#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #شب_سوم
ثابت شده به گریهکنانِ منورش...
عزت فقط برای حسین است و نوکرش
طبق حدیث، هرکه دراین داغ گریه کرد
آقا نشسته است دوزانو برابرش
آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد
ریز و درشت ثبت شده بین دفترش
از پرچم عزای حسین دل نمیکَنم
گوهرشناس چشم نپوشد ز گوهرش
من خاک بر سرم اگر این خاک کربلاست
هرکس که خاکِ پاش نشد خاک بر سرش
آن منبری که وقف عزای حسین نیست
چوب است، چوب خشک، نخوانید منبرش..
تا نقد هست فکر نسیه نمیکنم
اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش
منت سرمگذاشت و اینجا مرا کشاند
جایی که ایستاده دم در پیمبرش
**
شکر حسین میکنم، آخر سپرده است
کار تمام گریه کنان را به دخترش
ما تربیت شدیم به دست رقیهاش
بیراه نیست گرکه بخوانیم مادرش
بعد از پدر رکوع و سجودش مصیبت است
از بس شکسته است همه جای پیکرش
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
گفته بودم که تورا یک روز پیدا میکنم
باز میآیی و رویت را تماشا میکنم
میشود نازم کنی؟ یک ذره نازم را بکش
بعد در آغوش تو آرام لالا میکنم
من اگر خلخال پایم نیست آن را بردهاند
تو برایم هدیه خلخالی بخر پا میکنم
این همه اینها مرا هرروز دعوا میکنند
تو که هستی، شمر را امروز دعوا میکنم
دستهای زبرشان آنقدر خورده بر رخم
پلکهایم را به زحمت پیش تو وا میکنم
زجر گفته گریه کردی قید جانت را بزن
بیخیال زجر، من کار خودم را میکنم!
آنقدر با مشت میکوبم به لبهای خودم
تا خودم را آخرِ سر مثل بابا میکنم
گریهام را ریختم بر صورتت پاکش کنم
صورتت را باز مثل قبل زیبا میکنم
از یزید و دوستانش بگذر و حرفی نزن
درد میگیرد سرم تا یاد آنها میکنم
به عموجانم بگو حرف کنیزی شایعهست
هرچه مردم پشت من گفتند، حاشا میکنم
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره
سرمه به چشمای دلبرت زدی
چه حنایی به مویِ سرت زدی
دیگه ناامید شدم بیای پیشم...
چه عجب! سری به دخترت زدی
دمِ صبحی وقت بذل رحمته
بودنت کنار من یه نعمته
این بهمریختگیِ لبت بابا...
کار خیزرانِ بی مُرُوَّته
قِصهی غُصمو میکنم مرور
تو رو میدیدم ولی از راهِ دور
خودمونیم..، در گوشِ من بگو
دامنم بهتره یا کنج تنور
اِنقَدَر سختی کشیدم که نگو
چیزایی توو کوفه دیدم که نگو
پیرمرده به بابات چیا میگفت...
حرفای بدی شنیدم که نگو
حُرمت قافله پای دین میریخت
چه عرقها عمو از جبین میریخت
حرمله ربابِ تو دق داده بود...
پیش چشمش آبو رو زمین میریخت
دیگه فک کنم دعام نمیگیره
روسری هیشکی برام نمیگیره
خیلی تویِ کوچهها آتیش گرفت
سنجاقِ سر به موهام نمیگیره
شعلهها چه زخمی به پرم میدوخت
دل من شبیه معجرم میسوخت
توویِ بازار یهودیها دیدم
یکی داشت النگوهامو میفروخت
دلمو غم اِنقَدَر فشرده که
پاهام اِنقَدَر به خارا خورده که
چرا میگن مثه مادرت شدم؟!...
گوشوارش رو هیچ کسی نبرده که
کاشکی آغوش خودت رو وا کنی
منو از این همه غم، رها کنی
میخوابید بلند میشد..،منو میزد
نبودی زجرُ یه کم دعوا کنی
دستِ باد گلهای باغچمونُ بُرد
عمهمون چه خونِ دلها که نخورد
مکافاتی بود توو مجلس یزید
صحبت کنیز که شد..، سکینه مُرد
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
تا نذرِ ختمِ روضهی مادر تمام شد
چشمانتظارماندنِ دختر تمام شد
وقتی که فرشِ دامنِ گلدار پهن شد
بر خارِ نیزهها سفرِ سر تمام شد
آنقدر پر کشید دلش تا سر پدر
وقت عروج، بال کبوتر تمام شد
شیرینزبان قافله لکنت گرفته بود
دندان که ریخت، قندِ مکرّر تمام شد
دستش رسید روی رگِ غیرت پدر
جایی که کارِ کُندی خنجر تمام شد
یکقطره عمر داشت که آنهم به جای اشک
با شستشوی رأسِ مطهّر تمام شد
این مصحفِ شریف، که تنها سه آیه داشت
با سرنوشتِ سورهی کوثر تمام شد
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
آمدی کنج خرابه، آمدی اینجا چرا؟
آمدی حالا که مویم سوخته بابا چرا؟
کاش میشد بهتر از رأست پذیرایی کنم
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
دیدهام را آسمانی پُر ستاره فرض کن
من پیاده، زجر را بابا سواره فرض کن
من تو را با دست بی انگشت و انگشتر، تو هم
گوشهایم را بدون گوشواره فرض کن
بعد تو آنها که جا ماندند با هم آمدند
بعد تو تازه مصیبتهای ما آغاز شد
تا که فهمیدند دستان عمو افتاده است
تازه پاهای حرامیها به خیمه باز شد
لحظهای که زجر سمت گوشهایم چشم دوخت
من همان ثانیه قید گوشوارم را زدم
حالِ من را در همین حد هم بدانی کافی است
چار زانو تا کنار رأس پاکت آمدم
دخترت تنها و بی کس، دخترت زار و غریب
در میان آتش کینه شبیه لاله سوخت
آنچنان بر روی جسمم خارها گل کاشتند
آنچنانکه لحظهی شستن دل غساله سوخت
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
من دختری دلسوزم و معصوم و بابایی
دورم هنوز از روز و شبهای شکوفایی
سنی ندارم، با عروسکها عجین هستم
شبها نمیخوابم بدون زنگ لالایی
دور از تو این شبها چهها دیدم، نمیدانی!
موی سفیدم را ببین از رنج تنهایی
چشمی که تا دیروز غرق شادمانی بود
آنقدر باریده، شده چشمان دریایی
دیروز پنهان بودهایم از چشم نامحرم
امروز گشته کاروان ما تماشایی
من که ندیدم مادرت را، عمه میگوید
پهلو و دست و صورتم گردیده زهرایی
آنقدر سنگین است دستان سنان، دیگر
رفته رمق از دست و از پایم توانایی
حالا که مهمان دارم و چیزی مهیا نیست
با جانم امشب میکنم از تو پذیرایی
✍ #نفيسه_سادات_موسوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#شب_سوم
نوکر همیشه عشق خود ابراز میکند
با «یا حسین» نوکری آغاز میکند
دل خوش نکردهایم به اعمال خیر خود
ما را غم حسین سرافراز میکند
هر کار کوچکی که در این خیمه میکنیم
زهرا به دست خویش، پس انداز میکند
دل، دور مانده از حرم اما در این دو ماه
تا کربلا دو مرتبه پرواز میکند
سرّ است روضهها و دلم را امام عصر
مَحرم به درک قدری ازین راز میکند
ویرانهی دلی که پُر از معصیت شده
ذکر حسین، قلعهی نوساز می کند
درهای معرفت که به عالم گشوده نیست
گریه به داغ دختر او باز میکند
ما را محبتی که به دل بر رقیه هست
نزد عزیز فاطمه ممتاز میکند
جانم فدای شأن عظیمش که سالهاست
با دستهای کوچکش اعجاز میکند
**
فرمود رو به نیزهی بابا: ببین که زجر
با ضرب تازیانه مرا ناز میکند
پردهنشین عرش خداییم، پس چرا
بر ما نگاه، شمر نظرباز میکند؟!
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#غزال
دختر چه میخواهد؟
جز کنج آغوش پدر دیگر چه میخواهد؟
جز دیدن بابا
مرهم برای سینهی مضطر چه میخواهد؟
با گریه میگوید؛
حالا رقیه با سر او هرچه میخواهد
خلخال یا معجر؟
من که نفهمیدم پدر، آخر چه میخواهد!
بابا نمیدانم!
ازجان من این زجر زجرآور چه میخواهد؟
پس کو عمو عباس؟
بر نیزه راس اکبر و اصغر چه میخواهد؟
پایش ورم دارد
درد زیادی با خودش در هرقدم دارد
با اینکه کمسن است
اما شبیه عمّه زینب قد خم دارد
شبها نمیخوابد
آنقدر که در سینهاش احساس غم دارد
آنقدر هم بد نیست
این موی آشفته فقط یکشانه کم دارد
در زیر چشم خود
ارثی کبود از مادر اهلحرم دارد
دشمن نبرده؟ نه!
بخشید النگو را خودش از بس کرم دارد
بغض گلویش را
میخورد تا میدید روی نی عمویش را
در کوچهوبازار
با آستین پاره میپوشاند مویش را
بردند شامیها
با آن لباس پارهپاره آبرویش را
از رنگ رخساره
میفهمد آخر هرکسی راز مگویش را
خیلی دلش تنگ است
دوری بابا تنگ کرده خلقوخویش را
دندانش افتاده
سیلی عوضکردهست روی خندهرویش را
پَر دردسر دارد
وقتی که سنگین میشود سر، دردسر دارد
خواهر اگر باشد
بین شلوغی هی برادر دردسر دارد
مویی که میسوزد
وقتی که باشد زیر معجر دردسر دارد
اصلا چه بهتر سوخت
القصه در بازار کمتر دردسر دارد
القصه در بازار
فهمیدهام خلال و زیور دردسر دارد
القصه در بازار
در ازدحام چشم، دختر دردسر دارد...
سروده گروه ادبی #یاقوت_سرخ
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه_س_شهادت
همان خالق که بر سر، سایهی رحمت نگه دارد
مرا از منجلاب سخت معصیت نگه دارد
زمانی با عطای خود، زمانی با عقاب خود
کنار خود گدایش را، به هر صورت نگه دارد
به عزت میرسد هر کس که در این ماه، با تقوا
به دور از معصیت باشد، کمی حُرمت نگه دارد
به ذکر حق، زبانش میشود گویا زمان مرگ
اگر بنده، زبان از تهمت و غیبت نگه دارد
اگرچه عبد نافرمان، فقط سربار ارباب است
امیرالمؤمنین ما را چه بی منت نگه دارد
دعای فاطمه تا هست، دیگر غصهی نان چیست
خودش در سفرهی سینهزنان برکت نگه دارد
زمانه، دورهی سختی است اما از مصیبتها
مرا این روضه رفتنها، در امنیت نگه دارد
کسی که کربلا را دیده و دلتنگ ارباب است
چگونه دست از دلتنگی و حسرت نگه دارد
همیشه یاد دوری از حسین و کربلا، نوکر
برای سجده، در سجادهاش تربت نگه دارد
**
عزا و داغ سنگین رقیه، تا دم مرگم
میان سینهام رنگ غم و غربت نگه دارد
چه داغ اعظمی دیده مگر این دختر کوچک
که دستش را روی پهلو به صد زحمت نگه دارد
به سختی رو گرفته با حجابِ آستینهایش
نمی شد چادرش را لحظهی غارت نگه دارد
چه تلخ است اینکه بعد از مدتی شیرین زبان بودن
زبانِ بچه را از گفتوگو، لکنت نگه دارد
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت؛ #تدفین
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
کنون که داغ تو بر سنگ هم اثر بگذارد
چه مرهمی ز غمت عمه بر جگر بگذارد
برو بهشت که جبریل جای خشت خرابه
برای زیر سرت بالشی ز پر بگذارد
سه سال داری و صد زخم، باید عمهات امشب
برای غسل تنت وقت، بیشتر بگذارد
کجاست فاطمه تا بازوی شکسته ببیند
علی کجاست به دیوار غصه سر بگذارد
منم حسین و تو عباس، پس رواست که عمه
کنار پیکر تو دست بر کمر بگذارد
تن کبود تو را بین قبر مینهم اما
هلال قامت رنجیدهات اگر بگذارد
کنار عمه بمان؛ من نمیگذارم از این پس
در این خرابه کسی با تو سر به سر بگذارد
بمان عزیز دلم قول میدهم نگذارم
دوباره چوب قدم بر لب پدر بگذارد
**
خودم به پای خودم میروم دوباره به بازار
کفن برات بگیرم سنان اگر بگذارد*
✍ #محمدعلي_بياباني
*سید میلاد حسنی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
اگه بازم اومدی سرای من
یه عصا هدیه بیار برای من
میدونی چرا نمیتونم پاشم
آخه پا خورده به دست وپای من
ممنونم که اومدی حالا دیگه
به همه میگم اینم بابای من
اِنقدر صدات زدم صدام گرفت
پس ببخش در نمیاد صدای من
یادته که میگرفتی دستمو
حالا توو دست توئه شِفای من
خیلی خستم من میبندم چشامو
تو یکم لالا بگو برای من
من فقط تورو میخواستم از خدا
حالا مستجاب شده دعای من
میبینم عمه رو گریَم میگیره
خیلی تازیونه خورد به جای من
یه جاهایی بی تو بردن ماهارو
که نه جای عمه بود، نه جای من
مجلس یزیدو یادم نمیره
کاش میزد اون چوبُ رو لبای من
✍ #محمدجواد_مطیع_ها
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
لبهات را تا که نبینم خیزران بسته
چشم مرا با دستهایش عمه جان بسته
بهتر که وضع ما به چشمان تو واضح نیست
دیدن ندارد باغِ گلهای خزان بسته
زخم لبت را دیده، ورنه حرفها دارد
بابا اگر زخم لبم امشب دهان بسته
خورشید من! تا آمدی بارید چشمانم
اینگونه شد که گونهام رنگین کمان بسته
من جای گریه بغض کردم دائماً از ترس
راه گلویم را نگاه ساربان بسته
آنکه کمربند تو را گودال غارت کرد
حالا کمر برقتل کل کاروان بسته
یک وقت بابایی نگویی به عمو عباس
دست برادرزادههایش را سنان بسته
ما را سر بازار که میبرد میگفتم
ای کاش باشد چشمهای شامیان بسته
خرمافروشی که شده خنجرفروش شهر
از بعد قتل و غارتت دیگر دکان بسته
از آن شبی که گم شدم حرصش گرفته زجر
سر تا ته صف را بهم با ریسمان بسته
از لحظهای که باعث لکنت زبانم شد
با خنده میگوید به من «طفل زبان بسته»
سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
یک سال گریه کردم، یک ماه را ببینم
عرض ادب دوباره... ارباب نازنینم
این چند روز آخر، عمری به من گذشته
عشق است و اضطرابش، من عاشق همینم!
آغوش باز کردی، مارا بغل گرفتی
یعنی میان هیئت، پیش تو مینشینم
از کودکی برایت، زنجیر میزدم من
ای عشق اول من! ای عشق راستینم!
هر سجدهای که کردم، خون تو بانیاش بود
با گریه بر غم تو، شد استوار دینم
یک جمله است ایمان...گریه برای ارباب!
گریه کن تو هستم، پس جزء مؤمنینم
با گریهی رفیقان، شستند نامهام را
برکت ز دوستان بود، من نیز خوشهچینم
خوب است روزگارم، پیش تو گرمِ کارم
در روضهات عزیزم! در جنت برینم
آب و گِلم حسین جان! مخلوط با گِل توست
من اهل کربلایم، آنجاست سرزمینم
بر نیزه تکیه دادی، گفتی که یار من کو؟!
لبیک گفتهام من، با نالهی حزینم
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
برای دردِ دلم همسخن نمیآید
کسی به کلبهی احزان من نمیآید
هنوز با پر پروانه کار دارد شمع
هنوز بوی خوشِ سوختن نمیآید
میان قبر شبی که شدم تک و تنها
کسی به غیر همین "پنجتن" نمیآید
اگر علی پدر خاک نام دارد پس
به شیعه کنیهی "دور از وطن" نمیآید
به روضهآمدن ما عنایت زهراست
بدون دعوت او سینهزن نمیآید
به غیر پیرهن مشکیِ عزای حسین
لباس دیگری اصلاً به من نمیآید
دم "حسین" گرفتیم و گریه راه افتاد
که "اشک"، بیمددش مطلقاً نمیآید
**
چه خوب میشد اگر روضهخوانمان میگفت:
صدای چکمهی یک بددهن نمیآید
نَکِش، نَبَر، به خدا کهنه پیرهن، پارهست
به کار هیچکس این پیرهن نمیآید
حصیر مندرسِ روستا تن "شاه" است
قبول کن که به "نوکر" کفن نمیآید
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
به حسرتی که در آن اشتیاق شیرین است
قسم که دیدن رویش همیشه تسکین است
نشان به زمزمهی نام او ز صبح ازل
غمش دلیل همان گریهی نخستین است
دم شنیدن نامش شود نگاهم خیس
میان گوش و دو چشمم قرار بر این است
سلام بوده که کوتاه کرده فاصله را
خوشم که فاصلهی بین ما دروغین است
گران خریده دلم را، خودم که میدانم
همیشه قیمت جنس خراب پایین است
قسم به روزنههای عمیق زخم فراق
قسم به نور که تاوان عشق سنگین است
تپیده نبض دوعالم به عشقِ لبخندش
جهان بدون نگاهش همیشه غمگین است
کسی که دستِ کریمش به کم نرفته و هم
بساط سفرهی مهرش وسیع و رنگین است
عجیب نیست حسینی شوند، کافرها
که این علاقه فراتر ز دین و آیین است
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #شب_اول
#ورود_به_ماه_محرم
بزم عزای او نه تنها در زمین است
وقف بساط روضهاش، عرش برین است
هفت آسمان از غُصه مشکیپوش هستند
آوازهی ماه محرم بیش از این است
مرثیه خوان وقتی رسول الله باشد
سردستهی گریهکنان روح الامین است
پیراهنش را بر فراز نیزه کردند
ماه محرم آمد و دلها غمین است
اجر رسالت در رفاقت با حسین است
این دوستی دستور قرآن مبین است
در سایهسار پرچمش آسوده هستیم
این خیمهها، این تکیهها حصن حصین است
اسباب این وادی، شفیع روز حشراند
فرش حسینیه خودش حبل المتین است
هرکس نشسته روی فرش روضهی او
با حضرت زهرا یقیناً همنشین است
سینهزنیها مورد تحسین زهراست
سینهزنِ او مستحق آفرین است
باید براتم را شب اول بگیرم
وقتی تمام فکر و ذکرم اربعین است
آغاز راه کربلا غیر از نجف نیست
روزی من دست امیرالمؤمنین است
ما را برای گریه کردن آفریدند
با اشک در روضه سرشک ما عجین است
ما و جدایی از حسین امری محال است
این حرف، حرف اولین و آخرین است
اصرار دارد دستگیر شمر باشد
باب نجات خلقِ عالم اینچنین است
دردی که دارد میکشد از نیزهها نیست
دردی که در گودال دارد، درد دین است
مثل سرش، انگشترش را هم بدزدند
تنها نه خولی، ساربان هم در کمین است
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#کتاب_روضه_روشمند_ویژه_محرم1402
🛑واعظین و مادحین گرامی🛑
به مدد الهی و با تلاش گروه محققینِ پایگاه حسینیه مقتل، کتاب pdf #روضه_های_آسمانی_پنج ( #ویژه_محرم1402 )
با محوریت #روضه_های_روشمند_محرم
منتشر شد.
🔴فهرست روضههای کتاب:
🔰جناب مسلمبنعقیل(ع)
🔰ورود به کربلا
🔰حضرت رقیه(س)
🔰ابناء الزینب(ع)
🔰جناب حر(ع)
🔰حضرت عبدالله بن الحسن(ع)
🔰حضرت قاسم بن الحسن(ع)
🔰حضرت علی اصغر(ع)
🔰حضرت علی اکبر(ع)
🔰حضرت اباالفضل العباس(ع)
🔰 شب عاشورا
🔰 روز عاشورا و روضه امام حسین(ع)
🔰 شام غریبان
✔️ در کتاب حاضر، از عبارات عربی کلیدی مقتل+اِعراب صحیح+سند صحیح+ترجمه صحیح+داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و+اشعار مطابق با روضه استفاده شده است تا بهراحتی مادحین گرامی عبارات کلیدی عربی و اشعار مربوط به آنها را #حفظ نمایند.
✅ شایان ذکر است عمدهی مطالب کتاب امسال و زاویهی روایت روضه، با مطالب کتب منتشرشدهی سالهای گذشته، #متفاوت است.
🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات، به آیدی زیر عبارت «یا حسین» را ارسال نمایید.
🔵 @addmin_roze
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
شاید امسال به این بادیه باران برود
شاید امسال به این دشت، بهاران برود
شاید امسال خدا را تو چه دیدی، شاید
یوسف گمشده اینبار به کنعان برود
شاید امسال حسین از سفر کربوبلا
منصرف گردد و شاید به خراسان برود
شاید امسال کسی آب نبندد به کسی
یا اگر بست، از این کرده پشیمان برود
شاید امسال اباالفضل نیفتد از اسب
شاید امسال اباالفضل به میدان برود
شاید امسال اذان علیاکبر در شهر
تکیه در تکیه، شبستان به شبستان برود
شاید امسال علیاصغرِ آغوش حسین
سوی گهوارهی خود با لب خندان برود
شاید امسال حبیب و وهب و جُون و زهِیر
نگذارند که آتش سوی طفلان برود
شاید امسال نه از گوش کسی خون آید
و نه در پای کسی خار مغیلان برود
شاید این قافله تا کوفه و از کوفه به شام
تازیانه نخورد دیگر و آسان برود
خیزران شرم کند از همه شاید امسال
چه رسد اینکه بسوی لب و دندان برود
روضهخوان! از دم دروازهی ساعات نرو
دختر شیر خدا ازچه پریشان برود؟...
✍ #مهدی_جهاندار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
مسلمان نیست هر کس که مسلمان محرم نیست
میان سفرهی شیعه به جز نان محرم نیست
فدای میزبانی که هزار و چارصد سال است
نگفته هر که آلوده است مهمان محرم نیست
مبارکتر از این غم را نمیبیند دگر دنیا
پشیمان میشود آنکه پریشان محرم نیست
در آن ماهی که جان داده، به خلق الله جان بخشد
کسی با دست و دلبازیِ سلطان محرم نیست
الا کشتی آرامش، نیا دور و برم اصلاً
مرا آرامشی خوشتر ز طوفان محرم نیست
تمام خاطرات بی نظیر من از این شبهاست
برایم هیچ دورانی، چو دوران محرم نیست
ندیدم در تمام عمر شیرینتر ازین اشکی
برایم هیچ بارانی چو باران محرم نیست
نوشته سر در جنت خدا: اينجا حسینیه است
و اصلاً جایِ جز خانهبهدوشان محرم نیست
چه دیده مادرش در قتلگاه! اینگونه میگرید؟
کسی چون حضرت زهرا پریشان محرم نیست...
✍ #محمدحسین_رحیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴به حسینیه #خوش_آمدید
✔️لطفا ابتدا با لمس 👈اینجا👉در کانال عضوشوید؛ سپس حسینیه را زیارت کنید و اشک بریزید...
این روزها زمین و زمان گریه میکنند
با حالِ زار، پیر و جوان گریه میکنند
آنان که اشک، در غمِ دنیا نریختند
این ماه، با تمامِ توان، گریه میکنند
مردم، به یادِ قاریِ عطشانِ کربلا
همراه با صدایِ اذان، گریه میکنند
این چه مصیبتیست که از سوزِ ماتمش
چون بچهمرده، خیلِ زنان گریه میکنند
نامِ حسین وردِ زبان میشود، همه
با صدهزار آه و فغان گریه میکنند
انگار نفخِ صور، بلند است در جهان
یک عده بیپناه، چنان گریه میکنند
با حالِ خوب، گریهکنان، سینه میزنند
با چشمِ خیس، سینهزنان، گریه میکنند
او خون به چشم دارد و عشاق با سرشک
همراهِ با امامِ زمان، گریه میکنند
**
افتاد، تشنه، گوشهی گودالِ قتلگاه
در ماتمش زمین و زمان گریه میکنند
✍ #عادل_حسین_قربان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #شب_اول
#ورود_به_ماه_محرم
ده روز دیگر گریهی ما فرق دارد
ده روز دیگر روضه اما فرق دارد
ده روز دیگر ماجراها فرق کرده
ده روز دیگر قصهی ما فرق کرده
ده روز دیگر نه حبیبی، نه زهیری
ده روز دیگر نه سعید و نه بریری
ده روز دیگر خواهرش در اضطراب است
ده روز دیگر در حرم قحطی آب است
ده روز دیگر در تب و تاب است زینب
ده روز دیگر، دور از ارباب است زینب
ده روز دیگر این حرم سقا ندارد
ده روز دیگر دختری بابا ندارد
ده روز دیگر اکبرِ لیلا نمانده
ده روز دیگر قاسمِ زیبا نمانده
ده روز دیگر مادری در التهاب است
خیمه به خیمه در پی یک جرعه آب است
ده روز دیگر زینِ اسبی واژگون است
سالار زینب پیکرش در خاک و خون است
ده روز دیگر راهی گودال گشته
ده روز دیگر پیکرش پامال گشته
ده روز دیگر روی سینه مینشیند
از روی تل هم خواهرش زینب ببیند
ده روز دیگر صورتش بر خاک صحراست
ده روز دیگر رأس او بالای نیهاست
ده روز دیگر خواهرش ماتم گرفته
ده روز دیگر زیر نعل تازه رفته
ده روز دیگر روی پیکر سر ندارد
ای وای من ... انگشت و انگشتر ندارد
✍ #وحید_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
صدای قافلهای میرسد دوباره به گوشم
محرم است و مبادا به قدر وسع نکوشم
عزا نه! جان دوباره است در عوالم هستی
کفن کنید تنم را، اگر سیاه نپوشم
خوش است روضه به هر هیاتی اگر که درآیم
چه مثل فرش بیفتم، چه مثل دیگ بجوشم
نشسته ام بنشانم به اشک، آتش دل را
اگر که گوشهای از بزم، سر به زیر و خموشم
غم حسین که باشد، چه باک از غم عالَم؟
غمی عزیزتر از هر غمی نهاد به دوشم
سر از کمند محبت، به هیچ روی نتابم
به هیچ سود، دلم را به غیر او نفروشم
به تربت است فقط، هرچه سر به خاک گذارم
به عشق ذکر «حسین» است، هرچه آب بنوشم
✍ #زهرا_بشری_موحد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
صیحهای فاطمه زد، شیونِ عالم برخاست
خیمه از اشک زد و بیرقِ ماتم برخاست
بازهم پیرهن خونیاش آویخته شد
مادرش ناله زد و دادِ محرم برخاست
مُشتی از تربتِ گودال به سر ریخت حسن
از لب فاطمه تا «وای حسینم» برخاست
نذریِ هرشبِ ما جور شد از لطفِ کریم
دَم حسن داد اگر، ذکرِ دمادم برخاست
آستان بوسیِ هر تکیه مقامیست شریف
هرکه زد بوسه بر این خاکِ معظم برخاست
دَم کشیده است، نشستم به بساط چایی
که به پیشش به ادب چشمهی زمزم برخاست
رحمتِ واسعهای زیر پرش ما را بُرد
تا حسین از جگرِ مردمِ عالم برخاست
روضهی کرببلا مجلس اجدادی ماست
بینِ این روضه نشست آدم و آدم برخاست
به فدای غمِ او که نفَسِ عاشقی است
هرکه این عشق چشید از جگرش غم برخاست
**
آی ای قوم ببینید هنوز عریان است
ضجهی خواهری از یک تَنِ درهم برخاست...
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
مهمان دم در است، فقط جایمان کم است
شکر خدا بساط ضیافت فراهم است
این سو که استکان و سماور گذاشتیم
موکب زدیم و از سرِ شب چایمان دم است
آن سو کتیبهای است که رویش نوشته است:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
هرکس که آمده است به اینجا خوش آمده
خوب و بد و فقیر و غنی نیست، دَر هَم است
باید لباس خوب خودم را به تن کنم
این بهترین لباس، سیاه محرم است...
✍ #سیده_تکتم_حسینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
#ورود_کاروان_به_کربلا
چنان ز خون من این خاک سیر خواهد شد
که از تمام جهان دستگیر خواهد شد
علیِ اکبرم امروز مثل دریاییست
که قطره قطره نصیب کویر خواهد شد
به جای آب و نوازش، به جای جرعهٔ شیر
گلوی اصغر من سهمِ تیر خواهد شد
چه بگذرد به دل ساقی حرم وقتی
که چشم مشک به باران، نظیر خواهد شد
به ساربان بدهم خرج این سفر را چون
به نرخ خاتم خونین، اجیر خواهد شد
میان خلعت غم خواهرم در این طوفان
به دست بادِ مخالف اسیر خواهد شد
سپردهام به بیابان و خار، طفلم را
سهسالهای که به یک روز پیر خواهد شد
✍ #احمد_حیدری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e