eitaa logo
حسینیه اندیشه و جبهه مقاومت
520 دنبال‌کننده
225 عکس
53 ویدیو
130 فایل
مباحث و یادداشت‌هایی هم‌سو با حسینیه اندیشه در موضوع جبهه مقاومت ✔️آدرس وب سایت: http://hosseiniehandisheh.ir ✔️آدرس کانال رسمی حسینیه اندیشه: https://eitaa.com/HossiniehAndisheh ✅ ارتباط با مدیر کانال: @azn1360
مشاهده در ایتا
دانلود
ولتنصرنه خدا که برای بنده‌هایش جز لذّت و سرور و ، چیز دیگری نخواسته. برای همین از همه‌شان خواسته تا زیر بار هر کسی نروند و بارکشِ دیگران نشوند. «» را برای‌شان خواسته که یک‌تنه به دل طوفان‌ها و بحران‌ها می‌زد و به جای این‌که باری به دوش بقیه بگذارد، راه را برای بقیه باز می‌کرد و بعد دست‌شان را می‌گرفت تا به راه بیایند. البته که نگذاشتند مردم طعم را بچشند و به جایش جرعه‌جرعه در حلقوم‌شان ریختند. اما مردتر و امیرتر از این حرف‌هاست. خودش گفت: «ما یزیدنی کثره الناس حولی عزّه» جمع‌شدن مردم دور من، چیزی به عزّتم اضافه نمی‌کند. با کم و زیاد شدن مردم، نه کم می‌شود نه اضافه می‌شود و نه حتی هرز می‌رود. مگر می‌شود خدا همچین و برای بشریت بفرستد و بعد نافرمانی مردم، جلوی تابیدنِ نور علی را بگیرد؟! و مؤمنین زیر سایه‌ی او باشند اما به لذت و بهجت و سرور نرسند؟! اگر شک دارید، بیایید برویم سراغ تفسیری که حضرت صادق از آیه‌ی هشتادویکِ سوره‌ی آل عمران به یادگار گذاشته. همان‌جایی که خدا برای‌مان از میثاق و عهد انبیائش حرف می‌زند و خبر می‌دهد که «و اذ اخذالله میثاق النبیین... ثم جاءکم رسول مصدّق لما معکم لتؤمنّن به و لتنصرنّه» «اباعبدالله این آیه را خواند و گفت: همه‌ی انبیاء پیمان بستند که به محمّد ایمان بیاورند و وصیّ او را یاری کنند... والله که خدا هیچ نبیّ و رسولی را نفرستاده مگر این‌که همه را به دنیا باز می‌گرداند تا در رکاب علی‌بن‌ابی‌طالب بجنگند.» مومنین که هیچ؛ حتی رشد و هم، کنار رکاب و در جوار نعلینِ پُر وصله‌ی او رقم خورده تا علی به رخ تمامی کشیده شود. خدا «عالَم » را به راه انداخته تا بندگانش ذرّه‌ای از «» را بچشند و زندگی با او و فرزندانش را کنند. خدا که برای بنده‌هایش جز لذّت و سرور و ، چیز دیگری نخواسته... ـ در این دنیای و ، آدم خوش‌سلیقه باید به چه عشقی زندگی کند جز عشقِ حضور در عالم و شمشیر زدن در رکاب ؟! این بزم برای اهل رزم است و می‌گویند فقط «مؤمنین محض» را به آن لشگرِ رجعت‌کرده راه می‌دهند... به امید گرفتن یک عیدی بزرگ در این روز عید، صلواتی هدیه می‌کنم به روح پرفتوحِ «سعد بن عبدالله قمی» که با کتاب «»، این حدیث و بسیاری از روایات کم‌نظیر در وصف مقامات حضرت حیدر و آقازاده‌هایش را برای‌مان باقی گذاشت و مثل بقیه‌ی ی عظام شیعه ثابت کرد که نور علی از طریق پیرغلام‌هایش به دیگران می‌رسد... عیدتون مبارک التماس دعا @msnote @hoseiniyehandisheh
🔸نمی توان مکاتب پوچ و بی هویتی مانند ،قادیانی و غیره را اصلی در صحنه عملی و میان و فرض کرد. ما آن است که از عهده ایجاد اجتماعی بر می‌آید و می تواند به تخصیص«،،» بپردازد و الگوی مصرف و جامعه را شکل دهد. چنین جریانی از یک سو می‌تواند بر محیط پرورشی جامعه و جهت‌دهی به آن فائق شود و از دیگر سو به تعریف -آن‌‌گونه که خود می‌خواهد- بپردازد و همچنین به ارائه تعاریف نظری مبادرت کند. امروز این جریان خطرناک اصلی ماست، نه چند فرقه و . اگر ما بتوانیم متاع خود را به اهل دنیا عرضه کنیم این عناصر عملا به حاشیه رانده می‌شوند. 🔸چرا ما با وجود این‌که امروزه در اختیارماست باید به صورت و برخورد کنیم؟! اگر قرار باشد در عرصه و میدانی وارد شویم دیگر از محدودیتهای سابق رنج نمی بریم و نمی‌توان ادعا کرد که با محدودیتهای شدید مواجه هستیم، هرچند که سلف صالح ما می توانستند بگویند که اگر ما نتوانستیم را به دست بگیریم، به دلیل نبود بوده است. @hoseiniyehandisheh
نماز 📝 وقتی که دلت پیش کسی است و دوست داری که دل او هم پیش تو باشد، چه کارهایی که نمی‌کنی! از انتخاب کلمات خاص و ترکیب ویژه‌ای از واژه‌ها تا مانور چشمها و جابجایی‌های ابرو و کنترل حرکات دست و تکان‌های سر؛ از احتمالهای مختلفی که بخاطر هر جمله‌ی او در ذهن کله شقت می‌نشیند تا ناچاری برای انتخاب یک یا دو تا از آنها که سررشته‌ی کار در این میدان جاذبه از دستان لرزانت در نرود؛ از ارزیابی دقیقی که باید بعد ِ هر تکه از بده بستان داشت که باعث شود نقشه‌های بعدی بهتر از آب دربیاید تا بازسازی خرابکاری‌هایی که گونه هایت را قرمز و داغ کرده و نوک انگشتانت را سرد تر از یخ! و من اعتراف می‌کنم که در تمام این سالها و موقع دیدن تو، هیچ کدام از این پیچیدگی‌ها را رعایت نکردم، با اینکه روزی 5 بار و در هفده تکّه به سراغم آمده بودی…! - فَأَمَّا حَقُ‏ الصَّلَاةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا وِفَادَةٌ إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّكَ قَائِمٌ بِهَا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ فَإِذَا عَلِمْتَ ذَلِكَ كُنْتَ خَلِيقاً أَنْ تَقُومَ فِيهَا مَقَامَ الذَّلِيلِ الرَّاغِبِ الرَّاهِبِ الْخَائِفِ الرَّاجِي الْمِسْكِينِ الْمُتَضَرِّعِ الْمُعَظِّمِ مَنْ قَامَ بَيْنَ يَدَيْهِ بِالسُّكُونِ وَ الْإِطْرَاقِ وَ خُشُوعِ الْأَطْرَافِ وَ لِينِ الْجَنَاحِ وَ حُسْنِ الْمُنَاجَاةِ لَهُ فِي نَفْسِهِ وَ الطَّلَبِ إِلَيْهِ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِكَ الَّتِي أَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُكَ وَ اسْتَهْلَكَتْهَا ذُنُوبُكَ اما حق این است که بدانی ، وارد شدن به بارگاه خداوند است و ایستادن در برابر او که اگر این را بدانی، شایسته است که ذلیل باشی و مایل و ترسان و امیدوار و بیچاره و زار. با آرامش و خشوع و افتادگی و نجوای زیبا و درخواست اینکه آزادت کند از گناهانی که فرا گرفته تو را و نابودت کرده! رساله حقوق حضرت سجاد @hoseiniyehandisheh @msnote
کلون بهشت 📝 این در‌بازکن‌های مدرن با این‌که تصویری شده‌اند ورنگ و لعاب بهتری نسبت به «اف اف»ها پیدا کرده‌اند، هیچ‌وقت به دل من یکی که ننشسته. چرا؟ چون وقتی دکمه را فشار می‌دهی، یک صدای روتین و تکراری و همیشگی ازشان در می‌آید. انگار نه انگار که آدم ِ پشت در؛ بعضی موقع‌ها خسته‌است و گاهی عجله دارد و پاری‌وقت‌ها هم عاشق است. باز خدا رحمت کند کلون‌های سنّتی و کوبه‌های قدیمی را. می‌توانستی با محکم‌زدن یا آرام تکان‌دادن‌شان، بخشی از حسّت را به آن طرف در منتقل کنی. اما اگر منصف باشیم، آن کلون‌ها هم انتخاب خوبی نبودند. صدایی مثل «تق تق» ظرافت و زیبایی خاصی ندارد. قبول دارم که نمی‌شود از اصابت یک تکّه‌ی آهنی به یک صفحه‌ی چوبی انتظاری بیشتر از این داشت؛ اما چوب و آهن و صدای زمخت هم نمی‌تواند اولین گزینه برای آدم‌های خوش‌سلیقه‌ای باشد که هیچ‌وقت به تناسبات موجود در این دنیا رضایت نمی‌دهند. راه حل؟ به نظرم می‌توانید سراغ «امالی شیخ صدوق» بروید و اواسط ِ هشتاد و ششمین جلوس ِ شیخ، گمشده‌تان را پیدا کنید: پیامبر فرمود کلون و کوبه‌ی در بهشت، از *یاقوت سرخ* است که روی صفحه‌ای از *طلا* قرار می‌گیرد. هنگامی که آن را بر در بکوبند، بانگ بر می‌آورد که: *یا * دیدید راست می‌گفتم! «تق تق»، زیبایی و ظرافت خاصی ندارد اگر پای طنین ِ «یا» در میان باشد... پی‌نوشت: برای این روزها که وقت ِ از علی نوشتن است. بجز معجزه‌ی مباهله، همین روزها بود که سوره‌ی «هل اتی» در وصف علی و خانواده‌اش نازل شد. پارسال درباره‌ی یکی از آیات این سوره، این را نوشتم: 👇🏻 @hoseiniyehandisheh @msnote
نور لبخندت 📝 همین روزها بود که مسکینی، یک شبه ثروتمند شد و داستانش همه ی ما مسکین ها را امیدوار کرد. همین روزها بود که یتیمی، طعم محبت پدر را چشید و ماجرایش، همه ی بی کس ها را نوید داد. همین روزها بود که اسیری، فقط با کوبیدن یک در، طعم آزادی را چشید و حکایتش، همه ی غل و زنجیرها را یاد گسسته شدن شان انداخت. و همه ی اینها تقدیر هر کسی است که لیاقت پیدا می کند تا به در خانه ی پناه ببرد. خب خدا هم میخواست این همه فرصتی را که برای بندگانش فراهم کرده، به یادشان بیاورد و تاریخ را امیدوار کند. بخاطر همین گفت: «هل اتی علی الانسان حین من الدهر....» تا وصف بهشتی را که برای علی آفریده، همه بدانند. گفت و گفت و گفت تا رسید به اینجا که: لا یرون فیها شمساً و لا زمهریراً در ؛ نه خورشید را می بینند و نه سرما را معلوم است که عشاق حتی در بهشت هم، حرفهایی را که خدا درباره ی معشوق شان زده، فراموش نمی کنند. برای همین وقتی می بینند نوری را که همه ی را روشن کرده، به خدا می گویند: این نور از کجاست؟ مگر خودت در کتابت نگفتی که ما در بهشت تو خورشید را نمی بینیم؟ خدا هم جبرئیل را به سوی شان می فرستد تا جوابشان را بدهد و مدح ، را هم فرا بگیرد. جبرئیل می گوید: این نور خورشید نیست. بلکه این و بودند که خندیدند و با خنده شان، روشن شد... پ.ن: حدیث را مرحوم بحرانی در کتاب شریف البرهان نقل کرده از قول ابن عباس. @hoseiniyehandisheh @msnote
