eitaa logo
ن والقلم(حسینی لیلابی)
1.2هزار دنبال‌کننده
255 عکس
284 ویدیو
39 فایل
✔️ پاسخ به سؤالات اعتقادی ✔️ برگزاری مسابقات تحلیل ها ،نظرات و سخنرانی های حسینی لیلابی
مشاهده در ایتا
دانلود
زائران قبر من! اين شام، عبرت خانه است مدفنم آباد و قصر دشمنم ويرانه است دخترى بودم یتیم و دستگير اشقیا مرغ بى بال و پرى را اين قفس كاشانه است بود سلطانى ستمگر، صاحب قدرت يزيد فخر مى كرد او كه مستم، در كفم پيمانه است داشت او كاخى مجلّل، دستگاهى با شكوه خود چه مردى، كز غرور سلطنت ديوانه است داشتم من بسترى از خاك، بالينى ز خشت همچو مرغى كو بسا محروم ز آب و دانه است تكيه مى زد او به تخت سلطنت با كبر و وجد اين تكبّر، ظالمان را عادت روزانه است من به ديوار خرابه مى نهادم روى خود زان هميشه رو سفيدم، شهرتم شاهانه است بر تن رنجور من شد كهنه پيراهن، كفن پر شكسته بلبلى را اين خرابه لانه است محو شد آثار او، پاينده شد آثار من ذلّت او، عزّت من هر دو جاويدانه است 🏴 ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
اقوال تاریخی در مورد حضرت رقیه نخستین منبعی که ماجرای شهادت دختر خردسالی از امام حسین(ع) را در شام مطرح کرده است، کامل بهایی نوشته عمادالدین طبری(۷۰۰ق) است. طبری نام دختر را ذکر نکرده است؛ سن او را چهار سال و وفات او را چند روز پس از دیدن سر پدر در خانه یزید گزارش کرده است مراجع تقلیدی همچون آیت الله میرزا جواد تبریزی، مکارم شیرازی، نوری همدانی و علوی گرگانی و مظاهری، وجود حضرت رقیه و شهادت وی در خرابه شام و مزارش در شام را تأیید کرده و مسلم دانسته‌اند. 🏴 ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
💠 عارفی گفته شبی در بیابان گم شدم. صدای درندگان بدنم را می‌لرزاند. به خدا توکل کردم و آرامش بر من حاکم شد. مدتی به رفتن ادامه دادم، صدای خروسی شنیدم و یقین کردم به آبادی رسیده‌ام و طعمه درندگان بیابان نخواهم شد. به نزدیک صدای خروس رسیدم، خرابه‌ای دیدم، ناگهان سه راهزن مرا گرفتند و هر چه داشتم غارت کردند. ناراحت و عبوس به گوشه دیگر خرابه رفتم و با خدای خود گفتم، من که توکل کردم، چرا با من چنین کردی؟ خوابیدم. در عالم رویا خبرم دادند، توکل کردی باید تا آخر می‌رفتی، وقتی صدای خروس را شنیدی ترست از بین رفت و یقین کردی از خطر رها شدی و توکلت کم شد. و ما نظر حمایت از تو برداشتیم و فرشتگان محافظت را امر کردیم تو را به حال امیدت، که خروس بود رها کنند پس گرفتار راهزنان شدی. سحر برخیز و به خرابه برگرد. طلوع آفتاب به خرابه رفتم و دیدم ۳ گرگ راهزنان را طعمه خود کرده‌اند و هر چه از من به تاراج برده‌بودند آنجا بود. ‌‌‌‌به خداوند توکل کن و کار وامور خویش به او بسپارکه او توکل کنندگان  را دوست میدارد وکارشان را به سرانجام میرساند. 👌گاهی در پس یک اتفاق به ظاهر ناخوشایند خطر بزرگتری دفع می شود یا خیر بزرگتری مخفی شده است ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
کتاب ح.pdf
2.44M
🌸هدیه ویژه🌸 «فایل کتاب ح» [ سرگذشت توبه کنندگان به دست امام حسین علیه السلام] نوشته: حسینی لیلابی ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
ن والقلم(حسینی لیلابی)
مسابقه نون و القلم(۳) 👈برندگان در یکی_دو روز آینده با قرعه کشی مشخص خواهند شد ⌛️مهلت: به پایان ر
جایزه مسابقه سوم ارزش مادی ش ناقابله اما لذت جایزه گرفتن و تبرکی جایزه امام حسینی گوارای وجود. و جایزه فرهنگی( کتاب ح) با امضای استاد حسینی لیلابی به حضورتان ارسال میگردد. با احترام: ادمین 👈مسابقه بعدی از کتاب ح خواهد بود فایل کتاب ح را رایگان دانلود کنید🌸🙏
در روزگاران قدیم شاهی بود به نام «ابراهیم اَدهَم» ، او با لشکر خود برای شکار روانه ی صحرا شد و در محلی فرود آمد و برای غذاخوردن سفره چیدند. در میان سفره، بزغاله ای بریان بود. ناگاه مرغی روی سفره نشست و مقداری از گوشت همان بزغاله را برداشت و پرید. ابراهیم گفت: دنبال آن مرغ بروید و ببینید با آن گوشت چه می کند. در آن نزدیکی کوهی بود که مرغ پشت آن کوه به زمین نشست. عده ای از لشکر او دنبال مرغ را گرفتند و دیدند مردی را محکم بسته اند، مرغ گوشت را پیش او می گذارد و کم کم آن را با منقار خود می کند و در دهان آن مرد می گذارد! آن مرد را پیش ابراهیم آوردند و او حکایت خود را چنین شرح داد: «از این محل عبور می کردم که عده ای سر راهم را گرفتند و دست و پایم را بستند و در آن جا افکندند. [آن گاه که هیچ راه نجاتی برایم نمانده بود به خدا پناه بردم] و خداوند این مرغ را مأموریت داده برایم غذا می آورد و به وسیله ی منقارش آب آماده می کند و به من می دهد تا این که افراد تو مرا به این جا آوردند.» ابراهیم از شنیدن این موضوع شروع به گریستن کرد و گفت: «در صورتی که خداوند ضامن روزی بندگان است و برای آنها حتی در چنین مواقعی روزی می رساند، پس چه حاجت به این همه زحمت و تکلف سلطنت و تحمل آن همه گناه در ارتباط با حقوق مردم و حرص بی جا زدن؟!» اینگونه شد که او از پادشاهی کناره گرفت و زندگی ساده عارفانه برگزید و جز عارفان روزگار گردید. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
از آه مظلوم بترس شیخ بهایی به نقل از عالمی می‌نویسد: دعای مظلوم( بر علیه ظالم) مستجاب است، کافر باشد یا مؤمن چرا که خدا می‌فرماید:« أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذٰا دَعٰاهُ...»(۱) پیامبر (ص) نیز می‌فرماید: دعای ستمدیده مستجاب است. 👈 اگر سؤال شود: چگونه دعای کافر مظلوم مستجاب است با اینکه خدا می‌فرماید: «وَ مٰا دُعٰاءُ الْکٰافِرِینَ إِلاّٰ فِی ضَلاٰلٍ»(۲) 👈 گوییم؛ این آیه در باره ی دعای کافر در آتش است، در آنجا نه ترحمی وجود دارد و نه دعایی مستجاب می‌شود. اما این روایت که نقل کردم در باره ی دنیا است.(۳) ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها [۱] نمل، ۶۲. [۲] رعد، ۱۴. [۳] کشکول شیخ بهایی، دفتر سوم ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
آیه ای برای آخرالزمان خداوند در قرآن می فرماید:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ای کسانی که إیمان آورده اید صبر کنید ویکدیگر را به صبر وادارید و مرابطه نمائید وخدا ترسی را پیشه سازید باشد که رستگار شوید. ➖ امام باقر(ع) تفسیر جالبی از این آیه بیان فرمودند؛«إِصْبِرُوا عَلَی أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَدُوَّکُمْ وَ رَابِطُوا إِمَامَکُمْ الْمُنْتَظَر (ع)». بر انجام واجبات صبر کنید و در مقابل دشمنانتان پایدار باشید و با امام منتظر (ع) ارتباط تان را و (انگیزه دفاع تان از آن حضرت را) حفظ کنید. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
💚اگه عاشق امام زمانی حتما بخوان 👈بگو سیدمهدی منو فرستاد شخصی از شیعیان شهر قطیف حجاز، به قصد زیارت حضرت ثامن الائمه علیه السلام از شهر خود حرکت کرد، او در میانه راه سرمایه سفر خود را گم کرده و حیران و سرگردان ماند و آن چنان درمانده شد که برای خودش نه راه برگشت می دید و نه می توانست ادامه سفر دهد . در آن لحظه چاره ای نمی دید مگر این که به حضرت امام زمان علیه السلام پناهنده شود . در موقع توسل، متوجه شد که سید نورانی و بزرگواری او را همراهی می کند و خطاب به وی می گوید: این وجه را بگیر که تو را به سامرا می رساند، در آن جا نزد وکیل ما حاج میرزا حسن شیرازی می روی و به او می گویی که سید مهدی به شما پیام رساند و گفت: پولی که از مال ما در نزد توست به اندازه سفر زیارتی جدم علی بن موسی الرضا علیهما السلام به حامل پیام بپرداز . مرد قطیفی می گوید: آن بزرگوار را نشناختم و متوجه نشدم از کدام سمت آمده است . عرض کردم: هر گاه به محضر میرزای شیرازی پیام شما را برسانم، از من سؤال می کند سید مهدی کیست و چه نشانه ای داری؟ آن سید شریف به من فرمود: به او بگو، به این نشان که امسال در فصل تابستان شما با حاج ملا علی کنی طهرانی در شام و در حرم عمه ام زینب کبری علیها السلام مشرف بودید، از کثرت زوار و ازدحام جمعیت حرم شلوغ بود و آشغال هایی در حرم ریخته بودند، شما عبای خود را از دوش برداشته و در دست جمع کرده و به آن وسیله حرم را جارو نمودید و آشغال ها را در گوشه ای از حرم گرد آوردی و حاج ملا علی کنی با دست های خود آن ها را برداشته و بیرون برد، من آن جا بودم . ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
ی نکته پولی عراقی ها هم مث ما که به هزار تومن میگیم ی تومن اونها هم به هزار دینار میگن ی دینار ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab