eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
104 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پژوهشکده تاریخ معاصر
✳️ جوان دشتستانی چگونه کرسی ساوه را در مجلس اشغال کرد؟ شرح در پست زیر : https://eitaa.com/iichs_i
✳️ جوان دشتستانی چگونه کرسی ساوه را در مجلس اشغال کرد؟ یکی از نمایندگانی که در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی (مجلسی که زمینه تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی را فراهم کرد) کرسی نمایندگی را به دست آورد بود. این جوان دشتستانی از ساوه وارد مجلس شد؛ حال‌آنکه «نه هـوای سـاوه را اسـتشمام کرده و نه جرعه‌ای آب آنجا را نوشیده‌ و نه‌ معروفیت محلی» داشت.1 در ۲8 دی ۱۳۰۲ فرج‌الله بهرامی با ارسال نامه‌ای به کفیل ارکان حرب قشون، دستور رضاخان مبنی بر انتخاب علی دشتی از ساوه را به مسئولین امر ابلاغ کرد. در این نامه چنین آمده است: «کفالت محترم ارکان حرب کل قشون. در موضوع وکالت دشتی در ساوه، شرحی حضور مبارک حضرت اشرف روحی فداه عرض شد. معلوم گردید به جنابعالی دستور شفاهی فرموده‌اند و به بنده نیز امر فرمودند ابلاغا تصدیع دهم که در ظرف امروز از صدور تلگراف رمز و غیره و هر وسیله‌ای که تسریع آن را عقیده دارید، با کمال فوریت تصمیمی اتخاذ فرمایید که انتخاب ایشان در ساوه حتمی و دچار تردید نگردد. فرج‌الله بهرامی دبیر اعظم».2 علی دشتی، در دوره غائله جمهوری‌خواهی، فعال‌ترین و متنفذترین روزنامه‌نگار مدافع رضاخان سردارسپه شناخته می‌شد که در نشریه «شفق سرخ» مطالبی به حمایت از او منتشر می‎‌کرد. فرج‌الله بهرامی، رئیس کابینه وزارت جنگ و منشی رضاخان سردارسپه، نیز مخفیانه و با نام مستعار ف. برزگر در «شفق سرخ» می‌نوشت. او رابط سردارسپه با دشتی و اقمار سرخ او بود. البته خود دشتی نیز با سردارسپه دیدارهای خصوصی مکرر داشت. علی دشتی و فرج‌الله بهرامی شماره آرشیو: 175-4ع 1. قهرمان میرزا سالور، روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج ۹، به کوشش مسعود سالور، ایرج افشار، تهران، اساطیر، 1374، ص 6733. 2. انتخاب مجلس پنجم به روایت اسناد، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384، ص 423. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️دکتر : طراح و بانی تز بود دکتر مصطفی جوان، پژوهشگر تاریخ معاصر، که بنا بود «مواضع علی دشتی، مدیر روزنامه شفق نسبت به جمهوری‌خواهی رضاخان» را بررسی کند، سخنان خود را چنین آغاز کرد: پس از کودتای 1299، رضاخان به وزارت جنگ و نخست‌وزیری انتخاب و مسئله جمهوری‌خواهی توسط عده‌ای از طرفدارانش مطرح شد. در یک تقسیم‌بندی کلی، موافقان و مخالفان او به دو دسته تقسیم می‌شوند. موافقان رضاخان، اکثریت نمایندگان مجلس، نظامیان و در کنار آنها روشنفکران و مطبوعات وابسته به آنها بودند. در حوزه مخالفان جمهوری‌خواهی، اقلیت مجلس به رهبری آیت‌الله سیدحسن مدرس، بازاریان، توده‌های مذهبی مردم، نهاد سلطنت و احمدشاه قرار داشتند. او افزود: یکی از نیروهای اصلی که در آن مقطع از جمهوری‌خواهی رضاخان حمایت کرد، علی دشتی در روزنامه «شفق سرخ» بود. او با نگارش مقالات و ارسال تلگراف برای ایالات و ولایات و نقد سلطنت، به تبلیغ جمهوری‌خواهی دست زد؛ یعنی دشتی با نقد سلطنت و مشروطه و تخریب احمدشاه، به دنبال مطرح کردن فردی به نام رضاخان بود و در واقع مثلثی میان روشنفکران، نظامیان و کشورهای بیگانه شکل گرفت که اینها با حمایت از رضاخان دنبال هدفی خاص بودند. جوان با طرح این نکته که «علی دشتی طراح و بانی تز استبداد منور بود» گفت: او با توجه به ناکامی مشروطه و هرج‌ومرج‌های بعد از آن، مثل جنگ جهانی اول و اشغال ایران، قرارداد 1919 و مداخلات انگلیس در ایران، قطحی و بیماری و غارت به نوعی به دنبال الغای این موضوع بود که تمامی این مشکلات از بی‌کفایتی احمدشاه است و ما باید به دنبال آوردن فردی باشیم که اراده قوی دارد و می‌تواند ثبات و امنیت را حاکم و بحران‌ها را برطرف کند. این فرد در ذهن و زبان دشتی، رضاخان بود که او را به عنوان مشت آهنی مطرح می‌کرد. این پژوهشگر تاریخ معاصر یادرآور شد: خواسته جریان روشنفکری آن دوره تبعیت و پذیرش تجدد غرب، جدایی دین از سیاست، ایجاد ارتش منظم و کارآمد در جهت سرکوب نیروهای مردمی و بروکراسی کارآمد و آموزش زنان بود. دشتی در روزنامه شفق سرخ، که به مدت چهارده سال در آن دوره منتشر شد، قلم زد و به عنوان یک روشنفکر غرب‌گرای حامی رضاخان به نقد سلسله قاجاریه و مشروطه پرداخت. دشتی از اولین افرادی بود که به منظور تخریب احمدشاه یک عکس از او با لباس فرنگی و کلاه شاپو منتشر کرد یا در همین روزنامه با ترجمه و انتشار شعری از شاعر فرانسوی، به نقد احمدشاه پرداخت. برای مطالعه متن کامل گزارش روز سوم همایش بر روی لینک کلیک کنید https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ جوان: رضاشاه با غصب املاک، ضربه سهمگینی به معیشت مردم و اقتصاد کشور وارد کرد دکتر ، پژوهشگر و تاریخ‌پژوه، با موضوع مواضع دشتی نسبت به غصب املاک مردم توسط رضاشاه طی سخنانی اظهار کرد:   که خود در ابتدا از حامیان جدی استبداد منور بود و اقدامات رضاشاه را در زمان حکومتش تأیید می‌کرد، پس از چندی که دیکتاتوری رضاخان نمایان شد خود گرفتار سیاست‌های دیکتاتوری وی شد؛ روزنامه‌اش توقیف و خود زندانی شد.   وی افزود: دشتی پس از عزل از فرصت استفاده کرد و انتقام محرومیت‌ها، زندان‌ها، تبعیدها، سلب آزادی و مصونیت پارلمانی و تحت نظر بودن خویش را از حکومت پلیسی رضاخان گرفت. وی، که رنجشی عمیق از رضاشاه به دل داشت و هم می‌خواست پیشینه خود را ترمیم کند و هم افکار عمومی را به خود جلب نماید، در روزهای پایانی مجلس فعال‌ترین سخنران در افشای غصب املاک مردم توسط رضاشاه شد.   جوان در ادامه با طرح این پرسش که اهداف رضاخان از غصب زمین‌های مردم چه بود؟ یا چه دلایلی باعث شد رضاشاه املاک مردم را غصب کند؟ گفت: یکی از دلایل غصب زمین‌ها را باید شخصیت رضاشاه دانست. رضاخان دوران کودکی دشواری داشت و در فقر به‌سر می‌برد. به گفته مکی «در هفت آسمان یک ستاره نداشت». رضاخان پس از کودتا و در دوران وزارت جنگ و نخست‌وزیری، که قدرت بیشتری به‌دست آورد، به رفع خواسته‌ها و عقده‌های گذشته خود برآمد. هر چه قدرتش بیشتر می‌شد حریص‌تر می‌گردید و اگر چند سال دیگر سلطنتش دوام پیدا می‌کرد، دیگر برای هیچ کس ملکی باقی نمی‌گذاشت. پس در مجموع رضاشاه با غصب زمین‌ها به دنبال جمع‌آوری مال و ثروت و دریافت اجاره از زمین‌ها بود.   وی ادامه داد: دلیل دیگر این بود که رضاخان متوجه شده بود که قدرت تنها در نیروهای نظامی متجلی نمی‌شود و در نظام اجتماعی که اقتصاد آن بر مبنای ارباب رعیتی است تصرف املاک و تصاحب خاک، خود تبلور دیگری از قدرت است.   این پژوهشگر با بیان اینکه رضاشاه انگیزه خود از خرید زمین‌های مردم و ملاکین بزرگ را آباد ساختن زمین‌ها و ازدیاد محصول و رونق صادرات و جلب سیاح برای کشور عنوان نموده است، گفت: رضاشاه مدعی بود که هدف از غصب زمین‌ها آباد نمودن آنها بود. در واقع این گونه نبود؛ بسیاری از مالکان این زمین‌ها از اقشار متوسط و پایین جامعه بودند و کشاورزی و کار روی زمین تنها معیشت آنها محسوب می‌شد. خود آنها می‌توانستند زمینشان را آباد و کسب درآمد کنند. درواقع رضاخان و مباشرانش زمین را به قیمت نازل یا به‌زور از مالکین می‌گرفتند و خود آنها را کارگر زمین‌هایشان می‌کردند و از آنها بیگاری (کار بدون مزد و مواجب) می‌کشیدند. این اقدام باعث فقر و گرفتاری بیشتر برزگران گردید و عده‌ای برای کار به سوی شهرها روانه شدند. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
‍ ✳️ شاهی که همه چیز را به انحصار خودش در آورده بود یک پژوهشگر حوزه تاریخ اقتصاد سیاسی گفت: در میان عوامل داخلی و خارجی، یکی از متغیرهایی که نقش مهمی در سقوط رضاشاه دارد قانون انحصارات دولتی است که عملا او را به عنوان تنها بازیگر اقتصادی ایران در دوران حکومتش تبدیل کرد. ، پژوهشگر حوزه تاریخ اقتصاد سیاسی در گفت‌وگو با خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس در مورد دوره شانزده ساله حکومت رضاشاه و اقدامات انحصار طلبانه اقتصادی دولت او، اظهار داشت: ایجاد انحصارات دولتی باعث فشار شدید اقتصادی روی قشرهای مختلف جامعه شد. در میان عوامل داخلی و خارجی سقوط رضاشاه، یکی از متغیرهایی که نقش مهمی در سقوط وی دارد، قانون انحصارات دولتی است که عملا رضا شاه را به عنوان تنها بازیگر اقتصادی ایران در دوران حکومتش تبدیل کرد. به اعتقاد این پژوهشگر، با ایجاد قانون انحصارات دولتی بر صندوق ذخیره ارزی و درآمدهای شرکت نفت انگلیس و ایران، واردات منسوجات، چای، شکر، اتومبیل و قطعات یدکی، توتون و تنباکو و ده‌ها انحصار دیگر باعث شد که مردم ایران روز به روز فقیرتر و او روز به روز ثروتمندتر شود؛ به طوری که مطبوعات امریکایی او را ثروتمندترین مرد آسیا و حتی دنیا معرفی کردند. ناامنی اقتصادی که رضا شاه در سایه قانون انحصارات دولتی برای فعالان اقتصادی و قشرهای مختلف مردم ایجاد کرد باعث بروز مشکلات اساسی و پیامد‌های گوناگون شد. ادامه داد: برهم خوردن توازن تجاری کشور، تعطیلی کارگاه‌های تولیدی، واردات بی‌رویه کالاهای خارجی، گسترش دیوانسالاری، افزایش بی‌رویه قیمت‌ها، نابودی بخش خصوصی، رکود بازارهای داخلی، پایین آمدن ارزش پول ملی، افزایش هزینه‌های زندگی، شکاف طبقاتی، گسترش فساد اداری و دلالی، سفته‌بازی  را از پیامدهای انحصارگرایی رضاشاهی است نتیجه این انحصارگرایی ایجاد یک نفرت عمومی از رضا شاه شد. این پژوهشگر با تمرکز بر موضوع رضاشاه بر و درآمد‌های شرکت نفت انگلیس و ایران گفت: با توجه به اینکه موجودی صندوق ذخیره همواره محرمانه تلقی می‌شد و در بودجه عادی و جاری کشور هزینه نمی‌شد، هیچگاه نمایندگان مجلس از وضعیت صندوق و میزان درآمدهای نفتی مطلع نمی‌شدند؛ چون هیچگاه درآمدهای نفتی در بودجه جاری کشور هزینه نمی شد و مستقیما به حساب صندوق ذخیره ارزی در انگلیس واریز می‌شد. قریبی اظهار داشت: اعتبار، نماینده مجلس و مخبر کمیسیون، هنگام تصویب بودجه سال ۱۳۲۱ فاش می‌کند که عایدات صندوق ذخیره طی ۱۴ سال فعالیت بالغ بر ۳۱ میلیون پوند بوده که رضاشاه به قول مصدق درآمدهای نفتی این صندوق را به بهانه خرید سلاح به حساب‌های شخصی خود در اروپا و آمریکا واریز می‌کرده است. مجله نیورک تایمز در همان زمان طی گزارشی موجودی حساب‌های بانکی رضا شاه در بانک‌های خارجی از جمله لندن و نیویورک را چیزی حدود ۳۰۰ میلیون دلار سپرده اعلام می‌کند. از طرف دیگر، مصدق سپردهای رضاشاه را ۵۰۰ میلیون دلار عنوان می‌کند. وی اضافه کرد: بعد از شهریور ۲۰، حتی نیز نسبت به سپرده‌های خارج از کشور رضاشاه زبان به اعتراض می‌گشاید. طبق گزارش آسوشیتدپرس سپرده‌های رضاشاه بعد از استعفا و تبعید او در لندن و سایر سپرده‌های او در بانک‌های خارجی دیگر نیز مسدود شد و سرانجام این ثروت عظیم توسط بانک‌های انگلیسی و آمریکایی به ایران بازگردانده نشد و سپرده‌های رضاشاه همانند سپرده‌های قذافی به سرانجام نامعلومی دچار شد. متاسفانه هیچگاه این ثروت عظیم که متعلق به ملت ایران بود، به دلیل سیری ناپذیری رضاشاه در جمع‌آوری ثروت در فرایند توسعه کشور هزینه نشد. قریبی گفت: بی‌شک یکی از عوامل اصلی در سقوط رضاشاه انحصارطلبی بی‌حدومرز او در همه بخش‌های اقتصادی بود که بعد از رفتن او نیز به شکل دیگری توسط محمدرضا پهلوی ادامه پیدا کرد. آثار و تبعات انحصارگرایی مطلق رضا شاه در بخش‌های مختلف اقتصادی چنان عمیق و گسترده بود که امروز هم گریبان ما را گرفته است. وی در پایان خاطرنشان کرد: بعد از ۲۵ شهریور و تبعید رضاشاه از ایران برای نخستین بار روزنامه‌های سعادت بشر، پرچم و اطلاعات پیشنهاد تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره ارزی و درآمد‌های شرکت نفت انگلیس و ایران را دادند و براساس پیگیرهای چند تن از نمایندگان مجلس نهایتا با تصویب قانون، اجازه تصدی امور صندوق ذخیره ارزی و درآمد شرکت نفت ایران و انگلیس را به وزارت دارایی داده شد. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir