eitaa logo
من شیعه هستم
555 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹 💠 و نيز در عرب رسم بود كه را مى خوردند. و آن را در روده حيوان ريخته، با آن روده كباب می كردند و مى خوردند و به خورد ميهمانان مى دادند. و نيز رسمشان چنين بود كه هر گاه دچار قحطى مى شدند، بدن شتر خود را با آلتى برّنده سوراخ می كردند، و هر چه خون بيرون مى آمد مى خوردند. امروز نيز خوردن خون در بسيارى از امّت هاى غير مسلمان رائج است؛ و اين سنّت در بت پرستان رواج بيشترى دارد، و بطورى كه شنيده مى شود از خوردن هيچ حيوانى حتى سگ و گربه و حتى كِرمها و صدفها و ساير حشرات امتناع ندارند. 💠 و امّا در بين آن سنّت تفريطى و اين روش افراطى، راهى ميانه را رفته. از بين گوشتها هر گوشتى كه طبيعت انسانهاى معتدل و يا به عبارتى طبيعت معتدلِ انسانها آن را پاكيزه و مطبوع مى داند، در تحت عنوان كلّى «طيّبات» حلال كرده، و سپس اين عنوان كلّى را به يعنى بَهائم كه عبارتند از گوسفند و بُز و گاو و شتر (و در بعضى از چهار پايان چون اسب و الاغ به كراهت) و در ميان به هر مرغى كه گوشت خوار نباشد (که علامتش داشتن سنگدان و پرواز به طريق بال زدن و نداشتن چنگال است) و در به ماهيانى كه فلس دارند (به آن تفصيلى كه در كتب فقه آمده) تفسير كرده است. و از اين حيواناتِ حلال گوشت، خون و مُردار و آنچه براى غيرخدا ذبح شده را تحريم كرده، و غرض در اين تحريم اين بوده كه بشر بر طبق سنّت زندگى كند؛ چون بشر در اصل فطرت به خوردن گوشت علاقه مند است و نيز فطرتاً براى فكر صحيح و طَبع مستقيم (كه از تجويز هر چيزى كه نوعاً ضرر دارد و يا مورد نفرت طبع است امتناع مى ورزد) احترام قائل است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌷🌷🌷 💠 و امّا اينكه گفتند حسّ و با كشتن حيوانات و خوردن گوشت آنها نمى سازد، جوابش اين است كه آرى هيچ شكى نيست كه رحمت، خود موهبتى است لطيف و تكوينى كه خداى تعالى آن را در انسان و بسيارى از حيوانات كه تاكنون به وضع آنها آشنا شده ايم به وديعه نهاده إلّا اينكه چنان هم نيست كه تكوين، حسّ رحمت را «حاكم على الإطلاق» بر امور قرار داده باشد، و در هيچ صورتى مخالفت آن را جائز نداند و اطاعتش را بطور مطلق و در همه جا لازم بشمارد. خُب وقتى خودش رحمت را بطور مطلق و همه جا استعمال نمی كند ما چرا مجبور باشيم او را در همه امور حاكم قرار دهيم؟! دليل اينكه تكوين، رحمت را بطور مطلق استعمال نمی كند وجود دردها و بيماريها و مصائب و انواع عذابها است. 💠 از سوى ديگر اين صفت يعنى صفت رحمت اگر در حيوانات بطور مطلق خوب و نعمت باشد در خصوص چنين نيست. يعنى مانند «عدالت» نیست که بدون قيد و شرط و بطور على الإطلاق فضيلت باشد؛ چون اگر اينطور بود مؤاخذه ظالم به جُرم اينكه ظلم كرده، و مجازات مُجرم به خاطر اينكه مرتكب جرم شده درست نبود - و حتّى زدن يك سيلى به قاتل جنايتكار صحيح نبود، زيرا با ترحّم منافات دارد - و همچنين انتقام گرفتن از متجاوز و به مقدار تعدّى او تعدّى كردن درست نبود. و حال اگر ظالم و مُجرم و جانى و متجاوز را به حال خود واگذاريم دنيا و مردم دنيا مى شوند. 💠 و با اين حال، امر رحمت را بدان جهت كه يكى از مواهب خلقت است مُهمل نگذاشته، بلكه دستور داده كه رحمت عمومى گسترش داده شود، و از اينكه حيوانى را بزنند نهى كرده و حتّى از زدن حيوانى كه مى خواهند ذبح كنند منع نموده و داده : مادام كه حيوانِ ذبح شده جانش بيرون نيامده اعضائش را قطع و پوستش را نكَنند، و نيز نهى كرده از اينكه حيوانى را پيش روى حيوان ديگرى مثل آن ذبح كنند، و براى ذبح كردن حيوان راحت ترين و ملايم ترين وضع را مقرّر فرموده، و آن بريدن چهار رگ گردن او است (دو تا لوله خون و يك لوله تنفس و يك لوله غذا)، و نيز دستور فرموده حيوانى را كه قرار است ذبح شود آب در اختيارش بگذاريد، و از اين قبيل احكام ديگرى كه تفصيل آنها در كتب فقه آمده است. 💠 و با همه اينها اسلام دين است نه دين عاطفه، و در هيچ يك از شرايعش عاطفه را بر احكام عقلى كه اصلاح گر نظام مجتمع بشرى است مقدّم نداشته، و از احكام عاطفه آن احكامى را معتبر شمرده كه عقل آن را معتبر شمرده است كه برگشت آن نيز به پيروى حكم «عقل» است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌷🌷🌷 ❇️ چرا اسلام حِليّت گوشت را مبنى بر تذكيه كرد؟ 💠 توضيح سؤال اينكه ما پذيرفتيم كه خلقتِ بشر طورى است كه هم مجهّز به جهاز «گياه خوارى» است و هم جهاز «گوشتخوارى»؛ و فطرت و خلقت، گوشتخوارى را براى انسان جائز مى داند. و به دنبال اين حكم ، اسلام هم كه شرايعش مطابق با فطرت است خوردن گوشت را جائز دانسته، ليكن اين سؤال پيش مى آيد كه چرا به خوردن گوشت حيواناتى كه خودشان مى ميرند اكتفاء نكرد، با اينكه اگر اكتفاء كرده بود مسلمين هم گوشت مى خوردند و هم كارد بدست نمی گرفتند و با كمال بى رحمى حيوانى را سر نمى بريدند، در نتيجه عواطف و رحمتشان جريحه دار نمى شد؟ 💠 جواب اين سؤال از بياناتى كه قبلاً گذشت روشن گرديد. چون در آنجا گفتيم رحمت به معناى رقّت قلب، واجب الإتباع نيست و پيروى آن را لازم نمى داند، بلكه پيروى از آن را باعث ابطال بسيارى از احكام حقوقى و جزائى مى داند. و خواننده عزيز توجّه فرمود كه اسلام در عين اينكه احكامش را تابعِ مصالح و مفاسد واقعى قرار داده نه تابع عواطف، مع ذلك در بكار بردن رحمت به آن مقدار كه ممكن و معقول بوده از هيچ كوششى فروگذار نكرده؛ هم مصالح واقعى را إحراز نموده، و هم مَلكه را در بين نوع بشر حفظ كرده. 💠 علاوه بر اينكه (همه مى دانيم بيشترِ گاو و گوسفند و شُترانى كه مى ميرند مرگشان بيماريهايى است كه اگر گوشت آنها خورده شود انسانها هم به همان بيماريها مبتلا می گردند) و مزاج آنان تباه و بدنها متضرّر مى شود، و اين خود خلاف رحمت است. و اگر بشر را محكوم می كرد به اينكه تنها از گوشت حيوانى بخورد كه مثلاً از كوه پَرت شده، آن وقت می بايستى همه افراد بشر، دورِ دنيا بچرخند ببينند كجا حيوانى از كوه پرت شده است و اين براى بشر حكمى حَرَجى و است. 🔹 پایان 🔹 📚 جلد5 ص295 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 ❇️ برده گيرى اُسراى جنگى در جنگ مسلمين با ، در اسلام پذيرفته شده است. 💠 پس روشن شد كه اسلام از آن سه سبب مذكوره ، دو سببش را لغو كرده و تنها مسأله را باقى گذاشت و سببيّت آن را براى اِسترقاق (= برده گیری) لغو نفرمود، آرى آن را هم در جنگهايى معتبر دانست كه بين مسلمين و كفّار اتفاق افتد كه در اين صورت مسلمين مى توانند اسير كافر را استرقاق نمايند، نه جنگهايى كه بين خود مسلمين رخ مى دهد، كه در اين جنگها اسير گرفتن و استرقاق كردن نيست بلكه ياغى از اين دو طائفه آن قدر سركوب ميشود تا سر در اطاعت امر خدا فرود آورده و رام گردد، چنان كه فرمود : ❣و إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ. و اگر دو طائفه از به جان هم افتادند پس بين آن دو اصلاح كنيد، و اگر ديديد كه يكى از آن دو طايفه به ديگرى زور مى گويد و به نا حقّ ستيزه مى كند، با آن طائفه در افتيد و آن قدر بستيزيد تا به حقّ و امر خدا گردن نهد، پس اگر به سوى خدا برگشت نمود با رعايت ، بين آن دو را اصلاح كنيد و در هر كارى رعايت عدالت و انصاف را بنمائيد، به درستى كه خداوند دوست ميدارد مردم عدالت پرور را، جز اين نيست كه مؤمنين همه برادران همند، پس ميان خود اصلاح كنيد. (سوره حجرات آيه 10) 💠 و جهت اين امضاء كردن و معتبر شمردن برده گيرى اسراى جنگى اين است كه به طور كلّى، هدفى جز نابودى انسانيّت و از بين بردن نسل بشرى و ويران ساختن آبادى ها ندارد، و بشر بدون هيچ ترديدى چنين كسى را محكوم به زوال دانسته و بر هر كسى واجب مى داند كه اينگونه دشمن هاى بشريّت را جزو مجتمع بشرى به شمار نياورده و آنان را مستحقّ استفاده از مزاياى حيات و تنعّم به حقوق اجتماعى نداند، و نيز حكم مى كند به وجوب از بين بردن آنان و يا دست كم استرقاقشان. علاوه بر اين، بشر، حكم فطريش و سنّت عمليش هم - تا آنجا كه تاريخ نشان داده - از روزى كه در زمين منزل گزيد تا امروز همين بوده و بعد از اين هم همين خواهد بود. 💠 هم در ساختمان مجتمع دينى خود كه بر اساس «توحيد» و «حكومت دينى اسلامی» اش بنا نهاده، عضويّت هر مُنكر توحيد و ياغى از حكومت دين را نسبت به مجتمع انسانى لغو فرموده، و تنها كسانى را انسان دانسته و عضويّت آنان را نسبت به مجتمع بشرى معتبر شمرده كه اسلام (دين توحيد) را پذيرفته و يا لا أقلّ به ذِمّه و تبعيّتِ حكومت دين گردن نهاده باشد. بنابر اين، از نظر اسلام كسى كه از دين و حكومت آن و يا ذمّه و عهده آن خارج باشد از جرگه خارج بوده، با او همان معامله اى را مى كند كه با غير انسان مى نمايد، يعنى به انسانها اجازه مى دهد كه او را از هر نعمتى كه خود در زندگيشان از آن استفاده مى كنند محروم ساخته و زمين را از ننگ و لوث استكبار و افسادش پاك كنند؛ پس چنين كسى از نظر اسلام هم خودش و هم عملش و هم نتائج همه تلاشها و كارهايش، مسلوب الحُرمة و است، روى اين حساب لشكر اسلام مى تواند چنين كسى را در صورت غلبه و پيروزى اسير نموده و بنده خود قرار دهد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 🆔 @ishiaa 👈 🌺🌺🌺
🌹🌹🌹 💠 بنا بر اين از مطالبى كه گفتيم روشن شد كه : اوّلاً : بنا گذاشتن بر آزادى انسان به طور ، امرى است كه صريحاً مخالف حقّ فطرى و مشروع انسان است، آنهم حقّى كه نسبت به ساير حقوق مشروع و فطرى انسان اولويّت دارد. و ثانياً : آن برده گيرى كه اسلام معتبرش دانسته حقّى است كه با قوانين مطابقت دارد، و آن عبارت است از برده گيرى دشمنان دين و مُحاربين با مجتمع اسلامى. 💠 چنين كسانى از آزادی عمل محروم شده و به حكم اجبار، به داخل مجتمع اسلامى جلب و در زىّ بَردگان در خواهند آمد، و آن قدر در آن مجتمع خواهند زيست تا آنكه بر اساس تربيت يافته تدريجاً آزاد و به مجتمع «اَحرار» ملحق شوند، علاوه بر اينكه زمامدار مسلمين حقّ دارد كه اگر براى مجتمع دينى مصلحت بداند تمامى بردگان را تا آخرين نفر آزاد نموده يا در حقّ آنها رفتار ديگرى كه منافى با احكام الهى نباشد معمول دارد، و حال آنكه اگر اين بردگان به بردگى مسلمين در نيامده بودند يقيناً نه اينطور سالم و محترم مى زيستند و نه نعمت دين و تربيت دينى كه اعظم نعمتهاست نصيبشان ميشد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
🌹🌹🌹 💠 عجب!! ما چرا خواننده را به جايى حواله دهيم كه شايد به نظرش دور و دراز باشد؟ براى صدق گفتار ما كافى است كه خواننده عزيز تنها در و خون دلهايى كه مردم الجزاير از ملّت متمدّن!!! فرانسه در عرض چند سال ديد، دقّت نمايد و جانهایی كه به دست اين جانور درّنده به خون آغشته گشته و شهرهايى كه در زير آتش گلوله هايش ويران شده و شدائدى كه مردم بى گناهش از آنها ديده اند، از نظر بگذراند و بر اين تمدّن نفرين فرستد. و هم چنين ظلم و بيدادى كه ملّت عرب از انگليسی ها، و ملّت سودان و سرخ پوستان آمريكا و اروپاى شرقى از اتّحاد جماهير شوروى، و ستمهايى كه خود ما از دست همين ها ديده ايم به ياد آورده، بر اين آدم خواران قرن بيستم نفرين كند. دردناك تر از همه، اين است كه اين جنايات را به اسم و مرتكب مى شوند و حال آنكه اين همان برده گيرى است كه به ظاهر از آن بيزارى مى جستند. 💠 از آنچه كه گذشت معلوم شد كه نيز با همه آن هیاهو و جنجال هايى كه عليه روش اسلام به راه انداختند، در مرحله عمل همان رفتار اسلام را اتّخاذ مى نمايند و در موقع هجوم دشمنى كه در صدد ويران ساختن بناى مجتمع و نابودی انسانيّت است، از چنين دشمنى حُرّيت و آزادی را سلب كرده و مى كنند و نمى توانند نكنند. زيرا اين حكمى است مشروع در شريعت و براى این حکم، اصلى است واقعى و تغییر ناپذیر که همان احتياج انسانيّت است در بقاى خود به دفع مزاحماتِ وجود و مناقضات بقايش؛ چنان كه از اين اصلِ واقعى، اصل اجتماعى و عقلايى و تبدّل ناپذير دیگری متفرّع می شود و آن - همانطورى كه سابقاً هم گفته شد - لزوم از نابودی و انهدام است. 💠 چيزى كه هست : از اين قسم مشروع تجاوز نموده و به «برده گيرى به زور و قُلدرى» هم كه قسم نامشروع آن بود عمل می کنند، و هميشه چه قبل از قرارداد بروكسل و چه بعد از آن ميليونها نفوس بشرى را خريد و فروش كرده و به يكديگر پيش كش و يا عاريه داده و مى دهند، الّا اينكه طبق مَثل معروفِ «يك بام و دو هوا»، اعمال وحشيانه خود را برده گيرى نناميده و با كمال پُر رويى، اسم هاى فريبنده اى از قبيل استعمار، استملاك، قيموميّت، ، عنايت، و غيره روى آن مى گذارند. و معلوم است كه از اين تبديل اسامی و عناوین جز پوشاندن رسوايی هاى خود هدفی ندارند و لذا هر وقت احساس مى كنند كه دنيا دارد به رسوایی ها و فجايع شان پی مى برد، اسم مبتذل و پوسيده سابق را عوض كرده اسم ديگرى بر آن مى گذارند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
🌹🌹🌹 💠 اختلافى كه بين اين دو جور زندگى هست در وسايل آن است، هم مصداق وسايلى كه با آن حوائج مادّى خود را بر طرف مى سازد و هم مصداق حوائجى كه او را وادار به ساختن وسايلش مى سازد. انسان اوّلیه مثلاً براى رفع حاجتش به غذا، «ميوه ها و گياهان و گوشت شكار» میخورد، آن هم با ساده ترين وضعش، انسان عصر حاضر نيز همان را می خورد، امّا با هزاران رنگ و سليقه. امروز هم در تشخيص آثار و خواص خوردنيها و نوشيدنيها استاد و صاحب تجربه شده، و هم در ساختن غذاهاى رنگارنگ و با طعم هاى گوناگون و نو ظهور تسلّط يافته، و غذاهايى مى سازد كه هم داراى خواص مختلف است و هم ديدنش لذّت بخش است، و هم طعم و بويش براى حسّ شامّه و كيفيتش براى حسّ لامسه لذّت آور است، و هم اوضاع و احوالى به خود گرفته كه شمردن آنها دشوار است. 💠 و اين اختلاف فاحش باعث نمى شود كه «انسان امروز» با «انسان ديروز» دو نوع شوند، چون غذاهاى ديروز و امروز در اين اثر يكسانند كه هر دو غذا هستند، و همانطور که انسان دیروز از آن تغذّى میکرده و رفع گرسنگی می نموده و آتش شهوت شكم خود را خاموش مى ساخته، انسان امروزی هم همان استفاده ها را از غذا مى كند. و همانطور كه اختلاف شكل زندگى در ديروز و امروز لطمه اى به اتّحاد كلّيات آن در دو دوره نمیزند و تحوّلِ شكل زندگى در هر عصر ربطى به اصل آن کلّيات ندارد، همچنين که مطابق فطرت بشر و به مقتضاى سعادت او وضع شده، در هيچ عصرى مختلف و دستخوش تحوّل نمى شود، و صِرف پيدايش ماشين به جاى الاغ و يا وسيله اى ديگر به جاى وسايل قديمى، باعث تحوّل آن قوانين كلّی نمى گردد. البته اين تا زمانى است كه در شكل و روش زندگى، مطابقت با اصل محفوظ باشد، و دچار دگرگونى و انحراف نشده باشد و امّا در غیر اینصورت البته سنّت اسلام موافق هيچ روشى نيست، نه روش قديم و نه جديد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
🌹🌹🌹 ❇️ فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضايى دارد؟ حال ببينيم در وظائف و حقوق اجتماعى بين افراد چه ميگويد، و چه اقتضايى دارد؟ با در نظر داشتن اين معنا كه تمامى افراد انسان داراى فطرت بشرى هستند، مى گوييم : آنچه فطرت اقتضاء دارد اين است كه بايد «حقوق» و «وظائف» يعنى گرفتنى ها و دادنى ها بين افراد انسان باشد، و اجازه نمى دهد يك طائفه از حقوق بيشترى برخوردار و طائفه اى ديگر از حقوق اوليّه خود محروم باشد، ليكن مقتضاى اين تساوى در حقوق، كه عدل اجتماعى به آن حكم مى كند، اين نيست كه تمامى مقامهاى اجتماعى متعلّق به تمامى افراد جامعه شود (و اصلاً چنين چيزى امكان هم ندارد) چگونه ممكن است مثلاً يك بچّه، در عين كودكی اش و يك مرد سفيه نادان در عين نادانى خود، عهده دار كار كسى شود كه هم در كمال عقل است، و هم تجربه ها در آن كار دارد، و يا مثلاً يك فرد عاجز و ضعيف عهده دار كار كسى شود كه تنها كسى از عهده اش بر مى آيد كه قوى و مقتدر باشد، حال اين كار مربوط به هر كسى كه مى خواهد باشد، براى اينكه تساوى بين صالح و غير صالح، افساد حال هر دو است، هم صالح را تباه مى كند و هم غير صالح را. بلكه آنچه اقتضا دارد و معناى تساوى را تفسير مى كند اين است كه در اجتماع، هر صاحب حقّى به حقّ خود برسد، و هر كس به قدر وسعش پيش برود، نه بيش از آن، پس تساوى بين افراد و بين طبقات تنها براى همين است كه هر صاحب حقّى، به حقّ خاص خود برسد، بدون اينكه حقّى مزاحم حقّ ديگرى شود، و يا به انگيزه دشمنى و يا تحكّم و زورگويى يا هر انگيزه ديگر به كلّى مُهمل و نامعلوم گذاشته شود، و يا صريحاً باطل شود، و اين همان است كه جمله : ❣«وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ — و براى زنان همانند وظایفى که بر دوش آنها است حقوق شایسته اى قرار داده شده و مردان بر آنها برترى دارند. سوره بقره، 228 »، به آن بيانى كه گذشت، به آن اشاره مى كند، چون جمله نامبرده در عين اينكه اختلاف طبيعى بين زنان و مردان را مى پذيرد، به آن دو نيز تصريح مى كند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa
🌹🌹🌹 💠 و بنائى كه تمدّن امروز بر اين اساس چيده شده علاوه بر نتائج نامطلوب و مشكلات و محذورهاى اجتماعى كه به بار آورده، با اساس و به هيچ وجه سازش ندارد، براى اينكه مى دانيم آن هدفى كه در انسان انگيزه كرد و باعث شد تا انسانِ طبيعى به طبع خود (و نه سفارش هيچكس)، زندگى خود را اجتماعى و بر اساس همکاری بنيان نهد، غير آن انگیزه ای است كه او را به ازدواج واميدارد، انگيزه او در تشكيل اجتماع اين بوده كه مى ديد آن سعادت زندگى كه طبيعت، بنيه اش را در او نهاده، به امورى بسيار نيازمند است كه خود او به تنهايى نمى تواند همه آن امور را انجام دهد و ناگزير بايد از راه تشكيل اجتماع و افراد و طبقات به دست آورد، بدون هيچ توجّهى به اينكه اين افراد مرد باشند يا زن، خلاصه او نان مى خواهد حال نانوا چه زن باشد و چه مرد. پس به دست آمدن همه آن حوائج نيازمند به همه مردم است، و عجب اينجا است كه همين طبيعت و فطرت، شوق و علاقه به هر شغلى را در دل طائفه اى قرار داده، تا از كار مجموع آنان، مجموع حوائج تأمين گردد. و امّا انگيزه اش بر ازدواج تنها و تنها مسأله و جذبه اى است كه بين مرد و زن هست، و از طرف آن انگيزه كه وى را به تشكيل اجتماع وا مى داشت، هيچ دعوتى به ازدواج نمى شود، پس كسانى كه ازدواج را بر پايه و اساس تعاون زندگى بنا كرده اند، از مسير اقتضاى طبيعى «تناسل» و «توليد مثل»، به سوى دیگری منحرف شده اند، به جايى منحرف شده اند كه طبيعت و فطرت هيچ دعوتى نسبت به آن ندارد. و اگر مسأله بر پايه تعاون و اشتراك در زندگى بود، مى بايست مسأله ازدواج، هيچ يك از احكام مخصوص به خود را جز احكام عمومی كه براى همه شركتها و تعاونى ها وضع شده است، نداشته باشد. (مثلاً همه مردان در همه زنان شريك و نيز تمامى زنان در تمامى مردان شريك باشند) و معلوم است كه در اين صورت ديگر در بشر فضيلتى به نام «عفّت» باقى نمى ماند، و نَسَب ها و دودمانها مختلط مى شد، مسأله ارث، دچار هرج و مرج مى گرديد، و همان وضعى پيش مى آمد كه شيوعى ها (كمونيستها) يعنى بلشويك ها پيش آوردند، و نيز در چنين صورتى، تمامى غرائز فطرى كه مرد و زن (انسان) مجهّز به آن غرائز است باطل مى گردد، و ما ان شاء اللَّه در محلّى مناسب توضيح بيشترى در اين باره خواهيم داد. اين بود اجمال گفتار ما در مسأله زناشويى، و امّا كه خود يكى از مفاخر اين شريعت است، و اين نيز مانند همه احكامش، از فطرت بشر سرچشمه دارد، به اين معنا كه جواز اصل آن را به عهده فطرت گذاشته، و از ناحيه فطرت هيچ دليلى بر منع از طلاق نيست، و امّا خصوصيات قيودى كه در تشريع طلاق رعايت شده، ان شاء اللَّه بحث از آنها در تفسير سوره طلاق خواهد آمد. در اينجا همين را بگوئيم و بگذريم كه در فطرى بودن اصل طلاق همين بس كه ملل متمدّن دنيا و كشورهاى بزرگ امروز نيز بعد از سالها و قرن ها ناگزير شدند حكم ممنوعيّت آن را لغو نموده و جواز طلاق را در قوانين مدنى خود بگنجانند. ✅ پایان ✅ __________ 🔴 علاقه مندان به ادامه بحث شخصیت و حقوق در اسلام، به تفسیر المیزان ذیل آیات مربوط به زنان مراجعه کنند، همچنین کتابهای شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی در این زمینه بسیار کارگشا و کاربردی هستند. میتوانید به آنها نیز مراجعه کنید. 📚 جلد 2، ص 420 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa