eitaa logo
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
422 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
637 ویدیو
686 فایل
تاریخ معاصر ایران و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید آیت الله آقامیر بحرالعلوم رشتی و نقش او در مشروطه.pdf
999.7K
شهید آیت‌الله آقامیربحرالعلوم رشتی و نقش او در مشروطه سال‌روز صدور فرمان مشروطیت آیت الله سید حسین بحرالعلوم معروف به از مجتهدین بزرگ و از رهبران دینی مردم گیلان بود. او در ابتدای جنبش مشروطه همانند اکثر علما از این جریان حمایت نمود و به عنوان نماینده علمای گیلان راهی مجلس اول شورای ملی شد. وی با بینش بالا و بصیرت الهی خود توانستنقش فعالی در جریان مشروعه خواهی ایفا نماید و در تهران رابط میان آیت‌الله و رهبر مشروعه‌خواهی گیلان بود و همواره از افکار و طرح‌های آنان حمایت می‌نمود و بالا گرفتن منازعات بر سر مشروطه، از طرف آیات نامبرده راهی نجف گردید تا با علما و مراجع نجف اشرف مذاکره نماید. در پیشامد ناگواری برای او رخ داد و سرانجام در راه بازگشت به ایران همراه پسر بزرگ خود در اطراف توسط مشروطه‌طلبان دستگیر و به شهادت رسید. 🖇ضمیمه: شهید آیت‌الله آقامیر بحرالعلوم رشتی و نقش او در مشروطه، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره40، 1393ه.ش. 🇮🇷 @IRANeMOASER
✴️در پاسخ به یک تحریف تاریخی/1 📍به‌مناسبت انتشار خاطرات سال 78 آقای هاشمی رفسنجانی 🔹سؤال: 9فروردین1394 مطلبی در برخی از روزنامه ها وسایتهای خبری و به دنبال آن در شبکه های مجازی مطرح شد که طی آن، به نقل از یکی از بستگان و هم‌فکران آقای هاشمی رفسنجانی، موضوعی به امام راحل نسبت داده شد که مورد شک و شبهه فراوان از سوی کارشناسان قرار گرفته است . در این نقل قول، از زبان آقای هاشمی چنین نقل شده است که ” سه مرتبه و زمان های که حضرت امام ( ره ) از مبارزه نا امید شده بودند من از تهران تا نجف رفتم تا ایشان را برای ادامه تشویق کنم و موفق هم شدم “ 🔸استاد سید حمید روحانی: بسم الله الرحمن الرحیم واقعیت این است که آقای هاشمی رفسنجانی و دارو دسته و بستگان او ورشکسته‌های سیاسی هستند که خودشان را در معرض سقوط در میان ملت ایران می بینند و مانند غریق که برای نجات خود به هر خار و خسی چنگ میزند ؛ به هر دری می‌زنند و به می‌پردازند . آفای هاشمی و دار و دسته او را گمان این بود که اگر برخی از اعضای را با خود همدست کنند و یا اگر به نام بانوی معظمه همسر امام ( رضوان … تعالی علیهما ) ادعایی کنند می‌توانند آب رفته را به جوی باز آرند و در میان ملت ایران اعتبار از دست رفته خود را باز یابند . لیکن در عمل می‌بینیم که نه تنها از این عمل طرفی برنبستند بلکه برعکس هرکسی از بیت امام با آقای هاشمی رفسنجانی همراه شد اعتبار خود را در میان مردم از دست داد و با واکنش منفی مردم مواجه شد. 🔹در مورد ادعای بالا که شما ار آن پرسیدید باید عرض کنم ؛ اولا آقای هاشمی تا آن پایه ضعیف‌النفس است که وقتی یک هواپیمای مسافربری ایران را ناو امریکایی سرنگون کرد ؛ آقای هاشمی تا آن پایه خود را باخت که به پشت تلویزیون آمد و در حالی که بغض گلویش را گرفته بود اظهار کرد پیام آمریکا را دریافت کردم . آیا کسی که از نظر روحی این پایه ضعیف و ناتوان است؛ می‌تواند به کسی روحیه بدهد. چه رسد به امام که کوه صبر و مقاومت و پایداری بود و یاس و نومیدی در قاموس ایشان جایی نداشت . 🔸ثانیا : باید عرض کنم که آقای هاشمی رفسنجانی از آن روزی که امام وارد شدند تا روزی که از نجف هجرت کردند، او تنها یک‌بار به نجف آمدند که آن هم در سال ۱۳۵۴ بود. خود او برای من تعریف کرد که، من به امام عرض کردم من در سال ۵۳ هم به قصد آمدن به نجف از بیرون آمدم ولی نتوانستم بگیرم و نتوانستم به عراق بیایم و امسال که موفق شدم با هدفی که سال ۵۳ داشتم تفاوت دارد، در سال ۵۳ به این قصد از ایران بیرون آمدم که به ، نجف بیایم و از شما در پشتیبانی از اعلامیه بگیرم و امسال به نجف آمدم تا عرض کنم که شما در مورد سازمان درست می گفتید و درست می‌فهمیدید و ما اشتباه می‌کردیم که از آن‌ها حمایت می‌کردیم. بنابر این آقای هاشمی رفسنجانی در عمرش فقط یک بار به نجف آمده، آن هم همین سال ۵۴ بوده ؛ آن هم همین چیزهایی بوده که خودش بیان کرده است. 🔹سوم اینکه امام مرد عارف و سالکی بودند که مبارزات‌‌شان را هیچ گاه روی مسائل مادی و ظاهری دنبال نمی‌کردند تا یک روزی احساس خستگی کنند؛ یا روزی احساس نا امیدی و یأس کنند خود امام در سخنرانی‌ها در نامه‌ها و مکاتبات محرمانه‌شان، بارها این نکته را یادآوری می‌کردند که ما مأمور به تکلیفیم، به این مسأله کار نداریم که پیروز بشویم یا شکست بخوریم، آنچه که برای ما مهم است انجام وظیفه است و اگر در پیشگاه خداوند همین اندازه به عنوان این‌که انجام وظیفه کرده‌ایم شناخته بشویم برای ما بزرگ‌ترین پیروزی است. امام هرگز نه ناامید می‌شدند، نه مأیوس می‌گشتند تا کسانی مانند آقای هاشمی ادعا کنند که به ایشان امیدواری داده اند. متن کامل این گفت و گو در پایگاه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢واكنش مردمى در برابر تبعيد امام 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/61 🔹دستگيرى و تبعيد امام، موج خشم و نگرانى در مجامع مذهبى و روحانى پديد آورد. حوزه‏هاى علمى درس‏هاى خود را تعطيل كرد. پيش‌نمازها در ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ‏آباد، ، ، ، ، و ... به عنوان اعتراض به تبعيد غيرقانونى امام از برگزارى نماز جماعت خوددارى كردند. 🔸ملت غيور و فداكار ايران، با دريافت خبر تبعيد غيرقانونى امام در برخى از مراكز و اماكن دست به اعتصاب و تظاهرات استنكارآميز زد. در تهران و قم و برخى از شهرستان‏ها، بازارها تعطيل شد و تظاهراتى در بازار تهران و خيابان‏هاى آن حومه روى داد. 🔹حوزه قم بى‏درنگ به صدور اعلاميه‏اى دست زد. بنا بر گزارش ساواک اين اعلاميه بيش از يک نسخه نبوده و منتشر نشده است. 🔸روحانيان بهبهانى مقيم حوزه قم نيز طى طومارى به رئيس جمهور تركيه، مقام علمى و روحانى امام را به مقامات آن كشور گوشزد كردند و مسئوليت دولت تركيه را در قبال او يادآور شدند. 🔹در سمنان نيز برخى از جوانان مذهبى و روحانى، مانند على‏اكبر ادب، محمدحسن اخترى، محمدحسن آبادى و على قصنوهى اعلاميه دست‏نويسى به شرح زير به برخى از خيابان‏ها و ميادين سمنان الصاق كردند.(نهضت امام خمینی، ج1، صص1064-1061) برای مطالعه تفصیلی واکنش روحانیت و مردم نسبت به تبعید امام ر.ک: نهضت امام خمینی، ج1، صص1072-1064) 🇮🇷 @IRANeMOASER
✴️اولین دولت بی حال 🔻تحلیل جامع از پیشینه و کارکرد نهضت آزادی و دولت موقت در نگاه حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی به‌مناسبت سال‌روز مرگ ابراهیم یزدی ⏬بخش اول 🔹جبهه ملی و نهضت آزادی که سرآمد سایر گروه‌ها بودند به شاه بودند. 🔸اگر شما کتاب‌هایی را هم که الان نهضت آزادی منتشر کرده است ملاحظه کنید می‌بینید كه در آن‌ها آمده است که باید نظام شاهنشاهی همیشه برقرار باشد و خاندان پهلوی به ادامه بدهند. 🔹 نخستین اختلاف آن‌ها با امام در این زمینه بود که آن‌ها طرفدار نظام شاه بودند و فقط حرف‌شان این بود که شاه باید طبق قانون اساسی سلطنت بکند نه حکومت. 🔸آن‌ها قانون اساسی را قبول داشتند و تا آخر هم نسبت به قانون شاهنشاهی و وفادار ماندند حتی در سال1357 که فریاد «مرگ بر شاه» درسراسر کشور طنین‌انداز شده بود به نوفل‌لوشاتو رفت که با امام ملاقات کند و از ايشان بخواهد که شاه را بیرون نکند يعنی آنها تا این حد نسبت به نظام شاهنشاهی وفادار بودند. 🔹این یک موضوع بود که باعث اختلاف بین آن‌ها و امام بود چون امام از آغاز هدف داشت اما آنها با موافق نبودند. 🔸دومين موضوعی كه بین امام و آن‌ها تضاد ايجاد كرده بود اين بود كه امام با شعار «»به صحنه آمدند و در جهت مبارزات‌شان به هیچ قدرت خارجی‌ای اتکا نداشتند و معتقد بودند که بیگانگان هیچ‌وقت به ما وفادار نخواهند بود و ما را در جهت رسیدن به اهداف ملی و دینی‌مان یاری نخواهند کرد اما این تز در میان گروه‌ها كاملاً جا افتاده بود که برای مبارزه با دیکتاتور حاکم باید به یک قدرت خارجی اتکا داشت. آن‌ها خواهان آزادی انتخابات، مطبوعات، قلم و بیان در چارچوب بودند اما معتقد بودند که اگر کمک خارجی و حمایت بیگانگان نباشد آن‌ها در همین چارچوب هم نمی‌توانند به مبارزه ادامه بدهند. 🔹البته این تز تنها در ایران نبود؛ در مدتی كه من در در خدمت امام بودم گاهی به دفاتر سازمان‌های آزادیبخش می‌رفتیم اولین سؤالی که آن‌ها از ما می‌پرسيدند این بود كه «شما در مبارزات‌تان از قدرت و پشتیبانی کدام برخوردار هستید؟» وقتی جواب می‌دادیم که ما جز به خدا و ملت به هیچ قدرتی اتكا نداريم آن‌ها باور نمیکردند و تعجب می‌کردند. حتی یادم است كه در یک‌بار با يك گروه از مائوئيست‌ها ملاقات داشتیم. آن‌ها از ما همین سؤال را پرسيدند وقتی جواب دادم: اتکا و تکیه‌گاهمان خدا و ملت است. يكی از آن‌ها با پوزخندی گفت: شما اصلا را نفهمیده‌اید. 🔸حتی بزرگ‌ترين انتقادی كه‌گروه‌های مذهبی کشورهای اسلامی مانند ، و به امام داشتند اين بود كه امام لبه تیز حمله را متوجه و کرده‌اند و در نتیجه در آینده، شوروی در ایران پیروز خواهد شد و این دليل دومی بود که امام با این گروه‌ها اختلاف نظـر داشتند زيرا امام می‌گفتند ما در پیشبرد اهداف‌مان نه تنها به هیچ قدرت خارجی‌ای نیاز نداریم بلکه آن‌ها ما را بدبخت خواهند کرد و اتکا به قدرت خارجی یک نوع است. 🔹 آن‌ها بر این باور بودند که بدون به قدرت‌های خارجی نمی‌توان در ایران کرد. 📖 ماهنامه اندیشه و راهبرد، شماره ۵، صص ۲۰-۱۸ 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴دروغ ابراهیم یزدی توسط امام تکذیب شد! 🔻آیا ابراهیم یزدی در سفر امام به پاریس نقشی داشت؟ به‌مناسبت سال‌روز مرگ ابراهیم یزدی 🔹تحریف نهضت امام خمینی (ره) از زمان حیات ایشان آغاز شده بود و کسانی که به دنبال احراز مناصب مختلف بودند می‌دانستند بدون این‌که خود را از یاران نزدیک امام جا بزنند به جایگاه‌های سیاسی حساس دست نخواهند یافت. 🔸یکی از در تاریخ انقلاب اسلامی که بارها و بارها تکذیب شده؛ ادعای مبنی بر نقش وی در انتخاب به عنوان تبعیدگاه سوم امام خمینی بود اما در مقابل امام خمینی قدس سره الشریف این ادعا را با صراحت رد می‌کنند. 🔹ایشان «حفظ جان یاران از تعرض » را یکی از علل و عوامل خروج از عراق و حرکت به سمت ، برمی‌شمارد و تصریح می‌کند که ابتدا تصمیم به حضور در کویت نیز به صورت موقّتی بوده تا بعداً به یکی از کشورهای اسلامی مهاجرت کنند امّا پس از برخورد دولت کویت، و احتمال بروز برخوردها و محدودیّت‌های مشابه در سایر دول اسلامی، تصمیم به سفر به پاریس گرفته‌اند. البته امام (ره) تأکید می‌کند که این تصمیم «بدون هیچ فکر و سابقه ذهنی» بوده و آن را ناشی از اراده و تقدیر الهی بر شمرده است. 🔸ایشان همچنین در بیانات خود، تصریح می‌کند که تا انتخاب محل جدید، موقتّاً به سفر کرده بودند و در جای دیگر بر این معنا تأکید می‌کنند که « ما هیچ بنا نداشتیم كه به پاریس برویم.» 🔹همان گونه که می‌بینید، در کلمات امام خمینی (ره) هیچ اشاره‌ای به تأثیرگذاری ایرانیان مقیم فرانسه بر مهاجرت ایشان به آن جا، به چشم نمی‌خورد! با این وجود، برخی از چهره‌های سیاسی (مانند دکتر ابراهیم یزدی) ادّعا کرده‌اند که طرح مهاجرت به پاریس را آن‌ها مطرح کرده‌اند. 🔸ابراهیم یزدی در خاطراتش چنین می‌نویسد: «در آخرین مرحله نیز، هنگامی که توافق سه دولت ایران، عراق و آمریکا برای خاموش کردن صدای خمینی، موجب شد که ایشان تصمیم به ترک عراق بگیرند، توسط آقای از من خواستند که به ایشان بپیوندم. مورّخان و تحلیل‌گران گفته و نوشته‌اند که اگر من به نمی‌رفتم و آقای خمینی را همراهی نمی‌کردم، و اگر دولت کویت مانع ورود آقای خمینی و همراهانش به کویت نمی‌شد،.... جنبش به احتمال زیاد در همان سطح محدود ملّی باقی می‌ماند. یکی از دستاوردهای این ارتباط سازمان‌یافته، سفر آقای خمینی به پاریس بود. 🔹یزدی در جای دیگر، ابتکار سفر به پاریس را از خود معرّفی می‌کند و می‌نویسد: «حاج احمد آقا گفتند که آقا با پیشنهاد شما برای سفر به پاریس موافقت کرده‌اند...بعد از آن که آقای خمینی پیشنهاد سفر به پاریس را پذیرفتند، در مورد جوّ سیاسی ایرانیان مقیم پاریس صحبت شد.» 🔸او در جای دیگر در تاریخ ٨۵/١١/٢٢ در گفتگو با ، همین مدّعا را مطرح می‌کند و می‌گوید: «[بعد از بازگشت از مرز کویت]، در بود که ایشان [امام] به من گفتند: من نظر تو را در باره رفتن به پاریس پذیرفتم. امّا به این شرط که وابسته به گروهی نباشم و در خانه کسی وارد نشویم.» 🔹این قبیل مدّعاهای غیرمستند جناب دکتر یزدی تا کنون از سوی افراد مختلف رد شده است که از آن جمله می‌توان به مرحوم و (به عنوان دو تن از همراهان امام در سفر به پاریس) اشاره کرد. امّامهم‌تر از همه، بیانِ صریحِ امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه الهی-سیاسی‌شان است که به منظور جلوگیری از سوء استفاده از این موضوع، همه ادّعاهای دروغ در مورد اثرگذاری اطرافیان(غیر از سیّداحمد) در سفر به پاریس را رد می‌کند و چنین می‌فرماید: 🔸«از قرار مذكور، بعضی ها ادّعا كرده‏اند كه رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده، این دروغ است. من پس از برگرداندنم از كویت، با مشورت‏ احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در كشورهاى اسلامى احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولى پاریس این احتمال نبود.» (نقدی بر مدخل امام خمینی در دایرة المعارف تشیع، ص ١٣٣-١٣٠) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢نخستین سخنرانی امام در نجف اشرف 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/86 🔹امام بحق مى‏دانست در محيطى كه عوامل و ايادى استعمار روى شعار «تفكيک دين از سياست» فراوان تبليغ كرده‏اند و آن پندار غلط و انحرافى را رسوخ و نفوذ داده‏اند و انديشه‏ها و اذهان را از اسلام راستين دور ساخته‏اند، از ايران سخن گفتن و از مردم آن محيط انتظار يارى داشتن، دور از انديشمندى و عينيت‏گرايى است. 🔸از اين‏رو، بر آن شد كه پيش از هر كار، مسئوليت‏هاى عالمان اسلامى، روحانيان و طلاب و زمامداران كشورهاى اسلامى را بازگو كند و گرد و غبار تيره‏اى را كه بر چهره اسلام نشسته بود بزدايد و حقايق را آشكار كند. براى اين منظور با آنكه خود را در ، تبعيدى و موقت مى‏ديد، بر آن شد كه به تدريس بپردازد و در كرسى درس، ضمن شكافتن دقايق و ظرايف علوم، حقايق اسلامى را بازگو كند و به رشد فكرى شاگردان خود همت گمارد. 🔹از اين رو، در طى نخستين نطقى كه در نجف به مناسبت آغاز درس ايراد كرد، بدون آن‌كه كوچک‌ترين اشاره‏اى به اوضاع ايران كند، تاريخ صدر اسلام، موقعيت والا و بالنده سرزمين‏ها و كشورهاى اسلامى، وظايف و مسئوليت‏هاى سنگين طبقات مختلف جامعه اسلامى را تشريح كرد.(نهضت امام خمینی، ج2، ص226) 🇮🇷 @IRANeMOASER
📌 انقلاب اسلامی 🗓۳۰ شهریور ۱۳۵۷ 🔹4 نفر از خبرنگاران فرانسوی که برای مصاحبه با امام به منزل ایشان در رفته بودند، توسط مقامات امنیتی عراق دستگیر و به بغداد اعزام شدند. 📚منبع: روزهای حماسه و نور، ج1، ص531 🇮🇷 @IRANeMOASER
📌 انقلاب اسلامی 🗓۴ مهرر ۱۳۵۷ 🔹«کمیته ترویج و دفاع از حقوق بشر» در ایران با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که محدودیت ایجاد شده نسبت به خانه امام در همچنان پابرجاست. 🔸اعلامیه ای با امضای آیت‌الله در مورد ایجاد محدودیت برای امام در مشهد منتشر شد. 🔹بنا بر گزارش روزنامه اهالی دهکده اسپانیا در اعتراض به تصمیم در ساخت یک استراحتگاه بزرگ شخصی، کمیته‌ای تشکیل دادند. 🔸مجله متن گفتگوی خود را با به چاپ رساند. این مجله شانس مختصر دوام رژیم پهلوی را فشار و اختناق بیشتر و همکاری با سربازان وفادار محمدرضا پهلوی اعلام کرد. 📚منبع: روزهای حماسه و نور، ج2، ص48-49 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢جلوگیری از پرداخت شهریه به طلاب توسط رژیم پهلوی 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/100 🔹رژيم شاه به دنبال بستن درب منزل و كتابخانه امام، سومين مرحله واكنش مذبوحانه خود را در برابر حركت سياسى امام در ، به مورد اجرا گذاشت و مسئولان پرداخت شهريه امام را در قم به ساواک فراخواند و با تهديد و ارعاب از آنان التزام گرفت كه از پرداخت شهريه امام در قم خوددارى كنند. 🔸مسئولان شهريه امام به منظور چاره‏انديشى جهت پرداخت شهريه در منزل يكى از روحانيان به نام حاج شيخ صاحب ‏الشيعه گرد آمدند. در اين گردهمايى پس از گفتگو و تبادل نظر بر آن شدند كه از هر شهرستانى، روحانى‏اى را برگزينند و شهريه روحانيان هر شهرستانى را به وسيله او بپردازند. اين برنامه به مورد اجرا درآمد و شهريه (ماه رمضان 87) مهرماه 46، بدون آن‌كه نمود خارجى داشته باشد، داده شد. ساواک قم ناگهان دريافت كه شهريه امام طبق اصول و برنامه خاصى پرداخت شده است، لذا از اين جريان سخت خشمگين گرديد و طى گزارشى به تهران خواستار فشار بيشتر به مسئولين و مقسمين شهريه امام شد. (نهضت امام خمینی، ج2، ص379) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴دروغ ابراهیم یزدی توسط امام تکذیب شد! 🔻آیا ابراهیم یزدی در سفر امام به پاریس نقشی داشت؟ 🔹تحریف نهضت امام خمینی (ره) از زمان حیات ایشان آغاز شده بود و کسانی که به دنبال احراز مناصب مختلف بودند می‌دانستند بدون این‌که خود را از یاران نزدیک امام جا بزنند به جایگاه‌های سیاسی حساس دست نخواهند یافت. 🔸یکی از در تاریخ انقلاب اسلامی که بارها و بارها تکذیب شده؛ ادعای مبنی بر نقش وی در انتخاب به عنوان تبعیدگاه سوم امام خمینی بود اما در مقابل امام خمینی قدس سره الشریف این ادعا را با صراحت رد می‌کنند. 🔹ایشان «حفظ جان یاران از تعرض » را یکی از علل و عوامل خروج از عراق و حرکت به سمت ، برمی‌شمارد و تصریح می‌کند که ابتدا تصمیم به حضور در کویت نیز به صورت موقّتی بوده تا بعداً به یکی از کشورهای اسلامی مهاجرت کنند امّا پس از برخورد دولت کویت، و احتمال بروز برخوردها و محدودیّت‌های مشابه در سایر دول اسلامی، تصمیم به سفر به پاریس گرفته‌اند. البته امام (ره) تأکید می‌کند که این تصمیم «بدون هیچ فکر و سابقه ذهنی» بوده و آن را ناشی از اراده و تقدیر الهی بر شمرده است. 🔸ایشان همچنین در بیانات خود، تصریح می‌کند که تا انتخاب محل جدید، موقتّاً به سفر کرده بودند و در جای دیگر بر این معنا تأکید می‌کنند که « ما هیچ بنا نداشتیم كه به پاریس برویم.» 🔹همان گونه که می‌بینید، در کلمات امام خمینی (ره) هیچ اشاره‌ای به تأثیرگذاری ایرانیان مقیم فرانسه بر مهاجرت ایشان به آن جا، به چشم نمی‌خورد! با این وجود، برخی از چهره‌های سیاسی (مانند دکتر ابراهیم یزدی) ادّعا کرده‌اند که طرح مهاجرت به پاریس را آن‌ها مطرح کرده‌اند. 🔸ابراهیم یزدی در خاطراتش چنین می‌نویسد: «در آخرین مرحله نیز، هنگامی که توافق سه دولت ایران، عراق و آمریکا برای خاموش کردن صدای خمینی، موجب شد که ایشان تصمیم به ترک عراق بگیرند، توسط آقای از من خواستند که به ایشان بپیوندم. مورّخان و تحلیل‌گران گفته و نوشته‌اند که اگر من به نمی‌رفتم و آقای خمینی را همراهی نمی‌کردم، و اگر دولت کویت مانع ورود آقای خمینی و همراهانش به کویت نمی‌شد،.... جنبش به احتمال زیاد در همان سطح محدود ملّی باقی می‌ماند. یکی از دستاوردهای این ارتباط سازمان‌یافته، سفر آقای خمینی به پاریس بود. 🔹یزدی در جای دیگر، ابتکار سفر به پاریس را از خود معرّفی می‌کند و می‌نویسد: «حاج احمد آقا گفتند که آقا با پیشنهاد شما برای سفر به پاریس موافقت کرده‌اند...بعد از آن که آقای خمینی پیشنهاد سفر به پاریس را پذیرفتند، در مورد جوّ سیاسی ایرانیان مقیم پاریس صحبت شد.» 🔸او در جای دیگر در تاریخ ٨۵/١١/٢٢ در گفتگو با ، همین مدّعا را مطرح می‌کند و می‌گوید: «[بعد از بازگشت از مرز کویت]، در بود که ایشان [امام] به من گفتند: من نظر تو را در باره رفتن به پاریس پذیرفتم. امّا به این شرط که وابسته به گروهی نباشم و در خانه کسی وارد نشویم.» 🔹این قبیل مدّعاهای غیرمستند جناب دکتر یزدی تا کنون از سوی افراد مختلف رد شده است که از آن جمله می‌توان به مرحوم و (به عنوان دو تن از همراهان امام در سفر به پاریس) اشاره کرد. امّامهم‌تر از همه، بیانِ صریحِ امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه الهی-سیاسی‌شان است که به منظور جلوگیری از سوء استفاده از این موضوع، همه ادّعاهای دروغ در مورد اثرگذاری اطرافیان(غیر از سیّداحمد) در سفر به پاریس را رد می‌کند و چنین می‌فرماید: 🔸«از قرار مذكور، بعضی ها ادّعا كرده‏اند كه رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده، این دروغ است. من پس از برگرداندنم از كویت، با مشورت‏ احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در كشورهاى اسلامى احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولى پاریس این احتمال نبود.» (نقدی بر مدخل امام خمینی در دایرة المعارف تشیع، ص ١٣٣-١٣٠) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢یادداشت ویژه آیت‌الله سیدمصطفی خمینی در مورد برخورد رژیم بعث با آیت‌الله حکیم 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/107 🔸شهید آیت‌الله در يادداشت‏هاى خود، ماجراى آقاى حكيم را چنين بازگو كرده است: 🔹 ... دولت وقت كه بسيار خبيث و بدبخت و به غايت دور از اساس اسلام است و متمايل به چپ مى‏باشد، با كمال دقت مشغول ريشه‏كن كردن او بودند. 🔸يک آن‌كه در ابتداى حكومت، رئيس جمهور وقت [احمد حسن البکر] به منزل شخصى ايشان رفت و اظهار كرد كه آقا مناسب است حكومت را نصيحت كند كه با ما چنين سوء رفتار نداشته باشد و آقازاده آقا كه در مجلس بوده دفاع از حكومت ايران كرده و اين‌كه شماها با ايران چه كرديد كه ايران با شما بكند. 🔹و غافل از آن‌كه آمدن او و اين صحبت‏هايشان به خاطر آلوده كردن بود كه آقا با دولت ايران ... رابطه به‌خصوص دارد كه بايد ميان دو دولت ميانجيگرى كند، ايرانى كه ملت عراق به خون آن تشنه است، ايرانى كه به عنوان و در بين افراد عرب و عرب‏زبان بسيار بدسابقه و كفرمآب است. 🔸و غافل از آن‌كه مردم مى‏نشينند و مى‏گويند كه رئيس وقت كه خدمت شخص (منزل) آقا رفتند، آقا براى بهبود وضع شيعيان از او چه خواسته و چه گفته و مقاصد خودشان را چرا به آنان در مقابل بعضى باج‏ها، تحميل نكردند...‏‏. 🔹با در نظر گرفتن اين جهات و يك جهت ديگر كه دولت عراق پيش آورد آقا را غافل كردند و به عنوان طرفدار عجم در عراق معرفى نمودند؛ و آن اين بود كه حمله كردند به ايرانى‏ها كه در عراق هستند و آن‌ها را تسخير كردند و كتک زدند و اذيت نمودند و روحانيت را تحت فشار قرار دادند... بعد ايشان هم به عنوان اعتراض از ، كه در ايام صفر بود و اربعين، مراجعت به نجف كرده و آن دولت قلدر بى‏انصاف، به مجرد ورود آقا به دست از زشت‏كارى‏هاى خود برداشت و با اين عمل كوچک به مردم اعلام كرد كه آقا طرفدار عجم است و با اين دسيسه‏كارى‏ها ملت عراق را از ايشان جدا كردند، و جدا بودند، و اسباب سابق كافى بود كه رشته ناگسستنى تقليد گسيخته شده باشد و بى‏اثر بماند، آن‌قدر بين مردم و او جدايى افتاد كه در كوچه شنيده شد كه گفته شده: سيدمحسن طلع عجمى؛ يعنى سيد محسن عجم شده. 🔸نگارنده كه خوب اين قصه‏ها را مى‏فهميد و از دسيسه‏ها مطلع شد و از پيش هم به خاطر داشت، رفت خدمت آقا و موضوع سوءنظر را تذكر داد كه بلكه معظمٌ‏له از اين رفتار منصرف شوند. 🔹البته من در نظر داشتم كه گذشته از اينكه ايشان از مرگ حتمى در اجتماع عراق نجات پيدا كنند، از خرده اشكالاتى كه متوجه ايشان از قديم الايام بوده رها شوند و تزكيه و تطهير نسبى پيدا كنند و در نتيجه مى‏توان به مقصود واقعى و اصلى كه مبارزه با حكومت وقت ايران بود نايل شد و در اين صف آقا را هم علمدار معرفى كرده باشيم. بدين منظور خدمتش عرض كردم: آنچه به نظر مى‏رسد و من فكر مى‏كنم و شما بايد احتمال بدهيد، آن است كه دولت عراق مى‏خواهد شما را از نظر جامعه عرب عراق ساقط كند و طرفدار عجم معرفى نمايد تا بتواند در وقتش شما را بكوبد. مناسب است كه در كارها دقتى بيشترى كنند. 🔸اين پيشنهاد از من در آن وقت بسيار زننده بود و از نظرى هم خطرناک، چه آنكه اگر آقايان ايرانى مطلع مى‏شدند لبه تيز شمشير برنده خويش را براى نابودى مخلص به كار مى‏بردند ولى در عين حال من فكر كردم اين كار لازم است و لابد كسانى از من بعداً يا در همان مجلس خواهند سؤال كرد كه بايد چه كرد در اين حوادث، و من مى‏خواستم حل اين مشكله در شروع به مبارزه با حكومت ايران تذكر دهم ولى قضاى الهى بر آن شد كه به فكر چاره‏جويى نيفتادند و اصولاً هم نمى‏توانستند و يا نمى‏شد كه در آن اوان با دولت و حكومت ايران شروع به مبارزه كنند. 🔹ولى پيشنهاد مرا خيلى ترتيب اثر ندادند و آن شد كه شنيديد و فهميده‏هاى عراق از رفتار ايشان به خاطر اين پيشامدها كه گذشت دل خوشى نداشته و آخرالامر ابتلا به ‏نشينى و گوشه‏گيرى پيدا كرد و در همان اوقات حضرت آقاى والد در ملاقاتش با او تذكر داد كه اين قبيل حوادث هم در ايران پيش مى‏آمد ولى من فكر مى‏كنم كه اين گوشه‏گيرى چندان صحيح نباشد، گرچه ممكن است از نظر شما و وضع خودتان صحيح باشد، ايشان هم در جواب گفته بودند كه من فعلاً پيش از اينكه به عنوان انزجار از حكومت كناره‏گيرى كنم (وظيفه‏اى) نمى‏دانم. 🔸بالاخره در آن سنين از عمر و اين فشار، البته اين سنخ اشخاص از پاى در خواهند آمد تا آنكه در ماه ربيع‏الاول 90 دار فانى را وداع فرمودند. غفراللّه‏ له و لنا و للمؤمنين و المؤمنات فى يوم‏الحساب ان‏شاءاللّه‏ تعالى. (نهضت امام خمینی، ج2، صص572-571) 🇮🇷 @IRANeMOASER
📌روزشمار انقلاب اسلامی 🗓۱۹ مهر ۱۳۵۷ 🔹به مناسبت فرا رسیدن اربعین شهدای میدان ژاله و سالگرد شهادت ، اعلامیه‌ای منتشر و روز 24 مهر را تعطیل اعلام کرد. ایشان همچنین در این اعلامیه یاد شهدای شهرهای کرمانشاه، مهاباد، بانه، سنندج، خرم‌آباد، آمل و بابل را گرامی داشت. 🔸بنا بر گزارش بولتن محرمانه خبرگزاری پارس جیمی کارتر در مصاحبه ای از شاه دفاع کرد. 🔹عصر امروز هیچ روزنامه‌ای در تهران انتشار نیافت. 🔸امام در پاسخ به نامه نجفی که توسط فرزندش به پاریس فرستاده بود، چنین نوشتند: «... اینجانب به واسطه فشار عراق به تصویب شاه معلوم‌‌الحال که مملکت اسلامی را تا سرحد سقوط رسانده است، از به خارج آمده بلکه بتوانم برای این ملت محروم کاری بکنم. ما همه موظف هستیم که از پا ننشینیم تا سقوط سلسله بی حیثیت پهلوی.» 📚منبع: روزهای حماسه و نور، ج2، ص141-153 🇮🇷 @IRANeMOASER
پاسخ به تحریفات صادق طباطبائی در خصوص اندیشه و سیره شهیدسیدمصطفی خمینی/3 🔹پنجم؛ اگر آیت‌الله حاج سید مصطفی از ملاقات و گفتگوهای نیروهای اسلامی و به تعبیر آقای طباطبایی، «بچه مسلمان‌ها» با امام ممانعت می‌کرد، پس در آن شرایط مرگ‌آور و خفقان‌بار که نه راه ارتباط تلفنی با ایران امکان‌پذیر بود و نه مبارزان روحانی می‌توانستند به رفت و آمد کنند، نوشته‌ها، سخنرانی‌ها، اعلامیه‌ها و پیام‌های امام را چه کسانی به ایران می‌رساندند؟ آیا مارکسیست‌ها این کار را می‌کردند؟ یا این نیروهای فداکار مذهبی بودند که با تاکتیک‌ها و شیوه‌هایی پیام امام را به ایران منتقل و سپس منتشر می‌کردند؟ همچنین؛ مسائل، مشکلات، درخواست‌ها و پیام‌های مبارزین داخل کشور را در آن شرایط چه کسانی به امام می‌رساندند؟ آیا از نظر آقای طباطبایی مارکسیست‌ها این کار را می‌کردند؟ یا این سربازان مخلص و مسلمان نهضت امام خمینی بودند که ارتباط منظم، مستمر و برنامه‌ریزی شده با امام داشتند و بسیاری از این نیروها نیز از طریق راهنمائی‌ها و برنامه‌ریزی‌های آیت‌الله حاج سید مصطفی بود که می‌توانستند مأموریت خود را به درستی انجام دهند؟ 🔸ششم؛ همه آن‌هایی که در آن دوران مبارزه می‌کردند می‌دانند که شهید حاج سید مصطفی خمینی از چهره‌های ضد مارکسیستی بود که هیچ گاه در دوران اقامت خود در نجف اشرف، شخص یا اشخاصی را به صورت رسمی به عنوان مارکسیسم به حضور نپذیرفت. آنان‌که به ملاقات او می‌آمدند به عنوان مبارزان خارج از کشور و یا نماینده دانشجویان مقیم ، یا و خود را معرفی می‌کردند و هیچ‌گاه از اعتقادات یا ایدئولوژی خود سخنی به میان نمی‌آوردند تا مشخص شود که مارکسیست هستند یا مسلمان. 🔹نگارنده به یاد دارد که یک‌بار یکی از کمونیست‌های افراطی مقیم عراق که از برنامه فارسی رادیو بغداد علیه رژیم شاه سخن‌پراکنی می‌کرد به دیدار آیت‌الله حاج سید مصطفی در نجف آمد. نگارنده نیز در آن جلسه حضور داشت، نامبرده در ضمن گفتگو از گروه و چریک‌های فدایی خلق سخنی به میان آورد و به حاج سید مصطفی پیشنهاد داد که امام به مناسبتی از این گروه حمایت کند. شهید حاج سید مصطفی به گونه‌ای پیرامون خطر مارکسیست‌ها و خنجری که این گروهک‌ها بر ملت ایران و نهضت‌های اسلامی از پشت می‌زنند سخن گفت که او را از پیشنهادی که داده بود پشیمان ساخت به طوری که پس از آن جلسه اظهار داشت: حاج آقا مصطفی چقدر شدید ضدکمونیست است؟! 🔸هفتم؛ شهید حاج سید مصطفی از علمای صاحب‌نظر و معروف حوزه نجف به شمار می‌آمد و از وقار و متانت و وزانت ویژه‌ای برخوردار بود. شأن او بالاتر از آن بود که در امور دفتری امام دخالت کند و بنابر ادعای آقای طباطبایی به مراجعه‌کنندگان وقت بدهد، یا وقت ندهد و با آنان وارد بحث شود و بگوید «آقا وقت ندارد و حتی الإمکان مانع ملاقات آنها با حضرت امام شود»! آن مرحوم در امور دفتر و بیت امام و ملاقات‌هایی که دیگران با امام داشتند، کوچک‌ترین دخالتی نمی‌کرد. البته شناخت و دیدگاه‌های خود را درباره افراد به استحضار امام می‌رسانید و امام را از جریان‌ها، رویدادها و مسائلی که در حوزه نجف و ایران می‌گذشت مطلع می‌ساخت. اما امور دفتر به وسیله ایشان برنامه‌ریزی نمی‌شد. 🔹هشتم؛ بر خلاف تصور بسیاری از عناصر مرموز و مشکوکی که سعی می‌کردند خود را به امام نزدیک کنند و می‌پنداشتند آیت‌الله حاج سید مصطفی مانع نفوذ آنها در بیت امام می‌باشد و بر ضد آنان نزد امام سعایت می‌کند باید گفت که امام، اولا به احدی حق دخالت در امور بیت را نمی‌داد. ثانیا خود از چهره‌شناسانی بود که با یک‌بار دیدار یا گفتگو با یک نفر، به نقشه، نیرنگ، هدف و انگیزه طرف آگاهی می‌یافت و دیگر نیازی نداشت که شهید حاج سید مصطفی بنا بر ادعای آقای طباطبایی «از آثار صحبت‌های آنها [نزد امام] بکاهد»! 🔸نهم؛ تردیدی نیست که آیت‌الله حاج سید مصطفی خمینی از انقلابی‌های تندرو و خستگی‌ناپذیر بود و به شدت از خیزش قهرآمیز و مسلحانه طرفداری می‌کرد و بر این باور بود که باید همه هستی و زندگی مسلمان‌ها در راه دفاع از اسلام و نجات ایران از چنگال دودمان پهلوی فدا شود و آنگاه که از ایران نامه‌ای دریافت داشت که در آن آمده بود امام «شخصیت جهانی پیدا کرده‌اند» و باید مراعات کرد که این موقعیت حفظ شود، پاسخ داد... متن کامل نقد تحریفات صادق طباطبائی 🇮🇷 @IRANeMOASER
📍اولین دولت بی حال 🔻تحلیل جامع از پیشینه و کارکرد نهضت آزادی و دولت موقت در نگاه حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی/1 سالروز فوت مهدی بازرگان 🔹جبهه ملی و نهضت آزادی که سرآمد سایر گروه‌ها بودند به شاه بودند. 🔸اگر شما کتاب‌هایی را هم که الان نهضت آزادی منتشر کرده است ملاحظه کنید می‌بینید كه در آن‌ها آمده است که باید نظام شاهنشاهی همیشه برقرار باشد و خاندان پهلوی به ادامه بدهند. 🔹 نخستین اختلاف آن‌ها با امام در این زمینه بود که آن‌ها طرفدار نظام شاه بودند و فقط حرف‌شان این بود که شاه باید طبق قانون اساسی سلطنت بکند نه حکومت. 🔸آن‌ها قانون اساسی را قبول داشتند و تا آخر هم نسبت به قانون شاهنشاهی و وفادار ماندند حتی در سال1357 که فریاد «مرگ بر شاه» درسراسر کشور طنین‌انداز شده بود به نوفل‌لوشاتو رفت که با امام ملاقات کند و از ايشان بخواهد که شاه را بیرون نکند يعنی آنها تا این حد نسبت به نظام شاهنشاهی وفادار بودند. 🔹این یک موضوع بود که باعث اختلاف بین آن‌ها و امام بود چون امام از آغاز هدف داشت اما آنها با موافق نبودند. 🔸دومين موضوعی كه بین امام و آن‌ها تضاد ايجاد كرده بود اين بود كه امام با شعار «»به صحنه آمدند و در جهت مبارزات‌شان به هیچ قدرت خارجی‌ای اتکا نداشتند و معتقد بودند که بیگانگان هیچ‌وقت به ما وفادار نخواهند بود و ما را در جهت رسیدن به اهداف ملی و دینی‌مان یاری نخواهند کرد اما این تز در میان گروه‌ها كاملاً جا افتاده بود که برای مبارزه با دیکتاتور حاکم باید به یک قدرت خارجی اتکا داشت. آن‌ها خواهان آزادی انتخابات، مطبوعات، قلم و بیان در چارچوب بودند اما معتقد بودند که اگر کمک خارجی و حمایت بیگانگان نباشد آن‌ها در همین چارچوب هم نمی‌توانند به مبارزه ادامه بدهند. 🔹البته این تز تنها در ایران نبود؛ در مدتی كه من در در خدمت امام بودم گاهی به دفاتر سازمان‌های آزادیبخش می‌رفتیم اولین سؤالی که آن‌ها از ما می‌پرسيدند این بود كه «شما در مبارزات‌تان از قدرت و پشتیبانی کدام برخوردار هستید؟» وقتی جواب می‌دادیم که ما جز به خدا و ملت به هیچ قدرتی اتكا نداريم آن‌ها باور نمیکردند و تعجب می‌کردند. حتی یادم است كه در یک‌بار با يك گروه از مائوئيست‌ها ملاقات داشتیم. آن‌ها از ما همین سؤال را پرسيدند وقتی جواب دادم: اتکا و تکیه‌گاهمان خدا و ملت است. يكی از آن‌ها با پوزخندی گفت: شما اصلا را نفهمیده‌اید. 🔸حتی بزرگ‌ترين انتقادی كه‌گروه‌های مذهبی کشورهای اسلامی مانند ، و به امام داشتند اين بود كه امام لبه تیز حمله را متوجه و کرده‌اند و در نتیجه در آینده، شوروی در ایران پیروز خواهد شد و این دليل دومی بود که امام با این گروه‌ها اختلاف نظـر داشتند زيرا امام می‌گفتند ما در پیشبرد اهداف‌مان نه تنها به هیچ قدرت خارجی‌ای نیاز نداریم بلکه آن‌ها ما را بدبخت خواهند کرد و اتکا به قدرت خارجی یک نوع است. 🔹 آن‌ها بر این باور بودند که بدون به قدرت‌های خارجی نمی‌توان در ایران کرد. منبع: ماهنامه اندیشه و راهبرد، شماره ۵، صص ۲۰-۱۸ 🇮🇷 @IRANeMOASER
♦️وقتی شهید مطهری از کتابی به ظاهر اسلامی 300 غلط کشف می‌کند! 🔰مبارزات شهید مطهری با التقاط به روایت روحانیت انقلابی/5 ▶️ادامه روایت شهید محمد جواد باهنر از مبارزات شهید آیت‌الله مطهری 🔹ایشان، بسیار پرحافظه بود . به خوبی مطالب به یادش می ماند، عجیب بود ، عجیب بود هیچ مسئله‌ای از مسائل فلسفی، اجتماعی وسیاسی ، تاریخی نبود که در محضر ایشان مطرح بشود و ایشان فوری به دنبال همین مسئله‌ای که گفته شد چند تکه تاریخی، چند تا روایت، يك تكه آیه، يك تكه از فلان نویسنده و فیلسوف، يك قطعه از فلان جامعه‌شناس به عنوان شاهد این مطلب بیان نکند. گویی يك فرهنگ سیاری است و بعد هم می‌دیدیم در عین این‌که آن عمق و ژرفای فکری و فلسفی را داشت روان می‌گفت و روان می نوشت این روان‌نویسی و ساده‌نویسی هنری است که برای یك فیلسوف مشکل است. 🔸چون فیلسوف در آن ژرفای فکری عمیق فلسفی که دارد نمو می‌کند اگر بخواهد حرفش را روان بنویسد که همه بتوانند بفهمند، هنری است، و ایشان این هنر را داشت و عجیب است از نوشتن که داستان برای بچه‌های ۱۰، ۱۱ ساله است تا پاورقی برای نوشتن که مطالب فلسفی بسیار سنگین است برای کسی که آشنایی‌های فلسفی و علمی داشته باشد. یعنی این طیف وسیع را در نویسندگی از داستان كودك تا بحث‌های فلسفی عمیق، و نقد مثلا بر یا دیگران در بحث‌های فلسفی‌اش. 🔹بنابراین این استاد بزرگوار عمدتاً بود. و هوشیار در برابر اسلام، یادم نمی‌رود که يك کتابی را ایشان شنیده بود که این کتاب منتشر شده است. من اسم این کتاب را نمی‌برم چون ترويج از يك كتاب می‌شود ایشان می‌گفت این کتاب را از هر جا هست برای من پیدا کنید. ما مأمور شدیم برای این‌که این کتاب را بگردیم و بالاخره برای ایشان پیدا کنیم گشتیم و بالاخره یک نسخه پیدا کردیم آن نسخه به دست ما که رسید منحصر به فرد بود. ۴۰۰ صفحه کتاب بود. من به زحمت ۳، ۴ نسخه از آن را فتوکپی گرفتم و بعد، یک نسخه خدمت ایشان و يك نسخه پیش خود ما بود، شاید، ۲ روز بیشتر نگذشت ایشان فرمودند با آن کتاب چه کردی؟ گفتم : من هنوز گذاشتم ان شا ا... دقت کنم مطالعه کنم. بعد دیدم این کتاب را ایشان تمامش را خوانده است سطر به سطر نظر را روی آن تحریر کرده است نقطه‌های ضعف آن را در آورده بود و در حدود ۳۰۰، ۳۵۰ مورد علیه اسلام، به نام اسلام نوشته شده است. یعنی کتابی که به عنوان يك بحث تاریخی اسلام بود و دقیقا می‌خواست بگوید این کتاب، کتاب اسلامی است. ولی بیش از ۳۰۰ مورد ایشان در این کتاب که به اسم اسلام نوشته شده بود علیه اسلام دید مطلب در آن است و در آورد. خوب این هوشیاری و این حضور، حضور همیشه در صحنه علمی و دفاع فكری از اسلام بسیار محترم است. 🔸خوب چه می‌شود يك وقت دشمن بعد از انقلاب این چنین مغز بزرگ، فیلسوف و نویسنده بزرگ را هدف قرار می دهد؟ چرا این مغز را هدف قرار می‌دهد؟ شاید ظاهرا هم آن‌چنان چشمگیر در صحنه سیاسی مرحوم شهید مطهری ظاهرا حاضر نبود در عین این‌که در پشت پرده حاضر بود این را من برای بعضی از برادرها و خواهرهایی که درست حضور ایشان را در مبارزه، شاید اطلاع نداشته باشند عرض کنم. 🔹 دقیقا در تنظیم اعلامیه‌های ۱۰ سال قبل، ۱۵ سال قبل، در تفسیر آثار امام که از نجف می‌رسید در تهیه بعضی از پیام‌های مخفیانه‌ای که بعدها مردم نمی‌دانستند از کجا این پیام‌های مبارزاتی صادر شد؟ و ظاهرا تصور نمی‌کردند که مثلا مرحوم مطهری این‌طور حضور داشته باشد. این‌ها پشت‌پرده توسط ایشان افرادی مثل ایشان تهیه می‌شود. یا در آن و یا انتخاب به عنوان عضو شورای انقلاب و اولین آن توسط امام بزرگوار و تماس با و تماس با پاریس، در جریان ، در عین این‌که حضور سیاسی داشت، اما حضور فکری و فلسفی و اسلام‌شناسی او در انقلاب بیشتر بود و لذا دشمن وقتی دید انقلاب اسلامی شده است و آن مغزهای سیار و متفکری که باید اشباع و تغذیه کند انقلاب را و خط راستین مکتب و خط اصیل را که سعی دارد از چپ و راست رفتن و از هرگونه آمیختگی، ، کج و راست منحرف شدن خودش را حفظ کند اینچنین مغزی را هدف قرار می‌دهند. 📔ویژه نامه ششمین سالگرد شهادت آیت الله مرتضی مطهری،نشریه شماره ۷۴، تهیه و تنظیم حزب جمهوری اسلامی (ص۹۰-۸۲) 🇮🇷 @IRANeMOASER
📍سالروز دستگیری شهید سیدمصطفی خمینی توسط حزب بعث عراق/2 🔹رژيم بعث عراق كه دريافت انعطاف‏‌ناپذير است و با تطميع و تهديد نمى‌‏توان او را فريفت و مجرى اغراض و اميال خود قرار داد، او را آزاد كرد. 🔸به دنبال آزادى و بازگشت حاج سيدمصطفى خمينى به نجف اشرف، عوامل توطئه‌‏گر و مرموز ، بار ديگر به منظور ضربه زدن به امام و وارونه جلوه دادن حقايق، فرصت را مغتنم شمرده به شايعه‌‏سازى‌‏هايى دست يازيدند و در صدد برآمدند كه بازتاب مثبت و حماسه‌‏آفرين موضع امام و شهيد سيدمصطفى خمينى در برابر رژيم عراق را در ميان مردم آن كشور از ميان ببرند. 🔹به دنبال آزادى او، يک‌باره در شايع كردند كه دستگيرى او مانورى بيش نبوده است و در حقيقت او از طرف پدرش به منظور راهنمايى دولت عراق جهت كوبيدن آقاى حكيم به بغداد رفته است! و در آنجا عمده‏‌ترين مسأله‏‌اى كه مطرح شده است، راه تضعيف آقاى حكيم بوده است! 🔸اين تبليغات زهرآگين و خلاف واقع به‌شدت دنبال مى‌‏شد و طبق برنامه ويژه‌‏اى، در هر مجلس و محفلى مطرح مى‏‌شد و روى آن با آب و تاب فراوانى بحث و گفتگو به عمل مى‌‏آمد، حتى در مجالس ويژه بانوان، زنانى كه در اين جريان توجيه و بسيج شده بودند به‌شدت روى اين موضوع عارى از حقيقت كه «خمينى به حزب بعث عراق وابسته است»! تبليغ مى‌‏كردند. 🔹گفتنى آن‌كه به رغم اين تبليغات حساب‌‏شده، حقيقت امام و راه و روش او براى آنان كه او را مى‌‏شناختند تا آنجا روشن و مشخص بود كه اينگونه ياوه‌‏سرايى‏‌ها و برچسب‌‏ها و سمپاشى‏‌ها نمى‌‏توانست اشعه فروزان آن را از ديده‌‏ها پوشيده دارد، تا آنجا كه زن بی‌سوادى كه حتى را با فرق نمى‏‌گذاشت، در يكى از مجالس ويژه بانوان آنگاه كه برچسب وابستگى امام به رژيم عراق را شنيد با پوزخندى اظهار داشت: «اگر خمينى اهل بند و بست بود، همان ايران مى‌‏ماند و با شاه ايران مى‌‏ساخت! چرا و و آوارگى را تحمل كرد كه امروز با شاه عراق بند و بست كند»! 🔸...[اما در هر صورت] اين سمپاشى‏‌هاى دامنه‌‏دار در دورداشتن مردم عراق از امام، نقش به‌سزايى داشت و در نتيجه امام از دست زدن به ‏‌اى_قهرآميز و انقلابى عليه رژيم بعث عراق بازماند، چون نيروى مردمى لازم براى حركت و نهضت در عراق در اختيار نداشت و تا واپسين روز اقامت خود در عراق، آشنايى با او همه‌‏گير و مردمى نشد و اين بر اثر توطئه‌‏هاى ‏‌هاى_نفوذى در حوزه نجف بود كه هر مرجعى را كه مفيد بود تا مى‌‏توانستند كنار مى‌‏زدند و منزوى مى‌‏كردند و نمى‌‏گذاشتند كه صداى او به گوش مردم برسد و مردم به او نزديک شوند. 🔹اگر دست‏‌هاى خيانتكار در نجف عليه امام كار نمى‌‏كرد و ‏‌نماهاى_جاه‏‌طلب و تنگ‌‏نظر با كارشكنى‌‏ها و سمپاشى‌‏ها، مردم عراق را از امام دور نمى‌‏كردند... ملت عراق در چنگال بعثى‌‏ها دست و پا نمى‌‏زد و عراق به گورستانى ظلمت‌‏بار بدل نمى‌‏شد. آنچه [در سال‌های گذشته] بر ملت‏‌هاى عراق و ايران [گذشت] اثر جاه‌‏طلبى‌‏ها، خودخواهى‏‌ها، تنگ‌‏نظرى‏‌ها و غرض‏‌ورزى‏‌هاى مشتى عناصر مرموز و خودباخته در [بود] كه از شناخته شدن امام و اهداف و آرمان‌‏هاى او در ميان مردم عراق سرسختانه پيشگيرى كردند و همانند سدى در برابر حركت سازنده و زندگى‌‏بخش او ايستادند و ملت عراق را از فيوضات وجود او و در حقيقت از آزادى و روشنايى و رهايى از چنگال استعمار جهان‌خوار محروم كردند و زمينه را براى تاخت و تاز حزب بعث و ديگر دشمنان اسلام در عراق فراهم ساختند. منبع: نهضت امام خمینی، ج٢، صص۵٧٧-۵٧٣ 🇮🇷 @IRANeMOASER
هوشیاری امام در برابر نفوذ منافقین 🔻 | 23 خرداد 🔹... من که بودم، یک نفر از همین افراد [منافقین] آمد پیش من. قبل از این بود که آن منافقین پیدا بشوند. پیش من، شاید بیست روز- بعضی‌ها می‌گفتند 24 روز- مدتی بود پیش من. هر روز [می‌] آمد آنجا، و روزی شاید دو ساعت آمد صحبت کرد از ، از . همه حرف‌هایش را زد. 🔸من یک قدری به نظرم آمد که این وسیله است. نهج البلاغه و قرآن وسیله برای مطلب دیگری است. و شاید، باید یادم بیاورم آن مطلبی که مرحوم به آن یهودی گفته بود. می‌گویند یک یهودی در همدان مسلمان شده بود. بعد خیلی به آداب اسلام پایبند شده بود؛ خیلی زیاد! این موجب سوء ظن مرحوم آسیدعبدالمجید که یکی از علمای همدان بود شده بود که این قضیه چیست. یک‌وقت خواسته بودش، گفته بود که تو مرا می‌شناسی؟ گفت: بله. گفت: من‌ کی‌ام؟ گفت: شما آقای آسیدعبدالمجید. گفت من از اولاد پیغمبرم؟ گفت بله. تو کی؟ من یک یهودی بودم، پدرانم یهودی بودند و تازه مسلمان شده‌ام. گفته بود نکته این‌که تو تازه مسلمان که همه پدرانت هم یهودی بودند و من هم سید و اولاد پیغمبر و ملّا و این چیزها، تو از من بیش‌تر مقدسی، این نکته این چیست؟ من شنیدم که یهودی گذاشت و رفت! معلوم شد حقه زده. یک قضیه‌ای بوده. می‌خواسته با صورت اسلامی کارش را بکند. تو یهودی‌ها این گونه کارها هست. 🔹من به نظرم آمد که این قضیه ... این‌قدر نهج‌البلاغه و خوب، من هم یک طلبه هستم؛ من این قدر نهج‌البلاغه خوان و قرآن و این‌ها نبودم که ایشان بود! ده- بیست روز ماند. من گوش کردم به حرف‌هایش، جواب به او ندادم؛ همه‌اش گوش کردم و آمده بود که تأیید بگیرد از من، من همان گوش کردم و یک کلمه هم جواب ندادم. فقط اینکه گفت که ما می‌خواهیم که قیام مسلحانه بکنیم، من گفتم نه، قیام مسلحانه حالا وقتش نیست؛ و شما نیروی خودتان را از دست می‌دهید و کاری هم ازتان نمی‌آید. دیگر بیش از این من به او چیزی نگفتم. او می‌خواست من تأییدش بکنم. بعد هم معلوم شد که مسأله همان طورها بوده...(23خرداد1358، صحیفه امام، ج8، صص144-143) 🇮🇷 @IRANeMOASER
علت حضور روحانیون در مناصب اجرایی 🔻 | 31 خرداد 🔹... من این یک کلمه را عرض بکنم- شاید قبلًا هم عرض کرده باشم- و آن این‌که من از اول که در این مسائل بودیم و کم کم آثار پیروزی داشت پیدا می‌شد، در مصاحبه‌هایی که کردم، چه با کسانی که از خارج آمدند، حتی در و در و چه در حرف‌هایی که خودم زدم، این کلمه را گفته‌ام که روحانیون شغل‌شان یک شغل بالاتر از این مسائل اجرایی است- و چنانچه اسلام پیروز بشود، روحانیون می‌روند سراغ شغل‌های خودشان. لکن وقتی که ما آمدیم و وارد در معرکه شدیم، دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مسجدتان، این کشور به حلقوم یا می‌رود. 🔸ما تجربه کردیم و دیدیم که اشخاصی که در راس واقع شدند و از روحانیون نبودند، در عین حالی که بعضی‌شان هم متدین بودند، از باب این‌که آن راهی که ما می‌خواستیم برویم و آن راهی که‌ مستقل باشیم و با نان و جو خودمان بسازیم و زیر فرمان قدرت‌های بزرگ نباشیم، آن راه، با سلیقه آن‌ها موافق نبود. و لهذا، چون آنجا دیدیم که ما نمی‌توانیم در همه جا یک افرادی پیدا بکنیم که صد در صد برای آن مقصدی که این ملت ما برای آن، جوان‌هاشان را دادند و اموال‌شان را دادند، نمی‌توانیم پیدا بکنیم، ما تن دادیم به این‌که رئیس جمهورمان از علما باشد. و گاهی- رئیس فرض کنید که- نخست وزیرمان هم همین‌طور...(31خرداد1361، صحیفه امام، ج16، صص350-349) 🇮🇷 @IRANeMOASER
شهید آیت الله آقامیر بحرالعلوم رشتی و نقش او در مشروطه.pdf
999.7K
شهید آیت‌الله آقامیربحرالعلوم رشتی و نقش او در مشروطه بازخوانی تاریخ مشروطه به‌مناسبت سالروز شهادت شیخ فضل‌الله نوری آیت الله سید حسین بحرالعلوم معروف به از مجتهدین بزرگ و از رهبران دینی مردم گیلان بود. او در ابتدای جنبش مشروطه همانند اکثر علما از این جریان حمایت نمود و به عنوان نماینده علمای گیلان راهی مجلس اول شورای ملی شد. وی با بینش بالا و بصیرت الهی خود توانستنقش فعالی در جریان مشروعه خواهی ایفا نماید و در تهران رابط میان آیت‌الله و رهبر مشروعه‌خواهی گیلان بود و همواره از افکار و طرح‌های آنان حمایت می‌نمود و بالا گرفتن منازعات بر سر مشروطه، از طرف آیات نامبرده راهی نجف گردید تا با علما و مراجع نجف اشرف مذاکره نماید. در پیشامد ناگواری برای او رخ داد و سرانجام در راه بازگشت به ایران همراه پسر بزرگ خود در اطراف توسط مشروطه‌طلبان دستگیر و به شهادت رسید. 🖇ضمیمه: مقاله «شهید آیت‌الله آقامیر بحرالعلوم رشتی و نقش او در مشروطه»، محمد عبداللهی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره40، 1393ه.ش. 🇮🇷 @IRANeMOASER
اولین دولت بی حال 🔻تحلیل جامع از پیشینه و کارکرد نهضت آزادی و دولت موقت در نگاه حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی به‌مناسبت سال‌روز مرگ ابراهیم یزدی ⏬بخش اول 🔹جبهه ملی و نهضت آزادی که سرآمد سایر گروه‌ها بودند به شاه بودند. 🔸اگر شما کتاب‌هایی را هم که الان نهضت آزادی منتشر کرده است ملاحظه کنید می‌بینید كه در آن‌ها آمده است که باید نظام شاهنشاهی همیشه برقرار باشد و خاندان پهلوی به ادامه بدهند. 🔹 نخستین اختلاف آن‌ها با امام در این زمینه بود که آن‌ها طرفدار نظام شاه بودند و فقط حرف‌شان این بود که شاه باید طبق قانون اساسی سلطنت بکند نه حکومت. 🔸آن‌ها قانون اساسی را قبول داشتند و تا آخر هم نسبت به قانون شاهنشاهی و وفادار ماندند حتی در سال1357 که فریاد «مرگ بر شاه» درسراسر کشور طنین‌انداز شده بود به نوفل‌لوشاتو رفت که با امام ملاقات کند و از ايشان بخواهد که شاه را بیرون نکند يعنی آنها تا این حد نسبت به نظام شاهنشاهی وفادار بودند. 🔹این یک موضوع بود که باعث اختلاف بین آن‌ها و امام بود چون امام از آغاز هدف داشت اما آنها با موافق نبودند. 🔸دومين موضوعی كه بین امام و آن‌ها تضاد ايجاد كرده بود اين بود كه امام با شعار «»به صحنه آمدند و در جهت مبارزات‌شان به هیچ قدرت خارجی‌ای اتکا نداشتند و معتقد بودند که بیگانگان هیچ‌وقت به ما وفادار نخواهند بود و ما را در جهت رسیدن به اهداف ملی و دینی‌مان یاری نخواهند کرد اما این تز در میان گروه‌ها كاملاً جا افتاده بود که برای مبارزه با دیکتاتور حاکم باید به یک قدرت خارجی اتکا داشت. آن‌ها خواهان آزادی انتخابات، مطبوعات، قلم و بیان در چارچوب بودند اما معتقد بودند که اگر کمک خارجی و حمایت بیگانگان نباشد آن‌ها در همین چارچوب هم نمی‌توانند به مبارزه ادامه بدهند. 🔹البته این تز تنها در ایران نبود؛ در مدتی كه من در در خدمت امام بودم گاهی به دفاتر سازمان‌های آزادیبخش می‌رفتیم اولین سؤالی که آن‌ها از ما می‌پرسيدند این بود كه «شما در مبارزات‌تان از قدرت و پشتیبانی کدام برخوردار هستید؟» وقتی جواب می‌دادیم که ما جز به خدا و ملت به هیچ قدرتی اتكا نداريم آن‌ها باور نمیکردند و تعجب می‌کردند. حتی یادم است كه در یک‌بار با يك گروه از مائوئيست‌ها ملاقات داشتیم. آن‌ها از ما همین سؤال را پرسيدند وقتی جواب دادم: اتکا و تکیه‌گاهمان خدا و ملت است. يكی از آن‌ها با پوزخندی گفت: شما اصلا را نفهمیده‌اید. 🔸حتی بزرگ‌ترين انتقادی كه‌گروه‌های مذهبی کشورهای اسلامی مانند ، و به امام داشتند اين بود كه امام لبه تیز حمله را متوجه و کرده‌اند و در نتیجه در آینده، شوروی در ایران پیروز خواهد شد و این دليل دومی بود که امام با این گروه‌ها اختلاف نظـر داشتند زيرا امام می‌گفتند ما در پیشبرد اهداف‌مان نه تنها به هیچ قدرت خارجی‌ای نیاز نداریم بلکه آن‌ها ما را بدبخت خواهند کرد و اتکا به قدرت خارجی یک نوع است. 🔹 آن‌ها بر این باور بودند که بدون به قدرت‌های خارجی نمی‌توان در ایران کرد. 📖 ماهنامه اندیشه و راهبرد، شماره ۵، صص ۲۰-۱۸ 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴دروغ ابراهیم یزدی توسط امام تکذیب شد! 🔻آیا ابراهیم یزدی در سفر امام به پاریس نقشی داشت؟ به‌مناسبت سال‌روز مرگ ابراهیم یزدی 🔹تحریف نهضت امام خمینی (ره) از زمان حیات ایشان آغاز شده بود و کسانی که به دنبال احراز مناصب مختلف بودند می‌دانستند بدون این‌که خود را از یاران نزدیک امام جا بزنند به جایگاه‌های سیاسی حساس دست نخواهند یافت. 🔸یکی از در تاریخ انقلاب اسلامی که بارها و بارها تکذیب شده؛ ادعای مبنی بر نقش وی در انتخاب به عنوان تبعیدگاه سوم امام خمینی بود اما در مقابل امام خمینی قدس سره الشریف این ادعا را با صراحت رد می‌کنند. 🔹ایشان «حفظ جان یاران از تعرض » را یکی از علل و عوامل خروج از عراق و حرکت به سمت ، برمی‌شمارد و تصریح می‌کند که ابتدا تصمیم به حضور در کویت نیز به صورت موقّتی بوده تا بعداً به یکی از کشورهای اسلامی مهاجرت کنند امّا پس از برخورد دولت کویت، و احتمال بروز برخوردها و محدودیّت‌های مشابه در سایر دول اسلامی، تصمیم به سفر به پاریس گرفته‌اند. البته امام (ره) تأکید می‌کند که این تصمیم «بدون هیچ فکر و سابقه ذهنی» بوده و آن را ناشی از اراده و تقدیر الهی بر شمرده است. 🔸ایشان همچنین در بیانات خود، تصریح می‌کند که تا انتخاب محل جدید، موقتّاً به سفر کرده بودند و در جای دیگر بر این معنا تأکید می‌کنند که « ما هیچ بنا نداشتیم كه به پاریس برویم.» 🔹همان گونه که می‌بینید، در کلمات امام خمینی (ره) هیچ اشاره‌ای به تأثیرگذاری ایرانیان مقیم فرانسه بر مهاجرت ایشان به آن جا، به چشم نمی‌خورد! با این وجود، برخی از چهره‌های سیاسی (مانند دکتر ابراهیم یزدی) ادّعا کرده‌اند که طرح مهاجرت به پاریس را آن‌ها مطرح کرده‌اند. 🔸ابراهیم یزدی در خاطراتش چنین می‌نویسد: «در آخرین مرحله نیز، هنگامی که توافق سه دولت ایران، عراق و آمریکا برای خاموش کردن صدای خمینی، موجب شد که ایشان تصمیم به ترک عراق بگیرند، توسط آقای از من خواستند که به ایشان بپیوندم. مورّخان و تحلیل‌گران گفته و نوشته‌اند که اگر من به نمی‌رفتم و آقای خمینی را همراهی نمی‌کردم، و اگر دولت کویت مانع ورود آقای خمینی و همراهانش به کویت نمی‌شد،.... جنبش به احتمال زیاد در همان سطح محدود ملّی باقی می‌ماند. یکی از دستاوردهای این ارتباط سازمان‌یافته، سفر آقای خمینی به پاریس بود. 🔹یزدی در جای دیگر، ابتکار سفر به پاریس را از خود معرّفی می‌کند و می‌نویسد: «حاج احمد آقا گفتند که آقا با پیشنهاد شما برای سفر به پاریس موافقت کرده‌اند...بعد از آن که آقای خمینی پیشنهاد سفر به پاریس را پذیرفتند، در مورد جوّ سیاسی ایرانیان مقیم پاریس صحبت شد.» 🔸او در جای دیگر در تاریخ ٨۵/١١/٢٢ در گفتگو با ، همین مدّعا را مطرح می‌کند و می‌گوید: «[بعد از بازگشت از مرز کویت]، در بود که ایشان [امام] به من گفتند: من نظر تو را در باره رفتن به پاریس پذیرفتم. امّا به این شرط که وابسته به گروهی نباشم و در خانه کسی وارد نشویم.» 🔹این قبیل مدّعاهای غیرمستند جناب دکتر یزدی تا کنون از سوی افراد مختلف رد شده است که از آن جمله می‌توان به مرحوم و (به عنوان دو تن از همراهان امام در سفر به پاریس) اشاره کرد. امّامهم‌تر از همه، بیانِ صریحِ امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه الهی-سیاسی‌شان است که به منظور جلوگیری از سوء استفاده از این موضوع، همه ادّعاهای دروغ در مورد اثرگذاری اطرافیان(غیر از سیّداحمد) در سفر به پاریس را رد می‌کند و چنین می‌فرماید: 🔸«از قرار مذكور، بعضی ها ادّعا كرده‏اند كه رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده، این دروغ است. من پس از برگرداندنم از كویت، با مشورت‏ احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در كشورهاى اسلامى احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولى پاریس این احتمال نبود.» (نقدی بر مدخل امام خمینی در دایرة المعارف تشیع، ص ١٣٣-١٣٠) 🇮🇷 @IRANeMOASER
‏‏اولین سخنرانی امام خمینی پس از تبعید به‌مناسبت آغاز سال تحصیلی/6‏‏ ✳️بازنشر به‌مناسبت آغاز سال تحصیلی حوزه و دانشگاه ‏‏جلوه ای از سلوک علی (ع)‏ 🔹اینجا، در پناه حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ است. بودن آقایان در ارض مقدس ،‏‎ ‎‏در پناه حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ هم یک تکلیف زیاد برای انسان می‌آورد. اصلِ‏‎ ‎‏خودِ بودن در فرق دارد با اینکه کسی در ـ فرض کنید که ـ کویت باشد، یا کسی در‏‎ ‎‏تهران باشد، یا کسی در بغداد باشد. بودن در نجف خودش یک مسئله‌ای است؛ یک‏‎ ‎‏مسئولیتی دارد. انسان ببیند که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ در زندگی‌اش چه وضعی‏‎ ‎‏داشته است؛ چه سلوکی در زندگی داشته است ـ چه در زندگی انفرادی، چه در زندگی‏‎ ‎‏اجتماعی. انسان تفکر کند بر احوال حضرت امیر ـ سلام الله علیه؛ ملاحظه کند که چه‏‎ ‎‏زحماتی برای اسلام کشیده است؛ چقدر زخم خورده است؛ چقدر رنج برده است؛‏‎ ‎‏چقدر جنگ کرده است؛ چقدر تشنگی خورده است ـ این‌ها را ملاحظه کند انسان. یک‏‎ ‎‏همچو اسلامی که به دست ما سپرده شده است، به دست شما آقایان سپرده شده است،‏‎ ‎‏مسئولیت دارید اگر خدای نخواسته در خلال تحصیل علمْ همان فکر این باشید که دقایق‏‎ ‎‏علمی را ادراک بکنید لکن فکر تهذیب نباشید. مهذب کنید خودتان را؛ مهذب بشوید به‏‎ ‎‏آداب الله ؛ به سُنَن الله ؛ اگر چنانچه این نباشد علم اثری ندارد.‏ ‏‏تهذیب برای درک نور الهی‏ ‏🔸آن نوری که خدای تبارک و تعالی ‏‏یَقذِفُهُ فی قَلْبِ مَنْ یَشاء‏‏، اگر مهذب نباشد قذف‏‎ ‎‏نخواهد شد.‎‏ یک فنی است، یک فنی است آن علمی که نورانیت می‌آورد و نور است‏‎ ‎‏و خدای تبارک و تعالی آن را عنایت می‌فرماید. آن به هر قلبی عنایت نمی‌شود؛ هر قلبی‏‎ ‎‏لایق آن نیست. تا مهذب نباشد، تا خودش را خالی نکند از اخلاق زشت، خالی نکند از‏‎ ‎‏اعمال زشت، تا متوجه به خدا نباشد و تمام قلب را به او تسلیم نکند، خدای تبارک و ‎‏تعالی قذف نمی‌فرماید. گزاف نیست این مطلب؛ اینطور نیست که: خیر، من دقایق علوم‏‎ ‎‏را می‌دانم. خیر، خیلی‌ها دقایق علوم را ‏‏[‏‏می دانستند‏‏]‏‏ «غزالی» هم خیلی خوب می دانست،‏‎ ‎‏«ابوحنیفه» هم خوب می دانست، خیلیها می دانستند، خیلی از اشخاص هستند که دقایق‏‎ ‎‏علوم را از همه بهتر می‌دانند و آن نوری که خدای تبارک و تعالی به آن‌ها عنایت باید بکند نمی‌فرماید. این تهذیب می‌خواهد؛ این زحمت می‌خواهد؛ این ریاضت می‌خواهد. آقا‏‎ ‎‏شما که آمدید وارد شدید در این قوم، باید ریاضت بکشید؛ باید زحمت بکشید؛ باید‏‎ ‎‏مراعات کنید؛ محاسبه کنید نفس خودتان را؛ شب که از مطالعه فارغ می‌شوید، آخر شب،‏‎ ‎‏محاسبه کنید امروز چند تا کار خلاف، نغوذبالله ـ ان شاءالله که نیست ـ امروز چند تا ـ‏‎ ‎‏نعوذبالله ـ غیبت کردم، به چند تا عالم جسارت کردم. می‌دانید که اگر یک کلمه، یک‏‎ ‎‏کلمه، به یکی از مراجع اسلام اهانت بشود، پیش خدا چه است؟ «فَقَدْ بارَزَالله َ‏‎ ‎‏بِالمُحارَبَة»!‏ این‌ها اولیای خدا هستند.‏(صحیفه امام، ج2، صص39-37) 🇮🇷 @IRANeMOASER
لزوم عبرت گرفتن از تاریخ مشروطه 🔻 | 13مهر 🔹...تاریخ یک درس عبرت است برای ما. شما وقتی که را بخوانید می‌بینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت، دست‌هایی آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم‌بندی کرد. نه ایران تنها، از روحانیون بزرگ یک دسته طرفدار مشروطیت، یک دسته دشمن مشروطه، علمای خود ایران یک دسته طرفدار مشروطه، یک دسته مخالف مشروطه. اهل منبر یک دسته بر ضد مشروطه صحبت می‌کردند، یک دسته بر ضد استبداد. 🔸در هر خانه‌ای دو تا برادر اگر بودند، مثلا در بسیاری از جاها این مشروطه‌ای بود، آن مستبد. و این یک نقشه‌ای بود که نقشه هم تاثیر کرد و نگذاشت که مشروطه به آن طوری که علماء بزرگ طرحش را ریخته بودند، عملی بشود. به آنجا رساندند که آن‌هایی که مشروطه‌خواه بودند به دست یک عده کوبیده شدند. تا آنجا که‌ مثل مرحوم «حاج » در ایران برای خاطر این‌که می‌گفت باید «مشروطه مشروعه» باشد و آن مشروطه‌ای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم، در همین به دار زدند و مردم هم پای او رقصیدند یا کف زدند. 🔹در مشروطه در عین حالی که ابتدائش نبود این مسائل، لکن آن‌هایی که می‌دیدند که از مشروطه ضربه می‌بینند، منافعشان از بین می‌رود- نمی‌گذارد- ، که موافق با اسلام باید باشد و اگر مخالف شد، قانونیت ندارد، نمی‌گذارد که این‌ها هر کاری می‌خواهند بکنند، بکنند یک دسته از همان مستبدین، مشروطه‌خواه شدند و افتادند توی مردم. همان مستبدین بعدها آمدند و مشروطه را قبضه کردند و رساندند به آنجایی که دیدید و دیدیم. 🔸زمان هم می‌خواستند یک همچو کاری بکنند. مرحوم میرزا که دخانیات را تحریم فرمود، شیاطین افتادند و در بین مردم و به آنجا رساندند که بعضی از اهل علم بعضی از شهرها بالای منبر- به طوری که نقل می‌کنند- قلیان کشید بر ضد حکم مرحوم میرزا، لکن میرزا چون قدرتش قدرت فوق العاده بود، و از این طرف هم طرفداران او مثل قوی بود و قدرتمند، نتوانستند آنجا کاری بکنند. در مشروطه این طور نبود، در مشروطه هر دو طرف قوی بودند. نجف بعضی علمای درجه اول مخالف بودند، بعضی علمای درجه اول موافق بودند. در ایران هم بین علما همین جور اختلافات را ایجاد کردند و این، این طور نبود که خود به خود ایجاد شد، ایجاد کردند در بین آن‌ها. 🔹ما باید از این تاریخ عبرت بگیریم که مبادا یک وقتی در بین شما آقایان روحانیون، بیفتند اشخاصی، یا در بین مردم وسوسه کنند و خدای نخواسته آن امری که در مشروطه اتفاق افتاد در ایران اتفاق بیفتد...(13مهر1362، صحیفه امام، ج18، صص271-270) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴دروغ ابراهیم یزدی توسط امام تکذیب شد! 🔻آیا ابراهیم یزدی در سفر امام به پاریس نقشی داشت؟ 🔹تحریف نهضت امام خمینی (ره) از زمان حیات ایشان آغاز شده بود و کسانی که به دنبال احراز مناصب مختلف بودند می‌دانستند بدون این‌که خود را از یاران نزدیک امام جا بزنند به جایگاه‌های سیاسی حساس دست نخواهند یافت. 🔸یکی از در تاریخ انقلاب اسلامی که بارها و بارها تکذیب شده؛ ادعای مبنی بر نقش وی در انتخاب به عنوان تبعیدگاه سوم امام خمینی بود اما در مقابل امام خمینی قدس سره الشریف این ادعا را با صراحت رد می‌کنند. 🔹ایشان «حفظ جان یاران از تعرض » را یکی از علل و عوامل خروج از عراق و حرکت به سمت ، برمی‌شمارد و تصریح می‌کند که ابتدا تصمیم به حضور در کویت نیز به صورت موقّتی بوده تا بعداً به یکی از کشورهای اسلامی مهاجرت کنند امّا پس از برخورد دولت کویت، و احتمال بروز برخوردها و محدودیّت‌های مشابه در سایر دول اسلامی، تصمیم به سفر به پاریس گرفته‌اند. البته امام (ره) تأکید می‌کند که این تصمیم «بدون هیچ فکر و سابقه ذهنی» بوده و آن را ناشی از اراده و تقدیر الهی بر شمرده است. 🔸ایشان همچنین در بیانات خود، تصریح می‌کند که تا انتخاب محل جدید، موقتّاً به سفر کرده بودند و در جای دیگر بر این معنا تأکید می‌کنند که « ما هیچ بنا نداشتیم كه به پاریس برویم.» 🔹همان گونه که می‌بینید، در کلمات امام خمینی (ره) هیچ اشاره‌ای به تأثیرگذاری ایرانیان مقیم فرانسه بر مهاجرت ایشان به آن جا، به چشم نمی‌خورد! با این وجود، برخی از چهره‌های سیاسی (مانند دکتر ابراهیم یزدی) ادّعا کرده‌اند که طرح مهاجرت به پاریس را آن‌ها مطرح کرده‌اند. 🔸ابراهیم یزدی در خاطراتش چنین می‌نویسد: «در آخرین مرحله نیز، هنگامی که توافق سه دولت ایران، عراق و آمریکا برای خاموش کردن صدای خمینی، موجب شد که ایشان تصمیم به ترک عراق بگیرند، توسط آقای از من خواستند که به ایشان بپیوندم. مورّخان و تحلیل‌گران گفته و نوشته‌اند که اگر من به نمی‌رفتم و آقای خمینی را همراهی نمی‌کردم، و اگر دولت کویت مانع ورود آقای خمینی و همراهانش به کویت نمی‌شد،.... جنبش به احتمال زیاد در همان سطح محدود ملّی باقی می‌ماند. یکی از دستاوردهای این ارتباط سازمان‌یافته، سفر آقای خمینی به پاریس بود. 🔹یزدی در جای دیگر، ابتکار سفر به پاریس را از خود معرّفی می‌کند و می‌نویسد: «حاج احمد آقا گفتند که آقا با پیشنهاد شما برای سفر به پاریس موافقت کرده‌اند...بعد از آن که آقای خمینی پیشنهاد سفر به پاریس را پذیرفتند، در مورد جوّ سیاسی ایرانیان مقیم پاریس صحبت شد.» 🔸او در جای دیگر در تاریخ ٨۵/١١/٢٢ در گفتگو با ، همین مدّعا را مطرح می‌کند و می‌گوید: «[بعد از بازگشت از مرز کویت]، در بود که ایشان [امام] به من گفتند: من نظر تو را در باره رفتن به پاریس پذیرفتم. امّا به این شرط که وابسته به گروهی نباشم و در خانه کسی وارد نشویم.» 🔹این قبیل مدّعاهای غیرمستند جناب دکتر یزدی تا کنون از سوی افراد مختلف رد شده است که از آن جمله می‌توان به مرحوم و (به عنوان دو تن از همراهان امام در سفر به پاریس) اشاره کرد. امّامهم‌تر از همه، بیانِ صریحِ امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه الهی-سیاسی‌شان است که به منظور جلوگیری از سوء استفاده از این موضوع، همه ادّعاهای دروغ در مورد اثرگذاری اطرافیان(غیر از سیّداحمد) در سفر به پاریس را رد می‌کند و چنین می‌فرماید: 🔸«از قرار مذكور، بعضی ها ادّعا كرده‏اند كه رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده، این دروغ است. من پس از برگرداندنم از كویت، با مشورت‏ احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در كشورهاى اسلامى احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولى پاریس این احتمال نبود.» (نقدی بر مدخل امام خمینی در دایرة المعارف تشیع، ص ١٣٣-١٣٠) 🇮🇷 @IRANeMOASER
اولین دولت بی حال 🔻تحلیل جامع از پیشینه و کارکرد نهضت آزادی و دولت موقت در نگاه حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی/1 سالروز فوت مهدی بازرگان/8 🔹جبهه ملی و نهضت آزادی که سرآمد سایر گروه‌ها بودند به شاه بودند. 🔸اگر شما کتاب‌هایی را هم که الان نهضت آزادی منتشر کرده است ملاحظه کنید می‌بینید كه در آن‌ها آمده است که باید نظام شاهنشاهی همیشه برقرار باشد و خاندان پهلوی به ادامه بدهند. 🔹 نخستین اختلاف آن‌ها با امام در این زمینه بود که آن‌ها طرفدار نظام شاه بودند و فقط حرف‌شان این بود که شاه باید طبق قانون اساسی سلطنت بکند نه حکومت. 🔸آن‌ها قانون اساسی را قبول داشتند و تا آخر هم نسبت به قانون شاهنشاهی و وفادار ماندند حتی در سال1357 که فریاد «مرگ بر شاه» درسراسر کشور طنین‌انداز شده بود به نوفل‌لوشاتو رفت که با امام ملاقات کند و از ايشان بخواهد که شاه را بیرون نکند يعنی آنها تا این حد نسبت به نظام شاهنشاهی وفادار بودند. 🔹این یک موضوع بود که باعث اختلاف بین آن‌ها و امام بود چون امام از آغاز هدف داشت اما آنها با موافق نبودند. 🔸دومين موضوعی كه بین امام و آن‌ها تضاد ايجاد كرده بود اين بود كه امام با شعار «»به صحنه آمدند و در جهت مبارزات‌شان به هیچ قدرت خارجی‌ای اتکا نداشتند و معتقد بودند که بیگانگان هیچ‌وقت به ما وفادار نخواهند بود و ما را در جهت رسیدن به اهداف ملی و دینی‌مان یاری نخواهند کرد اما این تز در میان گروه‌ها كاملاً جا افتاده بود که برای مبارزه با دیکتاتور حاکم باید به یک قدرت خارجی اتکا داشت. آن‌ها خواهان آزادی انتخابات، مطبوعات، قلم و بیان در چارچوب بودند اما معتقد بودند که اگر کمک خارجی و حمایت بیگانگان نباشد آن‌ها در همین چارچوب هم نمی‌توانند به مبارزه ادامه بدهند. 🔹البته این تز تنها در ایران نبود؛ در مدتی كه من در در خدمت امام بودم گاهی به دفاتر سازمان‌های آزادیبخش می‌رفتیم اولین سؤالی که آن‌ها از ما می‌پرسيدند این بود كه «شما در مبارزات‌تان از قدرت و پشتیبانی کدام برخوردار هستید؟» وقتی جواب می‌دادیم که ما جز به خدا و ملت به هیچ قدرتی اتكا نداريم آن‌ها باور نمیکردند و تعجب می‌کردند. حتی یادم است كه در یک‌بار با يك گروه از مائوئيست‌ها ملاقات داشتیم. آن‌ها از ما همین سؤال را پرسيدند وقتی جواب دادم: اتکا و تکیه‌گاهمان خدا و ملت است. يكی از آن‌ها با پوزخندی گفت: شما اصلا را نفهمیده‌اید. 🔸حتی بزرگ‌ترين انتقادی كه‌گروه‌های مذهبی کشورهای اسلامی مانند ، و به امام داشتند اين بود كه امام لبه تیز حمله را متوجه و کرده‌اند و در نتیجه در آینده، شوروی در ایران پیروز خواهد شد و این دليل دومی بود که امام با این گروه‌ها اختلاف نظـر داشتند زيرا امام می‌گفتند ما در پیشبرد اهداف‌مان نه تنها به هیچ قدرت خارجی‌ای نیاز نداریم بلکه آن‌ها ما را بدبخت خواهند کرد و اتکا به قدرت خارجی یک نوع است. 🔹 آن‌ها بر این باور بودند که بدون به قدرت‌های خارجی نمی‌توان در ایران کرد. منبع: ماهنامه اندیشه و راهبرد، شماره ۵، صص ۲۰-۱۸ 🇮🇷 @IRANeMOASER