eitaa logo
نویسندگان حوزوی خراسان
437 دنبال‌کننده
918 عکس
146 ویدیو
24 فایل
✍️یک نویسنده، بی تردید نخبه است✍️ 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃اینجا فضایی برای نشر دیدگاه نخبگان حوزوی استان خراسان رضوی است. https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b ✒✒✒ارسال یادداشت‌ها و نظرات 👇 @Saleh117 #جهاد_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 گزارش یک جلسه ✍️ سید محمدحسین دعائی روز گذشته، به دعوت عزیزان سازمان صدا و سیما، در جلسه ارزیابی برنامه سحرگاهی رادیو خراسان شرکت کردم. شکر خدا جلسه نسبتا خوبی بود. بعد از پخش خلاصۀ یکی از قسمت‌های برنامه، هر یک از حاضران نظرات خود را بیان کردند. بنده هم بعد از قدردانی و ابراز خرسندی از حضور در جلسه، صرفا رئوس برخی از نکات انتقادی و اصلاحی که به ذهنم می‌رسید را عرض کردم. در پایان نیز دوستان دست‌اندرکار، ضمن ابراز ناراحتی از یادداشت انتقادی حقیر و دفاع از نتیجۀ زحمات خود، به طرح برخی از موانع و مشکلات کار پرداختند. البته ناگفته نماند که علی‌رغم سعه صدر مسئولان محترم و برخورد بسیار خوب عزیزان، متأسفانه نه فرصت کافی و فضای مناسبی برای طرح دقیق همه نکات و مطالب فراهم بود و نه چشم‌انداز روشن و ساز و کار مشخصی برای تحول در برنامه تعریف شد. در پایان تذکر دو نکته را ضروری می‌دانم: ۱. برنامۀ «نسیم سحری» ـ مثل دیگر برنامه‌های رمضانی صدا و سیما ـ نقطۀ تلاقی سه امر مهم، یعنی: «ماه مبارک رمضان»، «رسانه» و «نیازهای فکری، فرهنگی و معنوی جامعه» است. فلذا جا دارد که هم سرمایه‌گذاری ویژه‌ای روی این برنامه صورت گرفته و هم حساسیت ویژه‌ای نسبت به ارزیابی آن وجود داشته باشد. ۲. همیشه افراد حاضر در میدان، یک قدم از بقیه جلوترند. به همین خاطر، خداقوت عرض می‌کنم به دوستان برنامه و امیدوارم که خداوند پاداش خدمت به روزه‌داران و توفیق ارتقاء در این خدمت را به ایشان عنایت کند. پ.ن: توقع به‌حق مسئولان محترم و دوستان برنامه این بود که علاوه بر انتقاد از وضعیت فعلی، پیشنهادهایی برای ارتقاء کیفی آن نیز ارائه شود. به‌علاوه آن‌که اساسا برای تحقق یک تحول، باید نقشۀ راه مشخصی داشت. به همین خاطر در ادامه، به مجموعه‌ای از راهبردها و راهکارهای پیشنهادی برای بهبود وضعیت برنامه اشاره می‌کنم، به آن امید که در آینده‌ای نزدیک، شاهد شکل‌گیری تحولی ریشه‌ای و چشم‌گیر در برنامه‌های دینی شبکۀ خراسان باشیم، ان شاء الله. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
[بخش ۲ از ۲] ۸. برنامۀ «نسیم سحری» نیاز دارد به کارشناسان دینی جدید و متنوع، که هم از فضل علمی برخوردارند، هم بیانی روان و گیرا دارند و هم می‌توانند مطالب خود را به‌شکلی موجز و گویا ارائه دهند. حتی می‌توان در طول ماه، از کارشناسان متعددی در برنامه استفاده کرد. بهره‌گیری از قالب گفتگو ـ و نه سخنرانی یک‌طرفه ـ نیز پیشنهاد دیگری است که در همین رابطه مفید به نظر می‌رسد. ۹. تبیین احکام مورد نیاز و کمتر گفته‌شدۀ ماه رمضان، به‌شکل کاربردی و جذاب، یکی از بخش‌های بسیار مهمی است که جای آن در برنامه خالی است. ۱۰. آیتم چالشی پاسخ به شبهات روزه‌داری، با حضور دختران و پسران جوان، پیشنهاد دیگری است که برای ایجاد تحول در برنامه، مناسب به نظر می‌رسد. ۱۱. تهیۀ گزارشی جامع از نگاه غیرمسلمانان به روزه، همراه با بررسی مناسک مشابه با روزه‌داری در دیگر ادیان و آیین‌ها، حتما می‌تواند به جذابیت برنامه کمک کند. ۱۲. طراحی و تولید آیتمِ «یک جزء، یک نکته»، می‌تواند در ترویج فرهنگِ «تدبر در قرآن» و «توجه به معارف قرآن» مؤثر باشد. ۱۳. پخش گزیده‌هایی از «سخنان اخلاقی و معنوی بزرگان»، «اشعار مناجاتی و موعظه‌ای»، «دعای افتتاح و ابوحمزه» و همچنین گلچینی از مراسم شب‌های حرم مطهر، با مداحی حاج محمود کریمی، قطعا به غنای برنامه کمک می‌کند. ۱۴. نقل برش‌هایی از حالات علماء، اولیاء و شهداء در ماه رمضان نیز قطعا مفید خواهد بود. ۱۵. تولید و پخش نمایش‌های رادیویی یا روایت جذاب یک داستان دنباله‌دار، یکی دیگر از عوامل ایجاد جذابیت در برنامه است. ۱۶. در بخش گزارش، می‌توان به‌جای طرح چند سؤال کلیشه‌ای و بی‌ثمر از افراد شب‌کار، طیف‌های مختلفی مثل: روزه‌اولی‌ها، جوانان، سالمندان، شاغلان در مشاغل سخت، مسجدی‌ها، خیرین و تازه‌مسلمانان را به‌عنوان سوژه برگزید و با طرح چند سؤال هوشمندانه از آنان، برنامۀ مفید و جذابی را رقم زد. ۱۷. با توجه به اولویت خانواده، اهمیت نقش مادران در ماه رمضان و ضرورت فرهنگ‌سازی برای حل معضل کاهش جمعیت، می‌توان با طراحی یک آیتم اختصاصی برای مادران خانه‌دار، قدم مؤثری در بهبود وضعیت برنامه برداشت. ۱۸. معرفی کتاب‌های مفید برای قشرهای مختلف، همراه با خوانش بخش جذابی از آن‌ها، یکی دیگر از پیشنهادهاست. ۱۹. دعوت از چهره‌های سرشناس و محبوب به برنامه، در کنار معرفی افراد موفق اما ناشناس، یکی دیگر از پیشنهادها برای ارتقاء کیفی برنامه است. ۲۰. برنامۀ «نسیم سحری» یکی از بهترین‌ها فضاها برای راه‌اندازی پویش‌های مختلف، مثل پویش کمک به نیازمندان است. ۲۱. گنجاندن بخش مسابقه در برنامه، البته همراه با جائزه، حتما به رونق آن کمک می‌کند. ۲۲. ایجاد آیتمی برای پاسخ به سؤالات و شبهات مخاطبان، به‌علاوۀ پخش پیام‌های مردمی، یکی دیگر از ضرورت‌هاست. ۲۳. فرم برنامه را نیز می‌توان با تنوع آیتم‌ها، لحن پرشور و ادبیات گیرای مجری و همچنین آواها و نغمه‌های جدید مذهبی و معارفی متحول کرد. ۲۴. شاید برنامۀ صبحگاهی «مهربان باشیم» در رادیو معارف، الگوی مناسبی برای ایجاد یک تحول حداقلی در برنامۀ «نسیم سحری» رادیو خراسان باشد. ۲۵. با توجه به مجموع آن‌چه بیان شد، می‌توان به این نتیجه رسید که برنامۀ «نسیم سحری»، علاوه بر تهیه‌کننده، به یک مشاور قوی دینی، هنری و رسانه‌ای احتیاج دارد. ۲۶. برای نگارنده کاملا روشن است که تحقق این قبیل تحولات، پیش از اصلاحات محتوایی و فرمی، نیازمند یک سلسله اصلاحات ساختاری و برنامه‌ای در صدا و سیما و متوقف بر تأمین بودجه از سوی سازمان مرکزی است. آری؛ بیایید برای یک‌بار هم که شده، همه کمک کنیم تا یک «پدیدۀ رسانه‌ای»، نه در شبکه‌های سراسری، که در شبکه‌های استانی کشور رقم خورده و جوانان پُرانگیزه و تحول‌خواه این مرز و بوم، تحقق شعارِ «جوان‌گروی» و «تحول‌گرایی» را در عمل ببینند، ان شاء الله. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 منشور جنبش جهانی جوانان انقلاب ▪️ فهرست توصیه‌های رهبر حکیم انقلاب به جوانان، در دیدار رمضانی با دانشجویان 🔸 بهره‌گیری از فرصت‌های معنوی، مثل ماه رمضان 🔹 استفاده از ادبیات خوب برای بیان مطالب 🔸 خواندن شرح حال شهیدان و الگوگیری از آنان در زندگی 🔹 استحکام‌بخشیدن به مبانی فکری و معرفتی 🔸 سالم‌سازی فعالیت‌ها و جلوگیری از بروز آفات 🔹 خودداری از دوقطبی‌سازی 🔸 مطالبه‌گری واقع‌بینانه، همراه با ارائۀ راه‌حل‌های علمی و قابل‌اجراء برای حل مشکلات 🔹 پرهیز از شتابزدگی، تندخویی و سطحی‌نگری 🔸 خودداری از تمرکز بر مشکلات 🔹 تفکیک مشکلات محلی از مشکلات ملی 🔸 رعایت اخلاص و ترک تلاش برای دیده‌شدن 🔹 پرهیز از انفعال در مواجهه با فضای مجازی و حرکت به‌سمت هدایت این فضا، از طریق ارائۀ فکر، خبر و تحلیل در آن 🔸 درک سختی ادارۀ کشور 🔹 تنظیم فعالیت‌ها با تکیه بر مبانی و با نگاه به افق‌های دوردست 🔸 آماده‌کردن خود برای آینده 🔹 ایجاد تحول در ذهن و واقعیت جامعۀ خود و جهان 🔸 حرکت در صراط مستقیم الهی و جلوگیری از پیدایش هرگونه انحراف 🔹 خودسازی و بنیه‌پروری، با تقویت دین، خرد، علم و عزم، همزمان با عمل به وظائف سیاسی و اجتماعی 🔸 انس با منابع دینی 🔹 ارتباط با متفکران عمیق و امین 🔸 بروزرسانی خود در عرصۀ شناخت نقشه و راهبرد دشمن، یعنی: سیاه‌نمایی و یأس‌آفرینی 🔹 حفظ جدیت در طی راه روشن انقلاب، اسلام، کشور و نظام 🔸 آرمان‌خواهی (به‌عنوان پیشران حرکت)، امیدواری (به‌عنوان سوخت حرکت) و عقلانیت (به‌عنوان فرمان حرکت) 🏷 🆔 @Smh_Doaei https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
🔰 اشارات حضرت آقا در محور مهمِ «استحکام‌بخشیدن به مبانی فکری و معرفتی»: ▫️ هویت: فکر کردن، کار کردن و به عمق رسیدن در مسائل معرفتی ▪️ هدف: درک واقعیات معنوی و الهی به‌عنوان تکیه‌گاه ▫️ نتیجه: استواری قدم، اطمینان دل، استمرار حرکت و افزایش ایمان ▪️ نمونه‌ها: توحید در حاکمیت، عدالت فراگیر، آزادی از عالم ماده و انتظار فرج فعال ▫️ راهکارها: کتابخوانی، تدبر در نهج البلاغه، تأمل در قرآن و الگوگیری از امثال شهید مصطفی صدرزاده ▪️ منابع: آثار شهید مطهری، شهید بهشتی و مرحوم آیة الله مصباح 🏷 🆔 @Smh_Doaei https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
🔰 طرح آیة الله مصباح یزدی برای استقرار شکل جدید مردم‌سالاری دینی ✍️ سید محمدحسین دعائی ۱. هرچند «امام خمینی قدّس سره» در طول دوران نهضت و به‌مناسبت‌های مختلف، مطالب مهمی را دربارۀ ماهیتِ «نظام سیاسی اسلام» و تفاوت‌های آن با دیگر نظام‌های سیاسی بیان کرده و اقدامات مؤثری را نیز در راستای تدوین نقشۀ راه حکومت اسلامی به انجام رسانده بودند، اما به دلائل مختلف، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷، تصویر کامل و روشنی از «شکل حکومت اسلامی و جزئیات ساختاری آن» در دست نبود. به همین خاطر، یکی از جدی‌ترین اقداماتی که در همان ماه‌های ابتدائی بعد از پیروزی انقلاب صورت گرفت، عبارت بود از: «تعیین نوع حکومت» توسطِ «رهبران»، «تدوین قانون اساسی کشور» توسطِ «خبرگان» و «تصویب این دو» توسطِ «مردمان»؛ تعیین، تدوین و تصویبی که زمینۀ ورود نهضت از مرحلۀ «انقلاب اسلامی» به مرحلۀ «نظام اسلامی» را فراهم آورد. ۲. البته مثل همۀ مسائل نظری، دربارۀ «شکل حکومت» نیز از همان ابتداء و در بین نخبگان، دیدگاه‌های گوناگونی مطرح بود که با توجه به طبیعت پیچیده و ذات دشوارِ «نظام‌سازی»، شرائط خطیر کشور در ابتداء پیروزی انقلاب و فصل الخطاب بودن نظر ولی فقیه جامع الشرائط در مسائل اختلافی، به بخش قابل‌توجهی از آن‌ها ترتیب اثر داده نشد؛ دیدگاه‌هایی که می‌توان آن‌ها را در نقدهای واردشده به پیش‌نویس قانون اساسی ـ مثل نقدهای بنیادینِ «علامۀ طهرانی رضوان الله علیه» بر آن ـ یا مباحثات شکل‌گرفته در مجلس خبرگان قانون اساسی رصد کرد. ۳. با آن‌که طبق روال مرسوم در همۀ انقلاب‌ها، تلاش برای تثبیت وضع موجود، راهبرد کاملا معقولی است، اما «جوهر دینی و عقلانی موجود در انقلاب» از یک سو و نقش اساسیِ «شکل حکومت» در مسیر دستیابی به آرمان‌ها از سوی دیگر، رهبران انقلاب را بر آن داشته است که علی‌رغم همۀ محدودیت‌ها و در کنار همۀ اولویت‌ها، بر «ضرورت بازنگری در ساختارهای نظام و بازسازی آن‌ها توسط نخبگان» تأکید کنند؛ تأکیدی که زمینۀ لازم برای تحقق عینی این مهم را فراهم آورده است. ۴. یکی از آن نخبگان و متفکرانی که یقینا بیش از دیگران به اهمیتِ «اندیشه‌های بنیادین» ـ از جمله: مباحث مرتبط با «نظام سیاسی اسلام» ـ توجه داشته و بخش عمده‌ای از بار انقلاب اسلامی در این حوزه را یک تنه بر دوش کشیده است، «مرحوم آیة الله مصباح یزدی رضوان الله علیه» است؛ همان عالم مجاهدی که نه فقط در راستای دفاع از نظام اسلامی، بلکه در مسیر اصلاح، ارتقاء و بازسازی آن، به «نظریه‌پردازی» پرداخته و با عبور از کلی‌گویی‌های فقهی و فلسفی، امتداد دادن به مباحث نظری و تبدیل مبانی علمی خود به «مدل‌های عملیاتی»، بستۀ کاملی از یک «اندیشۀ سیاسی» را سامان داده است. ۵. ایدۀ علامۀ مصباح دربارۀ «شکل حکومت اسلامی در دنیای معاصر» ـ که علی‌رغم اهمیت و جذابیتش، آن‌گونه‌ای که باید و شاید مورد توجه واقع نشده و حتی از چشم نخبگان مخفی مانده است ـ یکی از مهم‌ترین نشانه‌های عملیاتی‌بودن و کاربردی‌بودن نظریۀ سیاسی ایشان به‌شمار می‌رود؛ و جالب توجه آن‌که حتی مخالفان و منتقدان آن اندیشمند فرزانه در عرصۀ سیاسی نیز عمدتا به مبادی و مبانی نظریۀ ایشان دربارۀ نظام سیاسی اسلام حمله کرده و کمتر به نقد مدل عملیاتی ارائه‌شده در این نظریه تن داده‌اند؛ حال آن‌که نقد یک نظریه، بدون توجه به مدل عملیاتی مبتنی بر آن نظریه، «نقد روشمند و منصفانه»ای نیست. بر همین اساس، می‌خواهیم با «توصیف طرح علامۀ مصباح برای شکل جدید حکومت اسلامی»، اولا وجاهت، عقلانیت و خلاقیت موجود در نظریۀ سیاسی ایشان را نشان داده و ثانیا با جلب توجه نخبگان به این مدل عملیاتی، زمینۀ نقادی و سپس اجرائی‌شدن آن را فراهم آوریم، ان شاء الله. 📌 متن کامل در خبرگزاری رسا: rasanews.ir/0034Op 🏷 🆔 @Smh_Doaei https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
🔰 خوشا این بزم قرآنی ▪️ در ستایشِ «برنامۀ محفل» ✍️ سید محمدحسین دعائی 🔸 بنا بر نقل دهخدا، «محفل» در لغت، یعنی: جای گرد آمدن، محل ازدحام، محل اجتماع اهل منبر، محل اجتماع اهل طرب، محل قضاوت، محل مؤانست و موافقت، محل اتفاق و عهد و پیمان، میهمانی، گفتگوی دوستانه و بزم. بر همین اساس، اسمِ «برنامۀ محفل» کاملا با مُسمّی است؛ چون این برنامه، همۀ این‌ها بود: هم جایی بود برای اجتماع خانواده‌ها در وقت افطار؛ هم محلی بود برای نشر علوم و معارف قرآنی؛ هم میدانی بود برای ایجاد نشاط معنوی؛ هم فرصتی بود برای سنجش عیار پیشروان و داعیه‌داران؛ هم محیطی بود برای تقویت انس با قرآن؛ هم بهانه‌ای بود برای تجدید عهد با کتاب خدا؛ هم مکانی بود برای یک دورهمی دینی؛ و هم فضایی بود برای برپایی یک «بزم قرآنی». 🔹 یکی از حقائق تلخی که در روز قیامت جلوه می‌کند، شکوۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله از امت خود، به‌خاطر بی‌اعتنائی به «قرآن» و کوتاهی آنان در اداء حق این کتاب آسمانی است: «وَ قَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا.» (فرقان/۳۰) البته طبق بعضی از روایات (ن.ک: بحار الأنوار، ج‏۸۰، ص۳۶۸) خود قرآن نیز این گلایه را به درگاه الهی عرضه می‌دارد. بر همین اساس، می‌توان به اهمیت قرآن کریم و ضرورت توجه ویژه به این معجزۀ جاوید الهی پی برد؛ هم‌چنان‌که می‌توان لزوم تلاش برای رفع مهجوریت از آن در جامعۀ اسلامی را نیز نتیجه گرفت؛ و این مهم، همان هدف والا و ارزشمندی است که «برنامۀ محفل» به‌دنبال تحقق آن بوده است. به عبارت دیگر، «برنامۀ محفل» تلاشی بود برای: معرفی قرآن به‌عنوان یک پدیدۀ دوست‌داشتنی، رخنه در حصار بیگانگی بعضی از مردم با کلام الله مجید و ایجاد زمینۀ لازم برای آشتی ایشان با ثقل اکبر؛ آن هم در وضعیتی که جبهۀ فکری، فرهنگی، رسانه‌ای و تبلیغاتی دشمن نیز با تمام توان، به‌دنبال تخریب جایگاه قرآن در میان مسلمین و قطع پیوند معرفتی و عاطفی آنان با این کتاب آسمانی است. 🔸 ارائۀ هرگونه تحلیل، ارزیابی، انتقاد یا پیشنهادی نسبت به «برنامۀ محفل»، باید با لحاظ نکتۀ پیش‌گفته صورت گیرد؛ زیرا در غیر این صورت، با فهرستی از اشکالات بعضا ناموجه مواجه خواهیم شد که نه تنها گرهی از کار فروبستۀ کشور در عرصۀ فعالیت‌های رسانه‌ای نخواهد گشود، بلکه جوانه‌های مبارکی هم‌چون «برنامۀ محفل» را نیز خواهد خشکاند. 📌 متن کامل یادداشت در خبرگزاری مهر: mehrnews.com/x322wQ 🏷 https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
🔰 اعتراف به «اهمیت ایران در نظم جدید جهانی» ▪️ تأملی در مقالۀ اخیر روزنامۀ «وال استریت ژورنال» ✍️ سید محمدحسین دعائی 📝 خلاصۀ مطالب: 🔸 در روزهای گذشته، مقالۀ اخیر روزنامۀ «وال استریت ژورنال»، با تیترِ "Iran’s New Friends: Russia and China"، با موضوعِ «اتحاد ایران، روسیه و چین» و به قلمِ «دیوید اس کلود» ـ خبرنگار مستقر در دبی ـ بازخوردها و تحلیل‌های مختلفی را به‌دنبال داشته است. در همین رابطه به چند نکته اشاره می‌کنم: 🔹 همان‌طور که انعکاس مقالۀ مورد بحث با عنوانِ «انقلابی جدید و بزرگ در راه است» ـ که نه در تیتر و نه در متن مقاله، اثری از آن نیست ـ نادرست بود، بسیاری از ترجمه‌ها و تفسیرهایی که از این مقاله و طرح ضمیمه‌شده به آن ارائه شد هم غلط بود. 🔸 به‌عنوان مثال، در این مقاله از «ایران»، به‌عنوان یک "Junior partner" برای «روسیه» و «چین» یاد شده است. اما بعضی‌ها با اعتماد به برگردان ابتدائی گوگل، این ترکیب را به «شریک کوچک» ترجمه کرده و آن را تحقیرآمیز دانسته‌اند. غافل از آن‌که تحلیل‌گرانی قبلا از همین ترکیب، برای توصیف نسبتِ «روسیه» با «چین» استفاده کرده‌اند و معنای دقیق آن، «شریک جوان، تازه‌وارد و دارای مسئولیت، قدرت یا نفوذ کمتر» است. 🔹 مهم‌ترین سخن مقالۀ مورد بحث، تصریح بر «آشکارشدن نشانه‌های یک نظم جدید جهانی» و ارائۀ تحلیلی از «نقش‌آفرینی بازیگران مختلف ـ از جمله ایران ـ در این نظم جدید» است؛ همان سخن مهمی که در طول یک‌سال گذشته و مدت‌ها پیش از آن‌که خیلی‌ها به آن بپردازند، بارها از سوی «رهبر معظم انقلاب» مورد تأکید قرار گرفته بود، اما عده‌ای کوتولۀ کندذهن و کج‌فهم یا تعدادی غرب‌زدۀ مکار و نابه‌کار، با کمال حماقت یا وقاحت، به انکار یا تمسخر آن می‌پرداختند و هنوز هم از رو نمی‌روند. 🔸 روزنامۀ «وال استریت ژورنال»، بر موفقیتِ «ایران» در پیوستن به یک «اتحاد ضدغرب» (Anti-Western alliance)، با حضورِ «روسیه» ـ که ایالات متحده و برخی از هنجارهای نظم بین المللی را به چالش کشیده ـ و «چین» ـ که می‌تواند نظم جهانی مبتنی بر قوانین بین المللی را در هر نقطه‌ای از دنیا تغییر دهد ـ تأکید می‌کند؛ و این یعنی: اولا هندسۀ سیاسی جهان، به‌نفعِ «شرق» و ضدِ «غرب»، در حال تغییر است؛ و ثانیا «ایران»، با نقش‌آفرینی جدی در روندها و فرایندهای منجر به این تغییر، توانسته است «بقاء» و «امنیت» خود را تضمین کند. 🔹 اعتراف به موفقیت‌ها و دستاوردهای «ایران» در نتیجۀ اتحاد با «روسیه» و «چین»، مطلب دیگری است که در مقالۀ «وال استریت ژورنال» به چشم می‌خورد. خروج از شرائط موسوم به انزوا، باز کردن یک کانال اقتصادی جدید، عبور از مانع تحریم، نجات از فوریت توافق هسته‌ای با غرب، تقویت بنیۀ نظامی خود در خاورمیانه و نهایتا تضعیف جایگاه ایالات متحده و متحدانش در منطقه، بعضی از موفقیت‌ها و دستاوردهای ایران است که مقالۀ مذکور به آن‌ها اشاره می‌کند. 🔸 در کنار ارائۀ گزارشی از تحولات جاری در جهان، «القاء یک خط تبلیغی جامع برای حمله به جمهوری اسلامی و جلوگیری از تداوم موفقیت‌های او» نیز یکی از اهداف البته پنهانِ «وال استریت ژورنال» از انتشار این مقاله است؛ همان خطی که می‌توان از «تأکید بر ناسازگاری تعامل ایران با روسیه و چین، با شعار نه شرقی، نه غربی» به‌عنوان چکیدۀ آن یاد کرد. حال آن‌که این شعار، منافیِ «سلطه‌پذیری سیاسی»، «وابستگی اقتصادی» و «التقاط معرفتی» است، نه منافیِ «همکاری‌های استراتژیک»، «علیه دشمن مشترک دارای اولویت»، «برای تأمین منافع ملی»؛ همان همکاری‌هایی که از منطق علوی، عقلائیِ «دشمن دشمن تو، دوست توست» تبعیت کرده و حتی اذهان بسیط کودکان و نوجوانان هم ضرورت آن را درک می‌کنند، اما ذهن عده‌ای مثلا سیاستمدار و تحلیل‌گر، خیر. 🔹 پاراگراف آخر مقالۀ «وال استریت ژورنال»، با ارائۀ این جمع‌بندی که گسترش روابطِ «ایران» با «روسیه» و «چین»، او را به‌قدری قوی نخواهد کرد که بتواند «آمریکا» را از منطقه بیرون کرده یا «اسرائیل» را نابود کند، از مهم‌ترین نگرانی غرب برای آیندۀ تحولات جهانی، پرده برداشته است؛ همان آینده‌ای که البته اعتراف مقالۀ مورد بحث به تأثیر جبهه‌بندی‌های جدید در «افزایش طول عمر جمهوری اسلامی برای مدتی نامحدود»، قطعی‌بودن وقوع آن را نوید می‌دهد. 📌 متن کامل یادداشت در «روزنامۀ فرهیختگان»: https://farhikhtegandaily.com/page/237182 🏷
🔰 افراط در نفهمیدن! ▪️ نقیضه‌ای بر سه یادداشت اخیر مهدی نصیری با عنوانِ «آری؛ من یک افراطی بودم» ✍️ سید محمدحسین دعائی 🔸 مهدی نصیری اخیرا نوشته است اگر من، در دورۀ مدیریت روزنامۀ کیهان، افراطی بوده‌ام ـ که بوده‌ام ـ معلوم می‌شود رهبری هم افراطی بوده‌اند؛ زیرا عملکرد من در آن دوره، مورد تأیید و حمایت ایشان بوده است. اما: 🔹 اولا، این‌که رهبری ـ به‌مقتضای جایگاه خود و ضرورت‌های ادارۀ جامعه ـ از جهت‌گیری اصلی او حمایت می‌کرده‌اند، هیچ منافاتی با این ندارد که بعضی از کارهایش را هم صحیح نمی‌دانسته‌اند. 🔸 ثانیا، اصل افراط نصیری، نه مربوط به دورۀ فعالیت او در کیهان، که اتفاقا مربوط به دوره‌های بعد از آن است؛ دورۀ کناره‌گیری از سیاست، دورۀ اخباری‌گری، دورۀ غرب‌ستیزی، دورۀ مخالفت با فلسفه و عرفان و دورۀ تضاد با اساس انقلاب اسلامی؛ همان دوره‌هایی که در هیچ‌کدام، از حمایت رهبر معظم انقلاب خبری نیست. 🔹 و ثالثا، این سخن، شاهد دیگری است بر این‌که نصیری، نه تصور درستی از جایگاه رهبری در جامعه دارد، نه تلقی کاملی از واقعیت‌های ادارۀ کشور. یعنی واقعا نمی‌فهمد که نه دفاع رهبری از یک نیروی فعال در بدنۀ اجرائی، به‌معنای تأیید همۀ کارهای اوست و نه ادارۀ امور کشور، جز با مدارا، تعامل، واقع‌بینی، مصلحت‌اندیشی، بهره‌گیری از توان موجود و تربیت تدریجی نیروها ممکن است. 🔸 آری؛ واقعیت آن است که گاه به‌خاطر بعضی از ضرورت‌ها و مصلحت‌ها، باید با کسی مثل مهدی نصیری هم کار کرد؛ همو که پایه‌های فکری و روحی محکمی نداشت، اهل استقامت در راه خدا نبود، قدر حمایت‌ها و هدایت‌های رهبری را ندانست، خودش را به‌دست تردیدها سپرد، قدم به قدم از جبهۀ انقلاب فاصله گرفت، با دشمنان کینه‌توز اسلام و جمهوری اسلامی هم‌پیاله شد، گوی التقاط و سقوط را از همگان ربود، زیر علم لیبرالیسم و پلورالیسم سینه زد و این روزها متوهمانه در اندیشۀ برپایی یک جمهوری سکولار است. 🔹 پناه می‌بریم به خدا ... 🏷 🆔 https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
🔰 این صدای گرفته ▪️ دل‌نوشته‌ای به‌بهانۀ سی‌وچهارمین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیة الله خامنه‌ای ✍️ سید محمدحسین دعائی دیروز، پیر پیل‌افکن ما، در هشتاد و چهار سالگی، هفتاد دقیقه در مراسم بزرگداشت رحلت امام بزرگوار سخنرانی کرد و البته صدایش گرفت. می‌خواهم از همین صدای گرفته بنویسم؛ همین صدای گرفته‌ای که شنیدنش دلمان را باز می‌کند؛ همین صدای گرفتۀ راهگشا. صدایی که از سال‌ها تکرار حق گرفته، نه از خستگی. صدایی که گرفتگی‌اش عجین با پختگی است. صدایی که در عین گرفتگی، دروازه‌های حکمت را به روی بشر امروز گشوده است. صدایی که در پیچ و خم کوچه‌های شلوغ دهکدۀ جهانی، حامل پیغام‌های مهمی از هفت شهر عشق است. صدایی که به رغم بدخواهان عنود و حسود، اگرچه گرفته، اما همچنان در جهان طنین‌انداز است. آری؛ این صدای حقیقت، صدای اصالت و صدای معنویت است؛ این صدای انقلاب اسلامی است. صدایی که قرآن‌گونه، غبارروب قلب مؤمنان است و آیینۀ دق منافقان. صدایی که به‌سان نسیم، دل تفتیدۀ مستضعفان را خنک می‌کند. صدایی که همچون گردباد، بساط مستکبران را در هم می‌پیچد. صدایی که درس‌ها داده است، سخن‌ها رانده است، خطبه‌ها خوانده است و یادگارهایی ماندگار آفریده است. صدایی که شجاعت و مظلومیت علوی را، هیبت و حکمت حسنی را و عزت و غربت حسینی را با هم دارد. صدایی که شب‌ها نالیده است و روزها غریده. صدایی که به رنگ خداست. صدایی که هیچ‌وقت کم‌فروشی نکرده؛ چه قبل‌ها ـ در اوج جوانی ـ که لاجرعه گوش را سیراب می‌کرد؛ و چه حالا ـ در پختگی پیری ـ که پیاله‌پیاله می‌نوشاند. آری؛ ما با این صدا بزرگ شده‌ایم. ما ـ جوان‌های انقلاب ـ چهل سال است که داریم با این صدا زندگی می‌کنیم. این صدا، موسیقی متن زندگی ماست. تُن این صدا، طنین این صدا، جوهر این صدا، رنگ این صدا، مردانگی این صدا، پختگی این صدا، ملاحت فارسی این صدا، لحن عربی این صدا، گویش معیار این صدا، لهجۀ خراسانی و آذری این صدا و خلاصه جذابیت و نورانیت این صدا، همۀ عشق ماست. ما در تمام این سال‌ها، با طنازی این صدا خندیده‌ایم و با بغض آن گریسته‌ایم. با وقار آن آرام شده‌ایم و با شور آن به هیجان آمده‌ایم. با طمأنینۀ آن بر بالش امنیت آرمیده‌ایم و با نهیب آن از خواب غفلت پریده‌ایم. با لرزش آن لرزیده‌ایم و در آغوش غرش آن غنوده‌ایم. ما درس دین و دنیا را با این صدا آموخته‌ایم. صدایی که صلابت خمینی و لطافت طباطبائی، در آن به هم رسیده‌اند. صدایی که هم ترنّم عرفان را دارد و هم طنین حماسه را. این صدا شاید گاهی بگیرد، اما هیچ‌وقت گم نمی‌شود؛ چون در حافظۀ تاریخی جهان ثبت است؛ چون صدای سخن عشق است. پس برای همیشه ماندن، باید در این صدا گم شد؛ و شده‌ایم. این صدا ـ این صدای سحرآمیز و خاطره‌انگیز ـ همۀ هویت ماست. این صدا، تصویر حقیقی پروفایل ما در دنیای لبریز از مجاز امروزی است. این صدا، نه فقط صدای ملت ایران، که صدای امت اسلامی است؛ صدای همۀ مظلومان و مستضعفان جهان. آری؛ دیروز این صدا گرفته بود؛ و چرا نگرفته باشد؟ اصلا اگر نگرفته بود تعجب داشت. کسی‌که سال‌هاست حنجره‌اش را خنجر کرده است و تیزی کلامش را بر قلب تاریک اهریمن فرومی‌برد، باید هم صدایش بگیرد. تازه این گرفتگی صدا چه اهمیتی دارد، وقتی پیرنامرد مفلوک و خرفت حاکم بر مثلا ابرقدرت دنیا، تا یک مزخرف نامربوط نگوید یا زمین نخورد، روزش شب نمی‌شود؟ الغرض، گرفتگی صدای رهبر عزیزتر از جان ـ که عمرش دراز و پرچمش همیشه بر فراز باد ـ عجیب نیست؛ بلکه این صافی صداهای ماست که عجیب است. آری؛ باید مجروح جهاد تبیین شد که اجرش از شهادت اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. 🏷 🆔 @Smh_Doaei https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
▪️ در مصاحبه با خبرگزاری شبستان عنوان شد: 🔰 مهم‌ترین شاخصۀ «فرهنگ رضوی»، حرکت از «خودسازی» به «تمدن‌سازی» ▫️ بازنشر به‌مناسبت ایام مخصوص زیارت امام رضا علیه السلام 💠 فرهنگ رضوی چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟ ▪️ دورۀ امامت حضرت رضا علیه السلام، به‌مقتضای حکمت بالغۀ الهی و به‌خاطر حضور قهری حضرت در متن معادلات و مناسبات کلان حاکمیتی، به یک معنا «نقطۀ آغاز تبدیل اسلام اهل بیت به یک تمدن جهانی» است. یعنی غیر از مواردی مثل عبودیت، خدامحوری، دین‌مداری، آخرت‌گرایی، توجه تام به شریعت و حسن خلق که در سیره و سبک زندگی همۀ امامان علیهم السلام دیده می‌شود، آن‌چه که به‌طور خاص در سیرۀ امام رضا علیه السلام جلوه داشته و می‌توان از آن به‌عنوانِ «شاخص فرهنگ رضوی» در رنگین‌کمان فرهنگ اهل بیت یاد کرد، مسئلۀ «جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» است. بر همین اساس، تقلیل شخصیت متعالی و چندبُعدی امام رضا علیه السلام به مواردی مثلِ «ضامن آهو» ـ به‌عنوان یک لقب متعارف ـ و معرفی آن حضرت به‌عنوان یک انسان صرفا معنوی، مهربان و متخلق، قابل مساعدت نیست. بلکه باید با تکیه بر لقبِ «عالم آل محمد» و برندسازی اجتماعی و تمدنی از اتمسفر فکری و فرهنگی ایشان، زمینۀ لازم برای تبدیل واقعی و عینی مشهد الرضا علیه السلام به «پایتخت معنوی ایران اسلامی» را فراهم آورد. به عبارت دیگر، مشهد مقدس علاوه بر آن‌که باید قطب اصلی گردشگری دینی و زیارتی باشد، باید به یک پایگاه اصلی برای «نشر معارف حکمی و معنوی شیعه در جهان» ـ با شاخصۀ «توحیدمحوری» ـ و مرکزی برای پشتیبانی فکری، برنامه‌ای و انسانی از ابرپروژۀ «تمدن نوین اسلامی» نیز تبدیل شود. 💠 شهروند رضوی کیست و چه مؤلفه‌هایی دارد؟ ▪️ «شهروند رضوی» کسی است که علاوه بر توجه به حداقل‌های فکری، احساسی و رفتاری تعریف‌شده در دین مبین اسلام، نه فقط به فکرِ «سلوک توحیدی» و «ارتقاء حداکثری معنویت و عقلانیت در وجود خود» است، بلکه به «تلاش بر ایجاد جامعۀ اسلامی و تحقق تمدن اسلامی» نیز اهتمام ویژه‌ای دارد. 💠 آثار و برکات وجودی امام رضا علیه السلام برای ایران اسلامی چه بوده است؟ ▪️ اگر هویت و هدف انقلاب اسلامی ایران، یک هویت و هدف جهانی و تمدنی است، اگر به‌فرمودۀ رهبر معظم انقلاب، «گام دوم انقلاب»، گامی برای «جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» است و اگر طبق آن‌چه گذشت، اصلی‌ترین شاخصۀ فرهنگ رضوی، زمینه‌سازی برای بروز ابعاد تمدنی اسلام اهل بیت و حرکت از «خودسازی» به «تمدن‌سازی» است، می‌توان به این نتیجه رسید که وجود پُربرکت حضرت رضا علیه السلام و آموزه‌های آن امام بزرگوار، یکی از مهم‌ترین پشتوانه‌های علمی و معنوی ایران اسلامی در این مسیر می‌باشد؛ همان گنجینۀ گرانبهایی که گویا از قرن‌ها قبل، توسط خداوند رحیم، حکیم و قدیر، برای ملت بصیر ایران اسلامی ذخیره شده است. اگر خوبانی مثل شهید سلیمانی عزیز، با توسل به ساحت مقدس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و با تکیه بر موهبت‌های فکری و معنوی آن امام همام، هم سیر روحی خود را سرعت داده و هم جایگاه انقلاب اسلامی و جبهۀ مقاومت را در دنیای امروز تثبیت کرده‌اند، ما نیز باید این فرصت را قدر دانسته و از حضرت بخواهیم که توفیق سلوک توحیدی، حرکت در خط انقلاب و رهبری، جهاد مخلصانۀ در جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی و زمینه‌سازی برای ظهور ولایت عظمای حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را به همۀ ما عنایت کنند، ان شاء الله. 📌 متن کامل: http://shabestan.ir/detail/News/1218787 🏷 https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan 🆔 @Smh_Doaei
🔰 دانش هسته‌ای دینی | علوم حوزوی سکولار ▪️ درنگی کوتاه بر ماهیت حوزه تراز انقلاب اسلامی ✍ سید محمدحسین دعائی ۱. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند: «العلم ودیعة الله فی ارضه و العلماء امناؤه علیه.» این حدیثی است که در دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با اهالی صنعت هسته‌ای، بر دیوار حسینیه امام خمینی نقش بسته بود. ۲. اگر دانش فهمِ «اقوال خدا» در «کتاب تشریع» دینی است، دانش کشفِ «افعال خدا» در «کتاب تکوین» هم دینی است؛ به‌شرط آن‌که در راستای حاکمیتِ «دین خدا» و گره‌گشایی از «خلق خدا» به کار گرفته شود. ۳. امروز، به برکتِ «انقلاب اسلامی»، شاهد آنیم که «دانش هسته‌ای» هم به یک «علم دینی» تبدیل شده و دانشمندان هسته‌ای، امین این ودیعه الهی در زمین هستند. ۴. حال مبادا «حوزویان» با غفلت از «اسلامی‌سازی علوم انسانی» و «کاربردی‌سازی علوم اسلامی»، از «دانشگاهیان»، در مسیر ایجادِ «تمدن نوین اسلامی» عقب بیفتند. ۵. امروز، علوم حوزوی چقدر «در خدمت زندگی مردم» هستند؟ امروز، علوم حوزوی چقدر در پیشبرد اهداف ملی، منطقه‌ای و بین المللیِ «جمهوری اسلامی» نقش دارند؟ امروز، علوم حوزوی چقدر باعث آبرومندی و سربلندی ایران در جهان شده‌اند؟ امروز، علوم حوزوی، در میانِ «مؤلفه‌های قدرت ایران»، از چه جایگاهی برخوردارند؟ امروز حوزویان چقدر در معرض هجمه و ترور دشمنان هستند؟ و بالاخره این‌که امروز حوزویان چقدر در عملیاتی‌کردنِ «راهبردهای رهبری»، پیشرفت پروژه‌های پیشوای امت و شادی دل نائب امام زمان ارواحنا فداه نقش دارند؟ این سؤالات را جدی بگیریم! 🏷 https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
🔰 وقتی کینه کورت می‌کند ▪️ نگاهی گذرا به دفاعیۀ «مهدی نصیری» از «فیروز نادری» ✍ سید محمدحسین دعائی ۱. همان‌طور که قبلا گفتم، «مهدی نصیری» مسخ شده؛ و هرچه می‌گذرد، این مسخ‌شدگی در او رسوخ بیشتری پیدا می‌کند؛ به‌گونه‌ای که این روزها، در گاه‌شمار فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور، از شرّ هیچ اتفاق کوچک یا بزرگی برای لگد زدن به جمهوری اسلامی و البته رسوا کردن خود نمی‌گذرد. ۲. دفاع اخیر نصیری از «فیروز نادری»، به‌قدری سست و سطحی است که با هیچ منطقی جز «کینه‌ورزی نسبت به انقلاب اسلامی» نمی‌توان آن را توجیه کرد. او از یک سو با بی‌دقتی یا غرض‌ورزی تمام، مخالفت نادری با «اساس اسلام» و «نهاد روحانیت» را به مخالفت با «جمهوری اسلامی» تقلیل داده و از سوی دیگر زمین و زمان را برای اثبات حقانیت و برائت او به یکدیگر می‌دوزد. به میان کشیدن بحث از اقسامِ «کفر»، ارائۀ تحلیلی خام از مقولۀ «استضعاف» و ارائۀ یک بسته‌بندی دینی از «تکثرگرایی» و «اباحه‌گری» در قالب انگارۀ التقاطیِ «عصر حیرت»، بخشی از تلاش مذبوحانۀ نصیری برای دفاع از «شخصیت فیروز نادری» است. آری؛ اشتباه نشود! این‌که «شخص فیروز نادری» و ذات او چه موقعیتی دارد یا این‌که پروندۀ عمر او با چه وضعیتی بسته شد، مورد بحث نیست؛ بلکه سخن در تحلیل آراء و افکاری است که شخصیت او را شکل داده و در آیینۀ گفتار و رفتار او بروز و ظهور پیدا کرده‌اند. ۳. شخصیت فیروز نادری، حتی اگر مستحق مذمت نباشد ـ که هست ـ قطعا شایستۀ تجلیل نیست. زیرا او نه فقط به‌مقتصای مبانی متقن معرفتی، بلکه بر اساس انگاره‌های سست نصیری نیز وضعیت قابل‌دفاعی ندارد. به عبارت دیگر، حتی اگر ملاک قضاوت دربارۀ انسان‌ها، فقط «انسانیت و ارزش‌های اخلاقی» باشد هم نمی‌توان نادری را انسان شایستۀ تجلیلی دانست. زیرا او نه تنها هیچ احترامی برای صاحبان عقیده‌ای غیر از عقیدۀ خود ـ یعنی متولیان نهاد دین ـ قائل نیست، بلکه به‌دنبال شکنجه و کشتن آن‌ها در سیاره‌ای دیگر است؛ و این یعنی اگر دستش برسد و قدرتش را داشته باشد، هم دیکتاتور است و هم مردم‌آزار. ۴. در پایان، این نکته نیز گفتنی است که: دفاعیۀ «نصیری» از نادری، عرصه‌ای است برای رصد تناقض‌های فکری و ریاکاری‌های رفتاری او. به‌راستی چگونه می‌توان نگران دست کوتاه نادری از دنیا، شخصیت او، احترام او و حقوق انسانی و طبیعی او بود، اما در هجمه همه‌جانبه به مخالفان فکری و سیاسی خود، ذره‌ای از این نگرانی‌ها را نداشت؟ یا چگونه می‌توان به «حیرت حداکثری» معتقد بود، اما به‌جای «احتیاط حداکثری»، به «ولنگاری و وادادگی حداکثری» رسید؟ و بالاخره این‌که چگونه می‌توان در مسائل اعتقادی و در مواجهه با دین‌گریزی‌ها و دین‌ستیزی‌های صریح، از آزادی‌خواهی، تکثرگرایی و رواداری دم زد، اما در عرصۀ تقابل‌های سیاسی با جبهۀ انقلاب، اهل موضع‌گیری‌ها و کنشگری‌های بنیادگرایانه، تندورانه و جزم‌اندیشانه بود؟ درست است؛ این‌ها همه نتیجهٔ «کینه‌ورزی» و «مسخ‌شدگی» است. اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا. 🏷 https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
افاضه جدید : آهای روحانیت شیعه! از مجتهد جوان، یاد بگیرید! برای حفظ دین و محو ظلم و فساد، با آمریکا نباید درافتاد، اما با جمهوری اسلامی چرا. چون با آمریکا می‌توان همزیستی مسالمت‌آمیز داشت، اما با جمهوری اسلامی نه. آری؛ ما یک حکومت دموکراتیک می‌خواهیم؛ [مثل ]. پ.ن: ۱. مناظرۀ با ، بیش از آن‌که نشانۀ جسارت حائری باشد، نشانۀ آزادی بیان در جمهوری اسلامی است. ۲. جناب نصیری تا به حال اجازۀ اجتهاد صادر نکرده بودند که کردند. ۳. همان‌گونه که نصیری اعتراف کرده «نظریه ولایت فقیه»، نه یک سلیقۀ شاذ شخصی، بلکه یکی از بروندادهای جدی حوزه علمیه است. ۴. قطعا عالمان موافق این نظریه در اکثریت‌اند. ۵. وقتی کینه کورت می‌کند و به تعصب جاهلی دچار می‌شوی، مهندس‌معمار انقلاب کبیر اسلامی می‌شود «آقای خمینی»، اما شاگرد مردود او می‌شود «مرحوم آیة الله منتظری». 🏷 https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
ولایتمدار عزیز، سلام! بار دیگر توفیق یارمان شده و دست تقدیر، ما را در آستانۀ «غدیر» ـ بزرگ‌ترین عید عالم هستی ـ قرار داده است. «غدير» نماد پیوندِ «توحید» و «ولایت» است. «غدیر» نمود پیوستِ «رسالت» و «امامت» است. «غدير» نمايشگاهِ «ولایة علی بن ابی‌طالب حصنی» است. «غدیر» تجلی‌گاهِ «علیٌّ منّی و أنا منه» است. «غدير» صراط مستقيمِ «عرفان» است. «غدیر» شاهراه وصول به مقامِ «ولایت» است. «غدير» روزِ «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاه» است. «غدير» روز «اللَهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ» است. «غدير» روز محک است؛ روز تمايز ايمان و كفر؛ روز تقابل خلوص و نفاق؛ روز تعارض صفا و حيله؛ و روز تباین نور و ظلمت. «غدير» روز درخشش خورشيد عالم‌تاب حقیقت، از پس ابرهای متراکم غفلت، بر صفحۀ نفس بشریت است. «غدیر» روز صدور امر الهی به لزوم كشف حجاب از چهرۀ تابناک ولايت است. «غدير» روز سرآمدن زمان تقيّه و پیروزی جنود عقل بر جنود جهل است. «غدیر» روز سرسپردگى است. «غدير» روز بيعت‏ با آزادگی است. «غدیر» روز معاملۀ نفس با نفیس‌ترین متاع ملک و ملکوت است. آری! «غدير» روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله، با بالابردن دست على بن ابی‌طالب علیه السلام، پرچم ولایت ازلی او را تا ابد به اهتزاز درآورده و طنین خطبۀ مولویتش را از ناسوت به لاهوت رساند؛ و از همین روست که «غدیر» عيد الله الاكبر است. اما باید بدانیم که «غدیر» تازه شروع ماجراست؛ شروع ماجرایی که همۀ بلادیدگان عصر غیبت، در انتظار پایان خوش آن، دست به دعا برداشته‌اند؛ و چه دعائی بالاتر و مؤثرتر از زمینه‌سازی برای ظهور وارثِ «غدیر»؟ ظهور وارثِ «ذوالفقار»؛ ظهور وارث جلال و جمال علوی؛ ظهورِ «مهدی موعود» که جز به‌دنبال مجاهدت مهدی‌باوران و مهدی‌یاوران محقق نخواهد شد؛ ظهوری که درمان همۀ دردهای ظاهری و باطنی ماست. «غدیر» به ما می‌گوید که اگر كسى همۀ خود را به خدا بدهد، خدا نيز براى اوست. «غدیر» یعنی: اين راه برای همیشه باز است. اما آیا ما را نیت و همت رفتن هست؟ اگر هست، بسم الله ... . 🏷 🆔 @Smh_Doaei https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
🔰 شمه‌ای از شعر ▪️ چند جمله‌ای به‌مناسبت اول محرم، روز شعر و ادبیات آیینی ✍️ سید محمدحسین دعائی «شعر» یعنی زبان زیبایی. یعنی نشان‌دادن بی‌نشان‌ها با انشاء نشانه‌ها. یعنی تصویر لحظات و رشحاتی از تجربیات بدون صورت. یعنی نگاه‌کردن به همه‌چیز از دریچۀ خیال. یعنی تلاش برای ماندگاری در اذهان و قلوب. یعنی ابزاری برای شکل‌دادن به اندیشه‌ها و انگیزه‌ها. یعنی هماهنگی با آهنگ فطرت. یعنی راهی برای دسترسی به سررشته‌های عواطف و احساسات در اعماق وجود مخاطب. یعنی بازی آگاهانه و حکیمانه با جدی‌ترین مفاهیم و مسائل زندگی بشر. یعنی تجلی تنوع افکار آدمی. یعنی شناسنامۀ فرهنگ‌ها و تمدن‌ها. یعنی هنر حِکمی؛ یا حکمت هنری. یعنی شعار پرشور یک شعور. آری؛ «شاعر» باید آن چه از عالم وحی و عقل گرفته است را در عالم خیال پرورش داده و در عالم حس توزیع کند. باید زیبایی را ببیند و به زیبایی بگوید. و چه زیبایی بالاتر و زیباتر از زیبایی زیباترین مخلوقات خالق زیبایی‌ها، یعنی حضرات معصومین علیهم السلام. پس خوشا به حال شاعران آستان اهل بیت. 🏷 https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
🔰 نگاهی گذرا به نقدِ «محسن‌حسام مظاهری» بر «حسینیه معلی» این‌که بخشی از آیین‌های سنتی، قابل بازنمایی رسانه‌ای نبوده و با این‌کار دچار ازجاکندگی می‌شوند، اجمالا درست است. اما نباید به این گزاره کلیت داد و به بهانه آن، از خیر بازنمایی‌های نسبی یا حتی حداقلی گذشت. همان‌طور که مواردی مثل پوشش و گویش اقوام یا برخی از آداب و رسوم آن‌ها، در اماکن و ازمنۀ مختلف قابل نمایش هستند، برخی از آیین‌های عزاداری را هم می‌توان در قاب تلویزیون نمایش داد. درست مثل این‌که افراد متعلق به یک قوم یا ملیت، می‌توانند لااقل بخشی از آیین خاص خود برای عزاداری را در جایی غیر از جای آن، مثل کربلا یا مشهد به نمایش بگذارند. به‌علاوه این‌که اساسا نباید به هویت شکلی و حتی محتوایی عزاداری‌ها اصالت داد. آن‌چه در عزاداری اصالت دارد، نفس اظهار محبت به سیدالشهداء در چارچوب‌های عقلی، شرعی و عرفی است؛ و این همان چیزی است که با رعایت برخی ملاحظات، تا حدود زیادی، در بازنمایی رسانه‌ای عزاداری‌ها محفوظ می‌ماند. نفس تکثر سنت‌ها در فضای عزاداری و تطورات تاریخی آن‌ها که در اکثر موارد، مورد تأیید معصومان و بزرگان دین نیز بوده، شاهد مهمی است بر این‌که اصالت و اولویت، از آنِ روح حاکم بر عزاداری و انگیزه عزاداران است، نه شکل یا محتوای آیین. 🏷 https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
🔰 آیت حکمت ✍️ سید محمدحسین دعائی بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارکنان و خانواده‌های ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، به تنهایی آیت عظیمی است از حکمت، بصیرت، درایت، جامعیت و معنویت این مرد خدا؛ اما افسوس که بسیاری از ما، در حجاب معاصرت گرفتاریم و توان درک این عظمت را نداریم: با تشکر از عوامل عملیات ـ در رده‌های مختلف ـ شروع می‌کند. بر ضرورت قدرشناسی از زمینه‌سازان کار، یعنی: نیروهای قبلی، شهدا و خانواده‌های آنان تأکید می‌ورزد. نشان می‌دهد که از جزئیات عملیات مطلع است و به ابعاد مختلف آن اشراف دارد. تأثیر خانواده‌ها در انگیزش نیروی انسانی و پیشرفت امور کشور را به یاد آورده و آن‌ها را به همیاری و همدلی بیشتر تشویق می‌کند. مبنای قرآنی کار را تبیین می‌کند. دستاوردهای ملی و بین المللی عملیات را توضیح می‌دهد. دلائل فنی اهمیت کار را درک کرده و آن‌ها را با بیانی ساده بازخوانی می‌کند. هم به ضرورت تدریس نتایج علمی کار در دانشگاه‌ها واقف است و هم به لزوم تولید خروجی هنری و رسانه‌ای از آن توجه دارد. به‌طور ویژه بر اهمیت برخورداری از نگرش توحیدی به کارهای علمی، تجربی و نظامی تأکید می‌کند. ربط پیشرفت‌ها با انقلاب اسلامی را نشان می‌دهد. روح انقلابی و معنای استکبارستیزانه کار را تبیین می‌کند. تأثیر توانمندی‌های نظامی و امنیتی بر رشد اقتصادی را یادآوری کرده و بر لزوم بهره‌وری تجاری از این توانمندی‌ها تأکید می‌ورزد. علاوه بر ورود تفصیلی به موضوع خاص جلسه، گریزی هم به مسائل عمومی جامعه می‌زند. با تشکر ابتدائی و دعای انتهائی، وجود رابطه قلبی و عاطفی بین خود و سربازانش را به نمایش می‌گذارد. در مجموع، درس خداشناسی، قدردانی، واقع‌بینی، آرمان‌گرایی، استقامت‌ورزی و سخت‌کوشی می‌دهد. و خلاصه این‌که: برایمان رهبری کرده و لذت ولایت الهی را به ما می‌چشاند. ای کاش قدر او را بیشتر می‌دانستیم ... 🏷 https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
✍ مریم قدوسی، رمان نویس و کارشناس علوم اجتماعی آقاجان دلم اربعین جا مانده در حرم، درست کنار ضریح شش گوشه ات، تنم بهانه ی دلم را می‌گیرد، آقا جان اذن بده برگردم تا دل به دلدار برسد. https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan
🔰 دو پرده از پیامبر کربلا ✍ حجت الاسلام و المسلمین سید محمد حسین دعایی، عضو هیات تحریریه نویسندگان حوزوی خراسان ۱. اگر امام حسین علیه السلام، در جمع جوانمردان آزاده، در کنار قمر بنی‌هاشم و با دستی باز ــ که شاید بر قبضۀ شمشیر هم بود ــ به حُر فرمود: «أ فبالموت تُخوّفنی؟» یا «مرحبا بالقتل فی سبیل الله» امام سجاد علیه السلام هم در جمع زنان و دختران اسیر، در کنار زینب کبری و البته با دستی بسته، خطاب به ابن‌زیاد فرمود: «أ بالقتل تُهدّدنی؟ أ ما علمت أن القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة؟» و این‌گونه بود که منطق و در تاریخ جاری شد. ۲. اگر قمربنی‌هاشم، در آن لحظات آخر، به سیدالشهداء سلام الله علیه عرض کرد: «قد ضاق صدری و سئمتُ من الحیاة و اُرید أن اَطلب ثاری من هؤلاء المنافقین»، امام سجاد علیه السلام هم با وجود مریضی و ضعف شدید، به زینب کبری سلام الله علیها فرمود: عمه جان! به من شمشیری بده تا از فرزند رسول خدا دفاع کنم؛ چراکه: «لا خیر فی الحیاة بعده». و این‌گونه بود که منطق و سامان یافت. https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b
🔰 «عرفان» با طعمِ «زندگی» ▪️ مروری بر مجموعه آثارِ «علامۀ طهرانی رضوان الله علیه»، به‌مناسبت سالگرد رحلت آن عالم ربانی ✍️ سید محمدحسین دعائی در ذهن بسیاری از عموم مردم و حتی خواص، «عرفان و سیر و سلوک» مساوی است با: ریاضت‌های عجیب و غریب، عمل به آداب و مناسک غیرمتعارف، برخورداری از زندگی و زیّ درویشی، عدم پایبندی به ظواهر عرفی و شرعی، بی‌خبری از عالم و آدم، حمله‌های مداوم به پای چوبین استدلالیان، بی‌بهره‌بودن از مهارت‌ها و تخصص‌های علمی، فرار از اجتماع و فعالیت‌های اجتماعی، مخالفت با امر سیاست و حکومت‌داری و بسیاری از مطالب نامطلوب دیگری که در یک مطلب خلاصه می‌شوند: پرت‌بودن از زندگی و واقعیت‌های آن! اما آیا به‌راستی می‌توان همۀ آن‌چه که عرفان و معنویت خوانده می‌شود را با یک چوب راند؟ آیا در میان این شلوغ‌بازارِ مملو از غل و غش و دغل، هیچ بساط قابل‌اعتمادی پیدا نمی‌شود؟ آیا نمی‌توان عرفان اصیل و نابی را یافت که کام تشنۀ بشریت امروز را سیراب کرده و او را از سرگردانی در بیابان آخرالزمان نجات دهد؟ به‌شهادت بسیاری از بزرگان مورد اعتماد و بر اساس مشاهدات و تجربیات مکرر، مرحوم علامه آیة الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه یکی از معدود عالمان و عارفانی هستند که توانسته‌اند سیر و سلوک را با تکیه بر آموزه‌های اسلام ناب، از «زاویه‌ها و سجاده‌ها» به «خانه‌ها و خیابان‌ها» سرایت داده و علی‌رغم همۀ تهمت‌ها و شبهات، کارآمدی عرفان ناب شیعی در تمامی عرصه‌های زندگی امروز را اثبات کنند. اگر می‌خواهید به بررسی صحت و سقم این ادعا بپردازید، شما را دعوت می‌کنیم به مطالعۀ مجموعه آثار این عالم و عارف بزرگوار که در خلال منظومۀ منسجمی از عناوین و موضوعات، سفره‌ای رنگین از مباحث مختلف اعتقادی، حکمی، عرفانی، اخلاقی، تفسیری، فقهی و تاریخی را برای طیف متنوعی از مخاطبان گسترده است. ▪️ «شرح پیچیده‌‌ترین مطالب فلسفی و عرفانی مطرح در مکاتبات مرحوم سید احمد کربلایی و محقق اصفهانی» ▪️ «تبیین ساده و شیوای مراحل سیر و سلوک و عوالم پس از مرگ» ▪️ «گزارش دقیق خاطرات، حالات و جزئیات زندگی مرحوم حداد و علامۀ طباطبائی» ▪️ «نقل بخش‌هایی شنیده‌نشده از تاریخ انقلاب اسلامی و ارائۀ تقریری نوآورانه از نظریۀ سیاسی اسلام» ▪️ «نقد و اصلاح پیش‌نویس قانون اساسی ایران» ▪️ «تبیین خطاهای روشی و محتوایی موجود در مقالۀ قبض و بسط تئوریک شریعت» ▪️ «تشریح مبنای تقویم اسلامی و نظام حقوق زن در اسلام» ▪️ و «تبیین نگاه تمدنی دین به مسئلۀ جمعیت و پشت‌پردۀ طرح کاهش موالید»، برخی از مطالب جذابی است که در این مجموعه به چشم می‌خورد. هم‌چنین مواردی مانند: ▪️ تبیین عرفان برخاسته از قرآن و برهان ▪️ عرضۀ دورۀ نسبتا کاملی از مباحث بنیادین اعتقادی و کلامی ▪️ تعریف کاربردی سبک زندگی اسلامی ▪️ شرح علمی و عملی روش اسلام‌شناسی و تولید علم دینی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی ▪️ گشودن باب معرفی عرفاء و شرح‌حال‌نویسی از بزرگان عرصۀ معنویت در عصر حاضر ▪️ نشر عصارۀ مکتب عرفانی نجف ▪️ تبیین الگوی زیست اجتهادی در پرتو اطاعت و حمایت از ولی فقیه ▪️ نقد عالمانۀ مشاهیر و مشهورات ▪️ تشریح نقشۀ راه دشمن در حوزه‌هایی هم‌چون: فرهنگ، زبان، نمادها، آداب و رسوم اجتماعی و ... ▪️ همراه با ارائۀ راهبردها و راهکارهای مقابله با آن نیز برخی از مهم‌ترین نمایه‌هایی است که می‌توان برای مطالب موجود در کتاب‌های مرحوم علامۀ طهرانی انتخاب کرد. تأثیرپذیری از لحن صادقانه و قلم حقیقت‌محور این عارفِ مجتهد، انقلابی، بصیر، زمان‌شناس، آینده‌نگر و آینده‌نگار، تجربۀ مشترک اغلب کسانی است که دقائقی را میهمان آثار او بوده‌اند. این شما و این تجربۀ «عرفان با طعم زندگی» در بزم «دورۀ علوم و معارف اسلام». ضمنا اگر می‌خواهید با زندگی و سیرۀ این شخصیت بزرگ آشنا شوید، مطالعۀ کتاب «آیت نور» و مجموعۀ سه‌جلدی «نور مجرد» را به شما پیشنهاد می‌کنیم؛ شخصیتی که به تعبیر رهبر حکیم و فرزانۀ انقلاب، «از جمله فرزانگان معدودى بودند كه مراتب برجستۀ علمى را با درجات والاى معنويت و سلوک، توأما دارا بودند و در كنار فقاهت فنى و اجتهادى، به فقه الله الأكبر نيز كه از مقولۀ شهود و محصول تجربۀ حسى و مجاهدت معنوى است نائل گشته بودند.» 📌 منتشرشده در خبرگزاری صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=44087 https://eitaa.com/joinchat/3648323715C970376fb41
🔰 آقای روحانی! اسرائیل کشور نیست! ▪️ بازنشر یک یادداشت قدیمی در نقد دیدگاه رئیس‌جمهور سابق نسبت به رژیم صهیونیستی در سال ۹۲ ✍️ سید محمدحسین دعائی به‌راستی چرا هیچ‌کس چیزی نگفت؟!! چرا هیچ‌کس اعتراضی نکرد؟ چرا هیچ‌کس فریاد نزد؟ اعتراض نه! فریاد نه! چرا هیچ‌کس دلسوزانه، نصیحت نکرد؟ انتقاد نکرد؟ حرص نخورد؟ بغض نکرد؟ گریه نکرد؟!! مگر خواص و عوام این جامعه نشنیدند که آقای روحانی، در اولین کنفرانس خبری خود پس از مراسم تنفیذ و تحلیف و در نخستین روزهای مسئولیت خطیر ریاست‌جمهوری، گفت: «متأسفانه در ‌آمریکا، گروه فشار که گروه جنگ‌طلب و مخالف گروه‌های سازنده هستند، در پی منافع یک کشور خارجی‌اند و بیشتر نیز از آن کشور دستور می‌گیرند. منافع یک کشور خارجی و یک گروه بر نمایندگان مجلس تحمیل شده و ما می‌گوییم که در این اقدامات، حتی منافع آمریکا نیز مدنظر قرار نمی‌گیرد.» چرا هیچ‌کس به آقای روحانی نگفت: «ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران! اسرائیل، کشور نیست!» سرآغاز این ماجرا را البته باید در ماجرای اظهار نظر آقای روحانی در روز قدس و نحوه بازتاب آن جستجو کرد. وقتی روحانی در جمع خبرنگاران، اسرائیل را «زخمی کهنه» خواند که «سال‌هاست در سایه اشغال سرزمین مقدس فلسطین و قدس عزیز در منطقه، بر بدن دنیای اسلام نشسته است»، رسانه‌های غربی و صهیونیستی، با تکیه بر تحریفی که توسط رسانه‌های داخلی در سخنان او صورت گرفته بود، بر روی این موضوع مانور دادند که روحانی گفته است: «اسرائیل زخمی کهنه بر بدن جهان اسلام است که باید از میان برود.» فارغ از مذمومیت این تحریف و محکومیت آن و هم‌چنین در پی اظهارنظر اخیر آقای روحانی در کنفرانس خبری خود، به نظر می‌رسد که پاسخ‌گویی به چند پرسش اساسی در این رابطه ضروریست: به‌راستی سرنوشت یک زخم چیست؟ آیا یک زخم نباید از بین برود؟ مگر نه این است که چه ما بگوییم و چه نگوییم، زخم‌های پیکر اسلام، از بین‌رفتنی است؟ جایی که بنیان‌گذار کبیر جمهوری اسلامی، اسرائیل را غده سرطانی دانسته و با صدای رسا فریاد می‌زند که: «اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود» و آن‌جا که رهبر معظم انقلاب، اسرائیل را سگ نگهبان آمریکا در منطقه دانسته و پاسخ ایران به کوچک‌ترین غلطی از سوی آن‌ها را با خاک یکسان‌کردن حیفا و تل‌آویو اعلام می‌کنند، این همه تلاش برای جبران خطای صورت‌گرفته در انعکاس خبر روز قدس، چرا؟ مگر مقام معظم رهبری صراحتا نفرمودند که جمهوری اسلامی ایران، به هر گروه و کشوری که با اسرائیل می‌جنگد، کمک کرده و از اعلام این کمک نیز ابائی ندارد؟ به‌راستی علت تأکید چندباره رهبر معظم انقلاب در خطبه دوم نماز عید فطر بر مواضع صریح جمهوری اسلامی درباره اسرائیل و رژیم صهیونیستی، چیست؟ این همه تأکید بر غاصب‌بودن، جانی‌بودن و مفسدبودن اسرائیل، بی‌فائده‌بودن مذاکره با او و تأکید بر لزوم مقابله و مبارزه جدی با این رژیم خبیث و پلید، چه توجیهی دارد؟ چرا باید مسئولیت جبران خطای بقیه، همیشه بر دوش رهبری باشد؟ تا به کی باید ناهماهنگی مسئولان مختلف با سیاست‌های کلان نظام و انقلاب را رهبری معظم، در تریبون‌های رسمی و البته در میان انبوهی از ملاحظات و لفافه‌ها گوشزد کرده و درمان کنند؟ اصلا فائده این عقب‌نشینی‌ها و ارسال کدها چیست؟ آیا این است معنای تعامل سازنده با جهان؟ آیا نسخه دولت تدبیر و امید برای حل مشکلات جامعه و رفع تحریم‌ها این است؟ آیا قرار است که اعتدال در عرصه سیاست خارجی، این‌گونه مصداق یافته و معنا شود؟ داشت یادم می‌رفت. از امیدواری‌های دشمنان قسم‌خورده نظام اسلامی که بگذریم، با خون دلی که دوستان و علاقمندان انقلاب اسلامی در جای‌جای این کره خاکی، خصوصا در لبنان و فلسطین می‌خورند چه باید کرد؟ البته همه دشمنان و دوستان این کشور اسلامی می‌دانند که خط‌مشی اصلی و جهت‌گیری‌های کلان انقلاب و نظام، در جایی غیر از دفتر رئیس‌جمهور تدوین شده و آن‌چه که در عینیت و واقعیت تعاملات و اقدامات جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار است، آن چیزی است که بر لبان رهبری عزیز و مردم انقلابی ایران اسلامی متبلور است، یعنی: «مرگ بر اسرائیل!» ‌ ‌╭─══════‌══════•❖‌•─╮ ‌ 🔸 شبكه نویسندگان حوزوی خراسان (کانون مداد الفضلاء) ‌╰─•❖‌•════════════─╯ ‌ https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b
🔰 مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست؟ ✍️ سید محمدحسین دعائی به‌دنبال اظهارنظری که از رسانۀ ملی پخش شد، چند روزی است که جملۀ «مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست» به محور یک جنجال رسانه‌ای تبدیل شده؛ جنجالی که طبق معمول، کینه‌ها، تعصب‌ها، بی‌دقتی‌ها و بی‌انصافی‌ها، بر آتش آن دمیده است. اما فارغ از این موارد، آیا واقعا مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست؟ برای پاسخ به این سؤال باید دید منظور از این جمله چیست؟ ▪️ اگر منظور، تجویز «ویژه‌خواری» برای بخشی از مردم و اولویت‌دادن به آنان در استفاده از امکانات عمومی کشور است، حرف نادرستی است. ▪️ همچنین اگر منظور، تجویز «انحصارگرایی» برای یک سلیقۀ سیاسی یا فرهنگی خاص و توجیه «تک‌صدایی» در فضای جامعه است، باز هم حرف نادرستی است. اما اگر منظور، این است که: ▪️ مدیریت کلان کشور و مسئولیت‌های حساس نظام، باید در اختیار نیروهای معتقد به انقلاب اسلامی قرار گیرد، ▪️ رمز بقای انقلاب و علاج مشکلات کشور، میدان‌دادن به جوانان انقلابی است ▪️ و در گذشتۀ انقلاب نیز اکثر موفقیت‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و نظامی کشور، مرهون تلاش عناصر مؤمن و حزب‌اللهی بوده است، حرف کاملا درستی است. البته باید توجه داشت که این سخن، هیچ منافاتی با ضرورت‌های زیر ندارد: ▪️ بهره‌مندی همۀ مردم از امکانات و خدمات عمومی ▪️ برخورداری همۀ مردم از حق رأی ▪️ خدمت‌رسانی دولت به همۀ مردم ▪️ رعایت عدالت در توزیع فرصت‌های شغلی ▪️ استفاده حاکمیت از همۀ مردم در ادارۀ کشور ▪️ سعۀ صدر نظام در مواجهه با نظرات و سلائق گوناگون ▪️ توجه فعالان دینی و فرهنگی به همۀ مردم و بازکردن چتر محبت و ارتباط بر سر همگان ▪️ اولویت‌دادن به سیاست جذب حداکثری ▪️ انسجام و همبستگی ملی آری؛ در شرائطی که بسیاری از مراکز حساس مدیریتی کشور در اختیار غیرانقلابی‌هاست و قشر متدین جامعه، حتی برای استفاده از امکانات عمومی کشور مثل: پاساژها، پارک‌ها، رستوران‌ها، سینماها، ورزشگاه‌ها و … در مضیقه است، عده‌ای به‌خاطر «جهالت» و عده‌ای هم از روی «خیانت»، روایتی غلط از جملۀ «مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست» را در فضای رسانه‌ای کشور غلبه داده و بر پایۀ همان روایت غلط، به جنجال‌آفرینی روی آورده‌اند؛ همان کسانی که وقتی در جنبش کثیف «زن، زندگی، آزادی»، شعار محو طلبه‌ها، بسیجی‌ها و چادری‌ها داده شد، هیچ موضعی نگرفتند؛ غافل از آن‌که وقتی از تکثرگرایی دم می‌زنیم و به مخالفان آن حمله می‌کنیم، یعنی باید قبول داشته باشیم که مملکت مال آن کسی که می‌گوید «مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست» هم هست. 📌 متن کامل یادداشت در خبرگزاری صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=44169 🏷 ‌ ‌╭─══════‌══════•❖‌•─╮ ‌ 🔸 شبكه نویسندگان حوزوی خراسان (کانون مداد الفضلاء) ‌╰─•❖‌•════════════─╯ ‌ https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b
🔰 به حُسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد ... ▪️ روایتی کوتاه از نگاه رهبر معظم انقلاب به علامۀ طباطبائی ✍️ سید محمدحسین دعائی بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای ستاد برگزاری کنگره بین‌المللی بزرگداشت علامۀ طباطبائی، نه فقط از جایگاه ممتاز این عالم ربانی در نگاه ایشان حکایت داشت، بلکه یک شاهکار تمام‌عیار در حوزۀ شخصیت‌نگاری بود؛ توصیفی جامع، مفید، روان، جذاب و در عین حال کوتاه که برای الگوسازی از آن قلۀ تهذیب، سرمایه‌سازی کرد: ۱. بزرگداشت علامۀ طباطبائی، نتیجۀ الهام الهی، کاری بزرگ و نیاز روز جامعه است. ۲. علامۀ طباطبائی، مردی بزرگ، شخصیتی تاریخی، پدیده‌ای کم‌نظیر در طول قرن‌ها و دارای مجموعه‌ای از فضائل ممتاز انسانی، مثل: علم، پارسایی و پرهیزکاری، ملکات اخلاقی، ذوق، هنر، صفا، وفا و رفاقت است. ۳. علامۀ طباطبائی در عرصۀ علم، دارای چهار ویژگی اساسی است: یک. وسعت و تنوع دانشی: علامه از علوم وسیع و متنوعی مثل: فقه، اصول، فلسفه، عرفان نظری، هیئت، ریاضیات، تفسیر و علوم قرآنی، ادبیات و انساب بهره‌مند بوده است. دو. عمق علمی و فکری: علامه یک اصولی صاحب‌مبنا، یک فیلسوف نوآور و یک مفسر شگفتی‌ساز است. سه. شاگردپروری: علامه یک استاد فیلسوف‌ساز و در عین حال، مربی افراد نقش‌آفرین در انقلاب اسلامی و برخی از شهدای به‌نام این کشور است. چهار. شهرت تألیفی: علامه دارای آثار علمی متعددی است که در همان زمان حیاتشان در اختیار جامعه قرار گرفتند. ۴. علامۀ طباطبائی، مفسری بی‌نظیر، احیاءگر فلسفه و پشتیبان فکری انقلاب اسلامی بود. ۵. علامۀ طباطبائی در پارسایی، پرهیزکاری، تعبد و ارادت به اهل بیت، یک شخصیت فوق العاده بود. ۶. علامۀ طباطبائی در کنار همۀ این فضائل، از دو خصوصیت برجسته و جذاب برخوردار بوده‌اند که باید به‌طور خاص از آن‌ها الگو گرفت: یک. انجام یک جهاد فکری کم‌نظیر در بحبوحه‌ی تهاجم اندیشه‌های وارداتی و شبهه‌آفرینی‌ها از طریق ایجاد یک پایگاه فکری مستحکم و تهاجمی برای پُرکردن خلأها دو. عدم اکتفاء به زایش فکری و تلاش برای متحقق‌شدن به معارف توحیدی و مفاهیم عرشی‌ در نفس و قلب خود ۷. تفسیر المیزان علامۀ طباطبائی، در عین اشتمال بر نکات دقیق و عمیق معارفی، سرشار از مطالب سیاسی و اجتماعی است که علاوه بر جدیدبودن در دورۀ خود، پاسخگوی مسائل امروز جامعه نیز هست. ۸. علامۀ طباطبائی با عمل به دانسته‌های خود، با تربیت خود و با بالابردن خود در مدارج عالی انسانی و معرفتی، به جایی رسید که در عین بودن با مردم، با خدا بود. دوری از تظاهر، تواضع فوق‌العاده، بی‌هوائی، حلم، برخورد نرم و گذشت از افراد اهل محاجه و مخاصمه، برخی از ثمرات اخلاقی این حرکت سلوکی در وجود علامه بود. ایشان مصداق این آیۀ شریفه است: اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصّالِحُ یَرفَعُه. ۹. علامۀ طباطبائی در عین برخورداری از خصوصیّات برجستۀ علمی و معنوی و در عین تحفظ بر سکوت در جلسات عمومی یا درسی، یک انسان دلنشین، دلچسب، خوش‌مجلس، خوش‌صحبت، خوش‌تعریف، شیرین‌زبان، گرم و گیرا در فضای رفاقت و انس ایمانی بود. ۱۰. علامۀ طباطبائی ذوق شعری و ادبی قابل‌توجهی داشت. ۱۱. علامۀ طباطبائی شخصیت جامعی است که باید قدردان او بود، باید از او درس گرفت، باید او را بزرگ داشت و باید جامعه را با او آشنا کرد. ۱۲. علامۀ طباطبائی امروز به‌مراتب از زمان حیاتش شناخته‌شده‌تر است و در آینده نیز بیشتر شناخته خواهد شد، ان شاء الله. 🏷 ‌ ‌╭─══════‌══════•❖‌•─╮ ‌ 🔸 شبكه نویسندگان حوزوی خراسان (کانون مداد الفضلاء) ‌╰─•❖‌•════════════─╯ ‌ https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b
🔰 از نان شب واجب‌تر! ▪️ چندجمله‌ای در ضرورت نقد همدلانه و هوشمندانه محصولات فرهنگی جبهه انقلاب ✍️ سید محمدحسین دعائی بدون‌شک «حاج محمود کریمی» یک پدیدۀ تکرارنشدنی در عرصۀ ستایشگری است؛ یک عنصر پیشران که به‌تنهایی عیار ذاکری اهل بیت در تمدن ایرانی اسلامی را چند پله ارتقاء داد؛ و یک نقطۀ عطف که می‌توان تاریخ مداحی معاصر را به قبل و بعد از او تقسیم کرد. اما آن‌چه در این میان مهم است آن است که پختگی و پسندیدگی امروز حاج محمود، علاوه بر آن‌که نتیجه اخلاص، تلاش، خلاقیت، خط‌شکنی و نوآوری خود اوست، یقینا مرهون دلسوزی‌ها، همدلی‌ها، جانبداری‌ها و حتی چشم‌پوشی‌های فراوان عالمان، پیرغلامان، هم‌قطاران و دنبال‌کنندگان نیز هست؛ و این همان بال دومی بود که این مداح بزرگ را از دام بدخواهان و تنگ‌نظران رهانده و عبور از ضعف‌های ریز و درشت شکلی و محتوایی را برای او ممکن ساخت. حال اگر اذعان داریم که اصل برنامه‌هایی مثل «حسینیه معلی» خوب و ضروری‌اند و اگر متوجهیم که مسیر این برنامه‌ها، مسیر نارفته‌ای است که چاره‌ای جز رفتن آن نداریم، باید بپذیریم که راه مواجهه با آن‌ها و لغزش‌هایشان ـ که نتیجۀ قهری آزمون و خطاست ـ نیز همان است که گفته شد. البته این سخن، هرگز به‌معنای تجویز سکوت در برابر این لغزش‌ها نیست؛ بلکه مقصود، تأکید بر اهمیت نگاه همدلانه و ضرورت هوشمندی در نحوۀ انتقاد است. آری؛ مبادا طوری رفتار کنیم که در نتیجۀ آن، هم با حسودان عنود مخرج مشترک پیدا کرده و هم انگیزه و عزم دوستان برای افق‌گشایی‌های فرهنگی، هنری و رسانه‌ای ـ که برای جبهۀ انقلاب از نان شب واجب‌تر است ـ را از بین ببریم. در پایان به همۀ دست‌اندرکاران برنامۀ دوست‌داشتنی حسینیه معلی، خصوصا چهار مداح عزیز آن دست‌مریزاد گفته و از خداوند می‌خواهم که بر توفیق و توان آنان برای حرکت در مسیر حق افزوده و به ما نیز نعمت درک این حرکت، کمک به ارتقاء آن و شکرگزاری بابت آن را عنایت بفرماید. 🏷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌╭─══════‌══════•❖‌•─╮ ‌ 🔸 شبكه نویسندگان حوزوی خراسان (کانون مداد الفضلاء) ‌╰─•❖‌•════════════─╯ ‌ https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b ‌ ‌