eitaa logo
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
422 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
637 ویدیو
686 فایل
تاریخ معاصر ایران و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️ از یک کتاب 💢چگونگی تعاملات آیت الله با (ره) 🔻روابط مرحوم حکیم و آیت الله خمینی دارای فراز و فرودهایی بود. مراودات شخصی این دو همراه با احترامات متقابل بود. بعد از ارتحال آیت الله با آنکه مجال برای آیت الله خمینی فراهم بود تا داعیه داشته باشد اما وی مدتها سکوت اختیار کرد. وقتی از ایشان درباره علت سکوتش پرسش شد این گونه پاسخ داد که : « به احترام آیت الله حکیم سکوت کرده ام ؛‌ایشان در حال حاضر بر ما تقدم دارند». در مواردی نیز گزارش شده است که مرحوم حکیم نیز امام خمینی را مورد احترام قرار داده است. حکیم که مبادی آداب بود و حرمت های اخلاقی را به نیکی می دانست و بدان حساسیت می ورزید، در مورد اخلاق و ادب آیت الله خمینی گفته بود :« من آدمی به ادب آقای خمینی ندیدم ؛ در جلسه درس ،‌بعد از نماز ،‌در جلسه بیرونی و در اندرون یکسان نشسته است و تکان نمی خورد. محال است زانو به زانو شود و چهره عوض کند، یک آدم مودب و موقر و سنگین که در همه حالات و همه جا یکسان است ». مرحوم حکیم در مواقعی که امام به حبس و تبعید محکوم شد ، ابراز نگرانی و تألم می کرد.زمانی که آیت الله خمینی به تبعید شد ،‌سید حکیم پس از شنیدن این خبر به ابراز تأسف و تأثر پرداخته و کلمه استرجاع (انا لله و انا الیه الراجعون) را مکرر بر زبان جاری کرده بود. هنگامی که خبر دستگیری امام به می رسد حضرات و سید محمد در همان شب به اتفاق عازم بیت آیت الله حکیم در کوفه می شوند. آن شب علی رغم اینکه آیت الله حکیم برای استراحت قرص خورده و خوابیده بود از خواب برخاسته و در اواخر شب در منزل ایشان جلسه تشکیل می شود. اخبار دستگیری ها و تبعید های امام، ذهن آیت الله حکیم را به خود مشغول داشته بود .زمانی که آیت الله همدانی قصد داشته به ترکیه سفر کند و در میانه راه به نزد مرحوم حکیم می رود « آیت الله حکیم که از سفر من به ترکیه خشنود بود و حمایت می کرد ،‌با این تصور که سفر در ارتباط با حضور امام در ترکیه می باشد، ‌فرمود: موضوع آقای خمینی به یک مساله غامض و مشکلی تبدیل شده است. گفتم سفر من به دعوت عده ای از مومنین آن دیار است و ارتباطی با تبعید امام ندارد.» به نظر می رسد که آیت الله دل نگران امام خمینی در بود و از هر فرصتی برای ابراز این نگرانی استفاده می کرد. آیت الله ادعا کرده است که « مرحوم حکیم از اولین کسانی بود که آن زمان که نامی از نبود ، مرجعیت ایشان را تبلیغ می کردند ؛ ایشان در جایی نیز گفته بودند که مرجع مسلمانان باید امام باشد و علناً نیز اعلام می کردند». زمانی که آیت الله خمینی به عراق تبعید می شود نیز حاکمیت بعثی بر آن بوده تا ایشان را از این کشور بیرون کند ، اما مرحوم حکیم به شدت ایستادگی می کند و مانع از انجام این کار می شود. وقتی که امام وارد نجف می شود آقای حکیم تمام اطرافیانش را در جلسه ای جمع می کند و می گوید آقای خمینی میهمان ماست و ما میزبان او هستیم و باید اقدامات لازم را برای ایشان به جا آوریم . آقای حکیم اطرافیان و منسوبان خود را از اینکه از امام غیبت کنند و یا اسائه ادب یا برخورد ناگوار و ناجوری انجام دهند،‌نهی کرده بود. اگر چه این حرمتها بعضاً توسط حامیان و اطرافیان شکسته می شد. 📚 ،فقیهان و انقلاب ایران (یک نسل پس از آیت الله العظمی )، ص 52-55 🇮🇷 @iranemoaser
🔴شهید مدنی؛ مصداقی بارز از روحانی کامل ⚫️به مناسبت سال‌روز شهادت شهید مدنی ◀️«مرحوم شهید مدنی یک نمونه‌ی برجسته‌ای از یک #روحانی_فعّال و حائز جهات گوناگون هستند. چون روحانیّت را برخلاف مشاغل و حیثیّتهای دیگری که در جامعه وجود دارد نمیشود در یک بُعد خلاصه کرد؛ مثلاً بگوییم روحانی یعنی کسی که فقط علوم مربوط به امر دین را وارد است، یا روحانی یعنی آن کسی که فقط مشغول #تبلیغ دین است، یا روحانی یعنی آن کسی که فقط در ارتباط با مردم است، یا روحانی یعنی کسی که به امور دینی و مسائل روحی و #خودسازی و مانند اینها خیلی توجّه میکند. 🔆هر کدام از اینها به تنهایی معنای روحانی مطلوب نیست؛ روحانیّت دارای همه‌ی این جوانب است. و یک روحانی خوب، #روحانی_واقعی، آن کسی است که در همه‌ی این جوانب یا عمده‌ی این جوانب، انسان بتواند در او یک حرکتی و فعّالیّتی مشاهده کند. ◀️ایشان حقیقتاً یک مصداق بارزی از روحانی کامل بودند. اوّلاً ایشان ملّا بود، عالم بود، فقیه بود. در #قم و #نجف تحصیلات عالیه فقه و اصول، همچنین معقول کرده بودند و مرد عالمی بود. آگاهانه و از روی معرفت عمل میکرد، کار میکرد، اقدام میکرد. خاصیّت علم در انسان همین است که حرکات او و سکنات او عالمانه است، منطقی است؛ این خصوصیّت در ایشان بود.»(دیدار با اعضای کنگره بزرگداشت شهید مدنی 1380/6/12) متن کامل سخنان مقام معظم رهبری در خصوص شخصیت شهید مدنی: 🔹🔸https://b2n.ir/57041 ⭐️بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی 🇮🇷 @iranemoaser
⁉️از قم چه خبر؟ 🔸« Scott Modell از جمله افسران سازمان است که در حدود سیزده سال در اداره عملیات این سازمان در بسیاری از کشورها از جمله افغانستان فعالیت کرده است. 🔹او در اسفندماه سال 95 در جلسه مهمی در کنگره سیاست های دولت ترامپ درباره ایران را با هفت بند شروع کرد. 🔸او که سال‌ها تجربه کار در منطقه غرب آسیا را در کارنامه خود دارد در مورد مقابله و مهار ایران بسیار قابل توجه و تأمل است. 🔹 وی که به زبان فارسی نیز مسلط است در این نسخه که در واقع می‌توان آن را «» نامید به طور خلاصه و فهرست‌وار به موارد بسیار مهم و قابل توجهی اشاره می‌کند. ◀️....افسر ارشد سازمان اطلاعات امریکا ایجاد در و را نیز در فهرست پیشنهادات خود قرار داد. ◀️او اعتقاد دارد باید میان مراجع عظام تقلید و اختلاف ایجاد کرد و از این تفرقه سود برد. در این راستا مادل صراحتاً اعلام می‌کند باید از افرادی مانند حمایت قاطع کرد.»(بازکاوی نقش آمریکا در ایجاد آشوب‌های کور دی ماه 96 بر اساس اطلاعات آشکار، فصلنامه پانزده خرداد، شماره 55، بهار97) ⭐️بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی 🇮🇷 @iranemoaser
✳️ مرحوم سید یزدی در مواجه به روایت ژنرال انگلیسی ⚫️به مناسبت سال‌روز وفات مرحوم سیدیزدی 🔹سر رونالد استورز یکی از سیاستمداران انگلیسی است که در قسمت امور مربوط به خاورمیانه عربی و از بازیگران مهم سیاست انگلستان در عربستان، بوده است. 🔸زمانی که انگلیسی‌ها در سال 1917 کشور عراق را اشغال کردند، ژنرال استورز در اداره کمیسر عالی انگلستان سمت مشاور را داشت و چون زبان عربی را به خوبی و با لهجه عربی، صحبت می کرد، همیشه با رجال و متنفذین آن کشور در تماس بود. 🔹وی خاطرات روزانه خویش را در کتابی به نام «شیوه‌های خاوری» گرد آورده است. استورز، درخاطرات مزبور، ماجرای دیدار و گفت‎وگوی خویش با مرحوم آیت الله را چنین شرح می دهد: 🔸«روز 20 مه 1917، ساعت دو و چهل دقیقه بعدازظهر، از کوفه به مراجعت کردیم. پس از کمی استراحت در هوای خنک زیرزمین (سرداب)، در حدود ساعت 5 بعدازظهر به اتفاق گاریت یکی از مامورین کمیساریای عالی انگلستان در بغداد برای ملاقات سیدمحمدکاظم یزدی که کلامش از عراق تا اصفهان نافذ است، حرکت کردیم. 🔹مشارالیه چندان احساسات خوبی نسبت به ما (انگلیسی‌ها) نداشت و حتی هدیه‌ای را که به مبلغ دویست لیره قبلا به او تقدیم شده بود رد کرده بود. گاریت این مرتبه دستور داشت که با مبلغ یک هزار لیره به او نزدیک شود و با آن‌که ناامید بود که باز بتواند وی را به پذیرفتن آن بقبولاند، از من خواهش کرد که در این کار به او مساعدت کنم. 🔸من با کمال احتیاط این ماموریت را قبول کردم و پاکت محتوی اسکناس را در جیب خود گذاشتم و به اتفاق گاریت به طرف منزل سید شتافتیم. چند دقیقه درب منزل سید منتظر شدیم و سپس طلبه ای با کمال وقار به جایگاه او رفته و ورود ما را اطلاع داد. 🔹سید، که بسیار پیر بود و جامه سفید وعمامه ای سیاه بر سر داشت و محاسن و ناخن‌های وی با حنای قرمز خیلی خوب رنگ شده بود و درخشندگی خاصی داشت، بیرون آمد و با کمال سردی و بی اعتنایی به ما خوشامد گفت و ما را روی حصیری که در بیرون اتاقش افتاده بود، نزدیک خود نشانید. در آنجا بود که به سر تاثیر و نفوذ زیاد و حسن شهرت او پی بردم. 🔸در خطوط صورت او قوه جاذبه ای وجود داشت و چشمانش خاکستری و خسته می نمود و در وجود نحیف و خسته او، یک قدرت ونفوذ خارق‌العاده موجود، و بیان او بسیار سحر آمیز بود که من کمتر در کشورهای اسلامی نظیر آن را دیده بودم. 🔹 بعد از احوال و پرسی به ما گوشزد کرد که در شهرهای شیعه نشین عراق، تنها افراد شیعه را به سمت‌ها و مسوولیت‌ها بگماریم و دستور داد که بایستی دکتر مظفر بک و جمال بابا، دو تن از شیعیان را که در بغداد توقیف بودند، آزاد نموده، فرماندار نجف را نیز میرزامحمد قرار دهیم. 🔸من گفتم [که] اوامر عالی ایشان را به سرپرستی کاکس کمیسر عالی انگلستان در عراق اطلاع خواهم داد. 🔹بعد به ایشان نزدیک‌تر شده خواهش کردم که سه دقیقه خلوت کنیم. پس از آنکه تنها ماندیم، موضوع فقرای بی حد و حصر آنجا را پیش کشیده، تقاضا کردیم که در این باب با ما مساعدت کنند و سپس پاکت اسکناس را جلوی ایشان گذاشتیم. 🔸سید، با کمال وقار، پاکت را به طرف ما پس زده، با عزم راسخی گفت که: هنوز موقع آن نرسیده است و از دریافت مبلغ، معذرت خواست. 🔹من اطمینان حاصل کردم که با او نمی توان صحبت از پول کرد، مقام عالی او قابل خرید و فروش نیست و بسیار خوشوقت است که در این باب با او صحبتی ننماییم و البته چنین وضعی را در کشورهای مصر و که همه برای پول به دنبال ما می دوند نمی توان یافت.(هفت رکن حکمت، ترجمه مسعود کشاورز،ص ؛ 113به نقل از کتاب خاطرات استورز( شیوه های خاوری)) 🇮🇷 @IRANeMOASER
⚫️سم‌پاشی تبلیغاتی حزب بعث علیه امام خمینی قدس سره الشریف 🔻تاریخچه کارشکنی‌های رژیم بعث علیه انقلاب اسلامی؛ به مناسبت 🔹سه سال پس از حضور قدس سره الشریف در خود عراق، حزب بعث با کودتا به قدرت رسید و از ابتدا به کارشکنی علیه نهضت امام خمینی قدس سره الشریف پرداخت. 🔸تبلیغات منفی ضد امام به حدّی بود که یاران امام به عنوان و معرفی می‌شدند. نکته تأسف‌انگیز همراهی خواسته یا ناخواسته بخشی از بدنه با این تبلیغات منفی بود که هجمه روانی علیه حرکت اسلامی امام را سخت‌تر می‌کرد. حجت‌الاسلام و المسلمین در این رابطه می‌گویند: 🔹« و ارتجاع منطقه وقتی که امام وارد عراق شد، دست به دست هم دادند تا امام خمینی در عراق مطرح نشود. متأسفانه در این جریان تا حدود زیادی موفق هم بودند. 🔸تبلیغات به‌حدی علیه امام خمینی(ره) گسترده بود که ما را می‌دانستند. یک روز تابستان جلو مغازه‌ای بشکه آبی گذاشته شده بود، لیوانی هم به آن بشکه زنجیر کرده بودند. من از آن لیوان آب خوردم. صاحب مغازه به عربی به شاگردش گفت: این لیوان شد و برو آب بکش... 🔹شیعیان عراق هیچ ارتباطی با امام نداشتند و هیچ شناختی هم از ایشان نداشتند. وقتی که امام خمینی نهضتش فراگیر شد و به هجرت کرد، تحصیل‌کرده و آزادی‌خواه عراق فهمیدند که چه شخصیتی کنارشان بوده و از دست داده‌اند. آنان خطاب به علما و روحانیون عراق گفتند:شما به ما خیانت کردید. امام در طول مدت زمانی که در عراق بود، کاملاً بایکوت شده بود. 🔸هیچ شخصیت عراقی، هیچ بازاری و هیچ تحصیل‌کرده عراقی نام امام را نشنیده بود و اگر هم شنیده بود، به‌عنوان چهره منفی شنیده بود. امام در عراق مظلوم بود. امام یک بار با بنده در این مورد گفتگو کردند که آن را در جلد اول یا دوم کتاب آورده‌ام. ایشان می‌فرمودند: «من هر کاری بکنم، این‌ها علیه من حرف می‌زنند. من اگر با حزب بعث عراق درگیر شوم، می‌گویند: «قم را به هم ریخت، حالا آمده را به هم بریزد». اگر سکوت کنم، می‌گویند تا «دیروز در سروصدا کرده بود، اما امروز ساکت است». اگر هم ملایم صحبت کنم، چیز دیگری می‌گویند». ایشان آنجا فرمودند که «پیامبر اکرم که به معراج رفتند، اهل جهنم احساس کردند که آتش به‌یک‌باره برداشته شد. جهنمیان پرسیدند که «چه شد که عذاب برداشته شد؟»، پاسخ داده شد که «حضرت محمد(ص) از اینجا رد شدند»، آنان گفتند «نمی‌خواهیم آتش به‌خاطر محمد(ص) برداشته شود.»، برخی‌ها هم در عراق این‌گونه هستند».(مصاحبه خبرگزاری تسنیم با حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی 6مهر1398) 🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️ لطف خفیّ 🔻 ؛ الگوی حوزه انقلابی/13 🔹نکته جالب توجه در قضیه فوت ایشان، نحوه برخورد والد مکرمشان بود. توضیح آنکه: در رسم است که وقتی شخصتی فوت می کند حداقل تا چهل روز تعطیل رسمی، اعلام می کنند. حضرت امام (قدس سره الشريف) خواستند اجازه بدهند که درس‌ها شروع شود 🔹لذا آن بزرگوار به منبر رفتند و قضیه فوت حاج آقا مصطفی (ره) را « » و «لطف خفى الهی» دانستند و فرمودند: چه بسا پیش آمدها که شکل مصیبت دارد ولی دارای است! البته همین طور هم شد زیرا با فوت ایشان حرکت انقلاب اسلامی شدت گرفت. 🔹ولی در آن روز برای ما مایه تعجب بود که چگونه این مصیبت عظمی، می تواند «سر خفی»، «الطاف خفیه» و حکمت باشد؟! به هر حال حضرت امام (قدس سره الشريف) اجازه دادند و درس ها شروع شد.(مرحوم آیت‌الله معرفت، یادها و یادمان ها ص 93) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴امام خمینی در پاسخ به سوالی مبنی بر حمایت از سیدمهدی هاشمی: می‌خواهید از یک قاتل حمایت کنید؟! 🔻18فروردین سالروز قتل مرحوم آیت‌الله شمس‌آبادی به دست باند تروریستی سیدمهدی هاشمی 🔻حمایت آقای منتظری از رئیس باند تروریستی/3 🔹 مرحوم آیت‌الله شمس‌آبادی به دست ایادی سیدمهدی هاشمی به قتل رسید و با توجه به جوّ پلیسی و خفقان‌آور آن زمان برخی از مبارزین گمان داشتند که قتل ایشان توسط ساواک و به منظور بدنام‌سازی مبارزات انقلابی ملت ایران صورت گرفته است و به همین منظور برای آزادی سیدمهدی هاشمی از زندان‌های پهلوی تحصنی در کلیسای سنت‌مری ترتیب دادند اما امام ، یعنی سید مهدی هاشمی را به خوبی می‌شناخت و به واسطه عاملیّت در قتل آیت اللّه شمس آبادی و برخی اقدامات ناروای دیگر، نسبت به وی ذهنیتی کاملاً منفی داشت. 🔸حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در خاطره ای در خصوص این جریان می گوید: «...به امام گفتم: محمّد آقای منتظری می گوید که برویم و در آنجا[کلیسا] متحصّن شویم. امام پرسیدند برای چه متحصّن شوید؟ گفتم: سید مهدی هاشمی را محکوم به اعدام کرده اند و برای دیگر مبارزین مشکلاتی پیش آمده است.[برای اعتراض به این موارد می‌خواهیم تحصّن کنیم]. 🔹امام گفتند: می خواهید بروید برای یک «قاتل» تحصّن کنید! 🔸 نیز مرحوم آقای انصاری که از طلبه های خیلی خوب بود و تأثیر خوبی روی جوان ها و فرزندان علما در نجف داشت و بعد از انقلاب نماینده آقای در زندان ها شد، ایشان هم به نرفت. رفت خدمت امام و همین سؤال را در مورد تحصّن کلیسا از امام داشت. امام جواب داده بودند که می خواهید بروید از یک «قاتل» حمایت کنید!؟ 🔹من این مطلب را در زمان قائم مقامی آقای منتظری هم به ایشان گفتم، وقتی که ایشان می گفت امام در قضیّه مهدی هاشمی تحت تأثیر اطرافیان می باشد. به ایشان گفتم که موضع امروز امام، مربوط به امروز نیست که بگویید تحت تأثیر کسی قرار گرفته است! در نجف این موضع امام بود و شما می توانید از آقای انصاری که الآن در خدمت شما هست، سؤال کنید. ایشان در پاسخ به من فقط سکوت کرد.»(روزگار قائم‌مقامی ص81-80) 🇮🇷 @IRANeMOASER
♦️وقتی شهید مطهری از کتابی به ظاهر اسلامی 300 غلط کشف می‌کند! 🔰مبارزات شهید مطهری با التقاط به روایت روحانیت انقلابی/5 ▶️ادامه روایت شهید محمد جواد باهنر از مبارزات شهید آیت‌الله مطهری 🔹ایشان، بسیار پرحافظه بود . به خوبی مطالب به یادش می ماند، عجیب بود ، عجیب بود هیچ مسئله‌ای از مسائل فلسفی، اجتماعی وسیاسی ، تاریخی نبود که در محضر ایشان مطرح بشود و ایشان فوری به دنبال همین مسئله‌ای که گفته شد چند تکه تاریخی، چند تا روایت، يك تكه آیه، يك تكه از فلان نویسنده و فیلسوف، يك قطعه از فلان جامعه‌شناس به عنوان شاهد این مطلب بیان نکند. گویی يك فرهنگ سیاری است و بعد هم می‌دیدیم در عین این‌که آن عمق و ژرفای فکری و فلسفی را داشت روان می‌گفت و روان می نوشت این روان‌نویسی و ساده‌نویسی هنری است که برای یك فیلسوف مشکل است. 🔸چون فیلسوف در آن ژرفای فکری عمیق فلسفی که دارد نمو می‌کند اگر بخواهد حرفش را روان بنویسد که همه بتوانند بفهمند، هنری است، و ایشان این هنر را داشت و عجیب است از نوشتن که داستان برای بچه‌های ۱۰، ۱۱ ساله است تا پاورقی برای نوشتن که مطالب فلسفی بسیار سنگین است برای کسی که آشنایی‌های فلسفی و علمی داشته باشد. یعنی این طیف وسیع را در نویسندگی از داستان كودك تا بحث‌های فلسفی عمیق، و نقد مثلا بر یا دیگران در بحث‌های فلسفی‌اش. 🔹بنابراین این استاد بزرگوار عمدتاً بود. و هوشیار در برابر اسلام، یادم نمی‌رود که يك کتابی را ایشان شنیده بود که این کتاب منتشر شده است. من اسم این کتاب را نمی‌برم چون ترويج از يك كتاب می‌شود ایشان می‌گفت این کتاب را از هر جا هست برای من پیدا کنید. ما مأمور شدیم برای این‌که این کتاب را بگردیم و بالاخره برای ایشان پیدا کنیم گشتیم و بالاخره یک نسخه پیدا کردیم آن نسخه به دست ما که رسید منحصر به فرد بود. ۴۰۰ صفحه کتاب بود. من به زحمت ۳، ۴ نسخه از آن را فتوکپی گرفتم و بعد، یک نسخه خدمت ایشان و يك نسخه پیش خود ما بود، شاید، ۲ روز بیشتر نگذشت ایشان فرمودند با آن کتاب چه کردی؟ گفتم : من هنوز گذاشتم ان شا ا... دقت کنم مطالعه کنم. بعد دیدم این کتاب را ایشان تمامش را خوانده است سطر به سطر نظر را روی آن تحریر کرده است نقطه‌های ضعف آن را در آورده بود و در حدود ۳۰۰، ۳۵۰ مورد علیه اسلام، به نام اسلام نوشته شده است. یعنی کتابی که به عنوان يك بحث تاریخی اسلام بود و دقیقا می‌خواست بگوید این کتاب، کتاب اسلامی است. ولی بیش از ۳۰۰ مورد ایشان در این کتاب که به اسم اسلام نوشته شده بود علیه اسلام دید مطلب در آن است و در آورد. خوب این هوشیاری و این حضور، حضور همیشه در صحنه علمی و دفاع فكری از اسلام بسیار محترم است. 🔸خوب چه می‌شود يك وقت دشمن بعد از انقلاب این چنین مغز بزرگ، فیلسوف و نویسنده بزرگ را هدف قرار می دهد؟ چرا این مغز را هدف قرار می‌دهد؟ شاید ظاهرا هم آن‌چنان چشمگیر در صحنه سیاسی مرحوم شهید مطهری ظاهرا حاضر نبود در عین این‌که در پشت پرده حاضر بود این را من برای بعضی از برادرها و خواهرهایی که درست حضور ایشان را در مبارزه، شاید اطلاع نداشته باشند عرض کنم. 🔹 دقیقا در تنظیم اعلامیه‌های ۱۰ سال قبل، ۱۵ سال قبل، در تفسیر آثار امام که از نجف می‌رسید در تهیه بعضی از پیام‌های مخفیانه‌ای که بعدها مردم نمی‌دانستند از کجا این پیام‌های مبارزاتی صادر شد؟ و ظاهرا تصور نمی‌کردند که مثلا مرحوم مطهری این‌طور حضور داشته باشد. این‌ها پشت‌پرده توسط ایشان افرادی مثل ایشان تهیه می‌شود. یا در آن و یا انتخاب به عنوان عضو شورای انقلاب و اولین آن توسط امام بزرگوار و تماس با و تماس با پاریس، در جریان ، در عین این‌که حضور سیاسی داشت، اما حضور فکری و فلسفی و اسلام‌شناسی او در انقلاب بیشتر بود و لذا دشمن وقتی دید انقلاب اسلامی شده است و آن مغزهای سیار و متفکری که باید اشباع و تغذیه کند انقلاب را و خط راستین مکتب و خط اصیل را که سعی دارد از چپ و راست رفتن و از هرگونه آمیختگی، ، کج و راست منحرف شدن خودش را حفظ کند اینچنین مغزی را هدف قرار می‌دهند. 📔ویژه نامه ششمین سالگرد شهادت آیت الله مرتضی مطهری،نشریه شماره ۷۴، تهیه و تنظیم حزب جمهوری اسلامی (ص۹۰-۸۲) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔰بازتاب فتوای امام خمینی در تحریم همه جانبه اسرائیل در ١٧خرداد۱۳۴۶ 🔸 پخش اعلامیه ضدصهیونیستی امام از ، بازتاب گسترده‌ای در میان مردم و محافل سیاسی ایران داشت. برخی از عناصر مذهبی - سیاسی این جریان را از اندیشمندی، خردمندی و هوشیاری امام می‌دانستند که توانسته در «تبعیدگاه ثانوی» به گونه‌ای رفتار کند که چنین جایگاهی به دست آورد. ساواک گزارش داده است: 🔻اظهارات شیخ حسین لنکرانی 🔹 نامبرده بالا در ساعت ۱۱:۰۰ مورخه۱۲٫۱۲ ضمن یک صحبت خصوصی اظهار داشت: من در بین روحانیون در چند سال اخیر فردی را موقع‌شناس‌تر از خمینی ندیدم. از زرنگی او یکی این بود که از رادیو بغداد مسلمین را علیه اسرائیل دعوت به اتحاد نموده و با این عمل خود علاوه بر شیعیان توجه را نیز به خود جلب کرد و از این راه بین مسلمین معروفیت جهانی پیدا کرد. 🔸دیگر برای خمینی مهم نیست که در نجف باشد یا در ایران. او می‌تواند در همان هم از نظر سیاسی دستگاه ایران را بکوبد. خمینی ارادتمند و فدایی زیاد دارد و از نظر روانی این تبعید و محدودیت که دستگاه برای خمینی و دوستانش پیش آورده، عطش مردم را بیش‌تر کرده است زیرا بنابر قاعده «الانسان حريص على ما منع» علاقه مردم شدیدتر شده است. 🔻 ساواک در مورد پخش این اعلامیه امام در شیراز گزارش داده است: 🔹اخیرا تعداد معدودی از اعلامیه پلی‌کپی شده‌ای که از طرف آقای خمینی درباره تحریم معامله اقتصادی با اسرائیل توسط چند نفر از آموزگاران شیرازی که برای گذراندن ایام تعطیل به شیراز آمده‌اند، آورده شده و در بازار بین بعضی از معلمین توزیع شده است... 🔸 از آن‌جا که رژیم شاه اجازه هیچ‌گونه همکاری و همراهی با ملل عرب در حال جنگ با صهیونیسم را به مردم ایران نمی‌داد و حتی از برگزاری مجالس یادبود برای شهدای فلسطین و برپایی تظاهرات علیه صهیونیسم اشغال‌گر و اظهار همدردی با ملت مسلمان عرب با سرسختی جلوگیری می‌کرد، انتشار این بیانیه امام روح تازه‌ای در کالبد مردم دمید. مرهمی به روی دردهای درونی آنان گذاشت؛ چرا که مردم ایران از پشتیبانی رژیم شاه از صهیونیسم به شدت ناراحت بودند و درد می‌کشیدند بنابراین با اشتیاق فراوان به پخش این بیانیه همت گماردند و برای کمک به جنگ‌زدگان و جمع‌آوری اعانات تلاش کردند. 🔻 ساواک در این زمینه گزارش می دهد: 🔸به دنبال صدور اعلامیه‌ای از طرف آیت‌الله خمینی و تقاضای او برای کمک به آسیب‌دیدگان جنگ، روزهای اول، جنبش دیده شد؛ ولی بعد از هیجان افتاد. خمینی علاوه بر اعلامیه مزبور به پاره‌ای از علمای مقیم ایران نامه‌هایی نوشته بود ولی نتیجه‌ای عاید نگردیده و در مجموع از همه تلاش‌ها سودی نبرده‌اند. آیت‌الله مرعشی با افتتاح حساب شماره ۱ بانک صادرات قم تلاشی را آغاز نمود؛ ولی در مجموع از این حساب نیز استقبال به عمل نیامد... 🔹مأمور ساواک در این گزارش تلاش داشته است وانمود کند که مردم از پیشنهاد و تقاضای کمک به جنگ‌زدگان عرب استقبال نکردند و با بی‌تفاوتی از کنار آن گذشتند، در صورتی که ملت ایران برای هرگونه کمک به برادران رزمنده و مسلمان خود در جبهه‌های جنگ با صهیونیسم، با تمام نیرو به میدان آمد و به جمع‌آوری اعانات پرداخت. لیکن این رژیم شاه بود که با ضبط اعانات و دستگیری آنان که در این راه تلاش می‌کردند با تهدید و ارعاب جلو جنبش مردم را گرفت و ملت ایران را از یاری جنگجویان ضدصهیونیسم باز داشت. 🔸 رژیم شاه در حمایت از صهیونیسم اشغالگر تا آنجا پیش رفت که تظاهرات آرام مردم تهران علیه اسرائیل را به شدت در هم شکست و از برگزاری مراسم بزرگداشت برای شهدای جنگ علیه صهیونیسم در مسجد ارک جلوگیری کرد و آن روحانی را که تظاهرات مزبور را رهبری می‌کرد به زندان افکند. این جریان، در گزارش ساواک چنین آمده است: 🔹در تاریخ ۴۶/۳/۱۷ عده‌ای از بازاری‌ها...در ساعت ۱۵/۳۰ به طرف مسجد ارک حرکت نمودند. در این موقع مشاهده شد شخصی به نام شیخ محمد غروی برای عده‌ای در حدود ۱۰۰۰ الی ۱۵۰۰ نفر در خیابان ناصرخسرو و جلو مسجد شاه صحبت می‌نماید و شعارهایی از قبیل مرگ بر اسرائیل، مرده باد یهود، زنده باد اسلام می دادند، در نتیجه پلیس، شیخ مزبور را دستگیر و مردم را متفرق نمود.. اداره ضداطلاعات ارتش نیز از تظاهرات مردم بر ضدصهیونیست‌ها خبر داده است: در ساعت ۸:٠٠ روز ۴۶.٣.١٧ در حدود سیصد نفر در جلوی مسجد شاه دست به تظاهرات بر علیه یهودیان زده که تظاهرکنندگان به وسیله مأمورین کلانتری ١٣ متفرق گردیده‌اند.(نهضت امام خمینی، ج۲، صص۳۳۱-۳۳۳) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴دروغ ابراهیم یزدی توسط امام تکذیب شد! 🔻آیا ابراهیم یزدی در سفر امام به پاریس نقشی داشت؟ 🔹تحریف نهضت امام خمینی (ره) از زمان حیات ایشان آغاز شده بود و کسانی که به دنبال احراز مناصب مختلف بودند می‌دانستند بدون این‌که خود را از یاران نزدیک امام جا بزنند به جایگاه‌های سیاسی حساس دست نخواهند یافت. 🔸یکی از در تاریخ انقلاب اسلامی که بارها و بارها تکذیب شده؛ ادعای مبنی بر نقش وی در انتخاب به عنوان تبعیدگاه سوم امام خمینی بود اما در مقابل امام خمینی قدس سره الشریف این ادعا را با صراحت رد می‌کنند. 🔹ایشان «حفظ جان یاران از تعرض » را یکی از علل و عوامل خروج از عراق و حرکت به سمت ، برمی‌شمارد و تصریح می‌کند که ابتدا تصمیم به حضور در کویت نیز به صورت موقّتی بوده تا بعداً به یکی از کشورهای اسلامی مهاجرت کنند امّا پس از برخورد دولت کویت، و احتمال بروز برخوردها و محدودیّت‌های مشابه در سایر دول اسلامی، تصمیم به سفر به پاریس گرفته‌اند. البته امام (ره) تأکید می‌کند که این تصمیم «بدون هیچ فکر و سابقه ذهنی» بوده و آن را ناشی از اراده و تقدیر الهی بر شمرده است. 🔸ایشان همچنین در بیانات خود، تصریح می‌کند که تا انتخاب محل جدید، موقتّاً به سفر کرده بودند و در جای دیگر بر این معنا تأکید می‌کنند که « ما هیچ بنا نداشتیم كه به پاریس برویم.» 🔹همان گونه که می‌بینید، در کلمات امام خمینی (ره) هیچ اشاره‌ای به تأثیرگذاری ایرانیان مقیم فرانسه بر مهاجرت ایشان به آن جا، به چشم نمی‌خورد! با این وجود، برخی از چهره‌های سیاسی (مانند دکتر ابراهیم یزدی) ادّعا کرده‌اند که طرح مهاجرت به پاریس را آن‌ها مطرح کرده‌اند. 🔸ابراهیم یزدی در خاطراتش چنین می‌نویسد: «در آخرین مرحله نیز، هنگامی که توافق سه دولت ایران، عراق و آمریکا برای خاموش کردن صدای خمینی، موجب شد که ایشان تصمیم به ترک عراق بگیرند، توسط آقای از من خواستند که به ایشان بپیوندم. مورّخان و تحلیل‌گران گفته و نوشته‌اند که اگر من به نمی‌رفتم و آقای خمینی را همراهی نمی‌کردم، و اگر دولت کویت مانع ورود آقای خمینی و همراهانش به کویت نمی‌شد،.... جنبش به احتمال زیاد در همان سطح محدود ملّی باقی می‌ماند. یکی از دستاوردهای این ارتباط سازمان‌یافته، سفر آقای خمینی به پاریس بود. 🔹یزدی در جای دیگر، ابتکار سفر به پاریس را از خود معرّفی می‌کند و می‌نویسد: «حاج احمد آقا گفتند که آقا با پیشنهاد شما برای سفر به پاریس موافقت کرده‌اند...بعد از آن که آقای خمینی پیشنهاد سفر به پاریس را پذیرفتند، در مورد جوّ سیاسی ایرانیان مقیم پاریس صحبت شد.» 🔸او در جای دیگر در تاریخ ٨۵/١١/٢٢ در گفتگو با ، همین مدّعا را مطرح می‌کند و می‌گوید: «[بعد از بازگشت از مرز کویت]، در بود که ایشان [امام] به من گفتند: من نظر تو را در باره رفتن به پاریس پذیرفتم. امّا به این شرط که وابسته به گروهی نباشم و در خانه کسی وارد نشویم.» 🔹این قبیل مدّعاهای غیرمستند جناب دکتر یزدی تا کنون از سوی افراد مختلف رد شده است که از آن جمله می‌توان به مرحوم و (به عنوان دو تن از همراهان امام در سفر به پاریس) اشاره کرد. امّامهم‌تر از همه، بیانِ صریحِ امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه الهی-سیاسی‌شان است که به منظور جلوگیری از سوء استفاده از این موضوع، همه ادّعاهای دروغ در مورد اثرگذاری اطرافیان(غیر از سیّداحمد) در سفر به پاریس را رد می‌کند و چنین می‌فرماید: 🔸«از قرار مذكور، بعضی ها ادّعا كرده‏اند كه رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده، این دروغ است. من پس از برگرداندنم از كویت، با مشورت‏ احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در كشورهاى اسلامى احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولى پاریس این احتمال نبود.» (نقدی بر مدخل امام خمینی در دایرة المعارف تشیع، ص ١٣٣-١٣٠) پنجم شهریور؛ سالروز فوت 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴شهید مدنی؛ مصداقی بارز از روحانی کامل ⚫️به مناسبت سال‌روز شهادت شهید مدنی ◀️«مرحوم شهید مدنی یک نمونه‌ی برجسته‌ای از یک و حائز جهات گوناگون هستند. چون روحانیّت را برخلاف مشاغل و حیثیّتهای دیگری که در جامعه وجود دارد نمیشود در یک بُعد خلاصه کرد؛ مثلاً بگوییم روحانی یعنی کسی که فقط علوم مربوط به امر دین را وارد است، یا روحانی یعنی آن کسی که فقط مشغول دین است، یا روحانی یعنی آن کسی که فقط در ارتباط با مردم است، یا روحانی یعنی کسی که به امور دینی و مسائل روحی و و مانند اینها خیلی توجّه میکند. 🔆هر کدام از اینها به تنهایی معنای روحانی مطلوب نیست؛ روحانیّت دارای همه‌ی این جوانب است. و یک روحانی خوب، ، آن کسی است که در همه‌ی این جوانب یا عمده‌ی این جوانب، انسان بتواند در او یک حرکتی و فعّالیّتی مشاهده کند. ◀️ایشان حقیقتاً یک مصداق بارزی از روحانی کامل بودند. اوّلاً ایشان ملّا بود، عالم بود، فقیه بود. در و تحصیلات عالیه فقه و اصول، همچنین معقول کرده بودند و مرد عالمی بود. آگاهانه و از روی معرفت عمل میکرد، کار میکرد، اقدام میکرد. خاصیّت علم در انسان همین است که حرکات او و سکنات او عالمانه است، منطقی است؛ این خصوصیّت در ایشان بود.»(دیدار با اعضای کنگره بزرگداشت شهید مدنی 1380/6/12) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴دروغ ابراهیم یزدی توسط امام تکذیب شد! 🔻آیا ابراهیم یزدی در سفر امام به پاریس نقشی داشت؟ 🔹تحریف نهضت امام خمینی (ره) از زمان حیات ایشان آغاز شده بود و کسانی که به دنبال احراز مناصب مختلف بودند می‌دانستند بدون این‌که خود را از یاران نزدیک امام جا بزنند به جایگاه‌های سیاسی حساس دست نخواهند یافت. 🔸یکی از در تاریخ انقلاب اسلامی که بارها و بارها تکذیب شده؛ ادعای مبنی بر نقش وی در انتخاب به عنوان تبعیدگاه سوم امام خمینی بود اما در مقابل امام خمینی قدس سره الشریف این ادعا را با صراحت رد می‌کنند. 🔹ایشان «حفظ جان یاران از تعرض » را یکی از علل و عوامل خروج از عراق و حرکت به سمت ، برمی‌شمارد و تصریح می‌کند که ابتدا تصمیم به حضور در کویت نیز به صورت موقّتی بوده تا بعداً به یکی از کشورهای اسلامی مهاجرت کنند امّا پس از برخورد دولت کویت، و احتمال بروز برخوردها و محدودیّت‌های مشابه در سایر دول اسلامی، تصمیم به سفر به پاریس گرفته‌اند. البته امام (ره) تأکید می‌کند که این تصمیم «بدون هیچ فکر و سابقه ذهنی» بوده و آن را ناشی از اراده و تقدیر الهی بر شمرده است. 🔸ایشان همچنین در بیانات خود، تصریح می‌کند که تا انتخاب محل جدید، موقتّاً به سفر کرده بودند و در جای دیگر بر این معنا تأکید می‌کنند که « ما هیچ بنا نداشتیم كه به پاریس برویم.» 🔹همان گونه که می‌بینید، در کلمات امام خمینی (ره) هیچ اشاره‌ای به تأثیرگذاری ایرانیان مقیم فرانسه بر مهاجرت ایشان به آن جا، به چشم نمی‌خورد! با این وجود، برخی از چهره‌های سیاسی (مانند دکتر ابراهیم یزدی) ادّعا کرده‌اند که طرح مهاجرت به پاریس را آن‌ها مطرح کرده‌اند. 🔸ابراهیم یزدی در خاطراتش چنین می‌نویسد: «در آخرین مرحله نیز، هنگامی که توافق سه دولت ایران، عراق و آمریکا برای خاموش کردن صدای خمینی، موجب شد که ایشان تصمیم به ترک عراق بگیرند، توسط آقای از من خواستند که به ایشان بپیوندم. مورّخان و تحلیل‌گران گفته و نوشته‌اند که اگر من به نمی‌رفتم و آقای خمینی را همراهی نمی‌کردم، و اگر دولت کویت مانع ورود آقای خمینی و همراهانش به کویت نمی‌شد،.... جنبش به احتمال زیاد در همان سطح محدود ملّی باقی می‌ماند. یکی از دستاوردهای این ارتباط سازمان‌یافته، سفر آقای خمینی به پاریس بود. 🔹یزدی در جای دیگر، ابتکار سفر به پاریس را از خود معرّفی می‌کند و می‌نویسد: «حاج احمد آقا گفتند که آقا با پیشنهاد شما برای سفر به پاریس موافقت کرده‌اند...بعد از آن که آقای خمینی پیشنهاد سفر به پاریس را پذیرفتند، در مورد جوّ سیاسی ایرانیان مقیم پاریس صحبت شد.» 🔸او در جای دیگر در تاریخ ٨۵/١١/٢٢ در گفتگو با ، همین مدّعا را مطرح می‌کند و می‌گوید: «[بعد از بازگشت از مرز کویت]، در بود که ایشان [امام] به من گفتند: من نظر تو را در باره رفتن به پاریس پذیرفتم. امّا به این شرط که وابسته به گروهی نباشم و در خانه کسی وارد نشویم.» 🔹این قبیل مدّعاهای غیرمستند جناب دکتر یزدی تا کنون از سوی افراد مختلف رد شده است که از آن جمله می‌توان به مرحوم و (به عنوان دو تن از همراهان امام در سفر به پاریس) اشاره کرد. امّامهم‌تر از همه، بیانِ صریحِ امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه الهی-سیاسی‌شان است که به منظور جلوگیری از سوء استفاده از این موضوع، همه ادّعاهای دروغ در مورد اثرگذاری اطرافیان(غیر از سیّداحمد) در سفر به پاریس را رد می‌کند و چنین می‌فرماید: 🔸«از قرار مذكور، بعضی ها ادّعا كرده‏اند كه رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده، این دروغ است. من پس از برگرداندنم از كویت، با مشورت‏ احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در كشورهاى اسلامى احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولى پاریس این احتمال نبود.» (نقدی بر مدخل امام خمینی در دایرة المعارف تشیع، ص ١٣٣-١٣٠) 🇮🇷 @IRANeMOASER
گزارشی خواندنی از ورود امام خمینی به عراق 🔻١٣ مهر سالروز تبعید امام به عراق روز سه‏شنبه ١٣ مهرماه ١٣۴۴ (٩ جمادى الثانى ١٣٨۵) هواپيماى حامل امام و حاج سيد مصطفى خمينى از تركيه به سوى عراق پرواز كرد. در ساعت ٢ بعدازظهر در باند فرودگاه بين‏المللى بغداد بر زمين نشست و مسافرين پياده شدند. امام و حاج سيد مصطفى به گمان آن‌كه مأموران عراقى براى تحويل گرفتن آنان و بردنشان به محل تحت نظر آماده‏اند، دقايقى در سالن فرودگاه منتظر ماندند و چون به ظاهر از مأموران خبرى نشد از فرودگاه بيرون آمدند و با تاكسى راهى شدند. شهيد سيد مصطفى خمينى روايت مى‏كرد كه «در ، امام سر كرايه تاكسى چونه مى‏زد و سوار نمى‏شد، به شوخى به او گفتم: تا مأموران سر نرسيده‏اند و ما را دستگير نكرده‏اند بيا در ريم و او را وادار كردم كه سوار شود!». ساعتى بعد هر دو در كاظمين اتاقى گرفته به استراحت پرداختند. امام پس از لحظه‏اى استراحت از جا برخاست و روانه شد. شهيد سيد مصطفى در مقام تماس تلفنى با حاج ‏_خلخالى در برآمد تا ورودشان را خبر دهد؛ اما چون او را نتوانست بيابد به منزل آقاى تلفن كرد و ورود امام و خود را به پيشكار منزل كه در آن ساعت تنها در آن‌جا بود خبر داد و از او خواست كه منزلى برايشان در نجف در نظر بگيرند. صاحب مسافرخانه جمالى، آقاى كه تا آن لحظه امام و فرزندش را نشناخته بود از گفتگوى تلفنى حاج سيد مصطفى خمينى به نجف دريافت كه اين ميهمانان تازه‏وارد چه كسانى هستند بنابراين فوراً در مقام تجليل و تكريم برآمد و با اصرار، ايشان را به منزل شخصى خويش برد و منزل را دربست در اختيار آنان قرار داد. ديرى نپاييد كه خبر ورود امام به برق‏آسا در اشرف طنين افكند و سر زبان‏ها افتاد؛ ليكن براى هيچ‏كس اين خبر باوركردنى نبود. روحانيان و محصلان علوم اسلامى براى اطلاع از صحت و سقم خبر به ‏اللّه‏_بروجردى كه جنبه مركزيت حوزه نجف را داشت، روآوردند و در انتظار رسيدن خبر قطعى از كاظمين در آنجا گرد آمدند. طولى نكشيد كه زنگ تلفن مدرسه به صدا درآمد و ورود امام را به كاظمين بشارت داد. روحانيان جوان با دريافت اين بشارت به كف زدن پرداختند و مدرسه يكپارچه در شور و شعف فرورفت. شمارى از مقامات علمى و روحانى نجف با دريافت خبر ورود امام در همان ساعت به صورت دسته‏جمعى راهى كاظمين شدند. پاسى از شب گذشته بود كه آنها به محل سكونت امام در كاظمين رسيدند. در آن ساعت امام به استراحت پرداخته بود و حاج سيد مصطفى با تنى چند از و حاج شيخ نصراللّه‏ خلخالى كه تازه از وارد شده بود به گفتگو نشسته بودند. روحانيانى كه از نجف وارد شده بودند با ديدن عمامه امام به سوى آن هجوم بردند و آن را برداشته، مى‏بوسيدند و به چشم مى‏ماليدند. فرداى آن روز نيز انبوهى از عالمان و روحانيان نجف و كربلا براى ديدار امام به كاظمين رفتند و ورود او و حاج سيد مصطفى را به سرزمين عراق تبريك گفتند. علماى طراز اول نجف براى عرض خيرمقدم به امام هريك فرزند خود يا نماينده‏اى را، راهى كاظمين كردند.(نهضت امام خمینی ج٢ ص١۶٠-١۵٨) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴کارنامه ارتجاع نجف در مقابله با درس امام خمینی ◀️لشکر ارتجاع علیه امام خمینی قدس سره الشریف/١ 🔻١٣ مهر سالروز تبعید امام به عراق 🔹 به تبع نقشه‌های استعمار و استکبار جهانی امام خمینی قدس سره الشریف را به تبعید کرد و عوامل استعمار که نقش خود را به خوبی می‌دانستند، منتظر اولین سخنرانی و موضع‌گیری امام قدس سره الشریف بودند. آن‌ها انتظار داشتند امام در نخستين سخنرانى خود در عراق با موضعگيرى تند و پرخاشجويانه عليه شاه آن هم در محيطى كه اسم سياست را بر زبان آوردن كفر شمرده مى‏شد، زمينۀ كوبيدن خود را در سطح حوزۀ نجف هموار كند و سوژه‏اى به دست آنان دهد، تا با برچسب « » او را در آن حوزه ساقط كنند، از اين موضع تاكتيكى و اصولى او در اولين نطق، سخت در شگفت ماندند و از روشنگرى ريشه‏دار و دگرگون‏كننده او كه رشته‏هاى چندين ساله آنان را پنبه مى‏كرد، نگران شدند و تمام نيروى خود را به كار گرفتند تا از هر راه ممكن فرياد اين فريادگر بزرگ قرن را خاموش كنند و او را در ميان و به انزوا بكشانند و براى پيشبرد نقشۀ خود، شمارى از ‏هاى_زبردست_حوزه را واداشتند كه در درس امام شركت كنند و با ايراد و اشكال بكوشند كه او را درمانده سازند و يا دست‏كم او را در مسائل علمى ناتوان جلوه دهند و از اين راه طبل بی‌سوادى را عليه او به صدا درآورند و او را براى هميشه از سطح مراجع و علما پايين آورند و خاطر آشفته و نگران شاه و ساواك و «C.I.A» را براى هميشه از خطر او آسوده سازند. 🔸رژيم شاه كه از روآوردن فراوان ‏هاى_مسلمان به امام و تقليد از او، سخت وحشتزده و بيمناك بود كمترين انتظارى كه از مهره‏هاى كهنه‏كار استعمار در نجف داشت پايين آوردن امام از مقام مرجعيت و از جرگه مراجع بود كه از طريق ايجاد اشكال و ترديد در اذهان توده‏هاى مسلمان نسبت به درجه علمى او، امكان‌پذير مى‏شد. 🔹از اين رو با شروع درس امام، كارآزموده‏هاى مجامع علمى و روحانى نجف كه در بحث و ايراد و اشكال و كوبيدن حريف، تخصص ويژه داشتند، به حوزۀ درس امام هجوم آوردند، تا با ‏تراشى‏ها، ‏گيرى‏ها و به كار انداختن فوت و فن ويژه خود، به اصطلاح كار امام را يكسره كنند! آنان را عقيده بر اين بود، و عمرى چنين آموخته بودند، كسى كه در تحصيل‏نكرده باشد اساساً عالم و مجتهد نيست، از اين رو مغرور بودند كه امام چون فارغ‏التحصيل حوزۀ نجف نيست نمى‏تواند در برابر محققان و كاوشگران مقاومت كند و زود از پا در مى‏آيد! 🔸امام درس رسمى خود را از مكاسب محرمه آغاز كرد و درهاى تازه‏اى از ژرفاى دانش خود را بر روى دانش‏پژوهان حوزۀ نجف گشود و مطالب ارزنده و ناشنيده‏اى به حوزۀ علميۀ نجف عرضه كرد كه بسيارى از علماى فارغ‏التحصيل و بى‏نياز از تحصيل را به شگفتى واداشت و بهت‏زده كرد تا آنجا كه بعضى از مقامات برجسته روحانى آنگاه كه در حوزۀ درس امام حضور يافتند، صريحاً اعتراف كردند: 🔹«ما پيش از آمدن ‏اللّه‏_خمينى به نجف اشرف باور نمى‏كرديم كه در دنياى علوم اسلامى حرف تازه‏اى باشد كه ما نشنيده باشيم ولى آنگاه كه ايشان به نجف اشرف منتقل شدند و درس شروع فرمودند، دريافتيم كه خيلى مطالب علمى و پرارزش است كه ما نشنيده‏ايم، نيز پيش از تشريف‏فرمايى ايشان به نجف اشرف ما خود را فارغ‏التحصيل پنداشته، گمان مى‏كرديم كه از تحصيل بى‏نيازيم؛ ليكن وقتى در محضر درس آيت‏اللّه‏ خمينى حاضر شديم فهميديم كه هنوز بايد درس بخوانيم...‏‏.» 🔸ارتجاع نجف كه از تعصبات دوران جاهليت كاملاً برخوردار بود، در برابر اين اعتراف صادقانه موضع گرفته، به آنان‌كه چنين اعترافى كرده بودند پيام داد: «آبروى خود را كه برديد، ديگر آبروى حوزه و اساتيد را نبريد». 🔹عناصر كارآزمودۀ حوزۀ نجف كه به منظور درمانده ساختن و يا دست‏كم در منگنۀ علمى قراردادن امام، در جلسه درس او حضور يافته بودند، در برابر موقعيت علمى او آنچنان بهت‏زده شدند كه نتوانستند اصولاً لب به اشكال و ايراد بگشايند، تا آنجا كه خود امام در مقام اعتراض برآمد كه «چرا در جلسه درس ساكتيد، مگر در مجلس روضه نشسته‏ايد؟» امام، « » گفت و در ميدان علم و تحقيق رقيب طلبيد، نه به منظور آنكه برترى و كمالى براى خود ثابت كند بلكه چون از آغاز طلبگى به بحث و تحقيق عادت كرده بود.(نهضت امام خمینی ج٢ ص٢۵۵-٢۵٣) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔰اولین دولت بی حال 🔻تحلیل جامع از پیشینه و کارکرد نهضت آزادی و دولت موقت در نگاه حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی ⏬بخش اول 🔹جبهه ملی و نهضت آزادی که سرآمد سایر گروه‌ها بودند به شاه بودند. 🔸اگر شما کتاب‌هایی را هم که الان نهضت آزادی منتشر کرده است ملاحظه کنید می‌بینید كه در آن‌ها آمده است که باید نظام شاهنشاهی همیشه برقرار باشد و خاندان پهلوی به ادامه بدهند. 🔹 نخستین اختلاف آن‌ها با امام در این زمینه بود که آن‌ها طرفدار نظام شاه بودند و فقط حرف‌شان این بود که شاه باید طبق قانون اساسی سلطنت بکند نه حکومت. 🔸آن‌ها قانون اساسی را قبول داشتند و تا آخر هم نسبت به قانون شاهنشاهی و وفادار ماندند حتی در سال1357 که فریاد «مرگ بر شاه» درسراسر کشور طنین‌انداز شده بود به نوفل‌لوشاتو رفت که با امام ملاقات کند و از ايشان بخواهد که شاه را بیرون نکند يعنی آنها تا این حد نسبت به نظام شاهنشاهی وفادار بودند. 🔹این یک موضوع بود که باعث اختلاف بین آن‌ها و امام بود چون امام از آغاز هدف داشت اما آنها با موافق نبودند. 🔸دومين موضوعی كه بین امام و آن‌ها تضاد ايجاد كرده بود اين بود كه امام با شعار «»به صحنه آمدند و در جهت مبارزات‌شان به هیچ قدرت خارجی‌ای اتکا نداشتند و معتقد بودند که بیگانگان هیچ‌وقت به ما وفادار نخواهند بود و ما را در جهت رسیدن به اهداف ملی و دینی‌مان یاری نخواهند کرد اما این تز در میان گروه‌ها كاملاً جا افتاده بود که برای مبارزه با دیکتاتور حاکم باید به یک قدرت خارجی اتکا داشت. آن‌ها خواهان آزادی انتخابات، مطبوعات، قلم و بیان در چارچوب بودند اما معتقد بودند که اگر کمک خارجی و حمایت بیگانگان نباشد آن‌ها در همین چارچوب هم نمی‌توانند به مبارزه ادامه بدهند. 🔹البته این تز تنها در ایران نبود؛ در مدتی كه من در در خدمت امام بودم گاهی به دفاتر سازمان‌های آزادیبخش می‌رفتیم اولین سؤالی که آن‌ها از ما می‌پرسيدند این بود كه «شما در مبارزات‌تان از قدرت و پشتیبانی کدام برخوردار هستید؟» وقتی جواب می‌دادیم که ما جز به خدا و ملت به هیچ قدرتی اتكا نداريم آن‌ها باور نمیکردند و تعجب می‌کردند. حتی یادم است كه در یک‌بار با يك گروه از مائوئيست‌ها ملاقات داشتیم. آن‌ها از ما همین سؤال را پرسيدند وقتی جواب دادم: اتکا و تکیه‌گاهمان خدا و ملت است. يكی از آن‌ها با پوزخندی گفت: شما اصلا را نفهمیده‌اید. 🔸حتی بزرگ‌ترين انتقادی كه‌گروه‌های مذهبی کشورهای اسلامی مانند ، و به امام داشتند اين بود كه امام لبه تیز حمله را متوجه و کرده‌اند و در نتیجه در آینده، شوروی در ایران پیروز خواهد شد و این دليل دومی بود که امام با این گروه‌ها اختلاف نظـر داشتند زيرا امام می‌گفتند ما در پیشبرد اهداف‌مان نه تنها به هیچ قدرت خارجی‌ای نیاز نداریم بلکه آن‌ها ما را بدبخت خواهند کرد و اتکا به قدرت خارجی یک نوع است. 🔹 آن‌ها بر این باور بودند که بدون به قدرت‌های خارجی نمی‌توان در ایران کرد. 📖 ماهنامه اندیشه و راهبرد، شماره ۵، صص ۲۰-۱۸ 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔰اولین دولت بی حال 🔻تحلیل جامع از پیشینه و کارکرد نهضت آزادی و دولت موقت در نگاه حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی ⏬بخش اول 🔹جبهه ملی و نهضت آزادی که سرآمد سایر گروه‌ها بودند به شاه بودند. 🔸اگر شما کتاب‌هایی را هم که الان نهضت آزادی منتشر کرده است ملاحظه کنید می‌بینید كه در آن‌ها آمده است که باید نظام شاهنشاهی همیشه برقرار باشد و خاندان پهلوی به ادامه بدهند. 🔹 نخستین اختلاف آن‌ها با امام در این زمینه بود که آن‌ها طرفدار نظام شاه بودند و فقط حرف‌شان این بود که شاه باید طبق قانون اساسی سلطنت بکند نه حکومت. 🔸آن‌ها قانون اساسی را قبول داشتند و تا آخر هم نسبت به قانون شاهنشاهی و وفادار ماندند حتی در سال1357 که فریاد «مرگ بر شاه» درسراسر کشور طنین‌انداز شده بود به نوفل‌لوشاتو رفت که با امام ملاقات کند و از ايشان بخواهد که شاه را بیرون نکند يعنی آنها تا این حد نسبت به نظام شاهنشاهی وفادار بودند. 🔹این یک موضوع بود که باعث اختلاف بین آن‌ها و امام بود چون امام از آغاز هدف داشت اما آنها با موافق نبودند. 🔸دومين موضوعی كه بین امام و آن‌ها تضاد ايجاد كرده بود اين بود كه امام با شعار «»به صحنه آمدند و در جهت مبارزات‌شان به هیچ قدرت خارجی‌ای اتکا نداشتند و معتقد بودند که بیگانگان هیچ‌وقت به ما وفادار نخواهند بود و ما را در جهت رسیدن به اهداف ملی و دینی‌مان یاری نخواهند کرد اما این تز در میان گروه‌ها كاملاً جا افتاده بود که برای مبارزه با دیکتاتور حاکم باید به یک قدرت خارجی اتکا داشت. آن‌ها خواهان آزادی انتخابات، مطبوعات، قلم و بیان در چارچوب بودند اما معتقد بودند که اگر کمک خارجی و حمایت بیگانگان نباشد آن‌ها در همین چارچوب هم نمی‌توانند به مبارزه ادامه بدهند. 🔹البته این تز تنها در ایران نبود؛ در مدتی كه من در در خدمت امام بودم گاهی به دفاتر سازمان‌های آزادیبخش می‌رفتیم اولین سؤالی که آن‌ها از ما می‌پرسيدند این بود كه «شما در مبارزات‌تان از قدرت و پشتیبانی کدام برخوردار هستید؟» وقتی جواب می‌دادیم که ما جز به خدا و ملت به هیچ قدرتی اتكا نداريم آن‌ها باور نمیکردند و تعجب می‌کردند. حتی یادم است كه در یک‌بار با يك گروه از مائوئيست‌ها ملاقات داشتیم. آن‌ها از ما همین سؤال را پرسيدند وقتی جواب دادم: اتکا و تکیه‌گاهمان خدا و ملت است. يكی از آن‌ها با پوزخندی گفت: شما اصلا را نفهمیده‌اید. 🔸حتی بزرگ‌ترين انتقادی كه‌گروه‌های مذهبی کشورهای اسلامی مانند ، و به امام داشتند اين بود كه امام لبه تیز حمله را متوجه و کرده‌اند و در نتیجه در آینده، شوروی در ایران پیروز خواهد شد و این دليل دومی بود که امام با این گروه‌ها اختلاف نظـر داشتند زيرا امام می‌گفتند ما در پیشبرد اهداف‌مان نه تنها به هیچ قدرت خارجی‌ای نیاز نداریم بلکه آن‌ها ما را بدبخت خواهند کرد و اتکا به قدرت خارجی یک نوع است. 🔹 آن‌ها بر این باور بودند که بدون به قدرت‌های خارجی نمی‌توان در ایران کرد. 📖 ماهنامه اندیشه و راهبرد، شماره ۵، صص ۲۰-۱۸ 🇮🇷 @IRANeMOASER
♦️وقتی شهید مطهری از کتابی به ظاهر اسلامی 300 غلط کشف می‌کند! 🔰مبارزات شهید مطهری با التقاط به روایت روحانیت انقلابی/5 ▶️ادامه روایت شهید محمد جواد باهنر از مبارزات شهید آیت‌الله مطهری 🔹ایشان، بسیار پرحافظه بود . به خوبی مطالب به یادش می ماند، عجیب بود ، عجیب بود هیچ مسئله‌ای از مسائل فلسفی، اجتماعی وسیاسی ، تاریخی نبود که در محضر ایشان مطرح بشود و ایشان فوری به دنبال همین مسئله‌ای که گفته شد چند تکه تاریخی، چند تا روایت، يك تكه آیه، يك تكه از فلان نویسنده و فیلسوف، يك قطعه از فلان جامعه‌شناس به عنوان شاهد این مطلب بیان نکند. گویی يك فرهنگ سیاری است و بعد هم می‌دیدیم در عین این‌که آن عمق و ژرفای فکری و فلسفی را داشت روان می‌گفت و روان می نوشت این روان‌نویسی و ساده‌نویسی هنری است که برای یك فیلسوف مشکل است. 🔸چون فیلسوف در آن ژرفای فکری عمیق فلسفی که دارد نمو می‌کند اگر بخواهد حرفش را روان بنویسد که همه بتوانند بفهمند، هنری است، و ایشان این هنر را داشت و عجیب است از نوشتن که داستان برای بچه‌های ۱۰، ۱۱ ساله است تا پاورقی برای نوشتن که مطالب فلسفی بسیار سنگین است برای کسی که آشنایی‌های فلسفی و علمی داشته باشد. یعنی این طیف وسیع را در نویسندگی از داستان كودك تا بحث‌های فلسفی عمیق، و نقد مثلا بر یا دیگران در بحث‌های فلسفی‌اش. 🔹بنابراین این استاد بزرگوار عمدتاً بود. و هوشیار در برابر اسلام، یادم نمی‌رود که يك کتابی را ایشان شنیده بود که این کتاب منتشر شده است. من اسم این کتاب را نمی‌برم چون ترويج از يك كتاب می‌شود ایشان می‌گفت این کتاب را از هر جا هست برای من پیدا کنید. ما مأمور شدیم برای این‌که این کتاب را بگردیم و بالاخره برای ایشان پیدا کنیم گشتیم و بالاخره یک نسخه پیدا کردیم آن نسخه به دست ما که رسید منحصر به فرد بود. ۴۰۰ صفحه کتاب بود. من به زحمت ۳، ۴ نسخه از آن را فتوکپی گرفتم و بعد، یک نسخه خدمت ایشان و يك نسخه پیش خود ما بود، شاید، ۲ روز بیشتر نگذشت ایشان فرمودند با آن کتاب چه کردی؟ گفتم : من هنوز گذاشتم ان شا ا... دقت کنم مطالعه کنم. بعد دیدم این کتاب را ایشان تمامش را خوانده است سطر به سطر نظر را روی آن تحریر کرده است نقطه‌های ضعف آن را در آورده بود و در حدود ۳۰۰، ۳۵۰ مورد علیه اسلام، به نام اسلام نوشته شده است. یعنی کتابی که به عنوان يك بحث تاریخی اسلام بود و دقیقا می‌خواست بگوید این کتاب، کتاب اسلامی است. ولی بیش از ۳۰۰ مورد ایشان در این کتاب که به اسم اسلام نوشته شده بود علیه اسلام دید مطلب در آن است و در آورد. خوب این هوشیاری و این حضور، حضور همیشه در صحنه علمی و دفاع فكری از اسلام بسیار محترم است. 🔸خوب چه می‌شود يك وقت دشمن بعد از انقلاب این چنین مغز بزرگ، فیلسوف و نویسنده بزرگ را هدف قرار می دهد؟ چرا این مغز را هدف قرار می‌دهد؟ شاید ظاهرا هم آن‌چنان چشمگیر در صحنه سیاسی مرحوم شهید مطهری ظاهرا حاضر نبود در عین این‌که در پشت پرده حاضر بود این را من برای بعضی از برادرها و خواهرهایی که درست حضور ایشان را در مبارزه، شاید اطلاع نداشته باشند عرض کنم. 🔹 دقیقا در تنظیم اعلامیه‌های ۱۰ سال قبل، ۱۵ سال قبل، در تفسیر آثار امام که از نجف می‌رسید در تهیه بعضی از پیام‌های مخفیانه‌ای که بعدها مردم نمی‌دانستند از کجا این پیام‌های مبارزاتی صادر شد؟ و ظاهرا تصور نمی‌کردند که مثلا مرحوم مطهری این‌طور حضور داشته باشد. این‌ها پشت‌پرده توسط ایشان افرادی مثل ایشان تهیه می‌شود. یا در آن و یا انتخاب به عنوان عضو شورای انقلاب و اولین آن توسط امام بزرگوار و تماس با و تماس با پاریس، در جریان ، در عین این‌که حضور سیاسی داشت، اما حضور فکری و فلسفی و اسلام‌شناسی او در انقلاب بیشتر بود و لذا دشمن وقتی دید انقلاب اسلامی شده است و آن مغزهای سیار و متفکری که باید اشباع و تغذیه کند انقلاب را و خط راستین مکتب و خط اصیل را که سعی دارد از چپ و راست رفتن و از هرگونه آمیختگی، ، کج و راست منحرف شدن خودش را حفظ کند اینچنین مغزی را هدف قرار می‌دهند. 📔ویژه نامه ششمین سالگرد شهادت آیت الله مرتضی مطهری،نشریه شماره ۷۴، تهیه و تنظیم حزب جمهوری اسلامی (ص۹۰-۸۲) 🇮🇷 @IRANeMOASER
📌گام یازدهم: نفی اسلام سکولار ⚫️به مناسبت ایام ارتحال امام خمینی چهارده گام تا امام 🔹« استعمار جهان‌خوار طی سالیان دراز با نقشه و توطئه کوشید که به امت اسلام بباوراند که دین از سیاست جداست. علما و روحانیان در امور سیاسی و کشوری نباید دخالت کنند. وظیفه علما ، دعاگویی و عبادت است و جز این، وظیفه و مسئولیتی ندارند! 🔸امام خمینی طی چند سال اقامت اجباری در نجف اشرف به نقش آن حوزه در اجرای «تفکیک دین از سیاست» و دور داشتن امت اسلام از امور سیاسی و کشوری، بیش از پیش آگاهی یافت و در یکی از جلسات خود نیز به این حقیقت تلخ، دردمندانه اشاره کرد و چنین اظهار داشت: 🔹«امروز با اعتقاد به جدا بودن دین از سیاست، فکر رضاخان در ایران و آتاتورک در ترکیه را دنبال می‌کند و در حقیقت راه آنان را ادامه می‌دهد.» 🔸بحث ولایت‌فقیه برای امام فرصتی بود که با این تز استعماری به مبارزه برخیزد و با وجود آن‌که اثبات ولایت و حکومت برای فقیه، خود نفی این تز استعماری و ارتجاعی است، امام به طور جداگانه آن را مورد بررسی قرار داده، چنین گفت: 🔹«استعمارگران گفتند که باید دیانت از سیاست جدا باشد. آیا زمان پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله سیاست از دیانت جدا بود؟ زمان خلفای حق یا غیرحق، زمان خلافت حضرت امیر سیاست از دیانت جدا بود؟ دو دستگاه بود؟ این حرف‌ها را آن‌ها زدند تا دین را از تصرف در امور دنیا کنار بزنند، آن‌ها را می‌خواهند. 🔸اگر ما مسلمین جز نماز خواندن، دعا خواندن و ذکر گفتن کاری نداشته باشیم، آن‌ها هیچ کاری به ما ندارند، شما برو هرقدر می‌خواهی اذان بگو، نماز بخوان، بیایند هرچه داریم ببرند! حواله‌شان به خدا! لاحول و لاقوة إلا بالله! وقتی که مردیم ان شاء الله به ما اجر می‌دهند! اگر منطق ما چنین باشد آن‌ها به ما کاری ندارند...» (نهضت امام خمینی، ج2 ص721-720) 🇮🇷 @IRANeMOASER
سالروز دستگیری شهید سیدمصطفی خمینی توسط حزب بعث عراق/2 🔹رژيم بعث عراق كه دريافت انعطاف‏ناپذير است و با تطميع و تهديد نمى‏توان او را فريفت و مجرى اغراض و اميال خود قرار داد، او را آزاد كرد. 🔸به دنبال آزادى و بازگشت حاج سيدمصطفى خمينى به نجف اشرف، عوامل توطئه‏گر و مرموز ، بار ديگر به منظور ضربه زدن به امام و وارونه جلوه دادن حقايق، فرصت را مغتنم شمرده به شايعه‏سازى‏هايى دست يازيدند و در صدد برآمدند كه بازتاب مثبت و حماسه‏آفرين موضع امام و شهيد سيدمصطفى خمينى در برابر رژيم عراق را در ميان مردم آن كشور از ميان ببرند. 🔹به دنبال آزادى او، يكباره در شايع كردند كه دستگيرى او مانورى بيش نبوده است و در حقيقت او از طرف پدرش به منظور راهنمايى دولت عراق جهت كوبيدن آقاى حكيم به بغداد رفته است! و در آنجا عمده‏ترين مسأله‏اى كه مطرح شده است، راه تضعيف آقاى حكيم بوده است! 🔸اين تبليغات زهرآگين و خلاف واقع به شدت دنبال مى‏شد و طبق برنامه ويژه‏اى، در هر مجلس و محفلى مطرح مى‏شد و روى آن با آب و تاب فراوانى بحث و گفتگو به عمل مى‏آمد، حتى در مجالس ويژه بانوان، زنانى كه در اين جريان توجيه و بسيج شده بودند بشدت روى اين موضوع عارى از حقيقت كه «خمينى به حزب بعث عراق وابسته است»! تبليغ مى‏كردند. 🔹گفتنى آنكه به رغم اين تبليغات حساب‏شده، حقيقت امام و راه و روش او براى آنان كه او را مى‏شناختند تا آنجا روشن و مشخص بود كه اينگونه ياوه‏سرايى‏ها و برچسب‏ها و سمپاشى‏ها نمى‏توانست اشعه فروزان آن را از ديده‏ها پوشيده دارد، تا آنجا كه زن بی‌سوادى كه حتى را با فرق نمى‏گذاشت، در يكى از مجالس ويژه بانوان آنگاه كه برچسب وابستگى امام به رژيم عراق را شنيد با پوزخندى اظهار داشت: «اگر خمينى اهل بند و بست بود، همان ايران مى‏ماند و با شاه ايران مى‏ساخت! چرا و و آوارگى را تحمل كرد كه امروز با شاه عراق بند و بست كند»! 🔸...[اما در هر صورت] اين سمپاشى‏هاى دامنه‏دار در دورداشتن مردم عراق از امام، نقش به‌سزايى داشت و در نتيجه امام از دست زدن به ‏اى_قهرآميز و انقلابى عليه رژيم بعث عراق بازماند، چون نيروى مردمى لازم براى حركت و نهضت در عراق در اختيار نداشت و تا واپسين روز اقامت خود در عراق، آشنايى با او همه‏گير و مردمى نشد و اين بر اثر توطئه‏هاى ‏هاى_نفوذى در حوزه نجف بود كه هر مرجعى را كه مفيد بود تا مى‏توانستند كنار مى‏زدند و منزوى مى‏كردند و نمى‏گذاشتند كه صداى او به گوش مردم برسد و مردم به او نزديك شوند. 🔹اگر دست‏هاى خيانتكار در نجف عليه امام كار نمى‏كرد و ‏نماهاى_جاه‏طلب و تنگ‏نظر با كارشكنى‏ها و سمپاشى‏ها، مردم عراق را از امام دور نمى‏كردند... ملت عراق در چنگال بعثى‏ها دست و پا نمى‏زد و عراق به گورستانى ظلمت‏بار بدل نمى‏شد. آنچه [در سال‌های گذشته] بر ملت‏هاى عراق و ايران [گذشت] اثر جاه‏طلبى‏ها، خودخواهى‏ها، تنگ‏نظرى‏ها و غرض‏ورزى‏هاى مشتى عناصر مرموز و خودباخته در [بود] كه از شناخته شدن امام و اهداف و آرمان‏هاى او در ميان مردم عراق سرسختانه پيشگيرى كردند و همانند سدى در برابر حركت سازنده و زندگى‏بخش او ايستادند و ملت عراق را از فيوضات وجود او و در حقيقت از آزادى و روشنايى و رهايى از چنگال استعمار جهانخوار محروم كردند و زمينه را براى تاخت و تاز حزب بعث و ديگر دشمنان اسلام در عراق فراهم ساختند. 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢زندگی امام به قلم ایشان 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/3 بسمه تعالى 🔹«به حسب شناسنامه شماره 2744 تولد 1279 شمسى در اما در واقع 20 جمادى‏الثانى 1320 هجرى قمرى، تاريخ قطعى تولد 20 جمادى‏الثانى مطابق اول مهر 1281 شمسى است. 18 جمادى‏الثانى 1320 مطابق 30 شهريور 1281 صحيح است. 🔸نام خانوادگى: مصطفوى پدر: آقا مصطفى مادر: خانم هاجر، دختر مرحوم آقا ميرزا احمد مجتهد ‏الاصل و خمين‏المسكن. صدور در به وسيله صفرى‏نژاد، رئيس اداره آمار ثبت گلپايگان. 🔹در در مكتب‏خانه مرحوم ملا ابوالقاسم تحصيل شروع و نزد مرحوم آقا شيخ جعفر و مرحوم ميرزا محمد (افتخارالعلما) درس‏هاى ابتدايى، سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج ميرزا محمد مهدى (دايى) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقاى نجفى خمينى شروع و نزد حضرتعالى (جناب پسنديده) ظاهراً سيوطى و شرح باب حادى عشر و منطق و مسلماً در مطوّل مقدارى. 🔸در كه سنه 1339 قمرى براى تحصيل رفتم نزد مرحوم آقا شيخ محمد على بروجردى، مطوّل و نزد مرحوم آقا شيخ محمد گلپايگانى، منطق و نزد مرحوم آقا عباس اراكى، شرح لمعه. 🔹پس از هجرت به قم، به دنبال هجرت مرحوم ـ رحمة‏اللّه‏ عليه‏‏ (ظاهراً هجرت ايشان 1340 قمرى بود، هجرت آيت‏اللّه‏ حائرى به قم، رجب 1340 و‏‏نوروز 1300 شمسى است) تتمه مطوّل را نزد مرحوم اديب تهرانى موسوم به آقا ميرزا‏‏محمدعلى و سطوح را نزد مرحوم آقاى حاج سيد محمد تقى خوانسارى مقدارى يا بيشتر نزد مرحوم آقا ميرزا سيد على يثربى كاشانى تا آخر سطوح و با ايشان به درس خارج مرحوم آيت‏اللّه‏ حائرى (حاج شيخ عبدالكريم) مى‏رفتيم و عمده تحصيلات خارج نزد ‏‏ايشان بوده است و فلسفه را مرحوم حاج و رياضيات، هيئت، حساب نزد ايشان و مرحوم آقا ميرزا على اكبر يزدى؛ و عمده استفاده در علوم معنوى و عرفانى نزد مرحوم آقاى ‏آبادى بوده است. پس از فوت مرحوم آقاى حائرى با عده‏اى از رفقا بحث داشتيم تا آن‌كه مرحوم آقاى ـ رحمة‏اللّه‏ ـ به قم آمدند. براى ترويج ايشان به درس ايشان رفتم و استفاده هم نمودم؛ و از مدت‏ها قبل از آمدن آقاى بروجردى عمده اشتغال به تدريس معقول و عرفان و سطوح عاليه اصول و فقه بود. پس از آمدن ايشان به تقاضاى آقايان مثل مرحوم آقاى به تدريس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقليه بازماندم و اين اشتغال در طول اقامت و مدت اقامت مستدام بود و پس از انتقال به پاريس از همه محروم و به امور ديگر اشتغال داشتم كه تاكنون ادامه دارد. 🔸نام عيال اينجانب خديجه ثقفى، معروف به «قدس ايران» متولد 1292 شمسى، صبيه حضرت آقاى حاج ميرزا محمدثقفى تهرانى، تاريخ ازدواج 1308، فرزند اول مصطفى متولد 1309 شمسى، 3 دختر در قيد حيات با يك پسر، احمد متولد 1324، دختران به ترتيب سن: صديقه، فريده، فهيمه، سعيده و بعد از احمد، لطيفه، آخرين فرزند در حيات: احمد. (نهضت امام خمینی، ج1، ص34-33) 🇮🇷 @IRANeMOASER