eitaa logo
نویسندگان حوزوی همدان
342 دنبال‌کننده
543 عکس
278 ویدیو
7 فایل
✍️ "یک نویسنده" بی‌تردید نخبه است 🍃 شعار ما: حمایت از نخبگان حوزوی و مبلغان استان همدان 🌱 بازنشر یادداشت‌ شما با این مشخصات پذیرش می‌شود: ۱. نام و نام خانوادگی: ۲. از استان: ۳. نشانی کانال شخصی: تنها مرجع دریافت آثار👇 @Jahaderevayat #جهاد_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️دنیا دریای عمیقی است، اگر می‌خواهی غرق نشوی...👇 🔹امام کاظم علیه‌السلام: يَا هِشَامُ‌...إِنَّ لُقْمَانَ‌ قَالَ لاِبْنِهِ... يَا بُنَيَّ إِنَّ اَلدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيقٌ قَدْ غَرِقَ فِيهَا عَالَمٌ كَثِيرٌ فَلْتَكُنْ سَفِينَتُكَ فِيهَا تَقْوَى اَللَّهِ وَ حَشْوُهَا اَلْإِيمَانَ‌ وَ شِرَاعُهَا اَلتَّوَكُّلَ وَ قَيِّمُهَا اَلْعَقْلَ وَ دَلِيلُهَا اَلْعِلْمَ وَ سُكَّانُهَا اَلصَّبْرَ... 📚 اصول کافی / کتاب «عقل و جهل» 🔻«همانا دنیا، دریایی ژرف است در این دریای عمیق مردمان بسیاری هلاک شده‌اند اگر می‌خواهی غرق نشوی باید کشتی تو تقوا و درون این کشتی ایمان باشد و بادبان کشتی تو توکل و ناخدای آن عقل، و راهنمای آن علم و لنگرش صبر باشد.» 👈 چند مفهوم در روایت آمده که باید به معنای صحیح آنها توجه شود: تقوی ایمان توکل عقل علم صبر 1⃣ اگر می‌خواهی در این دنیا غرق نشوی کشتی تو باید «تقوا» باشد و درون این کشتی باید «ایمان» باشد. در واقع می‌خواهد بفرماید که ایمان باید در درون جان باشد تا تقوای بیرونی بتواند تحقق پیدا کند. 2⃣ می‌فرماید بادبان کشتی تو باید توکل باشد. نقش بادبان سرعت بخشیدن به حرکت کشتی است، توکل سبب می‌شود که کشتی نجات انسان که تقوا است، در دریای عمیق دنیا با سرعت حرکت کند و در گردابها توقف نکند. توکّل یعنی پس از انجام مقدمات لازم ترسی از عدم موفقیت نداشته باشد و با ارادهٔ قوی برای رسیدن به مقصد اصلی تلاش کند و بداند خدا او را کمک می‌کند. 3⃣ ناخدای این کشتی، عقل است. کار ناخدا مدیریت کشتی است. عقل انسان را مدیریت می‌کند. اگر این کشتی ناخدا نداشته باشد، حرکت می‌کند اما گاهی تند می‌رود و گاهی کند. 4⃣ و راهنمای آن باید عقل باشد. کشتی علاوه بر بادبان و ناخدا نیاز به راهنما هم دارد تا مسیر خود را پیدا کند عقل این کشتی را مدیریت می‌کند اما علم است که مقصد را به عقل نشان می‌دهد. اگر انسان عالِم نباشد، تقوا به تنهایی او را به مقصد نمی‌رساند. علم، سمت و جهت مقصد را به انسان نشان می‌دهد، علم راهنما است اگر انسان نداند به کدام جهت باید حرکت کند به مقصد نمی‌رسد. 5⃣ حضرت می‌فرماید: سکّان کشتی تقوا، صبر است. سکّان وسیله‌ای است که در انتهای کشتی نصب می‌شود و برای تغییر جهت کشتی در دریا می‌باشد. عقل می‌خواهد کشتی تقوا را به سمت هدف والای انسانی حرکت بدهد اما شهوت اجازه نمی‌دهد، غضب اجازه نمی‌دهد، در اینجاست که نیاز به سکّان پدید می‌آید تا در مسیر قرار بگیرد، یعنی نیاز به مقاومت پیش می‌آید، که این مقاومت همان صبر است. یعنی صبر بر طاعت، صبر معصیت، صبر بر مصیبت تا کشتی در جهتی که مقتضای علم است حرکت کند. محمد مهدی الوندی @howzavian_hamedan
هفتۀ وحدت؛ کدام وحدت؟! 🔻در هفته وحدت هستیم، با شعارهای شیک، نمایشی و باب دندان. اما واقعیت این است که علی‌رغم همه تلاش‌ها همچنان هزینۀ (جانی و مالی)، وقت، نیرو و امکاناتی که در کشورهای اسلامی، صرف مجادلات و تقابل مذهبی می‌شود، حیرت‌انگیز و سر به آسمان‌ها می‌زند. 🔻تصور کنید اگر همین سرمایه‌ها صرف اخلاق یا آشنایی مردم با زیست مدنی یا حقوق‌شان ‌می‌شد، بسیاری از مشکلات جهان اسلام به‌آسانی حل می‌شد. 🔻روزانه میلیون‌ها مراسم مذهبی در جهان و هزاران سخنرانی و مقاله و ده‌ها شبکۀ ماهواره‌ای و سایت و صفحه و ... صبح تا شب مشغول اثبات حقانیت آن و کفر این هستند. اگر همین مقدار کوشش و هزینه، مثلا صرف آموزش‌ خواندن و نوشتن یا بهداشت یا هنر یا حقوق شهروندی می‌شد، چه اتفاقی که در این ممالک رخ نمی‌داد؟ 🔻اگر قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، دستور داده بود که مسلمانان همدیگر را تکفیر و خون هم را بریزند و به یکدیگر رحم نکنند، آنان بیش از این تیغ بر روی هم نمی‌کشیدند که در این سال‌ها کشیده‌اند. گویی قرآن اصلاً نگفته است «انما المؤمنون اِخوة»! 🔻بله، آنچه ما را بیچاره کرده است اختلافات نیست، حساسیت بیمارگونه و هیستریک و سادیستیک (Sadism) به این اختلاف‌ها و تفاوت‌ها است. اگر این جملۀ «اختلاف اُمتی رحمة» (اختلاف در امت من رحمت است) واقعا از پیامبر(ص) باشد، کمتر از معجزۀ شق‌القمر نیست. 🔻تفاوت‌ها همیشه بوده و از میان نمی‌روند؛ اختلاف‌ها -آن هم عقیدتی- هرگز به خط پایان نمی‌رسند و همسان‌سازی ابداً ممکن نیست. اما آنچه مهم است استقلال زیست اجتماعی و عملی مسلمانان از اختلاف‌ها و تفاوت‌های نظری و توجه به منافع مشترک‌شان است. 🔻نگون‌بختانه و شور وضعانه اما چیزی که عیان است این که این دور باطل [تقابل] بین امت اسلامی، همچنان تا نفخ صور و الی یوم‌القیامه ادامه داشته، هزینه خواهد ساخت و رنج‌‌ بر رنج افزوده، جان‌ها را ناامن و اشک‌ها را جاری‌تر و آرزوها را بر باد خواهد داد. و این نامی جز نابخردی و بلاهت مزمن ندارد! ✍️ علی خسروی @bahr_dar_koze @howzavian_hamedan
۲۷ شهریور، روز شعر و ادب فارسی بسیاری از بزرگان و دانشمندان محبوب، «زبان» انتقال پیام‌شان را «شعر» برگزیده‌اند. شعر لطیف‌ترین آورده بشر برای بیان مقصود و هرچه قابل تحمل‌تر کردن محنت‌کدۀ زمین است؛ شعر، فریادرس دل‌های چرا و چگونه است. قالب شعر، زبانی فوق‌العاده پیچیده و شگفت‌انگیز است. چندگونگی و چندگانگی، افزون بر گستردگی از خصوصیات این زبان است. شاعر، از محارم راز است؛ گوش در ملکوت دارد و دهان در عالم مُلک و آنچه را که از ملکوت می‌شنود باز می‌گوید. در واقعۀ غدیر و ابلاغ ولایت امیرمومنان(ع) وقتی «حسان‌ بن‌ ثابت» از صحابی پیامبر و برترین شاعران عرب، در مدح امیرالمومنین(ع) قصیده‌ای نيكو و شایسته سرود، رسول‌خدا(ص) به او فرمود: «روح القدس تو را تأیید کرده است.» یعنی این ابیات از فرشتۀ پاک الهام گرفته‌ شده است. مولوی با اشاره به همین باور است که می‌گوید: ای که میان جان من تلقین شعرم می‌کنی گر تن زنم خامش کنم ترسم که فرمان بشکنم یا این بيت مشهور حافظ که بی‌‌اشارت به این عقیده نيست: در اندرون من خسته‌دل ندانم كيست كه من خموشم و او در فغان و در غوغاست حتی آن شاعران که زبان شیطان‌اند نیز شعر خود را از آسمان‌ها دزدیده‌اند. در بیان قرآن(حجر۱۸/۱۷) وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُل شَيْطَان رَجِيمٍ/إِلَّا مَن اسْتَرَق السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَاب مُبِين. به قول حافظ: مدعی خواست که آید به تماشا گه راز دست غیب آمد و بر سینۀ نامحرم زد پرواضح که شاعران و بزرگانی چون حافظ، نظامی، فردوسی و حتی شهریار، فراتر یا متفاوت از گفتمان‌های زمانۀ خود می‌اندیشیده‌اند. این بیان شاگرد ممتاز مکتب قرآن، معلم مجهز عرفان، آیت‌الله جوادی، آمل و ایران قابل تأمل است: «مرحوم ابن‌بابویه قمی در پایان کتاب «من لایحضره الفقیه» (ج۴،ص۳۷۹) می‌گوید: این‌ها کلماتی است که تا پیش از وجود مبارک پیامبر(ص) کسی این کلمات را نگفت. یکی از آن جمله‌ها این است: «ان من الشعر لحکمه» آنگاه اشعاری نظیر سنایی، ملای رومی، حافظ و مانند آن را مرحوم مجلسی اول، در شرح من لایحضر می‌شمارند که این‌ها به وزن آبرو دادند. این ابیات «انگیزه‌ایست» که با «اندیشه» همراه است؛ یعنی وقتی مطلبی را یک خطیب به نثر بیان می‌کند، یک اثر دارد؛ وقتی همان را به صورت نظم بیان می‌کند، اثر مضاعف دارد. در «نثر» مخاطب، اندیشه است، اما در «نظم» هم اندیشه و عقل‌نظر و هم انگیزه و عقل‌عمل لذت می‌برند. لذا اثر بخشی آن بیشتر است.» باری، آنان که به بهانه‌های مختلف و گاه مقدس چون پاسداری از «مکتب اهلبیت(ع)» به جنگ نظم و صاحبان نامدارش می‌روند، بیگانگی خود از «حکمت» را جار می‌زنند! علی‌خسروی   @bahr_dar_koze @howzavian_hamedan
پیام‌بر آفتاب مرامش، پرده‌های جاهلیت را درید و ظلمت بیداد را آبرو ریخت و شمشیر انتقام و خشونت را بر دیوار تدبیر آویخت و آفاق مهربانی‌اش را تا قاف و عنقا برکشید و آدمی را از وسط اَلوانیت حیات‌ الدنیا به سمت حیات‌‌الآخره کوچید و قید و بندها، غل‌ و زنجیرها، تحقیرها و رنج‌ها را که پیامدِ مدیریت فراعنه است، از دست و پای آدمی گشود و روبید و .. وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ.. بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردن‌شان) بر می‌دارد(اعراف/۱۵۷)، و مبدأ مدنيّت ما را مدینه‌ نمود و پایان نبوت‌اش را آغاز کرامت بنی‌‌آدم و مرحلۀ گذار انسان از شنیدن به اندیشیدن و دست به زانو بردن و ایستادن! آری، تا در نگاه آدمی، امید است، روی فضیلت سوی این خورشید است. 🟢 ولادت‌اش بر همۀ آنان که حقیقت، پاکی، راستی و آزادگی را دوست می‌دارند، مبارک‌باد علی‌خسروی   @bahr_dar_koze @howzavian_hamedan
❗️«رنج فراموشی»❗️ ✍ آیا می‌شود بدون «رنج» زندگی کرد؟! آیا می‌توان از «رنج» رهایی پیدا کرد؟! اصلا «رنج» چیست؟! بشر از چه «رنج» می‌برد؟! آیا از حوادث و اتفاقات ناگوار؟ آیا از بیماری و مرگ و میر؟ از فقر؟ یا از فراموش کردن خود؟! از گم کردن مسیر زندگی؟ از فراموش کردن آسمان و وصلهٔ خاک شدن؟! «رنج» چیست؟ انسان در طول تاریخ از چه چیزهایی رنج کشیده است؟ از ناامنی؟ مریضی؟ بی‌پولی؟ یا بی‌خدایی؟! به ایمن‌ترین جوامع بشری بنگرید. تاریخچهٔ ثروتمندترین افراد را بخوانید؛ آیا دیگر رنجی نمی‌بینید؟! نیچه گفت: خدا مرده است، خدا مرده باقی می‌ماند و ما او را کشته‌ایم. حال چگونه خود را تسلّی خواهیم داد؟ ای انسانِ بی‌خدا، چگونه خود را تسلّی می‌دهی؟! ❤️‍🩹 به کدام ساحل امن پناه می‌بری؟ از چه کسی انتظار کمک داری؟ از خودت؟ از موجودات پست و ضعیفی همچون خودت؟! می‌دانی انسان بی‌خدا چیست؟ یک آب پست که چند سالی خون نجسی در پیکرهٔ بی‌مقدارش جریان دارد و بعد هم جان می‌کند و همین جسم بی‌مقدار، دچار فساد و گندیدگی می‌شود، و دست آخر هم سهم کرم‌های خاک! ای انسانِ بی‌خدا، چگونه خود را تسلّی می‌دهی؟! ▪️ای‌ رنج کشیدگان عالَم، کجا دنبال مرهم زخم‌های خود می‌گردید؟ در «دانش»؟ می‌خواهید باز این حرف را تکرار کنید که «Science is the cure»؟ «دانش» درمان دردهای بشر است؟ کدام علم و دانش؟ همان علمی که نزدیک به ۳۵ میلیون کشته و زخمی در جنگ جهانی اول به جای گذاشت؟ همان که بیش از ۷۰ میلیون کشته در جنگ جهانی دوم را سبب شد؟ به آمار تلفات سرخ‌پوستان و بردگان سیاه‌پوست و مسلمانان فلسطین هم دیگر اشاره‌ای نمی‌کنم که واضح است!!! بمب اتم ژاپن را که فراموش نکردید؟ آری «دانش» بدون خدا همین است... ای انسانِ بی‌خدا، چگونه خود را تسلیّ می‌دهی؟! 🌱 اما آن طرف، انگار چیزهای دیگری هست. گویا مسیری برای بشر مشخص شده تا «رنج»هایش را تسلّی باشد. قرآنی هست که می‌گوید:‌ «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» و باز می‌گوید: «وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ»... این سخن متفاوتی است. راه جدیدی پیش روی بشر باز شده. «يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» ای انسان می‌بینی؟ خدای تو حتی نمی‌خواهد به سختی بیفتی. چرا تو با اختیار خودت به آغوش رنج می‌روی؟ بگذار بگویم رنج تو از چیست؟ «رنج» تو در «اختیار» است؛ باید «انتخاب» کنی! آری این رنج است؛ «رنج آزادی»! حق داری خودت تصمیم بگیری وارد کدام مسیر شوی، اما قبل از آن، خوب مسیرها را بشناس و بعد انتخاب کن. 🔍 قرآن را بخوان که گفته: «وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا» و بعد انتخاب کن. ❓سخن قرآن چیست؟ آیا می‌گوید انسان اگر در مسیر درست، یعنی همان هدف اصلی خلقت، قرار گرفت، دیگر هیچ رنجی متحمل نمی‌شود؟! پس «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ» چه می‌گوید؟ پس آنجا که گفته «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» منظورش چه بوده؟ این‌ها رنج است دیگر، مگر نه؟! نمی‌دانم، شاید باید به سوال اول بازگردیم؛ «رنج» چیست؟ انسان از چه چیزی «رنج» می‌برد؟ از خوف و جوع و نقص در اموال و انفس و ثمرات؟ ❗️یا از «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ»؟! 👈 «رنج» انسان، «فراموشی» است. او گمشده است و از حیرت و تنهایی «رنج» می‌برد. او تنها مانده، چشمانش را بسته است و فراموش کرده است؛ همه چیز را فراموش کرده است؛ خالقش را، قلبش را، روحش را، ایمانش را، او خودش را فراموش کرده است...🥀 و تو ای انسانِ بی‌خدا! نه تنها در «رنج» دائم به سر می‌بری، که تو خود، رنجِ عالمی؛ تو خودت مایهٔ رنج بشریت هستی. تو هستی که ۴۰ هزار نفر را در فلسطین به خاک و خون کشیدی. این چه رنجی است که دامن‌گیر عالم و آدم شده است؟! آری ای رنج‌کشیدگان عالم! چگونه خود را تسلّی می‌دهید؟! فریاد بشریت برآمده است که: «می‌خواهم زندگی کنم؛ می‌خواهم زندگی کنم و رنج نکشم» زندگی کن! چشمانت را باز کن و خودت را پیدا کن. نگاهی به بالا بینداز، دستی از آسمان به سویت آمده، می‌خواهد تو را بالا بکشد، می‌خواهد از رنج رهایت کند، بگیر دستش را...🍃 ⚠️ ای انسان بی‌خدا، آنچه که به خاطرش زندگی کرده‌ای و هنوز هم می‌کنی، دروغ و نیرنگ است. غلط است. زندگی و مرگ را از تو پنهان می‌کند، خودت را از تو پنهان می‌کند... 🔻تو چشمانت را بسته‌ای، همه چیز را فراموش کرده‌ای؛ این «رنج» است؛ «رنج فراموشی»...محمد مهدی الوندی @howzavian_hamedan
نبرد اراده و عربده 🔻جنگ در فهم کلاسیک نظامی‌گری بعد از جنگ‌ جهانی دوم، همواره استوار بر دوگانه «عربده و ارعاب» بود. 🔻ظرفیت و حیثیت پیروزی در چنین آوردی، در وحشتی داشت که مطابق آن، عنصر پیروز در «نبرد عربده‌ها» و «ماراتن وحشت» بتواند با عربده‌ای افزون‌تر، طرف مقابل را خائف و مرعوب خود سازد. در واقع در چنین آوردگاهی طرف مغلوب آنی بود که قبل از جنگ، توحش ناشی از جنگ و مهابت جنگ‌افزارانه حریف، ایشان را ترس‌آلود و زمین‌گیر می‌کرد. 🔻بحران موشکی خلیج خوک‌ها در ۱۹۶۳ مدلی برجسته از چنان نزاعی بین واشنگتن و مسکو بود که طی آن جان‌اِف‌کِندی توانست در نبرد عربده‌ها، زبردستانه خروشچف را با اتکای بر عربده افزون‌تر نظامی مرعوب و وادار به عقب‌نشینی کند. 🔻مشکل رژیم موقت صهیونیستی و پایوران بی‌مقدارش در منازعه با ایران، توقف ایشان در ترمینولوژی میلیتاریسم(نظامی‌گری) جنگ سرد است. 🔻این روزها نتانیاهو همانقدر اشتباه می‌کند که دیروز ترامپ و پیش‌تر بوش پسر و همه رئوسای جمهور آمریکا کردند! همانانی که خولی‌وشانه به ایران طعنه می‌زدند که «در نبرد با تروریست یا با مائید یا بر ما» و رهبر ایران ناخائفانه ایشان را شماتت کرد «نه با شمائیم نه با تروریست‌ها»! 🔻یا ۷ مه ۲۰۱۹ واشنگتن با دادار دودور عزیمت ناو هواپیمابر آبراهام لینکن را برای چندمین بار به قصد ارعاب ایران هشدار فرمائی کرد اما برخلاف تصور، جمهوری‌اسلامی نه تنها دچار واهمه نشد بلکه ناباکانه خبر از خرامش شکار به شکارگاه داد! 🔻امروز نیز رژیم موقت و تروریسم دولتی اسرائیل با همان ادبیات منقضی شده، نابلدانه می‌کوشد ایران را از موضع «ترورسالاری» خائف و مهزوم خود کند. 🔻مشکل اسرائیل با ایران آن است که سازۀ نظامی‌اش برخوردار از عدم تقارن با میلیتاریزم ارزش‌محور ایران است. اسرائیل همانند پدر خوانده‌اش، برای جنگیدن تنها یک چیز را می‌داند و آن این که طرف مقابلش موظف به ترسیدن باید باشد و مشکل ایران نیز آنست که برخلاف توقع آنها «بلد نیست» بترسد! 🔻جنگ نوین برخلاف نشانگرهای جنگ سرد، جنگ اراده است و نه عربده! علی‌خسروی   @bahr_dar_koze @howzavian_hamedan
✍️یک نویسنده، بی تردید نخبه است✍️ 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃اینجا فضایی برای نشر دیدگاه نخبگان حوزوی استان همدان است. ✒️✒️✒️یادداشتها و نظرات خود را برای ما بفرستید. 🔰کانال کشوری نویسندگان حوزوی @howzavian 🔰کانال نویسندگان حوزوی همدان @howzavian_hamedan @howzavian_hamedan
🔸سبک‏باری و سبک‏بالی ✍️ علی خسروی در توصیف بعثت رسول‌خدا(ص) و لحظات آغازین رسالت نقل شده است که فرشتۀ حامل وحی جبرئیل، بازوی پیامبر(ص) را گرفت و فشار داد، یا در بعضی از منابع، بازوی حضرت را گرفت و تکان داد که این تکان دادن می‌تواند به نوعی نشانۀ تکانده و «سبک‌شدن» باشد که مهمترین و ضروری‌ترین پیش نیاز یک زندگی اخلاقی و معنوی است. البته سنگینی و گران‌جانی برای «آن صدر نشین سدره منزل» منتفی و بلاموضوع بوده و آنچه مطرح است متناسب با شأن والای آن حضرت می‌باشد. حضرت موسی(ع) نیز وقتی به رسالت مبعوث می‌شود، خطاب می‏آید: فاخلع نعلیک(طه/۱۲)، مفسران گفته‌اند: مراد از آن ترک تعلقات و سبک شدن است. صائب تبریزی می‌گوید: سبک نساخته از دانه خویش را چون کاه امیـد جـاذبـه از کهـربـا نبـایـد داشـت .. یک‌بار با خود اندیشیدم اگر فقط یک جمله از نهج‌البلاغه را برگزینم، کدام را انتخاب می‌کنم؟ این جمله در ذهنم حضور یافت که صاحب مرتبۀ ارجمند ولایت و پرده‌دارحرم سترخدا و آموزگار بزرگ جهاد اصغر و اکبر می‌فرمایند: تَخففوا تَلحقوا (خطبۀ۲۱)، سبک‌باری و سبک‌بالی شرط وصال می‌باشد. قلب سلیم نیز که تنها وسیلۀ نافع در روز حساب است(شعرا/۸۹)، دلی است که «ز هر چه رنگ تعلق(بل تعین) پذیرد» آزاد باشد. چنان که گفته‌اند دستور زبان معرفت این است: نیستم، نیستی ، هست! ماه‌مبارک رمضان فرصت ارزشمند و قابل اغتنامی است برای سبک ساختن همین جان: اگر به روزه توانی سبک کنی جان را به اوج ‏قرب توانی پرید چون شهباز بگوی ترک تنعم به رغـم‏ خـواهش تن بیا و پرورش جان خویش را پرداز ... @bahr_dar_koze @howzavian_hamedan
☑️ غلام همت آن نازنینم ... ✍ علی‌خسروی دقیق‌ترین قضاوت‌ و درست‌ترین داوری دربارۀ یک «مرد» را باید از «همسرش» شنید و بس؛ چرا که تعریف، تمجید و یا تقبیح‌های دیگری [مثل والدین] ناخالص و دارای سوگیری و آغشته به حب و بغض است و نمی‌تواند معیار قابل اعتنایی برای داوری باشد. اگرچه همسران نیز گاهی از همدیگر تعاریف مبالغه‌آمیز دارند اما وقتی پای آوردن «ایمان» به ادعای «غیبی» و ملکوتی طرف مقابل باشد ماجرا بسیار متفاوت می‌شود. از همین جهت است که به نظر من، پیامبر رحمت اگر هیچ معجزه‌ای در انبان نداشت جز همین تصدیق حضرت‌خدیجه، در صدق ادعایش در ارتباط و اتصال به وحی و آسمان کفایت می‌کرد. ایمان خدیجه به «پیغام‌بری» پیامبر ـــ و نه صرفاً «خوب» و «باشرافت» بودن او ـــ در بدایت نبوت، آن هم بدون درخواست معجزه، و پس از آن مرحمت و صَرف تمام اعتبار و سرمایه فَرشی و مادی و معنوی خود به پای این «ایمان» یعنی، این بانوی عرش‌نشین واجد فهمی عمیق و خِردی آخربین و فرازمانی بوده است. به قول خواجه شیراز: سحــــــر بلبل حكايت با صبا كرد كه عشق روی گل با ما چه‌ها كرد از آن رنگ‌رخم، خون در دل افتاد وزان گلشن به خـــــارم مبتلا كرد غـــــلام همـــت آن نازنيـنــــــــم كه كار خيــر بی روی و ريا كــرد. این كار خير و بی روی و ريای حضرت خدیجه(س) بود كه پيامبر مهربان(ص) را نه يک روز، نه یک هفته و نه یک ماه، كه يک‌سال و بلکه تا پایان عمر سوگوار و غم‌زده فراقش کرد. @howzavian_hamedan @bahr_dar_koze
◻️«حکومت اسلامی» و «اقامه نماز» ✍️ احمدحسین شریفی [یک] در منطق قرآن، نخستین مطالبه‌ خدای متعال از حاکمان و مسئولان و مدیران جامعه اسلامی «اقامه نماز» است؛ «مطالبه اقتصاد اسلامی» و «سایر ارزش‌ها» در مراحل بعدی‌اند: الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ (حج، ۴۱) [دو] بر همین اساس بود که یکی از مهم‌ترین مطالبات علیه السلام از دولتمردان خود، اهتمام به نماز و تلاش در جهت اقامه نماز بود. آن حضرت در نامه‌ای (نامه ۵۲) خطاب به همه استانداران و فرمانداران خود،(که البته هم امام جماعت بودند و هم امام جمعه؛ برخلاف مدل تحقق‌یافته در جمهوری اسلامی) ضمن ترسیم دقیق اوقات نمازهای پنج‌گانه، از آنان خواست که با دقت این اوقات را مراعات کنند و در نماز جمعه و جماعات مراعات حال اضعف مأمومین را داشته باشند. و از جمله توصیه‌های او به هنگام انتصاب محمدبن ابی‌بکر برای حکومت مصر، توصیه و تأکید نسبت به نماز اول وقت بود:، فرمود همه کارها و برنامه‌های تو تابع مسأله نمازند. «صَلِّ اَلصَّلاَةَ لِوَقْتِهَا اَلْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لاَ تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لاَ تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لاِشْتِغَالٍ» (نهج‌البلاغه، نامه ۲۷) نماز را در وقت معيّنش بخوان، چنین نباشد که هر وقت بیکار بودی آن را به موقع انجام دهی و هر وقت که مشغول کار بودی، آن را از وقت مقررش تأخیر اندازی! در عین حال این نکته بسیار مهم را گوشزد کردند که: «وَ اِعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاَتِكَ» و بدان كه هر چيزى از عملت تابع نماز است. این جمله نیازمند تبیین است که ان شاءالله در فرصت مناسبی در این باره توضیحاتی را تقدیم خواهم کرد. [سه] از جمله مهم‌ترین عوامل «شکل‌گیری هسته‌های مدافع فسادهای اخلاقی» در دل حاکمیت اسلامی، سهل‌انگاری در اقامه نماز و اکتفا به کارهای شکلی و صوری در این خصوص بوده است. نتیجه این سهل‌انگاری‌ها و ترک فعل‌ها را می‌توان در «نمایش‌های علنی و بدون واهمه‌ی فسق و فجور» نه فقط توسط فاسقان و فاجران بلکه با بهره‌گیری از ابزارها و امکانات مدیریتی و فرهنگی و رسانه‌ای جمهوری اسلامی! مشاهده کرد. توضیح آنکه: ♦️به تعبیر امیرمؤمنان علیه السلام، همه کارها و برنامه‌ها و فعالیت‌های حاکمان اسلامی، تابعی از نگاه آنان به نماز است. سهل‌انگاری در اقامه نماز= سهل‌انگاری در اقامه حجاب و عفاف؛ سهل‌انگاری در اجرای حدود الهی؛ سهل‌انگاری در برخورد با اشاعه شراب و قمار در جامعه؛ سهل‌انگاری در برخورد با ترویج و اجرای موسیقی‌های مبتذل؛ سهل‌انگاری در برخورد با فسادهای ریز و درشت اقتصادی و اداری؛ سهل‌انگاری در امر به معروف و نهی از منکر و .... 🌸 @howzavian_hamedan
◻️دوازده نکته درباره الگوی حکمرانی شهید رئیسی ✍️ احمدحسین شریفی یک. بی‌توجهی به حاشیه‌ها: نه حاشیه‌سازی می‌کردند و نه گرفتار حاشیه‌سازی‌ها می‌شدند؛ دو. مسئوولیت‌پذیری: هرگز نگفت «اختیارات ما کم است»؛ «نمی‌گذارند کار کنیم»؛ «قانون اساسی را باید تغییر دهیم» و ... بلکه در چارچوب وظایف و اختیارات خود شبانه‌روز کار می‌کرد. رهبر انقلاب در تاریخ ۸ شهرویور ۱۴۰۱ گفتند: «اين دولت از فرافكنی و بهانه‌تراشی احتراز كرده و مسئوليّت‌پذير بوده. ما در اين مدّت از مسئولين محترم دولتی نشنفتيم كه بگويند: «نمی‌گذارند كار كنيم، اختيار نداريم، اختيارات دست ما نيست»؛ از اين حرف‌ها نشنفتيم از شما. مسئوليّت‌پذيری خيلی چيز خوبی است؛ می‌گويد «ما هستيم، بايد كار كنيم و كار هم مي‌كنيم»؛ اين نقطه‌ی مثبت بسيار مهمّی است» سه. هرگز از کمبودها ننالیدند. هرگز از ناداشته‌ها نگفتند. هرگز از کارشکنی‌ها گلایه نکردند. چهار. اعتماد به جوانان و امید به آینده؛ تکیه بر ظرفیت‌های داخلی؛ اعتقاد راسخ به شعار ما می‌توانیم؛ به دلیل حضور میدانی در میان مردم و در اقصا نقاط کشور، مشکلات را بهتر و بیشتر از هر کس دیگری می‌دانست؛ اما در عین حال، ظرفیت‌ها و اراده‌های بی‌شمارِ معطوف به خدمت را هم به خوبی می‌شناخت. پنج. جزءنگری در عین کلان‌نگری: توجه به امور روزمره و حل مشکلات و مسائل روزمره آحاد مردم؛ در عین توجه به طرح‌های بزرگ و کلان: مثل انتقال آب از دریا به چند نقطه کشور؛ شش. مردمی بودن و مردمی‌کردن حکمرانی: علامت صدق مردم‌مداری، حضور میدانی متراکم و پرتعداد و با کیفیت و مؤثر شهید رئیسی در میان مردم بود. او می‌کوشید بی‌واسطه دردها و نیازهای مردم و اصناف مختلف جامعه را درک کند. نهضت ملی مسکن برای اقشار کم‌درآمد و فاقد مسکن؛ افزایش ده‌برابری یارانه‌ها؛ اجرای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت؛ هفت. تعامل با نخبگان و گروه‌های مرجع و شخصاً پای سخنان آنان نشستن؛ جلسات مکرر و متعدد با نخبگان و صاحب‌نظران در حوزه‌های مختلف داشتند. سخنان آنان را می‌شنیدند و با آنها گفتگو می‌کردند. هشت. خستگی‌ناپذیری: ثبت رکورد ۴۷ سفر استانی در ۳۳ ماه خدمت داشتند. سفرهایی که آثار مدیریتی بسیار پربرکتی داشت. ۲۸ سفر خارجی به ۲۳ کشور. متنبی می‌گوید: اذا کانت النفوس کباراً/ تعبت فی مرادها الاجسام؛ او حقیقتا خستگی را هم خسته کرده بود. او خستگی را نمی‌شناخت. نه. تواضع و فروتنی: رهبر انقلاب: «جدّاً متواضع بود». من تواضع لله رفعه الله ده. شجاعت و قاطعیت: «ما شخصیت برجسته‌ای را از دست دادیم. برادر بسیار خوبی بود. مسؤول کارآمد و باکفایت و صمیمی و جدی‌ای بود در کشور» (۲ خرداد ۱۴۰۳) یازده. دشمن‌شناسی: رهبر انقلاب: «در مرزبندی با دشمنان انقلاب صراحت داشت. ... دو پهلو صحبت نمی‌کرد. ... به لبخند دشمن اعتماد نداشت» (۱۴/ ۳/ ۱۴۰۳) دوازده. کار جهادی بی‌توقع: او در دوران مدیریتی خود رکوردهای بی‌سابقه‌ای را ثبت کرد. به عنوان مثال: ثبت رکورد پایین‌ترین نرخ بیکاری در ۴دهه بعد از انقلاب؛ ثبت رکورد بالاترین حجم ترانزیت در ۲دهه اخیر؛ ثبت رکورد بزرگ‌ترین پروژه آبرسانی خاورمیانه؛ ثبت رکورد بیشترین سفر استانی؛ ثبت رکورد بیشترین سطح پوشش بیمه در کشور. اما این حجم بی‌سابقه از کار و فعالیت، هرگز او را دچار عجب و غرور و تکبر نکرد. بلکه هرگز ذره‌ای توقع قدردانی و تشکر از ناحیه دیگران را هم در او تقویت نکرد. او به راستی و صادقانه خود را طلبه‌ای ساده می‌دانست که افتخارش خدمت به مردم است. @howzavian_hamedan