eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
310 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جان... از نوکریِ درت مرا سیر مکن جز درگه خود جای دگر پیر مکن! من منتظر توأم شب اول قبر سوگند به جان مادرت دیر مکن@hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 از مردم زمان پیمبر، غیورتر از مردم زمان علی، باشعورتر از مردم زمان حسن، رنج‌دیده‌تر تنهاتر و غریب‌تر اما صبورتر از مردم تمام زمان‌ها و عصرها محروم و پابرهنه‌تر اما شکورتر ای پرچمی که بر سرِ این کوچه می‌وزی هرروز باشکوه‌تر و پُرغرورتر، ما ملت امام‌حسینیم تا ابد هرلحظه با حسین، دلیر و جسورتر از یأسْ ناامید و به رحمت امیدوار نزدیک‌تر به قلّه و از درّه دورتر کِی کرده آفتابْ از این بیشتر ظهور باران کجا شکفته از این پُرحضورتر این رود، عاقبت اقیانوس می‌شود چالاک‌تر، جوان‌شده‌تر، پُر سرورتر ✍ 📝 @hosseinieh_net
🌷 تقدیم به همه منتظران امام زمان (عج) در پیکر این زمانه، جان می‌آید خیر و برکت از آسمان می‌آید هر منتظری که می‌رود از دنیا... در دولت می‌آید...@hosseinieh_net
ای با خلائق روز و شب هم‌درد سیّد آخر خدا هم انتخابت کرد سیّد داغت عیان در اشک دانه‌دانۀ ماست هجران تو باری گران بر شانۀ ماست تلفیق کردی خادمی را با ریاست یعنی دیانت داشتی عین سیاست استان به استان رفته‌ای با سخت‌کوشی دیگر به پایان آمده خانه‌به‌دوشی ای سیّدابراهیم، همت داشتی تو با سعی خود در هر قدم گل کاشتی تو دیگر پس از این، خواب راحت کن رئیسی راحت شدی، خوب استراحت کن رئیسی اما تو مردم‌داری‌ و بیداری امروز چون اشک، جا در چشم مردم داری امروز.. گفتی که زیر سایۀ شمس‌الشموسم گفتی به عالم خادم سلطان طوسم این هشت گل، دسته‌گلی از مردم ما با عشق تقدیم امام هشتم ما اینان که هم‌تعداد درهای بهشتند با خون شهادت‌نامۀ خود را نوشتند این هشت تن از نور تقوا جامه دارند مهر رضا را در شهادت‌نامه دارند وقت سفر دیدند امامان را یکایک «قِیلَ ادخُلِ الجَنَّة» شنیدند از ملایک این هشت گل دلدادگان هشت و چارند نیمی از اینان سیّد والاتبارند اینان که درس از مکتب‌الزهرا گرفتند سرمشق از منشور عاشورا گرفتند وقتی حساب کار با «رب الکریم» است فیض شهادت «ذلک الفوز العظیم» است یک‌سو قلوب مردم از دنبال آمد یک‌سو امام هشتم استقبال آمد راز «فَاِنَ العِزّةَ لِلّه» اینجاست هم اول و هم آخر این راه اینجاست این افتخار این عزت دائم مبارک فیض شهادت بر تو ای خادم مبارک دیدی که ملت، ملتی دردآشنایند گفتی که این مردم عزیزان خدایند در عین مردم‌داری‌ات، دشمن‌ستیزی در چشم آقایت، رئیسی عزیزی در راه خدمت خستگی نشناختی تو با مردمت دل بردی و دل باختی تو با مؤمنین عمری برادروار بودی اما «اشداء علی الکفار» بودی کشتی‌ات از طوفان کنار ساحل آمد در جنت اوقات فراغت حاصل آمد اجرت به قرآن «نِعمَ اَجرُ العامِلین» است اجر جهاد فی سبیل الله این است تو رنج‌ها از جور نااهلان کشیدی زخم زبان و طعنه و بهتان شنیدی این غربت و مظلومی‌ات در راه دین بود اشکت ولی وقف امیرالمؤمنین بود با شادی ملت فقط مسرور بودی تو در حقیقت خادم جمهور بودی عمر گرانقدر تو شد وقف فقیران بی‌وقفه کوشیدی به آبادی ایران گفتی امید اهل‌بیت این سرزمین است ایران ما ملک امیرالمؤمنین است در «سیّدابراهیم» صد حرف نگفته‌ست در ابجد این نام، اسراری نهفته‌ست نهج‌البلاغه