eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
41.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
283 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه‌های آن کسانی می‌خورد در، بیشتر که به سائل می‌دهند از هرچه بهتر بیشتر عرض حاجت می‌کنم آن‌جا که صاحب‌خانه‌اش پاسخ یک می‌دهد با ده برابر بیشتر گاه‌گاهی که به درگاه کریمی می‌روم راه می‌پویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر گردنم در زیر دیِن آن امامی هست که داده در ایرانِ ما طوبای او بَر، بیشتر آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است با سلامش می‌کند قم را معطر بیشتر قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر قصد این بار قصیده از برادر گفتن است ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنم را می‌کنم این‌گونه باور بیشتر مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان‌ترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر... بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شجر نور، نوبر آورده بحر توحید، گوهر آورده آسمان ولایت و عصمت بهر خورشید، اختر آورده لاله‌ای سرزده که از فیضش صد بهار معطر آورده دختر آورده بانوی اسلام یا که بر خلق مادر آورده نجمه، خورشید عالم افروزی بهر موسی بن جعفر آورده یا مگر دختر رسول‌الله زینب از بهر حیدر آورده پدر و مادرم فدایش باد که چو معصومه دختر آورده حبّذا حبّذا که بر سه امام عمّه و دخت و خواهر آورده اوّل صبح ماه ذیقعده آفتابی منّور آورده آفتابی که ماه و خورشیدش بوسه از آستان برآورده جبرئیل از خدا بر این دختر صلوات مکرر آورده صدق و اخلاص و صبر زینب را با جلال برادر آورده فاطمه عصمت خدای غفور که به معصومه آمده مشهور عصمت داور است این دختر گل پیغمبر است این دختر بعد زهرا و عمه‌اش زینب بهترین دختر است این دختر ز آنچه گفتند در فضایل او بهتر و برتر است این دختر در جلال و کمال و قدر و شرف تالی مادر است این دختر لیلةالقدر موسِی‌ِ جعفر سورۀ کوثر است این دختر پای تا سر رضا و سر تا پا موسِی‌ِ جعفر است این دختر دستگیر همه گنهکاران در صف محشر است این دختر نخل سرسبز گلبن قرآن شهر دین را "در" است این دختر آفتاب دل امام جواد بر رضا خواهر است این دختر مادرش پارۀ تن احمد بضعۀ حیدر است این دختر در دو عالم چو مادرش زهرا بر زنان سرور است این دختر ماه رخسار آن بتول مقام نقش گلبوسه دارد از سه امام عصمت کبریاست معصومه قبلۀ اولیاست معصوم بضعۀ پاک موسی‌جعفر جسم و جان رضاست معصومه پای تا سر چو عمه‌اش زینب دخت زهرانماست معصومه همه خلقند زیر سایۀ او آفتاب خداست معصومه درّ تقوی و گوهر عصمت یم حلم و حیاست معصومه زخم دل را ز مرحمت مرهم درد جان را دواست معصومه بوی عطر بهشت در نفسش همچو خیر النساست معصومه این ندا سر دهند، قمّیون روز محشر، کجاست معصومه اهل قم! خلق را پناه دهید که پناه شماست معصومه روضه‌اش جان فزاتر از کعبه قبلۀ جان ماست معصومه بین صحن طلا و آینه‌اش جای سعی و صفاست معصومه پایتخت حکومتش در قم به جهان مقتداست معصومه این جهان جسم و او بُوَد جانش پدر و مادرم به قربانش دخت موسی که طور دل حرمش جان کند زندگی ز فیض دمش چشم ما و غبار زائر او دست ما و عنایت و کرمش از صفّائیه‌اش، صفا خیزد ارم ماست شارع ارمش در خیابان آستانۀ او لرزه افتد فرشته بر قدمش جنب صَحنینِ او بُوَد رودی که به هر قطره هست فیض یمش سال‌ها روز و شب به فیضیّه نور دانش دمیده از حرمش من و مدح کریمۀ عترت؟ به خدا مدح عالم است کمش هر که در قم زیارتش نکند بوده بر جان خویشتن ستمش همه چون اهل قم گدای وی‌اند از عرب بر گرفته تا عجمش هر که بر خاک او نکرد سجود هست یکسان وجود با عدمش نه عجب گر فرشتگان آیند در پی خاکبوسی خدمش تا بگیری مراد خویش ز وی به جواد و رضا بده قسمش فیض عالم از این درت بخشند آنچه خواهی فزونترت بخشند عرض حاجت به دخت موسی کن هر چه خواهی از او تمنّا کن دست خود زن گره به غرفۀ او گره از کار عالمی وا کن از نسیم درش ببر فیضی بعد از آن معجز مسیحا کن خیز! برگِرد این مزار بگرد! کعبۀ روح را تماشا کن تربت بی‌نشان فاطمه را در دل این مزار، پیدا کن چون نگاهت به قبر او افتاد گفتگو با مزار زهرا کن با چراغ کریمۀ عترت خویش را غرق در تجلّی کن به مزارش بگیر دست دعا در حریمش نماز برپا کن عقدۀ دل به مهر او بگشا دیده از اشک شوق دریا کن حجّت بن الحسن در این حرم است سِیر ماه جمال مولا کن ذرّه شو پیش آفتابِ رخش ناز بر مهر عالم‌آرا کن دیدۀ دل در این حرم بگشا سِیر دیدار حق‌تعالی کن بضعۀ پاک مرتضی این‌جاست خواهر حضرت رضا این‌جاست ادامه این شعر در پست بعدی👇
ادامه شعر قبل👆 ای قم از مقدمت بهشت برین حرمت رشک باغ علیّین دختر دین و خواهر قرآن جان طاها، سلالۀ یاسین قهر تو نار و مهر تو جنت بغض تو تلخ و حبّ تو شیرین بندۀ آسمان تو غلمان خادم درگه تو حورالعین خاکبوس تو فوج فوج ملک پرده دار تو جبرئیل امین دانه چین تو طایران سما سائلان تو ساکنان زمین خلعت عصمتت برازنده نام معصومه حق توست یقین با ولایت سبک روم ز صراط گرچه بارم بسی بُوَد سنگین تو و زهرا و عمه‌ات زینب آفتاب و مه و ستارۀ دین نه عجب گر به احترام، پدر بوسدت همچنان کتاب مبین حبّ من، بغض من، برای شماست دین همین است، نیست نیست جز این دین من حبّ دوستان شماست مذهبم بغض دشمنان شماست ای تو در دل، مزار تو در قم وی حریم تو قبلۀ مردم قرص نانی ز مطبخت خورشید دانه‌های کبوترت انجم باغ خلقت ز عطر تو خرم ملک هستی به بحر جودت گم تا تو از نسل او ظهور کنی میل حوّا کشید بر گندم هم تو آباء سبعه را بانو هم تو بر امّهات اربعه، امّ گریه و عجز و ناله، عادتُنا عفو و جود کرم، سجّیتکم از حریم تو می‌رسد شب و روز نور بر هشت خلد و نه طارم نه عجب گر کند به مدح تو صدق هل اتی، قدر، یُذْهِبَ عنکم میوۀ قلب موسِیِ جعفر مونس جان حجت هشتم بود آیینۀ دلت را نقش از کلام خوش امام ششم که تجلّی گه قیام، قم است حرم یازده امام، قم است ای تجلّی‌گه خدا دل تو گل توحید رُسته از گِل تو نخل طوبای موسِیِ جعفر علم و فضل و کمال حاصل تو همه اسرار این جهانِ وجود مثل آیینه در مقابل تو نه همین اهل قم گدای توأند که همه عالمند سائل تو بوده از کودکی عیان به همه علم تو، فقه تو، مسائل تو علمای بزرگ فقه و اصول همه زانو زده به محفل تو اهل قم سر بر آسمان بردند به عنایات و لطف کامل تو شهر قم کوچه کوچه از در و بام غرق گل شد به خاطر دل تو گل چه باشد! قسم به حق خدا جان ما هم نبود قابل تو سر و پای برهنه، جان بر کف اشعریّون به گرد محمل تو دوستان را چراغ دل روشن کور شد چشم خصم غافل تو با ورود تو در مدینۀ قم تافت نور خدا به سینۀ قم رفت از قم به بانگ: قم شیطان تا تو باشی چراغ محفل آن قم مدینه شد و تو فاطمه‌اش خانه‌ات بیت قادر منّان خاک قم گشته بود کُحل بصر سنگ آن درّ و گوهر و مرجان بیت موسی بن خزرج از تو گرفت آبرو همچو روضۀ رضوان مادرت آنچه در مدینه کشید همه را کرد شهر قم جبران گر عدو سوخت بیت زهرا را شد درِ خانۀ تو گلباران هفده روز بیشتر نگذشت مرغ جانت پرید سوی جنان داغ زهرا دوباره شد تازه تا تو جان دادی ای فدایت جان همه عمر شریف تو بگذشت با غم و درد و گریه و هجران سال‌ها می‌گریستی که به ظلم، پدرت بود گوشۀ زندان سال‌ها در غم برادر بود همچو زینب دو دیده‌ات گریان داشتی درد و رنج و غم، دائم دیدی از کودکی ستم، دائم اهل قم سوخت پای تا سرشان در غم بضعۀ پیمبرشان خون دل در وجودشان جوشید اشک، جاری ز دیدۀ ترشان اشعریّون به گرد تابوتت دست غم می‌زدند بر سرشان گویی از ماتم تو جان همه شد به سختی جدا ز پیکرشان ارتحال تو در بهار شباب مردم قم نبود باورشان صبح روز عزای تو گردید تیره‌تر از غروب محشرشان خاک، گِل شد ز اشک مردم قم بر، گل در بهار پرپرشان گویی از دست رفته بود همه پدر و مادر و برادرشان چشم مردان ز اشکِ خونین سرخ همه زن‌ها سیاه معجرشان همه یاقوت اشک باریدند شد نهان تا به خاک گوهرشان روز دفن جنازه‌ات، سادات گریه کردند بهر مادرشان داغ بابت نرفته بود از یاد ماند بر سینه داغ دیگرشان گر چه جانت ز غم رسید به لب بدنت، روز دفن گشت، نه شب بی تو طوطیّ جان ترانه نداشت دانه جز اشک دانه دانه نداشت دل نورانی تو در همه عمر جز غم و غصّۀ زمانه نداشت پدرت در خزانه بعد رضا چون تو دردانه‌ای یگانه نداشت داشت غیر از تو دختران دگر مثل تو دختری به خانه نداشت غم هجران تو را به هر سو برد همچو مرغی که آشیانه نداشت مثل تو، ای کشیده کوه فراق هیچکس بار غم به شانه نداشت جغد غم، ای بهشت خوبی‌ها به جز از سینۀ تو لانه نداشت وای در روز حشر بر چشمی کز غمت خون دل روانه نداشت گر چه در موج غصّه جان دادی بدنت جای تازیانه نداشت حرم تو نشان شهر قم است حرم مادرت نشانه نداشت آتش خانه‌اش بدان وسعت چون شرار دلش زبانه نداشت آنکه سیلی به روی زهرا زد غیر بغض علی بهانه نداشت می‌سزد خون چکد ز دیدۀ تو در غم مادر شهیدۀ تو اهل قم، سرفراز و مفتخرند پیرو عترت پیامبرند اهل قم، گر ز جان خود گذرند از شما خاندان نمی‌گذرند اهل قم، در کلاس مکتب عشق از همه خلق سرفرازترند اهل قم، در حمایت از عترت همه همدست و یار یکدگرند اهل قم، در ریاض مهر علی همگان برگ‌های یک شجرند اهل قم، روز میهمانداری میهمان را چو جان خود شمرند اهل قم، کی چو اهل شام به ظلم میهمان را سوی خرابه برند اهل قم، کی چو کوفه مهمان را با لب تشنه سر ز تن ببرند اهل قم، گر یتیم را بینند تا ابد اشک ریز و نوحه گرند اهل قم، فخر عالمند همه شعلۀ شعرِ «میثمند» همه ✍ @hosseinieh_net
بانو دلم کبوتر صحن و سرای توست یعنی که زائر حرم باصفای توست گویی به سمت کعبۀ مقصود می‌رود هرکس مسافر حرم دلگشای توست آن در که بر بهشت برین باز می‌شود از گلشن مقدسۀ دلربای توست ای داستان هجرت تو عزت آفرین ورد زبان ما همه جا ماجرای توست تو خواهر امام رئوفی، رئوفه‌ای معصومه‌ای و اُسوه‌ی زن‌ها حیای توست ما را دعای خیر شما می‌دهد نجات چشمم به استجابت و حال دعای توست فردای رستخیز شفاعت کنی از او امروز هرکسی که به زیر لوای توست بر محمل نیاز رسیدم حضورتان بانو قبول کن که «وفایی» گدای توست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من به پابوسی تو آمده‌ام شهر گلدسته‌های رنگارنگ شهر قم، آشیان آل الله شهر علم و دیانت و فرهنگ گنبد دلگشای تو از دور در میان مناره‌ها پیداست امتداد حضور آینه‌ها در نگاه ستاره‌ها پیداست آه بانو، بگیر دست مرا که به جز تو مرا پناهی نیست می‌توان با تو تا خدا کوچید کز حرم تا بهشت راهی نیست در پگاهی که با دو دست نیاز به ضریحت دخیل می‌بندم پر و بال دعای خود را من به پر جبرئیل می‌بندم بس که شب‌ها ستاره می‌شمرم آسمانی شده‌ست دامن من گر گناه است عاشقی کردن گنه عالمی به گردن من قطعه‌ای از بهشت خوب خدا آشکارا به منظر حرم است طائر پرشکستۀ دل ما تا همیشه کبوتر حرم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شبیه ذره از خورشید می‌گیرم صفاتم را و قطره‌قطره از حوض حرم آب حیاتم را گذشتم از خیابان ارم تا صحن آیینه که من در آستانش دیده‌ام راه نجاتم را و دارم یادگاری از رواق هر شبستانش کمیل و آل یاسین، ندبه و عهد و سماتم را همین‌که باز بالاسر زیارت‌نامه می‌خواندم ورق می‌زد زمان در من کتاب خاطراتم را محرم‌ها حرم با دسته‌ها «چل اختران» بود و زنی با اشک‌هایش باز می‌آورد ماتم را :: طواف آخرم دور ضریحش بود و بعد از آن... چه پایانی خوشی، در این حرم دیدم وفاتم را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر درگهی سلام که ذلت ندیده است آن را خدا چو عرش عزیز آفریده است بر حضرتی سلام که از حُسنِ تربیت در روزگار از عظمت یک پدیده است بر نخله‌ای سلام که در لاله‌زار علم از شاخه شاخه‌اش گل عرفان دمیده است بر هاجری سلام که در کعبۀ عفاف اوصاف او ز قبلۀ هفتم رسیده است بر مریمی سلام که موسای اهل بیت او را به نور عشق و دعا پروریده است بر دختری سلام که چون جده‌اش بتول او را خدا ز رجس و پلیدی بریده است معصومه‌ای که پاس حریمش دهد فلک معصوم نیست لیک به عصمت رسیده است بر ماه آسمان امامت ستاره است بر نور دیدگان علی نور دیده است در اهل بیت فاطمۀ دیگر است او او را خدا ز خیل زنان برگزیده است خورشید تابناک خراسان عشق را این ماه قم به چرخ وجاهت سپیده است... بر خواهری سلام که گردون مثال او جز زینبش به عاطفه دیگر ندیده است زینب قدش ز داغ برادر شکسته شد او هم قدش ز هجر برادر خمیده است بر هجرتش سلام که هجر برادرش او را ز شهر وحی به ایران کشیده است آمد برای دیدن روی رضا ولی او را ندید و بر لب او جان رسیده است ای در حجاب نور خود از دیده‌ها نهان! کو دیده‌ای که روی تو بی‌پرده دیده است؟ دامان سبز هر ملکی باغ گل شده است از چشم زائرت چو گل اشک چیده است امشب به شوق بوسه به درگاه عزتت مرغ دلم به سوی حریمت پریده است خوانم تو را به زمزمۀ «إشفعی لنا» لطفی که بر ولای تو ما را عقیده است بر درگهت نهاده «مؤید» سر نیاز جایی ز درگه تو که بهتر ندیده است ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب از آسمان مه انور رسیده است آئینه‌ای ز نور پیمبر رسیده است این جلوه و جلال کدامین ستاره است کز آسمان‌ به جلوه‌ی دیگر رسیده است؟! کم کم طلوع صبح وفا دیدنی شود گوئی شب فراق به آخر رسیده است یک گل به نام حضرت معصومه از خدا امشب به دست موسِیِ جعفر رسیده است هفت آسمان نظاره‌گرِ او بُوَد که او با شوکت و جلالت و با فر رسیده است آئینه‌دار زُهر‌ه‌ی زهرا رسید و باز گفتند نور زُهره‌ی ازهر رسیده است این است گوهری که ز دریای علم و دین بر ساحل حقیقتِ باور رسیده است این است آن کریمه که از جود و مکرمت فیضش به ناتوان و توانگر رسیده است این است آن شفیعه که از قدر و منزلت آوازه‌اش به عرصه‌ی محشر رسیده است کم گفته‌ام اگر که بگویم برای او همچون مقام ساره و هاجر رسیده است از داستان غُربت درد آشنای او موجی ز درد بر مژه‌ی تر رسیده است کی نا امید می‌رود ازدرگهش برون هرکس که با امید به این در رسیده است بر زائر بهشتی کویش ندا دهند لب تشنه‌ای به چشمه‌ی کوثر رسیده است با التفات اوست «وفایی» اگر تو را از کردگار رزق مقدّر رسیده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نگاهم مملو از آیینه شد، لبریز باور شد دو چشم محو در آیینه‌هایت، ناگهان تر شد سقوط اشک‌هایم بار بغضم را سبک‌تر کرد دلم بر سنگ‌فرش صحن تو افتاد و پرپر شد درخشیدی تو در آیینۀ اشکم، دلم لرزید نگاهم کردی و روح زمین‌گیرم کبوتر شد به یُمن چند قطره اشک عشقت در دلم گل کرد مشامم پر شد از بویت، نفس‌هایم معطر شد دلم بی نور تو تاریک، چون زندان هارون بود ولی حالا حریم دختر موسی بن جعفر شد مجال خواستن را هم گرفته لطفت از سائل زبان شکوه را نگشوده حالم با تو بهتر شد چه از شأن تو گویم ای که سر تا پای تو زهراست همانا وصف تو تفسیری از آیات کوثر شد به اشک چشم تو این خاک شوریده نمک‌گیر است و از شب‌زنده‌داری‌های تو قم بنده‌پرور شد به اعجاز نگاهت از محبانت بلا برگشت به دستان کریمت روزی عالم مُقَدّر شد ضریحت التیام زخم بی‌تسکین هر شیعه‌ست پناهش می‌شوی هر عاشقی دلتنگ مادر شد چه رؤیایی‌ست طوف آخرم دور ضریح تو خدا را شکر عمرم در صفای این حرم سر شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همسایه، سایه‌ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد وقتی انیس لحظۀ تنهایی‌ام تویی تنها دلیل اینکه من اینجایی‌ام، تویی هر شب دلم قدم به قدم می‌کشد مرا بی‌اختیار سمت حرم می‌کشد مرا با شور شهر فاصله دارم کنار تو احساس وصل می‌کند آدم کنار تو حالی نگفتنی به دلم دست می‌دهد در هر نماز مسجد