🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت8
#المیزان
💠 و امّا #يونان، وضع زن و اصولاً وضع به وجود آمدن خانواده و رُبوبيّت و سرپرستى خانواده در آنجا، نزديك همان وضع روم بود. يعنى قِوام و ركن اجتماع مدنى و اجتماع خانوادگى نزد آنان، مردان بودند و زنان تابع و طُفيلى مردان به حساب مى آمدند؛ و به همين جهت زن در اراده و در افعال خود استقلال نداشت، بلكه تحت ولايت و سرپرستى مرد بود. ليكن همه اين اقوام در حقيقت، قوانين خود را خودشان #نقض كردند، براى اينكه اگر براى زن استقلالى قائل نبودند، بايد همه جا قائل نباشند، يعنى همانطورى كه يك كودك نه در منافعش مستقل است و نه در جرائمش، بايد در مورد زنان نيز اينطور حكم مى كردند كه اگر در اراده و اعمالشان (آنجا كه مثلاً مى خواهند چيزى بخرند و يا بفروشند) مستقل نيستند، در جرائمشان هم مستقل نباشند؛ يعنى اگر كار خلافى كردند، نبايد خودشان جريمه شوند و يا شكنجه گردند، بلكه بايد ولىّ و سرپرستشان جريمه بپردازد. ولى همانطور كه گفتيم، اين اقوام، طُفيلى بودن زن را فقط در طرف منافعشان حكم مى كردند، یعنی اگر زنان كار نيكى مى كردند پاداش آنها به كيسه سرپرست آنها مى رفت و امّا اگر كار بدى مى كردند، خودشان شكنجه مى شدند.
و اين خود عيناً يكى از شواهد و بلكه از دلايلى است كه دلالت مى كند بر اينكه در تمامى اين قوانين، #زن را به اين نظر كه موجودى است ضعيف (و جزئى است از اجتماع، امّا جزئى ناتوان و محتاج به قيّم) مورد توجّه قرار ندادند، بلكه به اين ديد به او نگاه كرده اند كه موجودى است مُضرّ، و مانند ميكروبى است كه مزاج اجتماع را تباه مى كند و صحّت آن را سلب مى نمايد؛ چيزى كه هست مى ديدند كه اجتماع حاجت حياتى و ضرورى به اين #ميكروب دارد، زيرا اگر زن نباشد نسل بشر باقى نمى ماند، لذا مى گفتند : چاره اى نيست جز اينكه بايد به شأن وى اعتنا كنيم و وبال امر او را به عهده بگيريم.
💠 پس اگر جُرمى و خيانتى كرد بايد خودش عذاب آن را بچشد، و امّا اگر كار نيكى كرد و سودى رسانيد مردان از آن بهره مند شوند، و براى ايمنى از شرّش نبايد هيچگاه آزادش گذاشت، كه هر كارى خواست بكند، عيناً مانند يك دشمن نيرومندى كه در جنگ شكست خورده باشد و او را #اسير گرفته باشند، مادام كه زنده است بايد مقهور و زير دست باشد، اگر كار بدى كند شكنجه مى شود، و اگر كار نيكى كند تشكر و تقدير از او به عمل نمى آيد. و همين كه ديديد مى گفتند كه قِوام اجتماع به وجود مردان است، باعث شد كه معتقد شوند به اينكه اولاد حقيقى انسان، فرزندان #پسر مى باشند و بقاى نسل به بقاى پسران است (و اگر كسى فرزند پسر نداشته باشد و همه فرزندانش دختر باشند، در حقيقت بلا عقب و اجاق كور است)، و همين اعتقاد منشأ پيدايش عمل تبنّى (فرزند گيرى) شد، يعنى باعث آن شد كه اشخاصِ بى پسر، پسر ديگرى را فرزند خود بخوانند و ملحق به خود كنند، و تمامى آثار فرزند واقعى را در مورد او هم مترتّب سازند، براى اينكه مى گفتند : خانه اى كه در آن فرزند پسر نيست محكوم به ويرانى و نسل صاحب خانه محكوم به انقراض است، لذا ناچار مى شدند بچه هاى پسر ديگران را فرزند خود بخوانند، تا به خيال خودشان نسلشان منقرض نشود، و با اينكه مى دانستند اين فرزند خوانده، فرزند ديگران است و از نسل ديگران آمده، مع ذلك فرزند قانونى خود به حساب مى آوردند، و به او ارث مى دادند و از او ارث مى بردند، و تمامى آثار فرزند صُلبى را در مورد او مترتّب و جارى مى كردند.
و وقتى مردى از اين اقوام يقين مى كرد كه #عقيم است و هرگز بچه دار نمى شود، دست به دامن يكى از نزديكان خود از قبيل : برادر و برادر زاده مى شد، و او را به بستر همسر خود مى برد تا با او جماع كند، و از اين جماع فرزندى حاصل شده، و او آن فرزند را فرزند خود بخواند و خاندان او باقى بماند. و امّا مسأله ازدواج و طلاق نيز در يونان و روم نزديك به هم بود، در هر دو قوم #تعدّد_زوجات جائز بود، ولی در يونان اگر زن از يكى بيشتر مى شد يكى از آن زنان، زن قانونى و رسمى بود و بقيه غير رسمى.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa
🌹🌹🌹
#شخصیت_و_حقوق__زن__در__اسلام
#قسمت9
#المیزان
❇️ وضع زن در بین عرب و محيط زندگى عرب (آن محيطى كه #قرآن در آن نازل شد)
💠 #عرب از همان زمانهاى قديم در شبه جزيره عربستان زندگى مى كرد، سرزمينى بى آب و علف و خشك و سوزان، و بيشتر سكنه ی اين سرزمين از قبائل صحرانشين و دور از تمدّن بودند، و زندگيشان با غارت و شبيخون اداره مى شد. عرب از يك سو، يعنى از طرف شمال شرقى به ايران و از طرف شمال به روم و از ناحيه جنوب به شهرهاى حبشه و از طرف غرب به مصر و سودان متّصل بودند، و به همين جهت عمده رسومشان رسوم توحّش بود، كه در بين آن رسوم، احياناً اثرى از عادات روم و ايران و هند و مصر قديم هم ديده مى شد.
عرب براى #زن نه استقلالى در زندگى قائل بود و نه حُرمت و شرافتى، بله حرمتى كه قائل بود براى بيت و خاندان بود. زنان در عرب ارث نمی بردند و #تعدّد_زوجات آن هم بدون حدّى معيّن، جائز بود، هم چنان كه در يهود نيز چنين است، و همچنين در مسأله طلاق براى زن اختيارى قائل نبود، و دختران را زنده به گور مى كرد. اوّلين قبيله اى كه دست به چنين جنايتى زد قبيله «بنی تميم» بود، و به خاطر پيشامدى بود كه در آن قبيله رخ داد، و آن اين بود كه با «نعمان بن منذر» جنگ كردند و عدّه اى از دخترانشان اسير شدند كه داستانشان معروف است، و از شدّت خشم تصميم گرفتند دختران خود را خود به قتل برسانند و زنده دفن كنند، و اين رسم ناپسند به تدريج در قبائل ديگر عرب نيز معمول گرديد، و عرب هرگاه دخترى برايش متولّد مى شد به فال بد گرفته و داشتن چنين فرزندى را ننگ مى دانست بطورى كه قرآن مى فرمايد :
❣يتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ (سوره نحل آيه 59)
يعنى پدرِ دختر از شنيدن خبر ولادت #دخترش، خود را از مردم پنهان مى كرد؛ و بر عكس هر چه بيشتر داراى پسر مى شد (هر چند پسر خوانده) خوشحال تر مى گرديد، و حتّى بچّه زن شوهردارى را كه با او زنا كرده بود، به خود ملحق مى كرد و چه بسا اتفاق مى افتاد كه سران قوم و زورمندان، بر سر يك پسرى كه با مادرش زنا كرده بودند نزاع مى كردند، و هر يك آن پسر را براى خود ادّعا مى نمودند.
البته از بعضى خانواده هاى عرب اين رفتار هم سرزده، كه به زنان و مخصوصاً دختران خود در امر ازدواج استقلال داده، و رعايت رضايت و انتخاب خود او را كرده باشند، كه اين رفتار از عرب، شبيه همان عادتى است كه گفتيم در اشراف ايرانيان معمول بود، و خود يكى از آثار #امتياز_طبقاتى در جامعه است.
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔 @ishiaa