eitaa logo
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
424 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
637 ویدیو
686 فایل
تاریخ معاصر ایران و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻نفوذ حلقه ماساچوستی‌ها بر ارکان حیاتی کشور 🔴دار و دسته ماساچوستی‌ها/2 ✳️به مناسبت شانزدهم آذر؛ روز دانشجو 🔹«ماساچوستی‌های دوره حکومت پهلوی دوم، بخشی از جوانان وابسته به دولت بودند که برای تحصیل به امریکا و بعضی از کشورهای دیگر فرستاده شده بودند و اغلب آنهایی که به امریکا رفتند، در مثل ، ، ، ام.آی.تی و دیگر دانشگاه‌ها تحصیل کرده بودند. این عده در زمانی که و بعد سفیر ایران در امریکا بودند، مورد توجه آنها قرار گرفتند و اغلب آنها یا به سازمان‌های فراماسونری امریکا مربوط شدند یا توسط شناسایی و در اختیار دولتمردان امریکا قرار گرفتند. این عده بعد از برگشت به ایران بر تمام ارکان حیاتی کشور تا انقلاب اسلامی سیطره داشتند. 🔸رهبران اولیه این گروه که بعدها به « » یا گروه «کت سه چاکی‌ها» معروف شدند، و بعد از او منوچهرکلالی و امیرعباس هویدا بودند. هسته تمرکز ماساچوستی‌ها در و سپس در و بود. اگرچه وجه تسمیه گروه ماساچوستی‌ها به خاطر تحصیلات عده‌ای از آنها در ایالت ماساچوست امریکا است ولی بعدها ماساچوستی‌ها به طیف وسیعی از کارگزاران و روشنفکران وابسته به حکومت پهلوی اطلاق می‌شد که از نظر دیوانسالاری با اداره کشور به سبک امریکایی‌ها و از نظر اجتماعی با اصلاحات امریکایی و از نظر سیاسی با علم سیاست امریکایی و پیوند آن با اقتصاد موافق بودند. 🔹ماساچوستی‌ها اولین نسل ایران بعد از کودتای 28مرداد می‌باشند. در خاطرات خود می‌گوید: این داستان را باید برایتان بگویم چون برای تاریخ ایران خیلی مهم است. بعد از این که نخست‌وزیرهایی که مال دوره رضاشاه و حتی دوره قاجاریه بودند دانه دانه رفتند کنار، یک دفعه ورق برگشت و حسنعلی منصور پسر منصورالملک که یک نسل جوان‌تر بود آمد سرکار با یک عده از وزرایی که اصلاً تحصیلاتشان یک جور دیگر بود. مثلاً ... این گروه جدیدی که با منصور آمدند اسمش را کم‌کم گذاشتند ماساچوستی‌ها، که حتی آن‌هایی که در ماساچوست نبودند ادعا کردند که در ماساچوست درس خوانده‌اند. یعنی هاروارد، ام.آی.تی و این جور جاها که مراکز بزرگ علمی امریکاست و من اصلاً با این مخالف بودم. شدیداً مخالف بودم. خیلی از این‌ها دوستان من هم بودند ولی من به آن‌ها انتقاد می‌کردم. یک روز در حضور شاه یک صحبتی پیش آمد من گفتم که این خیلی اسباب تأسف است که این افراد واقعاً فرهنگ ایران را نمی‌شناسند، حتی اگر نیت درست هم دارند تصمیم‌گیری درست نیست. گفت یعنی چه؟ مقصودت چیست؟ گفتم بنده اولین ایرانی هستم که وارد دانشگاه ام.آی.تی شدم. اولین ایرانی هستم که از دانشگاه هاروارد دکترا دارم. به همین جهت بنده باید اولین ماساچوستی باشم ولی دارند پدر ایران را درمی‌آورند... شاه خندید. یعنی من یک موضعی داشتم که بر ضد آب شنا می‌کردم و به همین جهت بود که سازمان امنیت من را یک عامل خیلی نارحت‌کننده‌ای می‌دانست!! 🔸عبدالمجید مجیدی یکی از ارکان اساسی سازمان برنامه رژیم پهلوی و یکی از اعضای گروه ماساچوستی‌ها در خاطرات خود اگرچه اسم گروه ماساچوستی‌ها را نمی‌برد ولی هسته اولیه این گروه در سازمان برنامه و سپس در کانون مترقی و را انکار نمی‌کند. او می‌گوید: 🔹در سازمان برنامه ما یک دسته مشخصی که منافع خاصی داشته باشیم نبودیم ولی گروهی بودیم که قدیمی‌های سازمان برنامه خودشان را با ما مشخص می‌دانستند. یعنی خودشان را از ما جدا می‌دانستند. آنهایی که در زمان و هدایت آمدند به سازمان برنامه تازه‌واردین سازمان برنامه بودند که با قدیمی‌ها فرق داشتند... ما یک گروهی داشتیم که با هم بودیم یعنی حتی خارج از سازمان برنامه ما یک گروهی بودیم که همدیگر را خیلی پشتیبانی و کمک می‌کردیم. من دبیر آن گروه بودم. خارج از سازمان برنامه هر هفته خانه یکی جمع می‌شدیم. کسانی که بودیم در آن موقع عبارت بودند از: منوچهر گودرزی، خداداد فرمانفرماییان، غلامرضا مقدم، جواد منصور، سیروس سمیعی، حسین کاظم‌زاده، احمد ضیایی، علینقی فرمانفرماییان، سیروس غنی، فتح‌الله ستوده، جواد وفا، کریم پاشابهادری، هوشنگ پیرنظر. چند نفر هم خارج از گروه ما بودند... ما یک طبع و ماهیت سیاسی قوی داشتیم... و بیشتر فکر می‌کردیم گروهی هستیم که باید به همدیگر کمک کنیم با این هدف که بتوانیم جامعه خوبی در ایران به وجود بیاوریم. (مقاله «ماساچوستی‌ها» از راه می‌رسند!! »، فصلنامه تخصصی 15خرداد ش44-43، ص200-198) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴آغازگران خیزش قهرآمیز ⬅️سالروز شهادت بخارایی و یاران 🔹در پى قيام 15 خرداد 42 مردان عارف و پارسايى مانند كه ساليان درازى بود داراى تشكل خاص مذهبى بودند و همراه ديگر گروه‏هاى مذهبى را پديد آورده بودند، بر آن شدند سازمانى چريكى به عنوان شاخه نظامى جمعيت تشكيل دهند. 🔸اعضاى اصلى اين سازمان: ، ، ‏نژاد و بودند. سازمان يادشده پس از مطالعات و بررسى‏ها به خطوط كلى استراتژى مبارزه مسلحانه و دست زدن به ترورهاى دسته‏جمعى مهره‏هاى رژيم شاه، به عنوان نقطه شروع عمل مسلحانه، ايمان پيدا كردند و با اعدام انقلابى به اين باورمندى خود جامه عمل پوشانيدند. 🔹حسنعلى منصور، نخست‏وزير شاه در ساعت ده صبح روز پنجشنبه، اول بهمن ماه 1343 در هنگام پياده شدن از ماشين در ميدان بهارستان، در مقابل مجلس شوراى ملى مورد حمله محمد بخارايى قرار گرفت. بخارايى دو گلوله به طرف او شليک كرد. گلوله نخست به شكم او اصابت كرد و امعا و احشاى او را در هم ريخت. گلوله دوم بر گلوى او نشست و حلقوم او را دريد و او را از پا درآورد. 🔸رضا هرندى و مرتضى نيک‏نژاد نيز در صحنه حضور داشتند و محمد بخارايى را همراهى مى‏كردند و بنا داشتند كه اگر تير بخارايى به هدف اصابت نكرد، بى‏درنگ وارد عمل شوند و به اعدام انقلابى حسنعلى منصور دست بزنند. به دنبال تيراندازى محمد بخارايى، مرتضى نيک‏نژاد نيز چند تير هوايى شليک مى‏كند تا گارد محافظ را به وحشت افكند و زمينه گريز را از صحنه فراهم سازد. شليک تيرهاى هوايى از سوى نيک‌نژاد، محافظان نخست‏وزير را تا آن پايه به وحشت مى‏اندازد كه بخارايى را رها مى‏كنند و راه گريز را در پيش مى‏گيرند. محمد بخارايى، هنگام فرار زمين مى‏خورد و توسط مأمورانى كه در اطراف مجلس شوراى ملى نگهبانى مى‏دادند دستگير مى‏شود. ديگر ياران او به سلامت از صحنه مى‏گريزند. 📚منبع: نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص1118 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴مخالفت امام با اقدامات مسلحانه ⬅️سالروز شهادت بخارایی و یاران 🔹 ‏هاى_مؤتلفه_اسلامى براى كشتن مقامات دولتى كوشيدند از امام مجوز بگيرند، ليكن با مخالفت امام مواجه شدند. امام علل مخالفت خود را با اقدام مسلحانه چنين بيان كرده بود: 🔸1ـ با ترور فردى نتيجه‏اى عايد نمى‏شود. هر يک از مقامات دولتى كه كشته شود، نيروهاى ديگرى جايگزين مى‏شوند و همان سياست يا بدتر از آن را دنبال مى‏كنند. 🔹2ـ ما را در دنيا معرفى خواهند كرد و حرف‏هاى منطقى ما به زير سؤال خواهد رفت. 🔸3ـ حركت‏هاى اينگونه‏اى با هرج و مرج، ناامنى و آشوب و بلوا همراه خواهد بود و و را با خطر جدى مواجه خواهد كرد. (نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص1126) 🔹حجت‌الاسلام و المسلمین در این زمینه به ذکر روایتی تاریخی می‌پردازند و در حاشیه این مطلب چنین می‌نویسند: 🔸«نگارنده آنگاه كه به نجف اشرف هجرت كرد، بر آن بود با آموزش نظامى و چريكى براى دست زدن به ترور شاه و ديگر مقامات رژيم او، خود را آماده كند و براى اين منظور تشكيلاتى ايجاد كند. اين نقشه و برنامه خود را با امام در ميان گذاشت. امام ضمن موافقت با آموزش نظامى و فراگيرى تاكتيک‏هاى جنگى و چريكى، نگارنده را از هرگونه اقدام مسلحانه بر ضد رژيم شاه برحذر داشت و آنچه را كه در پاسخ هيأت‏هاى مؤتلفه اظهار كرده بود كه در بالا آمد، براى نگارنده بازگو كرد. » 🇮🇷 @IRANeMOASER
♨️شعری تاریخی در رثای شهید بخارایی و یاران دست ستم دوباره درآمد ز آستین بر باد داد گلشن و گلزار مسلمین نام بنی‌امیه و عباسیان دگر بيرون شود ز دفتر ايام ناظرين اى صادق امانى و اى مرتضاى نيک اى نوجوان رضا و محمد فناى دين آسوده زير خاک بخوابيد نزد حق حق شما گرفته شود روز واپسين اى صاحب زمانه و اى دست انتقام يک دم بيا ز پرده برون حال ما ببين تا كى به زير ظلم و ستم پيروان حق تا كى اسير پنجه بيدادِ ملحدين پروردگارا! حق شهيدان كربلا كوتاه كن تو از سر ما دست ظالمين 📚منبع: نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص1143 🇮🇷 @IRANeMOASER
📄سند اعدام گروه شهید بخارایی 🔻در ساعت چهار بامداد روز 44.3.26 افراد مشروحه زیر: 1. محمد بخارایی 2. مرتضی نیک‌نژاد 3. محمدصادق امانی همدانی 4. رضا صفار هرندی از قاتلین و توطئه‌کنندگان قتل مرحوم منصور، نخست‌وزیرر سابق، در میدان تیر حشمتیه تیرباران گردیدند. 📚منبع: نهضت امام خمینی، دفتر اول، 1141 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢آزادى سيد مصطفى خمينى 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/62 🔹شاه بر آن شد با ترفندهاى فريبنده، خشم و عصيان توده‏هاى مسلمان ايران را كه تا سرحد انفجار فزونى يافته بود تخفيف بخشد و از قبح و خيانت احياى رژيم كاپيتولاسيون و تبعيد امام تا حدى بكاهد، از اين رو، درست در همان روزى كه در مجلس سنا به دروغ‏پردازى‏هايى مبنى بر موافقت امريكا با سلب مصونيت از اتباع امريكايى در ايران در صورت تشخيص دولت ايران، پرداخته بود، فرزند امام، حاج سيد مصطفى را از زندان قزل‏قلعه آزاد كرد تا حسن نيت! خود را براى مردم ثابت كند و اميد بازگشت امام و الغاى رژيم كاپيتولاسيون را در دل‏ها پديد آورد و توده‏ها را به اين‌گونه اميدها سرگرم و دلخوش سازد و از حركت و شورش بازدارد. 🔸با اين وجود، به منظور از بين بردن هرگونه اثر و يادگارى از امام (بويژه يادگارى كه بتواند بخشى از رسالت پدر را بر دوش گيرد و رابط نيروهاى انقلابى و امام باشد و مركزيتى براى طلاب جوان مبارز پديد آورد) بر آن شد كه حاج سيد مصطفى را نيز به دست خود او و به اسم ديدن پدر، از ايران بيرون كند. 🔹 پيش از آزاد كردن او از زندان با او ملاقات كرد و پيشنهاد داد در صورتى كه بخواهد مى‏تواند به تركيه برود و از امام ديدن كند. حاج سيد مصطفى روى نگرانى‏هايى كه از سرنوشت پدر داشت، اين پيشنهاد را پذيرفت و سرهنگ مولوى نيز بى‏درنگ دستور داد كه براى او پاسپورت صادر كردند و بليت هواپيما براى روز 13 دى‏ماه 43 (29 شعبان 1384) «رزرو» نمودند تا پس از ديدار با خانواده خود در روز مقرر به تركيه پرواز كند! 🔸 پس از گذرانيدن 57 روز در زندان، روز چهارشنبه 8 دى ماه 43 از زندان آزاد و ساعت 4 بعدازظهر آن روز وارد قم شد. پس از ورود به قم، ابتدا به زيارت (ع) رفت و على‏رغم اينكه ورود او به قم بدون اطلاع قبلى بود هزاران نفر از اهالى شهر و روحانيان در آستانۀ مقدسه در اطراف او اجتماع كردند و با ، بار ديگر وفادارى خود را نسبت به امام و راه او نشان دادند و تا منزل او را همراهى كردند. اين استقبال در آن شرايط خفقان‏بار، براى رژيم خيلى گران و نگران كننده بود، از اين رو سرهنگ مولوى هنگام آزادى او چندين بار تأكيد كرده بود كه طورى وارد قم شود كه سر و صدا ايجاد نكند. 🔹حاج سيد مصطفى پس از ورود به قم و ملاقات با اساتيد و فضلاى حوزه علميه و مشاوره و تبادل نظر با آنان در مورد مسافرت خويش به تركيه به اين نتيجه رسيد كه اين مسافرت طبق خواست رژيم است كه مى‏خواهد او را با پاى خود و بى‏سر و صدا تبعيد كند و بدين‏وسيله زمينه را براى از بين بردن آثار و علائم راه و مرام امام بتدريج آماده سازد. از اين رو، از اين مسافرت به‌كلى منصرف شد. 🔸سرهنگ مولوى كه از حاج سيد مصطفى به اصطلاح قول گرفته بود كه يک روز پيش از موعدى كه براى حركت او به معين شده است در حاضر شود، آنگاه كه از رفتن او به تهران در موعد مقرر خبرى نشد، تلفنى با او تماس گرفت و با لحنى بى‏ادبانه و گستاخانه با او گفتگو كرد و او را به سبب نرفتن به تهران در موعد مقرر مورد اهانت قرار داد. البته پاسخ تندترى از حاج سيد مصطفى خمينى دريافت كرد و سخنانى ميان‌شان رد و بدل شد كه بازگو كردن آن در اين دفتر نشايد. 🔹بيش از ساعت و اندى از مكالمۀ تلفنى نامبرده با حاج سيد مصطفى نگذشته بود كه يكى از مأموران عالی‌رتبه ساواک به نام وارد قم شد و با حاج سيد مصطفى ملاقات كرد و كوششى فراوان به عمل آورد تا شايد بتواند او را به مسافرت به تركيه راضى كند، ولى هر چه بيشتر كوشش كرد، كم‌تر نتيجه گرفت و سرانجام مأيوس و سرخورده بازگشت. 🔸شاه نمى‏خواست احساسات و عواطف ملت ايران را با تبعيد رسمى حاج سيد مصطفى بيش از پيش جريحه‏دار كند. از اين رو، كوشيد كه با واسطه‏تراشى و پند و اندرز و به عنوان دلسوزى او را بر آن دارد كه با پاى خود روانه تبعيدگاه شود! و در نظم و امنيت كشور اخلال نكند! ليكن چه توان كرد كه حاج سيد مصطفى تصميم گرفته بود كه به پند و اندرز دلالان ظلمه گوش فرا ندهد!(نهضت امام خمینی، ج1، صص1100-1099) 🇮🇷 @IRANeMOASER
1402.4.26.pdf
1.43M
تبعید امام(ره) و حساسیت ساواک نسبت به آیت‌الله مصباح انتشار گزیده‌ای از «عمار انقلاب» در بخش پاورقی روزنامه کیهان/بخش پنجاه و پنجم 🔹با تبعید امام رحمه‌الله علیه به ، فضای خفقان‌باری در کشور و خصوصاً در حوزه قم پدید آمد به طوری که نیروهای مبارز همگی زیر ذرّه‌بین ساواک قرار گرفته بودند. این فضای خفقان‌بار دست‌کم دو تأثیر مهم در فرآیند مبارزات داشت: 🔸نخست آن که طیفی از مبارزان به فکر مبارزه مسلحانه افتادند که اولین نتیجه آن ترور بود...امام خمینی(قدس سره) بنا به دلائلی هرگز روش مبارزه مسلحانه را تأیید نکرد، اما برخی روحانیان مبارز از جمله آقایان ، ، و دیگران، حامی جدی این سنخ تحرکات بودند و در مواردی از طریق تأییدیه مکتوب، از امام خواستند سازمان مجاهدین(منافقین) را تأیید کند. البته طیف زیادی از شاگردان امام با تأسی به ایشان، در میدان حمایت از مبارزه مسلحانه وارد نشدند. 🔹اثر دوم، تمایل به تشکل‌‌سازی و زیرزمینی شدن تحرکات مبارزاتی بود که لازمه فضای امنیتی و پلیسی است در این‌باره می‌توان به ایجاد گروه سری یازده نفره اشاره کرد. 🔸آیت ‌الله مصباح در مورد حوادث سال1343 و پیامدهای تبعید امام، تحلیل جالبی دارد که تصویر روشنی از فضای سیاسی آن روز ارائه می‌دهد: «گرفتن مجدد ایشان [امام] باعث این شد که یک عده‌ای به فکر فعالیت‌های مسلحانه بیفتند...» 🗞ضمیمه: روزنامه کیهان،26تیر1402، صفحه 6. متن کامل 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔻نفوذ حلقه ماساچوستی‌ها بر ارکان حیاتی کشور 🔴دار و دسته ماساچوستی‌ها/2 ✳️به مناسبت شانزدهم آذر؛ روز دانشجو 🔹«ماساچوستی‌های دوره حکومت پهلوی دوم، بخشی از جوانان وابسته به دولت بودند که برای تحصیل به امریکا و بعضی از کشورهای دیگر فرستاده شده بودند و اغلب آن‌هایی که به امریکا رفتند، در مثل ، ، ، و دیگر دانشگاه‌ها تحصیل کرده بودند. این عده در زمانی که و بعد سفیر ایران در امریکا بودند، مورد توجه آن‌ها قرار گرفتند و اغلب آن‌ها یا به سازمان‌های فراماسونری امریکا مربوط شدند یا توسط شناسایی و در اختیار دولتمردان امریکا قرار گرفتند. این عده بعد از برگشت به ایران بر تمام ارکان حیاتی کشور تا انقلاب اسلامی سیطره داشتند. 🔸رهبران اولیه این گروه که بعدها به « » یا گروه «کت سه چاکی‌ها» معروف شدند، و بعد از او منوچهر کلالی و امیرعباس هویدا بودند. هسته تمرکز ماساچوستی‌ها در و سپس در و بود. اگرچه وجه تسمیه گروه ماساچوستی‌ها به خاطر تحصیلات عده‌ای از آن‌ها در ایالت ماساچوست امریکا است ولی بعدها ماساچوستی‌ها به طیف وسیعی از کارگزاران و روشنفکران وابسته به حکومت پهلوی اطلاق می‌شد که از نظر دیوانسالاری با اداره کشور به سبک امریکایی‌ها و از نظر اجتماعی با اصلاحات امریکایی و از نظر سیاسی با علم سیاست امریکایی و پیوند آن با اقتصاد موافق بودند. 🔹ماساچوستی‌ها اولین نسل ایران بعد از کودتای 28مرداد می‌باشند. در خاطرات خود می‌گوید: 🔸این داستان را باید برایتان بگویم چون برای تاریخ ایران خیلی مهم است. بعد از این که نخست‌وزیرهایی که مال دوره رضاشاه و حتی دوره قاجاریه بودند دانه دانه رفتند کنار، یک دفعه ورق برگشت و حسنعلی منصور پسر منصورالملک که یک نسل جوان‌تر بود آمد سرکار با یک عده از وزرایی که اصلاً تحصیلاتشان یک جور دیگر بود. مثلاً ... این گروه جدیدی که با منصور آمدند اسمش را کم‌کم گذاشتند ماساچوستی‌ها، که حتی آن‌هایی که در ماساچوست نبودند ادعا کردند که در ماساچوست درس خوانده‌اند. یعنی هاروارد، ام.آی.تی و این جور جاها که مراکز بزرگ علمی امریکاست و من اصلاً با این مخالف بودم. شدیداً مخالف بودم. 🔹خیلی از این‌ها دوستان من هم بودند ولی من به آن‌ها انتقاد می‌کردم. یک روز در حضور شاه یک صحبتی پیش آمد من گفتم که این خیلی اسباب تأسف است که این افراد واقعاً فرهنگ ایران را نمی‌شناسند، حتی اگر نیت درست هم دارند تصمیم‌گیری درست نیست. گفت یعنی چه؟ مقصودت چیست؟ گفتم بنده اولین ایرانی هستم که وارد دانشگاه ام.آی.تی شدم. اولین ایرانی هستم که از دانشگاه هاروارد دکترا دارم. به همین جهت بنده باید اولین ماساچوستی باشم ولی دارند پدر ایران را درمی‌آورند... شاه خندید. یعنی من یک موضعی داشتم که بر ضد آب شنا می‌کردم و به همین جهت بود که سازمان امنیت من را یک عامل خیلی نارحت‌کننده‌ای می‌دانست!! 🔸عبدالمجید مجیدی یکی از ارکان اساسی سازمان برنامه رژیم پهلوی و یکی از اعضای گروه ماساچوستی‌ها در خاطرات خود اگرچه اسم گروه ماساچوستی‌ها را نمی‌برد ولی هسته اولیه این گروه در سازمان برنامه و سپس در کانون مترقی و را انکار نمی‌کند. او می‌گوید: 🔹در سازمان برنامه ما یک دسته مشخصی که منافع خاصی داشته باشیم نبودیم ولی گروهی بودیم که قدیمی‌های سازمان برنامه خودشان را با ما مشخص می‌دانستند. یعنی خودشان را از ما جدا می‌دانستند. آن‌هایی که در زمان و هدایت آمدند به سازمان برنامه تازه‌واردین سازمان برنامه بودند که با قدیمی‌ها فرق داشتند... 🔸ما یک گروهی داشتیم که با هم بودیم یعنی حتی خارج از سازمان برنامه ما یک گروهی بودیم که همدیگر را خیلی پشتیبانی و کمک می‌کردیم. من دبیر آن گروه بودم. خارج از سازمان برنامه هر هفته خانه یکی جمع می‌شدیم. کسانی که بودیم در آن موقع عبارت بودند از: منوچهر گودرزی، خداداد فرمانفرماییان، غلامرضا مقدم، جواد منصور، سیروس سمیعی، حسین کاظم‌زاده، احمد ضیایی، علینقی فرمانفرماییان، سیروس غنی، فتح‌الله ستوده، جواد وفا، کریم پاشابهادری، هوشنگ پیرنظر. چند نفر هم خارج از گروه ما بودند... ما یک طبع و ماهیت سیاسی قوی داشتیم... و بیشتر فکر می‌کردیم گروهی هستیم که باید به همدیگر کمک کنیم با این هدف که بتوانیم جامعه خوبی در ایران به وجود بیاوریم. (مقاله «ماساچوستی‌ها» از راه می‌رسند!! »، فصلنامه تخصصی 15خرداد ش44-43، ص200-198) 🇮🇷 @IRANeMOASER