eitaa logo
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
5.9هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
655 ویدیو
150 فایل
🔶 مجالی برای #نواندیشی_دینی 🔶 ارتباط با مدیر کانال و تبادل: @public_relation 🌐 پایگاه رسمی اطلاع رسانی: ▶️ www.iict.ac.ir ❇️ ایتا / سروش / بله / آپارات: ▶️ @iictchannel 💢 اينستاگرام: ▶️ instagram.com/iict_ac_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 بررسی روایات نصح مومن و مستشیر/ امر به معروف، از مصادیق نصح و واجب است 📝 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 📌 در ، حکم مشاوره دادن در صورت درخواست آن مطرح است که در فقه از آن به «نصح مستشیر» تعبیر می‌شود. ✅ دلیل اول: دلالت آیه سوال، بر وجوب مشاوره پذیرفته نشد. ✅ دلیل دوم: روایات 1️⃣ دسته اول: روایات نصح مومن: شش روایت در کتاب کافی وجود دارد، مانند: «يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ يُنَاصِحَهُ/ لِيَنْصَحِ الرَّجُلُ مِنْكُمْ أَخَاهُ/ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ النَّصِيحَةُ». روایات، دال بر وجوب نصیحت بوده که شامل مشاوره دادن هم می‌شود. 🔸 اشکالات: این روایات مشتمل بر: 1- امور اخلاقی بوده و حمل بر استحباب می‌شوند؛ 2- عمل به آن مستلزم عسر و حرج است؛ 3- ضرورت فقهی و سیره قطعیه متشرعه بر عدم وجوب است. 🔸 بررسی: فتوای قدماء و متاخرین به وجوب، در ادعای ضرورت و سیره متشرعه، ایجاد تردید می‌کند. امر به معروف، یکی از مصادیق نصح و واجب است. 2️⃣ دسته دوم: روایات نصح مستشیر: «[من]اسْتَشَارَنِي ثُمَّ قَبِلْتُ ذَلِكَ مِنْهُ لَأَدَّيْتُ إِلَيْهِ الْأَمَانَةَ/ أَدِّ الْأَمَانَةَ لِمَنِ ائْتَمَنَكَ وَ أَرَادَ مِنْكَ النَّصِيحَةَ». 🔸 اشکال: دلالت روایات ناظر به لزوم امانت داری در ارائه نظر صحیح و کارشناسی در صورت اقدام به مشورت است، نه اصل لزوم آن. 🆔 @iictchannel
📚 برخی از فقها بر وجوب مشاوره دادن در صورت درخواست، فتوا داده‌اند 📝 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 📌 در فقه تربیت، حکم مشاوره دادن در صورت درخواست آن مطرح است که در فقه از آن به «نصح مستشیر» تعبیر می‌شود. 🔰 برخی از فقهاء بر وجوب مشاوره دادن در صورت درخواست، فتوا داده‌اند. حال اگر مشاوره دادن، مستلزم غیبت شخص دیگر باشد، نسبت میان نصح مستشیر و حرمت غیبت، عموم من وجه است، که سه نظر در آن وجود دارد: ✅ 1- تعارض و تساقط و رجوع به اباحه؛ 2- تزاحم بین مقتضیین و رجوع به ملاک اقوی؛ 3- تزاحم ملاکین که طبق نظر برخی رجوع به تعارض می‌کند. 📚 در تعارض امکان اجتماع در عالم جعل و ملاک وجود ندارد و دو دلیل، تکاذب در مقام ملاک و جعل دارند ؛ اما در تزاحم، دو حکم تنها در ظرف امتثال بخاطر ضیق قدرت مکلف که نمی‌تواند بین امتثال دو تکلیف جمع کند، مزاحم هم می‌گردند. البته اگر این تزاحم دائمی باشد، به تعارض برگشت می‌کند و جعل به این صورت قبیح است. 📚 بر دیدگاهی که اخبار علاجیه از حالت عموم من وجه انصراف نداشته باشند شامل مورد بحث می‌شوند و الا مرجع عام فوقانی و سپس اصل عملی است. 🆔 @iictchannel
📚 نسبت میان نصح مستشیر و حرمت غیبت 📝 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 📌 در فقه تربیت، حکم مشاوره دادن در صورت درخواست آن مطرح است که از آن به «نصح مستشیر» تعبیر می‌شود. 🔰 در صورت وجوب مشاوره دادن، اگر مستلزم غیبت شخص دیگر باشد، نسبت میان نصح مستشیر و حرمت غیبت چیست؟ ✅ ممکن است گفته شود تعارض است، زیرا هر کدام از ادله تمامیت اطلاقش با اطلاق طرف مقابل تنافی دارد، لذا تکاذب در مقام جعل دارند و شارع تنها یکی را جعل کرده است. ✅ تعارض مبتنی بر جعل انحلالی احکام است، یعنی برای تک تک افراد طبیعت حکم خاص او جعل شده، بنابراین اگر یک فرد طبیعت، مصداق طبیعت دیگری هم بود، شارع با لحاظ تمام خصوصیات آن فرد از جمله مصداق دو طبیعت بودن، اقدام به جعل این حکم برای آن فرد کرده است، پس اگر این دو طبیعت که در یک فرد جمع شده‌اند، تضاد داشته باشند، باید گفت شارع حکیم چنین جعل و لحاظ متضادی نخواهد کرد، پس یکی از دو دلیل قطعا کذب است. ✅ اما بر مبنای مختار و عدم انحلال، فی حد ذاته هر کدام از ادله در مقام ملاک و جعل، تام و بدون تنافی‌اند و مقتضی در هر کدام موجود و مرجحات باب تزاحم از اقوائیت ملاک و... جاری می‌شود 🆔 @iictchannel
💢 نصح مستشیر چه نوع وجوبی دارد؛ تعبدی یا توصلی 📝 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 📌 در ، حکم مشاوره دادن در صورت درخواست آن مطرح است که در فقه از آن به «نصح مستشیر» تعبیر می‌شود. 🔰 مساله دیگر اینکه نصح مستشیر چه نوع وجوبی دارد؟ اگر منجر به شک در آن گردد، در اصول فقه ثابت شد که اصل در نفسی، توصلی و عینی بودن است. 🔹 تعبدی یا توصلی: اگر أخذ قصد امر در متعلق ممکن باشد، مقتضای اطلاق توصلی بودن است و اگر استحاله داشته باشد، برخی قائل به لزوم امتثال به نحو تعبدی شده‌اند؛ راه‌کارهایی هم ارائه شده تا در صورت عدم آنها، وجوب حمل بر توصلی شود مانند متمم جعل؛ تکرار امر در صورت امتثال بدون قصد امر؛ تفهیم امر و لزوم قصد امر از اول با جمله خبریه. بنابراین وجوب نصح توصلی است. 🔹 اما تعابیری در روایات مانند «عَلَيْكَ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِي خَلْقِهِ» و «مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ» مشیر به تعبدی بودن نصح‌اند. ✅ لکن به دو قرینه از این ظهور بدوی دست بر می‌داریم: یکی اینکه می‌دانیم غرض مفروض از وجوب نصح، بدون قصد قربت هم حاصل می‌شود؛ دوم اینکه روایات حمل بر فضل و ثواب می‌گردد. 🆔 @iictchannel
💢 بررسی نوع حکم وجوب نصح مستشیر؛ نفسی یا غیری، کفایی یا عینی؟ 📝 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 📌 در فقه تربیت، حکم مشاوره دادن در صورت درخواست آن مطرح است که در فقه از آن به «نصح مستشیر» تعبیر می‌شود. 🔰 ادامه نوع حکم وجوب نصح مستشیر؟ 1️⃣ نفسی یا غیری: وقتی وجوب به ذات فعل تعلق گرفت در راستای خود نصح است نه واجب دیگر پس نفسی است. از روی اوامر ظهور در نفسی بودن دارد مگر قرینه برخلاف ذکر گردد. 2️⃣ کفایی یا عینی : اگر دلالت ادله خاص نصح مستشیر را کسی تام دانست مانند «من استشارنی، ثم قبلت ذلک منه ...، لأدیت الیه الامانه...، من استشار اخاه...». ✅ در اینجا احتمال دارد وجوب نسبت به آن شخصی که مورد استشاره قرار گرفته، عینی باشد و اینطور نیست هر کس انجام داد غرض حاصل شود. ✅ اما دلالت این ادله بر وجوب تام نبود، و به ادله مطلق خیرخواهی و ارشاد جاهل تمسک کردیم، و چون می‌دانیم که با انجام بعض یا عده‌ای خیرخواهی در خارج اتفاق می‌افتد و غرض مولا هم تأمین می‌شود وجوب حمل بر کفایی می‌شود یعنی احتمال نمی‌دهیم غرض مولا علاوه بر هدایت فرد و تحقق نصح برای او، صدور این نصح از خصوص آن فرد و یا یکایک افراد باشد. 🆔 @iictchannel
📚 در صورت وجوب کفائی مشاوره، آیا دریافت مزد و أجرت جایز است؟ 📝 حجت‌الاسلام والمسلمین رئیس پژوهشکده دانشنامه نگاری دینی در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ ❓در فقه تربیت، اگر قائل به وجوب کفائی مشاوره دادن در صورت درخواست «نصح مستشیر» باشیم، آیا می‌شود در مقابل آن مزد و أجرت گرفت؟ 🔰 در این مساله اختلاف نظر زیادی است. فقهای پیشین قائل به حرمت أخذ أجرت بر واجبات شده‌اند. 🔹 برخی مثل مرحوم بهبهانی بین واجب عینی و کفایی تفصیل دادند و در کفایی قائل به جواز هستند. 🔹 برخی مانند فخر در ایضاح بین کفایی توصلی و تعبدی تفصیل دادند. 🔹 برخی هم مانند صاحب جواهر و بیشتر متأخران به ادله حرمت پاسخ داده و اخذ اجرت را منافی با وجوب نمی‌دانند. ✅ اخذ اجرت در اقدام به واجب کفائی اشکال ندارد. اگر مثل قدما قائل به عدم جواز بصورت مطلق هم شدیم اما در واجبات کفایی نظامیه که اداره جامعه متوقف بر آنهاست، ادعای اجماع بر جواز اخذ اجرت شده است و مشاوره دادن که امروزه به صورت تخصص و شغل درآمده از مصادیق آن می‌باشد. ✅ دلیل جواز هم این است که جهت وجوب این واجبات حفظ نظام است و عدم اختلال نظام هم متوقف بر مجّانی بودن انجام نیست بلکه فقط متوقف بر انجام این اعمال علی ای نحو کان است. 🆔 @iictchannel
📚 شرایط مشاور/ مشاور باید در خصوص موردی که مشاوره می‌دهد، اطلاع و علم داشته باشد 📌 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 🔹 در ، حکم مشاوره دادن در صورت درخواست آن مطرح است که در فقه از آن به «نصح مستشیر» تعبیر می‌شود. ✅ پس از بررسی حکم مشاوره دادن و چگونگی آن، بحثی که مطرح است شرائط مشاور می‌باشد. 🔻 شرایط مشاور: 1️⃣ براساس صدق، واژه نصح که در روایات هم ذکر شده باید مشاور در صدد خیرخواهی نسبت به کسی که مشاوره می‌دهد، برآید و در غیر این صورت از موضوع آن خارج شده و طبق صدق عناوین دیگر، حکم خود را خواهد داشت. 2️⃣ طبق روایات، مشاور کسی که قبول نصح می‌کند باید امین بوده و خیانت نکند. پس اگر چیزی را می‌داند که در سرنوشت و خیرخواهی دخیل است باید انتقال داده و غایت همت خود را انجام دهد. 3️⃣ مشاور باید در خصوص موردی که مشاوره می‌دهد، اطلاع و علم داشته باشد و درغیر این صورت بر شخص جاهل واجب بلکه حتی جایز هم نخواهد بود و اغراء به جهل شده و نسبت به مفاسدی که بر نظر او مترتب گردد، معذور نخواهد بود. 4️⃣ اگر در جایی که مشاوره دادن مستلزم غیبت دیگری بوده، در صورت اهمیت و نیاز باید به قدر لازم اکتفا کند. 🆔 @iictchannel
📚 قاعده احسان به دیگران۱/ مفاد اجمالی قاعده 📌 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 🔹 در آیات و روایات احسان به دیگران مورد امر قرار گرفته است . از جمله خداوند متعال می‌فرماید : «انّ الله یأمر بالعدل و الإحسان» و یا «احسِنوا انّ الله یحبّ المحسنین» 🔹 بنابراین مطلوبیت احسان به نحو اجمالی از آیات و روایات استفاده می‌شود ولکن بحث در این است که درجه این مطلوبیت چه مقدار است؟ محدوده آن کجاست؟ مراد و مفاد آن کدام است؟ 🔹 قاعده احسان با توجه به قلمرو معنایی که پیدا می‌کند، یک قاعده عامی است که می‌تواند در ابواب مختلف مورد استفاده قرار بگیرد، از این‌رو می‌تواند به عنوان یک قاعده فقهیه مطرح شده و در ابواب مختلف در صورت وجود موضوع احسان، حکم به لزوم و یا استحباب آن می‌شود. 🔹 بعد از اثبات این قاعده که اختصاص به باب خاصی از ابواب فقه ندارد، در عرصه تربیت می‌توان به این قاعده تمسک کرد و به نوعی ماهیت تربیتی دارد. 🆔 @iictchannel
📚 قاعده احسان به دیگران۲/ تطبیق احسان در مباحث تربیتی 📌 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 📝 از قاعده احسان در مشروعیت اصل تربیت و مطلوبیت اجمالی آن استفاده می‌شود. زیرا تربیتِ دیگری از جمله مصادیق احسان به دیگران است. 📝 از جهت دیگر از قاعده احسان در محدوده مربیان تربیتی استفاده می‌شود؛ برای مثال اگر از ادله استفاده کردیم که امر به احسان، مطلق بوده و اختصاص به اولیاء ندارد، می‌توان استفاده کرد که همه افراد با لحاظ دیگر شرائط، مکلف به احسان بوده و شأن مربی پیدا می‌کنند و این فرد در فرآیند تربیت دیگران قرار می‌گیرد. 📝 همچنین در بحث ساحت‌های تربیتی اگر ادله احسان به دیگری مطلق بوده و شامل تمامی مصادیق رساندن نفع و نیکی و انجام معروف در حق دیگران بشود، می‌توان استفاده کرد که در همه ساحت‌های تربیتی تطبیق شده و مصداق پیدا کند. 📝 بنابراین تربیت اقتصادی و یا جنسی و یا اقسام دیگر تربیت همانند تربیت دینی و اخلاقی، در صورتی که مصداق رساندن خیر و نفع به متربی باشد، مشروعیت بلکه رجحان و مطلوبیت شرعی پیدا خواهد کرد. 🆔 @iictchannel
📚 قاعده احسان به دیگران۳/ مفهوم‌شناسی واژه احسان 📌 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 🔰 در آیات و روایات واژه «احسان» به همان زبان عرف عرب استعمال شده است، زیرا معنای مراد در لسان شارع در اغلب موارد همان معنای متداول نزد عرف در زمان صدور خطاب است مگر مواردی که شارع قرینه بر اراده معنای جدید بیان کرده باشد. 🔰 حسن و احسان از مفاهیم واضحی است که نمی‌توان در معنای شرح‌الاسم آن واضح‌تر از خود آن بیان نمود و لذا برای تبیین آن به نقیض یا ضد آن متوسل شده‌اند و آن را ضد قبح و یا اسائه معنا کرده‌اند. برخی آن را به «الإنعام» در حق دیگران و «إحسان في فعله» کار را به خوبی و متقن انجام دادن، معنا کرده‌اند. 🔰 با مراجعه به استعمالات قرآنی ماده (ح س ن) در می‌یابیم که همان معنای لغوی و همان طور که راغب هم گفته، در اعم از امور مادی و معنوی و در هر دو معنای لغوی یعنی هم در معنای نیکو انجام دادن فعل و هم در معنای انعام و رساندن خیر و معروف به دیگران به کار رفته است. 🆔 @iictchannel
💢 قاعده احسان به دیگران۴/ احسان در استعمالات فقهی 📌 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 📚 در کتب فقها نیز احسان در دو معنا؛ هم در نیکی و اصطناع معروف نسبت به دیگری و هم در معنای کار را نیکو انجام دادن استعمال شده است. 📚 در استعمالات برخی فقهاء مانند سید مرتضی و شیخ طوسی و محقق اردبیلی قید زائدی نسبت به کلمات لغویون بیان گردیده است و احسان به تفضّل و انعامِ بدون استحقاق و الزام اطلاق گردیده که نتیجه این تقیید این خواهد بود که احسان در امور مستحبی است و وجوب ندارد. حال آنکه در کلمات لغویین و همچنین استعمالات قرآنی چنین قیدی وجود ندارد و چه بسا مقسم احسان الزامی و غیر آن قرار گرفته است. 📚 نکته دیگر در استعمالات فقهاء این است که همانطور که احسان در رساندن نفع به دیگران به کار می‌رود، در موارد دفع ضرر از دیگران هم صادق است که یک امر عدمی نسبت به آنها به حساب می‌آید و شما امر وجودی به آنها نرسانده‌اید. وجه این تعمیم علاوه بر اطلاق کلمات لغویین، تبادر عرفی از لفظ احسان است. 📚 در نتیجه احسان برخی از برنامه‌های تربیتی که برای جلوگیری از وقوع متربی در ضرر است و جنبه پیشگیری دارد را شامل می‌شود. 🆔 @iictchannel
📚 قاعده احسان به دیگران۵/ بررسی قصد ایصال نفع در صدق احسان 📌 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 📝 یک نکته در مفهوم احسان این است که آیا در صدق احسان قصد احسان به دیگری لازم است یا خیر؟ 📝 به عنوان مثال اگر صرف وجود شخص و یا انجام فعلی بدون التفات و قصد فرد، سبب شود که خیری و نفعی به دیگری برسد آیا به او محسن صدق می‌کند؟ به نظر می‌رسد که احسان فعلی است که انسان برای رساندن نفع و سود به دیگران انجام می‌دهد و لذا در این موارد احسان صادق نیست. 📝 بله اگر کسی قصد ایصال نفع به دیگران را داشته باشد و لکن داعی او برای رساندن نفع این است که آرامش و لذت باطنی پیدا کند، احسان صادق خواهد بود. 📝 طبق این معنا از احسان در برنامه‌های تربیتی که مربی نفعی به متربی می‌رساند با دواعی مختلف،‌ از مصادیق احسان خواهد بود. 📝 بنابراین همانطور که مرحوم سید مرتضی فرموده‌اند در صدق احسان قصد رساندن نفع به دیگران شرط است و لکن لازم نیست که حتما داعی او بر رساندن خیر هم، خصوص ایصال نفع برای رضای خدا باشد بلکه ممکن است برای تشفی خاطر خودش باشد. 🆔 @iictchannel
📚 قاعده احسان به دیگران۶/ مدرک قاعده احسان(قرآن) 📌 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 🔰 درآیات قرآن در رابطه با احسان و نیکی کردن به دیگری چهار دسته آیات وجود دارد: 1️⃣ دسته اول: آیاتی که در آنها امر به احسان شده است، مانند قوله تعالى «إِنَّ اللّٰهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسٰانِ»(نحل، آیه 90) و «وَ أَحْسِنْ كَمٰا أَحْسَنَ اللّٰهُ إِلَيْكَ»(قصص، آیه 27) و «أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(بقره ، 195). ✅ آیه اول امر به احسان با ماده امر و در آیات دیگری امر با هیئت می‌باشد و ظاهر امر دال بر وجوب و الزام است. 2️⃣ دسته دوم: آیاتی که محبوبیت احسان فهمیده می‌شود: «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(آل عمران، 134). 3️⃣ دسته سوم: آیاتی که از باب جزا دادن دلالت بر مطلوبیت احسان می‌کند: «وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»(هود،115) و «وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى»(نجم، 31). 4️⃣ دسته چهارم: آیات امر به احسان خاص است که تنها در مورد خودش(احسان به والدین) مفید است: «وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً»(الاسراء،23). ✅ از مجموع آیات حداقل مشروعیت و مطلوبیت احسان بدست می‌آید و در واقع آیات بیانگر مطلوبیت مؤکد آن است. 🆔 @iictchannel
📚 قاعده احسان به دیگران۷/ مدرک قاعده احسان(آیات آمره) 📌 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 🔹 در رابطه با احسان، از آیات مطلوبیت و استحباب فهمیده می‌شود و در این مقدار اختلاف و اشکالی وجود ندارد. پس رفتارهای متعدد می‌تواند تحت قلمرو احسان بوده و حکم افعال متعدد تربیتی و شیوه‌ها و روش آن را تبیین می‌کند. 🔰 اما سه آیه امر کننده به احسان وجود دارد که دلالت آنها باید بررسی شود. 📝 «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» امر ظهور در وجوب دارد. در کنار امر به عدل، امر به احسان هم شده است و باید سؤال کنیم چرا با توجه به اینکه امر به احسان در سیاق امر به عدل آمده و امر هم یک ماده است، امر به عدل حمل بر وجوب و امر به احسان حمل بر استحباب شده است؟ 📝 اگر در معنای احسان همانطور که برخی از فقها و مفسرین گفته‌اند احسان را «لاعلی وجه الاستحقاق» و نیکی کردن غیر الزامی دانستیم، روشن است که امر به چیزی که در ذات معنای خودش غیر الزامی است، حمل بر وجوب نشده و همین امر قرینه بر حمل آن بر استحباب می‌شود. 📝 اما اگر احسان مطلق نیکی کردن به دیگران باشد، باید برای حمل بر استحباب قرائن دیگری وجود داشته باشد. 🆔 @iictchannel
📚 قاعده احسان به دیگران(۸)/ مدرک قاعده احسان(آیات آمره) 📌 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 🔹 در اثبات قاعده احسان به دیگری که می‌تواند به عنوان دلیل عام در موارد فقه تربیت مورد استناد قرار گیرد، در آیه «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» فقها ظهور امر به عدل را پذیرفتند اما نسبت به احسان خیر! 🔹 حال اگر فعلی به دو شیء تعلق گرفت یکی لزومی و دیگری استحبابی، آیا در اینصورت دلالت امر بر وجوب باقی می‌ماند؟ با توجه به مبانی مختلف در باب امر، نتایج نیز متفاوت می‌باشد؛ 🔹 بنابر قول به ظهور وضعی(امر) در وجوب: اگر در احسان حمل بر وجوب را نپذیرفتیم، ظهور امری که به عدل هم خورده، دچار اجمال می‌شود، زیرا امر واحدی که به دو چیز تعلق گرفته و در یکی قائل به مجازیت شدیم، بنابر عدم امکان استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد، اینجا مجمل می‌شود، ولی بنابر امکان آن، ظهور امر در وجوب برای(عدل) باقی می‌ماند. 🔹 اما گر دلالت امر بر وجوب عقلی باشد، در مواردی که قرینه بر ترخیص بیاید مثل احسان، امر حمل بر استحباب می‌شود و در آیه نسبت به عدل قرینه‌ای بر ترخیص نیست، عقل حکم به لزوم اطاعت امر مولا می‌کند. 🔹 اما گر دلالت امر بر وجوب از انصراف به آن باشد، اگر موارد متعددی از دائره وجوب خارج شد مثل موارد احسان، ظهور انصرافی تمام نمی‌شود، اما در عدل تخصیص زیاد وجود ندارد. 🆔 @iictchannel
📚 قاعده احسان به دیگران(۹)/ مدرک قاعده احسان(آیات آمره۲) 📌 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ ✅ در اثبات قاعده احسان به دیگری که می‌تواند به عنوان دلیل عام در موارد فقه تربیت مورد استناد قرار گیرد، گفته شد در صدق احسان تفضل نیست، لكن فقها با توجه به استعمالات آن در لسان شرع، حمل بر ندب و تفضل کرده‌اند. ✅ اگر ما ظهور بدوی امر در وجوب را نسبت به احسان تمام بدانیم، باز استعمالات احسان در روایات و... قرینه می‌شود که این ظهور قابل تمسک نیست و کثرت تخصیص احسان موجب از بین رفتن ظهور آن در وجوب می‌شود و فقها در موارد متعددی در فقه به ظهور وجوب امر به احسان تمسک نکرده‌اند و مطلقا آن را واجب ندانستند. ✅ لذا در متون فقهی احسان را حمل بر تفضل و استحباب می‌کنند. علاوه بر اینکه روایاتی داریم که عدل را واجب و احسان را مستحب دانستند. ✅ مرحوم کاشف الغطاء و مرحوم اصفهانی قائل شدند که حکم احسان به حسب متعلقش مختلف می‌شود و احسان بر واجبات و مستحبات صدق می‌کند. همه این‌ها کلام ما را تأیید می‌کند که احسان از نظر لغوی به معنای تفضل نیست زیرا اگر به معنای تفضل بود مقسَم برای احسان واجب و مستحب قرار نمی‌گرفت. ✅ نتیجه شد حمل استحباب و مطلوبیت احسان الی الغیر نسبت به آیات آمره . البته احسان با انطباق عناوین دیگر می‌تواند واجب شود. 🆔 @iictchannel
📚 قاعده احسان به دیگران(۱۳)/ قلمرو قاعده احسان در تربیت 📌 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 🔻 بنابر ادله مذکور دال بر مطلوبیت و استحباب احسان به غیر، قلمرو مطلوبیت احسان در سه حوزه باید تبیین شود: 🔹 مربی: این تکلیف متوجه چه کسانی است؟ از آنجاکه در ادله قاعده خصوصیتی برای مکلف به این تکلیف(احسان به‌غیر) ذکر نشده بود، این تکلیف شامل همه مؤمنین می‌شود و همه انواع مربیان در احسانِ به‌غیر تکلیف استحبابی دارند. 🔹 متربی: بنابر ادله مذکور کسی که مورد احسان قرار می‌گیرد، عموم مردم بوده و قیدی برای آن ذکر نشده است. البته در بعضی موارد مانند والدین یا برادران دینی توصیه به احسان، بیشتر است ولی همان‌گونه که گذشت؛ ادله احسان مطلق‌اند و شامل بالغ و غیربالغین حتی شامل کفار هم می‌شوند، که فقها مانند آقای حکیم به این امر تصریح دارند. 🔹 متعلق احسان: با توجه به عمومیت معنای احسان و اطلاق ادله، احسان معنای عامی داشته که شامل همه افعال خیر اعم از امور مادی و معنوی شده و همه ساحات تربیتی از قبیل؛ تربیت جسمی، اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و ... را شامل می‌شود. ✅ همچنین احسان به غیر، منحصر در امور ایجابی نیست، بلکه شامل امور سلبی هم می‌شود، مثلاً منع از محرمات الهی که در روایت مذکور اشاره شده و از بالاترین برّ و احسان شمرده شده است. 🆔 @iictchannel
🔸 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 📚 عوامل تربیت، اشخاص یا مقوله‌هایی هستند که در تحقق اهداف تعلیم و تربیت اگر چه با وسطه، مؤثراند. نقطه مقابل، موانع تربیتی که از تحقق اهداف تعلیم و تربیتی جلوگیری می‌کنند. 📚 عوامل تربیت اعم از اشخاص، محیط و فضای آموزشی و ابزارهای آموزشی دانسته شده است. 📚 در ، عوامل اعم از انسانی و غیر انسانی؛ درونی و بیرونی؛ مادی و غیر مادی از محیط و غیر آن ... وجود دارد. بر این اساس وراثت و فطرت را از عوامل دورنی دانسته‌اند. 📚 برخی محققان، عوامل تربیتی را تحت عنوان جامع(محیط) قرار داده‌اند. این وحدت عنوان در فقه ثمره‌ای ندارد، زیرا ملاک معنون کردن به عنوان در هر تکلیفی، باید بر اساس اثر واحد و حکمی باشد که بر آن عنوان مترتب می‌شود و با وجود موارد مختلف و آثار و حکم متفاوت آن عناوینی که تحت عنوان محیط قرار گرفته‌اند، باید در بحث فقهی این موارد به صورت جداگانه بررسی شوند و احکام و وظایف مترتب بر هر یک ذکر شود. 📚 دربحث تأثیر فطرت و دیگر موارد مانند آن در ایجاد تغییر و تحول در نفس انسان، از مسائل است نه فقه تربیت. ولی اگر مراد ایجاد تغییر و تحول بر دیگری از طریق زنده کردن فطرت باشد می‌توان آن را در فقه تربیت و روش‌های آن بحث کرد. 🆔 @iictchannel
🔸 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت»، تصریح کرد؛ 🔹 نکته ضروری دیگر در آغاز مبحث عوامل تربیتی این است که آیا وظیفه تربیتی از سنخ حق است یا حکم؟ و در حکم، تکالیف تربیتی و غیر آن چیست؟ کدام یک از عوامل، از ولایت بر تربیت برخوردارند؟ 🔹 در فقه تربیت، وظایف تربیتی اعم از احکام وضعی و تکلیفی است و در هر مسأله تربیتی همه احکام وضعی و تکلیفی مرتبط با آن باید بررسی گردد، به این معنا که کدام وظیفه تربیتی از باب ولایت است، کدام وظیفه تربیتی از باب حکم تکلیفی و کدام وظیفه تربیتی از باب حق است. 🔹 در نتیجه وظایف تربیتی بر اقسامی است: 1- تکلیفی؛ 2- وضعی؛ که خود بر دو قسم است: ولایت که غیر قابل اسقاط و انتقال است. و دوم حق که نوعا قابل اسقاط و انتقال است. 🔹 ثمره مهم بحث در آنجاست که اگر وظیفه تربیتی از سنخ حکم یا ولایت باشد، قابل اسقاط نیست ولی اگر از سنخ حق باشد، قابل اسقاط است. 🔹 همچنین این امر باید توجه شود که همه وظایف تربیتی از یک سنخ نیستند و همه عوامل و مربیان نیز از ولایت بر تربیت برخوردار نیستند، بلکه تنها تکلیف الزامی و یا غیر الزامی بر تربیت دارند. 🆔 @iictchannel
💢 فقه تربیت از عوامل انسانی تأثیرگذار در تربیت سخن به میان می‌آورد 📝 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت» عنوان کرد؛ 📚 از جمله مباحث مهم و آغازین در فقه تربیت بحث از مکلفِ به فعل تربیت و عوامل تربیت است. 📚 نکته‌ای که باید مورد توجه باشد این است که در فقه بحث از تکلیف و مکلَّف است و تنها آن بخش از عوامل تربیتی که قابلیت اِعمال تکلیف و پذیرش تکلیف دارند و به نوعی با فعل مکلف در ارتباط قرار می گیرند، مورد بحث قرار می‌گیرند. 📚 در نتیجه در عوامل تربیتی محور مباحث پیرامون انسان مکلف و افعال و روش‌های به کار گرفته شده از سوی او است. از این فرد به عنوان مربی یاد می‌شود. 📚 مربی عبارت است از عامل انسانی که در تحقق فعالیت تربیتی تأثیرگذار است و تنها اختصاص به مربی پرورشی و یا معلم آموزشگاه در نظام آموزش و پرورش رسمی ندارد، بلکه شامل هر نیروی انسانی تأثیرگذار در فرایند تربیت، اعم از مربیان پرورشی، معلمان، والدین، حاکم و مانند این‌ها می‌گردد. 📚 در فقه از عوامل انسانی متعددی که به نحوی در فرآیند تربیت تأثیرگذار است سخن به میان آمده است. این افراد به صورت مستقل و بالاصالة و یا به صورت تفویض از دیگری عهدار فعل تربیتی می‌باشند. 🆔 @iictchannel
✅ در بررسی نهاد خانواده باید وظایف تربیتی همه اعضا نسبت به یک‌دیگر بحث شود 🔻 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت» مطرح کرد؛ 🔹 از جمله مباحث مهم و آغازین در فقه تربیت بحث از مکلفِ به فعل تربیت و عوامل تربیت است. 🔹 در بررسی بحث شیوه با محوریت نهاد و نهاد تربیتی خانواده و طرح وظایف عام والدین از قبیل ارشاد، احسان، و وظایف خاص والدین در ساحت‌های مختلف تربیتی، نکات ذیل لازم به توجه است؛ 🔹 عدم انطباق با عناوین موجود در ادله و عدم تفکیک وظایف هر یک از والدین با دیگری و وظایف الزامی و غیر الزامی. خانواده یک عنوان انتزاعی است و آنچه در ادله، موضوع احکام قرار گرفته، افراد یعنی پدر، مادر، جد و... است. از این رو در بررسی مجددا مجبور به طرح مسایل ذیل عنوان پدر و مادر(والدین) شده‌اند. 🔹 وظیفه‌مندی والدین از پدر و مادر، در ماهیت از حق و یا حکم بودن، ولایت و عدم آن و قلمرو تکالیف، با هم تفاوت دارد. 🔹 در بررسی نهاد خانواده باید وظایف تربیتی همه اعضای خانواده نسبت به هم بحث شود: از وظایف تربیتی زن و شوهر نسبت به یکدیگر؛ وظایف تربیتی آن‌ها نسبت به فرزندان از وظایف مشترک و ویژه هر یک؛ وظایف تربیتی فرزندان نسبت به یک‌دیگر مانند برادر در برابر خواهر! و وظایف تربیتی فرزندان نسبت به پدر و مادر؛ 🔹 از این رو بحث بر اساس عناوین مطرح در ادله از پدر، جد، مادر، وصی تا حاکم و... ترجیح داده می‌شود. 🆔 @iictchannel
✅ تربیت حق است یا حکم؟/ مبنای حق در کتب حقوقی عرف و در اسلام اعتبار شارع است 🔻 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت» تصریح کرد؛ 📚 برای مشخص شدن تربیت که آیا حق است یا حکم، باید حقیقت و ماهیت حق و حکم روشن شود. 📝 تعاریف متعددی برای حق مطرح شده که در سه دسته ذیل قابل تقسیم هستند؛ 1️⃣ تعریف به لوازم: حق آن چیزی است که قابل اسقاط و انتقال به غیر است به خلاف حکم. 2️⃣ تعریف اول ماهوی: طبق نظر مشهور فقها، حق نوعی سلطنت یا مرتبه ضعیفی از سلطنت است. 3️⃣ تعریف دوم ماهوی: حق نوعی از ملکیت و رابطه بین صاحب حق و متعلق آن است. 📚 البته برخی مانند مرحوم نایینی(ره) هر دو تعبیر سلطنت و ملکیت را در کنار هم به کار برده است. 📚 تعاریف حکم هم متفاوت است. برخی مانند امام خمینی(ره) و مرحوم خوئی رحمهما الله قائل هستند که حکم امری اعتباری است و برخی مانند آخوند خراسانی و شهید صدر رحمهما الله حکم را امری واقعی و اراده و یا مانند محقق عراقی(ره) آن را اراده مبرزه می‌دانند. 📚 نکته مشترک در تعاریف مختلف این است که حکم امری غیر قابل اسقاط و انتقال است. 📚 مبنای حق در کتب حقوقی، عرف و بنای عقلاء است، ولی در اسلام مبنای جعل و مشروعیت حق، اراده و اعتبار شارع است. 🆔 @iictchannel
❇️ تربیت از سنخ حق است یا حکم؟/ حق نوعی سلطنت و ملکیت است 🔻 حجت‌الاسلام والمسلمین در درس خارج «فقه تربیت» تأکید کرد؛ 📚 در بحث ماهیت شناسی وظایف تربیتی، باید دید این وظایف از سنخ حق است یا حکم؟ در بحث قبل، اشاره شد که حقیقت حق نوعی سلطنت و ملکیت است و این دو نیز از احکام وضعی هستند. در نتیجه باید گفت دو حکم وضعی حقی و غیر حقی وجود دارد که دارای شاخصه‌هایی می‌باشد: 1️⃣ انتقال‌پذیری: حق قابلیت انتقال به دیگری دارد، یا انتقال اختیاری مثل معامله یا قهری مانند ارث، با عوض یا بدون عوض. 🔹 البته برخی از حقوق مانند حق شفعه، حق رهان، غیر قابل انتقال هستند. که گفته شده این موارد خلاف قاعده و استثناء بوده و در این موارد انتقال‌پذیری معنا ندارد. 2️⃣ اسقاط‌پذیری: نظر مشهور این است که اسقاط‌پذیری از لوازم ماهیت حق است. با اسقاط، موضوع از بین می‌رود و رابطه ذی الحق با حق قطع می‌شود. 🔹 اما می‌تواند ماهیت حق، نوعی سلطنت و ملکیت باشد که از لوازم تحقق آن، انتقال‌پذیری و اسقاط پذیری است، نه جز ذات حق و از لوازم ذات آن تا غیر قابل انفکاک باشد. 🆔 @iictchannel