✳️دکتر #مصطفی_جوان : #علی_دشتی طراح و بانی تز #استبداد_منور بود
دکتر مصطفی جوان، پژوهشگر تاریخ معاصر، که بنا بود «مواضع علی دشتی، مدیر روزنامه شفق نسبت به جمهوریخواهی رضاخان» را بررسی کند، سخنان خود را چنین آغاز کرد: پس از کودتای 1299، رضاخان به وزارت جنگ و نخستوزیری انتخاب و مسئله جمهوریخواهی توسط عدهای از طرفدارانش مطرح شد. در یک تقسیمبندی کلی، موافقان و مخالفان او به دو دسته تقسیم میشوند. موافقان رضاخان، اکثریت نمایندگان مجلس، نظامیان و در کنار آنها روشنفکران و مطبوعات وابسته به آنها بودند. در حوزه مخالفان جمهوریخواهی، اقلیت مجلس به رهبری آیتالله سیدحسن مدرس، بازاریان، تودههای مذهبی مردم، نهاد سلطنت و احمدشاه قرار داشتند.
او افزود: یکی از نیروهای اصلی که در آن مقطع از جمهوریخواهی رضاخان حمایت کرد، علی دشتی در روزنامه «شفق سرخ» بود. او با نگارش مقالات و ارسال تلگراف برای ایالات و ولایات و نقد سلطنت، به تبلیغ جمهوریخواهی دست زد؛ یعنی دشتی با نقد سلطنت و مشروطه و تخریب احمدشاه، به دنبال مطرح کردن فردی به نام رضاخان بود و در واقع مثلثی میان روشنفکران، نظامیان و کشورهای بیگانه شکل گرفت که اینها با حمایت از رضاخان دنبال هدفی خاص بودند.
جوان با طرح این نکته که «علی دشتی طراح و بانی تز استبداد منور بود» گفت: او با توجه به ناکامی مشروطه و هرجومرجهای بعد از آن، مثل جنگ جهانی اول و اشغال ایران، قرارداد 1919 و مداخلات انگلیس در ایران، قطحی و بیماری و غارت به نوعی به دنبال الغای این موضوع بود که تمامی این مشکلات از بیکفایتی احمدشاه است و ما باید به دنبال آوردن فردی باشیم که اراده قوی دارد و میتواند ثبات و امنیت را حاکم و بحرانها را برطرف کند. این فرد در ذهن و زبان دشتی، رضاخان بود که او را به عنوان مشت آهنی مطرح میکرد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر یادرآور شد: خواسته جریان روشنفکری آن دوره تبعیت و پذیرش تجدد غرب، جدایی دین از سیاست، ایجاد ارتش منظم و کارآمد در جهت سرکوب نیروهای مردمی و بروکراسی کارآمد و آموزش زنان بود. دشتی در روزنامه شفق سرخ، که به مدت چهارده سال در آن دوره منتشر شد، قلم زد و به عنوان یک روشنفکر غربگرای حامی رضاخان به نقد سلسله قاجاریه و مشروطه پرداخت. دشتی از اولین افرادی بود که به منظور تخریب احمدشاه یک عکس از او با لباس فرنگی و کلاه شاپو منتشر کرد یا در همین روزنامه با ترجمه و انتشار شعری از شاعر فرانسوی، به نقد احمدشاه پرداخت.
برای مطالعه متن کامل گزارش روز سوم همایش بر روی لینک کلیک کنید
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ جوان: رضاشاه با غصب املاک، ضربه سهمگینی به معیشت مردم و اقتصاد کشور وارد کرد
دکتر #مصطفی_جوان ، پژوهشگر و تاریخپژوه، با موضوع مواضع دشتی نسبت به غصب املاک مردم توسط رضاشاه طی سخنانی اظهار کرد: #علی_دشتی که خود در ابتدا از حامیان جدی استبداد منور بود و اقدامات رضاشاه را در زمان حکومتش تأیید میکرد، پس از چندی که دیکتاتوری رضاخان نمایان شد خود گرفتار سیاستهای دیکتاتوری وی شد؛ روزنامهاش توقیف و خود زندانی شد.
وی افزود: دشتی پس از عزل #رضاشاه از فرصت استفاده کرد و انتقام محرومیتها، زندانها، تبعیدها، سلب آزادی و مصونیت پارلمانی و تحت نظر بودن خویش را از حکومت پلیسی رضاخان گرفت. وی، که رنجشی عمیق از رضاشاه به دل داشت و هم میخواست پیشینه خود را ترمیم کند و هم افکار عمومی را به خود جلب نماید، در روزهای پایانی مجلس فعالترین سخنران در افشای غصب املاک مردم توسط رضاشاه شد.
جوان در ادامه با طرح این پرسش که اهداف رضاخان از غصب زمینهای مردم چه بود؟ یا چه دلایلی باعث شد رضاشاه املاک مردم را غصب کند؟ گفت: یکی از دلایل غصب زمینها را باید شخصیت رضاشاه دانست. رضاخان دوران کودکی دشواری داشت و در فقر بهسر میبرد. به گفته مکی «در هفت آسمان یک ستاره نداشت». رضاخان پس از کودتا و در دوران وزارت جنگ و نخستوزیری، که قدرت بیشتری بهدست آورد، به رفع خواستهها و عقدههای گذشته خود برآمد. هر چه قدرتش بیشتر میشد حریصتر میگردید و اگر چند سال دیگر سلطنتش دوام پیدا میکرد، دیگر برای هیچ کس ملکی باقی نمیگذاشت. پس در مجموع رضاشاه با غصب زمینها به دنبال جمعآوری مال و ثروت و دریافت اجاره از زمینها بود.
وی ادامه داد: دلیل دیگر این بود که رضاخان متوجه شده بود که قدرت تنها در نیروهای نظامی متجلی نمیشود و در نظام اجتماعی که اقتصاد آن بر مبنای ارباب رعیتی است تصرف املاک و تصاحب خاک، خود تبلور دیگری از قدرت است.
این پژوهشگر با بیان اینکه رضاشاه انگیزه خود از خرید زمینهای مردم و ملاکین بزرگ را آباد ساختن زمینها و ازدیاد محصول و رونق صادرات و جلب سیاح برای کشور عنوان نموده است، گفت: رضاشاه مدعی بود که هدف از غصب زمینها آباد نمودن آنها بود. در واقع این گونه نبود؛ بسیاری از مالکان این زمینها از اقشار متوسط و پایین جامعه بودند و کشاورزی و کار روی زمین تنها معیشت آنها محسوب میشد. خود آنها میتوانستند زمینشان را آباد و کسب درآمد کنند. درواقع رضاخان و مباشرانش زمین را به قیمت نازل یا بهزور از مالکین میگرفتند و خود آنها را کارگر زمینهایشان میکردند و از آنها بیگاری (کار بدون مزد و مواجب) میکشیدند. این اقدام باعث فقر و گرفتاری بیشتر برزگران گردید و عدهای برای کار به سوی شهرها روانه شدند.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir