eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
332 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
غروب بختِ مرا صبحگاهِ نیکو نیست چراغ زندگی‌ام را توان سوسو نیست فراقِ یوسف مصری کجا وُ دوری تو... قیاس داغ تو در حدِّ این ترازو نیست نسیمِ زلفِ تو را حمل می‌کند با خود وگرنه باد زمستانِ شهر، خوش‌بو نیست دل از هوای تو کندن، برای من سخت است همیشه کوچ، مُراد دل پرستو نیست شلوغ‌بازیِ دنیا فریب داده مرا تمام رونق این دَهر جز هیاهو نیست به بی خیالی این روزگار می‌گِریَم تو نیستی و از این غم خمی به ابرو نیست عزیزکرده‌ی زهرا ! مریض هجر تواَم علاجِ درد مرا غیر وصل، دارو نیست غُبار کوچه برای تو بی قرار شده کدام ذَرّه به شوق تو در تکاپو نیست؟! مسیر آمدنت رُفتگر نمی‌خواهد؟!... نگو به پلک تَرَم، وقت آب و جارو نیست! چه نذرها که نکردیم تا تو برگردی ببین! به دست زنان مَحَل، النگو نیست تمام آرزوی مادرم ظهور تو بود... دگر بساط دعایش میان پَستو نیست بیا وُ مثل رضاجان، تو ضامن من شو! اگرچه طینَت این گُرگ، مثل آهو نیست سر مرا بکشان روی دارِ شاه نجف که مرگِ ساده در اندیشه‌ی علی‌گو نیست علی به دست خودش دفن می‌کند ما را نماز مَیِّت ما را امام، جز او نیست تو را به مادر شش‌ماهه‌ی حسین..، بیا رُباب، آنکه شبیه‌اش هنوز الگو نیست :: سه‌شعبه خورد به حلقوم طفل...، مادر مُرد شبیه ذبحِ علی، روضه‌ای دوپهلو نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عطر تو زینت فزای روضه‌ها، مهدی بیا هجر تو از پا می‌اندازد مرا، مهدی بیا مهربان تر از پدر مادر به فرزندان تویی العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا ندبه باید کرد از درد فراق روی تو اَبکیَنَّکَ صَباحاً و مَسا، مهدی بیا به تقاص خون جدت یا لثارات الحسین! زودتر با ذوالفقار مرتضی مهدی بیا ای فدای قد و بالای پیمبرگونه ات وارث حلم تمام انبیا، مهدی بیا مادرت زهرای مرضیه صدایت می‌زند روز و شب مهدی بیا، مهدی بیا، مهدی بیا جان به لب آمد ولی نامت نیفتاد از لبم عمر من طی شد فقط با ذکرِ یا مهدی بیا صبح عاشورا نشد؛ پس وعده‌ی ما اربعین در مسیر از نجف تا کربلا مهدی بیا شیرخواری با گلوی خشک و با چشمانِ تر از دل گهواره می‌خواند تو را مهدی بیا ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشم انتظار آمدنت آسمان گریست مهتاب روی شانه‌ی شب بی امان گریست گاهی به لحنِ باد و زمانی به لحن رود در امتداد کوچه‌ی غربت جهان گریست بی تو تمام ثانیه‌ها ضجه می‌زنند آقا بیا که بی تو زمین و زمان گریست دارد بساط روضه به پا می‌کند نسیم باید برای روضه‌ی گل همچنان گریست احساس پاک لاله‌ی شش‌ماهه‌ای شکست آنکه برای غربتش آب روان گریست ای داغدار روضه‌ی اصغر دمی بخوان چون شعله باید از غم این خاندان گریست گهواره را تکان بده انگار مادرش چون آه شعله ور شد و با هر تکان گریست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
(بخشی از یک ترکیب‌بند) چه خوب شد به غلامی‌اش انتخاب شدیم دعای فاطمه بودیم مستجاب شدیم به هر کتیبه قسم مادرش صدامان زد اگر که گریه کن محفلش حساب شدیم به قدر بال مگس چشم‌هایمان تر شد و صاحب دو سه تا کوهی از ثواب شدیم همیشه بیشتر از احتیاج‌مان دادند به من بگو درِ این خانه کی جواب شدیم؟ میان این همه عنوان به لطف حضرت حق گدای گل‌پسر فاطمه خطاب شدیم میان روضه‌ی سنگین ماتمش هرشب شبیه شمع همه ذره ذره آب شدیم همین که از لب خشکیده و عطش خواندند کنار تک تک اهل حرم کباب شدیم حسین خواسته که ما دخیل دستانِ گره گشای علی اصغر رباب شدیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پای این سفره به پایت چقدر افتادیم ما از آن روز که در بند توأیم آزادیم ما همه گوشه‌نشینانِ خرابات توأیم از غمت خانه خرابیم، ولی آبادیم ما محال است که از عشق تو دلسرد شویم ما ندیدیم تو را، باز به تو دل دادیم از تو جز خوبیِ بسیار ندیدیم حسین خودمانیم ولی ما که پُر از ایرادیم! ارث اجدادیِ ما نوکریِ این خانه‌ست تا ابد جیره‌خورِ خیرِ همان اجدادیم یادی از ما بکنی یا نکنی، حرفی نیست ما به این نوکرِ دربارِ توبودن شادیم پُشت ما که همه‌جوره به تو گرم است حسین ما بدهکار شما در همه‌ی ابعادیم جز همین اشک نداریم برایت چیزی با همین گریه به غم‌های تو، از عُبّادیم به خدا نام تو هم دیده‌ی ما را تَر کرد مادرت خواست که در گریه به تو استادیم تا ابد گریه‌ی آرام حرام است به ما سالیانی‌ست که در روضه پُر از فریادیم :: آب خوردیم به یاد جگر سوخته‌ات یادِ خشکیِ لبِ اصغرِ تو افتادیم حرمله خیر نبیند که تو را حیران کرد بیش از آن تیر و کمان، دلخور از آن صیادیم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن خیمه‌ که بهشت دخیل است بر درش آتش گرفت چون جگرِ آب‌آورش از خیمه‌ها هنوز به عباس می‌رسد آهِ رباب و گریه‌ی نوزاد مضطرش “بودند دیو و دَد همه سیراب و می‌مکید” اصغر ز قحط آب سرانگشت مادرش بعد از سه شب گرسنگی و گریه و عطش جانی نمانده بود در اندام لاغرش گهواره جایگاه سخنرانی‌اش نبود دست حسین گشت بلندای منبرش وقت رجز، گلوش دهن باز کرده بود با ذکر یابن فاطمه و یابن حیدرش تشویق کرد حرمله را لشگر یزید وقتی علی به سمت عقب پرت شد سرش وا شد گلوش قبل زبان باز کردنش رفت و «پدر» نگفت علی‌اصغر آخرش خون ذبیح ریخت روی سینه‌ی خلیل حالا که می‌دهد خبرش را به هاجرش؟ طوری حسین کودک خود را فدا نمود حتی نریخت روی زمین خون اطهرش ✍️سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این کوفیان تصمیم با تزویر می‌گیرند شش ماهه را از شیر، با یک تیر می‌گیرند شش ماهه را با یک سر از پوست آویزان در بُهت چشم مادرش از شیر می‌گیرند داغ دلت را تازه می‌خواهند تا گودال این تیرها از میخِ در تأثیر می‌گیرند با کار امروزش، برای حرمله فردا در شام چندین مجلس تقدیر می‌گیرند در کوفه رسم میزبانی آب دادن نیست! زیر گلوی میهمان شمشیر می‌گیرند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عمری‌ست تشنه‌کامِ تو هستیم و آب نیست عمری‌ست بی‌قرار نشستیم و تاب نیست عمری‌ست در نبود تو همسایه‌ی شبیم در آسمان هیچ دلی آفتاب نیست سرشار از محبت و از مهربانی است در عالم حضور تو حرف عذاب نیست می‌جویمت به خواب و نفهمیده‌ام هنوز در چشم‌های منتظرانِ تو خواب نیست باید خودت برای ظهورت دعا کنی در دست ما دعایِ فرج مستجاب نیست ما گوش‌مان نمی‌شنود پاسخ تو را ورنه سلام‌های کسی بی‌جواب نیست ای مرد انتقام! زمانی که می‌رسی دیگر بقیع مثل گذشته خراب نیست بهتر بمیرد آنکه دلش بین روضه‌ها از داغِ خشکیِ لب جدت کباب نیست :: حالا که حرف تشنگی آمد، مصیبتی بالاتر از مصیبت طفل رباب نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فرازی از یک لختی بیا به سایهٔ این نخل‌ها رباب! سخت است بی‌قرار نشستن در آفتاب! این گریه‌های بی‌حدِ كودک برای چیست؟ این گریه‌ها، ز جنس تقاضای آب نیست! این بار گریه، حاصل عشق است و شوق و شور رفتن ز مرز حادثه تا قله‌های نور «ساقی! حدیث سرو و گل و لاله می‌رود» «این طفل، یک‌شبه ره صد ساله می‌رود» این بار، گوش بر سخن هیچ‌کس مکن گهواره را برای شهادت قفس مکن.. این طفل را فقط پی اهدای جان فِرِست این هدیه را فقط به سوی آسمان فِرِست باید که شعرِ فتح بخواند، قبول کن! حیف است او به خیمه بماند، قبول کن! برخیز ای رباب، دلت را مجاب کن قنداقه را به دست پدر ده، شتاب کن.. بشتاب! نه! شتاب علی بیشتر شده‌ست گویا ز رازهای خدا، با خبر شده‌ست وقت وداعِ همسفر آمد، نگاه کن هنگام بوسهٔ پدر آمد، نگاه کن دشمن به غیر کینه، مقابل نشد، نشد در این میانه، حرمله، کاهل نشد، نشد.. گل را نصیبِ صاعقه کردند کوفیان «از آب هم مضایقه کردند کوفیان».. كم مانده بود عالم از این داغ جان دهد ای مادرِ شهید خدا صبرتان دهد! می‌دانم از دل تو شكوفید این امید آقا سرش سلامت، اگر طفل شد شهید! امّا كسی نمانده به آقا توان دهد! یا رب مباد از پسِ این داغ جان دهد! حالا به پشتِ خیمه پدر ایستاده است مشغولِ دفنِ پیكر خورشید‌زاده است لبریز ابر می‌شود و تار، آسمان در خاک دفن می‌شود انگار، آسمان بهتر كه دفن بود تن طفل تو رباب بوسه نزد سه روز بر این پیكر آفتاب بهتر كه دفن بود و پی بوریا نرفت آن ماه‌پاره زیر سُم اسب‌ها نرفت بهتر كه دفن بود و چو رازی كتوم شد این نامه، محرمانه شد و مُهر و موم شد.. :: لختی بیا به سایهٔ این نخل‌ها رباب! سخت است بی‌قرار نشستن در آفتاب! از خاطر تو آن غم دیرین نرفته است آب خوش از گلوی تو پایین نرفته است! زمزم به چشم و زمزمه در سینه تا به کی؟! آه از جدایی دل و آیینه تا به کی؟!.. بگذار از این حکایت خون‌بار بگذریم نفرین به هر چه حرمله! بگذار بگذریم امّا از این گذشته تماشا کن ای رباب حالا حسین مانده و این خیل بی‌حساب! تنها به سمت معرکه باید سفر کند زینب کجاست دختر او را خبر کند؟ این لاله لاله باغ مگر وا نهادنی‌ست؟ این شرحه شرحه داغ مگر شرح دادنی‌ست؟.. حالا چه عاشقانه محاسن كند خضاب سبط رسول، تشنه میان دو نهر آب! كم‌كم سکوت، ساحلِ فریاد می‌شود آبِ فرات بر همه آزاد می‌شود آبی ولی منوش كه غیر از سراب نیست! زَهْر است این به كام تو، باور كن آب نیست! این آب، شیر می‌شود و سنگ می‌شود یعنی دلت برای علی، تنگ می‌شود!.. :: لختی بیا به سایهٔ این نخل‌ها رباب! سخت است بی‌قرار نشستن در آفتاب! مهمانِ سفره‌های فراهم نمی‌شوی؟ عیسی شده‌ست طفل تو، مریم نمی‌شوی؟ غمگین مباش، آخر این ماجرا خوش است پایان شب به میمنت «والضّحی» خوش است آید به انتقام کسی از تبارتان «عَجّل عَلی ظُهورکَ یا صاحبَ الزمان» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر که از لجّه‌ی غم جرعه مکرر نخورد روز محشر به جز این، حسرت دیگر نخورد پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی هیچ شاه دگری غصه‌ی نوکر نخورد چوب هم باشی و وقفش نشوی باخته‌ای هیزم است آنچه به درد تن منبر نخورد گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد :: شدنی نیست که بی یار شود خون خدا به غرور نوه‌ی شیرخدا بر نخورد اول روضه‌ی شش ماهه به خود گفت کسی: کاش این مرتبه آن تیر به اصغر نخورد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از زبان تیر... قبول دارم در کربلا صواب نکردم ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم همه توان خودش را گذاشت حرمله اما خدا گواه به سمت علی شتاب نکردم به زهر، کام مرا تلخ کرد حرمله اما هوای بوسه بر آن شیشۀ گلاب نکردم هزار بار مرا سمت مشک آب فرستاد ولی به حضرت عباس فکر آب نکردم دو راه داشتم: اصغر - حسین... ساده بگویم که چشم بستم و از این دو انتخاب نکردم به تیره بختی من تیر نیست در همه عالم که هیچ کار برای دل رباب نکردم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍃به اطلاع مخاطبین گرامی می‌رسانیم: 📘 کتاب 📜 برداشتی شاعرانه از مناجات شعبانیه، مناجات خمس‌عشر، دعای کمیل، دعای ابوحمزه و دعای ندبه، به قلم شاعر گرامی و خوش‌ذوق، جناب آقای منتشر شد. 📚 برای تهیهٔ کتاب، به آی‌دی زیر پیام دهید. 🆔 @rahil128@hosseinieh_net