اعظم کنار تو تا آسمان خویش مرا با خودت ببر از آفتاب رد شده شبنم کنار تو با زمزم نگاه، دمادم هزار شمع روشن کنند هاجر و مریم کنار تو در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست خونین‌تر است ماه محرم کنار تو ما با تو در پناه تو آرام می‌شویم وقتی که با ملائکه همگام می‌شویم ما در کنار صحن شما تربیت شدیم داریم افتخار که همشهری‌ات شدیم زیباترین خاطره‌هامان نگفتنی‌ست تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی‌ست باران میان مرمر آیینه دیدنی‌ست این صحنه در برابر آیینه دیدنی‌ست مرغ خیال سمت حریمت پریده است یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است خوشبخت قوم و طایفه، ما مردم قمیم جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم اعجاز این ضریح که همواره بی‌‌حد است چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است من روی حرف‌های خود اصرار می‌کنم در مثنوی و در غزل اقرار می‌کنم ما در کنار دختر موسی نشسته‌ایم آیینه‌ایم و محو تماشا نشسته‌ایم اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست ما رو به روی پهنۀ دریا نشسته‌ایم قم سال‌هاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش مسیحا نشسته‌ایم بوی مدینه می‌وزد از شهر ما، بیا ما در جوار حضرت زهرا نشسته‌ایم از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان از دست ما چه‌ها که کشیدی ببخشمان من هم دلیل حسرت افلاک می‌شوم روزی که زیر پای شما خاک می‌شوم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای ماه؛ ماهِ بیشتر از ماه، نورانی سلام ای خواهرِ خورشید، ای «خورشیدپیشانی» سلام ای رود؛ ای سرچشمه‌‌ات دریای پاکی‌ها درود ای امتدادِ وحی، روحِ کوثر ثانی تو را می‌خوانم ای شعرِ پر از تشبیهِ زهرایی زیارت‌نامه‌ات را حفظ کردم با غزل‌خوانی کنار روضه‌ی تو حوزه‌ی علمیّه می‌روید غبارت نیز عالِم‌پرور است از نوع ربّانی گدایی هستم از خاکی که خورشیدش خراسان است سلام ای هم‌وطن با ما تهی‌دستان ایرانی کریمه بودنت مثل گدایی کردنم ذاتی‌ست من از نسل گدایانم؛ تو از نسلِ کریمانی اگر می‌خواهی از نابودیِ من پرده برداری نخی از چادرت را پس بگیر از دست این فانی مریض از خشکسالی‌های چشمم هستم ای باران! دلم را پاک از زنگار کن با «اشک‌درمانی» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر کس که نهاده‌ست به این خانه قدم را از خاطر خود برده همان ثانیه غم را انگار که بر بال ملائک شده زائر هر کس که گذر کرده خیابان ارم را هر قدر حرم آمدم از یاد نبردم آن‌بار که با مادر خود آمده‌ام را آباد شد از پا قدم ابر، بیابان بخشیده وجود از نظر لطف، عدم را در آینه کاریِ حرم فلسفه این است بسیار کنند از کَرَم این طائفه کم را در جمع گدایانم و تفسیر نموده‌ست با یک نظر لطف خود آیات کرم را می‌خواست که وصفش کند اما نتوانست شاعر خجل از کار خود انداخت قلم را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷به‌مناسبت دارد دل ما راهِ نجاتی دیگر در مشهد و در قم، عتباتی دیگر بر بانویِ با کرامت قم صلوات بر شاه خراسان صلواتی دیگر@dobeity_robaey
ای دختر عقل و خواهر دین وی گوهر دُرجِ عِزّ و تمکین ای میوه‌ی شاخسار توحید همشیره‌ی ماه و دُخت خورشید صد سلسله دل مقیم کویت در پرده‌ی نور غیب رویت خاک قدمت شفای دل‌هاست خشنودی تو رضای زهراست تو بنت و کریمه‌ی رسولی تو زاده‌ی عصمت بتولی بگشا ز کرم، درِ اجابت بر ما به دعای مستجابت ای گوهر تاج آدمیّت فرخنده نگین خاتمیّت عصمت شده پای‌بند مویت ای علم و عمل مقیم کویت شیطان به خطاب قم براندند پس تخت تو را به قم نشاندند کاین‌جا نه بهشت و جای حواست ناموس خدای، جایش اینجاست خرگاه تو را به حشر چون فرش یک باره تکان دهند بر عرش زوّار تو را بهشت مأواست آرامگه تو عرض أعلاست معصومه‌ی اهل‌بیتِ عصمت شد کوی تو پایگاه حکمت بر آن حرمی که عُشّ آل است دائم صلوات ذوالجلال است اندر حرم تو عقل، مات است زین خاک که چشمه‌ی حیات است جسمی که درین زمین نهان است جانی است که در تن جهان است این ماه منیر و مهر تابان عکسی بوَد از قم و خراسان ایران شده نوربخش ارواح مشکات صفت به این دو مصباح از این دو حرم دلا چه پرسی حق داند و وصف عرش و کرسی ای دُخت نسیم صبح صادق وی اُخت رضای خلق و خالق برتر ز زمین و آسمانی چون عمه‌ی صاحب الزمانی هر کس به درت به یک امید است محتاج‌تر از همه (وحید) است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عرض و سما حیران این خواهر برادر دنیاست در دستان این خواهر برادر اولاد موسی صاحب این خانه هستند هستیم ما مهمان این خواهر برادر جان جهان در مشهد و در قم نهان است پس جان ما قربان این خواهر برادر شکر خدا یک عمر رزق ما رسیده‌ست از سفره‌ی احسان این خواهر برادر این سرزمین همواره غرق عشق و شور است از لطف بی‌پایان این خواهر برادر محتاج این و آن نخواهد شد کسی که شد دست بر دامان این خواهر برادر ای کاش بنویسند روز حشر ما را در زمره‌ی یاران این خواهر برادر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دل بشارتی دهمت ز آستان قم وز خاک آستان ملک پاسبان قم وز روضه و حریم جواهرنشان قم وز آن شمیم دلکش عنبرفشان قم ز آن مه که جلوه می‌کند از آسمان قم ز آن گل که آبرو شده بر بوستان قم ز آن حور نازپرور باغ جنان قم ز آن طایر خجسته‌ی خُلدْ آشیان قم ز آن بارگه که روی جهانی به آن دراست بنوشته‌اند خط شرف بر جبین قم بالَد به خویش خاک سعادتْ قرین قم گنجی گران‌بهاست دفین در زمین قم پیداست قدر و قیمت قم از دفین قم علم است و فیض و رحمت و معجز قرین قم سرشار گشته لطف خدا ز آستین قم فضل و هنر عجین شده با ماء و طین قم بس پُر بهاست حلقه‌ی علم از نگین قم شهری که علم را ز همه باب مصدر است جائى كه روح و نزهت او آسمانى است صبحش خروس عشق به گلدسته‌خوانى است شامش حيات و زندگى جاودانى است گر گويمش معاينه فردوس ثانى است از طبع نارسا و ز كوته بيانى است آن باغِ جان كه مايه‌ی وجد و جوانى است بِه از بهشتِ پُر نِعَمِ آنچنانى است بى شبهه آستان قم از خُلد بهتر است خاک قم از کجا به تقرب رسیده است؟ ایوانش از چه رو به فلک سر کشیده است؟ این قرب و منزلت ز جوار که دیده است؟ این جانِ جان که در دل قم آرمیده است معصومه‌ای است این که حَقَش برگزیده است مرضیه‌ای است این که ز نور آفریده است محموده‌ای است اینکه صفاتش حمیده است این مه که بدر ماه به پیشش خمیده است بانوی دهر، دختر موسی بن جعفر است اغراق نيست خوانمش ار فوق آفتاب زيرا كه با تجلى يزدان به هيچ باب خورشيد و ماه نيست به يك ذره در حساب اين نوعروس عفت و اين گوهر خوشاب اين آسمان عصمت و اين نور مستطاب نور الهى است بِلا شكّ و إرتياب محبوب عالمند ورا جدّ و مام و باب انوار خمسه را كه ستودند در كتاب اين دُخت نازْپرور از آن باب و مادر است شایسته‌ی شرافت و بایسته‌ی نسب ممتاز در نسب شد و بی مثل در حسب جدش محمد عربی سیّد عرب بابش علی امام خلایق، ولیّ رب مامش بتول فاطمه مخصوص و منتجب و آن جدّ و باب خلقت اشیاء را سبب نام شریف فاطمه، معصومه‌اش لقب ز آن مرتبت مدار تو ای بی خبر عجب گر خادمش فرشته و رضوانش چاکر است نسل شه و سليل شه و دُخت و اُختِ شاه بانوى عرش و زينت فرش و سپهرْ جاه از نورش اكتساب كنند آفتاب و ماه هر دردمند را حرمش ملجاء و پناه پيداست شأن و شوكت از آن صحن و بارگاه اين روضه را مَلك به ادب می‌كند نگاه سرهاى سروران به درش هم چو خاكِ راه اين نكته روشن است و در آن نيست اشتباه كاينجا مقامِ بضعه‌ی پاک پيمبر است قبرش رياضِ جنتى از صدر تا به ساق رضوان به شوق خادمى‌اش بر در وِثاق مؤمن پى زيارت قبرش به اشتياق مشتاق آستانه‌اش از مصر تا عراق جان و دل است عاشق آن روضه و رواق هركس مجاور است در آن صحن و بام و طاق يك ذره نيست زندگى‌اش