این زمان لب باز کرده از سیصد و سی و سه، کشف راز کرده این حکمت از نور امیرالمؤمنین است اینجا سخن از مؤمنان راستین است هم «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» تعریف آن‌هاست هم «حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ» توصیف آن‌هاست صادق، مقاوم، مقتدر، صابر، مجاهد مخلص، امین، مشغول، شاکر، عبد، زاهد بر گفتۀ مولای خود مصداق بودی الگوی تقوا، اسوۀ اخلاق بودی باز آمدی در سایۀ خورشید هشتم در روز سوم، ماه سوم، سال سوم ما فتح خرمشهرها در پیش داریم تا سجده بر بیت‌المقدس بی‌قراریم دنیا نگاهش بر حضور ماست امروز هر انتخاب ما جهان‌آراست امروز وقتی تبر در دست ابراهیم باقی‌ست یعنی به قلب بت‌پرستان، بیم باقی‌ست اکنون که اشک ما روانه از دو عین است در سینۀ ما سوز «فَابکِ لِلحُسین» است هرچند یک شب بر زمین ماندند پرپر اجساد این گل‌ها شناسایی شد آخر باید به جای اشک، خون دل فشانیم قدری به مقتل از دل زینب بخوانیم یارب «گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را» یارب «به هر گل می‌رسم می‌بویم او را» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
موعود خدا، مرد خطر می‌خواهد آری سفر عشق، جگر می‌خواهد ای جامعه‌ی میلیونی عصر ظهور! او سیصد و سیزده نفر می‌خواهد!@dobeity_robaey
🔸مشق رزم قمر بنی هاشم، در محضر پدر و استادش امیرالمؤمنین (ع) یا علی! این کیست می‌آید شتابان سوی تو؟ با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟ او که می‌آید، تو احساس جوانی می‌کنی باز یادِ رزم و شور پهلوانی می‌کنی آمده پیش تو تا مشق سپه‌داری کند تا به سبک حیدری، تمرینِ کرّاری کند می‌زند زانو که رسمت را بیاموزد، علی! با چه شوقی، بر لبانت چشم می‌دوزد، علی! مانده‌ام در بهت شاگردی که استادش تو‌یی هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تو‌یی من شنیدم بارها آن اسم زیبا را، ولی چیز دیگر بود، عباسی که تو گفتی، علی! با صدایی مهربان، گفتی: بیا عباس من! تیغ را بردار، با نام خدا عباس من! نورِ چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده فکر کن، هر حالتی بر جنگ حاکم می‌شود دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم می‌شود الامان از چشم شور و تیر پنهانی، پسر! کاش می‌شد چشمهایت را بپوشانی، پسر! بی نقاب، ای جلوهٔ حسن خدادادی، نجنگ سعی کن تا می‌شود بی خـودِ فولادی، نجنگ تشنه‌ای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی تا لبانت خشک شد عباس! زیباتر شدی خوب می‌دانم به فکر ذوالفقار افتاده‌ای بی قراری می‌کنی، حقّا که حیدر زاده‌ای رمزِ از جا کندنش یادت بماند «یا علی»‌ ست آخر این «لا سَیف» وقفِ «لا فتی الا علی» ‌ست رزم عباس و علی، به به! چه رزمی می‌شود! ساقی و سقا کنار هم، چه بزمی می‌شود! مثل اینکه باز دستی آشنا، در می‌زند سرخوشی با من؛ ولی این دست خوشتر می‌زند خواهشت را از نگاهت خوانده‌ام؛ باشد! برو درس اینجا ختم شد؛ دیگر حسین آمد، برو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داغ به قلب خبر می‌زند شرر سرها بدون تن شده، تن‌ها بدون سر وقتی جهان گرفته زبان در دهان خود آتش زبانه می‌کشد و می‌دهد خبر یک‌سو نشسته‌است به سوگ پدر، پسر سویی دگر نشسته به سوگ پسر، پدر «آتش بگیر تا که بدانی چه می‌کشند» ای پلک‌های تر شده! ای بغض شعله‌ور! می‌سوزم از صدای زنی در میان دود می‌سوزم از کنایۀ این روضه بیشتر ✍ 📝 | عضو شوید ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبر آمد که بدن‌ها ز شرر می‌سوزد خبر آن‌قدر که داغ است، خبر می‌سوزد جگر سوخته بویش به سماوات رسید از غمِ داغ رفح، بس که جگر می‌سوزد نه فقط قلب زمین سوخت ازین آتش ظلم آسمان‌ هم جگرش تا به سحر می‌سوزد بدن دخترکی در دل آتش مانده وای ازین داغ کزان قلب پدر می‌سوزد دست و پای پسری سوخته در این آتش مادری نیز به همراه پسر می‌سوزد تا ابد لعنت و نفرین به تو ای اسرائیل! که از این شعله‌ی ظلم تو، بشر می‌سوزد ✍ 📝 | عضو شوید ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خون می‌چکد ز داغ جگرهای سوخته در هر طرف رها شده پرهای سوخته خون گریه می‌کنند درختان بی‌ثمر بر شانه‌های شانه‌به‌سرهای سوخته آوار خانه‌های امید است و کوه غم بر دوش زخم خورده‌ی درهای سوخته بر روی دست نام خودش را نوشته بود... نامی نمانده است به سرهای سوخته غزه میان بهت بشر شعله می‌کشد در حسرت حقوق بشرهای سوخته زینب تویی هنوز پرستار خستگان نام تو مرهم است به پرهای سوخته باید "که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 آه از به جز دریغ، چه از دست من برآمده است؟! مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است هنوز داغِ خبرهای پیش از این، تازه‌ست خبر رسیده، خبرهای دیگر آمده‌ است خبر رسیده... خبر، کودکی‌ست در آوار که زارِ زار پی نعش ‌مادر آمده است خبر رسیده... خبر، بی‌قراری پدری‌ست که لرزه بر تنش از سوگ دختر آمده است خبر رسیده، خبر، ضجه‌ی پرستاری‌ست که از تنفس گل‌های پرپر آمده است خبر رسیده... ولی خواب بُرده دنیا را خبر رسیده: کجایید؟! محشر آمده است مرا به غزه ببر تا نماز بگذارم که صبح صادقِ الله اکبر آمده است بیا به غزه ببر، شعر خون‌چکانِ مرا که آفتاب زده...، تیغ‌ها برآمده است بگو به حرمله‌، در چله تیر مگذارد بگو که دوره‌ی کودک‌کشی سرآمده است از این نبرد مبادا که جا بمانم من که حیدر است پی فتح خیبر آمده است :: نه! کارساز نشد شعر...، کارزار کجاست؟ مرا به غزه ببر طاقتم سرآمده است ✍ 📝 | عضو شوید ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آه از قسم‌ به کُشتهٔ لب‌تشنه در میان دو رود به ما نیامده در این نبرد، «بی‌طرفی» @hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کودکان از خواب، این‌گونه بیدار می‌شوند ... خدایا به  بی‌تابی کودکان به شب‌های بی‌خوابی کودکان  به دل‌های لرزان، به چشمان داغ به سوسوی لرزیدن هر چراغ به زخم بدن‌های رنجورشان  به چشمان مجروح و بی‌نورشان  به اندوهشان گاه رگبارها به فریادشان زیر آوارها به آن‌دم که آرامش خوابشان شد آشفته با بمب‌های گران  پر از ترس از خواب برخاستند  چو شمعی دمادم به جان کاستند خدایا به این بی‌گناهان قسم  به این رنج بی‌حد انسان قسم  از این خواب ما را تو بیدار کن  جهان را مهیای دیدار کن 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ساحلِ امنم تو باشی، فکر طوفان نیستم تا در آغوش توأم در بندِ هجران نیستم هر چه پیش آید، خوش‌آید در مسیر مشهدت درد اگر از یار باشد، فکر درمان نیستم بس که لطفت شامل هر روسیاهی بوده است وقتِ حاجت خواستن، سر در گریبان نیستم اینکه جَلد گنبدت ماندم، خدا را شاکرم اینکه عُمرَم در حرم سر شد پشیمان نیستم قول دادم زیر پای زائرانت جان دهم من خودم را می‌شناسم، سست پیمان نیستم کاش آغازِ تمامِ صبح‌هایم با تو بود... حسرتش را می‌خورم اهل خراسان نیستم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این جاست کـه هر دلبر و دلداده بیاید هم شخص گرفتار هم آزاده بیاید در این حرم قدس که باغی ز بهشت است هـرکس به توّلای تو دل داده بیاید پُر نور شود آینۀ بود و نبودش آن کس که چو آئینه‌دلان ساده بیاید این‌جا میِ توحید به زوّار ببخشند هـر دل که بُوَد تشنۀ این باده بیاید پرواز ز خود تا به خدا از حرم توست از بهر سفر هرکه شد آماده بیاید این گنبد و گلدسته نشانی‌ست که گوید هرکس که بهشتی‌ست از این جاده بیاید بر سر در این کعبۀ امیّد نوشتند هرکس که به کارش گره افتاده بیاید از حق طلب جلب رضای تو نماید هرگاه «وفائی» سر سجّاده بیاید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کلامش نور، فعلش خیر، نامش دلنشین باشد دلیل عالم ایجاد باید اینچنین باشد یکی از معجزات حضرت موسی بن جعفر اوست علیِ سوم و دست خدا در آستین باشد هوالاول، هوالاخر، هوالظاهر، هوالباطن رضا آئینه‌ی فضل امیرالمؤمنین باشد "رضی الله عنهم و رضوا عنه است" شأن او به قرآن بهترین مصداق آیات مبین باشد حدیث سلسله پای دلم را قرص و محکم کرد ولای حضرتش تنها مرا حصن حصین باشد شبیه تک تک اجداد خود باب نجاتم شد نخی از ریشه‌ی سجاده‌اش حبل المتین باشد به جز او چه کسی با حُسن رفتار و صمیمیت سر هر سفره با جمع غلامان همنشین باشد؟! کجا رد می‌کند از محضر خود سائلانش را کسی که دامنش باب الحوائج آفرین باشد ادب شرط قدم برداشتن در نزد آقایی‌ست که دربان حریمش حضرت روح الامین باشد شکوه بارگاهش را که دیدم با خودم گفتم بهشتی هم اگر روی زمین باشد همین باشد از اینجا دل به سوی آسمان‌ها راه پیدا کرد حریمش مهبط الوحی و به نوعی مهد دین باشد تلاقی می‌کند اینجا نگاه سائل و سلطان چرا که آستان‌اش نقطه‌ی عطف زمین باشد گره وا می‌شود از کارها با یک "امین الله" به قدر یک سر سوزن اگر در دل یقین باشد اگر مولا سراغم را نگیرد روز وانفسا بدون شک حسابم با کرام الکاتبین باشد منِ بد را ضمانت می‌کند جای تعجب نیست تعجب می‌کنم روزی اگر که غیر از این باشد همیشه وقت پابوسی تمام ترسم از این است مبادا این زیارت... این سلامِ آخرین باشد کسی از عهده‌ی مدح و ثنایش بر نمی‌آید همیشه سهم بیت آخر من نقطه چین باشد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه غم گر گنه کار و نامه سیاهم علی بن موسی الرضا داد راهم امام رئوفی که عالم فدایش کرم کرد و داد از عنایت پناهم سراپا شدم غرق دریای رحمت نگویید دیگر که غرق گناهم همه روی گردانده بودند از من رضا کرد با چشم رحمت نگاهم به جز دامن آل عصمت نگیرم به غیر از رضای رضا را نخواهم چو می‌خواست راهم دهد از کرامت عطا کرد، سوز دل و اشک و آهم اگر خوار بودم، اگر پست بودم رضا داد قدرم، رضا داد جاهم شدم خاک پای امام رئوفی که بر شهریاران کند پادشاهم گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم اگر چه گنه کار و آلوده هستم ز صهبای «لاتقنطوا» مست مستم سزد پا به بال ملائک گذارم که بر دامن این ضریح است دستم هم از جان بر این آستان رخ نهادم هم از دل بر این پنجره رشته بستم امام غریبان ولی نعمتم شد که عمری سر سفرۀ او نشستم به حبّ تو دادار را می‌ستایم به مهر تو معبود