eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
309 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بار دیگر قافیه "یا فاطمه جان" میشود شاد از آنم طبع شعرم خرج جانان میشود بانگاه لطف تو من صاحب دیوان شدم شاعری غافل شود از تو، پشیمان میشود @hosenih چهره ی زهرایی ات همواره ثابت میکند هر که "زهرایی" شود خورشید تابان میشود یا ابوالفضلی بگو تا که ببیند عالمی ارمنی در روضه های تو مسلمان میشود مادر باب الحوائج ! خانه ات دارالشفاست درد هر کس که دخیل آورده درمان میشود آب کردی قلب سنگی را میان نوحه ات دشمنت هم پای این مرثیه گریان میشود پا به پای ناله ی جانسوز هر روز رباب فکر و ذکرت مشک آب و کام عطشان میشود @hosenih " چشم گفت و چشم داد و چشم پوشید از عطش" اینقدر با خود نخوان زینب پریشان میشود ** مادر عباس های بی نظیر عالمی یک نفر از نسل تو "عباس دوران" میشود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رو كرد به يك باره هنرهاي خودش را پوشاند رخ اهل نظرهاي خودش را با ديدن و با بودن آن لوءلوء و مرجان برجسته نمي ديد اثرهاي خودش را @hosenih گرداند به دور سر خورشيد از اول با عشق تمامي قمرهاي خودش را او وقف عزيزان دل فاطمه كرده است از لحظه ي ميلاد ثمرهاي خودش را اول ادب آموخت به آن ها و سپس رزم با عشق درآميخت سپرهاي خودش را @hosenih در روضه فقط ذكر حسين گفت و نمي برد بانوي ادب نام پسرهاي خودش را سوز جگرش خرج حسين ابن علي شد انگار نه انگار جگرهاي خودش را ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کریمان همه مات ام البنین اند فقیر کرامات ام البنین اند نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ اسیر مناجات ام البنین اند همه ساقیانی که صاحب سبویند دخیل خرابات ام البنین اند مریدان عباسِ او در دو عالم به دنبال خیرات ام البنین اند پسرهای او یار خون خدایند دلیل مباهات ام البنین اند پسرهای نور و تجلی نورند تجلی آیات ام البنین اند به خورشید تابان قمرها می آید به ام البنین این پسرها می آید @hosenih گرفتند ماهش... همه تکیه گاهش گرفتند ابالفضل... پشت و پناهش عصایی ندارد دم پیری حالا نشانده زمانه به خاک سیاهش امان از صبوری... کشیده قبوری روی خاک و غربت گرفته نگاهش خدای ادب شد، بصیر عرب شد ولی بوده هر جا به زینب نگاهش ندیده دو عالم، کسی جز یل او که دامان زهرا شود قتلگاهش بشیر از پسرهای او دم نزن تو بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟! پسرهای او نذر راه حسین اند قمرهای او نذر راه حسین اند @hosenih غرورش شکسته ولی بازویش نه دلش گرچه خون شد ولی پهلویش‌ نه کسی دیده در بین خانه بیافتد شراره به جان سر گیسویش... نه کسی دیده در بین کوچه بیافتد رد پنجه ی لاله چین بر رویش... نه شده شوهرش را ببیند که از غم گذارد سرش بر روی زانویش.‌‌.. نه شنیده کسی که زن پا به ماهی در سوخته بیاید سویش... نه شده زیر در مادری باشد و بعد کسی با لگد رد شود از رویش... نه بهار دل آل حیدر خزان شد قد فاطمه در جوانی کمان شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است سر این سفره نشستیم که نوکر باشیم تا ابد زیر پر چادر مادر باشیم @hosenih نمک نام تو در کام رطب میریزد جان فدایت که ز نام تو ادب میریزد هرچه در ساغر این سوخته، رب میریزد از تمسک به تو بانوی عرب میریزد آسمانی شده ام گرچه زمینی بودم از همان روز ازل ام بنینی بودم @hosenih بسته ی چادر تو دست گداها بانو در طواف قدمت وسعت دریا بانو حضرت فاطمه ی دوم مولا بانو محرم راز دل زینب کبری بانو ذکر خیر پسرت حل همه مشکل ها تا ابد وقف تو هستند همه سائل ها @hosenih مثل هر روز دوباره جگرش میسوزد جگرش در غم هجر قمرش میسوزد پسرش رفته زدستش سپرش میسوزد زیر خورشید دوتا پلک ترش میسوزد با عصا آمده خود را برساند امروز باز با سوز جگر روضه بخواند امروز @hosenih روضۀ شرم ابالفضل ز چشمان رباب وعدۀ آب ابالفضل به طفلان رباب روضۀ حال خراب و دل گریان رباب جای خالی علی برروی دامان رباب پسرش را سر نیزه به طنابی بستند بس که افتاد به هررنج و عذابی بستند @hosenih روضه میخواند که پروانه پرش زخمی شد بین بازار تن محتضرش زخمی شد سنگ بارید زهر سمت و سرش زخمی شد در بر مردم شهر پدرش زخمی شد به جراحات تن قافله میخندیدند وسط ساز و دف و هلهله میخندیدند @hosenih بی علمدار شدیم و حرم از پا افتاد گذر آل پیمبر به کجاها افتاد چقدر پای سرش زینب کبری افتاد رد شلاق به روی بدن ما افتاد روضۀ ام بنین تاکه به این حرف رسید زینب آمد به سخن از جگرش ناله کشید @hosenih لحظۀ پر زدنت هست به یادم ای وای غارت پیرهنت هست به یادم ای وای نیزه بود و دهنت هست به یادم ای وای بوریا شد کفنت هست به یادم ای وای بدنت غلت زنان تا ته گودال که رفت بند آمد نفس مادرت از حال که رفت @hosenih دیدم از دور که سنگی به سبویت افتاد دیدم از دور رد چکمه به رویت افتاد پیش چشمان حرم پنجه به مویت افتاد گذر خنجر کندی به گلویت افتاد زیر و رو کرد کسی یوسف بی جان مرا... یوسفِ از نفس افتاده ی عریان مرا... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیگر میان خیمه صفایی نمانده است جز حال گریه حال و هوایی نمانده است از صبح تا غروب صدایم گرفته است دیگر برام سوز صدایی نمانده است دار و ندار من همه با هم فدا شدند دیگر برای خیمه، فدایی نمانده است درمانده ام، کنار تنت گریه می کنم قدم شکسته است... عصایی نمانده است باید چه کرد با بدن پاره پاره ات وقتی میان خیمه عبایی نمانده است بی شرم ها کنار تو حرف از چه می زنند؟! در فکر غارت اند، حیایی نمانده است از بس که تیرها بدنت را گرفته اند یک جا برای بوسه، خدایی نمانده است اصلا چگونه من به سکینه خبر دهم دیگر عموی عقده گشایی نمانده است عباس جان همیشه علمدار من شدی هر کس شهید شد تو مددکار من شدی @hosenih با خود نگفته ای پدری داغ دیده ام؟! داغی عظیم دیده ام و قد خمیده ام خسته شدم، سرم به خدا درد می کند از بس که سوت و هلهله و کف شنیده ام ادرک اخا شنیدم و بی تاب از حرم تا علقمه خمیده خمیده دویده ام خیلی به روی خاک، زمین خورده پیکرم تا این که پای پیکرت آخر رسیده ام مانند مصحف است دو دستت برای من با احترام روی دو چشمم کشیده ام دیگر نفس نمانده برایم بلند شو رحمی نما به آه بریده بریده ام خِس خس نکن، نفس بکش اما سخن نگو با زحمت از لب و دهنت غنچه چیده ام قطره به قطره آب شدم، دست و پا نزن مانند آب مشک تو من هم چکیده ام تنها میان راه کمین خورده ای چرا؟ آخر بدون دست زمین خورده ای چرا؟ @hosenih ضرب عمود فرق سرت را شکافته آثار سجده ی سحرت را شکافته فهمیدم از نشانه ی دندان به روی مشک تیغی حسود بال و پرت را شکافته آبی نخورده ای و همین با وفایی ات لب های خشک و شعله ورت را شکافته از خنده های حرمله معلوم می شود تیرش نگاه چون قمرت را شکافته دیگر تکان نخور، بدنت تیر می کشد از بس که تیرها کمرت را شکافته تقصیر تو نبود، خجالت نکش، بس است دشمن اگر که مشک ترت را شکافته ای وای از قساوت این نیزه دار پست مابین خاک و خون جگرت را شکافته این نور فاطمه است که در بین علقمه گرد و غبار دور و برت را شکافته شکر خدا که ام بنین علقمه نبود بالا سرت کنار من و فاطمه نبود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اگرچه جای او عرش است اما در زمین باشد که مولایش امیرالمومنین را همنشین باشد اگر مادر شود ام الادب دور از تصور نیست پسر باب الادب باشد، پسر بالانشین باشد @hosenih یقینا لب زده بر چشمه ی عین الیقین، وقتی شود بانوی مردی که خودش حق الیقین باشد چه فخری میکند بر مریم و حوا، زمانی که ببیند همسرش مولا امیرالمومنین باشد کنیز خانه ی حیدر، عزیز خانه ی حیدر ((خدا میخواست آن باشد، خدا میخواست این باشد)) هزاران بار حیدر گفت احسنت آفرین بر او چرا که همسرش بانوی عباس آفرین باشد دوباره نام عباس آمد و حس کرده ام بانو که چین افتاده بر پیشانی ات، قلبت حزین باشد بشیر از تو نمیخواهم بگویی از ابالفضلم اگرچه خوب میدانم که مقطوع الیمین باشد @hosenih بگو دنیا چه کرده با حسینم، سخت غمگینم نه غمگین عزیزانم، که دردم درد دین باشد شبیه سرو، سر بالا، شبیه کوه پا برجا کسی که اینچنین باشد فقط ام البنین باشد... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روشناتر ز آب امّ بنين بانوی آفتاب امّ بنين انتخاب ابوترابی تو افتخار بنی كلابی تو @hosenih خانه دار علی پس از زهرا بی قرار علی پس از زهرا خانه ات خانه ی ولايت بود همسریِ علی برايت بود چقَدَر خوب بخت تو وا شد زندگانی تو چه زيبا شد قلب و جانت شده به نام علی كه شده شوهرت "امام علی" با حضورت بهار آوردی عطر زيبای يار آوردی آمدی بوی فاطمه آمد خنده روی لب همه آمد تو برای همه عزيز شدی پیش زينب ولی كنيز شدی @hosenih آسمان هستی و قمر داری دُرّ و گوهر به روی سر داری در حیا و شرف قَدَر هستی مادر چار تا پسر هستی به تو و مادری ات ایوالله مادرِ مهربانِ " عبدالله " دلت از عرش هم فراتر بود "جعفرت"درحماسه محشر بود دامنت مهد زهد و ایمان بود اثر پاکی تو "عثمان " بود به به از این یقین و اخلاصت همه عالم فدای " عباست" عصمت بی نظیر تو عشق است شوکت شرزه شیر تو عشق است دانشِ مکتبت دلیری بود خانه ات کهکشان شیری بود پسرانت اگر چه يل بودند به وفا و ادب مثل بودند درس مردی تو يادشان دادی از خودت عشق را نشان دادی كربلا شور جلوه گاه تو بود نوبت جلوه ی سپاه تو بود @hosenih ادبت بود رو سپيدت كرد تا ابد مادر شهيدت كرد شرف و شمس حق نگينت كو؟ آی ام البنين ؛ بنينت كو ؟؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم تقدیم به مادران شهدا ▶️ با قدمهای خسته می آمد چند سیب گلاب دستش بود یک بغل آرزوی نشکفته ، شیشه ای از گلاب دستش بود روز گرمیست ظهر تابستان خاکها در عطش شنا کردند او به یاد لبان فرزندش ظرف خالی آب دستش بود @hosenih از زمانی که چشم فرزندش . . .از زمانی که دستهایش هم . . . خواب در چشم او نمی آمد آنچه میرفت خواب دستش بود بیست سالست بیکس و تنها ، بیست سالست هفته ها اینجا ضرب و تقسیم و جمع و منها کردآخر او هم حساب دستش بود @hosenih سالها گوشه گوشه ی دل را نذر شش گوشه ی خداکرده چند تا دانه شمع را داده در عوض آفتاب دستش بود عابری که فقط تماشاچی طعنه زد پیرزن کجا تنها؟ میروم خانه با پسرهایم ، چار تا کهنه قاب دستش بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آسمان سوخت و از پا افتاد زیر بار جگر داغ شما و دل سخت زمین برده چهار گل ماتم زده از باغ شما @hosenih كرم و لطف خدا می ریزد از سر و روی در خانه تان شمع تان پای علی می سوزد و ملائك همه پروانه تان @hosenih روزها می گذرد می آیی دیده را با غم دل خیس كنی مادرانه وسط خاك بقیع روضه ی علقمه تاسیس كنی @hosenih خیمه ی اشك زلالت جاری ست می شود چند دهه یا سالی جگر گریه ی من درد گرفت پاشو از پای مزار خالی @hosenih موج برداشته چشمان تو از آینه های ترك خورده ی غم هیجده داغ دلت را بانو كرده تصویر شكسته مبهم @hosenih خوب شد چشم شما درك نكرد تیر را بر سر مشك عباس دست جا مانده و پلكی مجروح سرخی حسرت اشك عباس @hosenih خوب شد چشم شما درك نكرد كه عمود آمد و وضعیت بد و امامی كه ز لب هاش چكید بوسه بر قامت یك قطعه جسد @hosenih خوب شد چشم شما درك نكرد سر دریا لب نی زار نشست پسر فاطمه غارت شد و بعد سینه ی احمد مختار شكست @hosenih خوب شد چشم شما درك نكرد خواهری روضه ی گودال گرفت جگر بی كفنش از سر نی تا در عرش خدا بال گرفت @hosenih خوب شد چشم شما درك نكرد خیمه گاهی كه اسیری می رفت دست ها طعمه ی زنجیر و یكی طفل معصوم به پیری می رفت @hosenih