بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#رضا_باقريان
▶️
پا به پای پدر سفر کردم
در میان خرابه سر کردم
پدرم بینِ ریسمان بود و
با رقیه پدر پدر کردم
عمه ام تا به رویِ خاک افتاد
دیده ام را ز اشک، تر کردم
از همان روزِ تلخ، تا امروز
گریه هر روز تا سحر کردم
دست در دست عمه ام آن روز
از دلِ نیزه ها گذر کردم
@hosenih
سُمِ مرکب بوی گلاب گرفت
از تنی که به آن نظر کردم
تا سه ساله میان راه افتاد
پدرم را خودم خبر کردم
آنقدَر داغ دارم از آن دم
که از این زهر، خون، جگر کردم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
#رضا_باقریان
▶️
ای همسر با غیرت طاها خدیجه
ای شان تو بالاتر از بالا خدیجه
روح بلندت اوج اَوْاَدْنا خدیجه
تو دائم الْاِنفاق هستی یا خدیجه
داروندار حضرت زهرا خدیجه
@hosenih
شب تا سحر مشغول تسبیح و دعایی
اول مسلمانِ زنِ دین خدایی
تنها طرفدار حریم مصطفایی
مادر بزرگِ خاندان هَلْ اَتایی
همراه احمد بوده ای هر جا خدیجه
@hosenih
دارایی ات را دادی و دلبر گرفتی
بار اِلَم از دوش پیغمبر گرفتی
سیب بهشتی خوردی و کوثر گرفتی
زهرا که آمد رتبه ی مادر گرفتی
ای که مقام تو بوَد والا خدیجه
@hosenih
پای نبی تا لحظه ی آخر نشستی
با غیرتت بت های یثرب را شکستی
انفاق را هرگز به روی دین نبستی
در تنگنای ظلم، حق را می پرستی
در راه حق کردی فدا جان را خدیجه
@hosenih
از اهل یثرب طعنه و دشنام خوردی
خونِ جگرها در رهِ اسلام خوردی
خونِ دل از زن های نافَرجام خوردی
آن قدْر هم حرف بد از اقوام خوردی
که دل بریدی آخر از دنیا خدیجه
@hosenih
سجاده پای بندگی ات ایستاده
اصلاً مقام توست، مِعْراجُ السَّعاده
دین خدا پیمانه و عشق تو باده
باید به زهرا گفت، ای محراب زاده
جاری نگردد اشکهایت با خدیجه
@hosenih
مادر که باشد، شأن دختر پایدار است
این چارچوبِ خانه حتی استوار است
مادر نباشد، روز روشن شام تار است
امشب دل زهرا برایت بی قرار است
بعد تو زهرا می شود تنها خدیجه
@hosenih
بوی جدایی می دهد هرمِ صدایت
دیگر نمی آید صدای ربنایت
این لحظه های آخری باید برایت
روضه بخوانیم از غم کرببلایت
تا چشم های تو شود دریا خدیجه
@hosenih
امشب تمامِ بسترت را، غم گرفته
اِنسیَّةُ الْحورایِ تو، ماتم گرفته
با اینکه قلب حضرت خاتم گرفته
شکر خدا دورِ تو را مَحرَم گرفته
وای از غروب روز عاشورا، خدیجه
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
تیغی که بین سجده شکسته سر مرا
قبلا غلاف آن کمرم را شکسته بود...
شاعر: #رضا_باقریان
@dobeity_robaey
#امام_سجاد_ع_مصائب
سجادهی سجاد پر از اشک روان بود
چل سال خودش پای دلش مرثیه خوان بود
کابوس حرم از جگرش زخم گرفته
چل سال به یاد عطش غمزدگان بود
با یاد اسیران حرم، آب و غذایش
چل سال شب و روز فقط آه و فغان بود
چل سال دلش تنگ صدای علی اکبر
چل سال وضو ساخت و دلتنگ اذان بود
از خاطر او محْو نشد جسم برادر
در سینهی آزردهی او داغ جوان بود
عمامهی او سوخت، ولی موی سرش نه
شرمندهی موی سر دلسوختگان بود
چشمان ترش زخم شد از اشک سحرها
از آن همه گل در نظرش باغ خزان بود
موی سرش از گوشهی گودال سفید است
این روضه برای دل او بسکه گِران بود
در گوشهای از حجره، به یاد تن عریان
یک عمر خودش بود و همین قَدِ کمان بود
تا آبِ گوارا به لبش خورد، دلش ریخت
لبهای علی در نظرش آه، عیان بود
در کرببلا قاتل او زخمِ سنان شد
دروازهی ساعات فقط زخم زبان بود
✍ #رضا_باقریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e