#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
عطر تو زینت فزای روضهها، مهدی بیا
هجر تو از پا میاندازد مرا، مهدی بیا
مهربانتر از پدر مادر به فرزندان تویی
العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا
ندبه باید کرد از درد فراق روی تو
اَبکیَنَّکَ صَباحاً و مَسا، مهدی بیا
به تقاص خون جدت یالثارات الحسین!
زودتر با ذوالفقار مرتضی مهدی بیا
ای فدای قد و بالای پیمبر گونهات
وارث حلم تمام انبیا، مهدی بیا
مادرت زهرای مرضیه صدایت میزند
روز و شب مهدی بیا، مهدی بیا، مهدی بیا
جان به لب آمد ولی نامت نیفتاد از لبم
عمر من طی شد فقط با ذکر یا مهدی بیا
صبح عاشورا نشد پس وعدهی ما اربعین
در مسیر از نجف تا کربلا مهدی بیا
شیرخواری با گلوی خشک و با چشمان تر
از دل گهواره میخوانَد تو را مهدی بیا
✍️ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
بر اساس شعار مشترک هیأتها در محرم ۱۴۰۳
«آزادگان عالم در خیمه حسیناند»
آمد طلیعهی غم، ماه عزا محرم
از ماذنه بلند است، حی علی محرم
در نزد گریه کنها، عهدیست با محرم
اهل بکا محرم در خیمهی حسیناند
" آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
از تفرقه حذر کن در نقل گفتنیها
با وحدتیم ایمن از فرط دشمنیها
تنها نه ما عزیزان! این ماه ارمنیها
در سایهسار پرچم؛ در خیمهی حسیناند
" آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
نمرودها بسوزند، فرعونها بمیرند
گردن کشان دیروز، امروز گوشهگیرند
حتی پیمبران هم، از او مدد بگیرند
نوح و خلیل و آدم، در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمهی حسیناند"
سردارهای عاشق، همواره سر به داراند
دست از امام حتی، یکلحظه برندارند
پای عقاید خود، همواره پایدارند
حر و حبیب و میثم، در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
بیداری جوامع، از معجزات دین است
جانم به مکتبی که، زکزاکی آفرین است
نوشیعیان دنیا، آیینشان همین است
ریز و درشت باهم، در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
امثال رحمتیها، امثال آل هاشم
هستند در حوادث، چون کوهها مقاوم
اهل جهاد قطعاً مانند حاج قاسم
با اعتقاد محکم، در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمه حسیناند "
هنگامهی تشرف ساعات خوب پابوس
درس ادب گرفتیم از سید بن طاووس
خوشبخت هرکسی شد با اهل روضه مأنوس
دربندی و مقرم در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
یکسو عزیز نجمه یکسو عزیز لیلا
قاسم پر از جراحت اکبر هم اربا اربا
هجده شهید پرپر از دودمان زهرا
این جسمهای درهم در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
دل را به دست فردی غیر از ولی ندادند
فرصت به آل شیطان؛ آل علی ندادند
خوردند تازیانه معجر ولی ندادند
اطفال غرق ماتم در خیمهی حسیناند
"آزادگان عالم در خیمهی حسیناند "
✍️ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
دیشب کنار شمع از بالوپرم گفتم
او میچکید و من هم از چشم ترم گفتم
هر دفعه پرسیدند کارت چیست در روضه؟
مانند بابا در جوابش "نوکرم" گفتم
تا تحت قبه کاملاً مشغول تو باشم
حاجات را به کفشداری حرم گفتم
در خواستگاری اولین حرفی که مطرح شد
از عشق دیرینم به تو، به همسرم گفتم
جای شمارا هیچکس در دل نمیگیرد
و الله این را با تمام باورم گفتم
::
گفتم چگونه زجر زجرش داده بعد از تو
هر بار که از دخترت به دخترم گفتم
از خشکی لبها و ذبحت با لبتشنه
امروز چندین دفعه به چشم ترم گفتم
✍️سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
سلام میدهم از دور بر تو و حرمت
سلام من به بلندای بیرق و علمت
سرودهاند فراوان برای تو اما
هنوز نقش کتیبهست شعر محتشمت
اگر که سر به هوا هستم و پریشانم
زمین زدم دل خود را به احترام غمت
گدایی ِ در این خانه سربلندم کرد
مرا جدا نکن از خیمههای محترمت
چگونه نام تو را هر نفس صدا نکنم؟
که شاملم شده یک عمر دائماً کرمت
زمان مرگ به راهت دخیل میبندم
بیا که سر بگذارم به محضر قدمت
✍️ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
این خانهای که خشت به خشتش پر از غم است
عمریست وقف روضۀ ماه محرم است
با دستهای پیر پدر قد کشیده است
آجر به آجرش اگر اینقدر محکم است
در این محل نسیم اگر مویه میکند
از عاشقان موی پریشان پرچم است
آن پرچمی که خط به خطِ تار و پود آن
«باز این چه شورش است که در خلق عالم...» است
بر سقف نم کشیدۀ آن، ظنّ بد مَبَر
از گریه چشمهای حسینیّه پر نم است
بر آن نشسته است اگر خاک، در عوض
اسباب یاد چادر خاکی فراهم است...
✍️ #سیده_تکتم_حسینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی
من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم
مرا به تیر نگاهی تو بیسپاه گرفتی
چگونه آب نگردم؟ که دست یخزدهام را
دویدی و نرسیده به خیمهگاه گرفتی!
چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود
حسین فاطمه! میگفتم اشتباه گرفتی
شنیدهام که تو نوحی! نه، مهربانتر از اویی
که حُرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی
نشاندهای به لبانت، چنان تبسم گرمی
که از دلِ نگرانم مجال آه گرفتی
چه کردهام، که سرم را گرفتهای تو به دامن؟
چه شد که دست مرا از میان راه گرفتی؟
به روی من تو چنان عاشقانه دست کشیدی
که شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_حسین_ع_مناجات
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
اي آنكه نظر به نيمهی پُر داري
يك سنگ، ميانِ اينهمه دُر داري
ناخالصیام را به عنايت بردار!
آنگونه عنايتی كه با حُر داری
✍ #عارفه_دهقانی
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#مناجات_با_خدا
#اصحاب_امام_حسین_ع
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
یارب تو جدا ز دست غیرم فرما
مجذوب حسین چون زهیرم فرما
در بند گناهم و اسیر نفسم
حُرّم کن و عاقبت به خیرم فرما
✍ #میثم_مومنی_نژاد
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
سر را گرفت در دل چادر به دامنش
سر را گذاشت غرق تفکر به دامنش
"یا آتش محبت، یا آتش عذاب" *
او بود و شعله شعله تحیر به دامنش
دل کند از زمین که نماند الی الابد
در این مصاف، ننگ تکاثر به دامنش
آمد سوی حسین سرافکنده و خجل
میریخت اشکهاش چنان دُر به دامنش
او هم شهید شد که نماند اسیر مرگ
حالا حسین بود و سر حُر به دامنش
* إنّی وَاللّهِ اُخَیِّرُ نَفسی بَینَ الجَنَّهِ وَالنّارِ
✍ #سیدمحمدمهدی_شفیعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#اصحاب_امام_حسین_ع
وهب مسیح زمانش شد از عنایت تو
چه کیمیای عجیبیست در محبت تو
خدای عزّوجل بوده است مشتاقت
کشیده سرمه به چشمان عرش، تربت تو
مرا به دست کسی غیر "جُون" نسپاری
که روزیام بشود افتخار خدمت تو
خوشا کسی که لُهوف است نامهی عملش
که صفحه صفحه وجودش شده روایت تو
تمام زندگیام را به آه خواهم داد
که آه را بکُنم خرج در مصیبت تو
شبیه سدره، شده خلق قلب عشاقت
که کنده میشود از جا به یاد غربت تو
چگونه وقت ورودت به عرصهی محشر
سرم به روی تنم باشد از خجالت تو
به زیر چکمهی دشمن تلاش میکردی
مگر که حُر بشود شمر با شفاعت تو
چه باک از اینکه تنت روی خاک عریان ماند
حریر گریهی زهرا شدهست خلعت تو
✍ #محسن_حنیفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_زهیر_بن_قین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
آیینه بود و عاقبت او به خیر شد
دل را سپرد دست حسین و «زهیر» شد
هر کس گره به حبل متین خورد شد زهیر
هر کس که از امام جدا شد، زبیر شد
بودند در رکاب علی عدهای ولی
شد عمرشان تباه که ختم به غیر شد
اما زهیر قصهاش از جنس دیگریاست
او همرکاب حر و حبیب و بریر شد
جنگید و پیش چشم امامش به خون نشست
این قصه با شهادت ختم به خیر شد
✍ #سیدمحمدمهدی_شفیعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_عابس_بن_شبیب_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
"ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد"
سفیدروییِ عالم نصیب عابس شد
شجاع و پر دل و جرأت، بلندبالا بود
همان که شیر سیاه سپاه مولا بود
نوشت نام خودش را که در سپاه حسین
دخیل بست دلش را به بارگاه حسین
قسم به حضرت خورشید راه را بلدم
چراغ روی حسین است و راه، راه حسین
قسم به او که جان من از اوست خواهم مرد
به یک اشارهی ابرو، به یک نگاه حسین
"حضور مجلس انس است و دوستان جمع اند"
به جان جون رسولان آسمان جمعاند
بهشت جا شده در لابلای انگشتش
چقدر دلنگرانم برای انگشتش
به چشم کوه که خود را چنین به خواب زده
غروب آمده یا اینکه آفتاب زده
حدیث معرفت و شرح عشق مشکل نیست
دلی که عاشق مولا نمیشود، دل نیست
به شوق اوست اگر من به صحنه آمدهام
به میهمانی آتش، برهنه آمدهام
بگو به هرچه که سنگ است عابس آماده است
زمان بارش تیر است، مجلس آماده است
تمام لشکر از آیین من خبر دارند
بگو به طبل بکوبند و نیزه بردارند
ببین که با تن زخمی چه باشکوه شدیم
شبیه سرو و صنوبر، شبیه کوه شدیم
ببین که مرگ چگونه اسیرمان شده است
بگو که زود بجنبند، دیرمان شده است
ببین که بیسپر و بیکلاه و بیزرهام
به دست تیر و کمان باز میشود گرهام
چگونه پر زدنم را بگو که سیر کنند
به تیر و نیزه مرا عاقبتبخیر کنند
✍ #احمد_علوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_حبیب_بن_مظاهر_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
در دل من داغها از لالههاست
همچو نی در بند بندش نالههاست
با خیال لالهها صحرانورد
راه میپوید ولی با پای درد
میرود تا سرزمین عشق و خون
تا ببیند حالشان چون است، چون؟
بر مشامش میرسید از هر کنار
بوی درد و بوی عشق و بوی یار
گفت: ای در خون تپیده کیستی؟
تو حبیب ابن مظاهر نیستی؟!
گفت: آری من حبیبم، من حبیب
برده از خوان تجلیها نصیب
قدخمیده، روسیاهی موسپید
آمدم در کوی او با صد امید
در سرم افکند شور عشق را
تا به دل دیدم ظهور عشق را
بار عشقش را قامتم را راست کرد
در حق من آنچه را میخواست، کرد
نالهام را رخصت فریاد داد
دیده را بیپردهدیدن یاد داد
دیدم از عرش خدا تا فرش خاک
پر شده از نالههای سوزناک
گرچه ما پاکیم و از لاهوتیان
جان ما قربان این ناسوتیان
گوی سبقت میبرند این خاکیان
در عروج خویش از افلاکیان
عشق اینجا اوج پیدا میکند
قطره اینجا کار دریا میکند
خاکیان را میکند افلاک سیر
پاکخوی و پاکجوی و پاکسیر
فطرس از لطف تو بال و پر گرفت
کودک گهواره و کاری شگرف
رخصتی تا ترک این هستی کنیم
بشکنیم این شیشه تا مستی کنیم
ای دریغا ما و عشق و این محک
کار عشق است این، نیاید از ملک
چونکه او خوان تجلی چیده دید
آنچه را میخواست خود نادیده دید
گفت: با آن والی ملک وجود
حکمران عالم غیب و شهود:
تو حسینی، من حسینیمشربم
عشق پرورده است در این مکتبم
تو امیری، من غلام پیر تو
خار این گلزار و دامنگیر تو
از خدا در تو مظاهر دیدهام
من خدا را در تو ظاهر دیدهام
گر حبیبی تو، بگو من کیستم؟
تو حبیب عالمی، من نیستم
عاشقان را یک حبیب است و تویی
از میان بردار آخر این دویی
رخصتم ده تا به میدان رو کنم
رو به میدان لقای هو کنم
رخصتش داد آن حبیب عالمین
سرور و سرخیل مظلومان، حسین
کرد آن سرحلقهی اهل یقین
دست غیرت را برون از آستین
دید محشر را چو در بالای خون
زورق خود راند در دریای خون
در تنش یک باغ ِ خون گل کرده بود
در بهار او، جنون گل کرده بود
رفت و جان خود فدای دوست کرد
آن نکومرد آنچه را نیکوست کرد
نخل پیر کربلا از پا فتاد
سروها را سرفرازی یاد داد
زیر لب میگفت آندم با حبیب
یا حبیبی، یا حبیبی، یا حبیب
در غروب آفتاب عمر من
یافت فصل خون کتاب عمر من
در دل هر قطرهخون بحریست ژرف
کار عشق است این کاری بس شگرف
این کتاب از عشق تو شیرازه یافت
اعتباری بیش از اندازه یافت
دیدم آخر آنچه را نادیدنی است
راستی نادیدنیها دیدنی است
✍ #محمدعلی_مجاهدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_زهیر_بن_قین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
یکباره از تعلق دنیا رها شدی
خاک تو پاک بود و چنین کیمیا شدی
در تو طلوع کرده یقین دوبارهای
از جنس نور بودی و محو خدا شدی
از بس که غرق چشمهٔ مهتاب شد دلت
دیدم تو را که قبلهٔ آئینهها شدی
حق را چه عاشقانه اجابت نمودهای
تو سربلند عرصهٔ قالوا بلی شدی
در چشمهات شوق شهادت چه دیدنیست
آئینهدار حضرت خون خدا شدی
یک مرتبه برای تو کم بود یا زهیر
هر چند با تمام وجودت فدا شدی
هرگز نخواستی بدن تو کفن شود
وقتی شهید بیکفن نینوا شدی
حتی سر تو از سر مولا جدا نشد
تا شام و کوفه همسفر نیزهها شدی
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_زهیر_بن_قین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
زهیر باش دلم! تا به کربلا برسی
به کاروان شهیدانِ نینوا برسی
امام پیک فرستاده در پیات ... برخیز!
در انتظار جوابت نشسته... تا برسی
چه شام باشی و کوفه.. چه کربلا، ای دل!
مقیم عشق که باشی... به مقتدا برسی
زهیر باش! بزن خیمه در جوار امام
که عاشقانه به آن متن ماجرا برسی
مرید حضرت ارباب باش و عاشق باش!
که در مقام ارادت به مدعّا برسی
تمام خاک جهان کربلاست... پس بشتاب
درست در وسط آتش بلا برسی...
زهیر باش دلم! با یزید نفس بجنگ!
که تا به اجر شهیدانِ نینوا برسی...
✍ #مریم_سقلاطونی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_سعید_عبدالله_حنفی_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
تیر میآمد ز هر سو، ایستاد امّا سعید
گفت درس عاشقی را این چنین با ما سعید
تیر میآمد ز هر سو بیمحابا میگرفت
تیرها را با سر و با قلب و دست و پا سعید
سینهاش آماج تیغ و نیزه بود، اما نبود
در دلش دردی به جز تنهایی مولا، سعید
تا نماز عشق در میدانِ خون برپا شود
داد جانش را هزاران بار بی پروا سعید
بر زمین افتاد؟ نه، کوچید سمت آسمان
با پرستوهای سرخ ظهر عاشورا سعید
در جواب این وفاداری، امامش مژده داد:
پیش روی من تویی در جنت الاعلی سعید
✍ #اعظم_سعادتمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_حبیب_بن_مظاهر_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
از جنس حیدر است رجزها که از بر است
با یا علی همیشه دهانش معطر است
در وصف او کتاب فراوان نوشتهاند
دیگر نوشتهاند که این مرد، دیگر است
در آسیاب کوفه نکردهست مو سفید
او پیرِ پای منبر اولاد حیدر است
بر دست اگر که نیزه بگیرند، سربلند
در دست اگر که تیغ بگیرند، او سر است
با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر آمدند
حق داشتند، جبههیشان نابرابر است!
تیغ از غلاف خویش اگر در بیاورد
تنها خودش به منزلهی چند لشکر است
با تیغ در غلاف، به میدان قدم گذاشت
گفت آنکه پای پس کشد از مرد کمتر است
حاشا نفس نفس بزند پیر کارزار!
اینها نفس نفس که نه، ذکر مکرر است
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
دیدند شیر معرکه دیگر کبوتر است...
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
معلوم بود فکر لب خشک اصغر است
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
پیچید بوی سیب... وَ این بیت آخر است
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#اصحاب_امام_حسین_ع
تا چراغ خیمهی ارباب روشن میشود
فرق بین بیعتِ اصحاب روشن میشود
عاقبت در دامن عشقِ حسینی، زاده شد
مثل «حر بن ریاحی» هرکسی آزاده شد
هم «حبیب» و هم «وهب» تا پای جان دارد حسین
عاشقانِ جانْ به کف، پیر و جوان دارد حسین
یاوری دیگر نمانده تا بیاید در خروش؟
بانگ هل من ناصر از گودال میآید به گوش
کاش من هم بودم آنجا، سر بهراهش میشدم
روسپید عشق چون «جونِ» سیاهش میشدم
✍ #سیده_تکتم_حسینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_زهیر_بن_قین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
پیک نور آمده از راه که حاشا نکنی
نکند امر گل فاطمه اجرا نکنی
دعوتت کرده پی یاری دین، خون خدا
زود برخیز دگر شاید و اما نکنی
بال پرواز نداری به سوی عالم قدس
بند تردید گر از پای دلت وا نکنی
راه فردوس گشودهست به روی تو حسین
نکند روی به فردوس ز دنیا نکنی
باخبر باش زهیرا که ضرر خواهی کرد
تاکه جان را به ره عشق، تو سودا نکنی
آن چنان دل زتو بردهست حسین بن علی
که به غیر از رخ او هیچ تماشا نکنی
پشت پا بر همهی دولت دنیا زدهای
تاکه یک لحظه دگر پشت به مولا نکنی
از کلامی که تو گفتی به امامت پیداست
جز شهادت زخداوند تمنا نکنی
ای گوارای وجود تو شهادت، نکند
روز محشر تو نگاهی به سوی ما نکنی
چون «وفایی» نتوان گفت ز اصحاب حسین
تا که رو جانب گلزار تولا نکنی
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هر روز کربلای تو تکرار میشود
در عالمی عزای تو تکرار میشود
همواره در نگاه پر از اشتیاق ما
خوناب زخمهای تو تکرار میشود
در جان من که تکهای از خاک کربلاست
هر لحظه رد پای تو تکرار میشود
هم در دلم محبت بی انتهای تو
هم در سرم هوای تو تکرار میشود
با اینکه مستحق عتاب توأم ولی
در حق من دعای تو تکرار میشود
ای آفتاب غرق به خون! هر غروب را
بر روی نی نوای تو تکرار میشود
ای حنجر بریده! به هر پرده از وجود
فریاد حق نمای تو تکرار می شود
هل من معین تو نه در آن روز بود و بس
هر روز این ندای تو تکرار میشود
تا هر زمان که هست یزیدی در این جهان
حتماً که ماجرای تو تکرار میشود
با هر شهید بی سر و بی دست، روضهی
عباس با وفای تو تکرار میشود
با هر جوان ما که میافتد به روی خاک
داغ پسر برای تو تکرار میشود
این داغها قبول؛ ولی بعد کربلا
کی داغ بوریای تو تکرار میشود ؟!
✍ #حسن_زرنقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#اصحاب_امام_حسین_ع
رواست سجده بر این عشق و اعتقاد کنیم
ز تک تک شهدای حسین یاد کنیم
درودشان که به زینب همه، امید شدند
به پای یوسف زهرا همه شهید شدند
یکی ز جبهۀ عشاق، ابنِ عِجلان بود
شهید دیگرِ راه حسین، نُعمان بود
چه سخت بود، دمی که مُجَمَّعِ ابن زیاد
به پیش دیدهی مولای خود ز پا افتاد
روان شد و رجزی خواند محکم و قرّاء
میان معرکۀ دشمنان ابوشَعثاء
بلند شد دم تکبیر در تمام محیط
چو کرد رزم نمایان یزید، ابن ثَبیط
جَبَلَّة بن علی، عُقبَةِ بن صَلت و حُلاس
نثار هر سۀ آنها درود باد و سپاس
ندیدهام شهدایی به این شکوه و مقام
به اَدهم بن اُمَیه درود باد و سلام
به قاسط بن زهیر و به مقسط بن زهیر
به بُشر و زاهِر و کَردوس و جون و اِبنِ عُمیر
به جُندَبِ بن حَجیر و به مسلم بن کَثیر
به نصر، ابنِ ابی نِیزَر و به ابنِ بشیر
به عَمروِ بن جُناده به قاسم بن حبیب
به عائِذِ بن مُجَمَّع، به عابسِ بن شبیب
به ابن مَغفل و بکر بن حَیّ و پس حَجاج
که خاک کرببلا شد برایشان معراج
به اِبنِ خالدِ صیداوی و انیس و اَنَس
به طائران غریبِ رها شده ز قفس
به سیف و سعد و حُباب بن عامر و مالک
که آب شد همه شمع وجودشان یک یک
همه به عشق علی سربه دار و میثمیاند
نترس مثل زهیر بن بُشرِ خَثعَمیاند
سپاه عشق به یکباره تیر باران شد
شبیه برگ خزانی سپاه یاران شد
میان گرد و غبار از جفا و جور عدو
غریب، نقش زمین شد غلام تُرکیِ او
دریغ و درد که عبدلَله بن عُروه به خاک
دو چشم بست غریبانه با تن صد چاک
به دستهای پر از خون و زخمهای عمیق
شهید راه حرم شد کَنانَة بن عَتیق
چه قُرَّةِ بن ابی قُرّهای! چه جنگی ساخت!
که شصت و شش نفر از دشمنان به خاک انداخت
⬇️
⬆️
خوشا کسی که دهد جان به پای معشوقش
شبیه قصۀ زیبای ابنِ مَسروقَش
دو حارثند، درخشان به مَجمع شهدا
که در رکاب شه کربلا شدند فدا
به تیغ خویش به پا کردهاند هنگامه
عجب جُناده و ابنِ یزید و ضَرغامه
درود بر شهدای طف، آن سپاه خیر
به یار جانیِ حضرت ، بُریر ، اِبنِ خُضِیر
چه شوقِ فوقِ بیانی! چه عشق پر ثمری!
چه زود نوبتشان شد یکی پس از دگری
ز عشق حضرت ارباب سینهاش پُر شد
که افتخار شهیدان کربلا حُر شد
کسی که رابطهاش با حسین قلبی بود
شهید حق وهب بن حُبابِ کَلبی بود
ابوثُمامه و اِبنِ ضَبیعه، سعد و عِباد
شکوه قامتشان یک به یک به خاک افتاد
فتاد پیکرشان غرق خاک و خون در راه
سوار اِبنِ ابی حِمیَر و عُبِیدُالله
نشست روی رُخش اشک چشم، خون خدا
چو دید غرقه به خون مسلم بن عوسجه را
بلند شد ز خیام حسین ناله و آه
چو خورد تیر جفا رافِعِ بن عبدالله
در آن کشاکشِ میدان زُهِیر، ابنِ سَلیم
فدای یار شدن داد بر همه تعلیم
چنان مُجَمَّع و مانند واضح و مسعود
به پایداریات ای عَمرُوِ بن قَرظه درود
حسین دُرّ و گهر در میان قافله داشت
حسین قاری قرآن شبیه حنظله داشت
ز حافظان حدیث و ز عالمان سپاه
رواست یاد شود شؤذَبِ بن عبدالله
فدایشان که حسینی شدند از هر حیث
زیاد، اِبنِ عُریب و حَبَشّیِ بن قِیس
دو جابرند و دو سالم، سپس دو تا عمار
شجاع و عاشق و بی ادعا و پرچمدار
به حربگاه فرود آمدند همچون رعد
شبیب و بعد، جُوِین و اُمَیَّة بن سعد
نوشت نام خودش روی تیر و کرد قتال
شهید گشت غریبانه نافع بن هلال
سُوِید و مُنجَح و عامِر غریب کشته شدند
غریب مثل زُهیر و حبیب کشته شدند
غمی رقم به ابی مِخنف و لهوف زدند
ز ضربتی که به جسم ابولحُتوف زدند
غریب کشت عدو در قتال، سلمان را
یکی پس از دگری پنج عبدالرحمان را
سعید سوی جنان کرد نیت پرواز
اگر جلوی حسین ایستاد وقت نماز
به پیش تیر بلا شد سپر به جان حسین
به وقت مرگ سرش روی زانوان حسین
پس از شهادت یحیی و قَعنَبِ بن عُمَر
قلم بسوز که شد نوبت علی اکبر
به خاندان بنی هاشم این مقدر شد
شهید اولِ ایشان علیِ اکبر شد
به خاک کرببلا شش نفر شدند قتیل
ز نسل پاک و سرافراز خاندان عقیل
دو تا از آن شهدای بزرگ نسل خلیل
محمد بن عقیلند و جعفر بن عقیل
دوتای دیگرِ آنها که از بزرگانند
دو فخر قافله عبدُلله، عبدالرحمانند
دو یار هم که سپردند سر به قربانگاه
ز خانوادهی مسلم، محمد، عبدالله
ز نسل جعفر طَیّار چار پارهی ماه
شدند کشته به میدان قُربِ ثارالله
دو تاش عون و محمد شهید این مکتب
که بودهاند دو طفلان حضرت زینب
دو گوهرِ دگر از آن چهار پارهی ماه
یکیست قاسم و آن دیگری عُبِیدالله
یکی به نام ابوبکر و دیگری قاسم
عزیز جان حسن سرور بنی هاشم
فدای کودک کم سن و سالش عبدالله
که جان سپرد در آغوش گرم ثارالله
رسید کار به غمهای شیرخوارهی او
که بود دست ملائک به گاهوارهی او
دریغ و آه که زد حرمله به تیر سه پر
به حنجر علی اصغر که نه، به قلب پدر
رسید نوبت طوفان بچههای علی
تمام کرببلا بود ردِّ پای علی
نوشتهاند مقاتل که از شه مردان
شهید گشت ابوبکر و جعفر و عثمان
به مقتل اسم، زِ اولاد حیدر آمده است
مثال، نام ز عباس الاصغر آمده است
دو تن به نام محمد که عشقشان خاص است
یکیست ابن علی، آن یک ابن عباس است
شهید گشته ز نسل علی ولی الله
عزیز دیگر مولا به نام عبدالله
زبان به گفتن تکبیر وا کنی باید
چو نام پاک علمدار کربلا آید
سلام ما به ابالفضل و مشک و پرچم او
سلام ما به ابالفضل و دین محکم او
سلام ما به حسین و به کربلای حسین
درود بر همه اصحاب با وفای حسین
✍ #مهدی_مقیمی
پن: نام ١٠٩ شهید کربلا از بنی هاشم و اصحاب باوفای سیدالشهدا علیهمالسلام (طبق اسامی ذکر شده در کتابِ در کربلا چه گذشت جناب نظری منفرد) در این شعر ذکر شده است.
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
دویدهایم که همراه کاروان باشیم
رسیدهایم که در جمع عاشقان باشیم
به شوق اوج گرفتن ستاره آمدهایم
که خاکبوس قدمهای آسمان باشیم
شما و این همه غربت، چگونه جان ندهیم؟
خدا کند که سزاوار بذل جان باشیم
دو چشم حضرت مادر دو چشمه باران است
چگونه شاهد این درد بیکران باشیم؟
دویده در رگ ما خون جعفر طیّار
زمان آن شده تا عرش، پرزنان باشیم
دو بال سبز پریدن به اذن دست شماست
اگر اجازه دهید از پرندگان باشیم
دو نوجوان فدایی، دو نوجوان شهید
همان که آرزوی مادر است، آن باشیم
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
بند پایانی یک #ترکیب_بند
وا میشود سمت سعادت بال هر دو
جبرییل غبطه میخورد بر حال هر دو
با یک قسم هم کار هر دو راه افتاد
یک راهکاری داد مادر، مال هر دو
بیرون نشد از خیمه اما راه افتاد
با پای دل تا معرکه دنبال هر دو
از فرط شور و شوق جانبازی، گل انداخت
با اذن رفتن صورتِ خوشحالِ هر دو
بر یاری مولا کمر بستند وقتی
شد چادر ام المصائب شال هر دو
با سالهای دیگرشان فرق دارد
تقدیرِ با خون شستهی امسال هر دو
دلشورهی خلخال پای دختری هست
در سینهی از غصه مالامالِ هر دو
از میمینه تا میسره هر جا که رفتند
سرنیزه میآمد به استقبال هر دو
تیر و کمان دنبال اقمارالمنیرهاند
خیلی زمان بردهست استهلال هر دو
محکم زمین خوردند هر دو مثل زهرا
بر خاک صحرا نقشی از تمثال هر دو
حتی حسین بن علی هم گریه میکرد
از معرکه تا خیمه بر احوال هر دو
تا غُصهی شرمندگی آقا نگیرد
مادر سراغ بچههایش را نگیرد
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e