eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تمام کرب و بلا پر شد از تمام تنت به دست نیزه و شمشیرها زمام تنت @hosenih تو یوسفی و تو را آخرش نظر کردند چقدر نیزه فتاده علی به دام تنت سنان و تیر و تبر متحد شدند اینجا به اتفاق گرفتند انسجام تنت کنار تو دل بابات ارباً ارباً شد... علی چکار کنم بهر التیام تنت؟ «بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد» به ضرب نیزه نه، تنها به احترام تنت @hosenih کنار خیمه علمدار زیر لب می گفت: بگیرم آخر از این قوم انتقام تنت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کم ندیدم ز اهل شام آزار... همه اش یک طرف ولی بازار... @hosenih جای اهل و عیال حیدر نیست شدم اینجا ز زندگی بی زار ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بین گودال پیکری گم شد یادگاری مادری گم شد آن قدر تیر و تیغ ونیزه زدند که در آن بین خنجری گم شد @hosenih مثل الماس هزار تکه شدی تکه‌هایی ز گوهری گم شد تا به ده اسب نعل تازه زدند تا چهار فرسخی پری گم شد حرف انگشتری وسط نکشید هدیه سرخ خواهری گم شد @hosenih روی نیزه سری نمی‌شد جا بین هجده سنان سری گم شد حمله کردند و امر شد به فرار وسط دشت دختری گم شد تا یکی را نجات داد عمه ... خبر آمد که دیگری گم شد @hosenih حمله کردند، هر چه شد بردند ناگهان چند معجری گم شد ناله می‌زد رباب پی در پی گاهواره ز اصغری گم شد ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عرش افتاده در ته گودال آفتاب و قمر ته گودال وسط لشگری ز حرمله ها یک نفر بی سپر ته گودال @hosenih حجم گودال کوچک است، اما ریخته ده نفر ته گودال همه دشت از عطش می‌سوخت از همه بیشتر ته گودال ... هر چه در کوفه بوده اینجا هست سنگ...نیزه...تبر...ته گودال @hosenih تا به یک نیزه تکیه کرد، آمد ... ضربه‌ای بی خبر ته گودال قبل خون سر و لب و سینه ریخت خون جگر ته گودال من که (إنا الیه) خواهم خواند برود شمر اگر ته گودال @hosenih پر شده دشت از تمام تنش ولی افتاده سر ته گودال بعدازآن نعل‌های تازه دگر ... پیکری نیست در ته گودال ... کودکی عصر واقعه جان داد دید بی سر ... پدر ... ته گودال ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ همه جا از درو دیوار شرر می‌آید دارد انگار ز موعود خبر می‌آید @hosenih سوریه، غزه، یمن گرچه پر از خون شده است ولی از حادثه‌ها بوی ظفر می‌آید مالک این بار سر از فتنه جدا خواهد کرد دوره ی غربت مظلوم به سر می‌آید باید از روی زمین محو شود اسرائیل هر که مثل شهدا داشت جگر می‌آید وعده ی«نصر من الله» قریب است قریب فأستقم ... نصرت و امداد دگر می‌آید شک نکن قدرت شیطان همه وهم است و خیال پشت او می‌شکنیم، این ز تو بر می‌آید @hosenih بیست و پنج سال زیاد است برای تو یهود عمر تو زودتر از زود به سر می‌آید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تو را آفریده برای خودش تو را برده تا ابتدای خودش تو محو خدایی و او محو تو شده غرق در جلوه های خودش @hosenih هر آن جا خدا بوده تو بوده ای تو را برده او پا به پای خودش تو را می پرستم اگر میل اوست به تن کرده بر تو ردای خودش تو رازق، تو غافر، تو نعم الامیر نشانده تو را پس بجای خودش نمازی بخوان تا خدا بشنود ز لب های سرخت صدای خودش نه اینکه خدا خون بهایت شده شد اصلا خودش خون بهای خودش @hosenih نه تنها مسیحی که حتی مسیح بگیرد ز دستت شفای خودش نگاهت به هر کس که افتاده است نوشته دلش را گدای خودش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تو را آفریده برای خودش تو را برده تا ابتدای خودش تو محو خدایی و او محو تو شده غرق در جلوه های خودش @hosenih هر آن جا خدا بوده تو بوده ای تو را برده او پا به پای خودش تو را می پرستم اگر میل اوست به تن کرده بر تو ردای خودش تو رازق، تو غافر، تو نعم الامیر نشانده تو را پس بجای خودش نمازی بخوان تا خدا بشنود ز لب های سرخت صدای خودش نه اینکه خدا خون بهایت شده شد اصلا خودش خون بهای خودش @hosenih نه تنها مسیحی که حتی مسیح بگیرد ز دستت شفای خودش نگاهت به هر کس که افتاده است نوشته دلش را گدای خودش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تا میان عاشقان ما هم سری پیدا کنیم باید از خوبان عالم دلبری پیدا کنیم در مسیر قرب لحظه لحظه باید پیش رفت باید از این حال، حال بهتری پیدا کنیم @hosenih راه هایی رفته ایم و یک به یک بن بست بود وقت آن گردیده راه دیگری پیدا کینم چشمه ی جوشان همیشه مایه ی آبادی است پس سحر باید که چشمان تری پیدا کنیم فطرس آمد پر گرفت از تو به ما هم یاد داد باید از دست شما بال و پری پیدا کنیم @hosenih هفت شهر عشق را گشتیم و اینجا آمدیم ما کجا بهتر ز تو تاج سری پیدا کنیم؟ ما برای چشم و قلبی که در آن عشق تو نیست عاقبت یک روز باید خنجری پیدا کنیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تو را آفریده که خود را ببیند تجلی أسمای حسنی ببیند خودش از ازل خیره ات بود و حالا زمانش رسیده که دنیا ببیند... @hosenih تو آن کنز مخفی بالا نشینی که تنها تو را ذات أعلی ببیند تحیر فتاده به جان ملائک... خدا را ببیند؟ شما را ببیند؟ بدون سبب نیست بر ساق عرشی تو را دوست دارد که بالا ببیند @hosenih دلش تنگ عرش است زهرا و هر شب میان جمال تو أسماء ببیند به هر کس نگاهت بیفتد، یقینا اگر کور باشد چو بینا ببیند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
شعری از در وصف عاقبت مهدی ما هم پَر کشید از سبوی عاشقی مِی سَر کشید رفت از دنیای سازش کارها ‏ با شهادت ذکر یا حیدر کشید‎ @hosenih
«روضه‌ی گودال» این شب‌ها رقیه ارباً اربا دست و قلب و پا رقیه دور تا دورش فرشته گریه می‌کرد ذکر جبرائیل و فطرس «یا رقیه» @hosenih هر که با هر آنچه دارد می نوازد ... سنگ و سیلی یک طرف، تنها رقیه گوش رفت و گوشواره رفت و مو رفت ... غارتت کردند چون بابا ... رقیه پیرهن ... چادر ... معجر ... پاره پاره دختران شام تحت امنیت اما رقیه سوخته مو، چشم کم سو، دست بر پهلو گرفته أشبه الناس است به زهرا ... رقیه @hosenih عمه زینب پیر شد از ناله هایت گریه کم کن ناله کم کن «یا رقیه» می‌شود از خاک تا عرش خدا رفت با نماز شب نه، تنها با رقیه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ صحن های حرمت وادی طورند همه خادمانت ملک و مریم و حورند همه پدرت نور خودت نور حریمت نور است خاندانت ز ازل منشاء نورند همه @hosenih خشت خشت حرمت پنجره فولاد است سنگ های حرمت سنگ صبورند همه میرزای قمی و میرزجوادآقا ها از ملک برتر و در پیش تو مورند همه گره ای نیست که با یک نظرت وا نشود زائرانت چقدر غرق سرورند همه @hosenih غیر شب هیچ کسی پشت به خورشید نکرد منکران تو یقینا همه کورند همه جمکرانی شده هرکس که به قم آمده است.. اهل قم منتظر وقت ظهورند همه ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تو حیدری به تو چشمان تر نمی آید سرت سلامت اگر غصه سر نمی آید @hosenih رشید شهر چرا دست بر کمر داری؟ به تو گرفتن دست از کمر نمی آید گره گشای همه دست های بسته علی به دست حیدری ات بند و پر نمی آید سپرده ام به کنیزان که نان درست کنند ز دست و بازوی من کار برنمی آید @hosenih میان شعله من و در بهم گره خوردیم علی ز پهلوی من میخ در نمی آید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چند روزی ز عمر ما باقی است همه را خرج یار باید کرد ... دلبر ما اگر چه سخت پسند... دل او را شکار باید کرد گر به دردت نمی خوریم بگو غیر گریه چکار باید کرد؟ @hosenih کار تو ناز و کار ماست نیاز همه شب را هوار باید کرد روی دستم گرفته ام جان را تو بگو کی نثار باید کرد؟ راه وصل تو بذل جان من است پس فقط فکر دار باید کرد دل من را اگر بدون تو شد یکسره غرق نار باید کرد @hosenih از همه خلق از زمانه ی پست بسوی تو فرار باید کرد سالیانی است غرق پاییزم با تو جان را بهار باید کرد هر که دنبال ساحل امن است به حسینش دچار باید کرد...َ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«روضه‌ی گودال» این شب‌ها رقیه ارباً اربا دست و قلب و پا رقیه دور تا دورش فرشته گریه می‌کرد ذکر جبرائیل و فطرس «یا رقیه» @hosenih هر که با هر آنچه دارد می نوازد ... سنگ و سیلی یک طرف، تنها رقیه گوش رفت و گوشواره رفت و مو رفت ... غارتت کردند چون بابا ... رقیه پیرهن ... چادر ... معجر ... پاره پاره دختران شام تحت امنیت اما رقیه سوخته مو، چشم کم سو، دست بر پهلو گرفته أشبه الناس است به زهرا ... رقیه @hosenih عمه زینب پیر شد از ناله هایت گریه کم کن ناله کم کن «یا رقیه» می‌شود از خاک تا عرش خدا رفت با نماز شب نه، تنها با رقیه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گر چه می‌خواست که این قصه فراگیر شود... فتنه با خون می‌خوابد شاعر: @dobeity_robaey
تو را آفریده برای خودش تو را برده تا ابتدای خودش تو محو خدایی و او محو تو شده غرق در جلوه های خودش هر آن جا خدا بوده تو بوده ای تو را برده او پا به پای خودش تو را می پرستم اگر میل اوست به تن کرده بر تو ردای خودش تو رازق، تو غافر، تو نعم الامیر نشانده تو را پس بجای خودش نمازی بخوان تا خدا بشنود ز لب های سرخت صدای خودش نه اینکه خدا خون بهایت شده شد اصلاً خودش خون بهای خودش نه تنها مسیحی که حتی مسیح بگیرد ز دستت شفای خودش نگاهت به هر کس که افتاده است نوشته دلش را گدای خودش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷برخی از اظهار لطف‌های شاعران گرامی در پی عروج حجت‌الاسلام به سمت مناجات کشاندند تو را چه زود سر سفره نشاندند تو را می‌خواستی از جنس شهیدان باشی… به خواسته‌ات خوب رساندند تو را ✍ استاد هر کس که مقرب است در فکر بلاست آواره‌شدن قاعده‌ی عشق خداست "مهدی مطلبی" پَرید اما باز در صحن "حسینیه" ی او "روضه" بپاست تا حسین ارباب باشد خوش به حال نوکرش لحظه‌ی جان دادنش آید به بالای سرش بعد خدمت در حسینیه به پاس نوکری جنتش امضا شود با دست زهرا مادرش تا بوده همیشه زیر دِینت بوده در هر نفسی به شور و شینت بوده یا فاطمه، این مرد که از دنیا رفت گریه کُن روضه‌ی حسینت بوده عاقبت مهدی ما هم پَر کشید از سبوی عاشقی مِی سَر کشید رفت از دنیای سازش کارها ‏ با شهادت ذکر یا حیدر کشید‎ از طرف این عزیز، تقدیم به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) صــلــوات
خاکی تمام چادر او...، مثل زهرا گشته سفید و سوخته مو...، مثل زهرا با هر نفس کل تنش پر می‌شد از درد دستی به سر، دستی به پهلو...، مثل زهرا سیلی تمام صورت او را بهم زد پاره شده گوش و دو ابرو...، مثل زهرا سیلی به جرم عشق حیدر می خورد او افتاده گیر مرد بد خو...، مثل زهرا باید کسی دست تو را حتماً بگیرد‌... دیگر دو چشمت گشته کم سو...، مثل زهرا ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آیات عاشقی‌ست که تنزیل می‌شود یس و مریم‌ست که ترتیل می‌شود کوثر وَ مُلک بوده و والفجر هم رسید قرآنِ فاطمه‌ست که تکمیل می‌شود سبِّح بحمد ربِّکَ یا مرتضی علی... با این پسر ز شأن تو تجلیل می‌شود کشتی عشق او که دلش را به آب زد دوزخ یقین نمود که تعطیل می‌شود إنی أنا الغریبِ زمان ولادتت، با سرخیِ گلویِ تو تأویل می‌شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فضای خیمه برای تجلی‌اش تنگ است علی کسی‌ست که با کفر بر سر جنگ است شبیه کودکیِ حیدر است و از اول، صدای گریه‌ی او با رجز هماهنگ است علی، علی‌ست چه شش ماهه یا نَوَد ساله که ریشه می‌کَنَد از هرچه بذرِ نیرنگ است ز غربت ولی الله سوخت، نه ز عطش قعودِ وقتِ امام، یک ننگ است علی! به منبرِ دستِ حسین خطبه بخوان که خطبه‌های علی خط‌به‌خط خوش‌آهنگ است علی برای هدایت طلوع کرده، ولی همیشه پاسخ کوفه برای حق، سنگ است گمان کنم که (سفیدی) برات دردسر است لباسِ سرخ مبارک! چقدر خوش رنگ است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من به آغوش تو ای ماه خدا محتاجم من به شب‌های مناجات و دعا محتاجم از رها بودن شیطان، به خدا می‌ترسم من به امداد و عنايات شما محتاجم دست در دست ابوحمزه به معراج روم به سحرهای پُر از آه و بُکا محتاجم بِروی باز سحر خواب، مرا می‌گیرد پس سحر باز سراغم تو بیا، محتاجم "خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است"* هر سحر خواب ز چشمم بربا محتاجم می‌روی ماه خدا، کاش مرا هم ببری نگرانم که شوم از تو جدا... محتاجم تا گره زود ز کار دل من باز شود... به هوای حرم کرب و بلا محتاجم ✍ *آخوند همدانی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دو بیت در فراق حال و هوای وقت سحر، فرق کرده است باریدن دو دیده‌ی تر، فرق کرده‌ است ماهِ خدا! نبودنت احساس می‌شود... حالا که نیستی، چقَدَر فرق کرده است ✍ @hosseinieh_net
🌷برخی از اظهار لطف‌های شاعران گرامی در پی عروج حجت‌الاسلام به سمت مناجات کشاندند تو را چه زود سر سفره نشاندند تو را می‌خواستی از جنس شهیدان باشی… به خواسته‌ات خوب رساندند تو را ✍ استاد هر کس که مقرب است در فکر بلاست آواره‌شدن قاعده‌ی عشق خداست "مهدی مطلبی" پَرید اما باز در صحن "حسینیه" ی او "روضه" بپاست تا حسین ارباب باشد خوش به حال نوکرش لحظه‌ی جان دادنش آید به بالای سرش بعد خدمت در حسینیه به پاس نوکری جنتش امضا شود با دست زهرا مادرش تا بوده همیشه زیر دِینت بوده در هر نفسی به شور و شینت بوده یا فاطمه، این مرد که از دنیا رفت گریه کُن روضه‌ی حسینت بوده عاقبت مهدی ما هم پَر کشید از سبوی عاشقی مِی سَر کشید رفت از دنیای سازش کارها ‏ با شهادت ذکر یا حیدر کشید‎ از طرف این عزیز، تقدیم به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) صــلــوات
نسیم تلخِ پُر از انکسار می‌آید و ذوالجناح دگر بی سوار می‌آید تمام فاجعه را با دو چشم خود دیده که ناله می‌زند و بی قرار می‌آید فقط نه کرب و بلا و مدینه و مشعر صدای ناله‌ای از مُستجار می‌آید میان خیمه‌ی آتش گرفته، غیر از غم سراغ اهل حرم، اضطرار می‌آید غروب با خودش انگار غربت آورده ز سمت خیمه صدای «فرار» می‌آید یکی دوید، گمان می‌کنم سر آورده چقدر با عجله! از شکار می‌آید؟ تمام لشکر ابلیس غرق شادی بود از این به بعد چه بر روزگار می‌آید؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e