خوب شد چشم شما اما باز غُصه ی این همه مهتابت كرد پیش عباس و برادرهایش بیشتر داغ حسین آبت كرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چه بانويى كه كوه صبر را در آستين دارد به پاى مكتب حيدر،ظهورى اينچنين دارد چه بانويى كه در صدر تمام افتخاراتش همين بس در كنار خود،اميرالمومنين دارد @hosenih ادب آموز اين مكتب،خودش عين اليقين باشد كه عباسش نشان از حضرت حق اليقين دارد سرش بر صخره مى كوبد، ببين آهسته آهسته شبيه علقمه انگار زخمى بر جبين دارد به ياد آورده مقتل را، ميان خون چه مى بيند ؟ عَلم افتاد و ماهى ارباً اربا بر زمين دارد غم ماه خود از يكسو،غم خورشيد از سويى چه داغ خانمان سوزى مگر ام البنين دارد!؟ فرات اشك جارى شد ميان موج چشمانش ولى از داغ آن گودال،آهى آتشين دارد @hosenih نماز صبر مى خواند شكسته با دلى خسته حُسيناً وا حُسينا در قنوت آخرين دارد پس از كوچ پرستوها، زيارتنامه مى خواند بقيع غربتش برجاست،آوايى حزين دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ با اینکه عمری در دواوین کهن هستی ام البنین! اما فراتر از سخن هستی مانند زهرا از تو بوی گریه می آید ام البکای دیگری در شعر من هستی @hosenih در روضه ی مادربزرگم سفره ات پهن است تو اول هر ماه شمع انجمن هستی نامادری! مادر صدایت میکند زینب یعنی تو هم ام الحسین ام الحسن هستی یک نیمه ات ام البنین و نیمی ات زهراست گویا دو روح توأم در یک بدن هستی فاطمه ی ام اسد باید خطابت کرد تو از خواتین غیور شیرزن هستی عمری به زیر چادرت اهل کسا داری با چهار تا اولاد خود یک پنج تن هستی تنهایی اما هیئت سیاری ای بانو هم نوحه خوان هم گریه کن هم سینه زن هستی کوچه به کوچه سیل اشک ات شهر را برداشت صاحب عزای کشته ی دور از وطن هستی از گریه ات هرشب گریزی تازه میسازی هم خبره ی در روضه ای هم اهل فن هستی شیب الخضیبی ماتمش خدالتریب ات کرد از سوگواران امام بی کفن هستی @hosenih ام المصائب شد اگر که عمه ی سادات از سال شصت و یک تو هم ام المحن هستی **** "دوران" و "بابایی" و "قربانی" و "شیراوژن" تو مادر عباس های صف شکن هستی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ هر نفس هربار در هربار : یا ام‌البنین هر تپش تکرار در تکرار یا ام‌البنین نذرِ من شد سُفره‌اش از مادرم آموختم خوانده‌ام بسیار در بسیار یا اُم‌البنین @hosenih با گره‌هایی که کور است آمدیم و واشدند رو به او گفتیم تا یکبار یا ام‌البنین سینه‌ام آماج غمها شد ولی زخمی ندید تا نوشتم روی این دیوار یا ام‌البنین بچه سیدها که بر زهرا توسل می‌کنند با رعیت هرکه دارد کار : یا ام‌البنین کار عباسش که مشکل شد مدد از او گرفت ناله‌های سینه‌ی سردار : یا ام‌البنین چادرش باب‌الحوائج خانه‌اش بابُ المراد چاره‌ی هر مشکلِ دشوار یا ام‌البنین با دلِ زهرایی‌اش دین باوری‌اش را ببین با امیر‌المومنین همسنگری‌اش را ببین بچه‌های فاطمه مادر صدایش می‌زنند مادری‌اش را ببین نامادری‌اش را ببین کارِ عباس است وقفِ زینبِینِ خانه‌اش دائما میگفت زینب نوکری‌اش را ببین بی حسین‌اش می‌نشست و می‌شکست و می‌شکست روضه خوانی‌اش ببین نوحه گری‌اش را ببین بسکه از خاکِ بقیع رویِ سر خود ریخته چادرِ خاکی ، سرِ خاکستری‌اش را ببین از همه شرمنده اما از ربابش بیشتر مَشک را می‌گفت خاکِ روسری‌اش را ببین @hosenih روزها گِرد سکینه می‌زند بر سینه‌اش آه زینب چهره نیلوفری‌اش را ببین زینبش پیشش نشست و مُشت خود را باز کرد گفت مادر ردِ خون انگشتری‌اش را ببین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ داغ، داغ چهارتا پسر است داغ اما برای یک نفر است گرچه افتاده است در بستر چشم هایش هنوز هم به در است همه بچه هاش چون ماهند یکی از بچه هاش ماه تر است مثل یک آسمان و یک مهتاب یک بنی هاشم است و یک قمر است روضه خوان غریب کرببلاست این که امروز راهی سفر است نقل قول