eitaa logo
من شیعه هستم
568 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
🆔@ishiaa ✅ رابطه اى كه بين فرد و اجتماع قائل است در هيچ دينى و ملتى سابقه ندارد. 📝 اين معنا در سراپاى عالَم صُنع به چشم مى خورد كه نخست، اجزايى ابتدايى خلق می كند كه آن اجزا هر يك براى خود و خود را دارد و سپس چند جزء از آن اجزا را با هم تركيب نموده (با همه تفاوتها و جدايى ها كه در آنها هست) هماهنگ و هم آغوششان مى سازد و از آن هم آغوش شده، فوائدى نو اضافه بر فوائدى كه در تك تك اجزا بود به دست مى آورد مثلا كه يكى از موجودات عالم است اجزايى و اجزايش، ابعاض و اعضايى دارد و اعضايش قوايى دارد كه براى هر يك از آنها فوائدى و جداگانه است كه اگر همه دست به دست هم دهند قوى و عظيم مى شوند. 📝 همانطور كه تك تك آنها وزن كمترى و مجموعشان وزن بيشترى دارد، آثار و فوائد تك تك و مجموعشان نيز همين اختلاف را دارد. وقتى دست به دست هم دهند، در اين سو و آن سو شدن و از اين سو بدان سو برگشتن و در ساير فوائد قوى تر مى شوند. و اگر هماهنگى نداشته باشند، هر يك تنها كار خودش را مى كند، گوش مى شنود و چشم مى بيند و ذائقه مى چشد و اراده، عضوى را كه بخواهد بكار مى اندازد و به حركت در مى آورد. 📝 ولى مجموع آنها از جهت وحدتى كه در تركيب پيدا می كنند، تحت فرمان و سيطره يك در مى آيند كه همان انسان است و در اين هنگام است كه فوائدى از آن اعضا و قوا به دست مى آيد كه از تك تك آنها و از اجزاى يك يك آنها بدست نمى آمد. فوائد بسيار زيادى كه يا از قبيل افعالند و يا از مقوله انفعالها ( یعنی یا در موجودات خارج اثر مى گذارند و يا از آن موجودات متأثر مى شوند). فوائد بسيارى كه يا روحى هستند و يا مادى و يكى از آن فوائد اين است كه در اثر هماهنگى اعضاء، يك فايده چند فايده مى شود، براى اينكه ماده - مثلاً نطفه اى كه بعدها انسان مى شود - وقتى انسانى كامل شد مى تواند مقدارى از ماده خودش را از خود جدا كند و آن را با ، انسان تمام عيارى مانند خود بسازد، انسانى كه مانند پدرش عمل كند، هر چه از افعال مادى و روحى كه از پدرش سر مى زند از او هم سر بزند. 📝 پس افراد انسان با همه كثرتى كه دارد يك انسان هستند و افعال آنها با همه كثرتى كه از نظر عدد دارد از نظر نوع، يك عمل است كه به اعمالى متعدد تقسيم مى شود، نظير آب كه يك آب است ولى وقتى در ظرف هاى بسيارى ريخته مى شود چند آب مى شود، پس اين آبها كه از نظر عدد بسيارند از نظر نوع، يك آبند و در عين اينكه يك نوعند، آثار و خواص بسيار دارند و اين آثار بسيار، وقتى آبها يك جا جمع مى شوند قوّت و عظمت پيدا می كنند. 📝 اسلام هم افراد نوع را در تربيت و در هدايتش به سوى سعادت حقيقى اش، اين معناى حقيقى را در نظر گرفته، معنايى كه چاره اى از اعتبارش نيست، و در اين باره فرموده: ❣ و هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً، فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً - خداى عزّ و جلّ آن كسى است كه از آب، يك بشر آفريد و همان يك بشر را بسيار و به هم وابسته ساخت. ( آيه54) ❣ و نيز فرموده : يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى - هان اى مردم ما همه شما را از يك و يك آفريديم.(سوره حجرات آيه 13) ❣ و نيز فرموده : بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ - شما نوع بشر بعضى از بعضى ديگريد.(سوره آل عمران آيه 95) 📝 و اين رابطه حقيقى كه بين و وجود دارد، خواه ناخواه به وجود و كينونتى ديگر منجر مى شود، كينونتى در مجتمع و مطابق قوّت و ضعف و وسعت و ضيقى كه افراد در وجودشان و قوايشان در خواصشان و آثارشان دارند. و در نتيجه غير از وجود تك تك افراد كه فرضاً ده ميليون نفرند، يك وجودى ديگر پيدا مى شود بنام ، و غير از آثار و خواصى كه تك تك افراد دارند خواص و آثارى ديگر و از همه قوى تر پيدا مى شود، بنام . ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌹🌹 ❇️ پيروى از دين، تقليد نيست ❇️ 📝 ما در پاسخ مى گوئيم : اما پيروى از دين، تقليد نيست؛ زيرا عبارتست از : مجموعه اى از معارف مربوط به مبدأ و معاد و قوانينى اجتماعى، از عبادات و معاملات كه از طريق وحى و نبوّت به بشر رسيده، نبوّتى كه صدقش با ثابت شده؛ و نيز عبارتست از : مجموعه اى از اخبار كه مُخبِر صادق (=خبر دهنده راستگو) از آنها خبر داده، مُخبرى كه باز صادق بودنش به ثابت شده است. و معلوم است كه پيروى از چنين دينى، پيروى از علم است نه خرافات، چون فرض كرديم كه به صدقِ آن مُخبر، عالِميم و برهان علمى بر آن داريم. 📝 و اينجا است كه اين حرف را كسانى می گويند كه خود، سراپا تقليدند و در اصول زندگى و سنن اجتماعى از خوردنى و نوشيدنى و پوشيدنى گرفته تا ازدواج و مسكن و غيره، به غير از تقليد كوركورانه و پيروى از هوى و هوس روش ديگرى ندارند. ولی از آنجا كه از كلمه ننگ دارند، اسم تقليد را برداشته و نام پيروى از سنّت و بر آن نهاده اند؛ در نتيجه اسمش برداشته شده ولى رسمش هم چنان باقى است، و لفظش متروک گشته ولى معنايش همچنان حكم فرما است. 📝 آرى در منطق آقايان، « » يك شعار علمى و زير بناى پیشرفت و تمدّن است، ولى « وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ — زنهار از هوى و هوس پيروى مكن كه گمراهت مى كند؛ سوره ص آیه 26» يك كهنه و سخنى خرافى و قدیمی است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌷🌷🌷 💠 در به جهاز هاضمه او مى پردازيم و مى بينيم جهاز هاضمه انسان نسبت به انواع گوشتها اشتها دارد و به خوبى آن را هضم می كند. همه اينها است تكوينى و حُكمى است كه در خلقت مى باشد، كه تو انسان حقّ دارى گوسفند را مثلاً ذبح كنى و از گوشت آن ارتزاق نمايى. آرى ممكن نيست بين «هدايت تكوين» و «حُكم عملىِ» آن فرق بگذاريم، هدايتش را بپذيريم و تسليم آن بشويم ولى حكم إباحه و جوازش را منكر شويم. 💠 اسلام نیز دين است، و اراده ای به جز احياء آثار فطرت كه در پس پرده جهل بشر قرار گرفته ندارد. و چون چنين است به جز اين نمى توانسته حكم كند كه خوردن گوشت برخی از حيوانات حلال است، زيرا اين حكم شرعى در اسلام مطابق است با حكم إباحه تكوينى. (یعنی حُکم اسلام در جواز گوشتخواری مطابق با حکم عالَم خلقت است). 