تلخ در مذاق كافر به اذن حق شده بى شبهه در محاق تا آن مناره مأذن الله اكبر است ای نور چشم موسی جعفر، مه صفا آرام جان فاطمه، فرزند مصطفی منظور مصطفایی و محبوب مرتضی مذکور در لسان حسن، شاه مجتبی ممدوح در بیان حسین، شاه کربلا زین العباد گفته تو را آن زمان دعا بنموده‌اند باقر و صادق تو را ثنا موسی بن جعفرت پدر، ای خواهر رضا معصومه‌ای که قبر تو معصوم‌پرور است ما را به آستان مقدس برات کن ما را سوی خدای حوالت نجات کن ما را رها ز بند غم از شش جهات کن آسان به ما ز پنجه‌ی خود مشکلات کن ما زائر توأیم! به ما التفات کن محو از جریده‌های عمل سیئات کن بی خوف و ترس در سکرات ممات کن بر ما نظر در این دو سه روز حیات کن و آن دم که "شمس" حاضر غوغای محشر است ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلی که عشق و ارادت به راستان دارد در آستانه‌ی قم، سر بر آستان دارد در آستانه‌ی قم، از سلاله‌ی خورشید ودیعه‌ای است که انوار جاودان دارد به یُمن مقدم این تابناک اختر پاک تمام خطه‌ی قم، رنگ آسمان دارد یگانه دختر معصومه‌ای که فرمودند زیارت حرمش، اَجر بیکران دارد کسی که اشک ارادت درین حرم افشاند دو چشمِ تر، نه که "عَینان تَجریان" دارد درین حریم چرا موج می‌زند ملکوت که سایه از پر و بال فرشتگان دارد گرفته رخصت پرواز بین مشهد و قم کبوتری که در این روضه آشیان دارد از این حریم مقدس اجازه می‌طلبد کسی که شوق نیایش به "جمکران" دارد چه مسجدی که ز گلدسته‌های زیبایش بلال هم، هوس گفتن اذان دارد کسی که می‌رود آنجا می‌آورد با خود دلی که رایحه‌ی صاحب الزمان دارد میان شهر قم و جمکران جدایی نیست خوشا کسی که سفر سوی این و آن دارد ثنای حضرت معصومه حدّ معصوم است به شأن و شوکت او، شعر، کی توان دارد؟ به پاکدامنی مریم است این بانو که از مسیح نسب دارد و نشان دارد هنوز جای قدم‌های اوست بیت النور هنوز چشم به آن خانه، کهکشان دارد و از مجاورت او ز شهر قم، تابش فروغ علم به شش گوشه‌ی جهان دارد قسم به عشق که شایسته‌ی نثار این‌جاست اگر که اشک شما رنگ ارغوان دارد بهشت خواب و خیالی‌ست بی محبت او ولای اوست که پروانه‌ی جِنان دارد در آزمایش علم و عمل بکوش اینجا که سرسپردگی دوست، امتحان دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر داری هزاران درد بی‌درمان بیا اینجا که با اذن خدا باشد طبیب دردها اینجا اگرچه هست پنهان مرقد خیرالنسا، اما به‌شوق مرقد آن بانوی عظما، بیا اینجا مزار حضرت معصومه‌ی قم را زیارت کن که باشد جلوه‌ای از مرقد خیرالنسا اینجا دعاهایت اجابت می‌شود در این حرم زیرا که خفته اخت سلطان سریر ارتضا اینجا دلِ درمانده و غمدیده‌ی خود را مداوا کن که بی‌شک هست هم دارو و هم دارالشفا اینجا بنوش از آب سقاخانه‌‌اش در صحن آیینه که می‌باشد یقیناً چشمه‌ی آب بقا اینجا ببوس این بارگاه و رفعت آن را تماشا کن که باشد بوسه‌گاه مرتضی و مصطفی اینجا دلِ خود را گرهْ زن بر ضریح این حرم با عشق که دل را می‌کُند از بند این دنیا، رها اینجا دو رکعت با خلوص دل نماز عشق برپا کن به بالاسر، که تا بینی به چشم دل، خدا اینجا نمی‌ماند به‌جا کاخی همیشه جاودان اما بقا را می‌توان بینی در این دارِ فنا، اینجا مِس زنگاری دل را جلا، نَه!... بل طلا دارد به اکسیری که بر دل می‌زند این کیمیا اینجا مشو غرّه به مال و جاه و... قلبت را مصفا کن ندارد فرق زیرا در نظر، شاه و گدا اینجا نه تنها این حرم در قم ندارد مثل و همتایی که هم شأن است حتی با مقام اولیا اینجا به غیر از شهر خود، هر آشنا باشد غریب اما تفاوت نیست بین هر غریب و آشنا اینجا چنانکه شهر قم را عُشّ آل مصطفی خوانند بنازد شیعه بر این بارگاهِ باصفا، اینجا خوشا چشمی که دل بندد به دیدار حریم او چو اهل قم، که گردیده به گنبد، مبتلا اینجا خوشا آنکس که عادت کرده تا آید به‌گوش او مناجات و اذان از مأذنِ گلدسته‌ها اینجا خوشا آنکس که سر را می‌گذارد