eitaa logo
مطالعات زنان و خانواده
678 دنبال‌کننده
778 عکس
7 ویدیو
428 فایل
مطالعات خانواده و زنان در ایران و عرصه بین الملل @international_club" rel="nofollow" target="_blank">eitaa.com/@international_club لینک ارتباط با ادمین کانال: @hamann
مشاهده در ایتا
دانلود
مقاله تحلیل جامعه‌شناختی تنوع جنبش زنان در کشورهای اسلامی منطقۀ خاورمیانه.pdf
491K
📒 عنوان مقاله: تحلیل جامعه‌شناختی تنوع جنبش زنان در کشورهای اسلامی منطقۀ خاورمیانه 👥 نویسندگان: علی‏ محمد حاضری / نعیما محمدی 📌 چکیده: مقالۀ حاضر با استفاده از روش تحلیل بین‌کشوری به گونه‌شناسی اندیشه‌های مطرح در مورد به‌رسمیت‏‌شناسی -زنان در کشورهای اسلامی پرداخته است. در این کشورها علی‌رغم تسلط فرهنگ اسلامی رویکردهای نظری متنوع و متناقضی درباب زنان شکل گرفته است. با توجه به ، اندیشۀ‌ به‌رسمیت‌شناسی در کشورهایی ارزش مطالعه دارد که از یک‌سو و آن‌ها بالاست و از سوی دیگر تحت تأثیر ساختار سیاسی، گروهی از زنان از جانب حکومت، با تحقیر، انکار یا اختلال در به‌رسمیت‌شناسی مواجهند. نظر به‌ آنچه گفته شد، دو موضع نظری: 1⃣1 ) اندیشۀ به‌رسمیت‌شناسی هویت زنان اسلام‌گرا در کشورهای اقتدارگرا- سکولار 2⃣2 ) اندیشۀ به‌رسمیت‌شناسی هویت زنان تجددگرا در کشورهای اقتدارگرا- شریعت‌گرا قابل شناسایی است. ✅ نتایج این تحقیق نشان می‌دهد در شرایطی که کشورهای مصر، مراکش و تونس بستر مناسبی برای شکل‌گیری فمینیسم اسلامی است، کشورهای ، ، ، و بستر مناسبی برای شکل‌گیری و است. همچنین در کشورهایی نظیر ، و به دلیل شکاف میان توسعۀ انسانی و توسعۀ جنسیتی امکان شکل‌گیری جنبش زنان برای به‌رسمیت‌شناسی وجود ندارد. @International_club کانون بین الملل مطالعات زن و خانواده
👥 برجسته فمینیسم (5) Luce Irigaray لوس ایریگاره فمینیست، فیلسوف، زبان‌شناس، روانکاو، جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز فرهنگی اهل بلژیک است. او همچنین مدیریت پژوهش فلسفی در مرکز ملی پژوهش‌های علمی پاریس را بر عهده دارد. او بیشتر به دلیل دو کتابش تحت عنوان آیینه زن دیگرSpeculum of the Other Woman (۱۹۷۴) و جنسی که جنس نیستThis Sex Which Is Not One (۱۹۷۷) به عنوان اندیشمندی برجسته مطرح است. ⬅لوس ایریگاره معتقد است به ظاهر خنثی علم و یا زبان هر دو جنسیت مردانه دارند. نقد ایریگاره از این نهادهای روان‏کاوی، زبان و فرهنگ، نقد ریشه‏ ای است، چراکه حتی ژست‏های ظاهراً برابری‏ طلبانه آن‏ها را سازش‏گرانه می‌داند. زیرا این نهاد‏ها ناگزیر این نکته را پیش فرض می‌گیرند که زنان در طرف کسری حساب قرار دارند و مردان از نظر اجتماعی یا جنسی از چیزهایی برخوردارند و زنان نیز سزاوارند آن را داشته باشند؛ چیزهایی از قبیل ، ، و جداگانه. ⬅ ایریگاره معتقد است همیشه بر اساس شاخصه های مردانه مفهوم‏ پردازی شده است و بر اساس آن همواره سهم زنان، فقدان یا نقصان اندام جنسی و رشک به اندام جنسی مردان است. اگر زبان بر محور نره می‌چرخد، پس تنها راه سخن گفتن و ارتباط برقرار کردن زنان تصاحب ابزار مردانه است. زن ناگزیر باید نره‏ای را که خود فاقد آن است داشته باشد تا کسری او برطرف شود و بتواند چون مرد سخن بگوید؛ و برای گونه شناخت از جنسیت خود با آن را با روایت مردانه آن مقایسه کنند (قوامی، نسرین (1394)، فمینیسم و فلسفه: نظریه پردازی در فمینیسم، رادیوزمانه، 31 فروردین). ⬅ایریگاره و دیگر فمینیست‏هایی که در ایجاد یک زبان زنانه کوشش می‏کنند، بسترسازی برای آن را در آزاد نمودن میل جنسی زنان، ترویج احترام به تفاوت‏های جنسی و ارزیابی مجدد روابط مادرانه و دخترانه می‏دانند. ایریگاره استدلال می‏کند که زنان باید راه تازه‏ای برای نوشتن دنبال کنند که جنسیت آنها را بیان کند و این نوشتن، قاعدتاً تلاشی خواهد بود برای به هم ریختن چارچوب خرد. در این معنا، نحو زبان به کلی درهم خواهد ریخت و ویژگی اصلی آن کثرت و چندمعنایی خواهد بود. این زبان زنانه علیه سرکوب زنان عمل خواهد کرد و در نهایت دستگاهی که پیش فرضش صرفاً برابری مردان و زنان در دانش است، با سبک زنانه تبدیل به ساخت‏های منطقی خواهد شد که با زبان مردان رقابت خواهد کرد. (صالحی ‏امیری، سیدرضا (1386)، مفاهیم و نظریه ‏های فرهنگی، تهران: انتشارات ققنوس). @International_club کانون بین الملل مطالعات زن و خانواده
🌐 (9) / Public/ private مفهوم عمومی و خصوصی در پایه ای ترین صورت خود، نشان از آن دسته از روابط اجتماعی دارد که از دو قلمرو کاملا جدا و متمایز سخن می گوید. قلمرو عمومی با فعالیت هایی که حضور در فضای بیرون از خانه برای آنها الزامیست، با انبوهی از افراد سرو کار دارد و عموما با پرداخت مالی همراه است شناخته می‌شود. این فضا تحت حمایت قوانین سیاسی و مدنی است که به واسطه‌ی دولت اجرا می گردد. در مقابل فضای خصوصی با حضور آشنایان معدود (محارم)، کار بدون مزد و دیگر منابع اقتدار (پدرسالاری) اداره می گردد. ⬅بنابراین منظور از فضای خصوصی/ عمومی، نظم سلسله مراتبی است که بر اساس ورود و خروجهای متعدد شکل می گیرد و به عنوان مهمترین نشانه ، ساختار قدرت را تقویت می کند. مفهوم در اینجا بر ساختار و تولید پیچیده محیط چه به صورت واقعی و چه به صورت خیالی دلالت می کند که متاثر از فرایندهای سیاسی- اجتماعی، نرمهای فرهنگی و تنظیمات نهادی است که روشهای مختلف بودن ()، تعلق و اسکان را سامان می بخشد. همچنین میان فضا و روابط اجتماعی نوعی ارتباط دیالتیکی وجود دارد (دوسرتو ۱۹۸۴، لوفور ۱۹۹۱، ). ⬅در تحلیلهای فمینیستی نیز منظور از تولید فضا، روشهایی است که جنسیت از طریق آن بر تولید و ساختار فضا تاثیر می گذارد (اسپاین ۱۹۹۲، مسی ۱۹۹۴). ⤵بر این اساس “فضای عمومی، فضایی است که به لحاظ تاریخی، مکان حضور مردان شناخته می شود؛ موقعیتی که کنترل و اقتدار مردانه را بر زنان تقویت می کند. دسترسی محدود زنان به فضای عمومی ارتباط نزدیکی با ایده “بی حرمت کردن” در مورد هر دو عنصر زنان و فضا دارد” (فادک، ۲۰۰۷، ۳). بنابراین حضور زنان در فضاهای عمومی از طرفی پاکی و عفت زنانه را تهدید کرده و از طرف دیگر تقدس و مصونیت فضا را نیز خدشه دار می کند. زیرا مردان باید به واسطه ی نحوه رفتار و عمل خود، نظم موجود را تداوم بخشیده و از آن حمایت کنند در حالیکه حضور زنان در این فضا می تواند به اغوای جنسی آنان به انجامد و خود زنان را هم مورد تعرض قرار دهد. بنابراین چنین تقابلهایی در فضای خصوصی و عمومی، فرایندی برساخته از شرایط فرهنگی است که بدن زنانه را فریبنده، آسیب پذیر و فاقد قدرت معرفی کرده و حملات گسترده ای مانند آزار جنسی، تجاوز و خشونت نیز اعتقاد به آسیب پذیری زنانه را تقویت و بازتولید می کند. ✅مسئله اساسی در مالکیت مردانه فضای شهری این است که تنها یک جنس- زنان- “حامل نظم اخلاقی” (صادقی، ۱۳۸۵) جامعه شناخته می شود و مسئول هرگونه بی نظم جنسی یا اخلاقی است، بنابراین همواره بر چگونگی رفتار و پوشش او نظارت صورت می گیرد. همچنین ایده هایی که به معصومیت و عزت زنانه مربوط می شود نگرانیها در مورد بی عزتی و تجاوز به حریم امن زنانه را در فضای عمومی تشدید می کند و این نکته را به راحتی نادیده می گیرد که ایجاد تقابل میان فضای عمومی که تهدیدآمیز خوانده می شود و فضای خصوصی که امن تلقی می شود حقیقت خشونت خانگی و آزار جنسی و غیر جنسی را که توسط خانواده و اطرافیان و حتی دیگر زنان موجود در فضای خانگی ممکن است به زنان تحمیل شود را پنهان می کند زیرا که خشونت و تهدید تنها از جانب یک بیگانه خارج از فضای خانه محتمل است. 📚منابع: 1. اسپارگو، تمسین، (۲۰۱۴). فوکو و نظریه ی کوییر. ترجمه حمید پرنیان، تورنتو: نشر گیلگمشان. 2. صادقی، فاطمه. (۱۳۸۵). هراس از زن به مثابه دیگری، آینده نو، شماره ۱۶۲. 3. Lefèbvre, H. (1991). The Production of Space (tr. Donald Nicholson Smith). Oxford, Malden, MA: Blackwell 4. Phadke, Sh. (2007) ‘Re-mapping the Public: Gendered Spaces in Mumbai’ in Madhavi Desai (ed.) Gender and the Built Environment, New Delhi: Zubaan 5. Certeau, M. (1984). the practice of everyday life, Berkeley, university of California Press 📌 جهت رویت منبع انتشار کلیک کنید. @International_club کانون بین الملل مطالعات زن و خانواده
👥 برجسته فمینیسم (10) (1952) بل هوکس فمینسیت آمریکایی از چهره های شناخته شده جریان زنان رنگین پوست و اقلیت می باشد. او در سال 1952 در خانواده ای کارگر در آمریکا زاده شد. دشواری هایی که هوکس در درجه ی اول به مثابه سیاه پوست و در درجه دوم به عنوان یک زن در جامعه آمریکا تجربه کرده بود، منشا شکل گیری اندیشه او به عنوان منتقد ساختارهای قدرت و دانش گردید. ⬅ به منزله ی زنی سیاه پوست همواره با دغدغه به حاشیه رانده شدگی دو وجهی هویت زنان رنگین پوست روبروست. او معتقد است آنها از طرفی به دلیل -زنانه و از طرف دیگر به دلیل نژاد خود نادیده گرفته میشوند. او کلید این به حاشیه رانده شدگی را در التزام به می داند. ◀اهمیت هوکس در مطالعات جنسیت به خاطر آن است که هوکس به خوبی درهم تنیدگی یه مفهوم ، و را نشان داده و معتقد است که هرسه این مقولات در ایجاد و نیز بازتولید ساختارهای سلطه که به سرکوب زنان میپردازند نقش دارند. ◀او با واکنش به کمبود صداهای متنوع در نظریه فمینیستی، در کتاب خود (1984) ادعا کرد که دانش فمینیستی صدای گروه هایی از زنان را به حاشیه می راند و این حاشیه سازی، آن صداها را بیرون از بدنه اصلی علم قرار می دهد. 👤هوکس معتقد است که اگر فمینیسم در تلاش برای برابری زنان با مردان است، باید این واقعیت را بپذیرد که در جامعه غربی اروپایی که خواستگاه آن است- همه مردان نیز برابر نبوده و از جایگاه های متفاوتی از قدرت بهره مندند. بنابراین برای زنان در طبقات پایین و محروم و به خصوص رنگین پوستان، آزادی زنان به معنای برابری آنها با مردان نیست چراکه در زندگی روزمره خود همواره به آنها یادآوری شده که آنها جایگاه بسیار پایینتری به نسبت دیگر زنان دارند. او از این ایده استفاده میکند تا لزوم ایجاد و بکارگیری دانش فمینسیتی جامعتری را مطرح نماید. دانشی که زنان به حاشیه رانده شده را نیز دربرگیرد و کنشگرانی را بپرورد که در عین پذیرش تفاوتهای خود، یکدیگر را بپذیرند. 📚کتاب شناسی هوکس: - مگر من زن نیستم: زنان سیاه و فمینسیم (1981) - نظریه فمینسیتی از حاشیه تا مرکز (1984) - زندگی در حسرت: نژاد، جنسیت و سیاستهای فرهنگی (1990) - دیدگاه های سیاه: نژاد و بازنمایی (1992) - فرهنگ یاغی: بازنمایی های مقاومتی (1994) - استخوان سیاه: خاطراتی از کودکی (1996) - فمینسیم دانشی برای همه (2000) - ما واقعا باحالیم: مردان سیاه و مردانگی (2004) - زنان سیاه: ایجاد نظریه فمینیستی (2005) - نوشتن ورای نژاد: نظریه و عمل هرروزه (2013) ✏نویسنده: شیوا علی نقیان @International_club کانون بین الملل مطالعات زن و خانواده