💠 همانطور كه با تشريع (= قانونگذاری) خود اين حكم فطرى را زنده كرده، احكام ديگرى را - كه واضعِ تكوين وضع كرده - نيز زنده كرده است. و آن احكامى است كه قبلاً ذكر شد و گفتيم که اسلام با قرار دادن موانعى، از بى بند و بارى در حكم تغذّى جلوگیری كرده. يكى از آن موانع، حكم است كه اجتناب از خوردن هر گوشتى كه ضرر جسمى يا روحى دارد را واجب دانسته. مانع ديگر، حكم است كه از خوردن هر گوشتى كه طبيعت بشرِ «مستقيم الفطرة» آن را پليد مى داند نهى كرده؛ و ريشه هاى اين دو حكم نيز به تصّرفى از تكوين بر می گردد. 💠 اسلام هم اين دو حكم را معتبر شمرده و هر گوشتى كه به نموّ جسم ضرر برساند را كرده؛ هم چنان كه هر گوشتى كه به مصالح مجتمع انسانى لطمه بزند را تحريم نموده، مانند گوشت گوسفند يا شترى كه براى «غير خدا» قربانى شود و يا از طريق «قمار» و «استقسام به أزلام» و مثل آن تصاحب شده باشد، و نيز گوشت هر حيوانى را كه طبيعتِ بشر آن را پليد مى داند، تحريم كرده است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 @ishiaa 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 ❇️ برده گيرى اُسراى جنگى در جنگ مسلمين با ، در اسلام پذيرفته شده است. 💠 پس روشن شد كه اسلام از آن سه سبب مذكوره ، دو سببش را لغو كرده و تنها مسأله را باقى گذاشت و سببيّت آن را براى اِسترقاق (= برده گیری) لغو نفرمود، آرى آن را هم در جنگهايى معتبر دانست كه بين مسلمين و كفّار اتفاق افتد كه در اين صورت مسلمين مى توانند اسير كافر را استرقاق نمايند، نه جنگهايى كه بين خود مسلمين رخ مى دهد، كه در اين جنگها اسير گرفتن و استرقاق كردن نيست بلكه ياغى از اين دو طائفه آن قدر سركوب ميشود تا سر در اطاعت امر خدا فرود آورده و رام گردد، چنان كه فرمود : ❣و إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ. و اگر دو طائفه از به جان هم افتادند پس بين آن دو اصلاح كنيد، و اگر ديديد كه يكى از آن دو طايفه به ديگرى زور مى گويد و به نا حقّ ستيزه مى كند، با آن طائفه در افتيد و آن قدر بستيزيد تا به حقّ و امر خدا گردن نهد، پس اگر به سوى خدا برگشت نمود با رعايت ، بين آن دو را اصلاح كنيد و در هر كارى رعايت عدالت و انصاف را بنمائيد، به درستى كه خداوند دوست ميدارد مردم عدالت پرور را، جز اين نيست كه مؤمنين همه برادران همند، پس ميان خود اصلاح كنيد. (سوره حجرات آيه 10) 💠 و جهت اين امضاء كردن و معتبر شمردن برده گيرى اسراى جنگى اين است كه به طور كلّى، هدفى جز نابودى انسانيّت و از بين بردن نسل بشرى و ويران ساختن آبادى ها ندارد، و بشر بدون هيچ ترديدى چنين كسى را محكوم به زوال دانسته و بر هر كسى واجب مى داند كه اينگونه دشمن هاى بشريّت را جزو مجتمع بشرى به شمار نياورده و آنان را مستحقّ استفاده از مزاياى حيات و تنعّم به حقوق اجتماعى نداند، و نيز حكم مى كند به وجوب از بين بردن آنان و يا دست كم استرقاقشان. علاوه بر اين، بشر، حكم فطريش و سنّت عمليش هم - تا آنجا كه تاريخ نشان داده - از روزى كه در زمين منزل گزيد تا امروز همين بوده و بعد از اين هم همين خواهد بود. 