eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
467 ویدیو
176 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💐 دوباره دست او... ✍️ نجمه صالحی انگار دامن زمان بر روی زمین، کش آمده بود و سایه شترها در داغی هوا به رقص! تا آن روز تاریخ، این تصاویر را به خود ندیده بود و بعد از آن هم ندید! همه را به ایستادن دعوت کرده بود، آن‌هایی که پیش رفته بودند، بازگشتند و جامانده‌ها به او ملحق شدند! منتظر بودند تا سخنان‌مهم این مرد‌ بزرگ را بشنوند، تا از یمن ولایت، جان و دلشان تطهیر شود، تا راه را گم نکنند! دست او را در دست گرفت تا غدیر شود ندای آزادی! دست پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وسلم در دست مولود کعبه بود! البته اولین بار هم نبود، بارها علی، وصی او معرفی شده بود، اولین بار در دعوت خویشان بود!‌ بارها و بارها تکرار کرده بود، اما این بار خواست اتمام حجت کند؛ پس دست در دست او، با صدای بلند گفت: او ست مردم، بعد از من امام! «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ☘️الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ☘️ @HOWZAVIAN
♦️دغدغه تربیت نسل، از فلسطین تا ایران ✍️نجمه صالحی، مدرس حوزه تصور کنید در خانواده‌ای زندگی می‌کنید که جرأت ابراز احساسات‌تان را ندارید! تصور کنید در مکانی زندگی می‌کنید که جرأت ابراز اعتقادات‌تان را ندارید! تصور کنید در جمع فامیل و دوستان، نظر شما با دیگران متفاوت است اما حق ابرازش را ندارید! در این شرایط شاید اولین کاری که به ذهن خطور می‌کند «همرنگ جماعت شدن» باشد! اما اگر همه اشتباه کرده باشند چه؟ خلاف جریان حرکت کردن سخت است و انتخاب درست سخت‌تر! بنا بر انواع حرکت تاریخ در فلسفه نظری تاریخ، گاه آدم‌های خاص برخلاف جریان حرکت می‌کنند و حتی جان‌شان در راه این انتخاب، از بین می‌رود! دیروز که گوشه‌ای از داستان زندگی و شیعه شدنش و‌ هجرت به ایران را بازگو کرد، فهمیدم او نیز راهش را خلاف جریان حرکت اطرافیانش انتخاب کرده، حتی‌ همکلاسی‌هایش تعجب کردند! می‌گفتند ما در خانواده شیعه متولد شدیم اما تو...! جرأت ابراز عقیده‌اش را نداشته حتی در خانه پدری! اما با وجود اختلاف مذهب با آن‌ها، نگران جان‌ خانواده‌اش بود نه خودش! اگر در کشورش(فلسطین) متوجه مذهبش می‌شدند، خانواده‌اش را آزار می‌دادند! می‌گفت به معجزه امام زمان عجل الله فرجه به ایران آمده! دغدغه‌اش تربیت نسل علوی بود! با هیجان از جریان‌های اختلاف عقیده‌اش با دیگران می‌گفت که ناگهان یکی از دوستانش از جا بلند شد و او را در آغوش گرفت! چشمان برخی از آن‌ها بارانی شده بود! به او گفتند: «حتما خاطراتت را بنویس!» گفت: «بعد از ازدواج!» به او گفتم: «جزو دعاهایمان شدی!» @AFKAREHOWZAVI