بر حریم او بدون ادعا و عاری از روی و ریا اینجا چو می‌بوسد ضریح باصفایش را به صدق دل زیارت کرده گویی مرقد شمس الضحا اینجا شفاعت می‌کند چون شیعیان را در صف محشر چگونه می‌توان دل کَنًد از صحن و سرا اینجا اگر گم کرده‌ای راه خودت را از سر غفلت بیا در این حرم، زیرا که باشد رهنما اینجا گنهکاری اگر حتی دمی آید به این درگاه شود شرمنده‌ی کردار، بی‌چون و چرا اینجا دخیل مِهر می‌بندد ضریح زرنگارش را که بخشیده شود از جرم و عِصیان و خطا اینجا خلاصه دست خالی رد نمی‌گردیم ازین درگاه "اگر از صدق‌ِ دل‌ آریم‌ روی‌ التجا اینجا"* دل زنگاری‌ات را پهن کن در این حرم زیرا که پای زائرانش می‌دهد آن را جلا اینجا مَشام جان معطر کن به عشق (ساقیِ) کوثر اگر خواهی شوی مست از شراب جانفزا اینجا ✍ *محمدعلی‌مجاهدی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در کنار خوب‌ها گمراه می‌آيد حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم، بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب‌ها ماه می‌آيد حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوقِ تو مثلِ کاه می‌آید حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آيد حرم بُعد منزل نيست وقتی که سفر روحانی است هردلی هرجا بگويد "آه" می‌آيد حرم خوش‌به‌حال هرکسی که ساکن شهر قم است گاه می‌آيد حرم، بی‌گاه می‌آيد حرم.... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دل ‌مرده است و پَر به فراسو نمی‌زند مردی که سر به خانه‌ی بانو نمی‌زند جبریل، صحن آینه را مثل خادمی با هیچ چیز جز مژه جارو نمی‌زند وقتی که این حرم پُر از الطاف مادری‌ست پس با مزار مادرمان مو نمی‌زند یک گوشه از فضائلتان «إشفِعی لَنا»ست زائر که بی‌جهت به شما رو نمی‌زند صد بار در بزن که در این شهر هر کسی بر سینه دست رد بزند... او نمی‌زند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روزیِ هر روزِ من به قدر سلامی بی مددِ لب زدن، بدون کلامی دست به سینه، نگاه جانب گنبد ردّ و بدل می‌شود چه مهرِ مدامی می‌شود از حس و حال صحن تو فهمید خواهر دردانه‌ی کدام امامی! هرچه بخوانم تو را تو بهتری از آن نور نگنجد میان قالب نامی شعله‌ای از داغ خود بزن به وجودم پیش تو دشوار نیست پختن خامی گردشِ تابوت من به دور ضریحت وه چه سرانجامی و چه حُسن ختامی! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اعجاز این ضریح که همواره بی حد است چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است@hosseinieh_net
🌷 به‌مناسبت بانوی عالم! حفظ کن دنیا و دینم را دریاب خانم! دخترانِ سرزمینم را@dobeity_robaey
وصف او را نتوان گفت به صد منظومه گفته معصوم به او فاطمه‌ی معصومه@hosseinieh_net
برآر از آستین معرفت دست دعا اینجا به آیین دگر بر آستان کبریا، اینجا به چشم دل نظر کن بر حریم دختر موسی که جان را می‌دهد آیینۀ لطفش جلا، اینجا مجو از خیل بی‌دردان دوای درد بی‌درمان «اگر درمان درد خویش می‌خواهی، بیا اینجا» صدای قدسیان بشنو که می‌آید به گوش جان که دردت را دوا اینجا، که رنجت را شفا اینجا بریز اشک نیازی در نمازستان بی‌خویشی برآر آهی ز سوز سینۀ دردآشنا اینجا حریم یثرب و بطحاست گویی مرقد پاکش که نور آذین بُوَد چون ساحت اُمُّ القُرا اینجا فضای قدس، معراج حقیقت، بزم «اَو اَدنی» شب اَسری، فروغ جاودان مصطفی اینجا به نام او که خاک پاک او بوی نجف دارد که از او می‌تراود عطرِ جانِ مرتضی اینجا تو را پرواز خواهد داد تا اوج خداجویی ز بام آشنایی، زادۀ خیرالنّسا اینجا اگر مرد رهی پای ارادت نِه در این وادی که با دست طلب جمع‌اند مردان خدا اینجا برآی از ظلمت هستی، که خضر آمد به سرمستی به بوی چشمه‌سار زندگی‌بخشِ بقا اینجا منم «مشفق» غباری دامن‌افشان در هوای او که می‌جویم رضای او به تسلیم و رضا اینجا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e