eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
281 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
من دختری دلسوزم و معصوم و بابایی دورم هنوز از روز و شب‌های شکوفایی سنی ندارم، با عروسک‌ها عجین هستم شب‌ها نمی‌خوابم بدون زنگ لالایی دور از تو این شب‌ها چه‌ها دیدم، نمی‌دانی! موی سفیدم را ببین از رنج تنهایی چشمی که تا دیروز غرق شادمانی بود آن‌قدر باریده، شده چشمان دریایی دیروز پنهان بوده‌ایم از چشم نامحرم امروز گشته کاروان ما تماشایی من که ندیدم مادرت را، عمه می‌گوید پهلو و دست و صورتم گردیده زهرایی آنقدر سنگین است دستان سنان، دیگر رفته رمق از دست و از پایم توانایی حالا که مهمان دارم و چیزی مهیا نیست با جانم امشب می‌کنم از تو پذیرایی ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نوکر همیشه عشق خود ابراز می‌کند با «یا حسین» نوکری آغاز می‌کند دل خوش نکرده‌ایم به اعمال خیر خود ما را غم حسین سرافراز می‌کند هر کار کوچکی که در این خیمه می‌کنیم زهرا به دست خویش، پس انداز می‌کند دل، دور مانده از حرم اما در این دو ماه تا کربلا دو مرتبه پرواز می‌کند سرّ است روضه‌ها و دلم را امام عصر مَحرم به درک قدری ازین راز می‌کند ویرانه‌ی دلی که پُر از معصیت شده ذکر حسین، قلعه‌ی نوساز می کند درهای معرفت که به عالم گشوده نیست گریه به داغ دختر او باز می‌کند ما را محبتی که به دل بر رقیه هست نزد عزیز فاطمه ممتاز می‌کند جانم فدای شأن عظیمش که سال‌هاست با دست‌های کوچکش اعجاز می‌کند ** فرمود رو به نیزه‌ی بابا: ببین که زجر با ضرب تازیانه مرا ناز می‌کند پرده‌نشین عرش خداییم، پس چرا بر ما نگاه، شمر نظرباز می‌کند؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی از خاک تو شفا برسد گر نگاهی کنی چه‌ها برسد به نوا می‌رسانی‌اش قطعاً بی نوا گر به نینوا برسد رحمت واسعه! بغل وا کن تا غریبه به آشنا برسد ما ز دست فراق خسته شدیم یک‌نفر هم به داد ما برسد دست ما را بگیر تا بلکه پاى ما هم به کربلا برسد لحظه‌ی احتضار منتظریم قدمت روی چشم‌ها برسد تا حسینی شدن بسی راه است میوه‌ی کال مانده تا برسد زخم‌های تو تشنه‌ی اشک‌اند گریه کردم به تو دوا برسد ** با خودش می‌بَرَد مرا حتماً پدر امشب اگر خرابه رسد نان خود را نخورد خواهرتو تا به طفلان تو غذا برسد سروده گروه شعری 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دختر چه می‌خواهد؟ جز کنج آغوش پدر دیگر چه می‌خواهد؟ جز دیدن بابا مرهم برای سینه‌ی مضطر چه می‌خواهد؟ با گریه می‌گوید؛ حالا رقیه با سر او هرچه می‌خواهد خلخال یا معجر؟ من که نفهمیدم پدر، آخر چه می‌خواهد! بابا نمی‌دانم! ازجان من این زجر زجرآور چه می‌خواهد؟ پس کو عمو عباس؟ بر نیزه راس اکبر و اصغر چه می‌خواهد؟ پایش ورم دارد درد زیادی با خودش در هرقدم دارد با این‌که کم‌سن است اما شبیه عمّه زینب قد خم دارد شب‌ها نمی‌خوابد آنقدر که در سینه‌اش احساس غم دارد آنقدر هم بد نیست این موی آشفته فقط یک‌شانه کم دارد در زیر چشم خود ارثی کبود از مادر اهل‌حرم دارد دشمن نبرده؟ نه! بخشید النگو را خودش از بس کرم دارد بغض گلویش را می‌خورد تا می‌دید روی نی عمویش را در کوچه‌وبازار با آستین پاره می‌پوشاند مویش را بردند شامی‌ها با آن لباس پاره‌پاره آبرویش را از رنگ رخساره می‌فهمد آخر هرکسی راز مگویش را خیلی دلش تنگ است دوری بابا تنگ کرده خلق‌و‌خویش را دندانش افتاده سیلی عوض‌کرده‌ست روی خنده‌رویش را پَر دردسر دارد وقتی که سنگین می‌شود سر، دردسر دارد خواهر اگر باشد بین شلوغی هی برادر دردسر دارد مویی که می‌سوزد وقتی که باشد زیر معجر دردسر دارد اصلا چه بهتر سوخت القصه در بازار کمتر دردسر دارد القصه در بازار فهمیده‌ام خلال و زیور دردسر دارد القصه در بازار در ازدحام چشم، دختر دردسر دارد... سروده گروه ادبی انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رفتی و با غم، همسفر ماندم در این راه گاه از غریبی سوختم، گاه از یتیمی گفتم غریبی، نه غریبی چاره دارد آه از یتیمی ای پدر، آه از یتیمی! من بودم و غم، روزِ روشن، شهرِ کوفه روی تو را بر نیزه دیدم، دیدم از دور در بین جمعیت تو را گم کردم اما با هر نگاه خود تو را بوسیدم از دور من بودم و تو، نیمه‌شب، دروازهٔ شام در چشم من دردی و در چشم تو دردی من گریه کردم، گریه کردم، گریه کردم تو گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی در این زمانه سرگذشت ما یکی بود ای آشنای چشم‌های خستهٔ من زخمی که چوب خیزران زد بر لب تو خار مغیلان زد به پای خستهٔ من ای لاله! من نیلوفرم، عمه بنفشه دنیا ندیده مثل این ویرانه باغی بابا شما چیزی نپرس از گوشواره من هم از انگشتر نمی‌گیرم سراغی ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گریه کن گریه، که احیای همه احکام است التیام جگر سوخته‌ی اسلام است گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است لب دل‌سوخته‌ها را همه شب دوخته‌اند گریه کن، گریه زبان همه‌ی ایتام است آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین گریه‌ی زینب، در حال عبور از شام است ای که باران به دعای تو می آمد...حالا سنگ می‌بارد و هر سنگدلی بر بام است نیستی تا که ببینی دم دروازه‌ی شام دل بی تاب ربابِ تو چه ناآرام است چوب می‌زد به دهانت پسر مرجانه چوب در دستی و در دست دگر یک جام است دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند چه بگویم...همه‌ی روضه همان الشام است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همان خالق که بر سر، سایه‌ی رحمت نگه دارد مرا از منجلاب سخت معصیت نگه دارد زمانی با عطای خود، زمانی با عقاب خود کنار خود گدایش را، به هر صورت نگه دارد به عزت می‌رسد هر کس که در این ماه، با تقوا به دور از معصیت باشد، کمی حُرمت نگه دارد به ذکر حق، زبانش می‌شود گویا زمان مرگ اگر بنده، زبان از تهمت و غیبت نگه دارد اگرچه عبد نافرمان، فقط سربار ارباب است امیرالمؤمنین ما را چه بی منت نگه دارد دعای فاطمه تا هست، دیگر غصه‌ی نان چیست خودش در سفره‌ی سینه‌زنان برکت نگه دارد زمانه، دوره‌ی سختی است اما از مصیبت‌ها مرا این روضه رفتن‌ها، در امنیت نگه دارد کسی که کربلا را دیده و دلتنگ ارباب است چگونه دست از دلتنگی و حسرت نگه دارد همیشه یاد دوری از حسین و کربلا، نوکر برای سجده، در سجاده‌اش تربت نگه دارد ** عزا و داغ سنگین رقیه، تا دم مرگم میان سینه‌ام رنگ غم و غربت نگه دارد چه داغ اعظمی دیده مگر این دختر کوچک که دستش را روی پهلو به صد زحمت نگه دارد به سختی رو گرفته با حجابِ آستین‌هایش نمی شد چادرش را لحظه‌ی غارت نگه دارد چه تلخ است اینکه بعد از مدتی شیرین زبان بودن زبانِ بچه را از گفت‌و‌گو، لکنت نگه دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ کنون که داغ تو بر سنگ‌ هم اثر بگذارد چه مرهمی ز غمت عمه بر جگر بگذارد برو بهشت که جبریل جای خشت خرابه برای زیر سرت بالشی ز پر بگذارد سه سال داری و صد زخم، باید عمه‌ات امشب برای غسل تنت وقت، بیشتر بگذارد کجاست فاطمه تا بازوی شکسته ببیند علی کجاست به دیوار غصه سر بگذارد منم حسین و تو عباس، پس رواست که عمه کنار پیکر تو دست بر کمر بگذارد تن کبود تو را بین قبر می‌نهم اما هلال قامت رنجیده‌ات اگر بگذارد کنار عمه بمان؛ من نمی‌گذارم از این پس در این خرابه کسی با تو سر به سر بگذارد بمان عزیز دلم قول می‌دهم نگذارم دوباره چوب قدم بر لب پدر بگذارد ** خودم به پای خودم می‌روم دوباره به بازار کفن برات بگیرم سنان اگر بگذارد* ✍ ‏ *سید میلاد حسنی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم سراغ سرت را من از آسمان و سراغ تنت از بیابان بگیرم تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم... قرار من و تو شبی در خرابه پیِ گنج را کنج ویران بگیرم... هلا! می‌روم تا که منزل به منزل برای تو از عشق پیمان بگیرم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگه بازم اومدی سرای من یه عصا هدیه بیار برای من میدونی چرا نمیتونم پاشم آخه پا خورده به دست وپای من ممنونم که اومدی حالا دیگه به همه میگم اینم بابای من اِنقدر صدات زدم صدام گرفت پس ببخش در نمیاد صدای من یادته که می‌گرفتی دستمو حالا توو دست توئه شِفای من خیلی خستم من می‌بندم چشامو تو  یکم لالا بگو برای من من فقط تورو می‌خواستم از خدا حالا مستجاب شده دعای من می‌بینم عمه رو گریَم می‌گیره خیلی تازیونه خورد به جای من یه جاهایی بی تو بردن ماهارو که نه جای عمه بود، نه جای من مجلس یزیدو یادم نمیره کاش می‌زد اون چوبُ رو لبای من ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دستت کجاست تا که بگیری به بر مرا؟ یا لطف کن بگیر به بر یا بِبَر مرا آن سنگدل که خواست سرت را جدا کند ای کاش کشته بود ز تو زودتر مرا آن طایرم که واشدن پَر ندیده‌ام صیّادِ دون، شکست همه بال و پر مرا مرهون عمه هستم اگر زنده‌ام هنوز هر جا رهاند بعد تو از هر خطر مرا هر جا که خواست خصم زند تازیانه‌ام می‌گشت عمه با همه نیرو سپر مرا  با آبِ چشم، خون ز رخت پاک می‌کنم یاری اگر کند ز وفا چشم تر مرا من مفتخر به عالم و شرمنده از توأم کاین‌گونه با سرت زدی از لطف، سر مرا هر طفل جا به دامن لطف پدر کند "افکنده‌ای چو اشک چرا از نظر مرا" ✍ استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگو به عشق بخواند کمی رساله‌ی ما را که احترام کند مرجع سه‌ساله‌ی ما را هزارشکر که اجداد من غلام تو بودند سپرده است خدا دست تو سلاله‌ی ما را چه افتخار بزرگی‌ست این که از دم خلقت سند زدند به عنوان تو قباله‌ی ما را یقین که اهل سعادت نمی‌شدیم، که جز تو کسی نگفت به ما فرق چاه‌وچاله‌ی ما را فقط تو از غم ما باخبر شدی و نگفتی که گوش کس نشنیده‌است آه‌وناله‌ی ما را بریده بود دل ما از آستانه‌ی رحمت که گریه بر تو روا کرد استحاله‌ی ما را گدای هیچ‌کسی نیستیم غیر تو بی‌بی که دست لطف تو پُر می‌کند پیاله‌ی ما را بهشت قسمت ما می‌شود اگر که رقیه به دست کوچکش امضا کند حواله‌ی ما را همان که لطف و بزرگیش سهم اهل‌زمین شد ولی به جور ستم‌پیشگان خرابه‌نشین شد هزارشکر که آخر، سری زدی به خرابه مسیح نیزه‌نشینم خوش‌آمدی به خرابه چه‌خوب شد که به دیدارم آمدی دم رفتن چه‌خوب داشتی ای ماه، مقصدی به خرابه دوباره آیه‌ی قرآن بخوان که از نفحاتت وزیده عطر گلاب محمدی به خرابه بگو به دیدنم آخر، چگونه آمدی ای‌سر؟ چرا که از تو نمانده به‌جا ردی به خرابه مرددی سر ماندن به احترام دل من اگر هرآینه در رفت‌وآمدی به خرابه چقدر فاصله افتاده است بین من و تو که از تمامی سرها سرآمدی به خرابه سر جسارت دشمن قدی به علقمه خم شد قدی به خیمه، قدی در حرم، قدی به خرابه مرا ببر که کنار تو راحت است خیالم که ناگهان نرسد آدم بدی به خرابه خوش‌آمدی که خوش‌آمد مرا رسیدن بابا که آرزوی دل دختر است دیدن بابا همین که بر سر نی آمدی به سوی رقیه شده‌ست با تو برآورده آرزوی رقیه دلیل اصلی آن ای عمو نبودن آب است گرفته است اگر رنگ خون وضوی رقیه دوباره راه مغیره رسیده است به مادر همین که زجر می‌آید به جست‌وجوی رقیه دلم خرابه‌نشین شد، از آن زمان که شنیدم که یک‌خرابه گرفته‌ست رنگ‌وبوی رقیه برای گریه پی یک بهانه بودم و دیدم روانه کرد دلم را یکی به سوی رقیه صدای هاتفی آمد که خواند مرثیه‌ای را؛ " فلک بسوز که آتش گرفته موی رقیه سری به‌نیزه بلند است رو‌بروی رقیه خدا کند که نباشد سر عموی رقیه" دوباره در دل صحرا غزل به‌بار می‌آید به احترام تو روزی که آن سوار می‌آید 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لبهات را تا که نبینم خیزران بسته چشم مرا با دست‌هایش عمه جان بسته بهتر که وضع ما به چشمان تو واضح نیست دیدن ندارد باغِ گل‌های خزان بسته زخم لبت را دیده، ورنه حرف‌ها دارد بابا اگر زخم لبم امشب دهان بسته خورشید من! تا آمدی بارید چشمانم اینگونه شد که گونه‌ام رنگین کمان بسته من جای گریه بغض کردم دائماً از ترس راه گلویم را نگاه ساربان بسته آن‌که کمربند تو را گودال غارت کرد حالا کمر برقتل کل کاروان بسته یک وقت بابایی نگویی به عمو عباس دست برادرزاده‌هایش را سنان بسته ما را سر بازار که می‌برد می‌گفتم ای کاش باشد چشم‌های شامیان بسته خرمافروشی که شده خنجرفروش شهر از بعد قتل و غارتت دیگر دکان بسته از آن شبی که گم شدم حرصش گرفته زجر سر تا ته صف را بهم با ریسمان بسته از لحظه‌ای که باعث لکنت زبانم شد با خنده می‌گوید به من «طفل زبان بسته» سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک سال گریه کردم، یک ماه را ببینم عرض ادب دوباره... ارباب نازنینم این چند روز آخر، عمری به من گذشته عشق است و اضطرابش، من عاشق همینم! آغوش باز کردی، مارا بغل گرفتی یعنی میان هیئت، پیش تو می‌نشینم از کودکی برایت، زنجیر می‌زدم من ای عشق اول من! ای عشق راستینم! هر سجده‌ای که کردم، خون تو بانی‌اش بود با گریه بر غم تو، شد استوار دینم یک‌ جمله است ایمان...گریه برای ارباب! گریه کن تو هستم، پس جزء مؤمنینم با گریه‌ی رفیقان، شستند نامه‌ام را برکت ز دوستان بود، من نیز خوشه‌چینم خوب است روزگارم، پیش تو گرمِ کارم در روضه‌ات عزیزم! در جنت برینم آب و گِلم حسین جان! مخلوط با گِل توست من اهل کربلایم، آنجاست سرزمینم بر نیزه تکیه دادی، گفتی که یار من کو؟! لبیک گفته‌ام من، با ناله‌ی حزینم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای دردِ دلم هم‌سخن نمی‌آید کسی به کلبه‌ی احزان من نمی‌آید هنوز با پر پروانه کار دارد شمع هنوز بوی خوشِ سوختن نمی‌آید میان قبر شبی که شدم تک و تنها کسی به غیر همین "پنج‌تن" نمی‌آید اگر علی پدر خاک نام دارد پس به شیعه کنیه‌ی "دور از وطن" نمی‌آید به روضه‌آمدن ما عنایت زهراست بدون دعوت او سینه‌زن نمی‌آید به غیر پیرهن مشکیِ عزای حسین لباس دیگری اصلاً به من نمی‌آید دم "حسین" گرفتیم و گریه راه افتاد که "اشک"، بی‌مددش مطلقاً نمی‌آید ** چه خوب می‌شد اگر روضه‌خوانمان می‌گفت: صدای چکمه‌ی یک بددهن نمی‌آید نَکِش، نَبَر، به خدا کهنه پیرهن، پاره‌ست به کار هیچ‌کس این پیرهن نمی‌آید حصیر مندرسِ روستا تن "شاه" است قبول کن که به "نوکر" کفن نمی‌آید ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به حسرتی که در آن اشتیاق شیرین است قسم که دیدن رویش همیشه تسکین است نشان به زمزمه‌ی نام او ز صبح ازل غمش دلیل همان گریه‌ی نخستین است دم شنیدن نامش شود نگاهم خیس میان گوش و دو چشمم قرار بر این است سلام بوده که کوتاه کرده فاصله را خوشم که فاصله‌ی بین ما دروغین است گران خریده دلم را، خودم که میدانم همیشه قیمت جنس خراب پایین است قسم به روزنه‌های عمیق زخم فراق قسم به نور که تاوان عشق سنگین است تپیده نبض دوعالم به عشقِ لبخندش جهان بدون نگاهش همیشه غمگین است کسی که دستِ کریمش به کم نرفته و هم بساط سفره‌ی مهرش وسیع و رنگین است عجیب نیست حسینی شوند، کافرها که این علاقه فراتر ز دین و آیین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ بزم عزای او نه تنها در زمین است وقف بساط روضه‌اش، عرش برین است هفت آسمان از غُصه مشکی‌پوش هستند آوازه‌ی ماه محرم بیش از این است مرثیه خوان وقتی رسول الله باشد سردسته‌ی گریه‌کنان روح الامین است پیراهنش را بر فراز نیزه کردند ماه محرم آمد و دل‌ها غمین است اجر رسالت در رفاقت با حسین است این دوستی دستور قرآن مبین است در سایه‌سار پرچمش آسوده هستیم این خیمه‌ها، این تکیه‌ها حصن حصین است اسباب این وادی، شفیع روز حشراند فرش حسینیه خودش حبل المتین است هرکس نشسته روی فرش روضه‌ی او با حضرت زهرا یقیناً همنشین است سینه‌زنی‌ها مورد تحسین زهراست سینه‌زنِ او مستحق آفرین است باید براتم را شب اول بگیرم وقتی تمام فکر و ذکرم اربعین است آغاز راه کربلا غیر از نجف نیست روزی من دست امیرالمؤمنین است ما را برای گریه کردن آفریدند با اشک در روضه سرشک ما عجین است ما و جدایی از حسین امری محال است این حرف، حرف اولین و آخرین است اصرار دارد دستگیر شمر باشد باب نجات خلقِ عالم اینچنین است دردی که دارد می‌کشد از نیزه‌ها نیست دردی که در گودال دارد، درد دین است مثل سرش، انگشترش را هم بدزدند تنها نه خولی، ساربان هم در کمین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🛑واعظین و مادحین گرامی🛑 به مدد الهی و با تلاش گروه محققینِ پایگاه حسینیه مقتل، کتاب pdf ( ) با محوریت منتشر شد. 🔴فهرست روضه‌های کتاب: 🔰جناب مسلم‌بن‌عقیل(ع) 🔰ورود به کربلا 🔰حضرت رقیه(س) 🔰ابناء الزینب(ع) 🔰جناب حر(ع) 🔰حضرت عبدالله بن الحسن(ع) 🔰حضرت قاسم بن الحسن(ع) 🔰حضرت علی اصغر(ع) 🔰حضرت علی اکبر(ع) 🔰حضرت اباالفضل العباس(ع) 🔰 شب عاشورا 🔰 روز عاشورا و روضه امام حسین(ع) 🔰 شام غریبان ✔️ در کتاب حاضر، از عبارات عربی کلیدی مقتل+اِعراب صحیح+سند صحیح+ترجمه صحیح+داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و+اشعار مطابق با روضه استفاده شده است تا به‌راحتی مادحین گرامی عبارات کلیدی عربی و اشعار مربوط به آن‌ها را نمایند. ✅ شایان ذکر است عمده‌ی مطالب کتاب امسال و زاویه‌ی روایت روضه، با مطالب کتب منتشرشده‌ی سال‌های گذشته، است. 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات، به آیدی زیر عبارت «یا حسین» را ارسال نمایید. 🔵 @addmin_roze 📝 | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شاید امسال به این بادیه باران برود شاید امسال به این دشت، بهاران برود شاید امسال خدا را تو چه دیدی، شاید یوسف گمشده اینبار به کنعان برود شاید امسال حسین از سفر کرب‌وبلا منصرف گردد و شاید به خراسان برود شاید امسال کسی آب نبندد به کسی یا اگر بست، از این کرده پشیمان برود شاید امسال اباالفضل نیفتد از اسب شاید امسال اباالفضل به میدان برود شاید امسال اذان علی‌اکبر در شهر تکیه در تکیه، شبستان به شبستان برود شاید امسال علی‌اصغرِ آغوش حسین سوی گهواره‌ی خود با لب خندان برود شاید امسال حبیب و وهب و جُون و زهِیر نگذارند که آتش سوی طفلان برود شاید امسال نه از گوش کسی خون آید و نه در پای کسی خار مغیلان برود شاید این قافله تا کوفه و از کوفه به شام تازیانه نخورد دیگر و آسان برود خیزران شرم کند از همه شاید امسال چه رسد اینکه بسوی لب و دندان برود روضه‌خوان! از دم دروازه‌‌ی ساعات نرو دختر شیر خدا ازچه پریشان برود؟... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مسلمان نیست هر کس که مسلمان محرم نیست میان سفره‌ی شیعه به جز نان محرم نیست فدای میزبانی که هزار و چارصد سال است نگفته هر که آلوده است مهمان محرم نیست مبارک‌تر از این غم را نمی‌بیند دگر دنیا پشیمان می‌شود آنکه پریشان محرم نیست در آن ماهی که جان داده، به خلق الله جان بخشد کسی با دست و دلبازیِ سلطان محرم نیست الا کشتی آرامش، نیا دور و برم اصلاً مرا آرامشی خوش‌تر ز طوفان محرم نیست تمام خاطرات بی نظیر من از این شب‌هاست برایم هیچ دورانی، چو دوران محرم نیست ندیدم در تمام عمر شیرین‌تر ازین اشکی برایم هیچ بارانی چو باران محرم نیست نوشته سر در جنت خدا: اينجا حسینیه است و اصلاً جایِ جز خانه‌به‌دوشان محرم نیست چه دیده مادرش در قتلگاه! اینگونه می‌گرید؟ کسی چون حضرت زهرا پریشان محرم نیست... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴به حسینیه ✔️لطفا ابتدا با لمس 👈اینجا👉در کانال عضوشوید؛ سپس حسینیه را زیارت کنید و اشک بریزید... این روزها زمین و زمان گریه می‌کنند با حالِ زار، پیر و جوان گریه می‌کنند آنان که اشک، در غمِ دنیا نریختند این ماه، با تمامِ توان، گریه می‌کنند مردم، به یادِ قاریِ عطشانِ کربلا همراه با صدایِ اذان، گریه می‌کنند این چه مصیبتی‌ست که از سوزِ ماتمش چون بچه‌مرده، خیل‌ِ زنان گریه می‌کنند نامِ حسین وردِ زبان می‌شود، همه با صدهزار آه و فغان گریه می‌کنند انگار نفخِ صور، بلند است در جهان یک عده بی‌پناه، چنان گریه می‌کنند با حالِ خوب، گریه‌کنان، سینه می‌زنند با چشمِ خیس، سینه‌زنان، گریه می‌کنند او خون به چشم دارد و عشاق با سرشک همراهِ با امامِ زمان، گریه می‌کنند ** افتاد، تشنه، گوشه‌ی گودالِ قتلگاه در ماتمش زمین و زمان گریه می‌کنند ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ده روز دیگر گریه‌ی ما فرق دارد ده روز دیگر روضه اما فرق دارد ده روز دیگر ماجراها فرق کرده ده روز دیگر قصه‌ی ما فرق کرده ده روز دیگر نه حبیبی، نه زهیری ده روز دیگر نه سعید و نه بریری ده روز دیگر خواهرش در اضطراب است ده روز دیگر در حرم قحطی آب است ده روز دیگر در تب و تاب است زینب ده روز دیگر، دور از ارباب است زینب ده روز دیگر این حرم سقا ندارد ده روز دیگر دختری بابا ندارد ده روز دیگر اکبرِ لیلا نمانده ده روز دیگر قاسمِ زیبا نمانده ده روز دیگر مادری در التهاب است خیمه به خیمه در پی یک جرعه آب است ده روز دیگر زینِ اسبی واژگون است سالار زینب پیکرش در خاک و خون است ده روز دیگر راهی گودال گشته ده روز دیگر پیکرش پامال گشته ده روز دیگر روی سینه می‌نشیند از روی تل هم خواهرش زینب ببیند ده روز دیگر صورتش بر خاک صحراست ده روز دیگر رأس او بالای نی‌هاست ده روز دیگر خواهرش ماتم گرفته ده روز دیگر زیر نعل تازه رفته ده روز دیگر روی پیکر سر ندارد ای وای من ... انگشت و انگشتر ندارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدای قافله‌ای می‌رسد دوباره به گوشم محرم است و مبادا به قدر وسع نکوشم عزا نه! جان دوباره است در عوالم هستی کفن کنید تنم را، اگر سیاه نپوشم خوش است روضه به هر هیاتی اگر که درآیم چه مثل فرش بیفتم، چه مثل دیگ بجوشم نشسته ام بنشانم به اشک، آتش دل را اگر که گوشه‌ای از بزم، سر به زیر و خموشم غم حسین که باشد، چه باک از غم عالَم؟ غمی عزیزتر از هر غمی نهاد به دوشم سر از کمند محبت، به هیچ روی نتابم به هیچ سود، دلم را به غیر او نفروشم به تربت است فقط، هرچه سر به خاک گذارم به عشق ذکر «حسین» است، هرچه آب بنوشم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صیحه‌ای فاطمه زد، شیونِ عالم برخاست خیمه از اشک زد و بیرقِ ماتم برخاست بازهم پیرهن خونی‌اش آویخته شد مادرش ناله زد و دادِ محرم برخاست مُشتی از تربتِ گودال به سر ریخت حسن از لب فاطمه تا «وای حسینم» برخاست نذریِ هرشبِ ما جور شد از لطفِ کریم دَم حسن داد اگر، ذکرِ دمادم برخاست آستان بوسیِ هر تکیه مقامی‌ست شریف هرکه زد بوسه بر این خاکِ معظم برخاست دَم کشیده است،  نشستم به بساط چایی که به پیشش به ادب چشمه‌ی زمزم برخاست رحمتِ واسعه‌ای زیر پرش ما را بُرد تا حسین از جگرِ مردمِ عالم  برخاست روضه‌ی کرببلا مجلس اجدادی ماست بینِ این روضه نشست آدم و  آدم برخاست به فدای غمِ او که نفَسِ عاشقی است هرکه این عشق چشید از جگرش غم برخاست ** آی ای قوم ببینید هنوز عریان است ضجه‌ی خواهری از یک تَنِ درهم برخاست... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مهمان دم در است، فقط جایمان کم است شکر خدا بساط ضیافت فراهم است این سو که استکان و سماور گذاشتیم موکب زدیم و از سرِ شب چایمان دم است آن سو کتیبه‌ای است که رویش نوشته است: باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ هرکس که آمده است به اینجا خوش آمده خوب و بد و فقیر و غنی نیست، دَر هَم است باید لباس خوب خودم را به تن کنم این بهترین لباس، سیاه محرم است... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e