🔰شاخصه‌ ی یک طلبه ی مطلوب چیست؟ 🔸بنابراين شما بايد شرايط مطلوب را به اين تعريف كنيد كه آيا در شرايط مطلوب كافي است كه فرضا طلاب درسهاي دانشگاهي را بخوانند؟! به نظر ما ابتدا بايد مد نظر باشد و سپس امور را نسبت به هم بسنجند و ببينند كه چگونه اين واقع مي‏شود؟ و سپس سراغ امور بيايند. اين امر محوري‏ترين امري است كه مثل اصول (نه عين اعتقادات) بايد براي حوزه پذيرفته شده و تمام شده باشد. يعني چگونه الان حوزه در اين اختلاف ندارد كه وقتي ظهر شد 4 ركعت نماز واجب مي‏شود بايد براي آنهااين امر جزو بديهيات باشد و اگر كسي هم مخالفت كرد، مخالفت او، مخالفت با ضروريات دين قلمداد گردد. بنابراين بايد همچنانكه منطق جزو مقدمات كار مي‏باشد، دارا شدن قدرت امور و مشخص كردن در ، جزو مقدمات كار قرار بگيريد. به تعبير ديگر ما در آينده را مي‏خواهيم كه نه با يك قوره دچار سردي و نه با يك كشمش دچار گرمي بشوند! را كه مي‏خواهم خدمت شما بيان كنم سر جاي خودش خطر خيلي بدي مي‏باشد. نوع آقاياني كه در شهرستانها مي‏روند، بوسيله مريدانشان قابل تحريك مي‏باشند و همچنين نوع آقاياني كه در حوزه هستند به وسيله بيوت و شاگردانشان قابل تحريك مي‏باشند. (در حالی که) محال است شما بتوانيد اينها را نسبت به يك تحريك كنيد و برگردانيد. يعني با يك قاعده‏اي كه براي ايشان مقدمات عملي‏اش تمام شده (فرضا قابل به ترتب باشد يا نباشد) حتي از طريق شاگردانش نمي‏توان او را برگرداند! بله اگر تنها هم وزن خودش يعني يك مرجع ديگر با او درگير شود و كاملا او را به تكان بيندازد در او حاصل مي‏شود. ولي در امور از اين حرفها نمي‏باشد، همين آقا اگر در يك شهرستان برود حتي آن كسي كه مسجد را اداره (می کند) و بلندگو و روضه و منبر آقا را آماده مي‏كند مي‏تواند آقا را بگرداند و يا احيانا منبري و بعضي از مريدانِ آقا مي‏توانند براحتي او را برگردانند يعني در آنجايي كه مي‏خواهد وزن_اجتماعي‏اش خرج بشود، ديگران او را اداره مي‏كنند و ايشان وسيله مي‏شود. اگر اين مطلب كه از اعظم امور مسلمين مي‏باشد مباديش تمام بشود همه امور حول محور مهيا مي‏شود. منبع:( الگوی تنظیم برنامه حوزه جلسه 13 استاد مرحوم حسینی الهاشمی) @hoseiniyehandisheh
سوگواری سراسری وقتی برای از دست رفتن عزیزی، در غم غوطه‌ور می‌شویم، حداقل انتظارمان از دوستان و نزدیکان این است که احترام غم ما را نگه دارند و هوای حزن ما را داشته باشند. حالا را در نظر بگیرید که در حدّ ِ «اعظم رزیتها فی الاسلام و فی جمیع السماوات و الارض» باشد. کسانی که در چنین با صاحب‌عزا همراهی کنند و به هر روزشان رنگ اشک و آه بزنند، به بزرگترین حقائق احترام گذاشته‌اند و به عمیق‌ترین ـ که هر روز توسط آسمان و زمین برگزار می‌شود ـ ادب کرده‌اند. درست است که فلاسفه‌ی مسلمان قرن‌ها تلاش کرده‌اند تا با ‌شان حقیقت هستی را کشف کنند؛ اجرهم عندالله! اما قوی‌ترین ها‌ روزیِ کسی می‌شود که با این «سوگواریِ سراسری در هستی» همنشین شود و با صد و صد روزانه‌اش، همیشه به یاد ریشه‌ی باشد و جریان آن در زندگی امروز را ببیند و در برابر خیمه‌ی خضوع کند و نشانه‌های آن را در همین حالا بشناسد. آنوقت است که آدم می‌فهمد که هستی صحنه‌ی درگیری دائمی بین و است و آرزویش همگامی با کسانی می‌شود که با «بذل مهجه» خون قلب‌شان را فدای کردند تا برای مومنین، سدّی در مقابل نفرت و انکار بنا شود: «و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام» فرارسیدن ایام عزاداری حضرت را محضر شما تسلیت عرض میکنم. التماس دعا. در عزاداری هاتون به یاد پیرغلامان اباعبدالله که امسال محرم رو بین ما نیستند، خصوصا همه خدمتگزاران به دین باشید. اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم # ابا_عبدالله_الحسین_علیه_ السلام @msnote @hoseiniyehandisheh
