مالکیت در اسلام به گونهای است که همه تقریبا در یک سطح قرار میگیرند.
امام خمینی؛ ۷ دی ۱۳۵۷
@iisociology
🔴 هفت موتور تولید تبعیض و نابرابری.
1⃣ مالکیت منابع طبیعی و معدنی:
▪️ چگونه افرادی در کشور با مالکیت بر منابع طبیعی همچون زمین، نفت، گاز و معادن در ساختاری کاملا قانونی و بدون فساد، هر روز ثروتمندتر و دستنیافتنیتر میشوند اما عامه مردم، فقیر و فقیرتر؟!
2⃣ منابع پولی و اعتباری:
▪️ چگونه نظام بانکی میتواند از هیچ، پول بیافریند؟! چگونه ساختار پولی و بانکی به صورت قانونی باعث فقر عمده افراد جامعه شده؟!
3⃣ سرمایههای صنعتی، تکنولوژیکی و دانش:
▪️ آیا عموم صاحبان کارخانه و سرمایهها به کارگران به چشم مزدور نگاه نمیکنند؟! چند درصد از حقوق کارگران در جیب کارخانهدارها و سرمایهدارها میرود؟
4⃣ امتیازات و انحصارات تجاری:
▪️ چه میشود که گروهی اندک میتوانند به شکلی کاملا قانونی، انحصار تجارت یک کالا را بر عهده بگیرند؟ چگونه است که فقط اتاق بازرگانی اجازه صدور کارت بازرگانی آن هم به صورت انحصاری را دارد؟!
5⃣ قدرت سیاسی و سازمانهای صنفی:
▪️ چگونه میشود که برخی کمیسیونهای مجلس در مقابل لایحهی عادلانهسازی نظام پرداخت حقوق دستمزد کارمندان میایستند؟ چه میشود که سازمان نظام پزشکی در سازوکاری قانونی و در تعارض منافعی آشکار، اثر بهسزایی در تعیین مقدار سهمیه رشته پزشکی در کنکور دارد؟!
6⃣ بازتولید نابرابری توسط آموزشوپرورش:
▪️ چگونه آموزش و پرورش با ساختاری کاملا قانونی میتواند تبعیض را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهد؟! چه چیزی باعث میشود که مناطق لوکسنشین تهران و قم، خیلی بیشتر از مناطق دیگر کشور سهم در رتبههای خوب کنکور داشته باشند؟
7⃣ عادیسازی نابرابری توسط رسانه:
▪️ در شرایطی که تبعیض به صورت قانونی توسط ساختارهای مالی، منابع طبیعی و معدنی، صنعت و تکنولوژی و... تولید، و توسط ساختار آموزشی بازتولید میشود، آنچه میتواند به این ساختارها مشروعیت ببخشد و ذهنها را نسبت به تبعیض بیتفاوت کند، رسانه است. با کتابها و سمینارهای موفقیت و ثروت و برنامههایی مانند عصر جدید و مطبوعاتی مثل مجله تجارت فردا و دنیای اقتصاد، اینطور وانمود میکنند که موفقیت شخص تنها در گرو تلاش و استعداد فردی است و کلاً بر ساختار چشم میبندند!
👤 استاد محسن خاکی
☑️ @iisociology
چرا رادیکالیسم؟
یک فرد متعلق به طبقه متوسط فرودست مدام در مراکز شهر در رفت و آمد است، اما در پیرامون شهر زندگی میکند. مشتاق پوشیدن کفش نایک است، اما به ناچار با نمونه تقلبی ارزانقیمت آن کنار میآید. آرزوی کار یا گذران تعطیلات در خارج را در سر میپروراند، اما حس میکند که در دام بیپولی و سختگیریهای کنترل مرزی گرفتار آمده است.
این طبقهایست که دنیای فقر و محرومیت، دنیای زاغهنشینها و کار موقتی، دنیای بدهی و زندگی عاریهای، را به دنیای دانشگاه، مصرف و اینترنت- یعنی به حیاتی جهانی- پیوند میزند. اعضای این طبقه بهشدت از آنچه در جهان در دسترس و دردمندانه از آن محرومند، آگاهند.
تصور بر این است که زندگی عاریتی و برزخی آنها شرایطی موقتی است، اما در واقعیت همیشگی میشود. نه کاملا احساس جوانی میکنند و نه احساس بلوغ، و سرشار از خشم عمیق اخلاقی، این طبقه تبدیل به بازیگری کلیدی در سیاست رادیکال میشود.
آصف بیات
@iisociology
پذیرش با سهمیه ایثارگری برای دبیری آموزش و پرورش با امتیاز ۱۸ از ۶۰۰ و نمرات منفی و صفر.
@iisociology
💠 اسطورهای در افق هستی.
🔻 این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگیهای رفتاری پیامبر اکرم (ص) است که از زبان حضرت سیدالشهداء علیهالسلام توصیف شده است:
🔹 «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمیشد؛
🔹 «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشهداری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟
🔹 «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بیدغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت.
🔹«طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوتهای طولانی بود.
🔹 «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانیکه لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتیکه حرف زدن، ضرورت و فایدهای میداشت.
🔹 لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بیاراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچوقت از او نمیترسیدیم.
🔹 نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچکس و هیچچیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاهقاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت.
🔹 رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم».
🔹 «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بیجواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و بهگونهای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود.
🔹 هیچکس از محضر پیامبر ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون میآمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند.
🔹 «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچکس بیدلیل، احترامی بیش از بقیه یا بیاحترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، بهطرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت.
🔹 مجلس پیامبر (ص) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچوقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگترها و مُسنّترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند.
🔹 چهرۀ پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بیعدالتی یا منکری را میدید.
🔹 «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد.
🔹 «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود.
🔹 «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیبگیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد.
🔹 «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود.
✍ حسن رحیمپور ازغدی؛ محمد پیامبری برای همیشه، ص ۲۹-۳۴
@iisociology
حس عدالت و امکان تلخکامی خشمگینانه.
کسی که از حس عدالت بیبهره است و هرگز به اقتضای عدالت رفتار نمیکند مگر آنکه پای مصلحت و منفعت شخصی در میان باشد، نه تنها فاقد پیوندهای دوستی، محبت و اعتماد متقابل است، بلکه قابلیت تجربه اخلاقی تلخکامی خشمگینانه و انزجار را نیز ندارد.
جان رالز، نظریهای در باب عدالت
@iisociology
فقر، نتیجه استثمار حاکمیتی.
حضرت علی علیه السلام:
همانا ویرانی زمین به دلیل تنگدستی مردم است و تنگدستی مردم به دلیل غارت اموال از طرف حاکمانی است که به آینده حکومتشان اعتماد ندارند و از آنچه مایه عبرت است، عبرت نمیگیرند.
@iisociology
سوژه نئولیبرال چگونه هگل زمانه شد؟
بحثی در مضرات جامعهشناسی زیگزاگی
🔸️ حوادث پاییز ۱۴۰۱ حجم زیادی از ادبیات آکادمیک علوم اجتماعی را به خود معطوف کرد و با تقریب مناسبی میتوان اذعان کرد که همه رویکردهای مختلف فعال در علوم اجتماعی ایران تحلیلهای خرد و کلانی را نسبت به آن تولید کردند و از این جهت آن را میتوان آن را «آزمایشگاه علوم اجتماعی» ایرانی در نظر گرفت. به واقع این فربهی تولیدات راه را برای فراتحلیل خود این تحلیلها هموار میکند.
🔸️ در یک فراتحلیل اجمالی از ادبیات تولید شده در این بازه هم میتوان دریافت که علوم انسانی و اجتماعی در ایران از فقدان «سنتمندی» رنج میبرد.
🔹 سنتمندی علمی به زبان ساده به چارچوب واضح، مشخص و مستمری ارجاع دارد که قلمرو حرکت نظری پژوهشگر را در انتخاب موضوعات پژوهشی و نحوه پردازش آنها سامان میدهد و تاملات و تجربیات علمی و پژوهشی او را انباشت کرده و زمینه نیل به یک "پژوهشگر مولف" را فراهم میکند. از این جهت مثلا کسی که در یک سنت علمی انتقادی هویت مییابد به راحتی نمیتواند عناوینی همچون «آسیب شناسی فرهنگی و اجتماعی» را برگزیند چرا که این دو، رویکردهای متفاوتی اند و تشریح مسالههاشان و خروجیهای مورد انتظارشان با یکدیگر تفاوت اساسی دارد. همچنین سنتمندی علمی و پژوهشی در شکل جمعیاش آنچیزی است که به آن «مکتب علمی» میگوییم.
🔸️ این فقدان سنتمندی به دلایل مختلف همچون دلایل نظری (فقدان برنامه پژوهشی و عمق نظری) و یا چرخشهای مکرر بر اثر درگیری در پروژههای کارفرمایی اداری، اقتصادی و سیاسی دولتی و غیر دولتی روی میدهد.
بد نیست عطف به رویدادهای ۱۴۰۱ نمونههایی از این چرخشها را مرور کنیم:
۱- بخشی از جریان چپ انتقادی در سالهای اخیر با بررسی تاثیرات اشکال سرمایهداری متاخر در حوزه فرهنگ و سبک زندگی از مفهوم « سوژه نئولیبرال» برای توضیح رفتارهای تودهوار نوجوانان و جوانان استفاده کردهاست. به عنوان مثال مثالواره اصلی این جریان، دکتر اباذری، در یک سخنرانی معروف سوژه نئولیبرال را سوژهای «سیاست زدوده، خوشگذران، لذتطلب، منفعتطلب، نفعجوی فردگرا، بی تاریخ و ... دانسته بود. همچنین رشد سلبریتیزم در اثر سیطره رسانههای اجتماعی جدید و تاثیر سلبریتیها بر ناهنجاریهای فردی و جمعی از موضوعات اصلی نقد این جریان بوده است اما در ماجراهای ۱۴۰۱ این جریان با تغییر چارچوب نظری قبلی خود با چرخشی آشکار به مشروعیت بخشی به همان سوژههای نئولیبرالی میپرداختند گویی آن سوژهها بدون تغییری در ساختار کلان اقتصادی به چنان خودآگاهی نابی دست یافتهاند که نه با جمعیتهای به قول ارتگایی گاست «میان مایه تودهوار و خشونت طلب» بل با هگلهای زمانه مواجهیم.
۲- دسته دیگر از این چرخشگران جامعه شناسانی بودند که در یک دهه اخیر با علم کردن بحث آسیبهای اجتماعی توانسته بودند پروژههای کلانی را از نهادهای حاکمیتی دریافت کرده و البته بدون تولید ادبیات نظری قابل توجهی کارهای پراکندهای را به خروجی برسانند. این دسته نیز در پاییز و زمستان ۱۴۰۱ با چرخش از چارچوبهای کارکردی آسیبشناسانه قبلیشان به مشروعیت بخشی تمنیات، الگوها و رفتارهای سیاسی و فرهنگی همان سوژههای به زعم خودشان معلولِ «آسیب دیده» مشغول شدند.
۳- دسته دیگر نیز مثلا نهادگرایانی (همچون محسن رنانی و...) بودند که سالها درباره کژکارکردهای نهادهای آموزشی و تربیتی رسمی و غیر رسمی در ایران داد سخن میدادند ولی ناگهان چنان تصویر آرمانی و امید بخش و خوش بینانه از همان خروجیهای ناامید کننده قبلی ارائه میکردند گویی از مهرماه ۱۴۰۱یکباره دربهای آسمان باز شده و سوژههای مورد نظر این دسته از نهادگرایان از آسمان نازل شدهاند.
🔸 مثالوراههای این چرخشهای زیگزاگی البته به این موارد محدود نمیشوند منتهی این پرسش را پیش میکشد که این چرخشها را چگونه میتوان تبیین کرد؟ آیا این چرخشها صرفا بازتاب سیاستزدگی یا پروژهزدگی این دسته از جامعهشناسان است و یا فراتر از آن ماجرا به ساختار نهادی آموزش و پژوهش علوم اجتماعی در ایران باز میگردد؟ از آن مهمتر اینکه چنین وضعیتی را چگونه میتوان اصلاح کرد؟ چگونه میتوان گروههای آموزشی و پژوهشی هویتمند و چارچوبمند داشت؟ چگونه میتوان بین پروژههای کارفرمایی و برنامه پژوهشی جمع کرد؟
✍ میثم مهدیار
@iisociology
🖋ویژهنامه شماره ۳ فصلنامه «نامه جمهور»، تابستان ۱۴۰۲ منتشر شد:
📌تعداد صفحات: ۱۵۲
♨️ #مدیرمسئول: روحالله رشیدی
♨️ #سردبیر: مجتبی نامخواه
🔰 با آثار و نوشتارهایی از:
✔️ محسن قنبریان
✔️ حسن سبحانی
✔️روح الله ایزدخواه
✔️ سیدعلی موسوی
✔️ رقیه فاضل
✔️ میثم ظهوریان
✔️ کیوان سلیمانی
✔️محسن جبارنژاد
و...
🔶 فصلها:
🔹کلیات
🔹 نطقها
🔹 مذاکرات
🔹 تاریخ و تصویر
◀️ در این جلداز ویژهنامه میخوانیم:
✅ عدالت نمایشی
✅ افول تدریجی عدالت
✅ آشوب نامه پادجامعه
✅ توسعه نخواهی و توسعه نیافتگی
✅ علیه عدالت به سود سرمایهداری
✅ مردمی سازی اقتصاد یا نهادینه سازی «تداول ثروت بین أغنیاء»
➖➖➖➖
‼️ برای تهیه نامه جمهور با ۱۰٪ تخفیف و #ارسال_رایگان مبلغ ۹۰ هزارتومان به شماره کارت:
۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳
به نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم واریز کرده و رسید واریز را به همراه ادرس پستی و شماره همراه به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ ارسال نمایید.
➖➖➖➖
🆔 @nameh_jomhour
🆔 @iisociology
اسرائیل در شوک!
حمله گسترده راکتی و زمینی امروز نیروهای جنبش فلسطینی حماس به اسرائیل از جهات متعددی بیسابقه و غافلگیر کننده بوده و تل آویو را در شوک بزرگی فرو برده است. محمد الضیف فرمانده گردانهای قسام وابسته به حماس که به ندرت اظهارنظر میکند، نام این حمله را "طوفان الاقصی" اعلام کرده و گفته است که در واکنش به حملات مستمر یهودیان تندرو به مسجد الاقصی صورت میگیرد.
اسرائیل نیز در مقابل فعلا وضعیت جنگی اعلام کرده اما تا این لحظه دست به حملات متقابلی نزده است و به نظر میرسد که با توجه به نوع و ماهیت حملات فلسطینیها و تبعات احتمالی مهم آن برای دولت نتانیاهو، حملات ویرانگر و گستردهای به نوار غزه طی ساعات آتی اتفاق بیفتد.
حملات غافلگیر کننده امروز یک نقطه عطف بوده و دولت نتانیاهو را در برابر یک شکست اطلاعاتی و امنیتی سخت قرار میدهد؛ به گونهای که در روزها و ساعات گذشته هیج نشانهای از طرف اسرائیلی دال بر پیش بینی چنین حملهای و به تبع آن آمادگی لازم برای مقابله با آن وجود ندارد. در گذشته معمولا ارتش اسرائیلی قبل از حملات فلسطینی، هشدارهای لازم را به شهرک های پیرامونی نوار غزه میداد، اما این بار چنین اتفاقی نیفتاد و حتی گنبد آهنین هم مثل دفعات قبل عمل نکرد.
البته بعد مهم حملات امروز از غزه، حملات راکتی نیست، بلکه ورود زمینی و هوایی (با گلايدر) نیروهای حماس به مناطق اسرائیلی نشین در اطراف نوار غزه و سیطره بر برخی پایگاهها و به اسارت گرفتن (به گفته رادیو اسرائیل حدود 35 اسرائیلی) و کشتن تعدادی از نظامیان اسرائیلی و به غنمیت گرفتن برخی خودروهای زرهی و ادوات نظامی دیگر و بازگرداندن آنها به غزه و نمایش آنها در خیابانهای این منطقه است.
به نظر میرسد که این نیروها ابتدا از طریق تونل به شهرک ها نفوذ کردهاند و با سیطره بر بخشی از نوار مرزی، راه را برای ورود تعدادی دیگر از نیروهای حماس باز کردهاند. این دست حملات فلسطینی تقریبا در طول تاریخ اسرائیل بیسابقه است و همین خود، بنیامین نتانیاهو را در مخمصه بزرگی قرار خواهد داد. اسرائیل در جنگهای خود با کشورهای عربی غالبا پیش دستی میکرد و با حملات غافلگیر کننده مانند جنگ شش روزه پیشروی میکرد؛ اما این اتفاق با حمله امروز در مقیاس دیگری معکوس شد و این تحولی غیر معمولی برای اسرائیل است که به آن عادت ندارد. هر چند ادامه حضور نیروهای حماس در مناطق پیرامونی غزه در شرایط فعلی امکانپذیر نیست، اما ورود این تعداد نیرو به این شهرکها و حضور و یا به عبارتی دیگر تصرف موقت برخی مناطق و پایگاههای نظامی برای مدت کوتاهی هم اتفاقی بسیار ناگوار برای اسرائیل و دردسرساز برای نتانیاهو است.
از حیث زمانی هم بازه زمانی حمله گسترده امروز نیروهای حماس قابل تامل است. این حملات در سالگرد جنگ اکتبر 1973 مصر علیه اسرائیل اتفاق افتاد که تنها جنگی بود که عربها در آن پیروزی نسبی کسب کردند. از این رو، حملات امروز دلالتهای تاریخی خاص خود را هم به همراه دارد. کما این که این حمله هر چند نام "طوفان الاقصی" به خود گرفته است، اما به نظر میرسد اهداف آن فراتر از تحولات مسجد الاقصی و واکنش به آن باشد. اهدافی که گویا حماس در این حمله دنبال میکند، ایجاد وضعیت تنشآلود گستردهای است که طرح عادی سازی روابط میان اسرائیل و عربستان را با توجه به پیامدهای گسترده آن برای فلسطینیها با چالش جدی مواجه کند.
در همین حال هم دست زدن غزه به چنین حملاتی خود گویای این واقعیت نیز هست که 5 جنگ قبلی اسرائیل از سال 2008 تا کنون نتیجه خاصی در جهت تضعیف نوار غزه تحت کنترل حماس نداشته است و توانمندیهای نظامی آنها نسبت به قبل در این منطقه محاصره شده افزایش چشمگیری یافته است. همچنین تحولات امروز برآیندی مهم در سپهر سیاست در خود فلسطین در جهت بالا بردن وزنه حماس و گفتمان آن در مقابل حکومت خودگردان و فتح خواهد داشت.
درباره دورنمای تنش جدید و ابعاد منطقهای آن باید منتظر واکنش اسرائیل ماند که به نظر میرسد دست به حملات شدید و ویرانگری بزند، اما احتمال حمله زمینی گسترده به غزه فعلا دور از ذهن است. دراین میان هم با مداخله طرفهای میانجیگر دوباره آرامشی نسبی و شکننده برقرار خواهد شد؛ اما شکل تحقق این آرامش برای نتانیاهو اهمیت زیادی دارد. این که بتواند دستاوردی نظامی را به دست بیاورد؛ چه از طریق ترورهای هدفمند برخی رهبران عالی رتبه حماس چه تخریب گسترده و آن هم با هدف کاستن از تبعات حملات زمینی بی سابقه به مناطق اسرائیلی نشین و اسارت و کشته شدن تعداد قابل توجهی از اسرائیلیها. اما صرف نظر از نوع واکنش دولت نیانیاهو که موانع زیادی فراروی خود برای توسعه کمی و کیفی دامنه آن میبیند، حملات فلسطینی وضعیت داخلی او را وخیمتر میکند و او را در تنگنای بیشتر در مقابل جریان اپوزیسیون اسرائیلی قرار خواهد داد.
✍ صابر گلعنبری
@iisociology
اگر اسرائیل و شیطان با هم بجنگند، ما در کنار شیطان میایستیم.
اسرائیل شرّ مطلق است. اسرائیل ضد اسلام، ضد مسیحیت، ضد ایمان، ضد قومیت عربی، ضد انسانیت و ضد میهن است. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. ما اسرائیل را شرّ مطلق میدانیم. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. اگر اسرائیل و شیطان با یکدیگر بجنگند، ما در کنار شیطان میایستیم. اگر اسرائیل با چپ بجنگد، ما در کنار چپ خواهیم ایستاد. اگر اسرائیل با راست بجنگد، در کنار راست خواهیم ایستاد. این است معنای «اسرائیل شرّ مطلق است». من شخصا در حد مطالعاتم هیچ نهادی را خطرناکتر از اسرائیل نمیشناسم.
امام موسی صدر
@iisociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختران انقلاب در استقبال از شیخ زکزاکی، ۱۴۰۲، ایران.
@iisociology
کودکان سنگها
دنيا را خيره کردند،
با اينکه در دستشان جز سنگ چيزی نيست.
چونان شبچراغ افروختند و مژده آوردند.
مقاومت کردند، چون بمب منفجر شدند و شهيد گشتند.
و ما بسان خرسهای قطبی
ــ که کالبدشان در برابر حرارت مصونيت يافته باشد ــ
همچنان يخزده باقی مانديم.
آنان به جای ما پيکار کردند تا آنگاه که به خاک افتادند،
و ما در قهوهخانهها لم داديم و مزمزهکنان پيف پيف کرديم.
از ما يکی در پیِ سوداگریِ خويش است،
يکی در جستوجوی يک ميليارد دلار ديگر
و ازدواج چهارم و بدن مرمرين،
يکی در لندن کاخی سر به فلک کشيده را میجويد،
يکی دلال اسلحه است،
يکی در کابارهها از حريفش انتقام میگيرد،
و ديگری به دنبال تاج و تخت، ارتش و حکومت است.
آه .. ای نسل خيانتها
ای نسل پولپرستیها
ای نسل تفاله
و ای نسل هرجايی
سرانجام، کودکان سنگانداز
ــ هر چند تاريخ به کندی حرکت کند ــ
تو را در زير پا لگدمال خواهند کرد..
نزار قبانی
@iisociology
🔸 از لایحه حجاب تا برنامه توسعه!
🔻 در دفتر نخست نامه جمهور، که دو شماره همزمان و یک ویژهنامه ضمیمه بود، کوشیدیم پروژه عدالتخواهیِ انسان انقلاب اسلامی را شرح بدهیم. در این شماره که یک ویژهنامه است، تلاش کردهایم در حاشیه نقد لایحه برنامه هفتم توسعه، تأملاتی انضمامی داشته باشیم درباره نگاه ما به توسعه و پیشرفت. از عدالت و پیشرفت شروع کردیم که اصلیترین مسئلههای ما هستند.
🔻 ما تلاش کردهایم نشان بدهیم چگونه نواشعریگری و تحجر جدید، دین را منفور میکند؛ چگونه نابرابری جامعه را قطبی میکند؛ چگونه سیاستهای تعدیلی و کالایی شدن حقوق اساسی اعتماد سیاسی و عمومی را از میان میبرد و مانند این. اگر اینها پرداختن به ریشههای مسئلههای کنونی ما نیست، پس چیست؟
🔻 عجیب نیست که برای یک لایحه عجیب درباره حجاب، با مسیری عجیبتر برای تصویب، این همه اندیشکده و ذهن و زبان خلقالله حزبالله را مشغول کردند؛ در نهایت چه شد؟ چه حاصل؟ چطور کسر و فقط کسر کوچکی از این همه حساسیت، درباره عقبماندگی در عدالت، پیوست عدالت و نقد برنامه هفتم توسعه مبذول نمیشود؟
🔻 نه این که ربطی به این روزها داشته باشد؛ از قدیم این تفاوتها بوده؛ ما از دو نظام ارزشی حرف میزنیم. در یک نظام ارزشی، عدالت ارزش مطلق است و در نظامی دیگر، که برای [برخی از] نیروهای ارزشی ساختهاند اما تنها ارزش مطلق، مطلقاً ارزشی ندارد؛ دارد؟ کو؟ بگذریم.
🔸 بعدالتحریر نامه جمهور سوم
@iisociology
yanis-varoufakis-on-gaza-catastrophe.pdf
486.6K
این نسلکشی، اشغال و آپارتاید محض است.
میتوانستم یکی از اهداف حماس باشم، اما حماس را محکوم نمیکنم، ولو آنکه من در خیلی چیزها با آنها مخالف باشم، ولو آنکه در دفاع از جان خود، سرزمینها، روستاها و محلههایشان، به کارهای وحشتناکی دست بزنند.
دقیقاً چه کسانیاند که از ما میخواهند حماس را محکوم کنیم؟ بیایید صریح باشیم. اینها همان کسانیاند که وقتی اسرائیل، ارتش و سربازان اسرائیل، روزنامهنگاران غیرمسلح را میکشند، پرستاران، پزشکان و کودکان را میکشند، آن را نادیده میگیرند. آنها فقط وقتی قربانیان اسرائیلی باشند، به یاد قوانین بینالمللی میافتند، سازمان ملل و منشور آن را به یاد میآورند.
میگویند، با اسلحه و بمب، هیچ راهحلی وجود نخواهد داشت. یاسر عرفات را به یاد آورید که اسلحههایش را زمین گذاشت.
دولت آپارتاید اسرائیل مصمم است کسانی را که اسلحهی خود را زمین میگذارند سرکوب کند و مصمم است کسانی را که اسلحهی خود را زمین نمیگذارند سرکوب کند. دولت آپارتاید اسرائیل بهتمامی به دنبال حصارکشی و به قفس انداختن فلسطینیها تا زمانی است که یا با مرگی آرام بمیرند یا مهاجرت کنند.
✍ یانیس واروفاکیس
@iisociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️ مرور مطالب ویژهنامه نقد لایحه برنامه هفتم توسعه؛ شماره سوم فصلنامه «نامهجمهور»
▫️ تهیه نامه جمهور سوم با ارسال رایگان
@iisociology
🔴 اکنون بر دولتهای اسلامی فرض است که به یاری مظلومان فلسطینی بشتابند و دولت جعلی و غاصب صهیونستی را نیست و نابود سازند.
آیتالله سید محمدصادق حسینی طهرانی
@iisociology
اگر ایدئولوژی مدرن در تضاد با باورها، خرافهها و نهادهای سنتی است و با خردباوری و آرمانهایِ مدرنیته و اومانیسم و انسانباوری همراه است، آنگاه چگونه است که در روزگار مدرن، خردباوریِ مدرنیته در شکلی از ایمان به خرد ابزاری، همچنان دیدگاههای اسطورهای و سنتی را برای و در راستایِ آرمانهای سودطلبانۀ سرمایهداری بازتولید میکند؟
آدورنو
@iisociology
رادیکالیسم نمایشی ژیژک ایرانی.
ژیژک بر این باور است که در تحلیل نهایی فرم تعینگر محتوا است. با این حال، ژیژک ایرانی آن را به کاریکاتوری ناخوشایند تقلیل میدهد. توهم دلخراشی که در ژیژک ایرانی از این ایده مایه میگیرد این است که باید «با فرم به جنگ با محتوا رفت»! لذا در رفتارهای اجتماعی_سیاسی خود، اعتقاد راسخی بر حفظ فرم در وجه رادیکال آن دارد.
او مثل یک رادیکال لباس میپوشد، مثل یک رادیکال حرف میزند و غذا میخورد و علاقهمند است مثل یک رادیکال عمل کند، در حالی که زندگی او در نسبتی ارگانیک با رادیکالیسم مورد ادعایش قرار نگرفته است. این مسئله خود از تبعات زیستن در عصر بیباوری پسامدرنیستی است. آنچه که ژیژک با عنوان کلبیمسلکی بورژوایی یاد میکند.
مشکل آنجاست که بستر اجتماعیای که ژیژک ایرانی در آن زیست میکند و بخشی از آن است، نشانی از وجود یک روند و جریان فعال جمعباورانهی اجتماعی/سیاسی بهدست نمیدهد. لذا فعالیت صوری بهاصطلاح «رادیکال» سوژههای سیاسی این بستر اجتماعی، در بهترین حالت عملی مجزا و فردی، و در بدترین حالت تنها یک نمایش فخرفروشانه است.
ژیژک معتقد است که «آپاراتوس فرهنگی_اقتصادی، برای بازتولید خودش تحت بازار رقابتی، نه تنها مجبور است جلوهها و محصولات قویتر و تکاندهندهتر را تحمل کند، بلکه باید موجبات پیدایش آنها را نیز فراهم آورد.»
برخلاف تصور رایج، این شکل غالب رادیکالیسم نمایشی، از سوی تمامیت سیستم فرهنگی_اقتصادی سرمایهداری پسین، کاملاً پذیرفتنی است و هیچ وجه رهاییبخشی را نمایندگی نمیکند. لذا، سبک زندگی رادیکال، اگر در دههی انقلابی 60 نشان از مترقیبودن و عناد با وجوه سرکوبگر و پدرسالارانهی سیستم را داشت، این روزها، بخش پذیرفتنی و مشروع ایدئولوژی سیستم است.
سبک زندگی ویژهی جنسی، سبک زندگی ویژهی معاشرت با اطرافیان، پرخاشگریهای فردی، تعلق خاطر به یک حرفه و کار مشخص یا عدم تعلق به کار ثابت و… بهتمامی اموری رایج و مرسوماند. پس اگر ژیژک ایرانی در تلاش است با رادیکالیسم نمایشی، جلوهای مترقی را از خود عرضه کند، متأسفانه ژست نمایش رادیکال، امری غیرقابل پیشبینی برای سیستم نیست!
ژست رادیکالیسم نمایشی، در نهایت امر، منتهی به عملی فردی و با انگیزههای فردی، به دور از هرنوع آرمان جمعگرایانه خواهد شد که گشایشی انتقادی از ایدئولوژی سیستم را به بار نمیآورد.
نمایش رادیکالبودن بخشی از هویت ژیژک ایرانی است. هویتی که با خشمی برتریجویانه همراه است. ژیژک ایرانی بر این باور است که بابت دانش نسبیای که دارد، و همچنین موقعیتی که در آن قرار گرفته (موقعیت سوبژکتیو یک روشنفکر) باید نقشهای متعددی را ایفا کند. در عین اینکه به بدیل وضعیت درهمپیچیدهی اجتماعی میاندیشد، همزمان رسالتی برای خود تعریف کرده که بهمثابه یک منتقد اجتماعی عمل کند.
نقشهای متعدد، اشغال موقعیت جذاب روشنفکر (که به تبختر میانجامد)، ناتوانی از درک جوانب پیچیدهی موضوعات اجتماعی، بیحوصلگی و شتابزدگی در ارائهی تحلیل، همگی در کنار یکدیگر به ژیژک ایرانی مشروعیت نمایشگری را میدهد.
نباید فراموش کرد که، دیده شدن و تلاش برای دیده شدن، یک موضع هستیشناختی است. انسان بودن، گریزی از این موضع را به جای نمیگذارد. ایراد کار ژیژک ایرانی این است که نمایشگری را به یک وجه بازاری تقلیل میدهد. او از طریق این نمایشهای رادیکال قصد تجارت فردیت متورم خود را دارد، نه بسط و نشر آرمانی که مدعای آنرا دارد. فارغ از اینکه آرمان یک فرد، ارزش مثبت یا منفی دارد، عمل تجارت و فروش فردیت صاحب آن آرمان، به شیواره ساختن آرمان مذکور منتهی میشود.
این ویژگی ناب ژیژک ایرانی را اسنوبیسم انقلابی مینامیم. اسنوبیسم انقلابی، تلاش سوژهها است برای متمایز شدن در بستری که تنها وجه اشتراک تمایزیابی است. لذا، در نهایت این خصلت تمایزجویی به امری مشترک بدل میشود. تلاشهای سترگ ژیژک ایرانی برای متمایز شدن، به امری نامتمایز و همگون بدل میشود. هرقدر که تلاش کند متمایز بیندیشد، هرقدر که تلاش کند متمایز زندگی کند، جایگاه متمایزی را اشغال کند، سرآخر او نیز کسی است درست مثل بقیه که جایگاه تمایزش ذاتاً امری ساختاری و نهایتاً مشابه با دیگران. ژیژک ایرانی بهاجبار در این مسیر راه اغراق را میپیماید و رقابتی شرورانه را برای متمایز شدن میآغازد که نتیجهای جز همدستی و همگونی در پی نخواهد داشت.
اگر روزگاری متمایز شدن واجد خصلتی مترقی و نفی وضعیت همگونساز موجود بود، در این زمانه، متمایز شدن امری تجویزی است و خصلتی آوانگارد در آن نمیتوان سراغ کرد.
نتیجهی عملی اسنوبیسم انقلابی از این قرار است: من متفاوت رفتار میکنم، پس هستم! این رفتار کردن، مشتمل بر گسترهای از اعمال مختلف است، از سبک زندگی تا نگاه تحلیلی اندیشهورزانه. هرچه متفاوتتر، بهتر!
✍ آرش اسدی
@iisociology
🔰 انتخاب کردیم با عزت زندگی کنیم.
۱. امروز مردم غزه همان حس فاتحانه ای را دارند که انگلیسی ها بعد از جنگ جهانی دوم و غلبه بر نازی ها روی خرابه های لندن و در کنار کشته های خود داشتند و ماهم مطمئن هستیم که بعد از غلبه بر صهیونیست ها کشور خود را به بهترین شکل خواهیم ساخت.
۲. ایران هم پیمان ماست و اگر امروز می بینید ما توان یافتیم که برعلیه اسرائیل چنین عملیاتی را اجرا کنم به دلیل آموزش های نظامی و تامین تسلیحاتی است که توسط ایران صورت گرفته است.
۳. امروز حزب الله و حشدالشعبی و انصارالله که در ارتباط با ایران هستند همگی مشغول درگیری با اسرائیل و آمریکا هستند و همین موجب شده محاسبات نظامی رژیم به هم بریزد و انتظاری برای حضور مستقیم ایران نیست.
۴. حماس ۴۰ هزار نیروی رزمی در آماده باش و ۶۰ هزار نیروی احتیاط دارد و غیر از حماس دو نیروی جهادی دیگر هم در غزه یگان های خود را دارا هستند.
۵. در صورت حمله زمینی به غزه دنیا از عملکرد حماس متعجب خواهد شد. قدرت عملیات حماس در سه ضلع زمینی، هوایی و دریایی است.
۶. در یک ساعت ابتدایی عملیات طوفان الاقصی ۳۰ فرمانده ارشد رژیم اسیر شدند.
۷. اکثر خانه های غزه با پنل خورشیدی تولید برق دارند و برای نیازهای حداقلی استفاده می شود.
۸. غزه دو منبع آب اصلی دارد که یکی از طریق لوله کشی از قدس می آید و یکی از منابع زیرزمینی است و در حال حاضر مردم از آب های زیرزمینی استفاده می کنند.
۹. ما دغدغه زمین یا کشور خودمان را نداریم مساله ما آزاد کردن اسلام و نجات اسلام است.
۱۰. با همین وضعیت فعلی قادر هستیم تا یکسال به مقاومت و مبارزه ادامه دهیم.
۱۱. در روزهای ابتدایی جمعیتی از مردم غزه که در جنوب آشنایانی داشتند به سمت جنوب رفتند ولی به محض این که موضوع کوچ را مطرح کردند فورا به شمال برگشتند و حاضر شدند زیر بمباران باشند ولی احتمال کوچ دادنشان نباشد.
۱۲. هیچ تفکیکی بین مردم غزه و حماس امکان پذیر نیست چون همه مردم خود را عضو حماس می دانند و لازم شود در کنار حماس با ارتش اسرائیل می جنگند.
۱۳. بخش مهمی از دستاوردهای این عملیات اسناد و پرونده های محرمانه نظامی بود که بعد از تسخیر پادگان ها به دست آمد.
۱۴. حس مردم غزه این است که کاری را انجام دادند که هیچ نیروی نظامی در خاورمیانه موفق نشده بود در مقابل اشغالگران صورت دهد.
۱۵. خیلی وقت هست که از گنبد آهنین عبور کردیم و از ۷ اکتبر تا امروز ۴۰۰۰ نقطه سرزمین اشغالی هدف راکت های حماس قرار گرفته که گنبد آهنین کمتر از ۲۰ درصد آن ها را توانسته رهگیری کند.
۱۶. فقط در اثر اصابت راکت ها در شهرک عسقلان ۳۰۰ شهرک نشین مجروح یا کشته شدند.
۱۷. راهی که مردم غزه انتخاب کردند بدون بازگشت است و انتخاب کردند که با عزت زندگی کنند.
۱۸. در جریان عملیات ۱۰ هزار نیروی اسرائیلی را از نوار غزه دور کردیم.
۱۹. هدف اصلی عملیات در کنار همه تلفاتی که از دشمن گرفته یودیم این بود که صهیونیست ها و شهرک نشین ها دچار ارعاب شوند و بفهمند که این جا جای امنی برای زندگی شان نیست و این روند تا آزادی کامل ادامه دارد.
۲۰. مردم ما تجربه کرده اند و می دانند که در سال ۱۹۴۸ که عملیات پیشدستانه ای نبود هم ۵۰۰۰ نفر کشته و ۲ میلیون نفر آواره شدند. پس به عملیات طوفان ایمان کامل دارند.
۲۱. عملیات طوفان الاقصی هم بخشی از مراحل مبارزه با صهیونیست هاست و با تداوم این تحرکات و دست به دست دادن با کل جریان مقاومت در آینده قدس را آزاد خواهیم کرد.
۲۲. حس افتخار و پیروزی نه فقط در غزه که بلکه برای همه فلسطینی ها در کرانه باختری و اردوگاه ها شکل گرفته است.
✍ یکی از مجاهدین فلسطینی
@iisociology
🔰 بیست نقد بر برنامه هفتم توسعه.
1. لایحه برنامۀ هفتم، ضدّ هفت مقولۀ «عدالت، زندگی، جامعه، انسانیت، عقلانیت، دولت و کارگران» است و ذیل مکتب سرمایهداری رفاقتی و با منطق بازاری و در حمایت از طبقۀ مرفه جدید، بهویژه نوکیسگان بخش خصولتی و خصوصی، نوشته شده است.
2. ما با یک نابرنامه یا برنامۀ بسیار ضعیف مواجهیم؛ اما مهمتر از انتقادات روشی، اشکال اصلی برنامه، در مکتب کلان مسلط بر آن، یعنی سرمایهسالاری رفاقتی متمرکز بر ایدۀ بازار آزاد نئولیبرالیستی است که برنامه را به خصوصیسازی، آزادسازی و سامانهسازی خلاصه کرده است.
3. مسئله، نه صِرف کمرنگی یا غفلت از عدالت و تأمین اجتماعی، بلکه ضدیت با آن و ریلگذاری برای تعمیق نابرابری و تضییع حقوق اساسی زندگی و رفاه عمومی است.
4. مطلوبیت مشارکت مردم در حاکمیت بدیهی است اما طبق تجربههای پیشین میدانیم که مولدسازی و خصوصیسازی، اسم رمز خصولتیسازی و اختصاصیسازی بوده، هست و خواهد بود.
5. علیرغم تضعیف جامعه بهویژه از دهۀ 90 شمسی، نهتنها نشانهای از اصلاح رویّه و حرکت بهسمت جبران فشارها و تحمیلها بر جامعه و تقویت جامعه وجود ندارد؛ بلکه در صورت اجرای این لایحه، شاهد تقویت و شتاب در مسیر مجازات اکثریت جامعه به نفع اقلیت خواهیم بود.
6. ذیل سرفصل محیط کسبوکار به نقشآفرینان اصلی کار، یعنی کارگران و مسائل اصلی آنان هیچ اشارهای نشده است.
7. به تهیدستان «طبقۀ چهار» از جمله بیکاران اجباری، کارگران و شاغلان غیررسمی و ساختمانی و فصلی، کودکان کار، بیخانمانها و «هیچیندارها» هیچ توجهی نشده است.
8. مسئلۀ بعدی ضدیت لایحه با حق زندگی بهویژه از طریق کالاییسازی حقوق اساسی همچون سلامت، آموزش، مسکن، اشتغال و بیمه است.
9. برنامههای توسعه، نه بر فرهنگ و گفتمان عدالتخواهی، مطالبهگری، ظلمستیزی و «برادری و برابری»؛ بلکه بر فرهنگ فردگرایانه و سودمحورانۀ رقابت، مقاومت، قناعت و سختكوشي تأکید میکنند.
10. سرمایهداری نگاه منفی و شبهنژادپرستانهای به طبقۀ مستضعف و قشر کارگر دارد و این امر در تأکید همیشگی بر همسویی محرومیت و آسیبهای اجتماعی مشهود است.
11. فارغ از مسائل و جرایم ویژه و انحصاری یقهسفیدان، کافی است وضعیت کمّی و کیفی آسیبهای فرهنگی اجتماعی اصلی کشور، ازجمله مفاسد اخلاقی و دینی، اعتیاد و طلاق دهکهای بالا و پایین جامعه را با هم مقایسه کرد.
12. «عدالت» به عنوان اولین و مهمترین قید کلان سیاستهای کلی برنامۀ هفتم توسعه، نه در روح کلی و فصلهای مختلف و تک تک خطوط برنامه، و نه حتی در یک فصل مستقل و متمرکز، هدفگذاری و برنامهریزی نشده است.
13. توجه لایحه به توزیع پیشینی ثروت و امکانات، که از مهمترین ابعاد عدالت است، بسیار ناکافی است. همچنین از مسائل و محورهای بنیادینی نظیر توزیع منابع طبیعی، زمین، منابع مالی و اعتباری غفلت شده است.
14. تمرکز اغلب برنامههای تأمینی، محدود و منحصر به سطح ضرورتها بوده و حداکثر در مواقعی به سطح توانمندی نیز اشاره شده است اما سطح رشد و تأمین حق اساسی هر فرد در بهرهمندی از امکانات و بسترهای لازم پیشرفت مادی و معنوی، از ابعاد مغفول و فراموششده تأمین و رفاه اجتماعی است.
15. با توجه به ناکارآمدی اجرایی نظام رفاه اجتماعی و نحیفبودن سیاستهای لایحۀ توسعۀ هفتم در حل مسائل این حوزه، نظیر جمعیت 30.4 درصدی و حدود 27 میلیونی زیر خط فقر مطلق و افزایش شکاف فقر تا 27 درصد و پیدایش فقرای جدید تحتعنوان شاغلان فقیر، به نظر میرسد این برنامه در صورت اصلاحنشدن، در تحقق تأمین اجتماعی ناموفق خواهد بود.
16. لایحه با غفلت مطلق از اصل کلیدی کفایت، توجه منفی به اصل مبنایی عدالت و پرداخت ضعیف به اصل ضروری فراگیری، تمرکز تکبعدی و ناموجهی بر وجه اقتصادی اصل پایداری، آنهم از مسیرهای مسئلهزایی نظیر واگذاری و بورسبازی و به اسم کاهش بنگاهداری و اصلاحات سنجهای داشته است.
17. لایحه، عدالت اجتماعی را به تأمین اجتماعی تقلیل داده و تأمین اجتماعی را نیز به سیاستهای حمایتی حداقلی، همچون توزیع بستۀ معیشتی و تخفیف مالیاتی فرو کاسته و کارویژۀ رایج خود در زمینۀ بیمه را نیز حتیالمکان محدود و سختدسترس کرده است.
18. با اجرای مادّه ۳۱، شاهد تحقق مجدد سیاست تعدیل و در واقع «شوکدرمانی» تورمزا و تبعات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی آن خواهیم بود.
19. در نظام تأمین اجتماعی دولت موظف است نیازمندان را شناسایی و در جهت ارائۀ خدمات به آنها اقدام کند و ادای حقوق آنها را به مراجعه و تقاضای نیازمندان، خاصه بهصورت الکترونیکی منوط نکند.
20. تأکید ویژه بر خانوادۀ محترم شهدا و ایثارگران علیرغم بیتوجهی به سایر اقشار نیازمند، توجیه منطقی و عادلانه نداشته و برای آنان نیز پیامد منفی اجتماعی دارد.
✍ کیوان سلیمانی
🔸 از متن سرمایهداری علیه عدالت منتشر شده در نامه جمهور سوم
@iisociology
9.pdf
611.7K
🔰 ارزیابی لایحه برنامه هفتم توسعه از منظر عدالت اجتماعی
🔸 از مجموعه گزارشهای سیاست اجتماعی در ایران
🔹 سرپرست گزارش: مجتبی نامخواه
🔹 نویسندگان: سید علی موسوی، کیوان سلیمانی، میثم ظهوریان، رقیه فاضل، علی اسکندری نداف
🔸 گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات باقرالعلوم (ع)
🔰 @iisociology
🔰 کوتولههای انقلابی و تکنوکراتهای چفیهای!
➖ دکتر بیژن عبدالکریمی در مصاحبه با روزنامه جوان:
🔸 وقتی در مورد مقوله انقلاب یا بچههای انقلابی صحبت میکنم، یک طیف گسترده است. وقتی در مورد گفتمان انقلاب صحبت میکنم، مراد من دهههای ۴۰ و ۵۰ نیست، مراد من طالقاتی، بازرگان و شریعتی نیست. امروز وقتی در مورد گفتمان انقلاب صحبت میکنم، مراد من گفتمانی است که حول رهبری شکل گرفته است، نیروهای صدیق این جریان مورد خطاب من هستند.
🔸 چون پشت این جریان تکنوکراتهایی هستند که چفیه را میاندازند دور گردن، اما هزار کار ناشایست انجام میدهند و بزرگترین رانتخواریها را انجام میدهند. کوتولههای احمقی پشت گفتمان انقلاب پنهان شدهاند و فرض کنید اخراجهای بیرویه که شما آدمی مثل عبدالکریمی را اخراج میکنید به نام انقلاب، اما والله هیچ نسبتی این کارها با انقلاب اسلامی ندارد، چون افرادی که در این شرایط بد از مبانی حکمی و معنوی این انقلاب دفاع میکنند، اینها را اخراج و افراد کوتوله را جایگزین میکنند.
🔸 یک گروه اندکی هستند که قلب گفتمان انقلاب هستند، زندگیهای سادهای دارند. شکمهای آنها خیلی گنده نشده است. از گفتمان انقلاب دکان نساختهاند. بچههایی را میشناسم که هشت سال در جبهه بودهاند، اما حتی کارت جانبازی هم نگرفتهاند که خدای ناکرده خلوص آنها شائبهدار نشود، حتی برای رفتن به حج هم از سهمیه استفاده نکردهاند، اما در مقابل پفیوزهایی هم هستند که پشت گفتمان انقلاب پنهان شدهاند.
🔸 من به بچههای حقیقی گفتمان انقلاب میگویم که اینها کمر انقلاب را شکستهاند. وقتی مردم میگویند حزباللهی، همان چهرههای کریه و زشت را دیدهاند؛ کسانی که در پشت ریش و چفیه پنهان شدهاند.
🔸 من به اینها توجه ندارم، اینها طفیلی هستند. باید نیروهای اصیل انقلاب حواسشان باشد. آن استادی که دردمندانه انتقاد میکند، یک موی گندیدهاش بهتر است از هزاران طرفدار اهل ریا. ریا امروز آفت بزرگ گفتمان انقلاب است.
🔰 @iisociology