را می‌پرستم به پیمانه‌ای هستی‌ام را بسوزان به رویم میاور که پیمان شکستم به من در ز رأفت گشودی وگرنه تو بالای بالا و من پست پستم گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم خوشا آن غریبی که یارش تو باشی قرار دل بی‌قرارش تو باشی خوشا آن که تنها تو را دوست دارد چه خوش‌تر اگر دوستدارش تو باشی بر آن محتضر می‌برم رشک هر شب که شمع شب احتضارش تو باشی خوش آن‌ خانه‌بردوش دور از دیاری که هم خانه و هم دیارش تو باشی خوشا آن گدائی که تنهای تنها کناری نشنید، کنارش تو باشی خوشا آن تهی‌دست بی برگ و باری که در این چمن برگ و بارش تو باشی خوشا آن که یک عمر پروانه‌ات شد که یک لحظه شمع مزارش تو باشی شعاری به پیشانی خود نوشتم خوشا آنکه تنها شعارش تو باشی گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم تو آئینه‌ی طلعت کبریائی جگر پاره‌ی خاتم الانبیائی تو قرآن، تو توحید، تو دین، تو ایمان تو زهرای مرضیه، تو مرتضائی تو بدرالولایه، تو شمس الائمه تو مولا علی بن موسی الرضائی تو یاسین، تو طاها، تو کوثر، تو قدری تو کعبه، تو مروه، تو سعی و صفایی تو یار غریبانی و خود غریبی تو تنهائی و با همه آشنائی زهی جاه و رفعت، زهی لطف و رأفت که نه از خدا و نه از ما جدائی چو برخیزم از خاک، در حشر گویم علی بن موسی، کجائی؟ کجائی؟ به جان جوادت پی بازدیدم سه جائی که خود وعده دادی بیائی گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم نبی را به خاک حجاز است و ایران دو کس پاره‌ی تن، دو تن بهتر از جان مطاف ملک، فاطمه در مدینه علی بن موسی الرضا در خراسان یکی مدفنش بوسه گاه خلایق یکی خانه‌اش سوخت از نار سوزان رواق یکی سر بر افلاک برده مزار یکی مانده با خاک یکسان یکی در فراق پسر دل پر از خون یکی در عزای پدر دیده گریان یکی روز شد دفن در شهر غربت یکی شب غریبانه‌ تر از غریبان الهی زبان مرا وقت مردن به این بیتِ ترجیع، گویا بگردان گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام گرم عاشقونه‌ی من روونه شد به سوی مشهد تو باز دل تنگم شبیه کبوتر نشسته روبروی گنبد تو همیشه وقتی که دلم می‌گیره لباس تنهاییامو می‌پوشم میام حرم تا بار غصه‌هامو کبوترا بردارن از رو دوشم خدای مهربونیا! نگام کن باز تو دلم درد نهفته دارم هر موقع که میام زیارت تو یه دنیا حرفای نگفته دارم رضا شدی واسه رضایت ما پیش تو نا امیدی خیلی زشته صحن و سرات معدن آرامشه حرم نگو! یه تیکه از بهشته آبی که از سقاخونه می‌نوشم کام منو پر از عسل می‌کنه وقتی کنار تو نماز می‌خونم خدا خودش منو بغل می‌کنه هر کی یه گوشه خیره به گنبده چشمای گریونش پر از خواهشه بدون اینکه به زبون بیاره ازش خبر داری، می‌دونی چشه بزرگترین حاجت قلبم تویی هرچی به جز تو واسه من حقیره الهی که روا نشه هیچ موقع حاجتی که تو رو ازم می‌گیره حرف دل سائلت و میدونی پس دیگه هرچی بگه حرّافیه هیچی ندادی‌ام ندادی ولی فقط یه کربلا بدی کافیه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نور باشد سائلی در ظل دیوار شما کور بینا می‌شود با یاد دیدار شما با کلاف جان به بازار محبت بسته صف گشته صدها یوسف مصری خریدار شما می‌فروشد ناز دوزخ بر گلستان بهشت گر نسیمی آیدش از طرف گلزار شما از چه بنْشستید با ما فرشیانِ تیره روز ای چراغ عرشیان خورشید رخسار شما چند روزی داشت هر کس نوبت جولان، ولی تا خدائی خدا، گرم است بازار شما سر خط آزادی خلق است در دست کسی کز دو عالم پا کشید و شد گرفتار شما نی عجب گر با همه خواری عزیزم کرده‌اید بوده از آغاز بنده‌پروری کار شما آسمان بر کف گرفته کاسه از خورشید و ماه گشته سرگردان گدای پشت دیوار شما بر شما آل محمّد تا صف محشر درود از همه خلق جهان وز حی دادار شما این کرامت بس که شسته دست از دار جهان گشته «میثم» خاک پای میثم دار شما ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن خالقي که بر تن بي روح جان دهد       مهر تو رايگان به دل خاکيان دهد شخص کريم، جودِ بلاشرط می‌کند آري خدا هر آنچه دهد رايگان دهد هر نعمتي که داد خدا، بي سؤال داد       وصل تو را که خواسته‌ام بی گمان دهد از خلقت تو خواست خداوند لامکان  ما را کنار رحمت عامش مکان دهد گر جان دهم به يک نگهت سود با من است      کالاي خويش را که بدين حد گران دهد؟   بي امتحان مرا به غلامی قبول کن  رسوا شوم اگر دل من امتحان دهد   دارم اميد لطف تو گيرد چو دست من        دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد   می‌خواست گر خدای که نبخشد گناه ما ما را چرا امام چنين مهربان دهد؟ آن پرچمي که بر سر بام حريم توست      راه بهشت را به محبان نشان دهد قلب"حسان" به ياد تو از غصه فارغ است  در انتظار اين که به پاي تو جان دهد روز جزا که در صف قرآن و عترتيم             ما را امام ثامن ضامن امان دهد ✍ مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نخل زردم، جوانه می‌خواهم کفترم، آب و دانه می‌خواهم بر فراز مناره‌های حرم گوشه‌ای باز لانه می‌خواهم روی پرهای من بزن مُهری بی نشانم، نشانه می‌خواهم کفتر خانگی این حرمم دانه از اهل خانه می‌خواهم در کنار رواق دار الزُّهد منزلی جاودانه می‌خواهم خانه جز این حرم نمی‌خواهم پَرِ پرواز هم نمی‌خواهم آستان بوس خود خطابم کن بد حسابم، ولی حسابم کن برکه‌ی خشکم و گِل آلودم کوثر معرفت! گلابم کن قَسَمت می‌دهم به جان جواد بعد اگر خواستی جوابم کن من شبیه دعای بی روحم روح ادعیّه! مستجابم کن ای خداوند عشق! اى احساس! نظری کن به خاطر عباس مهربانی که روح احسانی درد من را تو خوب می‌دانی حقّ همسایه جا نیاوردم نیست این شیوه‌ی مسلمانی ولی ای با وفا! پناهم ده هرچه باشد تو از بزرگانی لحظه‌ای که جنازه‌ام آمد وایِ من گر که روی‌گردانی وای آقا چه قدر می‌آید به تو لفظ شریف سلطانی گفته‌ام هر کنار، در هر سو ضامنم هست ضامن آهو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از دست صیادند آهوها گریزان جز بچه آهوی شمال شرق ایران ای کاش بودم آهوی دشت خراسان یا اینکه بودم یک کبوتر کنج ایوان باشد که باشم ریزه‌خوار خوان سلطان دل را جدایش کردم از عقل مردد آغاز کردم عاشقی‌ام را مجدد ذی القعده ماه انتخاب راه و مقصد عابد به مکه می‌رود، عاشق به مشهد ای خوش به حال حاجی حج فقیران تا آیه‌های عشق را کردم تلاوت خواندم من از باران در این دشت کرامت آلوده بودم، پاک گشتم با زیارت عطر ضریحش می‌دهد بر دل طراوت اینجا مسلمان می‌شود تازه مسلمان پیچیده عطر زعفران در این حوالی معنا ندارد محضرت آشفته حالی ما ذره‌ای از خاک تو مولی الموالی ای دامنت معراج این دستان خالی بگذار بگذارد گدا سر روی دامان امروز دلتنگ توأم، فردا کماکان سرّت نهان در لیلة الاسرا کماکان در صحن، نابینا شود بینا کماکان نقاره می‌کوبد به این آوا کماکان جانم رضا، جانم رضا، جانم رضا جان ای استجابت گشته با دستت تمنّا دریا توئی، پس می‌زنم دل را به دریا با مادرم مشهد رسیدم خسته اما گشتم به دنبالت تمام صحن‌ها را پیدات کردم در اتاق اشک، گریان با روضه‌ی یابن الشبیب و اشک نم نم دارد محرم می‌رسد از راه کم کم باب الجواد و روضه‌ی هشت محرم ای ارباً اربا پیکرت، ای نامنظم برخیز از روی زمینِ این بیابان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همین که می‌دهی در بارگاه قدسی‌ات راهم به چشمم می‌نهم چون توتیا خاک حرم را، هم صراط المستقیم عالمی، غیر از تو راهی نیست مسیرم هر کجا باشد به جز این خانه، گمراهم.. چه اکسیری میان بارگاه خویش داری که توسل می‌کنند اینجا مریضان هم، اطبا هم؟ مرامت کرده مبهوت خودش شیخ بهایی را که داری اینچنین لطفی به زائر بین رؤیا هم من آن اشکم که می‌ریزد به دامان پر از مهرت که از چشم خودم افتاده‌ام، از چشم دنیا هم سراپا عذر تقصیرم، پناه آورده‌ام ای شاه! نگاهی می‌کنی بر این گدای بی سر و پا هم؟؟ کلاغی روسیاهم در سپیدیِ کبوترها و دل گرمم به اینکه خوب و بد را میخری با هم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای سند نجات من، ولایت تو یا رضا صحن نو و عتیق تو، کعبه و کربلا رضا دلم بُوَد به یاد تو، مدینة الرضا رضا زیارتت به دین من، زیارت خدا رضا تو و کرامتت، مرا ز خود مکن جدا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا شهی که خاک طوس از او، آمده محترم توئی مهی که نور می‌دهد، بر عرب و عجم توئی رؤف اهلبیتی و، ولّی ذوالکرم توئی به مسجد‌الحرامِ دل، قبله توئی، حرم توئی صفا و مروه می‌کند با حرمت صفا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا منم که بین طوطیان، گرم ترانه‌ی توأم کبوتری شکسته‌پَر، در آشیانه‌ی توأم نیازمند گندمی در آستانه‌ی توأم بال‌زنان دور و برِ نقاره خانه‌ی توأم اگر پَرم ز کوی تو، بگو پَرم کجا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا الا الا ثنای تو، ذکر علی الدّوام من رؤف من، عطوف من، امید من، امام من لحظه به لحظه دم بدم، بر حرمت سلام من به غرفه‌های مرقدت، خورده گره زمام من در حرمت گرفته‌ام ذکر رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ناز کنم به سلطنت، اگر تو را گدا شوم نه لایقم گدا شوم، گدات را فدا شوم چه می‌شود قبول تو بخاطر خدا شوم نه تو ز من جدا شوی، نه من ز تو جدا شوم نه من تو را رها کنم، نه تو مرا رها، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا توئی که درد روح را، ز فیض تن دوا کنی عقده ز کار عالمی، به یک کرشمه وا کنی کلیم را عصا دهی، مسیح را دعا کنی چه می‌شود که یک نظر، به قلب سنگ ما کنی ای که به یک اشاره‌ات، سنگ شود طلا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ولایت تو دین من، نه دین من، که دِین، هم محبتت فروغ دل، چراغ هر دو عین، هم عنایت تو بیشتر، ز ظرف عالمین، هم مقام زائرت فزون، ز زائر حسین، هم رشک بَرَد به زائرت، زائر کربلا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا خزان شدم که بخشی‌ام ز اشک و خون بهارها به هر دقیقه عمر خود، کشیدم انتظارها که در طواف مرقدت، مرا رسد فشارها کنم دراز دست خود، به عجز و ناله بارها که پنجه‌ام گره خورَد به غرفه‌ی تو یا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا گلی که شد خزان تو، بهار لاله چید از او دلی که شد از آن تو، فروغ حق دمید از او کسی که زائر تو شد، عطا ز تو امید از او ز لطف و مرحمت کنی سه بار بازدید از او تو را سزد، تو را سزد، تو را چنین عطا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا مرا به مهر خود ببر، که با ولات زیستم به تربتت شتافتم، به غربتت گریستم در آفتاب صحن تو، اگر دمی بایستم به سایه‌ی بهشت هم نیازمند نیستم جهنّم است بهر من، بهشتِ بی‌رضا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا مرا تقرب خداست، ولای تو سبب شده مدح تو و ثنای تو، دعای روز و شب شده هر نفسی که می‌زنم، سلسلةالذهب شده کبوتر تو از ازل، به‌ذکر تو ادب شده زبان من که باز شد، تو را زدم صدا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا توئی توئی که چون خدا، نظر به بنده می‌کنی توئی که جان مرده را، دوباره زنده می‌کنی تو شام تیره را سحر، ز فیض خنده می‌کنی تو نقش شیر پرده را، شیر درنده می‌کنی تو مور خسته را دهی، بال و پر هما، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش بنویسی مرا هم جزو این دل‌داده‌ها با شفق‌ها، با مؤیدها و اکبرزاده‌ها هر کسی بی‌ادعاتر بود، بالاتر نشست آبرومندند در درگاه تو، افتاده‌ها آب سقاخانه و عطر ضریح و گَرد صحن مست کردی شاعرانت را تو با این باده‌ها این غزل‌ها، این نفس‌ها، پر شد از عطر حسین بی‌‌ رگِ غیرت نمی‌خوانند شعر، آزاده‌ها با قلم‌ها، با علم‌ها، رو به میدان می‌روند همدل یاران مهدی، در صف آماده‌ها راه قم - مشهد، پس از آن: راه مشهد - کربلا با نگاه تو غزل هستند، حتی جاده‌ها کاش بنویسی رضا جان! اسم ما را هم به لطف با شفق‌ها، با مؤیدها و اکبرزاده‌ها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قبل از قدم برداشتن در راه هجرانش بايد رفاقت کرد با خار بيابانش هجران کشيدن به اميد وصل می‌ارزد گر اولش تلخ است، شيرين است پايانش هر کس که عاشق نيست پس اصلاً چرا زنده‌ست يا چه جوابى می‌دهد فردا به وجدانش خاکستر پروانه‌اى را ديدم و گفتم هر کس که عاشق می‌شود اين است تاوانش آن کوچه‌اى که يار ما از آن گذر کرده‌ست عُشاق منت می‌کشند از سنگ طفلانش منکه چهل سال است روى خاک می‌خوابم حيف است نگذارم سرم را روى دامانش اين شمع‌ها که بر تن پروانه می‌گِريند زنده نمی‌مانند تا شام غريبانش اشک جوانى بهترين سرمايه‌ی پيرى‌ست خوب است باشد آدمى فکر زمستانش در وقت مردن روبه قبله می‌شود هرکس من وقت مرگم می‌شوم رو به خيابانش در اصل بنده بودنش را جار خواهد زد عبدى که سجده می‌کند اول به ايوانش باران که آمد بعد از آن خيرات می‌بارد خير کسى را خواستى اول بگريانش سنگينى زنجير بر گردن نمی‌گيرد از گريه هر که خيس می‌گردد گريبانش من سال‌ها در گيسوى تو سِير مي‌کردم سِيرى که خيل عارفان خواندند عرفانش وقتى دلم را دست چشمان تو می‌دادم باور نمی‌کردم بيندازى به زندانش يک شب در آغوشت نباشم خشک خواهم شد پژمرده می‌گردد گلى که نيست گلدانش آنکه لبش را از ضريحت برنمی‌دارد صدها گره وا می‌کند از کار، دندانش گفتم همه هستند شايد جاى من هم هست من هم يکى از اين کبوترهاى مهمانش شکر خدا اينجا کريمان سلطنت دارند دنيا به ايران نازد و ايران به سلطانش سيرش دو چندان و سلوکش هم دو چندان است هر کس که از قم می‌رود سمت خراسانش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e