از شنیده ها دارد غم او چون ندیده،بیشتر است راز ام البنینی اش این است که شب مرگ خویش بی پسر است «کربلا گرچه غایب است این زن» «ولی ام المصائب است این زن» @hosenih اینکه امشب به بستر افتاده ست زده بر سینه ی دو دنیا دست دیگر ام البنین نخوانیدش چون که شسته ست از پسرها دست روضه خوان،روضه اش شروع شده روضه اشک،مشک،سقا،دست روضه خوان مادر است و تا به ابد قهر کرده ست اینچنین با دست از غم ساقی اش ننوشیده ازلب آب های بالادست روضه خوان گفت:شیر من عباس گرچه در نوع رزم استادست تا که تا خیمه مشک را ببرد گفت:دستم به دامنت یا دست روضه خوان گفت: شیر من عباس نه که انداخته جهان را دست دست خالی بر او برو که کند دست گیری ز بی کسان با دست «گرچه باب الحوائج عباس است» «روی مادر همیشه حساس است» @hosenih حسرتی مثل حسرت من داشت داغ کرب و بلا نرفتن داشت تا بدوزد به اشک، عالم را بین مژگان نخی به سوزن داشت در خیالش همیشه وقت وداع دست فرزند را به گردن داشت سوخت در خویشتن که کاش آن روز سر عباس را به دامن داشت گله از تیر هر قَدَر هم داشت؛ بیشتر از عمود آهن داشت ناگهان نور حُجره را پُر کرد جان،خیال عبور از تن داشت روضه خوان چشم های خود را بست مثل عباس قصد رفتن داشت «حجره کم کم شبیه علقمه شد» «مثل ام البنین که فاطمه شد» @hosenih یا اباالفضل گفت و در، وا شد دشت کرب و بلا هویدا شد روضه خوان پا گذاشت بر منبر کمر هفت آسمان تا شد بغل خویش را گشود از هم چار فرزند در بغل جا شد کربلایش دوباره شکل گرفت خانم ام البنین چو زهرا شد علت سر به زیری عباس؛ در کنار حسین پیدا شد شیرهایش اگرچه جمع شدند؛ عمل جمع زود مِنها شد شیرهایش یکی یکی رفتند تا که وقت نبرد سقا شد تیر با مَشک چون که خلوت کرد؛ اشک در چشم خیمه تنها شد تا ابالفضل رفت و تا برگشت روضه خوان ارباً ارباً اربا شد «چشم مادر که خیره شد بر در؛» «آمد عباس لحظه ی آخر» ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ گداى خوشه چينم تا قيامت خرمن او را كه حسرت مي كشد فردوس عطر گلشن او را چنان مشكل گشا ، باب الحوائج ، كاشف الكرب است گرفتند اوليا الله عالم دامن او را @hosenih نديدم سربلندو سرفرازى را مگر اينكه بديدم محضر ام البنين خم گردن او را معين گشته مزد فاطميه دست اين بانوست كه معنا كرده سفره دار زهرا بودن او را اميرالمومنين همسر ، ابوفاضل پسر ، به به بنازم اين مقام و جاه و شأن احسن او را عباى مرتضى را وصله كه ميزد همه ديدند كه نخ ميكرد جبرائيل بعضا سوزن او را زيارت ميكنم جاى رباب و نجمه و زينب مزار اطهر او را ، معلا مدفن او را اگر ديروز جارو كرد زير پاى زينب را كنون جارو كشند اينسان ملائك مسكن او را چنان جانسوز مرثيه ميان كوچه سرميداد كه ميديدند مردم گريه هاى دشمن او را به او گفتند عباست صدا ميزد حسينم كو؟ نشانش داد زينب پاره ى پيراهن او را اگرچيزي جز اين ميماند از عباس ، ميدادند فقط دادند دستش تكه تكه جوشن او را @hosenih عمود آهنين ، تير سه شعبه ، نه نه اينها نه فقط شرم از رباب انداخت بين خون تن او را ** رباب از در كه مي آمد دل ام البنين ميريخت غم لالايي اش ميبرد بالا شيون او را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ باز کن چشمان از اندوه مالامال را چار داغ تازه داری ، چارفصل سال را پا به پای چار فصل داغ هایت مثل ابر بارها خون گریه کردم ، منتهی الآمال را @hosenih منتهی الآمال آورده است ، حتی دشمنان گریه می کردند این پروانه ی بی بال را پای عشق آمد میان ، دست کریمت باز شد عشق می بندد همیشه پای استدلال را داغ پشت داغ ، پشت داغ ، پشت داغ ...آه داغداران خوب می فهمند این احوال را از شهامت مانده بر دوشت مدال افتخار کم خدا انداخت بر دوش زنی این شال را چار داغت را نیاوردی به رو ، گفتی حسین کرد بارانی سوالت ، روز استقبال را @hosenih عشق تو خون خدا و عشق ما عباس توست او که از حق جای دستانش گرفته بال را مادر دریا ببخش این شعر در شان تو نیست کاش می بستم به مدحت این زبان لال را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ به تیغی حیف گیسویت گُسستند دو بازویت دو بازویت گسستند از آنجایی که من بوسیده بودم بمیرم هر دو اَبرویت گسستند @hosenih انیس گریه‌هایم را گرفتند توانِ دست و پایم را گرفتند کمانی تر شدم از زینب افسوس سرِ پیری عصایم را گرفتند بهارم را چِسان پاییز و کردند دلم را از غمت لبریز و کردند سرت ای کاش رویِ نیزه می‌ماند تو را از مرکبی آویز و کردند غمت راهِ نفس بر سینه بسته تَرَک بر چهره‌ی آئینه بسته زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من ببین عباس دستم پینه بسته @hosenih از آن سرو علی بنیاد و صد حیف از آن قامت از آن شمشاد و صد حیف دو دستی که عصای پیریم بود خداوندا زِ تَن اُفتاد و صد حیف ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ با فرض اینکه غصه ی دختر نباشد با فرض اینکه خاطرات در نباشد اصلا همینکه حضرت مادر نباشد کافیست تا جان در تن حیدر نباشد همصحبتش چاه است یعنی محرمی نیست او حجت ا... است، این غم کم غمی نیست @hosenih دردی که دارد در گلویش ناتمام است غرق سکوتست و به فکر انتقام است میداند و چشم انتظار یک امام است این قصه تا مهدی(عج) نیاید نا تمام است سخت است حیدر باشی و ساکت بمانی توفان خیبر باشی و ساکت بمانی با اینکه بعد از مصطفی بابای دنیاست با اینکه شاهدهاش می دانند مولاست از صبح پای نخل و شب با چاه تنهاست بیتاب عاشوراست یعنی فکر فرداست وقتی حسین اندیشه ی یعسوب دین شد قرعه به نام حضرت ام البنین شد حق پهلوانی در خور پیکار میخواست جنگ آوری که حیدر کرار میخواست دلدار دلبرها سپاهش یار میخواست یعنی امیر عشق پرچمدار میخواست زهرا دعا کرد و علی حاجت روا شد در قصه پای حضرت عباس وا شد @hosenih اول به قلب کودکش تفسیر آموخت در سجده هایش ناله ی شبگیر آموخت کم کم به چشم نافذش تاثیر آموخت آخر به دستش کار با شمشیر آموخت این دستها با دست عالم فرق دارد عشق حسین آدم به آدم فرق دارد از کودکی مولا صدا میکرد او را هر لحظه و هرجا صدا میکرد او را خم میشد و آقا صدا میکرد او را در خلوتش لیلا صدا میکرد او را مجنون که باشی غیر از این کاری نداری جز شوق لیلا منطقی داری؟...نداری! محراب دلخون بود، شاه لا فتی رفت شهر کرامت زیرو رو شد، مجتبی رفت شمشیر شک در سینه ها تا انتها رفت پس دست حق سمت امام کربلا رفت خورشید رفت و غم به قلب ماه افتاد عباس همراه امامش راه افتاد آواره و مجنون صحرای حسین است تشنه ست با این حال سقای حسین است عمریست میداند که دل جای حسین است راه ظهور از رد پاهای حسین است قربان چشمانی که در توفان بصیرند این چشمها، این دستها خیر کثیرند قامت بلند کاروان صاحب لوا شد در راه پیش کودکان صد بار تا شد همبازی و همراه دختربچه ها شد در اوج بازی بر زمین افتاد و پا شد لبخند کودکها به افتادن می ارزد این منطق عشق است: جان دادن می ارزد نقطه سر خط، شب شده...شش ماهه خواب است تاریک شد خیمه...زمان انتخاب است چشمان مومن سمت چشم ماهتاب است او دست بر سینه ست، او پا در رکاب است عباس ماند و اقتدا کردند یاران از پیش، جانها را فدا کردند یاران @hosenih فردا شد و شد آنچه شد ...خورشید تنهاست تنها که نه...با ماه خود غرق تماشاست غرق تماشای علی ها بین صحراست آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست پس آبرویش را به روی دوش انداخت او که یمین میباخت اما دین نمیباخت... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ باران که می بارد پریشانم حال خودم را خوب می دانم ابری ترین باران پنهانم من روضه خوانم روضه می خوانم @hosenih در بین ساحل موج غم افتاد در علقمه مشک و علم افتاد دستی قلم نذر حرم افتاد همناله با ذکر عمو جانم بغضی میان هر گلو لرزید در دست ساقی تا سبو لرزید با العطش قلب عمو لرزید من هم به فکر داغ طفلانم تا بر سر فرقش عمود آمد روی لبش ذکر سجود آمد از خیمه ها تا بوی دود آمد فریاد زد میسوزد این جانم @hosenih روی زمین بال و پرش می ریخت ذره به ذره پیکرش می ریخت با تیرها چشم ترش می ریخت یاد خسوف ماه تابانم با سوز آهی آتشین از راه همناله با امّ البنین از راه زهرا رسیده دلغمین از راه مادر رسید و دید گریانم در گریه ام گل کرد لبخندم وقتی به من می گفت "فرزندم" خود را به پای مادر افکندم از راه آمد عید قربانم @hosenih نور خدا دست هوَس افتاد شیر حرم کنج قفس افتاد عباس‌ آخر از نفس افتاد دیگر چه شد شاعر ؟؟ نمی دانم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ یه مادر داره از احساس میگه داره از روضه ی حساس میگه گمونم روضه خون ام البنیه داره از قامت عباس میگه: @hosenih قد و بالای عباسم نظر خورد به چشم شیر من تیر سه پر خورد خود من از بشیر اینو شنیدم عمود آهن دشمن به سر خورد شنیدم کوفیا دورش رسیدن شنیدم دست عباس و بریدن شنیدم بچمو شرمنده کردن شنیدم مشکشو تیرا دریدن تا وقتی روضه خون ام البنینه ربابم گوشه ی مجلس میشینه تا وقتی حرف مشک پاره میشه رو لب گل میکنه داغ سکینه: همین قد میگم از داغ زیادم نگاه مهربونش مونده یادم الا ام البنین شرمنده ام من خودم دسته عموجون مشک دادم شدیم آواره با زخم و تب و درد سر ما نعره میزد شمر نامرد پایین نی رد خونو میدیدم عمو بالای نی خون گریه می کرد @hosenih میگه ام البنین، غم بی حسابه جلو چشمام یه مشکه پاره قابه میسوزه قلبمو آروم نمیشم دلیل شرم من اشکه ربابه خدایا پُر اگه پیمونه می شد علی اصغرم گریون نمی شد حسین من با طفل شیرخوارش میون هلهله حیرون نمی شد همین که روضه میره سمت گودال رباب و زینبَن که میرن از حال امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه امون از غارت پیراهن و شال @hosenih چرا تشنه تو رو کشتن حسینم سرت رو روی نی بردن حسینم همه رفتن...یه گوشه دم گرفته حسین من حسین من حسینم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آتشی در دلم از داغ تو افروخته ام آه چون دود رود از جگر سوخته ام @hosenih ریسمانی شده این اشک مدامم گویا مژه ام را به سر دامن خود دوخته ام چار پروانه کشیدم به روی خاک بقیع شمعی از آه در آن بین بر افروخته ام دلخوشم نوکرتو شد پسر مادر تو کم بها یوسف خود را به تو نفروخته ام @hosenih مثل قربانی نذری به رهت شکرخدا پخش در کرببلا شد همه اندوخته ام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ام البنین بعد از حسین ام الادب شد شاگرد درسش ، کربلا امّ وهب شد @hosenih در تربیت بر مادران هم مادری کرد شیر آفرینی که چُنین فخر عرب شد خود را کنیز خانه می دانست اما از لطف اهل خانه او زهرا نسب شد حتی ادب پیش ادب هایش ادب کرد حتی وفا هم از وفایش در عجب شد ام القمر یعنی که نوری در سیاهی یعنی که فرزندش چراغ راه شب شد @hosenih در آن هیا هو حق مادر را ادا کرد نگذاشت روی خاک سر ،زهرا سبب شد... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ السلام ای مادر ایثار یا ام البنین دلخوشی حیدر کرار یا ام البنین وقت توصیف تو ای بانو زبان ها لال شد مدح تو بالاتر از گفتار یا ام البنین @hosenih جز تو در عالم کدامین زن برای زینب است بعد زهرا بهترین غمخوار یا ام البنین تو همانی که به عشق قبله عالم حسین تربیت کردی سپهسالار یا ام البنین خوش به حال هر که چون تو غیر گریه بر حسین تا دم آخر ندارد کار یا ام البنین مادر یل ها سرت را تا ابد بالا بگیر دست از شرمندگی بردار یا ام البنین جان عباست بیا بس کن ، برایت خوب نیست گریه با این چشم های تار یا ام البنین بیشتر از هر چه غم در سینه ات داری تو را پیری زینب دهد آزار یا ام البنین خوب شد ماندی ، ندیدی که حسین افتاده بود بین مقتل تشنه و بی یار ، یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی زینب افتاد از نفس از حرم تا قتلگه صد بار ، یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی خیمه ها می سوخت در آتش بین در و دیوار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی کاروان را بی حسین در میان کوچه و بازار یا ام البنین @hosenih خوب شد ماندی ندیدی بر فراز نیزه ای خورده از پهلو سر ِ سردار یا ام البنین خوب شد ماندی ندیدی خنده مستانه بر اهل بیت احمد مختار یا ام البنین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آن کنیزم که در سرای علی همچو زهرا شدم فنای علی ریختم عشق را بپای علی شد همه هستی ام فدای علی کودکانی که پرورانیدم همه را بر حسین بخشیدم @hosenih چونکه طفلان من بزرگ شدند با غم بی کفن بزرگ شدند با هزاران محن بزرگ شدند زیر دست حسن بزرگ شدند دوره های دفاع را دیدند راه و رسم جهاد فهمیدند داشت مولا از این جهان میرفت روح پاکش به لامکان میرفت نم نمک سوی آسمان میرفت اشک چشمش، چکان چکان میرفت با اشاره گذاشت نورِ دو عین دست عباس را بدست حسین گفت ای نور دیده، عباسم ای تمام امید و احساسم وی چراغ حرم، گل یاسم در صف رزم، اَشجع الناسم همه جا پرتوِ دو عینم باش کربلا همرهِ حسینم باش @hosenih شبِ هجران فرا رسید آخر دلِ شب با برادرانِ دگر رفت شیر دلاورم به سفر شد علمدار و ساقی لشگر در شب غربت و قرارِ حسین یارِ زینب شد و وقار حسین روز آخر بنا شد آب آرَد آب بر کودک رباب آرد از شریعه کمی جواب آرد یا که تا خیمه درّ ناب آرد چشمتان روز بَد نبیند وای غرق خون شد امیر، سر تا پای وای از هجمه ها به نخلستان قطع شد دستها به نخلستان فرق او شد دوتا به نخلستان پاره شد مشکها به نخلستان شد امیدش که ناامید عباس یاس را دید و شد شهید عباس همه دست بریده را دیدند یارِ قامت خمیده را دیدند رنگ و روی پریده را دیدند گریه های ندیده را دیدند کمرش خم شد از غمِ سقا هلهله شد بپا در آن غوغا چونکه ماه مدینه ام برگشت زینب بی قرینه ام برگشت همرهِ او سکینه ام برگشت علت سوز سینه ام برگشت دخترم بی برادر آمده بود قد کمان پیش مادر آمده بود @hosenih همه موهای او پریشان بود دلش آتش ز دست عدوان بود ناله هایش عجیب سوزان بود بین روضه صداش لرزان بود از اسیری چو کرد شِکوه تمام گفت از مجلسِ شرابِ شام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اشک من از آه لب ربابه داغ علی خواب شب ربابه منو به بی پسر بودن یاد کنید ام بنین که لقب ربابه @hosenih بگید برا ثواب حلالم کنه اگه نخورده آب حلالم کنه برای تشییع جنازم نیاید فقط بگید رباب حلالم کنه اگه دعای من نداشت اثر کاش همراهتون میومدم سفر کاش برا بلاگردونیه حسینم چهار پسر کمه چهل پسر کاش.. به بازوهاش طناب خورده چرا؟ سیلی مگه رباب خورده؟ چرا؟ عروس من چی به سرش اومده صورتش آفتاب خورده چرا؟ @hosenih بغض تو توو گلوی من بود رباب حرمله رو به روی من بود رباب اونیکه از روزنه مشک ریخت آب نبود آبروی من بود رباب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در هیاهو گم شدم پیدا کن این افتاده را ناخدایِ شیعیان ،دریا کن این افتاده را از مسیرِ عشق.. بدجوری کنار افتاده ام با نگاهِ نافذت شیدا کن این افتاده را @hosenih با گناهان،خویش را از چشمِ تو انداختم با دمِ جانبخشِ خود زیبا کن این افتاده را قد خمیده آمدم فرزند زهرا رحم کن خواهشاً با یاری ات طوبا کن این افتاده را بر زمین خوردم بدونِ تو ،دو دستم را بگیر صاحبِ افتادگان! برپا کن این افتاده را روزگارم طی شود در سُستی و بیچارگی کم دگر امروز یا فردا کن این افتاده را @hosenih از درِ تو خیر دیدم باز هم خیری رسان با نگاهت نوکرِ زهرا کن این افتاده را من ابالفضلی شدم خودرا سپردم دستِ او صاحبم! تو زائرِ سقّا کن این افتاده را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih