#حضرت_زینب_س_وفات
شعله آه مرا هر دلی ادراک کند
دود آن رخت عزا بر تن افلاک کند
یوسفی بود مرا پیرهنی باقی ماند
تا که تشریح غم سینه صد چاک کند
@hosenih
جان اگر هم بدهم پیرهنش را ندهم
کاش یارم به همین جامه مرا خاک کند
دست از چاک گریبان نکشیدم بی او
کاش دستش برسد اشک مرا پاک کند
بی رمق خسته دویدیم به غارت نرویم
صید را دیدن صیاد چه چالاک کند
@hosenih
سر او را که شکستند شکستم من هم
آیینه می شکند جامه اگر چاک کند
خیزران بود و لب و آیه تطهیر شراب
یاد آن مرثیه خون بر جگر تاک کند
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_وفات
افتاده ام به بستر بی سایبان حسین
از خواهر تو گریه گرفته امان حسین
در زیرآفتاب، سرت را بریده اند
در زیر آفتاب، به رویت دویده اند
دارم حساب می کشم از قطره های آب
تو سوختی و صورت من سوخت بی نقاب
ماندی سه روز بی کفن و بوریا حسین
اصلاً عوض کنیم سر بحث را حسین....
@hosenih
من سختم است پیش تو این روز آخری
از این همه گلایهء خواهر برادری
یاد تو هست مادرمان بستری که شد...
رخسار او کبودی و نیلوفری که شد...
دارم شبیه او پی تابوت می روم
با این پر شکسته به لاهوت می روم
این روزها که سینهء من تنگ میشود
خیلی دلم برای حسن تنگ می شود
ای کربلای من سفرم را چه می کنی؟
داغی که مانده بر جگرم را چه می کنی؟
من را ببخش وقت زیارت نمی شود
دیگر کسی شبیه تو غارت نمی شود
میخواستم ضریح تنت را بغل کنم
یکبار جسم بی کفنت را بغل کنم
جانم به وصل عشق تو با سوختن رسید
این پاره های پیرهنت هم به من رسید
از آن غروب، رنج اسارت کشیده ام
از زیر تیر و نیزه، کنارت کشیده ام
رفتی و گوش ما همه بی گوشواره شد
عمامه رفت و معجر مان پاره پاره شد
سنگت زدند بر سر نی، مرد و زن حسین
از هر دو سنگ، خورده یکی هم به من حسین
اصلاً چه شد که قسمت آن دیگری شدی
بین تنور رفتی و خاکستری شدی
ای وای از رباب، که جانش به لب رسید
هرجا که رفت، حرملهء بی ادب رسید
پیشانی ام شکست و وضویم جبیره بود
بازارهای کوفه پُر از چشم خیره بود
وقت قمار، پای سرت شرط کرده اند
در پیش پای ما صدقه پرت کرده اند
گرچه میان تشت طلا، جام برنگشت
دیگر رقیه از سفر شام برنگشت
@hosenih
حالا شده خرابه دمشق رقیه ات
برگشته ام به شام، به عشق رقیه ات
سر را گرفت و گفت که بابا حلال کن
موی مرا بلندتر از این خیال کن
این رو به قبله را تو نگو روبه راه نیست
اصلاً خیال کن بدن من سیاه نیست
شهدی دوباره از لب قرآنی ات بده
جایی برای بوسه به پیشانی ات بده
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
#حضرت_زینب_س_مصائب
غمی بزرگ در دلم مرا عذاب می دهد
تورا صدا که میزنم، سنان جواب می دهد
@hosenih
برای بار اول است خود سوار می شوم
کار رسیده تا کجا ! فضه رکاب می دهد
مقابل نگاه یک سپاه می خورم زمین
همینکه شمر ناقهی مرا شتاب می دهد
آیه ی تطهیر بگو چه خاک بر سرم کنم
دهان قاتلان تو بوی شراب میدهد
گرفته لکنت زبان ، سه ساله ات که اینچنین
سوال خواهر تو را دیر جواب میدهد
@hosenih
شیر درست میشود گریه بلند میشود
همینکه بر لب خودش رباب آب میدهد
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مصائب
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
زینب از تل دید دارد بی برادر می شود
آستین بر سر گرفت و گفت معجر می شود
@hosenih
کاش آن خنجر نمی برّید اما ای دریغ
« ما رأیت إلّا جمیل ِ » کیست بی سر می شود؟
داد از این تقدیر و نفرین بر قضا ، در کربلا
بی برادر ماندن زینب مقدّر می شود
غم یکی نه غم دو تا نه غم پی غم می رسد
با کدامین داغ آیا روز او سر می شود؟!
آن طرف بر خاک افتاده علمدار این طرف
خود علمدار سپاه چند دختر می شود
@hosenih
آه از شام آه از شام آه از شام از ستم
این چه رفتاری است با ناموس حیدر می شود؟!
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
هفتاد و دو شهید به صحرای زینب است
پایین نامه ی همه امضای زینب است
می میرم و دم تو مرا زنده می کند
قاری من صدات مسیحای زینب است
@hosenih
از سربلندی تو سرافراز می شوم
بالای نیزه ها سرت آقای زینب است
جای مرا گرفته ای و پس نمی دهی
جای تو نیست بر سر نی ، جای زینب است
امروز که مشاهده کردی مرا زدند
عین همین مشاهده ، فردای زینب است
در طول زندگانی پنجاه ساله ام
این اولین نماز فرادای زینب است
این جلوه های مختلف روی نیزه ات
از " ما رایت الا جمیلا " ی زینب است
طوری قدم زدم که همه باخبر شدند
کاخ یزید زیر قدم های زینب است
@hosenih
دارند سمت من صدقه پرت می کنند
خرمای نخل ها جلوی پای زینب است
هرچه زدند سنگ ، سرش آخ هم نگفت
آخر حسین گرم تماشای زینب است
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مصائب
بی دست یک برادر و بی سر برادری
داغ اینچنین ندیده به تاریخ خواهری
@hosenih
رفتند و مانده است که در ازدحام ترس
آغوش مادری بگشاید به دختری..
زن، آن زنی که مردتر از خیل کوفیان
صف بسته است یک تنه در پیش لشکری
آن زن که ایستاده در آن ظهر سهمگین
از روی تل به دیدن صحرای محشری
آن زن که پیش مقدم توفان خطبه هاش
لرزیده مثل بید به خود کاخ مرمری
گفتند مرتضاست به منبر نشسته است
زینب نشست تا که به منبر، چه منبری!
از خیمه های سوخته معلوم می شود
هرگز نرفته دختری این سان به مادری
@hosenih
دلتنگ توست شانه ی بی تاب خواهرت
ای سر که از تمامی هفت آسمان سری
شاعر: #سیده_تکتم_حسینی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد
خون جگر نخورد و پیامآوری نکرد
زینب، که مثل او کسی از داغدیدگان
با اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد
@hosenih
بعد از وداع روز دهم، با ستارگان
کوتاهی از وظیفۀ همسنگری نکرد
در حقِّ غنچههای دل افسردۀ یتیم
چون او، کسی مراقبت و مادری نکرد...
بعد از امام آینهها، با کلام نور
هیچ آفتاب، این همه روشنگری نکرد
همراه کاروان اسیران، خدای صبر
کاری به جز رسالت و پیغمبری نکرد
جز او، که بود شاهد محملنشین، کسی
دیدار، تازه، با گل خاکستری نکرد
در سایهبان محمل غم، با هلال خویش
جز صحبت از شکوه و بلنداختری نکرد...
@hosenih
ویرانه بود و دربهدری، باز لحظهای
غفلت ز حال لالۀ نیلوفری نکرد
یادش، هماره مظهر عزّتمداری است
نامش، همیشه بر لب ایام جاری است
شاعر: #محمدجواد_غفورزاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مصائب
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزدهست
همان که غیر خدا را دمی صدا نزدهست
@hosenih
شهید داغ حسین است و ما در این فکریم
که سر به چوبۀ محمل زدهست یا نزدهست
هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد
هنوز پای غمش ایستاده، جا نزدهست
هنوز چشم به راه است ماه برگردد
و قرنهاست کسی سر به خیمهها نزدهست
خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد
بدا بر آن قلمی که دم از شما نزدهست
@hosenih
به پایبوسی صیدی که بین گودال است
کسی شبیه تو اینگونه دست و پا نزدهست...
شاعر: #فائزه_زرافشان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مصائب
روز رفت و دوباره شب برگشت
در حرم باز تاب و تب برگشت
دستِ قاتل به سمتِ سر، چرخید
دستِ زینب، به سوی رَب برگشت
تشنهلب رفت، تشنهلب جنگید
بر سَرِ نیزه، تشنهلب برگشت
از دلِ قتلگاه، تا خیمه
آه، زینب، عقبعقب. برگشت
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
حب زینب درمیان موج غم لنگر بُود
حب زینب عالمی را هادی و رهبر بود
حب زینب گرمی و گیرایی منبر بود
تاحسین شور دل و شیرینی روی لب است
تا ابد دشت بکا را ابر رحمت زینب است
@hosenih
آنکسی که سوز را سنگ تراز عشق کرد
آنکسی که درد را آیینه ساز عشق کرد
آنکه صبرش پرده برداری ز راز عشق کرد
کشتی عشق حسین را ناخدایی میکند
خواهر مشکل گشا مشکل گشایی میکند
کشتی کرب وبلا بین بلا لنگر گرفت
ظلمت آمد روبروی نور حق سنگر گرفت
خنجری پیداشد از خورشید عالم سرگرفت
بهرخونخواهی خورشیدش ره دشوار رفت
نشنود کس لال باشم کوچه و بازار رفت
@hosenih
دختر زهرا و حیدر کوچه و بازار وای
عصمت حق شام و کوفه حالت اجبار وای
زخمهای کهنه ی خیبر شده خونبار وای
با دو دست بسته زینب شد علمدارحسین
مطمئنا زینب کبراست تکرار حسین
شاعر: #احمد_شهبازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_زینب_س_مدح_و_وفات
من آن آئینهام آئینهای از غم ترک خورده
من آن زخمم همان زخمی که از هجران نمک خورده
من آن داغم که مهمانی ندارد غیر غمهایت
من آن دردم که درمانی ندارد جز تماشایت
من آن اشکم که خونین میکند دامانِ هجران را
من آن آهم که آتش میکِشد این شامِ ویران را
من آن جانم که بر لب آمده روزی هزاران بار
بیا از بِینِ دستانم خودت پیراهنت بردار
@hosenih
من آن پایم که دنبالت دویدم حیف رفتی تو
من آن دستم که شالت را کشیدم حیف رفتی تو
من آن موی سیاهم که تماشایت سپیدش کرد
من آن دلشورهام که حرمله بد نا اُمیدش کرد
من آن بندِ دلم که پاره شد وقتی زمین خوردی
هزار و نهصد و پنجاه زخم از آن و این خوردی
همان که دید اُفتادی زمین و کارها پیچید
همان که زیرِ پایش چادرِ او بارها پیچید
شدم آن معجری که خاکِ عالم بر سرش آمد
همان مادر که اُفتاد و کنارش مادرش آمد
میان علقمه اَبرو کمانش را ندیده رفت
منم آن مادری که دو جوانش را ندیده رفت
خلاصه خواهرم آن خواهری که بی برادر گشت
حرامی دست خالی آمد اما دست پُر برگشت
من آن چشمم که دیدم ناکسی پیراهنت را بُرد
کسی دزدید خوودَت نانجیبی جوشَنت را بُرد
همان چشمانِ تاری که به دنبالِ تو میگردید
همان غارت زده که در پیِ شالِ تو میگردید
به زور از پیش تو با کودکت با داغ راهی شد
من آن دوشم که از پیش تو با شلاق راهی شد
در این بازار و آن بازار چون آواره میگشتم
رُبابت بود وقتی که پِیِ گهواره میگشتم
کنارِ دخترانت بودم و غم نامهات دیدم
ندیدی در حراجیها خودم عمامهات دیدم
خلاصه خواهرم آن خواهری که بی برادر گَشت
حرامی دست خالی آمد اما دست پُر برگشت
@hosenih
نگفتی خواهری دارم که میبیند که میغلطی
نگفتی دختری دارم که میبیند که میغلطی
میان باد و طوفان اضطرابِ باغ یادم هست
به زیر آفتابم آفتابِ داغ یادم هست
نگاهم مانده بر در حیف از این در نمیآیی
نمیبینی که میسوزم چرا آخر نمیآیی
رُبابت نیست اما نالههایش مانده در گوشم
ببین شیر آمده مادر علیاصغر نمی آیی....
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_زینب_س_مدح
حسین از تو جدایی نداشت در هر حال
مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت
شاعر: استاد #محمدجواد_غفورزاده
@dobeity_robaey
#حضرت_زینب_س_مصائب
هستی ات را امتحانی پُر بلا از تو گرفت
سایهٔ روی سرت را کربلا از تو گرفت
@hosenih
تا که در صبرِ مصائب شهرهٔ عالم شوی
آمد و دست قضا فوراً عصا از تو گرفت
زهدِ بی خاصیت و کفر و نفاق آری ولی-
عشق مادرزادی ات را کینه ها از تو گرفت
دوره اش کردند تیر و تیغهٔ شمشیرها
نور چشمت را هجومی بیهوا از تو گرفت
جرعه جرعه نیزه خورد و از قفا سیراب شد
خنجری کهنه حسینِ(ع) تشنه را از تو گرفت
شمر(لع) در گودال فکر بیکسی هایت نبود؟!
تکیه گاهت را، پناهت را چرا از تو گرفت؟!
زیر سنگ و چوب، روی دست های قتلگاه
در میان خاک و خون.؛ جان را خدا از تو گرفت
@hosenih
غارتش کردند و بی شک خواب شبهای تو را
پیکری که چیده شد بر بوریا از تو گرفت!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
نزد ما خوب است شادی ، نزد ما غم بهتر است
ماههای سال خوبند و محرّم بهتر است
@hosenih
شعرها خواندیم و خیلی گریه ها کردیم ، باز
نزد ما از نوحه ها -باز این چه ماتم- بهتر است
هرکه یکجا کاسه اش پُر شد ، گدایی کرد و رفت
رزقِ ما را گر رساند یار کم کم ، بهتر است
تِکیه با هم ،روضه با هم ، راه با هم رفته ایم
عشق ، ما را می خرد یک روز ، با هم بهتر است
@hosenih
زندگی را جستجو کردیم در هرجا که شد
زندگی هرجا که باشد زیر پرچم بهتر است
#محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
این زن که در نوشتنش اینقدر مطلب است
شرح کتاب حیدر و زهراست؛ زینب است
زینب همان کسی که شریک امام بود
هر چیز غیر حسین برایش حرام بود
@hosenih
در جام عشق خون خدا را ادامه داد
بعد حسین کرب و بلا را ادامه داد
عباس آنکه قامت خود هیچ خم نکرد
یک بار هم برابر او قد علم نکرد
وقتی صدای خطبه ی زینب برآمده
گفتند کوفیان ؛ نکند حیدر آمده!
کاخ ستم خراب شده یا علی مدد..
دشمن چو شمع آب شده یا علی مدد...
با دست بسته است، ولی دست بسته نیست
زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست
هرچند سربه زیر، ولی سرفراز بود
زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست
زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست
اورا اسیر قافله خواندن، خجسته نیست
@hosenih
رنج سفر، خطر، غم بازار، چشم شوم
داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست
حتی اگر به صورت او سنگ میخورد
هیهات، بند معجرش از هم گسسته نیست
شاعر: #مجید_تال
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ🏴
⚫️ با خبر شدیم روح پیر غلام امام حسین(ع)، #پدر گرانقدر شاعر اهل بیت(ع) جناب استاد #علی_اکبر_لطیفیان ، به رحمت ایزدی پیوست.
🏴حسینیه این ضایعه را به ایشان و خانواده محترمشان تسلیت عرض میکند.
🙏ان شاء الله روح آن بزرگوار، از تمامی مجالسِ روضه حضرت زینب(س) در سرتاسر عالم بهره مند شود.
✔️جهت شادی روحشان فاتحهای به همراه صلوات قرائت بفرمایید.
▪️پایگاه تخصصی مدح و مرثیه حسینیه▪️
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
از زبانم دعا نمی افتد
ذکر "یا رَبَّنا" نمی افتد
بغض با حنجرم گره خوردست
دیگر از آن جدا نمی افتد
چندباری به هِق هِق افتادیم...
اشک ما بی صدا نمی افتد
@hosenih
من همیشه گرسنهی اشکم
چشمم از اشتها نمی افتد
جز درِ آستانِ شعله یِ "شمع"
پر پروانه ها نمی افتد
غیر بام تو هیچ معراجی
رو به قُربِ خدا نمی افتد
از پَر دامنِ سهساله ی تو
دست شاه و گدا نمی افتد
دردمند غم تو هیچ زمان
پیِ دارالشفا نمی افتد
هیئتت هست..،هیچ گریهکُنی
گوشهی انزوا نمی افتد
سینه ای که شود حسینیه ات
خشت آن از بها نمی افتد
تا قیامِ قیامت کبری
تبِ این روضه ها نمی افتد
التماسِ شب زیارتیام!...
گوشهچشمَت به ما نمی افتد؟!
آه!در طالعِ گدایانت
یک زیارت چرا نمی افتد؟!
لال اگر هم شوم ز لب هایم
کربلا کربلا نمی افتد
نوکرِ کفنودفن دیده مگر
یاد یک بوریا نمی افتد!؟
مقتلت تنگ شد..،به حرمت آن
شیعه در تنگنا نمی افتد
نامسلمان! به جان تشنه ی ما
هیچکس با عصا نمی افتد
"همه رفتند شمر ول کن نیست"
خنجرش هم ز پا نمی افتد
خواهری روی ناقه ی عریان
چشمش از نیزه ها نمی افتد
@hosenih
گرچه هی می کَشند..،شُکرِ خدا
معجرِ نخ نما نمی افتد
از تماشای قافله چشمِ
کوفیِ بی حیا نمی افتد
▪️
▪️
بی جهت سدِّ راه می کردند
کوچه کوچه نگاه می کردند
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_زمان_عج_مناجات
دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات
در خیال تو فنا میشوم ان شاءالله
با تو همرنگ خدا میشوم ان شاءالله
از اذان علی اکبر تو جا ماندم
با نماز تو ادا میشوم ان شاءالله
@hosenih
پنبهی عقل مرا باز جنون خواهد زد
آخر از خویش رها میشوم ان شاءالله
بین بینالحرمینت دو دلی خواهم کرد
چون کبوتر دو هوا میشوم ان شاءالله
هدف از سجده به پاهای تو افتادن بود
بین یک سجده فدا میشوم ان شاءالله
دیده هرچند شد از حسرت دیدار سپید
با رخت دیدهگشا میشوم ان شاءالله
@hosenih
بعد عمری که به گریه سپری شد، آخر
تربت کرب و بلا میشوم ان شاءالله
از بس آغوش تو گیراست، یقین در محشر
از دل قبر تو پا میشوم ان شاءالله
شاعر: #محمد_بختیاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 #امام_حسین_ع_مناجات
اصلا حسین جنس تنش فرق میکند
ارباب بی کفن کفنش فرق میکند
@hosenih
بوسیدنی است قاری قرآن لبش ولی
ارباب ما لب و دهنش فرق میکند
زینب علم به دوش و ابالفضل غرق خون
اردوی عشق مرد و زنش فرق میکند
حر و حبیب و عابس بی دل، زهیر و جون
اصحاب عشق پنج تنش فرق میکند
در زیر قبه هیچ نمازی شکسته نیست
مهمان کربلا وطنش فرق میکند
@hosenih
با عمه گفت دخترک زجر دیده ای
این زجر سنگدل زدنش فرق میکند
شاعر: حجتالاسلام #سیدروح_الله_موید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
عود تا عود است باید در پی مجمر بیفتد
رزق ما باید به دست ساقی کوثر بیفتد
نفس سرکش را به بند معرفت باید ببندی
جنگ باید در ید مردان جنگاور بیفتد
تا توان داری بیا جبران لغزش های خود کن
توبه را نگذار تا به ساعت آخر بیفتد
@hosenih
دود بی دینی به چشم مردم دین دار رفته
آتش غفلت به جان چوب خشک و تر بیفتد
فیض پشت در نشستن را نگیرد کاش از ما
آن امیری که به پای او سر نوکر بیفتد
هر چه بد باشم یقین دارم که او خوب است با من
طفل بازیگوش کی از چشم یک مادر بیفتد؟
در ثواب روضه ی ارباب این بس که جهنم
سرد خواهد شد اگر اشکی ز چشم تر بیفتد
کاش می مردیم از داغ علیِ اصغر او
کاش محشر کار ما دست علی اکبر بیفتد
■■■
جان زهرا را به لب می آورد وقتی حسینش
اولاً بی جان و تشنه ثانیاً با سر بیفتد
@hosenih
مادرش گیسو پریشان میکند وقتی ببیند
شمر با خنجر به جان گودی حنجر بیفتد
چشم عباس و علی اکبر اگر دور است حتماً
چشم خولی به لباس و چادر و معجر بیفتد
آه از آن لحظه که انگشتر از انگشتت در آمد
نیزه ای را که سنان کوبید از پشتت در آمد
شاعر: #مظاهر_کثیری_نژاد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e