eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
292 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای صفای حرم یار! کجای حرمی؟ حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟ سعی عشاق تو، ای کاش به جایی برسد ای صفای حرم یار، کجای حرمی؟ عطر جان‌بخش تو در حِلّ و حرم پیچیده‌ست وارث عترت اطهار، کجای حرمی؟ ای شده زمزمۀ منتظرانت لبیک مظهر عصمت و ایثار، کجای حرمی؟ خواب غفلت ندهد فرصت دیدار به ما آه ای دیدۀ بیدار، کجای حرمی؟ «همه جای حرم از پرتو حُسن تو پر است ای به صد جلوه پدیدار، کجای حرمی؟» تا شود چشم و دل عالم و آدم روشن پرده از آینه بردار، کجای حرمی؟ حج اکبر شود آن روز، که هنگام طواف برسد مژدۀ دیدار، کجای حرمی؟ رازدارِ دل زهرا و علی، غیر تو کیست آخر ای محرم‌ اسرار، کجای حرمی؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ ؛ ؛ لبیک که در دل عرفات است و منایم لبیک که از خویش نمودند جدایم لبیک که سر تا به قدم محو خدایم لبیک که امروز ندانم به کجایم پرواز کنان زین قفس جسم ضعیفم گه در جبل الرحمه و گه مسجد خیفم آن وادی سوزنده که دل راه‌سپارش پیداست دو صد باغ گل از هر سر خارش دارند همه رنگ خدایی ز غبارش هرکس به زبانی شده هم‌صحبت یارش قومی به مناجات و گروهی به دعایند از خویش سفر کرده در آغوش خدایند این جا عرفات است و یا روح من آن‌جاست دل هم شده آتشکده، هم دیده دو دریاست پای جبل الرّحمه یکی زمزمه بر پاست این زمزمه فریاد دل یوسف زهراست این سوز حسین است که خود بحر نجات است می‌سوزد و مشغول دعای عرفات است دیشب چه شبی و چه مبارک سحری بود ما غافل و در وادی مشعر خبری بود در محفل حجاج صفای دگری بود اشک شب و حال خوش و سوز جگری بود هر سوخته‌دل تا به سحر تاب و تبی داشت اما نتوان گفت که مهدی چه شبی داشت ای مشعریان! دوش به مشعر که رسیدید آیا اثر از گمشدۀ شیعه ندیدید؟ آیا دل شب نالۀ مهدی نشنیدید؟ آیا ز گلستان رخش لاله نچیدید؟ آن گمشده مه تا به سحر شمع شما بود دیشب پسر فاطمه در جمع شما بود امروز به هر خیمه بگردید و بجویید گرد گنه از آینۀ دیده بشویید در داخل هر خیمه بگردید و بجویید یابن الحسن از سوز دل خسته بگویید شاید به منی چهرۀ دلدار ببینید از یار بخواهید رخ یار ببینید :: امروز که حجاج به صحرای منایند از خویش جدایند و در آغوش خدایند لب بسته سراپا همه سرگرم دعایند در ذکر خدا با نفس روحْ فزایند کردند پر از زمزمه و ناله مِنی را یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را این قافله از عشق به جان سلسله دارند این قافله با قافله‌ها فاصله دارند این قافله جا در دل هر قافله دارند این قافله تا مسلخ خون هروله دارند این قافله تا کعبۀ جان خانه به دوشند از خون گلو جامۀ احرام بپوشند هفتاد و دو حاجی همه با رنگ خدایی از مکه برون گشته شده کرب و بلایی از پیر و جوان در ره معشوق فدایی جسم و سرشان کرده زهم میل جدایی اصغر که پدر بوسه زند بر سرو رویش پیداست شهادت ز سفیدی گلویش خیزید جوانان که علی‌ اکبرتان رفت ریحانۀ ریحانۀ پیغمبرتان رفت از مکه سوی کرب و بلا رهبرتان رفت گوئید به اطفال علی اصغرتان رفت ای اهل منا شمع دل ناس کجا رفت؟ از کعبه بپرسید که عبّاس کجا رفت ای اهل مِنی کعبه پر از نور و صفا بود دیروز حسین بن علی بین شما بود سیلاب سرشکش به رخ و گرم دعا بود از روز ازل کعبۀ او کرب و بلا بود امروز به هجرش همه گریان بنشینید فردا سر او را به سر نیزه ببینید در مکّه بپرسید ز زن‌های مدینه زینب به کجا رفت؟ کجا رفت سکینه کلثوم چرا ناله برآورده ز سینه کو دختر مظلومۀ زهرای حزینه ای دخترکان یکسره با شیون و ناله خیزید و بپرسید کجا رفته سه ساله زین قافله روزی به مدینه خبر آید از کرب و بلا زینب خونین جگر آید با آتش هفتاد و دو داغ از سفر آید از منبر و محراب نبی ناله برآید تا حشر از این شعله بلرزد دل میثم تنها نه دل میثم، جان همه عالم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امروز به کوی تو گرفتار زیاد است مثل من شرمنده گنهکار زیاد است اما کرم توست که بسیار زیاد است بخشندگی‌ات حضرت غفار زیاد است آمد وسط روز، گنهکارِ فراری با نامه‌ی جرم و گنهم کار نداری جا مانده‌ی ماه رمضان آمده امروز آلوده‌ی بی نام و نشان آمده امروز چون طفلِ فراری نگران آمده امروز خسران زده‌ای گریه‌کنان آمده امروز گفتی که گناه دل پر آه ببخشی امروز به اندازه‌ی یک ماه ببخشی خواندی تو دگر بار به کویت همگان را هرکس که به سرمایه ی خود دیده زیان را یا داده ز کف فرصت ماه رمضان را با خویش بیارد دل و جان نگران را من آمده‌ام باز توانم بده امروز اصلا تو بیا راه نشانم بده امروز بعد از رمضان رشته‌ی خود با تو بریدم من هرچه کشیدم فقط از خویش کشیدم روز عرفه آمد و شد تازه امیدم آغوش گشودی که به سوی تو دویدم برگشته‌ام و خسته از این فاصله هستم من توبهٔ بسته به شب قدر شکستم هر چند ندیدم ز دعایم اثراتی نه حال بکا دارم و نه حال صلاتی من را برسانید به یار عرفاتی جز عشق حسین نیست مرا راه نجاتی امروز نظرها همه بر دست حسین است چشمان خدا جانب بین الحرمین است جمع‌اند محارم همه دور و بر زینب تعظیم نمایند همه محضر زینب ارباب شده سایهٔ روی سر زینب یک عمر ندیده است کسی معجر زینب تاکه نکند دخت علی دلهره احساس زانو زده پیش قدمش حضرت عباس ای کاش که این قافله آزار نبیند در کرببلا داغ علمدار نبیند چشمان حرم کوچه و بازار نبیند این راه پس از کرببلا راهِ عذاب است این راه مسیرش وسط بزم شراب است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دست بگشا به دعایی ز دعای عرفه بده خود را تو صفایی ز دعای عرفه بندگی کن تو درین بارِکْ لی فی قَدَرِک بشنوی تا که ندایی ز دعای عرفه عطش بندگی‌ات را برسان سوی یقین تا رسد آب بقایی ز دعای عرفه دیده وا کن به سوی لِلدَّعواتِ سامِع می‌رسد باز نوایی ز دعای عرفه هر زمان صورت خود را بگذاری بر خاک آید از عشق صدایی ز دعای عرفه ای دل خسته و بیمار! بیا جانب او تا بیابی تو دوایی ز دعای عرفه غرق تطهیر شوید از کلماتش یاران می‌توان برد عطایی ز دعای عرفه تا رسیدم به مضامین فَلاٰ تَبْتَلِنی داشتم حال و هوایی ز دعای عرفه پا مکش هیچ ز درگاه عبادت ای دل نیست نومید گدایی ز دعای عرفه هر که اندازه‌ی وسع‌اش به سراپرده‌ی نور می‌برد قدر و بهایی ز دعای عرفه اشک ما ترجمه‌ی راٰحِمُ کُلِّ ضارِع دارد از نور جلایی ز دعای عرفه دل من، این دل من با نفس یاربّ‌اش برده هر لحظه ضیایی ز دعای عرفه برسان دیده‌ی دل را به نهانخانه‌ی اشک بطلب کرب و بلایی ز دعای عرفه همچو "یاسر" به سر دوش گرفتم یاران در همین عرصه لوایی ز دعای عرفه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی در شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست... خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم بیم گرداب به دل داشتم اما تو رسیدی که شدی ساحل امن من و کشتی نجاتم باز از فرط عطش خشک شده کام من، آری تشنه‌ام، تشنۀ لب‌های عطشناک فراتم باید احرام ببندم به طواف حرم تو من که در صحن تو در موقف دشت عرفاتم با دعای عرفه دست مرا کاش بگیری مات و مبهوت نمایان شدن جلوۀ ذاتم با تو هر لحظه مجسم شده یک روضه به چشمم باز گریان تماشای قتیل العبراتم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«یا صاحِبی فِی وَحدَتی» یاور ندارم با تو ولی باکی از این لشکر ندارم از ابتدای راه گفتم «حَسبِیَ الله» نقشی به‌جز این، روی انگشتر ندارم یک کهکشان جان را به تو تقدیم کردم ماه و ستاره داشتم، دیگر ندارم «یا رادَّ یوسف عَلی یعقوب» بنگر دیگر علی اکبر، علی اکبر ندارم «یا رازقَ الطّفل الصَغیر» اصغر فدایت حالا به‌غیر از غنچه‌ای پرپر ندارم دارم سر و سرّی در این هنگامه با تو می‌آید آن ساعت که دیگر سر ندارم با عضو عضو پیکرم می‌گویم اینک ترسی ز تیر و نیزه و خنجر ندارم هر زخم با تو حرف‌هایی تازه دارد یا رب! مناجاتی از این بهتر ندارم این‌گونه می‌خواهی مرا، این‌گونه زیباست فکری به‌جز خشنودی‌ات در سر ندارم «فَاللّهُ خیرٌ حافظاً» وقت وداع است دلشوره‌ای در این دم آخر ندارم هم زنده‌ام با اشک، هم مقتول اشکم آری به‌جز این اشک‌ها یاور ندارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی ندارد ابرِ اشکی را که ما داریم؛ باران هم ندارد شورِ اشکِ دیده‌ی ما را نمکدان هم به دنبال دوای درد خود جایی نمی‌گردیم که ای محبوب ما! همواره درد از توست؛ درمان هم تو چون پروردگاری و نه تنها امت اسلام که بر تو می‌کند تعظیم حتی نا مسلمان هم تو آن دست کریمی که گره وا می‌کنی از خَلق گره‌هایی که حتی وا نخواهد کرد دندان هم من از آیات فجر و مریم و اسراء فهمیدم که نازل شد برای روضه خواندن از تو قرآن هم رسید از راه، ایام وصال و پای من لنگ است اگر لب تر کنی سوی تو آیم لَنگ لَنگان هم نجف تا کربلا راهِ رسیدن تا خداوند است خدایی که نخواهم یافت در حجِ فراوان هم دلِ مجنون نه در گلزار، در صحرا شود آرام ولی این روز‌ها پس می‌زند ما را بیابان هم به انگور نجف محتاج‌تر از ما نخواهی یافت چه انگوری که مثلش را نمی‌یابند مستان هم عراقی‌ها به سمت بارگاهت راه افتادند دری بگشای ای بابِ کرامت سوی ایران هم مسیح از دور می‌آید، کلیم از طور می‌آید شبیه مور می‌آید عصاکوبان سلیمان هم حرم محتاج زائر نیست وقتی مادرت باشد که زهرا میزبان کربلای توست، مهمان هم ضریحی در خراسان التیامِ زخمِ هجران است کمال عجز را بنگر که محرومیم از آن هم شکایت می‌کنم بر تو، از این هجران طولانی از این دنیای تلخی که ندارد قصد پایان هم دلم سیر است از دنیا؛ بگیر ای عشق جانم را مگر پایان بگیرد در زمانِ مرگ هجران هم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرکس که امروز ازحسین امضا نگیرد فردا برات عفو از زهرا نگیرد ما هرچه داریم از حسین است و قیامش ماه محرم را خدا از ما نگیرد اشک عزایش را به هر چشمی نبخشند داغ غمش در هر دلی مأوا نگیرد توفیق می‌خواهد عزاداری برایش ای وای اگر امسال هیئت پا نگیرد دلتنگ حال روضه و محتاج اشکیم زنگار دوری کاش این دل‌ها نگیرد باید به اصل خویش برگردیم ای دل قطره چه باشد گر ره دریا نگیرد دست من و دامان پر فیض اباالفضل هیهات که دست مرا سقا نگیرد نام ابالفضل آمد و دل زیر و رو شد روضه، زیارت، اربعین، بغض گلو شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جان بر لب است، از غم جانان دعا كنيد شايد به سر رسد شب هجران، دعا كنيد با چشمه‌های خالی و خشكيده‌ی نگاه در حسرت رسيدن باران دعا كنيد روزی هزار بار دعای فرج كم است در آرزوی يار، فراوان دعا كنيد :: يا ايهاالرئوف! شما واسطه شويده ما بی كسيم حضرت سلطان! دعا كنيد ما آمديم اذن محرم به ما دهيد آقا براي ماه عزامان دعا كنيد ما گريه می‌كنيم كه يک روز جان دهيم، از داغ خشکی لب عطشان؛ دعا كنيد.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عرفه آمده و بار دگر مهمانی‌ست ابر رحمت به سر خلق خدا بارانی‌ست پرتو مهر تو افتاده به روی دل خلق آسمان عرفات تو زبس نورانی‌ست حاجیان در عرفات تو همه جمع شدند حال آن خسته‌دلان در عرفه عرفانی‌ست ای خطا پوش! بپوشان گنهم را و ببخش حال این بنده‌ی شرمنده‌شده بحرانی‌ست شاهد و ناظر من! بر تو پناهنده شدم از گناهان بزرگی که همه پنهانی‌ست چه کنم گر ندهی توشه‌ی راهم ای دوست راه سخت است و مسیر ره من طولانی‌ست نشد امسال که در کرب وبلا گریه کنم باز هم قسمت من جای حرم حیرانی‌ست در دعای عرفه مژده‌ی عفوی بفرست به حسینی که کلامش همگی قرآنی‌ست سر و سامان بده ما را به ظهور مهدی ز فراقش همه را بی سر و بی سامانی‌ست همه‌ی کار «وفایی» است گدایی از تو ای که کارت ز ازل تا به ابد سلطانی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باران شدی، نم نم خدایت را صدا کردی خون خدا! خونْ گریه کردی و دعا کردی از آفرینش خواندی و از خلقتت گفتی آن وقت ما را با خدایت آشنا کردی دلتنگ دیدار نیاکان خودت بودی دلتنگ بودی و شهادت را دعا کردی "مَنْ کانَ فینا باذِلاً مُهْجَه" سرودی و دیگر مسیر روز را از شب جدا کردی آه ای نسیم صبح که عطرت پراکنده است هم مکه را... هم کربلا را با صفا کردی ای آسمان! هرچند روی خاک افتادی با مهربانی خاک را هم کیمیا کردی لبخندهایش آرزویت بود حالا... آه بر گریه‌های مادرت آغوش وا کردی فصل الخطاب پندهایت لحن قرآن بود بر روی نیزه حق مطلب را ادا کردی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت باید که از چشمان او با هر زبان گفت باید به قول عرشیان، چشمان او را آیینه‌های روشن هفت‌آسمان گفت چشم غزل روشن شد آن وقتی که با اشک از گفته‌های چشم او با دیگران گفت آمد به میدان باسلاح چشم‌هایش با اشک‌هایش گریه گریه ناگهان گفت: ای لطف بسیار تو برمن بی‌کرانه تنها دلیل ندبه‌های عاشقانه عشق تو در این سینه کاری ژرف دارد مولای من این عبد با تو حرف دارد ای که سراپا حرفم و تو گوش هستی شوق مرا زیباترین آغوش هستی آرامش آغوش تو مانند دریاست «آنجا که باید دل به دریا زد همین‌جاست» فانوس اشکی دارم و فانوس آهی می‌جویمت با اشک و آهم یا الهی از مادرم آموختم پروانه باشم از کودکی عبد در این خانه باشم از مادر من مهربان‌تر کیست جز تو؟ از مادر من مهربان‌تر نیست جز تو تو صاحب تورات و انجیل و زبوری روشن‌ترین تصویر از آیات نوری «یا صاحبی فی وحدتی»، پشت و پناهم! «یا عُدَّتی فی شِدَّتی»، بی‌تکیه‌گاهم از خود نکردی لحظه‌ای هم ناامیدم تنها مرا مگذار ای تنها امیدم! هرگز مگیر از چشم‌هایم خنده‌ات را در آتش خشمت مسوزان بنده‌ات را رحمی به اشک و التماسم کن الهی از آتش دوزخ خلاصم کن الهی با هر فرازی تشنه‌تر می‌شد گلویش بغضی امانش را برید و بی‌امان گفت شاید رباب و نجمه در خیمه شنیدند آنجا که از مهر خدا با کودکان گفت «رَبِّ بِما ألبَستنی»، یعقوب چشمش با اشک از پیراهن آرام جان گفت او گفت از دندان و لب‌هایش در آن روز تفسیر آن را شرحه شرحه خیزران گفت «أشکُو إلیکَ غُربتی وَ بُعدَ داری» این جمله را سمت مزاری بی‌نشان گفت اشک از دو چشمش چون دو مشک باز می‌ریخت اشکی که با عباس از آب روان گفت بعد از دعا خورشید از آن سرزمین رفت عید آمد و ماه بنی‌هاشم اذان گفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کنار بیت خدایی، به یاد ما هم باش به مروه یا به صفایی، به یاد ما هم باش در استلام حجر نیز یادی از ما کن همین که گرم دعایی، به یاد ما هم باش چو دور کعبه طواف آوری به کعبه قسم تو کعبه‌ی دل مایی، به یاد ما هم باش به ما که رو نگشودی، به ما نگاهی کن ز ما اگر که جدایی، به یاد ما هم باش کنار زمزم اگر یاد کام خشک حسین نظر به آب نمایی، به یاد ما هم باش کنار حجر همان لحظه‌ای که اشک‌فشان، به سیدالشهدایی، به یاد ما هم باش دمی که از در باب السلام اشک‌فشان به سوی بیت می‌آیی، به یاد ما هم باش کنار قبر رسول خدا کنار بقیع مقیم کرب و بلایی، به یاد ما هم باش مقیم شهر نجف، کاظمین، سامرا کنار قبر رضایی، به یاد ما هم باش چنان که گرم دعایی به ما دعایی کن همین که یاد خدایی، به یاد ما هم باش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای امیرِ عرفه خسته‌ترین بنده منم پیشِ درگاه خدا، بنده‌ی شرمنده منم بنده‌ای که همه عمرش به تباهی رفته روشناییِ دلش رو به سیاهی رفته رمضان مانده زِ ره در عرفه آمده‌ام با صد اُمّید به درگاه شما سر زده‌ام غیر آهِ دل خود، آه ندارم چه کنم گر که بر حال دلم اشک نبارم چه کنم به خدا حال من خسته خراب است خراب بر وجودم که شده تار، تو خورشید بتاب ای امیرِ عرفه! خوب کنی حال مرا گر که امضا بزنی نامه‌ی اعمال مرا ای امیرِ عرفه! لطف تو را می‌جویم با همه دربدری‌های دلم می‌گویم خوش بر احوال کسانی که پر امید شدند زائر مرقد شش گوشه‌ی خورشید شدند در چنین روز که بین الحرمینش غوغاست زائر کرب و بلا، بنده‌ی محبوب خداست کاش می‌شد که دعاگوی تو آن‌جا بودم زیر آن قبه‌ی توحید و مصفا بودم کاش می‌شد که بدانم به کجایی آقا خسته از هجر شده جان «وفایی» آقا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمده‌ام شکسته‌ دل، تا که خدا خدا کنم هرچه گناه و جرم را، از دل خود جدا کنم ناله‌ی من شده فزون. می‌روم از خودم برون رو به خدا برم کنون، بر همه من دعا کنم از گل خود، بهار خود، می‌طلبم قرار خود من که به یادِ یارِ خود، با گل خود صفا کنم ای عرفه ببین مرا، بی گل خود غمین مرا با غم وی قرین مرا، من که ورا صدا کنم این من و روی ماه او، منتظر نگاه او آمده‌ام به راه او، هستی خود فدا کنم چشم کبود خویش را، بود و نبود خویش را مِسِ وجود خویش را، با نگهش طلا کنم پرده ز رخ کشیدنش، وقت سحر دمیدنش من به هوای دیدنش، طایر دل رها کنم گرچه فتاده‌ام به چاه، گشته دو چشم من سیاه آمده‌ام به اشک و آه، تا مگرش رضا کنم با کرم دوباره‌اش، یک نظر و اشاره‌اش تا که کنم نظاره‌اش، دیده‌ی بسته وا کنم آمده‌ام به سوی او، دیده و دل چو روی او از عرفات کوی او، راهیِ نینوا کنم داده به دل زمینه را، عطر گل مدینه را تا که حریم سینه را، کوفه و کربلا کنم حال سرشک نم نم و، شیون و ناله در غم و گریه برای ماتم و، غربت لاله‌ها کنم «یاسر» دل شکسته را، در غم گِل نشسته را ز قید تن گسسته را، لایق این عطا کنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گل فزون است ولی آن گلِ بی‌خار کجاست؟ خیمه بسیار بوَد، خیمه‌ی دلدار کجاست؟ دل آواره‌ی من، خانه به دوشِ یار است ای حرم با من دلخسته بگو، یار کجاست؟ عرفات و جبل الرّحمه! بگویید به من کعبه‌ی روح مرا وعده‌ی دیدار کجاست؟ شب، شب مشعر و چشم همگان بیدار است جگرم خون شده، یارب! دل بیدار کجاست؟ یوسف فاطمه! بازار تو، گرم است ولی آن که ما را ببرَد بر سر بازار کجاست؟ تا بیاییم سر راه تو با گوهر اشک سینه‌ی سوخته کو؟ چشم گهربار کجاست؟ حاجیان در عرفاتند و ز هم می‌پرسند حاجی فاطمه کو؟ رهبر احرار، کجاست؟ ای جوانان مدینه! ز شما می‌پرسم که علی اکبر و عباس علمدار کجاست؟ نه رباب و نه ز گهواره‌ی اصغر، خبر است طفلِ شیرِ حرم حیدر کرار کجاست؟ «میثم» از کثرت عصیان چه هراست، بشنو عفو، فریاد برآرد که «گنهکار کجاست؟» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 زیارت امام حسین(ع) در با حضور شهید و شهید کنار گنبد حرم امام حسین(ع) (عرفه سال ۹۷) 🍃اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ🍃 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مرحوم فشندی تهرانی روز قبل از عرفه، امام زمان (عج) را در سرزمین عرفات زیارت کرد. درحالیکه هنوز متوجه زیارت حضرت نشده بود، موقع خداحافظی از ایشان سؤال کرد: آیا فردا شب که شب عرفه است، حضرت ولی عصر(علیه‌السلام) به خیمه‌های حجاج تشریف می‌آورند و به آن‌ها نظر دارند؟ فرمودند: امام به چادر شما می‌آیند؛ زیرا فردا شب مصیبت عمویم حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) خوانده می‌شود. در روضه‌ی او عطر گل یاس بیاید خود گفته که در روضه‌ی عباس بیاید@hosseinieh_net
حیران علی مرتضی کن ما را مهمان علی مرتضی کن ما را حالا که رسیده عید قربان یارب قربان علی مرتضی کن ما را@dobeity_robaey
🌸 مبارک باد عید قربان است، رو بر درگه یزدان کنید در منای عشق جانان، نفس را قربان کنید عید قربان است روز امتحان بندگی مثل اسماعیل با جان روی بر جانان کنید عید قربان است، روز تابش مهرِ یقین با فروغی از یقین، جان را پُر از ایمان کنید عید قربان است روز شوق و روز سرنوشت دامن از گل‌های اشکِ شوق، گلباران کنید عید قربان روز عید و روز پیمان بستن است در چنین روزی وفا بر عهد و بر پیمان کنید عید قربان جلوه‌ای از روز تسلیم و رضاست جان و دل تسلیم امر حضرت جانان کنید میزبان آفرینش میهمانی می‌دهد از ره اخلاص، خود را بر خدا مهمان کنید در محیط بندگی با عشق و ایمان و یقین توشه‌ای آماده بهر برزخ و میزان کنید زآفتاب حشر ایمن می‌شوید، امروز اگر رو به سوی آستان عترت و قرآن کنید در چنین عید بزرگی از خداوند کریم آرزوی وصل مهدی، در شب هجران کنید چون «وفایی» دل به دریای ولایت افکنید ساحل اندیشه را لبریز از مرجان کنید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت دل سفر کن در منا و عید قربان را ببین چشمه‌های نور و شور آن بیابان را ببین گوسفند نفس را با تیغ تقوی سر ببُر پای تا سر جان شو و رخسار جانان را ببین سفرۀ مهمانی خاص خدا گردیده باز لالۀ لبخند و اشک شوق مهمان را ببین دیو نفْس از پا درافکن، سنگ بر شیطان بزن هم شکست نفْس را، هم مرگ شیطان را ببین تیغ در دست خلیل و بند در دست ذبیح حنجر تسلیم بنگر، تیغ بران را ببین خاک گل انداخته از اشک چشم حاجیان در دل تفتیدۀ صحرا، گلستان را ببین گریه و اشک و دعا و توبه و تهلیل را رحمت و لطف و عطا و عفو و غفران را ببین آتش گرما گلستان گشته چون باغ خلیل در دل صحرا صفای باغ رضوان را ببین روی حق هرگز نگنجد در نگاه چشم سر چشمِ دل بگشا جمال حیّ سبحان را ببین خیمۀ حجاج را با پای جان، یک یک بگرد آتش دل، سوز سینه، چشم گریان را ببین دل تهی از غیر کن تا بنگری دلدار را سر بزن در خیمه‌ها شاید ببینی یار را سینه مشعر، دل حرم، میدان دیدِ ما مِناست گر ببندی لب ز حرف غیر، هر حرفت دعاست غم مخور گر گم شدی یا خیمه را گم کرده‌ای سِیر کن تا بنگری گم‌گشتۀ زهرا کجاست لحظه‌ای آرام منشین هر که را دیدی بپرس یار سوی مکه رفته، یا به صحرای مناست؟ حیف یاران در منی رفتم ندیدم روی او عیب از آن رخسار زیبا نیست، عیب از چشم ماست حاجیان جمعند دور هم به صحرای منا حاجی ما در بیابان در مسیر کربلاست حاجیان کردند دل را خوش به ذبح گوسفند حاجی ما ذبح طفلش پیش پیکان بلاست حاجیان سر می‌تراشند از پی تقصیرشان حاجی ما هم چهل منزل سرش برنیزه‌هاست حاجیان دست دعاشان بر سما گردد بلند حاجی ما از بدن دست علمدارش جداست حاجیان را از هجوم زائرین بر تن فشار حاجی ما سینه‌اش از سم اسبان توتیاست خوش بُوَد «میثم» همیشه سوگواری بر حسین حاجی آن باشد که اشکش هست جاری بر حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت کویرِ خشک حجازست و سرزمین مناست مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست به هــر کــه می‌نگـرم در لباس احرامش دلش به جانب کعبه‌ست؛ رو به سوی خداست یکی بــه جانــب مسلخ بـــرای قربانــی یکــی روانــه بــه دنبــال یوســف زهـــراست یکی بهشت خـدا را بـه چشم خود دیده یکــی بــه یــاد جهنــم ز تـــابش گرمـــاست یکی بــه خیمــه نــدای الهــی العفوش یکی دو دیده‌‌اش از اشکِ شوق، چون دریاست یکی بـه امـــر خداونـــد ســر تراشیــده یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست ســلام بــاد بــر آن مُحـــرم خداجویـــی که روح بنـدگی از اشـک دیــده‌اش پیــداست ســلام بــاد بـــر آن کـــاروان صحــراگرد که لحظـه‌لحظـه بـه دنبـال سیـدالشهداست ســلام بــاد بــه عبـاس و اکبـر و قاسم که حـج واجبشــان در زمیـن کــرب‌ و‌ بـلاست سـلام بـاد بـه اخـلاص و صـدق ابراهیم که بهـر ذبـح پسـر همچـو کــوه، پابرجــاست سـلام بـاد بـه ایثـار و عشـق اسمـاعیل که سر بـه دست پـدر داد و خـویش را آراست وجـود او همــه تسلیم محض، پـا تـا سر که دست شست زجان و سر و خدارا خواست کشیــد تیـغ ولـی آن گلــو بریــده نشد فتــاده بـود بـه حیـرت کـه عیبِ کــار کجاست بـه تیـغ گفـت بِبـُـر! تیــغ گفت ابـراهیم! خـدات گفتـه نَبُـر! گـر بـُرَم خطاست خطاست خلیــل! یَــأمُرُنــی؛ و الجلیـــل یَنْهانـــی هوالعزیــز، همانــا کــه حکــم، حکم خداست چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی تــو از خـــدا و خداونــد از تــو نیــز رضـــاست بـه جـای ذبـح پسر ســر ز گوسفند بِبُر! که ایــن پســـر، پــدر بهتریــن پیمبــر ماست مبــاد تیغ کِشــی بــر گلــوی اسماعیل به هوش باش که در صُلب این پسر زهراست دُرست اگــر نگــری در وجــود ایـن فرزند جمــال نـَفْس رســول خــدا علــی پیــداست گــذار خنجــر و دست ذبیح خــود بگشا کـه ذبــح اعظــم مــا ظهــر روز عاشــوراست ذبیح مــاست حسینــی که پیکر پاکش هـزار پـاره ز شمشیــر و تیــغ و تیـر جفـاست بدان خلیل! که تنها ذبیح ماست حسین کـه پیکــرش بـه زمین، سـر به نیزۀ اعداست ذبیح ماست حسینی که جلوه‌گاه رخش تنـور و نیــزه و دِیـْر و درخـت و تشت طلاست ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر تمـــام وسعت مُلـک خــداش بــزم عـــزاست سلام خالق و خلقت به خون پاک حسین کـه زخـم نیـزه و خنجــر بـه پیکــرش زیباست هــزار مرتبــه شــد کشتــه روز عاشورا زبس‌که زخم به زخمش رسید از چپ و راست گلوی تشنه، سرش را ز تــن جدا کردند که بهــر داغ لبش چشـم عالمــی دریــاست به جز ز اشک غمش دل کـجا شود آرام به غیــر تـربت پاکـش کــدام خـاک، شفاست؟ به یـاد دست علمـدارش آهِ ماست علم بـرای آن لـب خشکیـده چشـم مـا سقــاست به غیــر وجــه خــدا، کـلُ مَــنْ علیها فان یقین کنیــد همانـا حسیـن، وجــه خـــداست بـه یـاد خـون گلــوی حسیـن تــا صـف حشــر سِرشکِ «میثم» اگر خون شود، همیشه رواست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت عید قربان است، ای یاران گل افشانی کنید در منای دل، وقوف از حج روحانی کنید تا نیفتاده‌ست جان در پنجۀ گرگ هوا گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید سنگ‌ها از مشعر وصلِ الهی کرده جمع جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید بانگ لبیک از درون آرید بیرون تا به تن حُلۀ احرام از انوار ربانی کنید در مسیر "وجه ربّک" پای جان بگذاشته گام اول در "هوالهو" خویش را فانی کنید پای تا سر ذکر حق گردیده در عین سکوت گفتگو با ذات پاک حیّ سبحانی کنید از سر من، موی بتْراشید و محو "هو" شوید تا همه لبریز از نور جمال او شوید شستشو کن روح را در چشمه‌ی عین الیقین حُلۀ احرام پوش از شهپر روح الامین پاک کن آیینه را از زنگ تزویر و ریا تا شوی سر تا قدم آیینه‌ی حق الیقین گردن تسلیم اسماعیل را در زیر تیغ تیغ ابراهیم را بر حلق اسماعیل بین تیغِ از الماس در دست پدر برنده‌تر ای عجب نازک‌تر از گل، آن گلوی نازنین نه! گلو بشکافت، نه! آن کارد حنجر را بُرید هم پسر گردید محزون، هم پدر شد خشمگین پای تا سر شعله شد، فریاد زد کای تیغ تیز! از چه کندی می‌کنی در امر ربُّ العالمین تیغ گفتا کای سراپا گشته از محبوب پُر تو به من گویی بِبُر اما خدا گوید نبُر ناگهان آمد ندا از جانب ربّ جلیل مرحبا ای عزم تو اخلاص و صدقت را دلیل تا بماند نور ختم المرسلین در صلب تو فدیه آورده‌ست بر فرزند پاکت جبرئیل ما پذیرفتیم از تو ذبح فرزند تو را تو خلیلی، تو خلیلی، تو خلیلی، تو خلیل ما تو را در بوته‌ی اخلاص کردیم امتحان ما تو را دادیم تا صبحِ جزا اجر جزیل هم تو بیرون آمدی از آزمایش رو سفید هم جلال و عزت تو کرد شیطان را ذلیل کشتن فرزند با دست پدر سخت است سخت چون جمال دوست دیدی، این بلا آمد جمیل تا ز چشم ابر آید بارش رحمت فرود بر تو و بر هاجر و فرزند دلبندت درود ای خلیل الله! اسماعیلِ تو از آن ماست تا قیامت زنده این سنت به صحرای مناست غم مخور گر زنده برگردید اسماعیل تو مقتل ذبح عظیم ما منای کربلاست فرق‌ها دارند با هم این ذبیح و آن ذبیح این سرش بر سینه‌ی تو، او سرش بر نیزه‌هاست حلق اسماعیل تو دارد خراش از خنجری حنجر او پاره پاره از دم تیغ جفاست جسم اسماعیل تو، چون روح، در آغوش تو پیکر مجروح او از سُم اسبان توتیاست ذبح تو سیراب بود و مثل گل شاداب بود ذبح زهرا با لب عطشان سرش از تن جداست ای خلیل ما! بُود تا سیل اشکت در دو عین آب شو چون شمع سوزان، گریه کن بهر حسین کیستی تو مروه و سعی و صفایی، یا حسین! بیت و رکن و مشعر و خیف و منایی، یا حسین! تو طوافی، تو مطافی، تو نمازی، تو دعا تو ذبیحی، تو ذبیحاً بالقفایی، یا حسین! آب زمزم تشنه‌ی لعل لب خشکیده‌ات تو هزاران خضر را آب بقایی، یا حسین! خون تو جاری‌ست در رگ‌های احکام خدا بلکه خود خون خدا، خون خدایی، یا حسین! تو حسینی، تو حسینِ کل خلق عالمی تو شهیدی، تو شهید کربلایی، یا حسین! تو تمام مصحفی، آیات زخم پیکرت تو کتاب انبیا و اولیایی، یا حسین! آفتابا بر سر خلق دو عالم سایه‌ای نخل "میثم" از کتاب زخم‌هایت آیه‌ای 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌸 نزدیک است با حُب علی اگر به محشر نرسی هرگز به شفاعت پیمبر نرسی امسال بیا "غدیرخم" را دریاب... شاید به "غدیر" سال دیگر نرسی@hosseinieh_net