47.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حافظخوانی سیده ثنا طیرانی در محفل ادبی ایماژ🕊
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
55.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی آقای سیدحسن میلانی در محفل ادبی ایماژ🕊
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
#شاهنامه
صور خیال درشاهنامه
در سراسر شاهنامه یک تشبیه که از عناصرِ تجریدی ترکیب شدهباشد دیده نمیشود. عناصر تشبیه و استعاره - و بر روی هم همه تصاویر او - عناصری است مادی و در حوزه ملموسات و این مادی بودن دیدِ او یکی از مهمترین رمزهایی است که بیان حماسی او را تا این حد ملموس وحسی کردهاست، زیرا در حماسه چنانکه جای دیگر نیز یادآور شدهایم به علت فضای خاص اساطیری نفس حوادث دارای نوعی غرابت و پیچیدگی هست و اگر سراینده بخواهد با تصاویری که درک آنها خود نیازمند تأمل است؛ به ترسیم حماسه بپردازد از صراحت و روشنی بیان او کاسته خواهد شد و ذهن خواننده بجای اینکه به عمق حادثه و مرکز متوجه شود در پیچ و خمهای تصاویر انتزاعی گم و گیج خواهد شد و یکی از علل بیارجی حماسههای عصر تیموری همین کوشش سرایندگان آنها در پرداختن به تصاویر انتزاعی است.
صور خیال در شعر فارسی
#شفیعی_کدکنی
ص ۴۵۲و ۴۵۳
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
#شعر
غمِ این خفتهی چند
شعر سپهری شعر هایکوهای به هم پیوسته است، شعر تصاویر تقطیع شدهاست. مثل دانههای ریز ارزن است که زنی زیبا بدور خود بپراکند و کفترها را به سوی خویش بخواند. شعری است که باید کفترها بخوانند و باید زنان باردار بخوانند؛ موقعی که دست بر روی شکم میگذارند و حرکت دلنشین بار خود را احساس میکنند؛ و یا هنگامی که از این حرکت ساده میخواهند به شباهتهای بچه پی ببرند و در میان نامهای مختلف برای بچه سرگردانند؛ موقعی که هر نامی مثل ستاره پاك و تمیز و ملموسی است و بیشباهت به آغاز زیبای دعای مرموزی نیست.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست
ص۵۷۰
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
#داستان_نویسی
ویژگیهای کشمکش خوب داستانی
ب_ کشمکش خوب حالت ساکن ندارد در شناخت عوامل نمایش می خوانیم.
در این نوع کشمکش، کشمکش «ساکن»، به رغم آنکه ممکن است مبارزه بین دو طرف دعوا جریان داشته باشد، تماشاکن (یا) خواننده عنایتی چندان به عاقبت این زد و خورد ندارد و علاقه ای به دانستن نتیجه آن از خود بروز نخواهد داد چراکه وقایع در جهتی معین پیش نمی رود و هم چون گرامافونی که سوزنش روی افتاده باشد مرتب درجا میزند و حوصله مخاطب را سر می برد. کشمکش راکد به نوعی محاجه و یک و دو کردن بی حاصل شبیه است... این امر ایجاد کشمکش ساکن کرده و می تواند معلول دو علت باشد.
۱_شخص بازی محوری اراده و یا نیروی لازم برای پیشبرد مقاصدش را ندارد.
۲_ جذبه و کششی در هدف موجود نیست تا شخص بازی محوری را به مبارزهای شدیدتر برای دست یافتن بر آن وادارد.
ج) کشمکش خوب
کشمکشی تصاعدی یا پیش بینی شده است.
کشمکش تصاعدی درگیری و تصاعدی است که به تدریج بحرانی و حاد می شود. این کشمکش از نقطه عدم تعادل و آشفتگی آغاز می شود و سیری طبیعی و بی دست انداز سکته به سوی نقطه اوج می یابد.
آنچه بیش از هر ضایعهای کشمکش را مورد تهدید قرار می دهد سکون و جهش است. با رفع این دو نقص و یا فراهم آوردن وسایل پیشگیری آن، تا حد زیادی می توان امیدوار بود که کشمکش حاصله از کیفیت مطلوب برخوردار میشود... کشمکشی که از معایب سکون و جهش خالی است می تواند در یک از دو مقولهٔ کشمکش تصاعدی و یا کشمکش پیش بینی شده طبقه بندی شود... برای داشتن کشمکش تصاعدی و یا پیش بینی شده لازم است مراحل خلق اثر را از ابتدا بر پایه و اساس درستی پیمود و جلو آمد؛ یعنی ابتدا باید هدف را مشخص کرد، سپس برای رسیدن به هدف و اثبات فرضیه ای که در آن است، با به کار گرفتن عامل هماهنگی اشخاص بازی مناسبی را که تضادی آشتی ناپذیر در نهادشان نهفته باشد پیدا کرد و به جان هم انداخت تا با جدال و کشمکشی وقفه ناپذیر وقایع نمایش را یکی پس از دیگری پیش ببرند و به هدف برسانند. با چنین کیفیتی بحران حاصله از این جدال به مرور شدت میگیرد و حاد می شود تا به جایی که در نقطه اوج تحول اساسی نمایشی صورت می پذیرد... کشمکشی که به این ترتیب حاصل می شود تصاعدی است... حال اگر بر اثر هماهنگی درست و با توجه به خصوصیات اشخاص بازی (داستان) هنگام مواجه شدن ایشان با یکدیگر تماشاکن (خواننده) بتواند برخورد و کشمکش را بین ایشان پیش بینی کند، کشمکش تصاعدی تبدیل به کشمکش پیش بینی شده خواهد شد. کشمکش پیش بینی شده علاوه بر آنکه در لحظه اول جذاب و گیراست، از مزیت پیش بینی حوادث، که تعلیق و دلهره و اضطراب را نیز به همراه می آورد استفاده می برد.
پیک قصه نویسی
مهدی حجوانی
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
#شعر
دینامیسمِ شعرِ مشروطیت
عشقی شور و هیجان دارد، حتی گاهی بلند پروازیهایی در تخیلش به چشم میخورد و گرچه زبانش در نثر و نظم از تحرکی نسبتاً نیرومند برخوردار است ولی افسوس که عشقی تسلطی اساسی بر زبان فارسی ندارد. نظمش سُست است و نثرش پرشعار و مُطَنظن، ولی جز اینها چیز دیگری در نثر و نظمش به چشم نمیخورد. بدون شك، مردی انقلابی است ولی تصورش از انقلاب بر اساس يك جهانبینی وسیع از اجتماع تاریخ و سیاست نیست. درباره همه چیز سخت احساساتی میشود. سخت جدی است ولی با وجود این جدی بودن هرگز بزرگ به معنای واقعی نیست ساده است، آواره است، حتی بیگانه است، سخت بیفرهنگ است و گرچه کوشیده است از نیما متأثر شود، کلهشقیهای ناشی از بیفرهنگیاش و یا محدودیتهای فکریاش، به او اجازه تأثیر پذیری کامل را نداده است. شهادت، جامهای است که بر قامت این قبیل بندگان خدا دوخته شدهاست. ولی او این شهادت را همچون شتل افتخار بر دوش خود انداخته، عنق و محدود و ناپایدار، در برابر تاریخ ایستاده است.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد یک
ص ۲۵۳
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
پناهِ من، دو سه خط قرآن...
و حرمت کلماتش بود
و رو به راهی هر روزم
به برکت صلواتش بود🕊
#ملیحه_آخوندی
به مناسبت عید بزرگ مبعث، دعوتید به نشستی دیگر از محفل ادبی #ایماژ!
با اجرای:
حسین سیدبر
📆 زمان: پنجشنبه، ۱۱ بهمنماه، ساعت: ۱۶ تا ۱۸
🪑مکان: سه راه کاشانی، پارک کودک، کتابخانهی فردوسی
https://eitaa.com/image_khorasan🕊🌼
.
نشستی دیگر از سلسله جلسات ادبی #ایماژ (ویژهی عید مبعث) در سالن همایشهای کتابخانهی فردوسی برگزار شد.
در این نشست ابتدا دبیر جلسه با تبریک روز عید، پیرامون بینامتنیت در ادبیات و نظریههای ادبی امروزی توضیحاتی را ارائه داد.
جلسه با نقد داستان و شعر دو تن از نویسندگان خوشذوق و تازهکار محفل ادامه یافت.
سپس جلسه با شعرخوانی شاعران ادامه پیدا کرد و چند شعر در آغاز جلسه مورد نقد و بررسی اعضا قرار گرفت.
گفتنی است خانم زهرا طالبی نیز مقدمهی تازهترین رمان خود را خواندند و دیگر آثار در حال چاپ خود را معرفی نمودند.
در این نشست، خانمها آرزو نصیری، فریبا درجزی و ملیحه آخوندی و آقایان حسن متینراد، محسن تیموری، غلامرضا غلامپور دهسرخی دبیر انجمن شکوه خراسان، صدوقی، جلایری، زندی، محمدصادق بخشی، فرامرز اکبری، رحمتی و محمدجواد منوچهری دبیر انجمن چکامه، از شاعرانی بودند که شعر خوانی کردند.
این محفل با عکس یادگاری ميهمانان و اعضا به پایان رسید.🕊🌱
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
درود به همراهان محترم و گرامی ایماژ!
از امروز سعی بر این است که هر روز نهایت سه مطلب آموزشی (شعر و داستان) از مقدماتی ترین سطح تا سطح پیشرفته، در کانال گذاشته بشود.
لطفا با ما همراه باشید و اگر برای تان مقدور است مطالب را برای دیگر آشنایان و علاقه مندان بفرستید.
سپاس از شما🙏🌹
سطح آموزش پیشرفته
#شعر_داستان
#نظریه_ادبی
#بینامتنیت
بینامتنیت مبتنی بر این اندیشه است که متن نظامی بسته، مستقل و خود بسنده نیست. بلکه پیوندی دو سویه و تنگاتنگ با سایر متون دارد. حتی می توان گفت که در یک متن مشخص هم مکالمه ای مستمر میان آن متن و متونی که بیرون از آن متن وجود دارند، جریان دارد. این متون ممکن است یا غیر ادبی باشند، هم عصر همان متن باشند، یا به سده های پیشین تعلق داشته باشند. در واقع هیچ متنی«آزاد» از متون دیگر نیست.
در این راستا می توان گفت که ژانر مفهومی بینامتنی است، شعری که در ژانر غزل سروده شده باشد،از قواعد و قرارداد های سنت معینی که شاعر آن را به ارث برد تبعیت می کند. قرارداد هایی که احتمالا سایر شاعران آن دوره نیز به کار بسته اند.
وقتی شکسپیر می گوید: چشمان معشوقه ی من هرگز به خورشید ماننده نیست، در واقع دارد در مقام راوی و در قالب نوعی مکالمه ی تعاملی، به مقابله با استعاره های مرسوم سانت_ استعاره هایی که خوانندگان شکسپیر باید آن ها را بشناسند_ بر می خیزد. بنابراین از نظر خواننده « بینامتنیت» «چهارچوب ارجاع» مهمی است که به تفسیر متن کمک می کند.
در نمونه ی فوق متن دگردیسی متن دیگری است و در واقع، چگونگی کارکرد عام رابطه ی بینامتنیت را نشان می دهد. «وام گیری» نیز فرایندی است که رابطه ی بینامتنیت را به گونه ای بارز تر نشان می دهد.
این وام گیری ممکن است به صورت وام گیری ترکیبات واژگانی یک شعر باشد یا شکل نقل قول یا تلمیح به خود بگیرد. ( مثلا آن جا که اسکار وایلد نوشته: « اندکی صداقت چیز خطرناکی است».
تقلید و نقیضه هم بر وام گیری اشعار پیشین استوار هستند و هم بر دگردیسی آن ها. و این همان چیزی است که ژارژ ژنت، «پیرامتنیت» نامیده است. مناسبات بینامتنی را می توان در هنر های غیر کلامی مثل موسیقی و فیلم نیز مشاهده کرد.
بینامتنیت در وسیع تر به مناسبات متن با حوزه های گسترده تر و مبهم تر شناخت نیز اشاره دارد. حوزه هایی که خواننده باید برای تفسیر متن از آن ها کمک بگیرد.
کریستوا با اتکا به این اصطلاح، نظریه ای درباره ی متن ارایه می دهد. وی بر این باور است که متن شبکه ای از نظام های نشانه ای که در نسبت با سایر کنش های دلالت گر در متن فرهنگ جای گرفته است.
مفهوم بینامتنیت، ساختار ادبی را در بستر کلیتی اجتماعی_ کلیتی که تصور می شود ماهیتی متنی دارد_ قرار می دهد. و متن را با دلالت های تاریخی_اجتماعی اش سازگار می سازد و آن را در تعامل با رمزگان ها، گفتمان ها و صدا های گوناگونی می نشاند که از متن گذر کرده اند. به این ترتیب به کمک ایده ی بینامتنیت می توان بر محدوده های مترتب بر صورت گرایی و ساختارگرایی چیره شد.
از این متن کاوی دیگر به تجزیه تحلیل معنا و رابطه ی زبان، با مرجع آن نمی پرداخت، بلکه به بررسی دلالت ها و روابط نشانه ها و متون با دیگر نشانه ها در فرایند نشانه پردازی (تعامل نشانه ای) می پرداخت.
رولان بارت می گوید: مفهوم بینامتنی مفهومی است که بعد اجتماعی را وارد نظریه ی متن می کند: این کار بر اساس مسیری مشخص یا تقلیدی ارادی انجام نمی گیرد، بلکه اساس آن اشاعه است. بینامتنیت متن را می گشاید، بینامتنیت بازی بی پایان نشانه پردازی است و به انقلاب در زبان شاعرانه می انجامد. انقلاب علیه دال در گفتمان بازنمودی. اگرچه متون بالقوه ناهمگن هستند اما نیروی نافرمان ویران سازی وحدت نمادین متن تنها در بزنگاه های تاریخی_اجتماعی تحقق می یابد.
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6
#شعر
تحقیقی در شباهتهای بیت مولوی، سوررئالیستها، رمبو و فروید.
در سوررئالیسم نیز اشیا بطور ناخودآگاه حالتی ذهنی مییابند. شاعر با کلیدهایی که از ضمیر ناخودآگاه به عاریه گرفته، ناگهان خود را در میان اشیایی مییابد که به روح او تعلق یافتهاند. این اشیا آنقدر ذهنی و تلطیف شدهاند که شاعر با آنها احساس سازش کامل میکند، ولی میداند که این اوست که در اشیا چیزی ورای عینیت حقیقت آنها آفریدهاست. این حرکت به سوی مطلق در سوررئالیسم نوعی حرکت در جهت اشیا ذهنی شده است. اشیا آنقدر ذهنیت خود را پاك و اثیری و لطیف میکنند و آنقدر رفت و احساس مییابند که تبدیل به جلوهای از جلوههای روح آدمی یا ناخود آگاه او میشوند.
شاعر سوررئالیست به دنبال استحاله در اتمسفری است که در آن اشیا کمترین عینیت خود را داشته، بیشترین سهم ذهنیت را دارا شدهباشند. سوررئالیسم، زبان ذهن آدمی است در میان اشیایی که کمترین سهم را از واقعیت بردهاند. و عرفان زبان و بیان ذهن آدمی است در حرکت و شتاب به سوی معبودی که کمترین سهم را از عینیت برده است تنها در هویت مشابه معبود با شاعر عارف و شاعر سوررئالیست هر دو در جست و جوی گونهای مدینه ذهنی هستند اگر انسان نباشد نه وقوف به طبیعت خواهد بود و نه وقوف به مابعدالطبيعه. عارف در شتافتن به سوی معبود، میخواهد خود را برهنهتر ببیند و سوررئالیست در حذف عینیت از اشیا و ذهنی ساختن آنها میخواهد در برابر روح خود بایستد. هر دو فعالیت ذهنی هستند و در جهت کشف روان آدمی.
طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست
ص۱۸۳و۱۸۴
کانال آموزشی انجمن ایماژ :
https://eitaa.com/image_khorasan
گروه ایماژ:
https://eitaa.com/joinchat/2212299269C92b8eed7a6