💠 هم در ساختمان مجتمع دينى خود كه بر اساس «توحيد» و «حكومت دينى اسلامی» اش بنا نهاده، عضويّت هر مُنكر توحيد و ياغى از حكومت دين را نسبت به مجتمع انسانى لغو فرموده، و تنها كسانى را انسان دانسته و عضويّت آنان را نسبت به مجتمع بشرى معتبر شمرده كه اسلام (دين توحيد) را پذيرفته و يا لا أقلّ به ذِمّه و تبعيّتِ حكومت دين گردن نهاده باشد. بنابر اين، از نظر اسلام كسى كه از دين و حكومت آن و يا ذمّه و عهده آن خارج باشد از جرگه خارج بوده، با او همان معامله اى را مى كند كه با غير انسان مى نمايد، يعنى به انسانها اجازه مى دهد كه او را از هر نعمتى كه خود در زندگيشان از آن استفاده مى كنند محروم ساخته و زمين را از ننگ و لوث استكبار و افسادش پاك كنند؛ پس چنين كسى از نظر اسلام هم خودش و هم عملش و هم نتائج همه تلاشها و كارهايش، مسلوب الحُرمة و است، روى اين حساب لشكر اسلام مى تواند چنين كسى را در صورت غلبه و پيروزى اسير نموده و بنده خود قرار دهد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺
🌹🌹🌹 💠 زنان در قديم جزء اعضاى اصلى خانه و خانواده نبودند، خانواده را تنها مردان تشكيل مى دادند و زنان تابع خانواده بودند، در نتيجه قرابت اجتماعى رسمى كه مؤثر در مسأله توارث (= ارث) و امثال آنست، مختصّ در بين مردان بود (مردان بودند كه از يكديگر ارث مى بردند، و يا مثلاً شجره دودمانشان به وسيله ايشان حفظ مى شد) و امّا زنان نه در بين خود خويشاوندى (خواهرى و دختر عمويى و غيره) داشتند و نه در بين خود و مردان، حتّى بين زن و شوهر خويشاوندى نبود، بين پسر با مادرش و بين خواهر و برادرش و بين دختر و پدرش ارتباط خويشاوندى كه باعث توارث شود نبود. بلكه تنها (كه باعث اتصال زن و مرد به هم و تولّد فرزند از آندو مىشد) وجود داشت و بسا مى شد كه همين نبودن قرابت رسمى، مجوّز آن مى شد كه با مَحارم يكديگر ازدواج كنند، و سرپرست خانه، كه ولىّ همه ی دختران و زنان خانه بود، با دختر خود ازدواج كند؛ چون ولىّ دختر و سرپرست او بود پس همه رقم اختيارى در او داشت. 💠 و سخن كوتاه اينكه در اجتماعِ ، وجود زن در نظر روميان وجودى طُفيلى، و زندگيش تابع زندگى مردان بود، زمام زندگى و اراده اش به دست سرپرست خانه بود (كه يا پدرش باشد اگر پدرى در خانه بود، و يا همسرش اگر در خانه كسى به نام همسر باشد، و يا مردى ديگر غير آن دو) و سرپرست خانه هر كارى مى خواست با او مى كرد، و هر حكمى كه دلش مى خواست مى راند. چه بسا مى شد كه او را مى فروخت، و يا به ديگران مى بخشيد، و يا براى به ديگران قرض مى داد، و چه بسا به جاى حقّى كه بايد بپردازد (مثلاً قرض يا ماليات) خواهر يا دخترش را در اختيار صاحب حقّ مى گذاشت، و چه بسا او را با كتك و حتّى كُشتن مجازات مى كرد. تدبير اموال زنان نيز بدست مردان بود، هر چند كه آن مال، مهريه اى باشد كه با ازدواج به دست آورده و يا با اذن ولىّ خود كسب كرده باشد، ارث را هم كه گفتيم نداشت و از آن محروم بود؛ و اختيار ازدواج كردن دختر و زن به دست پدر و يا يكى از بزرگان قوم خود بود، طلاقش هم كه به دست شوهر بود و ... آرى اين بود وضع زن در روم. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa