#امیرالمومنین_ع_مدح
نه مراست قدرت آنکه دم، زنم از جلال تو یا علی
نه مرا زبان که بیان کنم، صفتِ کمال تو یا علی
شده ماتْ عقل موحدین، همه در جمالِ تو یا علی
چو نیافت غیر تو آگهی، ز بیانِ حالِ تو یا علی
نَبَرد به وصف تو ره کسی، مگر از مقالِ تو یا علی
هله ای مُجلّیِ عارفان، تو چه مطلعی، تو چه منظری
که ندیدهام به دو دیدهام، چو تو گوهری، چو تو جوهری
هله ای مولّه عاشقان، تو چه شاهدی، تو چه دل بَری
چه در انبیا، چه در اولیا، نه تو را عدیلی و هم سَری
به کدام کس مَثلت زنم که بُوَد مثالِ تو یا علی؟!
توئی آنکه غیر وجود خود، به شهود و غیب ندیدهای
فَقرات نفس شکستهای، سُبحاتِ وَهم دریدهای
همه دیدهای نه چنین بُوَد، شه من تو دیدهی دیدهای
ز حدودِ فصل گذشتهای، به صعودِ وصل رسیدهای
ز فنای ذات به ذاتِ حق، بُوَد اتّصال تو یا علی
چو عقول و افئده را نشد، ملکوتِ سرّ تو مُنکشِف
همه گفتهاند و نگفته شد، ز کتابِ فضل تو یک الِف
ز بیانِ وصف تو هر کسی، رقم گمان زده مختلف
فصحای دهر به عجز خود، ز ادایِ وصف تو معترف
بُلغای عصر به نطقِ خود، شدهاند لالِ تو یا علی
تویی آن تجلّیّ ذوالمنن، که فروغ عالم و آدمی
هله ای مشیّتِ ذاتِ حق، که به ذات خویش مُسلّمی
ز بروز جلوهی ماخلق، به مقام و رتبه مقدّمی
به جلالِ خویش مُجلّلی، ز نوالِ خویش مُنعّمی
همه گنج ذاتِ مقدّست، شده مُلک و مالِ تو یا علی
تو چه بندهای که خدائیات، ز خداست منصب و مرتبت
احدی نیافت ز اولیا، چو تو این شرافت و منزلت
رسدت ز مایهی بندگی، که رسی به پایهی سلطنت
همه خاندانِ تو در صفت، چو توأند مشرقِ معرفت
شده ختم دورهی عِلم و دین، به کمالِ آل تو یا علی
تویی آنکه تکیهیِ سلطنت، زدهای به تخت مؤبّدی
ز شکوه شأن تو بر مَلا، جَلَواتِ عِزِّ ممجّدی
به فرازِ فرقِ مبارکت، شده نصب تاج مُخلّدی
متصرّف آمده در یَدَت، ملکوتِ دولتِ سرمدی
تو نه آن شهی که ز سلطنت، بُوَد اعتزالِ تو یا علی
منم آن مجرد زنده دل، که دم از ولای تو میزنم
ره کوه و دشت گرفتهام، قدم از برای تو میزنم
به همین نفس که تو دادیام، نفس از ثنای تو میزنم
شب و روز حلقهی التجا، بهدر سرای تو میزنم
نروم اگر بکشی مرا، ز صف نعال تو یا علی
تویی آنکه سِدرهی مُنتهی، بُودَت بلندیِ آشیان
به مکان نیائی و جلوهات، به مکان ز مشرقِ لامکان
رسد استغاثهی قدسیان، به درت ز لانهی بینشان
چو به اوج خویش رسیدهای ، ز عِلوّ قدر و سُموشّان
همه هفت کرسی و نُه طبق، شده پایمال تو یا علی
نه همین بس است که گویمت، به وجودِ جود مکرّمی
تو مُنزّهی ز ثنای من، که در اوجِ قُدس قدم نَهی
نه همین بس است که خوانماَت، به ظهورِ فیض مقدّمی
به کمال خویش معرّفی، به جلالِ خویش مُسلّمی
نه مراست قدرت آنکه دم، زنم از جلال تو یا علی
تویی آن که میم مشیّتت، زده نقشِ صورتِ کاف و نون
به کتابِ عِلم تو مُندرج، بُوَد آن چه کان وَ مایکون
فلک و زمین به ارادهات، شده بی سکون شده با سکون
تویی آن مُصوّرِ ماخَلَق، که مِنَ الظّواهر و البطون
بُوَد این عوالم کُن فکان، اثرِ فعال تو یا علی
تو که از علایق جان و تن، به کمالِ قُدس مُجرّدی
تو که فانی از خود و مُتّصف، به صفاتِ ذاتِ محمّدی
تو که بر سرائرِ معرفت، به جمالِ اُنس مُخلّدی
به شؤنِ فانیِ این جهان، نه مُعطّلی، نه مقیّدی
بُوَد این ریاست دنیوی، غم و ابتهالِ تو یا علی
تو همان تجلّیِ ایزدی، که فراز عرشی و لا مکان
خبری ز گردش چشم تو، حرکات گردش آسمان
دهد آن فؤاد و لسان تو، ز فروغ لوح و قلم نشان
تو که ردّ شمس کُنی عیان، به یکی اشارهی ابروان
دو مُسخّر آمده مِهر و مَه، هله بر هلالِ تو یا علی
هله ای موحّدِ ذاتِ حق، که به ذات، معنی وحدتی
به تو گشت خِلقتِ کُن فکان، که ظهورِ نورِ مشیّتی
هله ای ظهورِ صفاتِ حق، که جهان فیضی و رحمتی
چو تو در مداینِ علمِ حق، ز شرف مدینهی حکمتی
سَیَلانِ رحمت حق بُوَد، همه از جِبال تو یا علی
بِنِگر [فؤاد] شکسته را، به دَرَت نشسته به التجا
اگرش بِرانی از آستان، کُند آشیان به کدام جا
به سخا و بذل توأش طمع، به عطا و فضلِ توأش رجا
ز پناهِ ظلِّ وسیع تو، هم اگر رود، برود کجا؟!
که محیط کون و مکان بُوَد، فلکِ ظلالِ تو یا علی
✍ #فواد_کرمانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#بحر_مرکب
او همان آینهی روشنِ ذاتِ ازلیست
بهترین اسم خدا بی برو برگرد "علی"ست
با علی باز شده پای عجائب به جهان
پر زد از شوق به سویش، دلِ بابُ الثعبان
مؤمنون خوانده علی قبل نزولش از بر
گاه جبرییل صدا میزندش "پیغمبر"
شب معراج به هرسو رد پایش افتاد
و نبی پیش خدا یادِ صدایش افتاد
آمد و از شب معراج، نبی داد خبر:
"ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر"
چه قَدَر فیض از او برد رسول عربی
"چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی"
گر در از باغِ مقامش بگشاید تمثیل
انبیا را نرسد دست به خرمای نخيل
که رسولانِ اولوالعزم خدا تا امروز
خطبهی بی الف و نقطه نگفتند هنوز
آدم آب و گلش آنروز که در قالب بود
پدر خاک، علی ابن ابیطالب بود
پدر خاک علی، حیثیت آدم از اوست
"عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست"
نورِ حقی که از او طورِ خدا روشن گشت
برقِ دندانِ علی بود که خندید و گذشت
آن شب سخت که اسمش شبِ طوفانِ بلاست
نوح میگفت نترسید یدالله اینجاست
عیسیِ مریم از این مرد گرفتهست مدد
جانْ فدای پسرِ فاطمهی بنت اسد
در دلِ آتش اگر رفت چه جای بیم است؟
همه جا نادِ علی، حافظِ ابراهیم است
هر زمان سازِ سخن کرد به هرجا داوود
أشهدُ أنّ علیاّ ولیُ الله سرود
چه بگویم ز مقامات علی، حیرانم
ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر میخوانم
قنبری داشت که عالم کفِ دستانش بود
گَرد نعلین علی، مُلکِ سلیمانش بود
بشکند در گذر از عینِ علی، پای قلم
بازماندهست به وصفش دهنِ تیغ دو دم
آفتابِ قَدَر از کوهِ قضا سر زد باز
دشت میلرزد و میلرزد و میلرزد باز
تیغِ ابروی غضب کردهی خود را خم کرد
باز هم جای خودش را علمش محکم کرد
لب شمشیر علی تشنهی تکبیر خداست
ملک الموت، صدایِ نفسِ شیر خداست
شعر بیتابتر از عرصهی جولان شده و قافیه حیران شده و
زلفِ سخن باز پریشان شده و
شعر هجا پشتِ هجا در هیجان است
اذا زلزلت الارض
صدای تپش قلب زمین است و زمان است
چنان خورده به دشمن که قدِ تیغ کمان است
ترک خورده زمین، روح الامین هم نگران است
علی کیست؟
یدالله، اُذُن الله، اسد الله
علی شیر خدا، دست خدا، سیف الله، نور الله، باب الله، وجه الله، اسم الله،
سر الله، ثارالله، عین الله، عبدالله، روح الله، جَنب الله، امرلله، ولی الله
امیرالمومنین، یعسوبِ دین، حبل المتین، عین الیقین، نورٌ علی نوراند انصابش
خمارم کرده ساقی بازهم با ذکر القابش
به هوهو گر بیاید، میرسد جانِ جهان بر لب
توانِ تیغِ تیزش را، بپرس از عمر و از مرهب
نبی در بارِ سوّم شیر حق را اذن داد آنجا
درِ قلعه به سختی روی پایش ایستاد آنجا
چه باید گفت از او، شعر کم میآورد الحق
از آن مردی که شمشیرش عبادت کرده در خندق
شبِ فتنه چه کس جای پیمبر خفته غیر از او
کدامین شاه در عالم سلونی گفته غیر از او؟
کدامین شاه، تختش بوده از جنس حصیر اصلاً ؟
رسول الله هم او را صدا میزد "امیر" اصلاً
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هوادارش کند امر و به روی چشم بگذارم
مرا کافیست از دنیا که باشم در شعف یکشب
دعایم کن بخوانم شعر در صحن نجف یکشب
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
بر شوره زار قلبها، باران میآید
بر دردهای بی دوا، درمان میآید
دستان پشت پردهی خلق است حیدر
روزی رسان عالَم امکان میآید
چشم زمین روشن به روی صاحبش شد
شأن نزول سورهی انسان میآید
قبل از نبی کعبه بغل کرده علی را
بر جسم سرد کعبه حالا جان میآید
هم باطن یاسین و هم اُمُّ الکتاب است
آیات مدح اوست در قرآن میآید
"ما خاک پای بچههای بوترابیم"
خیلی به نوکرهاش این عنوان میآید
باقی نمیماند گناهی و سیاهی
تا عشق حیدر در دل ویران میآید
در سینهام باشد غم عالَم غمی نیست
پای ضریحش غصهها پایان میآید
هم هوش و هم دل میبرد ایوان طلایش
عاقل از ایوان نجف حیران میآید
او وعده داده، دلخوشی من همین است
در لحظهی جان دادنم جانان میآید
✍ #مرضیه_نعیم_امینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
پدر خاک آمده به زمين
از فراسوي قلهی ادراك
رونمايي شدهست در خلقت
دومين قيد جملهی لولاك
من چه گويم ز شأن مادر او
بي نظيري كه بي نظير آورد
غير از اين نيست وصف بنت اسد
دختر شير بود و شير آورد
مستجيري به مستجار آمد
روح تازه گرفت بيت عتيق
كعبهاي كه علي درونش نيست
چون ركابي شود بدون عقيق
صاحب خانه رفته در خانه
ديگر اذن دخول لازم نيست
حيدر از حفظ بود قرآن را
با وجودش نزول لازم نيست
بين آغوش احمد مكي
آيههايي ز مومنون ميخواند
عقل كل بود و با كراماتش
عاشقان را سوي جنون ميخواند
كيست مولا، همان كه در كعبه
بر روي شانهی پيمبر رفت
شانههاي نبي همان عرش است
حيدر از عرش هم فراتر رفت
گردش روزگار دست علي است
كهكشان دانههاي تسبيحش
درِ خيبر شكسته، چيزي نيست
فتح آن قلعه بود تفريحش
چند سالي درست قبل ازل
زندگي را شروع كرده علي
هر زمان رزق ميرسد از راه
شک ندارم ركوع كرده علي
شب معراج مصطفي حس كرد
در پس پرده روبروي عليست
به گواه فمن يمت يرني
بازگشت همه به سوي عليست
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
مولا برای از تو سرودن غزل کم است
تلمیح و استعاره، مجاز و بدل کم است
باید برای مدح تو قرآنِ ناب خواند
شعر و خطابه، قصه و ضربالمثل کم است
آن لحظه که حلاوت نام تو بر لب است
شیرینی شکر که چه گویم، عسل کم است
باید برای مدح تو از صبحِ بدر گفت
هیجای نهروان و شکوه جمل کم است
ای دست اقتدار خدا، فارس العرب!
اصلاً برای شأن تو تعبیر «یل» کم است
شد شهره در میان عرب تکسواریات
آوازههای صاعقۀ ذوالفقاریات
ای آفتاب علم و یقین یا ابوتراب
همواره در مدار تو دین یا ابوتراب
صبح نگات شمس ضحی یا ابالحسن
تار عبات حبل متین یا ابوتراب
از ابتدای خلقت خود کسب فیض کرد
در محضر تو روح الامین یا ابوتراب
الطاف بیکران تو ای قبلهگاه جود
میبارد از یسار و یمین یا ابوتراب
در رستخیز صبح قیامت برای ما
عشق تو است حِصن حَصین یا ابوتراب
با عطر و بوی هر نفست در مشام شهر
جاری شدهست خُلدِ برین یا ابوتراب
چشمان روشن تو بهشت پیمبر است
اصلاً سرشت تو ز سرشت پیمبر است
تفسیر کن برای همه محکمات را
اسرار ناب آیۀ صبر و صلات را
مولای من تمام صفاتت الهی است
آیینهای تلألؤ انوار ذات را
شرط حیات طیبه نور ولایت است
از ما مگیر حضرت عشق این حیات را
با نعمت ولایت تو از ازل، خدا
بیشک گشوده بر همه باب نجات را
یک لحظه در ولایت تو شک نمیکند
هر کس شنیده زمزمۀ کائنات را
تو آمدی کمی به زمین، آسمان دهی
تا که تجلیات خدا را نشان دهی
تسبیح انبیاءِ معظم علی علیست
نقش لب پیمبر خاتم علی علیست
رمز نجات حضرت موسی میان نیل
فریاد استغاثۀ آدم علی علیست
رمز تقرب همۀ اهل کائنات
آوای هر فرشته دمادم علی علیست
لبیک کعبه و حجر و مسجد الحرام
زیباترین ترنم زمزم علی علیست
هر گوشه را که مینگرم ذکر خیر توست
آقای من! عبادت عالَم علی علیست
تو آمدی و عزت توحید پا گرفت
نور خدا زمین و زمان را فرا گرفت
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود
روح از پیکرهی کعبه برون آمده بود
روشنا ریخت به افلاک حلولش آنروز
کعبه برخاست به اجلال نزولش آنروز
عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد
قبله مایل به علی بن ابی طالب شد
از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت
کعبه در بدرقهاش چند قدم با او رفت
قفس کعبه شکستهست؛ دم پرواز است
برو از کعبه که آغوش محمد باز است
آینه هستی و با آینه باید باشی
خانه زادِ پسر آمنه باید باشی
همهی غائلهها گشت فراموشِ نبی
کودکیهای علی پُر شد از آغوش نبی
مستی اهل سماوات دوچندان شده است
عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی
تا بچیند رطب تازهای از باغ بهشت
رفته دردانهی کعبه به سر دوش نبی
که نبی بوده فقط این همه سرمست علی
که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی
چشم در چشم علی، آینه در آیینه
حرفها میزند اینک لب خاموش نبی
دور از من مشو ای محو تماشای تو من
نگران میشوم از دور شدنهای تو من
من به شوق تو سکوتم، تو فقط حرف بزن
وحی میریزد از آهنگ لبت، حرف بزن
مینشینم به تماشای تو تنها، آری
هر زمان خستهام از مردم دنیا، آری
بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد
همهی دهر اگر شعب ابی طالب شد
خوب شد آمدی ای معنی بی همتایی
بی تو هر آینه میمُردم از این تنهایی
دین اسلام در آنروز که بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش، حیدر بود
باعث گرمی بازار شدش، حیدر بود
وحی میبارد و من دوختهام دیده به تو
تو به اسلام؟ نه! اسلام گراییده به تو
در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم
از رسولان دگر با تو اولوالعزمترم
میرود قصهی ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام...
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
تا اوج، به یک اشاره برمیخیزم
با دامنی از ستاره برمیخیزم
صد مرتبه هم اگر بیفتم بر خاک
با نام "علی" دوباره برمیخیزم
✍ #هادی_فردوسی
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
#امیرالمومنین_ع_مدح
روز و شب بر لب خود آیهی لبخندی داشت
در فراوانی غمها دل خرسندی داشت
عرش از روز ازل خانهی او بود ولی
در شگفتیم که با خاک چه پیوندی داشت
از دَرِ قلعه بپرسید، خودش خواهد گفت
فاتح قلعه چه بازوی تنومندی داشت
شرط توحیدِ حقیقیست ارادت به علی
هر که شد بندهی مولا چه خداوندی داشت
مادرم در شُرُف مرگ فقط گفت: علی
پدرم موقع مُردن به لبش پندی داشت،
که به این طایفه در هر دو جهان راغب باش
پسرم! طالبِ فرزند ابوطالب باش
✍ #احمد_علوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
هرآنکس حُبِّ حیدر را تمنا میکند هر دم
دلش را جایگاه عشق مولا میکند هر دم
کسی کز اشیاقِ دل نظر بر دُرّ میاندازد
ثواب رؤیت روی علی را میکند هر دم
نجف عاشقترینها را به سوی خویش میخواند
نجفرفته، هوای کوی مولا میکند هر دم
علیٌ حُبّهُ جُنَّه، قَسیمُ النّار و الجَّنَه
ولایش جنت و دوزخ مُجزّا میکند هر دم
رسول الله، افلاک است تحت منظرش اما
خدا را در جمال "او" تماشا میکند هر دم
مگر میشد به یک شب در چهل منزل یکی باشد
علی هست آنکه حل این معما میکند هر دم
شگفتیآفرین باشد، ولی المؤمنین باشد
خداوند تعالی را هویدا میکند هر دم
به ایوانش اگر رفتی، مباشی کمتر از خورشید
که خورشید ارتزاقِ نور از اینجا میکند هر دم
تمام آفرینش چشم بر دست علی دارد
ولی مولا نظر بر دستِ زهرا میکند هر دم
✍ #محمدجواد_مطیع_ها
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
جهان آفرینش! جانت آمد
حرم! پرواز کن، جانات آمد
عدالت! فخر کن، میزانت آمد
محمّد! یار و هم پیمانت آمد
جمال اقدس معبودِ کعبه
عیان شد در رخ مولودِ کعبه
خدا زیباترین اعجاز کرده
زمین بر آسمانها ناز کرده
حَجَر دور حرم پرواز کرده
حرم آغوش خود را باز کرده
به هر بت بنگرم، خوش میسراید
که امشب بت شکن در کعبه آید
در آن شب ذکر عالم: یا علی بود
دم اولاد آدم: یا علی بود
صدای آب زمزم: یا علی بود
دعای حاجیان هم: یا علی بود
محمّد "یا علی" میگفت آن شب
سخنها با "علی" میگفت آن شب
حرم! مرآت اللهُ الصّمد بین
ثبوت قل هو الله احد بین
خدا را چشم و گوش و وجه و ید بین
اسد در دامن بنت اسد بین
محمّد عاشق دیدار مولاست
خدا در کعبه مهماندار مولاست
بتان حمد خدا آغاز کردند
زبان در مدح مولا باز کردند
سرود خیر مقدم ساز کردند
به دور بت شکن پرواز کردند
بُوَد این ذکرشان با لحن نیکو
هوالحق و هوالحی و هوالهو
عدالت! دست و زنجیرت مبارک
کرامت! حُسن تقدیرت مبارک
ملک! تهلیل و تکبیرت مبارک
محمّد! شیر و شمشیرت مبارک
صفا و مستجار و حجر و زمزم
همه گویند مولا خیر مقدم
محمّد! جان پاکت در بر آمد
تو را شمشیر و شیر از داور آمد
طلایهدار فتح خیبر آمد
مبارک، حیدر آمد، حیدر آمد
بگو از لعل لب، گوهر فشاند
بگو در محضرت قرآن بخواند
بگو تا از وجودم جان برآید
بگو صد بار زخمم بر سر آید
اگر روز اُحد یا خیبر آید
اگر عالم به جنگ حیدر آید
علی دست از محمّد بر ندارد
محمّد چون علی یاور ندارد
تو را جان مجرّد آفریدند
مرا عبد مؤیّد آفریدند
از آن روزی که احمد آفریدند
علی را بر محمّد آفریدند
جهان از پرتو ما منجلی بود
خدا بود و تو بودیّ و علی بود
تو روح حکمت و پندی علی جان
تو پیر هر خردمندی علی جان
تو بی مثلّی و مانندی علی جان
تو لبریز از خداوندی علی جان
که جز تو قاتلش را شیر داده
به دست دشمنش شمشیر داده
محمّد را به جز تو جانشین نیست
تمام دین توئی، دین بی تو دین نیست
همین است و همین است و جز این نیست
کسی جز تو امیرالمؤنین نیست
تو قرآنی، تو فرقانی، تو نوری
تو انجیلی، تو توراتی، زبوری
شجاعت نقش تیغ ذوالفقارت
عبادت پایبوس و خاکسارت
محبّت تا قیامت دوستدارت
محمّد از ولادت بیقرارت
تمام میوههای نخل «میثم»
ثنای توست ای مولای عالم
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
«سه روز» بود، که در مکّه بیقراری بود
نگاه کعبه، پر از چشمانتظاری بود
«سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر»
سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود
به احترام شکوفایی گل توحید
«سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود
زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل»
در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود
پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت
حرم که محرم اسرار کردگاری بود
صفای آینه از چشم «مَروه» میتابید
شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود
زمین به مقدم مولود کعبه، مینازید
هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود
فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم
سرودشان، غزل عشق و بیقراری بود
سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید
علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود
* *
قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی
علی تمام وجودش، وفا و یاری بود
نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری
علی که جلوۀ آیات جاننثاری بود
چگونه نخل عدالت نمینشست به بار
که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود
امیر ظلمستیز، افسر یتیمنواز!
یگانه آینۀ عدل و استواری بود
همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت
«مدینه» از نَفَس او بنفشهکاری بود
علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید
علی، تبلور ایمان و پایداری بود
علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد
علی، تجلّی ایثار و بردباری بود
جهان کوچک ما حیف درنیافت که او
پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟
قسم به کعبه که سجّادۀ گلافشانش
زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود...
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e