eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دیده بگشا که ز دوریِ شما خسته شدم آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم سر به زیر آمده ام تا که بگویم به شما از گناهان زیادم بخدا خسته شدم @hosenih خواستم نوکر مخلص بشوم حیف نشد دیگر از نفسم و این عُجب و ریا خسته شدم اشتباهی که ز من سر زده را باز ببخش یاری ام کن همه عمرم، همه جا، خسته شدم ای حبیبم تو فقط از دل من با خبری وا کن امشب گره ی کار مرا خسته شدم شهرمان رنگ تو را کم به خودش دیده و من دیگر از شهرم و این حال و هوا خسته شدم تا به کِی رو بزنم پیش تو و گریه کنم یک نگاهی بکن آقا به گدا خسته شدم @hosenih باز هم جا نشدم بین گدایانِ حرم پس نپرسید ز حالم که چرا خسته شدم این همه سینه زدم مزد مرا هم بده و راهی ام کن حرم کرببلا خسته شدم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکر خدا که شد غمت امسال بیشتر دلشوره‌ی محرّمت امسال بیشتر @hosenih "باز این چه شورش است که در خلق عالم است" ای جوشش و تلاطمت امسال بیشتر لبّیکَ یاحسین، جهان را گرفته است در اهتزازِ پرچمت امسال بیشتر ما ملّت امام حسینیم؛ یاحسین پیچیده اسم اعظمت امسال بیشتر خون شهید معجزه‌ها می‌کند هنوز اعجاز حاج‌قاسمت امسال بیشتر @hosenih امسال بیشتر به سر و سینه می‌زنم تا اربعین ببینمت امسال بیشتر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ عشق بدون روضه ات رنگ سراب می شود نفس برای نوکرت بی تو عذاب می شود @hosenih عطر بهشت می وزد از تن و جان سینه زن قطره ی اشک گریه کن رود گلاب می شود اهل نماز می شود هر که تو را شناخته گرچه نماز دشمنت کفر حساب می شود هر که دل هوایی اش روضه نشین عشق شد نقشه ی نفس سرکشش نقش بر آب می شود در تب و تاب زندگی وقت طلوع رنج ها با هیجان نام تو درد جواب می شود با تو همیشه حال من خوب تر از گذشته است بی تو امید در دلم خانه خراب می شود @hosenih آمده ای که خاک را وصل کنی به آسمان جز تو کدام حادثه عشق خطاب می شود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر چه دید، داغِ دل مرتّب وجودش گرچه شد از غم لبالب شهادت را ندید إلا جمیلا... فدای چشم زیبا بینِ زینب(س)! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تب وصال تو را شب به شب به سر دارد کسی که از غم تو گریه ی سحر دارد هوایی تو هوایی هیچ بامی نیست تعلقات برای گدا ضرر دارد @hosenih چگونه زندگی اش راحت است و آسوده؟! یتیم اگر به دلش حسرت پدر دارد بیا برای غریبی ش گریه کن هر روز که او همیشه به خونِ جگر نظر دارد بگیر پشت درش دست خالی خود را فقیر وقت کرم فیض بیشتر دارد بگرد روضه به روضه برای دیدن او بگرد، یار به این روضه ها گذر دارد @hosenih خدا کند که براتِ مرا کند امضا کنار او دل من میل یک سفر دارد به یمن تربت اعلای کربلای حسین نماز و سجده من لذتی دگر دارد.. ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند کودکانت بر زمین از ضربِ پاها ریختند عده‌ای شاگردهایم عده‌ای دیگر کنیز کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند @hosenih در شلوغیِ مسیرِ کاخ هِی روی خاک دختران از هول دادنهای آنها ریختند بارها ما بر زمین خوردیم از ما رد شدند مثلِ آنروزی که با در رویِ زهرا ریختند نیزه داران موقع اُطراق هرجایی که شد اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند @hosenih آتشِ خیمه ، کشیدن‌های تا کوفه چه کرد گیسوان بچه‌ها یا سوخته یا ریختند بی هوا بر ناقه‌ها زد تا که از آن ارتفاع دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند* مردمانی که درِ این خانه می‌خوردند نان کُنجِ زندان با قُل و زنجیر ما را ریختند @hosenih با لب و دندانِ تو با چوب بازی کرد و زد آه دندانهای تو آنقدر زد تا ریختند خوب پیدا هست از بویی که دارد موی تو در تنورِ روشنی دیشب سرت را ریختند *حرام زاده‌ای بنام سهیل ابن عُرَیف تا دروازه کوفه با سیخی که در دست داشت برناقه‌ها میزد تا کودکان از آنها بیافتند(تذکره الشهدا ودیگرمقاتل) ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مقابل تو نشستم هلال نيمه من به حال من نظرى ، نظرة الرحيمه ی من ز بى قرارى خواهر ، سه روز ميگذرد از آن دو بوسه آخر سه روز ميگذرد @hosenih دلم شكست تو را روى نيزه ها ديدم سه روز ميگذرد كه تو را نبوسيدم زمانه بر دل زينب چقدر تنگ گرفت محل بوسه من را چگونه سنگ گرفت ؟ همان دو آيه كه خواندى دل مرا خوش كرد ولى به روى دهان تو سنگ جا خوش كرد @hosenih تو از بلندى نيزه كجا نيفتادى ؟!؟! به روى دامن زينب چرا نيفتادى ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دختر فاطمه و حیدر کرار منم شیر پیکار منم @hosenih بعد عباس در این کوفه علمدار منم شیر پیکار منم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نزدیک دروازه رسیدم تا... دلم سوخت خیلی میان این شلوغیها دلم سوخت اوباش شهر کوفه دورم را گرفتند در بینشان بودم تک و تنها دلم سوخت @hosenih وقتی کنیز سابقم نان دست من داد چیزی نگفتم به کسی اما دلم سوخت اینها که میخندند من را میشناسند از چشم های آشنا آقا دلم سوخت هرجا سرت را روی نی دیدم دلم ریخت دیدم سرت را زیر دست و پا دلم سوخت پیرزنی که با عصا بر پهلویم زد هی ناسزا میگفت بر زهرا دلم سوخت @hosenih دارند عبایت را حراجی میفروشند پس بیشتر از هرکجا اینجا دلم سوخت زندانی کوفه شدم چشم تو روشن دیدی همینکه جای خوابم را دلم سوخت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می روی نیزه نشینم کمی آهسته برو تا تو را سیر ببینم کمی آهسته برو از رد بوسه ی من نیزه نشینت کردند اسب ها رد شده و نقش زمینت کردند @hosenih از سر نی به من و قافله احسان کردی صورتت را سپر سنگ نوازان کردی من اسیر تو شدم مهر تو در سر دارم لحظه ای نیست که چشم از سر تو بردارم همه شب سر زده، خورشید شدی تابیدی روی نی دور سر قافله می چرخیدی @hosenih من و یک قافله کودک،همه سیلی خورده خواهرت آینه ی توست، اگر پژمرده جان نمانده ست حسینم به تنم اما حیف تا حد مرگ سپر شد بدنم اما حیف صورت کودک تو سوخت،خجالت زده ام ضربه او را به زمین دوخت، خجالت زده ام @hosenih خنده ای مست به دنبال عذاب آمده است باز هم حرمله با کاسه ای آب آمده ست گله ای نیست از این زخم از این تنهایی ما ندیدیم در این مرحله جز زیبایی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عالی ترین طبیب دو عالم فقط یکیست غیر از حسین؛ دل به امید شفای کیست؟! در خیمۂ عزا به عبادت نشسته ایم گریه میان روضه به والله بندگیست @hosenih زهرای أطهر است که در محشرِ عظیم می گوید ای گدای حسینم نرو! بایست رو کرده به ملائکه می گوید این گدا- بی روضۂ حسینِ غریبم دمی نزیست سرمست و سربه زیر فقط عرض میکنیم: این جنّة الحسین دقیقاً سزای چیست؟ از عرش ِ حق به گوش می آید که این مقام از برکتِ دعای کریمانۂ علیست @hosenih با داغ کربلا به سر و سینه میزنیم شکر خدا میانۂ ما با عزا قویست موی سیاه داده؛ جوانی گذاشتیم... این نوکری که مالِ همین چند روزه نیست! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به روی نیزه دلواپس؛ میایی پا به پایِ من فدایِ چشم های تو! نکن گریه برایِ من برای اولین بار است بی تو میروم جایی اگر منزل به منزل میشود غم آشنایِ من @hosenih نشسته بر دلم داغت، شده از آهِ پی در پی؛ شبیه خیمه های سوخته، حال و هوایِ من به دستِ ساربان هر لحظه می بینم عقیقت را همان که بارها با آن اجابت شد دعایِ من نمی گوید کسی در قافله پیش ِ رباب از آب ولیکن حرمله(لع) لاجرعه می نوشد! خدایِ من... دلم خون است امّا خنجرش را شمر(لع) آورده تمام ِ راه را با خنده، پیش چشم هایِ من سپر بودم برای او، زمین خوردم! به جبرانش... رقیه(س) آمد و با گریه فوراً شد عصایِ من @hosenih بیا دورم کن از اینجا، میان خیلِ نامحرم؛ سرِ بازار، در أنظار، هرگز نیست جایِ من دعایم کن! بلایای جدیدی پیش ِ رو دارم دعایم کن که این «شام» است؛ اصلِ کربلایِ من! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای کشتی نجات بشر دستمان بگیر ماییم غرق موج خطر دستمان بگیر بر ما که در کمین بلا گیر کرده‌ایم با چشم مرحمت بنگر دستمان بگیر @hosenih شیعه کم و محب گنهکارتان زیاد درهم محب و شیعه بخر دستمان بگیر ما؛ ای‌حسین، مسلم و هانی نمی‌شوییم ما و همین دو دیده‌ی تر دستمان بگیر از دست غیر دشنه‌ی دشنام می‌خوریم از دست دوست خون‌جگر دستمان بگیر ** راهی که پیش روست، دراز است و پای لنگ ای روی نیزه رفته سفر دستمان بگیر زینب اشاره کرد به سر، گفت "یاحسین" ای بر خیام سایه‌ی سر دستمان بگیر از قامت رشیده‌ی زن‌های خیمه‌ات جز سایه‌ای نمانده اثر دستمان بگیر @hosenih رو کرد بعد بر سر عباس و گفت آه ماه منیر، قرص قمر دستمان بگیر هم بر لباس پاره‌ی ما سایه‌سار باش هم بر رخ سه‌ساله سپر دستمان بگیر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بارِ غمت را دوشِ ما، طاقت ندارد هفت‌آسمان و ماورا، طاقت ندارد گوشِ فلک را یک‌نفر، محکم بگیرد، یک جمله، از مرثیه را طاقت ندارد @hosenih رنجِ تو را بر کوه هم، گر عرضه دارند، دیگر نمی‌ماند به پا، طاقت ندارد ای اشرفِ اولادِ آدم! ماتمت را، حتی کسی از انبیا، طاقت ندارد این حنجرِ نازک، نمی‌خواهد سه شعبه کودک بر این تیرِ خطا، طاقت ندارد @hosenih زینب، چهل منزل، کنون باید ببیند رأسِ تو را از تن جدا،... طاقت ندارد ... دیده پر از اشکِ فراق و سینه ی ما، در حسرتِ کرب و بلا، طاقت ندارد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روضه خوان زد به روضۀ گودال خنجر و حنجرت زبانم لال قلب اهل حرم همه محزون قلب زینب زِ درد مالامال صبح تا عصر آه و گریه ، گذشت حال اهل حرم به این مِنوال @hosenih میهمان بوده ای مگر نه ؟ ، چرا با عصا آمدند استقبال خیمه گاهت عجب شده غوغا قتلگاهت عجب شده جنجال نعل تازه دگر برای چیست نکند کشته ام شود پامال موج نیزه کجا تن بی سر تازیانه کجا تن اطفال شمر بالا نیامد از گودی گرچه خورشید رفته رو به زوال عاقبت قتلگاه خلوت شد تا که خوابید گرد وخاکِ جدال خواهری یک طرف نشست به خاک مادری رفت یک طرف از حال خواهری زد صدا أَ أَنتَ أَخی سوخت عالم ازین زبانِ حال کرد خولی برای شمر و سنان آرزوی قبولیِ اعمال @hosenih پیکرت بود و سر نبود آنجا زینبت ماند و آرزوی وصال ** تا که آخر ورودیِ کوفه شد سرت روی نیزه استهلال سه کلام و سه روضۀ مکشوف ... معجر و گوشواره و خلخال ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تشنۂ چای عراقم ای اجل مهلت بده تا بیایم اربعین موکب به موکب کربلا! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هاتفی در خیمهء ارباب گفتا این سروش از شراب ناب این بزم جنون دیده مپوش حال که دعوت شدی در مجلس سلطان عشق حضرت زهرا(س) برایت چای میریزد بنوش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دید با چشم خود چهل منزل، اشکِ پنهانِ چشم زینب(س) را کاروانی که با خودش می بُرد، تشنگی را و خشکیِ لب را @hosenih دست و پاها اسیر سلسله بود، شمرِ ملعون امیرِ قافله بود یک علی(ع) مانده بود غرق غضب! چه کند غیرتِ لبالب را؟! بچّه ها خسته، پابرهنه، نحیف! زخم شد دستهای کوچکشان بسکه بر خارها زمین خوردند، گریه کردند تا سحر شب را روی هر نیزه یک سرِ مظلوم، قاتل جانِ کاروان می شد تا که با خود تکان تکان میداد، باد موهای نامرتّب را ناقه ها در کمالِ عریانی، بی کجاوه بدون محمل بود ساربان ها مقابل نیزه، آب دادند هر چه مرکب را @hosenih خسته از راه آمدند امّا، دورشان ازدحام و هلهله بود همۂ شهر را خبر کردند، تا تماشا کنند زینب(س) را! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ غمی از سینه ام نزد بیرون هر چه بر سر زدم هیاهو را مردگان مرا صدا بزنید ،آه ای ضجه های عاشورا اگر اینگونه شاد می گریم همه از برکت مصیبت اوست همه از یمن این عطش ،که زده ست ،رگ بارانیِ فراسورا @hosenih قطره قطره اسیر واشدنم ،شعله شعله شهیدم از حسرت روضه ی تشنه ای درون سرم،موبه مو خوانده راز گیسو را به غزلهای تشنه مانده قسم،به خدایی که اینچنین زیبا به ظرافت نشانده در دلِ هم،نیزه و سینه ،تیر و ابرو را که من از چشم بادها دیدم ،شعله در خیمه ی حرم می سوخت خواهری در پی برادر تا....لحظه ی سر بریدنِ اورا... @hosenih ونبیند به غیر زیبایی،خواهری دلشکسته،خسته،اسیر وقتی از کودکی چنین دیده ست،داغ دیوار و میخ و پهلو را غمی از سینه ام نزد بیرون هر چه بر سر زدم هیاهو را مردگان مرا صدا بزنید ،آه ای ضجه های عاشورا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می‌رسند از راه غم‌ها، تا زمین‌گیرت کنند سنگ‌ها با طعنه‌هاشان بیشتر پیرت کنند @hosenih مثل چشمت آیه آیه سوره ی مریم گریست با نخستین واژه‌اش وقتی که تفسیرت کنند سخت بود اینکه تمام راه در غربت گذشت سخت‌تر اینکه تمام شهر تکفیرت کنند سهم آن‌ها آه و نفرین تو شد می‌خواستند با کمی خرما و نان از زندگی سیرت کنند @hosenih «ما رأیت و...» گفتی و جنگ نگاهت شد جمیل چشم‌ها باید فرار از برق شمشیرت کنند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چو موی یار پریشان شدیم بعد از تو شکسته، خَسته و حیران شدیم بعد از تو تو زیر سم ستوران کوفه اما ما سوار ناقه عریان شدیم بعد از تو @hosenih میان خيمه آتش گرفته لرزیدیم درون شعله هراسان شدیم بعد از تو زمان غارت معجر دلم شکست حسین میان خلق نمایان شدیم بعد از تو دلم کنار تن پاره پاره ات بود و روانه سوی بیابان شدیم بعد از تو @hosenih به کوفه ای که شد آباد دست بابایم چقدر بی سر وسامان شدیم بعد از تو میان مجلس ابن زیاد محو تو و شکوه آیه قرآن شدیم بعد از تو ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عمریست در عزای شما گریه می کنیم از کودکی برای شما گریه می کنیم سوز شما به نوحه ما شور می دهد انگار با نوای شما گریه می کنیم @hosenih بوده است چون که خلقت ما از گل شما با آب دیده های شما گریه می کنیم شادیم با شما و غمینیم با شما در روضه پا به پای شما گریه می کنیم چشمان ما و گریه برای شما کجا شک نیست با دعای شما گریه می کنیم آن روز پیش خصم نمی شد که گریه کرد امروز ما به جای شما گریه می کنیم گفتید اشک ماست چو مرهم به زخمتان با نیت دوای شما گریه می کنیم این دست ما نبود که مجنونتان شدیم گشتیم مبتلای شما گریه می کنیم وقتی خدا برای شما گریه می کند همراه با خدای شما گریه می کنیم دل های ما از آن که زمین گیر کربلاست همواره در هوای شما گریه می کنیم @hosenih از روی نی نوای شما را شنیده ایم بر داغ نینوای شما گریه می کنیم ای کشته های اشک خدا خونبهایتان تا جان شود فدای شما گریه می کنیم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
✔️آدرس کانال تلگرامی پایگاه 👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کاسه ی صبر من از گریه گهی پُر می شود اشک روی قاب عکس کربلا دُر می شود @hosenih گریۀ پاک عزای تو مرا هم پاک کرد آب آلوده به دریا می رسد کُر می شود من ادب آموختم اما نه از یک بی ادب هرکه آمد روضۀ تو خود به خود حُر می شود سوختم با گریه تا این سینه شد ثابت قدم خاک از گرمی آب و آتش آجُر می شود رسم عالم را به هم زد عاقبت این عاشقی بین ما دیوانه ها عاقل تمسخُر می شود @hosenih با نگاه مادرت در اربعین کرب و بلا از عزاداران عاشورا تشکُر می شود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ درگیرم این ایام با سودای رفتن شوق دویدن‌ها و امّاهای رفتن از صبح تا شب در خیالات رسیدن شب تا سحر مدهوش از رؤیای رفتن @hosenih "ماندن"؟،نه اصلاً اسم "ماندن" را نیاور ماندن چرا؟، وقتی پرم از پای رفتن تنها دلیل "بودن" یک رود این است : فانی‌شدن در موج، در دریای رفتن @hosenih دل دل نباید کرد، باید زد به جاده همراه باید گشت با غوغای رفتن آغوش گرمش کار خود را کرد آخر... آتش گرفته جانم از گرمای رفتن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e