◼️مراسم عزاداری سید الشهدا (ع) (پانزده شب) با موضوع: 🔅«فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» 💠 سخنرانان: ◀️ حجت الاسلام والمسلمین روح الله صدوق (ده شب اول) ◀️ حجت الاسلام و المسلمین محمد صادق حیدری (پنج شب آخر) ◀️ با مداحی ذاکر اهل بیت (ع) برادر سید روح الله طباطبایی 🔸 مکان: ابتدای ۴۵ متری عمار یاسر، مسجد اهل بیت (ع) 🔸 زمان: بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشاء 🔸 خواهران و برادران ✅ هیئت گفتمان انقلاب اسلامی
شب اول محرم 1398-سمنان.MP3
3.19M
🎙 صوت سخنرانی شب اول محرم 1398 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری 🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیه‌السلام
MIREC015.MP3
4.26M
🎙 صوت سخنرانی شب دوم دهه اول محرم 1398 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری 🔘 استان سمنان، شهر سرخه
MIREC017.MP3
4.84M
🎙 صوت سخنرانی شب سوم دهه اول محرم 1398 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری 🔘 استان سمنان، شهر سرخه
MIREC020.MP3
9.4M
🎙 صوت سخنرانی شب چهارم دهه اول محرم 1398 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری 🔘 استان سمنان، شهر سرخه
MIREC022.MP3
8.88M
🎙 صوت سخنرانی شب پنجم دهه اول محرم 1398 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری 🔘 استان سمنان، شهر سرخه
متن سخنران شب اول محرم 98 ـ استان سمنان.pdf
335.3K
📄 متن کامل سخنرانی شب اول محرم 1398 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری 🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیه‌السلام
اکلتنی السباع حیا خستگیِ پیاده‌روی برای من یکی که همچین حکمی داشت: انگار خودم را به سختی انداخته بودم تا عذاب وجدان آن همه کارهای نکرده را از یاد ببرم. مثل کارمندی که تمام سال را به بی‌کاری و بی‌عاری گذرانده و وقتی به آخر سال رسیده، مجبور شده بار سنگین کارهای عقب‌مانده را به دوش بکشد و آن‌وقت به جای اعتراف به تنبلی و تن‌پروری، هی از تلاش و زحمت و خستگی‌اش دم بزند. درست است که ثواب زیادی برای پیاده‌ها وارد شده اما بخاطر همین چیزها، شک داشتم که قدم‌های آدمی مثل من، قدر و قیمتی داشته باشند. گفتم اگر یک‌سری آدم آبرودار را در راه رفتنم شریک کنم، شاید اوضاع کمی بهتر شود. کمی فکر کردم تا یکی‌شان یادم آمد. همان کسی که شب جمله‌ای گفت که عشق از آن شعله می‌کشد و ترجمه‌کردنش از آن اشتباهات بزرگ است. یعنی همیشه مبهوت ترکیب واژه‌ها و موسیقی کلماتی بودم که « حضرمی» در آن شب به زبان آورده بود و حالا در راهپیمایی ، وقتش رسیده بود که جبران کنم. خبر اسارت پسر بشیر در مرزهای شمالی را شنیده بود و اجازه داده بود تا برود اما مرد حضرمی، انگار منتظر فرصت بود تا با آن ذوق سرشارش، قربان صدقه‌ی پسر فاطمه برود: *أکلتنی السباع حیاً إن فارقتک؛ و أسأل عنک الرکبان و اخذلک مع قله الاعوان؟!؟ لا یکون هذا ابداً* گرگ‌ها مرا زنده زنده بدَرند اگر از تو جدا شوم! جدا شوم و سرنوشت تو را از کاروان‌ها بپرسم و با این بی‌یاوری تنهایت بگذارم؟!؟ هرگز چنین نخواهد شد ... * آدم‌ها توی زندگی‌شان کلّی «اگر» می‌گویند که بعدش به «حتماً» تبدیل می‌شود. خوش به حال بشیر حضرمی که «اگر»ش، اگر ماند و مثل من «حتماً» نشد. من «حتماً» از شما جدا شده‌ام و بخاطر همین یکی از همان‌هایی هستم که دریده شده‌اند. و البته که «دریده» دو تا معنا دارد؛ یکی کسی است که بی‌حیا و بی‌خیال و لاابالی شده و یکی هم آن کسی که گرگ‌ها روی سرش ریخته‌اند... خلاصه‌اش کنم. در این دنیای بی‌شما که الحاد و التقاط دارند جولان می‌دهند و عربده می‌کشند، فقط خدا می‌داند که چقدر از هویت ایمانی‌مان تکّه‌تکّه شده و در کجاها بوده که خرج دستگاه کفر و نفاق شده‌ایم ... پی‌نوشت: شاید سلیقه‌ها عوض شده باشد و این تمثیل‌ها را کسی نپسندد اما مگر حقیقت را در جایی جز تمثیل‌های امام می‌توان پیدا کرد؟ همان تصویری را می‌گویم که حضرت باقر از بیچاره‌های دوران غیبت ترسیم کرده: «همانند گلّه‌ی بزی که برای‌شان فرقی ندارد چنگال تیز درندگان بر کجای بدن‌شان می‌نشیند» کافی جلد 8 حدیث 380 @msnote @hoseiniyehandisheh
shab 2.1.mp3
14.17M
🎙 صوت سخنرانی شب دوم دهه اول محرم ۱۳۹۸ 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام والمسلمین روح الله صدوق 🔘 🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
shab 3.1.mp3
24.91M
🎙 صوت سخنرانی شب سوم دهه اول محرم ۱۳۹۸ 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام والمسلمین روح الله صدوق 🔘 🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
shab 4.1.mp3
34.98M
🎙 صوت سخنرانی شب چهارم دهه اول محرم ۱۳۹۸ 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام والمسلمین روح الله صدوق 🔘 🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
shab 5.1.mp3
25.77M
🎙 صوت سخنرانی شب پنجم دهه اول محرم ۱۳۹۸ 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام والمسلمین روح الله صدوق 🔘 🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
shab 6.MP3
24.68M
🎙 صوت سخنرانی شب ششم دهه اول محرم ۱۳۹۸ 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام والمسلمین روح الله صدوق 🔘 🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه
شب ششم محرم 1398-سمنان.MP3
7.05M
🎙 صوت سخنرانی شب ششم محرم 1398 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری 🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیه‌السلام
1-خلاصه شب اول محرم.pdf
700.6K
📄 خلاصه سخنرانی شب اول محرم 1398 🏴 با موضوع: «فهم مجتهدانه از عوامل غیبت کبری زمینه‌ی تلاش مجاهدانه برای ظهور ولایت عظمی» ☑️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری 🔘 استان سمنان، هیئت عشاق الحسین علیه‌السلام
shab7.1.MP3
7.55M
🎙 صوت زیارت آل یس شب هفتم دهه اول محرم ۱۳۹۸ ☑️ حجت‌الاسلام والمسلمین روح الله صدوق 🔘 🔘 مسجد اهل بیت(ع)_قم المقدسه