenih لبهای تو کبود شده مثل بازویم با این لب کبود مرا هی صدا مزن حالا که آمدم ز تو این است خواهشم تا من میان قتلگهم، دست و پا مزن هرکس رسید ضربه زد، اما یکی نگفت با سنگ میزنی، تو دگر با عصا مزن با قرب حق به جانب گودال میزنی رحمی کن و برای رضای خدا مزن برسینه اش نشستی و بر او لگد زدی پنجه براین محاسن از خون حنا مزن @hosenih هرضربه میزنی بزن ای بی حیا ولی بر استخوان گردن او، بی هوا مزن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آه افتاد ماه در گودال ماه افتاد آه در گودال @hosenih عمه با نیزه های دور تنت ساخت یک بارگاه در گودال بود پیراهنت سپید ولی می شود راه راه در گودال می شود راه راه بعد کبود آخرش هم سیاه در گودال ای بمیرم برای یک آقا آمده یک سپاه در گودال @hosenih سر تو می رود فقط پایین گاه در تشت گاه در گودال ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ حسین، گیسوی با خون خضاب، دیده قدیم به سمت صحنه ای آمد که خواب دیده قدیم رها شد از زه، تیری که آب دیده قدیم که او هر آنچه ببیند رباب،دیده قدیم تمام آن چه شنیدیم، دیده است حسین بخوان لهوف و ببین چه کشیده است حسین @hosenih به آب زد، به عطش زد، به آب و آتش زد چه تیغ ها که عدو بر تن منقش زد چقدر شعله که بر دامن سیاوش زد فرات، گِل به سر و دست پشت دستش زد به رو سیاهی ضرب المثل مضاعف گشت حسین، تشنه لب چشمه رفت و تشنه گذشت @hosenih رسيد روضه به جايي كه ديدنش سخت است به حنجري كه يقيننا بريدنش سخت است تني كه مثله شود پاكشيدنش سخت است صداي واي بني شنيدنش سخت است اگرچه سخت سرت را ولي جدا كردند چنان كه فاطمه را از علي جدا كردند @hosenih همين كه تير رها كرد تيغ مي بُرد رفيق مي زند و نارفيق مي برد و بوسه گاهِ نبي را دقيق مي برد عميق بوسه زده پس عميق مي برد چنان پرنده كه هي بال را به هم زده است صداي فاطمه گودال را به هم زده است @hosenih خدابخير كند لحظه هاي اخر را خدا بخير كند رفتن برادر را يكي بگيرد از ان دور چشم خواهر را كه شمر بين دو دستش گرفته يك سر را به نيزه زلف كمند است ساعتي ديگر سري به نيزه بلند است ساعتي ديگر @hosenih بلند گفت یکی آن وسط، سرش با من ولی مزاحممان است خواهرش، با من! تو پا گذار به گودال، خنجرش با من شروع کار قتال از تو، آخرش با من! بریدن سر او مثل آب خوردن بود جداشدن ز قفا، ظلم بر سر و تن بود @hosenih ز قتلگاه، اگر بوی سیب می آید حبیبه ای به مزار حبیب می آید صدای ناله ی زهرا عجیب می آید که آخرین پسرم عنقریب می آید در آن زمان سر خون حسین من جنگ است به هر کجا بروید آسمان همین رنگ است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در مقاتل خوانده ام گودال غوغا شد، ولی آن طرف تر بود غوغا... آن طرف تر... بر تلی @hosenih آسمان گو بر زمین آید ولی هرگز مباد پیش چشم خواهری بر خاک و خون افتد یلی قتلگاه زینب است این یا حسین ابن علی؟ قتلگاه زینب است این... یا حسین بن علی! @hosenih "حنجر" است این واژه یا "خنجر"؟ میان خط اشک همچنان ناخوانده مانده صفحه های مقتلی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دل من داغدار رفتن توست به‌روي خاک اين صحرا تن توست @hosenih تمام گرگ‌ها در قتلگاهند چه دعوايی سر پيراهن توست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دوباره روضه آخر خدا به خیر کند دوباره داغ برادر خدا به خیر کند دوباره بارش سنگ و دوباره پیشانی حدیث تیر مکرر خدا به خیر کند @hosenih دوباره خاطرۀ بوسه گاه پیغمبر دوباره شمر ستمگر خدا به خیر کند به روی سینه نشسته دوباره با خنجر شروع می کند از سر خدا به خیر کند یکی به روی بلندی یکی بر آن گودال نشسته مادر و دختر خدا به خیر کند دوباره حرمله و یک سه شعبه و آقا که در می آورد از پر... خدا به خیر کند دوباره تاختن اسب تازه نعل شده به روی جسم مطهر خدا به خیر کند @hosenih دوباره سرقت خلخال و آتش و خیمه دوباره غارت معجر خدا به خیر کند سرش به دامن مادر خدا نصیب کند شکسته پهلوی مادر خدا به خیر کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ لشکری آمده تا سهم غنیمت ببرد از تنی غرقه به خون، جامه به غارت ببرد از سراشیبی گودال سرازیر شدند با هم از بختِ بد غائله درگیر شدند @hosenih بابت جنگ جمل کسب غرامت کردند سر عمامه ی آقام قیامت کردند دست از این پیرهن ارثیه بردار ، سنان مادرش دوخته با زحمت بسیار ، سنان خولی خیر ندیده چه خیالی داری ؟ کوفی چشم دریده چه خیالی داری ؟ خورجین دست گرفتی سرِ گودال چرا؟ مانده ای خیره بر این زخمیِ بد حال چرا ؟ حرمله زیر سر توست بولله ببین پشت خیمه چقدر نیزه فرو رفته زمین @hosenih ساربان منتظر رفتن لشکر مانده گوشه ای منتظر فرصت بهتر مانده هر کسی سهم نبرده ست بهم می ریزد بی نصیب از تن عریان، به حرم می ریزد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نه تنها زخم‌ها بي‌التيام است حديث غربت او ناتمام است @hosenih ميان قتلگاه افتاده اما نگاه آخرش سوی خيام است *** به موج خون رها در قتلگاهی به سوی آسمان داری نگاهی @hosenih چه عرفانی‌ست ذکر آخر تو: «الهی يا الهی يا الهی» ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یکباره میان راه پایش لرزید مبهوت شد، از بغض صدایش لرزید @hosenih زینب به چه خیره شد که اینگونه زمین از ناله ی "وا محمدا"یش لرزید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر زینب بیا ، این شمر با پا رفته منبر را ببر چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر @hosenih این فرصت پیش آمده دیگر نمیاید به دست دامن کشان، دامن بیاور با خودت سر را ببر ناله بزن ، فریاد کن ؛ اما همه ش بی فایده است این شمر- از اینجا نخواهد رفت ؛ مادر را ببر ای لشگر بی آبرو اینگونه عریانش مکن پیراهنش را بر زمین بگذار ، معجر را ببر @hosenih انگشتری که ضربه خورده درنمیاید ز دست جایش النگوی من و این چند دختر را ببر من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام از بین نامحرم بیا عباس خواهر را ببر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ قلبی که با حضور شما پا نمی شود محبوب خانواده ی زهرا نمی شود انسان بی حسین چو بیمار لاعلاج دردش به هیچ وجه مداوا نمی شود @hosenih عین هزار سال رکوعش قبول نیست قدی که سمت کرببلا تا نمی شود تنها نه اینکه زنده کند مرده را حسین بی مهر او مسیح، مسیحا نمی شود همچون رسالتی که روی دوش مصطفاست جز او کسی به دوش نبی جا نمی شود روزی به روی سینه ی احمد نشسته بود امروز، شمر از بدنش پا نمی شود @hosenih می خواست از گلو سر او را جدا کند خیلی تلاش می کند... اما نمی شود جز آن که از قفا ببرد از حسین سر از کار قاتلش گرهی وا نمی شود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ این قدر بر دلم شرر نزنید داغ جانسوز بر جگر نزنید @hosenih سر بریدید از تن سروم باز بر ساقه اش تبر نزنید عمه ام آمده، عقب بروید به سر و صورتش سپر نزنید پدرم گیر کرده در گودال به تنش تیر این قدر نزنید نیزه در پیکرش فرو نکنید به تنش زخمِ بیشتر نزنید @hosenih مادرش هم به قتلگاه آمد آه... ای قوم خیره سر ... نزنید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می پرم گرد کوی و بام حسین تا بیفتم دمی به دام حسین با تواضع و دست بر سینه رو به قبله به احترام حسین @hosenih السلام علیک یا عطشان تشنه ام تشنه ی سلام حسین سند بندگیم را مادر روز اول زده بنام حسین پدرم بین سجده ی شکرش خواست تا که شوم غلام حسین کاش تا پیری ام همین باشد من و عشق علی الدوام حسین من و یک عمر نوکری کردن سایه ی لطف مستدام حسین هرکسی جون این تبار شود می برد بهره از مرام حسین من کی ام ؟ خانه زاد این درگاه ریزه خواری که از طعام حسین قد کشیدم ولی نبردم پی به سر سوزن از مقام حسین راز آزادگی و دینداری همه پیداست در کلام حسین @hosenih زیر بار ستم نباید رفت سرفرازی شده پیام حسین ذوالفقار است در کف مردی که می آید به انتقام حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ برای روضه همین بس که ناگهان زده اند عزیز فاطمه را سنگ بی امان زده اند فقط نه سنگ و نه نیزه که عده ای آن روز به جسم خسته ی او زخم با زبان زده اند @hosenih نوشته اند جوانان به سریع و پی در پی نوشته اند که پیران عصا زنان زده اند برای روضه همین بس که بی رمق افتاد برای روضه همین بس که همچنان زده اند اگر که تیغ نبوده غلاف آوردند اگر که تیر نبودست با کمان زده اند چقدر زخم روی زخم روی زخم آمد چقدر تیغ فراوان به استخوان زده اند برای غارت معجر برای گهواره به خیمه های اسیران کاروان زده اند مصیبت است بگویم که عمه ی ما را زبان که لال شود , خاک بر دهان ... زده اند سری به نیزه بلند است وای از این غم سری که بر سر نی بود را چنان زده اند که چند بار سر از روی نیزه اش افتاد و باز برسر نی پیش کودکان زده اند برای آنکه سر از بین کودکان برود اسیرها چقدر رو به این و آن زده اند @hosenih شکست ابروی او و شکست دندانش و پاره شد لب او بس که خیزران زده اند خرید جنس غنیمت چه رونقی دارد در این میانه سری هم به ساربان زده اند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ذوالجناح آمد و احوال به هم ریخته اش ریخت بر هم حرم از یال به هم ریخته اش صیحه زد زینب از اقبال به هم ریخته اش کربلا مانده و گودال به هم ریخته اش می دود زینب و می دید سنان می آید شمر در معرکه لبخند زنان می آید @hosenih بین گودال شهنشاه جهان افتاده دور او نیزه و شمشیر و کمان افتاده سبط خاتم ولی از تاب و توان افتاده چشم نرگس به شقایق نگران افتاده وا علیا پسر فاطمه تنها مانده وا نبیا وسط عهد شکن ها مانده @hosenih پیرهن چاک و بدن چاک و پر از زخم تنش یک نفر آمده انگار سرِ پیرُهنش از دم تیغ به هم ریخته نظم بدنش با عصای خودت ای پیر تو دیگر مزنش اشکها موج فشان بر دل ساحل بزنید من چه گویم خودتان سر به مقاتل بزنید @hosenih شمر با خویش در آن باغچه خنجر آورد پنجه اش را طرف زلف صنوبر آورد ناله اهل حرم را به فغان در آورد وای از آنچه که او بر سرِ حنجر آورد امتحان سر شده و وقت قبولی شده است حل این مسئله هم قسمت خولی شده است @hosenih سر و سامان جهان بر سر نی رفت سرش پا به پایش به سرِ نیزه می آید پسرش میخورد تاب در اطراف سر او قمرش این سفر کرده خدایا به سلامت سفرش مادر از دور به دنبال سرش می آید بعد از اینها چه به روز پسرش می آید؟؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih